آیا اعراب در جاهلیت دختران خود را زنده به گور می کردند ؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا اعراب در جاهلیت دختران خود را زنده به گور می کردند ؟

مسأله زنده به گور کردن دختران حتی بعد از گذشت چندین سال از ابتدای تولد آنها یکی از کارهای زشت ایشان بود و در میان بعضی از قبایل عرب چون بنی تمیم و بنی قیس و بنی اسد و هذیل و بکربن وائل و کندة شیوع بیشتری داشت و به قدری این مسأله شیوع داشت که یکی از شعرای عرب با لحن افتخار آمیز می گوید:

سمیتها اذ ولدت تموت والقبر صهر ضامن ذمیت

یعنی: نام آن دختر را به هنگام تولد «تموت» (یعنی می میرد) گذاردم _ و قبر، داماد من است که او را در بر گرفته و خاموش ساخته است.
و برخی نقل کرده اند که در دوران جاهلیت عرب، هنگامی که وقت وضع حمل زن فرا می رسید همسرش حفره ای در زمین حفر می کرد و کنار آن می نشست، اگر نوزاد دختر بود او را در میان گودال پرتاب می کرد و اگر پسر بود او را نگه می داشت.
قرآن مجید این فاجعه هولناک و عمل وحشیانه را متذکّر گشته و با تعبیر تهدید آمیزی می فرماید:
« و اذا الموودة سئلت بایّ ذنب قتلت»

ترجمه آیه: و زمانی که از دختران زنده به گور شده سئوال شود که به کدامین جرم و گناه کشته شدند.
و نیز قرآن در مورد حالت پدران هنگام رسیدن خبر دختردار شدن به ایشان، این چنین می فرماید:
« و اذا بشر احدهم بالانثی ظلّ وجهه مسودّاً و هو کظیم یتواری من القوم من سوء ما بشّر به ایمسکه علی هون ام یدسّه فی التّراب ألا ساء ما یحکمون»

ترجمه آیه: هنگامی که به یکی از آنها بشارت می دادند دختری نصیب تو شده صورتش از فرط ناراحتی سیاه می شد و مملوّ از خشم می گشت، از قوم و قبیله خود به خاطر بشارت بدی که به او داده شده بود متواری می گشت و نمی دانست آیا او را با قبول ننگ نگهدارد و یا در خاک پنهانش کند. چه بد حکمی می کنند.
و در این زمینه داستانهای بسیار عجیب و وحشت آور در تاریخ نقل شده است. چه بسا پدری که تعداد زیادی از دختران خود را زنده به گور کرده است.
الف_ در حالات «صعصة بن ناجیة مجاشعی» (جدّ فرزدق شاعر معروف) که انسان آزاده و با شخصیت و بزرگی بوده و با بسیاری از کارهای زشت مردم در عصر جاهلیت مبارزه می کرد، نقل شده است که روزی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسید و داستانی را که برای خودش پیش آمده بود؛ نقل کرد که:
در ایام جوانی دو عدد شترانم گم شده بود، در جستجوی آنها با شتر دیگری به صحرا رفتم، به چادری رسیدم که در کنار آن مردی نشسته بود. از شترانم از او پرسیدم. گفت نشانه آن دو چیست؟ گفتم که بر آن دو نشانه قبیله خودم می باشد. او در جواب گفت که من آن دو را یافتم و اینک در نزد من است. بدین گونه شترانم را در آنجا یافتم. در این هنگام پیرزنی که گویا مادر آن مرد بود، از خیمه با حالتی گرفته خارج شد. آن مرد به او خطاب کرد و پرسید. چه زائید؟ از سوال او به دست آوردم که در داخل خیمه زنی در حال زایمان می باشد و سپس بعد از پرسش بدون آن که منتظر جواب مادر خود باشد، آن مرد سخنش را ادامه داد و گفت: اگر پسر باشد با ما شریک در مال و زندگی است و نیز وارث ما خواهد شد و اگر دختر باشد به خاکش می سپاریم. مادر او پاسخ داد: دختر است. آن مرد با خشم و غضب همراه با غصه و اندوه گفت: معطّل نشوید او را آسوده نموده و به خاکش بسپارید.
صعصه عرض کرد: ای رسول خدا ناگهان انقلابی در من پدید آمد و عواطف و احساساتم مرا تحت فشار قرار داد و به آن مرد گفتم آیا این دختر را به من می فروشی؟ پاسخ داد: هرگز شنیده ای که عرب فرزندان خود را بفروشد و این ننگ را تحمل کند؟ گفتم: نفروش بلکه در مقابل احسان و هدیه ای که به تو عطا نمودم، او را به من ببخش، گفت: آماده ام با همان دو شتر و این شتری که بر آن سوار می باشی معاوضه نمایم.
من راضی شدم و سه شتر را به او بخشیدم و دختر را گرفتم و به دایه ای سپردم تا پرستاری نماید.
این داستان برای دیگران بازگو شد و سبب شهرت من گشت و پس از آن در جاهای دیگر کسانی که دارای دختر می شدند نظیر این پیشنهاد را به من می دادند، من این روش را ترک نکردم و تا کنون دویست و هشتاد ( بر حسب نقل دیگری سیصد و شصت ) دختر را هر یک به بهای سه شتر گرفته و از مرگ نجات دادم . آیا این عمل برای من سودی دارد؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ فرمودند:

« هذا لک باب من البرّ و لک اجره اذ منّ الله علیک بالاسلام»

ترجمه: این کار برای تو دربی به سوی کارهای نیک و پسندیده بوده و پاداشی بزرگ خواهد داشت زیرا (به برکت این روش پسندیده) به پذیرش اسلام موفق گشتی.
و فرزدق همیشه در اشعار خود به این عمل پر ارزش جدّ خویش افتخار می کرد و می گفت:
و جدّی الذی منع الوائدین و احیا الوئید فلم توئد

ترجمه: جدّ من کسی می باشد که از زنده به گور کردن دختران جلوگیری نمود _ و آنان را زنده کرد تا زنده دفن نگردند.
ب _ مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسید و اسلام را پذیرفت . سپس سئوال کرد: اگر من گناه بزرگی مرتکب شده باشم توبه من پذیرفته می شود؟
آن حضرت فرمودند: خداوند توّاب و رحیم است. عرض کرد: ای رسول گناه من بسیار عظیم و بزرگ است.
حضرت فرمود: وای بر تو ! هر قدر گناه تو بزرگ باشد عفو خدا از آن بزرگتر است.
عرض کرد: اکنون که چنین می گویی بدان من در جاهلیت به سفر دوری رفته بودم در حالی که همسرم باردار بود. پس از چهار سال بازگشتم همسرم به استقبال من آمد. نگاه کردم دخترکی در خانه دیدم. پرسیدم دختر کیست؟ گفت دختر یکی از همسایگان است. من فکر کردم ساعتی بعد به خانه می رود. اما با تعجب دیدم به خانه خود نرفت، غافل از اینکه او دختر من است و مادرش این واقعیت را مکتوم و پنهان می دارد تا مبادا به دست من کشته شود. سرانجام گفتم راستش را بگو این دختر کیست؟ گفت به خاطر داری هنگامی که به سفر رفتی باردار بودم. این نتیجه همان حمل است و دختر تو می باشد. آن شب را با کمال ناراحتی خوابیدم. گاهی به خواب می رفتم و گاهی بیدار می شدم، صبح نزدیک شده بود از بستر برخاستم و کنار بستر دخترک رفتم در کنار مادرش به خواب رفته بود . او را از بستر بیرون کشیدم و بیدارش نمودم. گفتم همراه من به نخلستان بیا. او بدنبال من حرکت می کرد تا نزدیک نخلستان رسیدیم من شروع به کندن حفره ای کردم، او به من کمک می کرد که خاک را بیرون آورم. هنگامی که گودال آماده شد من زیر بغل او را گرفتم و در وسط حفره افکندم... در این هنگام هر دو چشم پیامبر پر از اشک شد...سپس دست چپم را به کتف او گذاشتم که بیرون نیاید و با دست راست خاک بر او می افشاندم او پیوسته دست و پا می زد و مظلومانه فریاد می کشید: پدر جان با من چه کردی؟ در این هنگام مقداری خاک به روی موهای صورت من ریخت او دستش را دراز کرد و خاک از صورتم پاک نمود ولی همچنان با قساوت خاک بر روی او می ریختم تا آخرین ناله هایش در زیر قشر عظیمی از خاک محو شد.
در این هنگام پیامبر در حالی که بسیار ناراحت و پریشان بود و اشکها را از چشم مبارک خویش پاک می کرد، فرمود: اگر نه این بود که رحمت خدا بر غضبش پیشی گرفته، لازم بود که هر چه زودتر از تو انتقام بگیرد.

ممنون از دوست عزیزم
جریان زنده به گور کردن دختران همزمان با دوران حکومت انوشیروان،در میان اعراب بادیه مرسوم شد . گرچه بنابر نقل قرآن ،عرب از داشتن دخترغمگین و ناراحت می شد اما گاهی این سوگمندی به قتل دختران بی گناه منجر می شد که به احتمال زیاد علاوه بر بحث ناموسی ،از باب خشیت املاق و ترس از گرسنگی به قتل می رسیدند . و البته قرآن وسنت رسول الله ،به نیکی با این روش زشت به مبارزه پرداخته و آنرا نفی کردند .

[=Century Gothic]با سلام
و تشکر از صدر گرامی و سرور عزیز کاوه

در تاریخ بشریت، عرب جاهلی برای نخستین بار به عمل ننگینی که از قساوت و سنگدلی خاصی حکایت می کند، دست زد و فرزندان خود را گاهی به بهانه ی اینکه مبادا قحطی رخ دهد و پدر نتواند زندگی او را تأمین کند و احیاناً به خاطر ترس از ننگی ( ننگ پنداری و خیالی ) که مبادا از ناحیه ی دختران به آنان برسد،
به چنین کار وحشیانه ای دست می زند،
[=Century Gothic] قرآن درباره ی این موضوع نخست می فرماید: " و لا تقتلوا أولادکم خشیة املاق نحن نرزقهم و إیاکم إن قتلهم کان خطأ کبیراً؛ فرزندان خود را به بهانه ی ترس از گرسنگی نکشید و شما و آنان را ما روزی می دهیم، قتل این افراد ( معصوم ) گناه بزرگی است ".( اسراء/ 31 ).
[=Century Gothic]جد فرزدق به نام «صعصعة بن ناجیه» حضور پیامبر رسید و اسلام آورد و یکی از کارهای نیکی را که قبلاً انجام داده بود، برشمرد که: من دویست و هشتاد دختر را که در آستانه ی مرگ قرا گرفته بودند، با پرداخت سه شتر که دو تای آنان ماده و یکی نر بود نجات داده ام،

آنگاه از پیامبر پرسید:
آیا این کار برای او پاداش داشت یا نه ؟ :Sham:

پیامبر به او فرمود:
«لک اجره إذ من الله علیک بالإسلام: در پاداش آن همین بس که خدا ب تو منت نهاد و تو را به اسلام هدایت کرد».:Sham:
فرزدق هم یکی از افتخارات خود را این می داند که جد وی تنها کسی است که از زوده به گور کردن نختران جلوگییری کرد.
.
و در این باره می گوید:
و منا الذی منع الوائدات و احیا الوئید فلم یؤاد
«از ما است کسی که از زنده به گور شدن دختران جلوگیری نمود و محکومان به مرگ را زنده کرد، پس آنها ( محکومین به زنده گور شدن ) زنده به گور نشدند».

در دو آیه ی زیر، به این حقیقت که عرب جاهلی از وجود دختر احساس نفرت می کرد، اشاره شده است: ":Sham:
وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثىَ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِیم ؛ هنگامی که به یکی از آنان نوید ولادت دختر داده می شد صورت او تیره و خشم خود را فرو می برد". (نحل / 58)

" یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِكُهُ عَلىَ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فىِ الترَُّابِ أَلَا سَاءَ مَا یحَْكُمُون ؛ از بدی خبر خود را پنهان می سازد و نمی داند که چه بکند آیا او را به آن ذلت و خواری نگاه دارد یا در خاک پنهان سازد، چه بد داوری می کنند." ( نحل / 59 )

منشور جاوید ج6 ص 30

اگر اعراب اینقدر از دختر متنفر بودند و آن را مایه ننگ میدانستند چرا اینقدر اسم زینب از همان دوره جاهلیت رایج بوده؟خب اگر کسی حتی در دل هم اینطور فکر نکند بالاخره این فرهنگ در جامعه بوده و او جلو دوستانش خجالت نمیکشیده که این اسم را گذاشته؟آیا ننگ بودن دختر فقط در مکه بوده یا در حجاز؟آیا اسم زینب برای غیر مکی ها بوده یا مکی ها هم این اسم را انتخاب میکردند؟آیا کسانی که این اسم را انتخاب میکردند هدفشان مبارزه با جاهلیت بوده؟

با سلام
نویسندگان بسیاری جایگاه زن در عربستان قبل از اسلام را مورد بررسی قرار داده اند، و یافته های متفاوتی به دست آورده اند. تحت قوانین رایج قبایل عرب قبل از اسلام، زن به طور عام از حقوقی برخوردار نبوده است. هرچند برخی نویسندگان معتقدند زنان قبل از اسلام از آزادی برخوردار بودند. این نظر بر مبنای ازدواج حضرت محمد (ص) با خدیجه و موقعیت والدین پیامبر و نیز پرستش بتهای مؤنث بوده است. اما تعداد بسیاری نیز بر مبنای واقعیاتی چون زنده به گور کردن دختران، تعدد زوجات نامحود برای مردان و ...معتقدند زن در آن جامعه جایگاه رفیعی نداشته است...
منبع: ویکیپدیا

فاطمه ۶۵;188720 نوشت:
اگر اعراب اینقدر از دختر متنفر بودند و آن را مایه ننگ میدانستند چرا اینقدر اسم زینب از همان دوره جاهلیت رایج بوده؟خب اگر کسی حتی در دل هم اینطور فکر نکند بالاخره این فرهنگ در جامعه بوده و او جلو دوستانش خجالت نمیکشیده که این اسم را گذاشته؟آیا ننگ بودن دختر فقط در مکه بوده یا در حجاز؟آیا اسم زینب برای غیر مکی ها بوده یا مکی ها هم این اسم را انتخاب میکردند؟آیا کسانی که این اسم را انتخاب میکردند هدفشان مبارزه با جاهلیت بوده؟

با سلام
زینب نام درختی زیبا بود که در جاهلیت نام این درخت را روی دخترانشان می گذاشتند. برخی گفته اند برگرفته از زینواب است که به نظر می رسد این گفته بعدها ساخته شده است و همان نام درخت زیبا صحیح است چرا که معمولا نامهای عربی نام درختان، حیوانات و ... بود. مانند نام معاویه یعنی روباه ماده، اویس یعنی بچه گرگ، فهد یعنی پلنگ و ... مگر در مواردی مانند نام ائمه. البته در زبان فارسی نیز نامهای رز، نرگس، نیلوفر و غزال، آهو و ... نام گل و زیبایی های طبیعت است.

سلام علیکم
زنده به گورکردن دختران به دست عرب جاهلی امری نیست که بتوان ان را منکر شد و بزرگترین سند آن خود قرآن کریم است اما ذکر چند نکته ضرئری است:
1- نباید در این باب بیش از انچه اتفاق افتاده بزرگنمایی کرد، وقتی میگوییم عرب جاهلی دخترانش را زنده به گور میکرد این منحصز به چند قوم بود اگر چنین نبود که باید نسل عربها همان موقع منقرض میشد بالاخره انسان از زیر بته درنمیاد!
2- به عنوان یک آشنا با تاریخ و ادبیات عرب عرض کنم که جامعه جاهلی هم سراپا سیاهی و تاریکی نیست. درهمین دوره ما زنانی را داریم که حتی به منصب پادشاهی و فرمانروایی نیز زسیدند.
3- همه زنان تحقیر نمیشدند، زنان نیز مانند مردان دارای طبقه های اجتماعی مختلف بوده اند از کنیز (امة) گرفته تا بانویی که قبیله او را اکرام می کرد.
4- کشتن دختران از روی جهلی بود که اسباب مختلفی دارد که قران هم برخی را بیان داشته است. مثلا: فقیر بودن، ترس از فقیر شدن، ترس از شکست خوردن در جنگ و به بردگی رفتن زنان. چون زنان توانایی جنگیدن نداشتند و در صورت شکست برده دشمن می شدند و این برای عرب ننگ بزرگی بود. و این امر منحصر به عرب جاهلی نبوده و در تاریخ خود ما نیز اتفاق افتاده است.
5- برخی با چنین بزرگنمایی هایی در راستای تفرقه هر چه بیشتر میان عرب و عجم امروز تلاش می کنند. اگر عرب حاجهلی در هزار و اندی سال پیش بنابر جهلی و بی ایمانیش و بنا به اسبابی برخی دهترانش را زنده بخ گور کرده - و این بی شک ناپسند است- اما همین امروز مگر در برخی کشورهای مدرن سقط جنین مجاز نیست. مگر این عمل شنیع در خود کشور ما -هرچند به صورت نادر - اتفاق نمی افتد؟
6- فرآن جاهلیت زمان عرب جاهلی را (الجاهلية الاولی) نامیده. برخی مفسران قرون معاصر را جاهلیت ثانی یا دوم می دانند.
7-پس به جای اینکه تمام هم و غم خویش را بر روی رویدادهای چند هزار ساله قرار دهیم اندکی هم به جاهلیت مدرن که کعبه امال بسیاری گردیده است بپردازیم.
8- مواظب ابشیم با این عرب و عجم کردنها و گاه بی انصافی کردنها باعث تفرقه بیشتر نشویم.