بررسي رجال احاديث

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسي رجال احاديث

به حول و قوه الهي در اين تايپيك قصد دارم به بررسي دقيق و عميق مسائل علم رجال و شناخت راويان حديث بصورت مبسوط و مفصل بپردازم و از خداوند متعال خواستارم توفيق انجام اين كار را به بنده حقيرش عنايت فرمايد
آمين

بعنوان مقدمه مطالبي عنوان مي گردد

تعريف علم رجال

علم رجال علمي است كه در آن از احوالات راويان كه در قبول و ردّ حديث شان مؤثر است بحث مي شود (1)
به بيان ديگر علم رجال علمي است كه براي شناخت شخصي و شخصيتي راويان حديث وضع شده است . مراد شناخت ذاتي و شناخت نَسَبِ راوي مانند : پدر ، پسر ، قبيله ، منطقه ، شغل و ... است و مراد از شناخت وصفي شناخت اوصافي است كه در قبول و يا ردّ حديثش دخالت دارد مانند مدح و ذم و عدل و فسق و ...(2)
انتظاراتي كه علم رجال بايد به آن پاسخ دهد سه چيز است :
1- تمييز مشتركات
2- شناخت حديث مسند از حديث مرسل
3- آگاهي يافتن بر حالات راوي .
_____________________
1- علم الرجال علم يبحث فيه عن احوال رواه الحديث التي لها دخل في جواز قبول قولهم و عدمه ( كليات في علم الرجال ص 11 و اختيار معرفه الرجال ج 1 ص 4 )
2- علم الرجال هو علم وضع لتشخيص الرواي ذاتا و وصفا ، مدحا و قدحا . و المراد من تشخيص الراوي ذاتا هو معرفه ذات الشخص و كونه فلان بن فلان . و المراد من التشخيص الوصفي هو معرفه اوصافه من الوثاقه و نحوها و المراد من قوله : " مدحا و قدحا " ، بيان لوجوه الوصف ( تنقيح المقال ج 1 ص 20 )

ادامه ...

موضوع علم رجال
موضوع اين علم راويان احاديث معصومين عليهم السلام هستند كه در سند روايات واقع شده اند


مسائل علم رجال
مسائل علم رجال شامل بحث از احوال راويان از جهاتي است كه سبب اعتبار روايت يا ردّ آن مي گردد يا در تمييز مشتركات و شناختن اتصال و انفصال سند مؤثر است مانند وثاقت ، ضبط ، حرفه ، محل سكونت و ...

تذكر: علوم ديگري هستند كه با علم رجال شباهت ها و افتراقاتي دارند ، سزاوار است در اينجا به آنها نيز اشاره ايي داشته باشيم

فرق علم رجال با علم تراجم
علم تراجم علمي است كه به بيان زندگي و حالات شخصيت هايي مي پردازد كه منشأ تاثير خوبي يا بدي در جامعه بشري بوده اند و فرقي نمي كند كه آن شخصيت اجتماعي در علم حديث و روايت موثر باشد يا در علوم و فنون ديگر يا در كشورگشايي و فتوحات و اختراعات
اشتراك علم تراجم و علم رجال در اين است كه موضوع هر دو علم ، جزئي حقيقي است و از حالات افراد بحث مي كند ولي در علم تراجم چه بسا خصوصياتي كه نسبت به فردي در اين علم مطرح مي شود هيچ تاثيري در قبول يا رد حديث نداشته مانند فتح فلان كشور يا اختراع فلان وسيله به خلاف علم رجال كه بحث در آن بر صفاتي متمركز است كه وجود و عدمش در پذيرش يا رد روايت راوي تاثير گذار است مانند صفت عدالت ، فسق ، حفظ ، ضبط ، تدليس و ... زيرا راوي با واسطه يا بدون واسطه از معصوم عليه السلام حكم الهي را نقل مي كند

بنا بر اين نسبت بين دو علم عموم و خصوص من وجه است زيرا ممكن است فردي راوي حديث بوده و در عين حال شخصيتي موثر در شئون اجتماعي ، ديني و سياسي باشد مانند ابان بن تغلب ، هشام بن حكم و فضل بن شاذان و از طرف ديگر شخصيت هايي هستند كه حتي يك حديث هم روايت نكرده اند مانند سلاطين و دانشمندان و از سوي ديگر راوياني هستند كه از خود هيچ تأثيري در جامعه نگذاشته اند مانند محمد بن عبد الله انصاري ، حرب بن ميمون و ...

ادامه ...

تعريف علم درايه و نسبت آن با علم رجال
علمي است كه در آن قواعد عمومي در رابطه با سند ، متن ، كيفيت تحمل و آداب نقل حديث بحث مي شود (1) . در اين علم به تقسيم بندي اخبار به متواتر و آحاد و تقسيم خبر واحد به مسند و مرسل ، شرائط حجيت خبر ، اثر عمل يا اعراض مشهور در حجيت خير و بحث در متن روايت از جهت ظهور و نص بودن يا مجمل و متشابه بودن آن و اموري كلي از اين قبيل بحث مي شود
روشن است كه علم رجال و علم درايه در احوال حديث بحث مي كند ولي مباحث رجالي ، جزئي و بر تك تك راويان متمركز است و از حالات اوكه در ردّ يا قبول روايتش موثر مي باشد بحث مي شود ولي در علم درايه از قواعد كلي مربوط به متن و سند حديث بحث مي شود . گويا علم رجال مانند مقدمه ايي بر علم درايه است .

فرق علم رجال با علم فهرست نگاري
علم فهرست نگاري علمي است كه در آن به ثبت تاليفات نويسندگان مي پردازد مانند كتاب الذريعه الي تصانيف الشيعه بنا بر اين موضوع اين علم با علم رجال تفاوتي ذاتي دارد زيرا موضوع علم فهرست نگاري تأليفات مولفين است و فرقي نمي كند كه راوي حديث باشند يا تأليفاتشان مربوط به علوم ديگر باشد
نكته ايي كه نبايد از آن غافل ماند اين است كه در دو كتاب مهم متقدمين اماميه درعلم رجال يعني رجال نجاشي و فهرست شيخ طوسي مباحث رجالي با مباحث علم فهرست نگاري و تراجم در بسياري از موارد با هم يكجا آمده است .
__________________
1- مقياس الهدايه في علم الدرايه ج 1 ص 42

ادامه ...

جایگاه علم رجال در استنباط احکام شرعی

مرجع فقیه ، برای استنباط احکام شرعی الهی ، ادله اربعه می باشد ولی مقدار کمی از احکام را می توان با رجوع به کتاب و اجماع و دلیل عقلی استنباط کرد . بنا براین برای استنباط قسمت عمده ایی از احکام شرعی باید به روایات اهل بیت علیهم السلام مراجعه شود . همه علمای شیعه بر لزوم رجوع به روایات معصومین برای استنباط احکام شرعی الهی و حتی استخراج مطالب صحیح در غیر علم فقه مانند تفسیر و تاریخ و کلام اتفاق نظر دارند لیکن در این که آیا برای بررسی اسناد روایات به علم رجال نیازی هست یا نه دو قول وجود دارد :

گروهی از علمای اخباری و اصولی با ادله ای که در آینده به آن اشاره می شود معتقدند نیازی به این علم نیست زیرا برای استنباط احکام شرعی از احادیث به مقدار کافی روایت داریم

گروهی دیگری از اصولیون و اخباریون معتقدند که فقیه به این علم احتیاج دارد ، ولی در میزان نیاز به آن اختلاف نظر دارند ، جمعی از آنها میگویند در مورد روایاتی که مشهور به آن عمل کرده نیازی به علم رجال نداریم و عده ایی معتقدند تمام روایاتی که در کتب اربعه نقل شده است و نیازی به بررسی سند آنها نیست بعضی از علما نیز نسبت به روایات کتاب شریف کافی چنین عقیده ایی دارند (1)

به حول و قوه الهی در پست های بعدی به نقد و بررسی دلایل هر دو گروه خواهیم پرداخت
_________________________
1- محقق خویی می نویسد : سمعت شیخنا الاستاذ الشیخ محمد حسین النائینی فی مجلس بحثه یقول : " ان المناقشه فی اسناد روایات الکافی حرفه العاجز( معجم رجال حدیث ج 1 ص 81 )در مجلس درس از استادم محقق نائینی شنیدکه که می فرمود : " اشکال در اسناد روایات کافی شغل افراد ناتوان است "
همچنین محقق سیستانی پس از نقل این مطلب از محقق خویی می نویسد ، قد حکی عن شیخ الشریعه ایضا اعتمد علی هذا الوجه ( قاعده لاضرر و لا ضرار ص 93 )

موضوع قفل شده است