جمع بندی چرا همه امامان(ع) را به حضرت زهرا(س) نسبت می دهیم؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا همه امامان(ع) را به حضرت زهرا(س) نسبت می دهیم؟

اخیرا تو یه جمعی یه شبهه ایی مطرح شد که من شخصا نتونسم جوابشو خوب بدم ، و گفتم اینجا از دوستان بپرسم .
از قرار اهل تسنن ایراد میکنن که از امام سجاد به بعد چون ثلاله حضرت زهرا نیستن پس نمیتونن امام باشن ، یا یه همچین چیزی ، چون نسبتشون میرسه به به شهربانو دختر یزگرد.... در حالیکه ما تو سوره کوثر همه امامان رو به حضرت زهرا نسبت میدیم ... از قرار اونا میگن ما چرا باید نوادگان دختر یزگرد رو قبول کنیم ... ، حالا من میدونم این مغلطه اس و این صرفا یه شبهه اس اما اینکه بخوام یه جواب دندان شکن به این شبهه بدم واقعیتش نتونسم ... امیدوارم کمکم کنید .
اجرکم عندالله

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

فرشاد فردی;492242 نوشت:
اخیرا تو یه جمعی یه شبهه ایی مطرح شد که من شخصا نتونسم جوابشو خوب بدم ، و گفتم اینجا از دوستان بپرسم .
از قرار اهل تسنن ایراد میکنن که از امام سجاد به بعد چون ثلاله حضرت زهرا نیستن پس نمیتونن امام باشن ، یا یه همچین چیزی ، چون نسبتشون میرسه به به شهربانو دختر یزگرد.... در حالیکه ما تو سوره کوثر همه امامان رو به حضرت زهرا نسبت میدیم ... از قرار اونا میگن ما چرا باید نوادگان دختر یزگرد رو قبول کنیم ... ، حالا من میدونم این مغلطه اس و این صرفا یه شبهه اس اما اینکه بخوام یه جواب دندان شکن به این شبهه بدم واقعیتش نتونسم ... امیدوارم کمکم کنید .
اجرکم عندالله

با سلام و عرض ادب

1) چنین امری شبهه ی اهل سنت نمی باشد؛ بلکه اساسا شبهه نمی باشد؛ زیرا بدیهی است که ائمه علیهم السلام از طریق حضرت زهرا سلام الله علیها فرزندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم محسوب می شوند؛ همجنان که در آیه ی مباهله می خوانیم: (فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ)؛[1]

و از جهتی دیگر ائمه علیهم السلام از طریق پدران معصوم خویش فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها می باشند و این انتساب نیز انتسابی از جهت پدران خویش می باشد و نه مادران خویش؛ هر چند که مادران مکرمه ی آنان نیز دارای شرافت والایی بوده اند؛ همچنانکه در زیارت وارث می خوانیم:« أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ...».[2]

اما باید توجه داشت که شرافت از ناحیه ی مادر، به هیچ وجه با شرافت نسبی از ناحیه ی پدران معصوم آنان قابل قیاس نخواهد بود؛ لذا در زیارات ائمه ی معصومین علیهم السلام شهادت می دهیم که شما فرزند سیده ی نساء حضرت زهرا سلام الله علیها می باشید:«السلام علیک یابن امیر المؤمنین. السلام علیک یابن سیدة نساء العالمین».[3]

2)در روایات متعددی[4] که از طرق عامه(اهل سنت) در باره ی حضرت مهدی علیه السلام روایت شده است؛ به این حقیقت اشاره شده است که مهدی موعود علیه السلام فرزند امام علی و فاطمه علیهما السلام می باشد. می باشد.

جلال الدین سیوطی(م:911)، در کتاب «جامع الاحادیث» (که کتابی واسطه ای است که روایات را از کتب معتبر عامه نقل نموده) در حدیث 24661روایت می نماید:« الْمَهْدِىُّ من عترتى من ولد فاطمة»، مهدی از عترت من و از فرزندان فاطمه است.

وی پس از نقل این روایت بیان می دارد که این روایت را أبو داود ، وابن ماجه ، وحاكم نيشابوري، وطبرانى از أم سلمةروايت نموده اند.[5]

صدور این روایت با اینکه بر اساس اعتقادات اهل سنت آن حضرت هنوز متولد نشده اند، که بر اساس چنین دیدگاهی فاصله ی زیادی از نظر زمانی میان آنحضرت و حضرت فاطمه علیهما السلام وجود دارد بیانگر این حقیقت است که وجود چنین فاصله ای منافاتی با انتساب آنحضرت با حضرت فاطمه علیها السلام نخواهد داشت، و چنین انتساب شرافتمندی مقدم بر نسبت به مادر مکرمه اشان خواهد بود.

موفق باشید.


[/HR] [1]. آل عمران، 61:هر گاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو:" بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
[2]. اى مولاى من گواهى دهم كه تو براستى نورى بودى در صُلبهاى شامخ، و رَحِمْهاى پاك.
[3]. قسمتی از زیارت امام عسکری علیه السلام، مفاتیح الجنان،زیارت ائمه سر من رای.
[4]. این روایات لااقل در حد مشهور و مستفیض می باشند.(خبر مشهور و یا مستفیض خبری است که به حد متواتر نمی رسند؛ اما از طرق متعدی نقل شده اند که خود مفید علم نظری می باشند.
[5]. أخرجه أبو داود (4/107 ، رقم 4284) ، وابن ماجه (2/1368 ، رقم 4086) ، والحاكم (4/601 ، رقم 8672) ، والطبرانى (23/267 ، رقم 566) .
موضوع قفل شده است