خطبه ی بی نقطه ی حضرت علی
تب‌های اولیه
[="black"] درود بر راستجویان
خطبه ای منسوب به علی هست که بی نقطه است خواستم بدانم :
یک
[="red"]آیا به نظر شما این خطبه واقعا گفته های علی است یا نه
[/]
دوم
[="blue"]اینکه اگر هم خود علی گفته باشد آیه گفتن جملات بی نقطه فضیلتی را برای او اثبات می کند ؟؟[/]
[/]
با سلام
من هنوز منتظر پاسخ سؤالاتم در تاپیک نظریه شما درباره حق الله هستم.
اینکه اگر هم خود علی گفته باشد آیه گفتن جملات بی نقطه فضیلتی را برای او اثبات می کند ؟؟
هر وقت شما یک خطبه بدون نقطه گفتید که دارای معنی مشخص و ساختار منسجمی بود، پاسخ این سؤالتان را می دهم. :Cheshmak:
یا حق
با سلام
من هنوز منتظر پاسخ سؤالاتم در تاپیک نظریه شما درباره حق الله هستم.
هر وقت شما یک خطبه بدون نقطه گفتید که دارای معنی مشخص و ساختار منسجمی بود، پاسخ این سؤالتان را می دهم. :cheshmak:
یا حق
فکر می کنید شما صلاحیت دارید که این چنین با من سخن بگویید
پس منتظر جملات بی نقطه باش تا بدانی این چیزی که آنقدر بزرگش کرده اید دیگران هم بلدند
با سلام
فکر می کنید شما صلاحیت دارید که این چنین با من سخن بگویید
مگر من چگونه صحبت کردم؟ مگر من تیشه به ریشه اعتقادات کسی زدم؟ مگر من طرح شبهه کردم؟ مگر من خارج از فهم توده مردم حرف زدم؟ مگر چیز متشابهی در حرف من دیده می شود؟ اگر هم چیز بدی رخ داده باشد، قیامت مسئول خواهم بود.
پس منتظر جملات بی نقطه باش تا بدانی این چیزی که آنقدر بزرگش کرده اید دیگران هم بلدند
جملات نه. خطبه. یعنی یک چیزی مثل مقاله. یعنی مجموعه ای از جملات که به هم وابسته بوده، به یک موضوع مشخص می پردازند. منتظریم.
یا حق
دوستان عزیز چه خوب است در بحثهای علمی احترام طرف مقابل حفظ شود و البته در هر حالی بدون تعصب آدمی باید در اندیشه افزونی خرمن دانش در سیلوی حکمتش باشد
درباره این بحث قبلا سخن رفته اگر سری به این آدرس ها زده شود شاید اندکی تبیین صورت گرفته باشد.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=1505
http://www.askdin.com/showthread.php?p=29692 این توضیح لازم است که تایپک قلم به دستان زبده کیفیت فن نگارش در قرن چهارم را نشان می دهد که خطبه بدون نقطه در برابر آن خیلی نمودی ندارد. مگر اینکه محتوای خطبه منقول از امام را در نظر بگیریم که محتوای حکیمانه به یقین همیشه همتا ندارد.
مرحوم آیت الله منتظری در درس های نهج البلاغه خود فرمودند که درست است که سخنانی که امام علی در نهج البلاغه دارند حتی به لحاظ ظاهری و ادبی بسیار گیرا هستند اما این حتماً نمی تواند دلیلی بر بالا بودن این سخنان به لحاظ معنوی باشد !
لطفاً معنای آن خطبه رو هم بخونید :Sham:
سلام پس از مدتها به این تاپیک سرزدم اول هر کار مدح کردگار دوم اما در احوالم و الحمد لله که مرا کار و کرداری سالم و سهمی در علم دوره ی معاصر وکلکی ماهر عطاء کرده ای الهی ای مولای ما مارا آگاهی ده ای معمار معاد و ای دارای داد درموارد مرسوم آمادگی ام را اعلام کرده که در دل دلهره ی محو آلام ودر سرسعی در راه حل مسائل آحاد مردم دارم الهی دلِ سرد آدمی را دلگرمی ده وسلام
در پاسخ دوست ارجمندم جناب بینام
این متن را که در p30world.comاز جناب نوری پیدا کردم خدمت شما درج میکنم:
سلام ودرود
در هر دمی حمد صمد، دادارداور را دارم ، که همه ی مولکولهای ملک کل عالم را، در احاطه ی اداره و آگهی دارد وهر سِرّی در دو سرا درعرصه ی آگاهی اومعلوم می گردد
درطول سال در همه احوال در سرمای دی و گرمای مرداد همواره آوای حمداو سر می دهم او که کره ی ماهوارو ماردی را راهوارورام، ودر سلطه ی سلاله ی آدم در آورد او که گوی دواری را که گرداگرد هورمی گردد عرصه ی کار گاه کردار آدمی و گهواره اسرار و اعمال آل آدم ، واو را سرآمد و سوگلی عالم کرد
واوکه آدمکده ی عالم رادار العلم دهرکرده وهر امری در عوالم در مدار اراده ی الهی وحول مراد او می گردد
و هر کس روی سوی کرد گار آوردمسلماً صد در صد در سرای سرمد کامروا گردد وراه و رسم واسم وامر او در همه سوی سلطه دارد
اصل کلام
همواره حمد عالم آرای اعلی را در سر دارم که مرا هم علم داده و هم مرد عمل کرده و دلم را در ارگی محکم آرام و گامهای مرا مصمم، ودلی دلداده داده
و مادام که او را دارم دلی آسوده دارم
الهی مرا در ارائه ی سطوری سهل و رسا مددی مداوم ده که هرکلمه ی کلامم ساده درک گردد
آدمی ام که سرد و گرم دهر را درک کرده ام
کارم مطالعه ی آلام مردم محروم ، و حامی اهل کمال و آدمی صلح مدار و دلی ساده ودردآلود ولی آمالی والا در سردارم
ودر هر حال در محو آلام آل آدم مُصرم
و الحمد لله که دلی آگاه و عمری مساعد دارم
ای دادرس دهر ای والاگهر ما رارهائی ده
کردار های هوس آلود و اعمال عاطل وآمال مسموم و معاصی اولاد آدم مرا سردر گم و سالوسی وطراری و مکاری و طمعکاری در گرد آوری آل و مال و آمال محال مهد دلها را مکدر ودوده آلوده کرده
آری هر آدم طالح در وراء ماسک کردار مرئی رای دگری دارد
و سم هلاهل وسوسه ی مالداری در کاسه ی سرِگروهی، راه درک سالم را سد کرده و گوهر والای عمر راهدر می دهد
و دردا که کلام آدم عاصم را هوادار کم ودرگودال اوهام محو می گردد
ای آرام دل در آلام دهر ای آمرصلاح ومصدر الهام مرا در امور اصلاحی کمکی و راهکاری عملی ده که در صدد اصلاح امورم ومددی که راه سعی ا م هموار گردد و اصول معطر و معطل الهی که در محاصره ی گرد آلوداِعصار اَعصاردر آمده مرئی و مطهر گردد
مرا هم در کولاک دهر دلداری ده
غلامعلی نوری مهر 1389
[="darkslateblue"]این آقای نوری میتونه بدون تأمل و فی البداهه خطبه ی بدون نقطه یا بدون الف بگه؟[/]
این آقای نوری میتونه بدون تأمل و فی البداهه خطبه ی بدون نقطه یا بدون الف بگه؟
(شما پیرو مذهب شیطانی که احیانا نیستید؟)
درود بر راستجویانخطبه ای منسوب به علی هست که بی نقطه است خواستم بدانم :
یک
آیا به نظر شما این خطبه واقعا گفته های علی است یا نه
دوم
اینکه اگر هم خود علی گفته باشد آیه گفتن جملات بی نقطه فضیلتی را برای او اثبات می کند ؟؟
فکر می کنید شما صلاحیت دارید که این چنین با من سخن بگویید
پس منتظر جملات بی نقطه باش تا بدانی این چیزی که آنقدر بزرگش کرده اید دیگران هم بلدند
فکر می کنید شما صلاحیت دارید که این چنین با من سخن
بسم الله الرحمن الرحیم
به راستی که دشمان اهل بیت(ع) ابتر اند
درود بر شما ولایت پذیران ائمه اطهار(ع):
با سلاممگر من چگونه صحبت کردم؟ مگر من تیشه به ریشه اعتقادات کسی زدم؟ مگر من طرح شبهه کردم؟ مگر من خارج از فهم توده مردم حرف زدم؟ مگر چیز متشابهی در حرف من دیده می شود؟ اگر هم چیز بدی رخ داده باشد، قیامت مسئول خواهم بود.
جملات نه. خطبه. یعنی یک چیزی مثل مقاله. یعنی مجموعه ای از جملات که به هم وابسته بوده، به یک موضوع مشخص می پردازند. منتظریم.
یا حق
سلام. چند وقت پیش به یک صفحه اینترنتی برخوردم که نویسنده آن آقای غلامعلی نوری بود.واین شخص ادعا کرده که توانسته است یک خطبه بدون نقطه بیاورد که البته خطبه اش را خواندم وبه یقین رسیدم که اگر همه مردم عالم جمع بشوند نمی توانند مانند آن دوخطبه بیاورند.یعنی میتوان تحدی کرد و به مبارزه طلبید با کسانی که معتقدند حضرت مولا علی علیه اسلام معصوم نیست(نستجیر بالله) که آنها هم اگر میتوانند یک خطبه مانند این خطبه ها بیاورند.
خطبه مولا علی علیه السلام به غیر از بی نقطه بودن چند ویژگی دیگر نیز دارد 1-به زبان عربی خالص است و هیچ لغت فارسی و ترکی و...در آن به کار نرفته 2-از حروف عربی بدون نقطه استفاده شده است و در این صورت اگر کسی بخواهد تحدی کند باید از حروف عربی استفاده کند و از حرف فارسی " گ " استفاده نکند زیرا این شرایط تحدی را بهم میزند .آقای نوری هم از کلمات فارسی و هم عربی استفاده کرده است در خطبه بدون نقطه خود وهم از حرف فارسی گ که در زبان عربی نیست و این خود دلیلی بر باطل بودن مسابقه یا تحدی میباشد. اگر آقای نوری حرف فارسی "گ" را حذف کند و با حروف عربی مانند حضرت مولا خطبه اش را اصلاح کند ما گفتارش را میپذیریم. 3- حضرت مولا هر چه گفته است در آن دوخطبه راست گفته است اما آقای نوری دروغ پردازی هم کرده است مثلا"کار مطالعه الام دردها" خیلی دروغ بزرگی است که این آقا زده است ضمن این که مشکل دستوری هم دارد.الحاصل این که هر کس میتواند دوخطبه مانند حضرت مولا بیاورد ان کنتم صادقین. و آقای نوری هم اگر می خواهد خطبه بخواند اولا یا به زبان عربی باشد یا به زبان فارسی نه عربی وفارسی مخلوط با هم.ثانیا اگر میخواهد فارسی بگوید از کلمات عربی استفاده نکند.پس شرط قبولی خطبه های کسانی که می خواهند تحدی کنند این است
1- به زبان فارسی یا عربی فصیح باشد اگر فارسی است لغت عربی واگر عربی است لغت فارسی در آن به کار نرفته باشد
2-اگر نتوانستید کار بالا را انجام دهید وبه زبان فارسی خطبه بدون نقطه را ایراد کردید لا اقل از حروف مشترک فارسی وعربی استفاده کنید نه حرف فارسی " گ " که آقای نوری به کرات از آن استفاده کرده است
3 - آن که دروغ پردازی نکنید مثل آقای نوری
نمیدونم چرا ما بدون مطالعه شروع به سوال می کنیم
اگه شما دوست عزیز خطبه رو مطالعه می کردید و به منابع تایید کننده مراجعه می کردید فکر کنم بهترین پاسخ رو می تونستید بگیرید تا اینکه فلسفه راه بی اندازید:Gol:
این خطبه درعین برخورداری از نظم و زیبایی در متن از معانی و معارف والا برخوردار است. چنانکه جرج جرداق مسیحی می گوید: ‘در متون ادبی ما خطبه بدون نقطه و خطبه بدون الف امام علی را باید شاهکارهای ادبی دانست.
الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ. الواحدُالأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ. سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ َحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها. الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ،......
لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ. عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ. وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ. أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً. صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ. أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً. اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها. هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً. اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ. عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم. وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.
ستايش مخصوص خدايي است که سزاوار ستايش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترين ستايش و شيرين ترين آن و سعادت بخش ترين ستايش و سخاوت بار ترين(و شريف ترين) آن و پاک ترين ستايش و بلند ترين آن و ممتاز ترين ستايش و سزاوارترين آن.
يگانه و يکتاي بي نياز(ي که همه نيازمندان و گرفتاران آهنگ او نمايند). نه پدري دارد و نه فرزندي.
شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجاياي بلند را (به خلايق) رسانيد و شرافت بخشيد. و آسمان را بالا برد و بلند گردانيد. بستر زمين را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (براي زندگي) آماده و مهيّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزاني داشت. تعداد اقوام را (براي زندگي) آماده و مهيّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزاني داشت. تعداد اقوام را (براي زندگي در آن) به درستي. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (يکايک) آنان احاطه يافت. و نشانه هاي بلند (هدايت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.
معبود نخستين که نه او را هم طرازي است و نه حکمش را مانعي. خدايي نيست جز او، که پادشاه است و (ماي?) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بي آلايش. فرمانش ستوده است و حريم کويش آباد (به توجّه پرستندگان و نيازمندان) است و سخايش مورد اميد.
کلامش را به شما آموخت و نشانه هايش را به شما نماياند. و احکامش را برايتان دست يافتني نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعيت بود، حرام شمرد.
بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّي الله عليه و آله) افکند. (همان) رسول گرامي که بدو سروري و درستي (در گفتار و کردار و رفتار) ارزاني شده، پاک و پيراسته است.
خداوند اين امّت را به خاطر برتريِ مقام و بلنديِ شرف و استواري دين او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشيد. او بي آلايش ترين فردِ از آدميان در هنگامه ولادت و فروزنده ترين ستاره يمن و سعادت است. او بلند پايه ترين آنان (در نياکان) است و زيباترين آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پيمان ترين و کريم ترين آنان است در نوجواني و بزرگسالي.
درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودي خالص و پي در پي و مکرّر (براي آنان) و براي دوست داران بزرگوارشان، درودي ماندگار و پيوسته، (براي هميشه:) تا وقتي که براي آسمان حکمي مرقوم است و نقشي مقرّر.
او فرستاد تا تا برايتان رحمتي باشد و مايه پاکيزگي اعمالتان و آرامش سراي (زندگي) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان. و تا مايه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتي (بس بزرگ و فراگير).
از او فرمان بريد و بر دستورش مواظبت ورزيد. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشماريد. خدايتان رحمت کند؛ آهنگ کوششي پيوسته نماييد و آزمندي را از خود برانيد و تنبلي را وا نهيد. رسم سلامت و حفظ حاکميّت و بالندگي آن را – و آنچه را که موجب دغدغه سينه ها (:و تشويش دلها) و روي کردِ درماندگي و پريشاني به سوي به آنهاست – بشناسيد.
نهج السعادة في مستدرک نهج البلاغه ج 1 ص 100 تا 103 خ 21، بحار الانوار ج 9 ط قديم به نقل از سفينة البحار ج 1 ص 397، تاريخ عماد زاده ج امير المؤمنين ص 438