جمع بندی دلیل این اتفاقات عجیب یا بگو معجزات در زندگی چیست؟!

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلیل این اتفاقات عجیب یا بگو معجزات در زندگی چیست؟!

سلام

مسائلی گاها در زندگی اتفاق می افته که تقریبا عجیبه و می شه گفت شبیه معجزه است
مثلا من خیلی وقتها شده که دنبال مطلبی در قران می گردم بعد اولین صفحه ای که باز می کنم
می بینم همون مطلبی هست که می خواهم پیدایش کنم
برای دیوان حافظ هم خیلی وقتها این مساله برام پیش امده

اخرینش همین امروز بود
می خواستم از دیوان حافظ شعر بخصوصی با مضمون بخصوصی پیدا کنم
اولین صفحه ای که باز کردم دقیقا همانی بود که می خواستم
با خودم گفتم شاید در صفحات دیگر هم از این مفاهیم زیاده و این اتفاق شانسی بوده
و شروع به گشتن کردم
اتفاقا شعری دیگری با اون مفهوم دلخواهم پیدا نکردم که بگویم مساله شانسی بوده
و واقعا برام سوال شده که علت این مساله چیه ؟
و انگیزه ای شد برام که این تاپیک و بزنم شاید جواب علمی داشته باشه

یا لطیف

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

دل ارام;480833 نوشت:
سلام

مسائلی گاها در زندگی اتفاق می افته که تقریبا عجیبه و می شه گفت شبیه معجزه است
مثلا من خیلی وقتها شده که دنبال مطلبی در قران می گردم بعد اولین صفحه ای که باز می کنم
می بینم همون مطلبی هست که می خواهم پیدایش کنم
برای دیوان حافظ هم خیلی وقتها این مساله برام پیش امده

اخرینش همین امروز بود
می خواستم از دیوان حافظ شعر بخصوصی با مضمون بخصوصی پیدا کنم
اولین صفحه ای که باز کردم دقیقا همانی بود که می خواستم
با خودم گفتم شاید در صفحات دیگر هم از این مفاهیم زیاده و این اتفاق شانسی بوده
و شروع به گشتن کردم
اتفاقا شعری دیگری با اون مفهوم دلخواهم پیدا نکردم که بگویم مساله شانسی بوده
و واقعا برام سوال شده که علت این مساله چیه ؟
و انگیزه ای شد برام که این تاپیک و بزنم شاید جواب علمی داشته باشه

یا لطیف


باسلام وتقدیر از شما . :Hedye:
در ابتدا باید گفت : معجزه به معنای عاجز کننده است. در اصطلاح به عملی گویند که پیامبر یا امام در مقام اثبات ادعای نبوت یا امامت انجام می دهد . دیگران از انجام آن عاجز هستند. امام صادق (ع) فرمود: "خداوند معجزه را در اختیار نبی و امام قرار داد تا دلیل باشد بر صدق ادّعای وی که می گوید: از جانب خدا می باشم. معجزه آیت الهی است که جز به دست پیامبران و حجت‏های خود روی زمین نسپارد تا بدین وسیله راستی راستگو و دروغ دروغگو ثابت گردد". (1)
همه کارکرد معجزه در این نهفته است که توده مردم از راه آن بفهمند فرد مدعی از یک نیروی فوق بشری و نامحدود بهره می گیرد . از راه تعلیم و آموزش و سایر راه های ممکن توسط بشر، توانمندی ها را به دست نیاورده .
پس معجزه معنای خاص خود را دارد واز سوی انبیا برای اثبات حقانیت خود ارایه می شود . در نتیجه آنچه برای شما رخ داده است معجزه نیست بلکه یک نوع اتفاق است که رخ داده است .

پی نوشت‏ها:
1. معارف و معاریف، ج 9، ص 482،نشر دانش قم 1376 ش.

صادق;481082 نوشت:
پس معجزه معنای خاص خود را دارد واز سوی انبیا برای اثبات حقانیت خود ارایه می شود . در نتیجه آنچه برای شما رخ داده است معجزه نیست بلکه یک نوع اتفاق است که رخ داده است .

سلام و تشکر

قبول دارم معجزه نیست

ولی دلیلش چیست ؟ من دنبال دلیل علمی یا غیر علمی ان هستم

با تشکر

سلام مجدد

اجازه بدهید کامل تر بیان کنم

روزی در جمع دوستان صحبت از خمس شد و مطالبی که در قران درباره ان امده

من حرفی زدم و گفتم حرفم به استناد قران هست
قران بیاورید تا نشان دهم البته سوره و ایه ان را نمی دانم یکم طول می کشه تا پیداش کنم
اتفاقا وقتی قران اوردند من اولین صفحه ای که باز کردم
و چشممم به اولین ایه ای که افتاد همان ایه خمس بود

واقعا به نظر شما اتفاقی هست یا باید علتی داشته باشه ؟
من بدنبال علتی برای این امر هستم

با تشکر

به نظر من که این جور اتفاقات یه جور الهامه

به قول استاد فرهنگ خدا فقط بااولیا و پیامبران خودش صحبت نمی کند! خدا با تک تک من و شما به واسطه ی اتفاقاتیکه پیرامون مان می افتد، صحبت می کند. بعضی ها میگن "خدا با قرآن با ما صحبتمی کنه." بله درسته، ولی همه ی صحبت خدا با ما در قرآن نیست.

[=&quot]

neɠïn;481153 نوشت:
به نظر من که این جور اتفاقات یه جور الهامه

به قول استاد فرهنگ خدا فقط بااولیا و پیامبران خودش صحبت نمی کند! خدا با تک تک من و شما به واسطه ی اتفاقاتیکه پیرامون مان می افتد، صحبت می کند. بعضی ها میگن "خدا با قرآن با ما صحبتمی کنه." بله درسته، ولی همه ی صحبت خدا با ما در قرآن نیست.

سلام دوست عزیز

منم این مساله رو شنیدم
ولی ما معتقد به قانون علت و معلول در جهان مادی هستیم

ایا این قبیل اتفاقات هم در حیطه علت و معلول قرار می گیرد ؟
اگر نه

ایا میشه گفت قانون علت و معلول همیشه درست نیست ؟
و خارج این قانون اتفاقات زیادی هم می افتد ؟

یا لطیف

سلام ...

اگر امکانش هست کسی هم به من یه توضیحی بده ...
من دیشب ... تقریبا ساعت 1.5 نصفه شب پس از مدتها رفتم و قرآن خوندم و دعا کردم ...
نمیدونم چرا تو مدتی که داشتم دعا میکردم و قرآن میخوندم همش صدای تق تق از گوشه و اطراف خونه بلند میشد ...
معمولا روزها و شبها به خاطر انبساط و انقباض ساختمون خونه کمی تق تق میکنه ...

ولی دیشب حتی از تلویزیون ... میز و صندلی هم صدایه تق تق میومد ...
کسی میدونه این چیزا برایه چیه ؟؟؟

نفرنفر;481326 نوشت:
سلام ...

اگر امکانش هست کسی هم به من یه توضیحی بده ...
من دیشب ... تقریبا ساعت 1.5 نصفه شب پس از مدتها رفتم و قرآن خوندم و دعا کردم ...
نمیدونم چرا تو مدتی که داشتم دعا میکردم و قرآن میخوندم همش صدای تق تق از گوشه و اطراف خونه بلند میشد ...
معمولا روزها و شبها به خاطر انبساط و انقباض ساختمون خونه کمی تق تق میکنه ...

ولی دیشب حتی از تلویزیون ... میز و صندلی هم صدایه تق تق میومد ...
کسی میدونه این چیزا برایه چیه ؟؟؟

سلام دوست من

صدای تق تق همانطور که خودت گفتی از انقباض و انبساط اجسام است
ولی در شب چون سکوت بیشتره و همه جا ساکته
این صداها بیشتر شنیده میشه
و همچنین بستگی به شدت در جه حرارت روز و میزان تغییر درجه انها این صداها کم و زیاد است

در این مورد اطمینان کامل دارم شک نکن دوست من

موفق باشی

سلام ...
آخه خونه ساکته ساکت بود ...
یهو اینقدر زیاد شد که من ترسیدم ...
نمیدونم ... شاید هم همینطور باشه که شما میگین ...

نفرنفر;481333 نوشت:
سلام ...
آخه خونه ساکته ساکت بود ...
یهو اینقدر زیاد شد که من ترسیدم ...
نمیدونم ... شاید هم همینطور باشه که شما میگین ...

سلام مجدد

اتفاقا چون خونه ساکت بوده این صداها بهتر شنیده می شه

و اگر خونه پر سروصدا باشه و شلوغ
این صداها کمتر شنیده میشه یا اصلا شنیده نمیشه

اگه دقت کنی بیشتر هم این صداها در شب شنیده میشه
چون شب هوا سرد میشه و اجسام شروع به انقباض می کنند

پس دو عامل در شب یکی ساکت بودن محیط و دیگری خنک شدن هوا باعث شنیده شدن این صداها میشه

موفق باشید

دل ارام;481108 نوشت:
سلام و تشکر

قبول دارم معجزه نیست

ولی دلیلش چیست ؟ من دنبال دلیل علمی یا غیر علمی ان هستم

با تشکر


دل ارام;481108 نوشت:
سلام و تشکر

قبول دارم معجزه نیست

ولی دلیلش چیست ؟ من دنبال دلیل علمی یا غیر علمی ان هستم

با تشکر


ولایت معنوی امامان و پیامبر در طول ولایت الهی می تونه دلیلش باشه. کرامات هم هم ارز این مطلبه.
البته بوده داستان هایی که شیطان خواسته مثلا فردی رو دچار عجب و ... کنه به این جور چیزا توصل کرده

با سلام.
با کسب اجازه بنده هم خواستم دو خاطرهه خدمت دوستان تعریف کنم که از همین جنس اتفاقات است.
اتفاق اول :
روزی در زمین مسجد در حال احداثی با دوستان در حال کسیه گیری سیمان های فله ای بودیم که در آنجا دپو شده بود. حالا تصور کنید گرمای طاقت فرسای تابستان در خوزستان و پاهای برهنه در سیمان های داغ! چند ساعتی کار کردیم که یکدفعه متوجه شدیم گونی برای کیسه گیری نداریم. بچه ها هم به شوخی گفتند : آخ جون کسیه ها تموم شد بریم خونه!
در همین لحظه که آخرین کیسه را هم پر کردیم و قصد رفتن داشتیم یک وانت پیکان دقیقا جلوی اتاقک سیمان پارک کرد. ( ما درون اتاقک در حال کیسه گیری بودیم و اصلا مردم نمی دیدند که سیمانی هستند و ما مشغول این کاریم ) راننده از وانت پیاده شد و به سمت یکی از بچه ها رفت و گفت : احیانا شما گونی نیاز ندارید؟!!!!!
مو به تن بچه ها سیخ شد!

اتفاق دوم :
در حیاط حسینه ای در حال کشیک و گشت و چک کردن محیط بودم. یکی از دوستان که مسئول امور مالی حسینیه بود در حال تعمیر صندوق های چوبی کمک های مردمی بود. همین طور که آهسته در حیاط قدم می زدم ناگهان جلوی پایم یک عدد پاک کن دیدم. بدون اینکه لحظه ای تامل و تفکر کنم بی درنگ پاک کن را برداشتم و به سمت اتاقی رفتم که دوستم بود و پاک کن را به سمت او پرت کردم و گفتم : این برای تو!
دوستم گفت : « فلانی کاش از خدا یک چیز دیگه می خواستم. همین الان تو ذهنم گفتم خدا یک پاک کن برسون! روی بعضی صندوق ها با مداد خط خطی کردن! »

و من الله توفیق

صدای تق تق به نظر من هم وقتی قرآن می خونم زیاد میشه.
یه بار تو ماشین داشتم یه حکایت قرآنی تعریف میکردم که خیلی آموزنده بود شب بود در حال برگشتن به خونه وقتی به جای اصلیش رسید یهو احساس کردیم یه چیزی خورد به شیشه ماشین و شیشه راننده کاملا پودر شد و خدا رو شکر فقط کمی خراش برداشت هرچی اطراف و گشتیم سنگی یا کسی و پیدا کنیم نبود ..

جمعه بود بعد از نماز جمعه سراسری شهرمون همه داشتن از مسجد خارج شدن من پایم وقتی دو یا ۴ پار از دم درب مسجد اومدم بیرون .... یکدفعه باران بی مقدمه بارید .....زیاد نبود همانطور میدونید وقتی بارون میاد اولش کم کم قطره قطره اندک به زیاد...... اما بی مقدمه بود صاف بود احساس عجیبی بود فکر میکردیم به برکت نمازگزاران باریده شده

اسلام دین عجیبیه وقتی دشمنان اسلام تلاش محو اسلام کنند نورش بزرگتر و درخشانتر میشود و اسلام همیشه وجود دارد وو خواهد بود .....

دل ارام;481113 نوشت:
سلام مجدد

اجازه بدهید کامل تر بیان کنم

روزی در جمع دوستان صحبت از خمس شد و مطالبی که در قران درباره ان امده

من حرفی زدم و گفتم حرفم به استناد قران هست
قران بیاورید تا نشان دهم البته سوره و ایه ان را نمی دانم یکم طول می کشه تا پیداش کنم
اتفاقا وقتی قران اوردند من اولین صفحه ای که باز کردم
و چشممم به اولین ایه ای که افتاد همان ایه خمس بود

واقعا به نظر شما اتفاقی هست یا باید علتی داشته باشه ؟
من بدنبال علتی برای این امر هستم

با تشکر


باسلام مجدد :
آن آیه ذیلا اشاره می شود . چون در همه قران ها این در اول صفحه ذکر شده لذا به طور اتفاقی شما وقتی قرا ن را باز نموده اید همان آیه آمده .
وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ .... . انفال / 41 . و بدانيد هر گونه غنيمتى كه به شما رسد ، خمس آن براى خدا و براى پيامبر و براى نزديكان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه است
مطمین باشید این رخ داد فلسفه خاص ندارد ودر پی علت آن وقت خود را ضایع نکنید . موفق باشید .

من هم یه خاطره تعریف کنم ...
ما خونمون طرف آریاشهر هست ... اون زمانا وقتی میخواستم برم خونمون .... بالاجبار باید از یه چهار راه رد میشدم ... ولی جالبیش این بود که تا من پام میرسید به این چهار راه ... چراغ ها قرمز میشدن و عابر پیاده میتونست حرکت کنه ... منم پیش خودم ذوق میکردم عجب کسی هستم من ... خدا ماشین ها رو نگه میداره تا من از خیابون رد بشم ... مدتها این قضیه در جریان بود و منم بیشتر مشعوف میشدم ... تا اینکه ....

فهمیدم که ...

من مسیری رو با تاکسی میومدم ... تاکسی پشته یک چراغ قرمز وای میستاد تا مسافرهاش رو پیاده کنه ... و کرایشون رو حساب کنه ... چون مسافتی که من از ایستگاه تاکسی ها تا چهار راه مذکور طی میکردم مسافتی ثابت بود ... همیشه زمانی به اون چهار میرسیدم که باید عابر پیاده رد بشه ...

اینقده ناراحت شدم :Ghamgin:

دل ارام;481317 نوشت:
سلام دوست عزیز

منم این مساله رو شنیدم
ولی ما معتقد به قانون علت و معلول در جهان مادی هستیم

ایا این قبیل اتفاقات هم در حیطه علت و معلول قرار می گیرد ؟
اگر نه

ایا میشه گفت قانون علت و معلول همیشه درست نیست ؟
و خارج این قانون اتفاقات زیادی هم می افتد ؟

یا لطیف


باسلام مجدد::Gol:
در ابتدا باید اشاره شود :
قانوان علیت یک اصل فلسفی است و قواعد فلسفی استثنا بر دار نیست . بخصوص قانون علیت همیشه درست وهیچ امری از امور ممکن الوجود بدون علت اتفاق نمی افتد . در توضیح مطلب با ید گفت :
غالباً در زبان مردم می‏گویند در مسافرت تصادفاً با دوستم ملاقات کردم یا چاهی می‏کندیم که به آب برسد تصادفاً به گنج رسید، و یا در قرعه کشی نام فرد خاصی برون می­آید، هرگاه پیدایش چنین پدیده‏ای را از طریق تصادف توجیه می‏کنند، نه به این معنی است که این پدیده «معلول بدون علت» است، بلکه مقصود این است که پیدایش چنین پدیده‏ای با این شرایط، جنبة کلی و ضابطه‏ای ندارد. یعنی آن­چنان نیست که در هر مسافرت به ملاقات دوست نائل آئیم یا در هر چاه کندنی به گنج برسیم، یا در هر قرعه کشی نام این فرد بیرون آید، بلکه یک سلسله علل و شرائط خاصی ایجاب کرده است که در این نقطه گنج پنهان باشد و یک سلسله علل دیگر ایجاب کرده است دوستمان به سفر برود، و یک سلسله علل دیگر ایجاب کرده که نام وی از قرعه کشی بیرون آید و نتیجة این عوامل این شده است که در این فعالیت به گنج و ملاقات دوستمان دست یابیم و یا نام وی از قرعه کشی بیرون آید ولی هرگز رابطة کلی و دائمی میان کندن چاه و پیدا شدن گنج و یا مسافرت دوست و ملاقات او وجود ندارد. چون چنین رابطه‏ای در میان نیست، پس پیدایش این پدیده نمی‏تواند تحت ضابطه و قاعده‏ای درآید. اما اینکه آنها را از نوع تصادف قلمداد می کنیم، به خاطر آن است که از آن شرایط و علت های این پدیده آگاهی نداریم و به همین خاطر به تصادف نسبت می دهیم، در حالی که تصادفی در کار نبوده و به علت های دقیقی پدید آمده است.
بنا بر این چیزی که به آن شانس، اقبال، بخت و طالع می‏گویند حقیقت ندارد. علّت هر حادثه خوب یا بدی، که برای انسان پیش می‏آید، یک دسته علل و عوامل واقعی است.
با این همه به دو نکته باید توجّه داشت:
اوّل - هر حادثه‏ای از گذر مشیّت و اراده الهی پدید می‏آید و خداوند پیش از پدید آمدنش کاملاً از آن آگاه است. این نیز که تمام رویدادهای جهان بر اساس علل و عوامل طبیعی تحقق می‏یابند، مشیّت الهی است.
دوم - بی‏گمان از عواملی که در حوادث زندگی مؤثّرند، اراده خود انسان است. اراده، نقشی چشمگیر در این جا دارد و چون انسان موجودی دارای اراده و اختیار است، چگونگی اراده و خواست و تصمیم‏گیری‏اش در چگونگی رویدادها مؤثّر است. ولی چنین نیست که هر چه بخواهد از رو ی تصادف، رخ دهد. (1)
بنابر این هیچ پدیده ی به طور تصافی و بی علت به وجود نمی­آید؛ گرچه ممکن است علت آن نامعلوم و ناشناخت باشد. البته خود آن نیز علت­های دقیق دارد و ما چون از علت­ها آگاه نیستیم، آن را اتفاق ومانند آن می­دانیم،

پي نوشت­ها:
1. ر، ک: محمد تقی مصباح، آموزش فلسفه، ج2، ص102، نشر سازمان تبلیغات اسلامی 138 7 ش.

صادق;481925 نوشت:
مطمین باشید این رخ داد فلسفه خاص ندارد ودر پی علت آن وقت خود را ضایع نکنید . موفق باشید .

سلام

پس اینطور که شما می گویید این وقایع شانسی یا اتفاقی باید باشد

در ضمن این مسائل منحصر به همین یک دفعه نیست که بگویید
اتفاقیست

لطفا پست جناب شریعت رو هم بخونین
ایا انها هم بی دلیل است ؟!!!

اتفاقا من در پی علت بودم و به جوابهای جالبی رسیدم
و فکر نمی کنم جناب استاد وقتمو ضایع کرده باشم
الان به نظرم رسید وقتمو ضایع کردم که اینجا مطرح کردم
استاد گرامی

از شما انتظار جواب کارشناسانه تری داشتم تا اینگونه جواب دهی

به هرحال از همین جواب هم ممنون

موفق باشید

صادق;481930 نوشت:
بلکه یک سلسله علل و شرائط خاصی ایجاب کرده است که در این نقطه گنج پنهان باشد و یک سلسله علل دیگر ایجاب کرده است دوستمان به سفر برود، و یک سلسله علل دیگر ایجاب کرده که نام وی از قرعه کشی بیرون آید و نتیجة این عوامل این شده است که در این فعالیت به گنج و ملاقات دوستمان دست یابیم و یا نام وی از قرعه کشی بیرون آید ولی هرگز رابطة کلی و دائمی میان کندن چاه و پیدا شدن گنج و یا مسافرت دوست و ملاقات او وجود ندارد. چون چنین رابطه‏ای در میان نیست، پس پیدایش این پدیده نمی‏تواند تحت ضابطه و قاعده‏ای درآید. اما اینکه آنها را از نوع تصادف قلمداد می کنیم، به خاطر آن است که از آن شرایط و علت های این پدیده آگاهی نداریم و به همین خاطر به تصادف نسبت می دهیم، در حالی که تصادفی در کار نبوده و به علت های دقیقی پدید آمده است.

سلام مجدد

بزرگوار با این جوابتون فکر نمی کنین جواب پست بالایی رو نقض کردید ؟؟!! جملات قرمز و ابی رو مقایسه بفرمایید

انجا فرمودید :

صادق;481925 نوشت:
مطمین باشید این رخ داد فلسفه خاص ندارد ودر پی علت آن وقت خود را ضایع نکنید . موفق باشید .

با تشکر

neɠïn;481153 نوشت:
به نظر من که این جور اتفاقات یه جور الهامه

به قول استاد فرهنگ خدا فقط بااولیا و پیامبران خودش صحبت نمی کند! خدا با تک تک من و شما به واسطه ی اتفاقاتیکه پیرامون مان می افتد، صحبت می کند. بعضی ها میگن "خدا با قرآن با ما صحبتمی کنه." بله درسته، ولی همه ی صحبت خدا با ما در قرآن نیست

.


آنچه نقل کرده اید یک نکته اخلافی است که در جای خود درست است .ولی پرسش ایشان در واقع یک مسله فلسفی وروان شناختی است .

دل ارام;481954 نوشت:
سلام مجدد

بزرگوار با این جوابتون فکر نمی کنین جواب پست بالایی رو نقض کردید ؟؟!! جملات قرمز و ابی رو مقایسه بفرمایید

انجا فرمودید :

با تشکر


باسلام مجدد وتقدیر از حضور پرسشگرانه آنلانی شما(روی خط بودن):Gol:
دقت کنید تعارضی دربین آن دو مطلب وجود ندارد منظور از نفی فلسفه ی خاص از آن رخ داد نفی علت داشتن آن نیست ممکن است عوامل روان شناختی در کار باشد ولی مراد نفی اهمیت این گونه امور است . از شما متوقع است که پرسش های مفید آموزنده وکار بردی مطرح نماید پی گیری این مسله بدرد دنیا وآخرت شما ویا دیگران نمی خورد همان دوبار پاسخ برای این گونه مسایل کافی است.امید موفق باشید .

دل ارام;481954 نوشت:
سلام مجدد

بزرگوار با این جوابتون فکر نمی کنین جواب پست بالایی رو نقض کردید ؟؟!! جملات قرمز و ابی رو مقایسه بفرمایید

انجا فرمودید :


با سلام.
بنده فکر نمی کنم تناقضی در کار باشد. مثلا :
بنده یکروز وارد خانه می شوم و می بینم چراغ های پارکینگ روش است. یک روز هم خاموش است. البته کع این رخداد ها علت دارد. ولی فلسفه خاصی ندارد.
در واقع منظور کارشناس این بود که از رخ داد اول نمی توان یک قانون دایمی استنتاج کرد. ولی در هر حال یک سری علت ها و قوانینی در وقوع هر اتفاقی جریان دارد.
به نقل قول های زیر دوباره دقت کنید :
صادق;481925 نوشت:
مطمین باشید این رخ داد فلسفه خاص ندارد

صادق;481930 نوشت:
بلکه یک سلسله علل و شرائط خاصی ایجاب کرده است که در این نقطه گنج پنهان باشد و یک سلسله علل دیگر ایجاب کرده است دوستمان به سفر برود، و یک سلسله علل دیگر ایجاب کرده که نام وی از قرعه کشی بیرون آید و نتیجة این عوامل این شده است که در این فعالیت به گنج و ملاقات دوستمان دست یابیم و یا نام وی از قرعه کشی بیرون آید ولی هرگز رابطة کلی و دائمی میان کندن چاه و پیدا شدن گنج و یا مسافرت دوست و ملاقات او وجود ندارد.

در واقع وقتی می گوییم فلسفه اش این است منظور این نیست که علت تامه اش این است. چه اینکه ممکن است در این دنیای پیچیده علت های دیگری در وقوع رخدادها دخیل باشد که ما نمی دانیم و شاید اصلا مهم نباشد.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;481970 نوشت:

با سلام.
بنده فکر نمی کنم تناقضی در کار باشد. مثلا :
بنده یکروز وارد خانه می شوم و می بینم چراغ های پارکینگ روش است. یک روز هم خاموش است. البته کع این رخداد ها علت دارد. ولی فلسفه خاصی ندارد.
در واقع منظور کارشناس این بود که از رخ داد اول نمی توان یک قانون دایمی استنتاج کرد. ولی در هر حال یک سری علت ها و قوانینی در وقوع هر اتفاقی جریان دارد.
به نقل قول های زیر دوباره دقت کنید :

در واقع وقتی می گوییم فلسفه اش این است منظور این نیست که علت تامه اش این است. چه اینکه ممکن است در این دنیای پیچیده علت های دیگری در وقوع رخدادها دخیل باشد که ما نمی دانیم و شاید اصلا مهم نباشد.
و من الله توفیق


سلام بر شریعت عقلانی .
از دقت نظر وحضور مفید شما در بحث قدر دانی می شود .
سپاس از عقل واز تدبیرهایت:Gol:الهی خوب بخواهد حق برایت
وگل پاشیدی در بحث ای گرامی:Gol:به این نقل وبه این گفتار هایت

صادق;481967 نوشت:
باسلام مجدد وتقدیر از حضور پرسشگرانه آنلانی شما(روی خط بودن)

سلام
بنده معمولا ظهرها همین ساعتها طبق برنامه روی خطم

صادق;481967 نوشت:
دقت کنید تعارضی دربین آن دو مطلب وجود ندارد منظور از نفی فلسفه ی خاص از آن رخ داد نفی علت داشتن آن نیست ممکن است عوامل روان شناختی در کار باشد ولی مراد نفی اهمیت این گونه امور است

بزرگوار سوال من علت این مسائل بود نه میزان اهمیتشان !!!!!
لطفا یه سوال دقت بفرمایید

از شما استاد بزرگوار توقع این بی دقتی نمی رود :Gol:

صادق;481967 نوشت:
از شما متوقع است که پرسش های مفید آموزنده وکار بردی مطرح نماید پی گیری این مسله بدرد دنیا وآخرت شما ویا دیگران نمی خورد همان دوبار پاسخ برای این گونه مسایل کافی است.امید موفق باشید

بزرگوار نیوتن هم اگر دنبال علت افتادن سیب نبود قانون جاذبه را کشف نمی کرد

از اینکه دیگران را به تفکر در امور تشویق می کنید واقعا متشکرم :ok::Gig:

موفق باشید:Gol:

اگر موافقید به جای این قبیل سوالها و کنجکاوی بزنیم مشاعره
بیشتر بدرد دنیا و اخرت می خورد :khandeh!:

[SPOILER]شوخی بید به دل نگیرید [/SPOILER]

شریعت عقلانی;481970 نوشت:
در واقع وقتی می گوییم فلسفه اش این است منظور این نیست که علت تامه اش این است. چه اینکه ممکن است در این دنیای پیچیده علت های دیگری در وقوع رخدادها دخیل باشد که ما نمی دانیم و شاید اصلا مهم نباشد.
و من الله توفیق

سلام و تشکر از حضورتون

درست می فرمایید بدون علت که هرگز نیست
دنیا اتفاقی پیش نمی رود

البته در این باره نظریه هایی مطرح شده
گروهی این وقایع رو صحبت کردن خدا با بنده اش می گویند
یعنی همان حضور دائمی خداوند در زندگی

و بعضی ها نشانه می دانند و معتقدند اینها نشانه هایی برای انتخاب گام بعدیست

و گروه دیگری انها را طبق قانون جذب می دانند

موفق باشید

دل ارام;481981 نوشت:
سلام
بنده معمولا ظهرها همین ساعتها طبق برنامه روی خطم

بزرگوار سوال من علت این مسائل بود نه میزان اهمیتشان !!!!!
لطفا یه سوال دقت بفرمایید

از شما استاد بزرگوار توقع این بی دقتی نمی رود :Gol:

بزرگوار نیوتن هم اگر دنبال علت افتادن سیب نبود قانون جاذبه را کشف نمی کرد

از اینکه دیگران را به تفکر در امور تشویق می کنید واقعا متشکرم :ok::Gig:

موفق باشید:Gol:

اگر موافقید به جای این قبیل سوالها و کنجکاوی بزنیم مشاعره
بیشتر بدرد دنیا و اخرت می خورد :khandeh!:

[SPOILER]شوخی بید به دل نگیرید [/SPOILER]

باسلام .مجدد:
اگر گاهی شعری مطرح می گردد از باب این که :
ان من الشعر لمن الحکمه . برخی شعر ها حکمت است .
خوب است ازآموزه های ارزشمند آن بزرگان استفاده شود .این شعرای بزرگ از امثال نیوتن بالا تر است پس این ها را سرمشق کار علمی تان قراردهید .

صادق;481991 نوشت:
باسلام .مجدد:
اگر گاهی شعری مطرح می گردد از باب این که :
ان من الشعر لمن الحکمه . برخی شعر ها حکمت است .
خوب است ازآموزه های ارزشمند آن بزرگان استفاده شود .این شعرای بزرگ از امثال نیوتن بالا تر است پس این ها را سرمشق کار علمی تان قراردهید .

سلام مجدد

استاد گرامی

بنده مخالف شعر نیستم بلکه بسیار هم به ان علاقه مندم
منتها در کنار شعر من جواب منطقی هم می خواستم

ولی شما استاد عزیز از همان اول جوابتون در پی نفی اهمیت این مسائل بود
نه علت احتمالی انها

البته به نظر حقیر انچنان که می فرمایید بی اهمیت نیست

در این مدتی که دنبال جواب بودم حتی دیدم چه اهمیت در مباحث روانشناسی
و امور ناشناخته داره
و خودش بحث بسیار گسترده و بازیه

به هرحال ممنون از جواب های شما
طبق توصیه شما منم بی خیال می شم :Gol:

http://www.askdin.com/thread36733.html
جمع بندی 1
سوال : دلیل این اتفاقات عجیب یا بگو معجزات در زندگی چیست؟!

در ابتدا باید گفت : معجزه به معنای عاجز کننده است. در اصطلاح به عملی گویند که پیامبر یا امام در مقام اثبات ادعای نبوت یا امامت انجام می دهد . دیگران از انجام آن عاجز هستند. امام صادق (ع) فرمود: "خداوند معجزه را در اختیار نبی و امام قرار داد تا دلیل باشد بر صدق ادّعای وی که می گوید: از جانب خدا می باشم. معجزه آیت الهی است که جز به دست پیامبران و حجت‏های خود روی زمین نسپارد تا بدین وسیله راستی راستگو و دروغ دروغگو ثابت گردد". (1)
همه کارکرد معجزه در این نهفته است که توده مردم از راه آن بفهمند فرد مدعی از یک نیروی فوق بشری و نامحدود بهره می گیرد . از راه تعلیم و آموزش و سایر راه های ممکن توسط بشر، توانمندی ها را به دست نیاورده .
پس معجزه معنای خاص خود را دارد واز سوی انبیا برای اثبات حقانیت خود ارایه می شود . در نتیجه آنچه برای شما رخ داده است معجزه نیست بلکه یک نوع اتفاق است که رخ داده است .

پی نوشت‏ها:
1. دشتی . معارف و معاریف، نشر دانش قم 1376 ش.ج 9، ص 482،

http://www.askdin.com/thread36733-2.html
جمع بندی 2
سوال : ایا میشه گفت قانون علت و معلول همیشه درست نیست ؟
پاسخ :
در ابتدا باید اشاره شود :
قانوان علیت یک اصل فلسفی است و قواعد فلسفی استثنا بر دار نیست . بخصوص قانون علیت همیشه درست وهیچ امری از امور ممکن الوجود بدون علت اتفاق نمی افتد . در توضیح مطلب با ید گفت :
غالباً در زبان مردم می‏گویند در مسافرت تصادفاً با دوستم ملاقات کردم یا چاهی می‏کندیم که به آب برسد تصادفاً به گنج رسید، و یا در قرعه کشی نام فرد خاصی برون می­آید، هرگاه پیدایش چنین پدیده‏ای را از طریق تصادف توجیه می‏کنند، نه به این معنی است که این پدیده «معلول بدون علت» است، بلکه مقصود این است که پیدایش چنین پدیده‏ای با این شرایط، جنبة کلی و ضابطه‏ای ندارد. یعنی آن­چنان نیست که در هر مسافرت به ملاقات دوست نائل آئیم یا در هر چاه کندنی به گنج برسیم، یا در هر قرعه کشی نام این فرد بیرون آید، بلکه یک سلسله علل و شرائط خاصی ایجاب کرده است که در این نقطه گنج پنهان باشد و یک سلسله علل دیگر ایجاب کرده است دوستمان به سفر برود، و یک سلسله علل دیگر ایجاب کرده که نام وی از قرعه کشی بیرون آید و نتیجة این عوامل این شده است که در این فعالیت به گنج و ملاقات دوستمان دست یابیم و یا نام وی از قرعه کشی بیرون آید ولی هرگز رابطة کلی و دائمی میان کندن چاه و پیدا شدن گنج و یا مسافرت دوست و ملاقات او وجود ندارد. چون چنین رابطه‏ای در میان نیست، پس پیدایش این پدیده نمی‏تواند تحت ضابطه و قاعده‏ای درآید. اما اینکه آنها را از نوع تصادف قلمداد می کنیم، به خاطر آن است که از آن شرایط و علت های این پدیده آگاهی نداریم و به همین خاطر به تصادف نسبت می دهیم، در حالی که تصادفی در کار نبوده و به علت های دقیقی پدید آمده است.
بنا بر این چیزی که به آن شانس، اقبال، بخت و طالع می‏گویند حقیقت ندارد. علّت هر حادثه خوب یا بدی، که برای انسان پیش می‏آید، یک دسته علل و عوامل واقعی است.
با این همه به دو نکته باید توجّه داشت:
اوّل - هر حادثه‏ای از گذر مشیّت و اراده الهی پدید می‏آید و خداوند پیش از پدید آمدنش کاملاً از آن آگاه است. این نیز که تمام رویدادهای جهان بر اساس علل و عوامل طبیعی تحقق می‏یابند، مشیّت الهی است.
دوم - بی‏گمان از عواملی که در حوادث زندگی مؤثّرند، اراده خود انسان است. اراده، نقشی چشمگیر در این جا دارد و چون انسان موجودی دارای اراده و اختیار است، چگونگی اراده و خواست و تصمیم‏گیری‏اش در چگونگی رویدادها مؤثّر است. ولی چنین نیست که هر چه بخواهد از رو ی تصادف، رخ دهد. (1)
بنابر این هیچ پدیده ی به طور تصافی و بی علت به وجود نمی­آید؛ گرچه ممکن است علت آن نامعلوم و ناشناخت باشد. البته خود آن نیز علت­های دقیق دارد و ما چون از علت­ها آگاه نیستیم، آن را اتفاق ومانند آن می­دانیم،

پي نوشت­ها:
1. ر، ک: محمد تقی مصباح، آموزش فلسفه،نشر سازمان تبلیغات اسلامی 138 7 ش. ج2، ص102،

موضوع قفل شده است