علت نبودن معجزه در اخرالزمان

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت نبودن معجزه در اخرالزمان

باسلام

چرا در اخرالزمان معجزه دیگه اتفاق نمیوفته.یادش بخیر در زمان پیامبران مثلا حضرت ابراهیم

سردشدن اتش و حضرت یوسف جوان شدن زلیخا و پیامبر ما ...

خیلی از ادمها باچشم خودشون معجزه رو میدیدند.ولی الان انگار خدا معجزه نمیکنه اگر هم انجام

بشه زیاد محسوس نیست.انگار خدا میخواد معجزه ها به صورت طبیعی توی چرخه ی طبیعت رخ

بده.مثلا هر روز خدا رو شکر میکنیم و یه زمانی که توی خونه چیزی نیست یک دفعه همسایه در

میزنه نذری میاره.چرا مستقیم جلوی انسان یه ظرف غذا نمیاد؟چرا غیر مستقیم انجام میگیره؟

خدا از معجزه کردن بدش میاد؟


کارشناس پاسخگو : محراب

سلام

آوردن معجزه باعث خلق فرقه های شیطانی عجیبی میشود که نمی شود با آن مقابله کرد مثل دوره حضرت موسی ع که از بس معجزه دیده میشد مردم مسخ شده بودن و دیگه عقل ها کار نمیکرد و شیطان هم فرقه صهیونیسم را از همان مردمی که عقلشان زایل شده بود تشکیل داد

واسه همین هر چه به پیامبر اسرار میکردن که اگه شما از موسی ع بالاتری مثل اون معجزه بیاور، امتناع میکرد!

در واقع معجزه پیامبر اخلاق نیکو بود!

تالیا;262959 نوشت:
باسلام

چرا در اخرالزمان معجزه دیگه اتفاق نمیوفته.یادش بخیر در زمان پیامبران مثلا حضرت ابراهیم

سردشدن اتش و حضرت یوسف جوان شدن زلیخا و پیامبر ما ...


علیکم السلام
بستگی داره شما معجزه رو چ تعریف کنید
وگر نه هر روز داره معجزه اتفاق میافته
یکی
فقط یکی از معجزات حضرت عیسی شفای بیماران لا علاج بود
امروزه ما فراوون از اینجور معجزات داریم
حتی یکی از دوستای خودم که دکتر بهش گفته بود تا یک ماه بیشتر زنده نمیمونه و بنده خدا دیگه حتی نمیتونست راه بره شفا گرفت و الان صحیح و سالمه
میدونید مشکل کجاست
مشکل اینجاست که ما منتظر یک اتفاق عجیب و قریب هستیم که آدم با دیدنش هوش از سرش بپره
هرچند این اتفاقات فراوون پیش میاد منتها چون برای ما تکراری شده توجهی بهشون نداریم

بنده هم نظم اینه که زمانی وجوداین نوع معجزات لازم بودکه بشربه تکامل فکری نرسیده بود.یعنی هرچیزی روباچشم فقط درک میکرد.
حالاکه بشریت اینقدرمتکامل شده ودیگه ملاک ومعیارعقل شده قطعامعجزات هم درحدودعقلی میاد.

در اين زمان اگر معجزه اي روي دهد ديگر حجت بر مردم تمام مي شود. چون اينقدر رسانه هست و امكانات امده كه ديگر جاي انكار نمي ماند. احتمالا براي همين به امام زمان مي گويند حضرت حجت. انشاء الله وقتي امام زمان تشريف بياورند معجزات همچون رجعت و ... هم روي مي دهند.

[="Teal"]پس این قران چیست؟
ایا جز معجزه است؟
منتها مردم میبینندش و باز ایمان نمیارن!

مگر مردم زمان موسی با اونهمه معجزه هدایت شدن؟ مگه سامری گولشون نزد؟[/]

من منظورم معجزاتی هست که انسان از انجام دادنش ناتوان هست.

بیماریهای لاعلاج که هیچ دارویی نداره.

مثلا چه میدونم ازدواج با حورالعین در این دنیا.زنده شدن مرده.

[="Teal"]خب کی میتونه مثل قران رو بیاره؟ همه ناتوانند!

درضمن موسی هم همین جور معجزاتی اورد! ولی تاثیری نداشت![/]

به نام خدا.

در تایید و راستای حرف های جناب asad ، ما سابقه معجزات دهن بند رو داریم. دیگه از بیرون اومدن شتر از کوه که غیرممکن تر نیست. ولی مردم چه کردند؟ سریع کشتندش و کشته شدند. خلاصه اینکه اگر هم از اینجور معجزه ها بیاد فایده ای نداره. بعضی ها دوست دارند که قبول نکنند.

البته الان دیگه مردم زرنگ شده اند و میگن: "ما نمیگیم اینکاری که کردید عجیب نیست ، میگیم اینکار از علم شما نشات میگیره و با پیشرفت علم ما هم میتونیم. بنابراین خدایی نیست."

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

نقل قول:
بیماریهای لاعلاج که هیچ دارویی نداره.

این که فراوون دیده میشه
کافیه یه سر به حرم اهل بیت و امام زادگانی همچون حرم مطهر حضرت معصومه (ع) یا جمکران بزنید .

نقل قول:
مثلا چه میدونم ازدواج با حورالعین در این دنیا

برخی از حوالعین های بهشتی زنانی هستند که از دنیا به بهشت میرن
.
نقل قول:
زنده شدن مرده.

اینم باز زیاده
وقتی میبینیم که طرف میمیره
تموم میکنه
و بعد دکتر فقط و فقط با اصرار اعضای خانواده و برای راحت کردن خیال اونا دوباره شوک میده و طرف زنده میشه
وقتی یکی بعد بیست و چند سال از کما در میاد
وقتی ....
همیشه اینا نشونه است که ما کنار گذاشتیم و دنبال یه چیز دیگه میگردیم
انگار معجزه هم آپدیت داره و ما منتظر اونیم .
اگه دقت کرده باشید یکی از اقوامی که بیش از همه نام اون در قرآن برده شده بنی اسرائیله
فکر میکنید دلیلش چی باشه ؟
یه دلیلش شباهت زیاد مسلمانان با بنی اسرائیله
خدا میخواد هشدار بده که مراقب باشید به حال روز اونا دچار نشید .

صبا313;263307 نوشت:

برخی از حوالعین های بهشتی زنانی هستند که از دنیا به بهشت میرن

منظورتون از جمله ی بالایی چی هست؟

نقل قول:
منظورتون از جمله ی بالایی چی هست؟
سلام
فکر کنم منظور زنان پاک دامن و بزرگ باشه که ملکه تعداد زیادی از حوریان بهشتی میشن

[="Teal"]

ویلگول;263345 نوشت:
فکر کنم منظور زنان پاک دامن و بزرگ باشه که ملکه تعداد زیادی از حوریان بهشتی میشن

مطمئنید؟

فکر نکنم این باشه! از کجا شنیدید؟

اصلا اینکه بعضی ها حوری میشن رو کی گفت؟ از کجا شنیده؟[/]

تالیا;262959 نوشت:
باسلام چرا در اخرالزمان معجزه دیگه اتفاق نمیوفته.یادش بخیر در زمان پیامبران مثلا حضرت ابراهیم سردشدن اتش و حضرت یوسف جوان شدن زلیخا و پیامبر ما ... خیلی از ادمها باچشم خودشون معجزه رو میدیدند.ولی الان انگار خدا معجزه نمیکنه اگر هم انجام بشه زیاد محسوس نیست.انگار خدا میخواد معجزه ها به صورت طبیعی توی چرخه ی طبیعت رخ بده.مثلا هر روز خدا رو شکر میکنیم و یه زمانی که توی خونه چیزی نیست یک دفعه همسایه در میزنه نذری میاره.چرا مستقیم جلوی انسان یه ظرف غذا نمیاد؟چرا غیر مستقیم انجام میگیره؟ خدا از معجزه کردن بدش میاد؟

با عرض سلام و وقت بخیر

رويكرد اصلى در آموزه هاى دينى، روان شدن رويدادها بر روندى عادى و طبيعى بوده و دخالت معجزه الهى، پديده اى استثنايى است. خاستگاه رويكرد مزبور نيز آزمايش انسان ها مى باشد كه انجام آن در ساختارى طبيعى و عادى، شدنى است.

وجود معجزات فراوان ديدارى در زمان پيامبر اكرم ص به خاطر ضعف بنيه فكرى و خو گرفتن آنها با پديده هاى حسى بود. عدالت و حكمت خداوند اقتضا مى كرد كه اين خلأ فكرى و ضعف انديشه با وفور معجزات ملموس پر شود تا از خواب غفلت بيدار شوند و دل از عقايد و آداب و رسوم خرافى بر كنند. اين كه عقل و فكر مردم رشد فراوانى كرده است، ديگر نيازى به آن همه معجزات متنوع نيست. ما به بسيارى از حقايق تايخى ايمان داريم بدون اين كه آنها را ديده باشيم. مثلا همه ما باور داريم كه پادشاهى به نام «نادر شاه» در دوره اى از تاريخ بر ايران حكومت مى كرده است، بدون اين كه هيچگاه او را ديده باشيم‏. و این نشان دهنده رشد فکری و عقلی مردم است که باور آنها فقط منحصر در ملموسات نمی شود. همچنانکه در حدیثی به این مطلب اشاره شده است.

همچنین خداوند متعال در قرآن كريم خطاب به پيامبرش مي فرمايد: «با حكمت و اندرز نيكو به سوي راه پروردگارت دعوت نما، و با آن ها به طريقي كه نيكوتر است استدلال و مناظره كن، پروردگار تو از هر كس بهتر مي داند چه كساني از راه او گمراه شده اند و چه كساني هدايت يافته اند». در اين آيه كريمه يك رشته دستورات مهم از نظر برخورد منطقي و طرز بحث در راستاي دعوت انسان ها به سوي خداوند، نحوه ايستادگي در برابر توطئه هاي مخالفان بيان شده كه مي توان آن را به عنوان قسمتي از اصول تاكتيكي و روش مبارزه در مقابل مخالفين در اسلام نامگذاري كرد و به عنوان يك قانون كلي در هر زمان و در همه جا از آن استفاده كرد.
الف: نخست مي گويد: به وسيله حكمت به سوي راه پروردگارت دعوت كن (ادع الي سبيل ربك بالحكمه) «حكمت به معناي علم و دانش و منطق و استدلال است، و در اصل به معناي منع آمده و از آن جا كه علم و دانش و منطق و استدلال مانع از فساد و انحراف است به آن حكمت گفته شده». و به هر حال نخستين گام در دعوت به سوي حق استفاده از منطق صحيح و استدلالات حساب شده است، و به تعبير ديگر دست انداختن در درون فكر و انديشه مردم و به حركت در آوردن آن و بيدار ساختن عقل هاي خفته نخستين گام محسوب مي شود.


ب: و به وسيله اندرزهاي نيكو (و الموعظة الحسنة) و اين دومين گام در طريق دعوت به راه خدا است «يعني استفاده كردن از عواطف انسان ها، چرا كه موعظه، و اندرز بيشتر جنبه عاطفي دارد كه با تحريك آن مي توان توده هاي عظيم مردم را به طرف حق متوجه ساخت». و با تحريك احساسات دروني توده هاي اجتماعي، آن ها را به نداي باطن و فطرتي نهفته در وجودشان، متوجه نمود. در حقيقت حكمت از بعد عقلي وجود انسان استفاده مي كند و موعظه حسنه از بعد عاطفي و فطري انسان.و مقيّد ساختن «موعظه» در آيه كريمه به «حسنه» شايد اشاره به آن است كه اندرز در صورتي موثر مي افتد كه خالي از هر گونه خشونت، برتري جوئي، تحقير طرف مقابل، تحريك حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد. بنابر اين موعظه هنگامي اثر عميق خود را مي بخشد كه حسنه باشد و به صورت زيبائي پياده شود.


ج: و با آن ها (يعني مخالفان) به طريقي كه نيكوتر است به مناظره پرداز (جادلهم بالتي هي احسن) و اين «سومين گام مخصوص كساني است كه ذهن آن ها قبلاً از مسائل نادرستي انباشته شده و بايد از طريق مناظره ذهن شان را خالي كرد تا آمادگي براي پذيرش حق پيدا كنند». بديهي است مجادله و مناظره نيز هنگامي موثر مي افتد كه به وسيله احسن و به بهترين شكل صورت بگيرد، و تمام جنبه هاي انساني و اسلامي در آن حفظ شود.
و در پايان آيه اضافه مي كند: پروردگار تو از هر كسي بهتر مي داند چه كساني از طريق و راه او گمراه شده و چه كساني هدايت يافته اند.«
إِنَّ رَبَّك هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ » « در تبیین اين آیه شریفه این احتمال وجود دارد كه منظور از اين جمله بيان دليلي باشد براي دستورات سه گانه فوق، يعني اين كه خداوند در مقابله با منحرفان اين سه دستور را داده است به خاطر آن است كه او مي داند عامل تاثير در گمراهان و وسيله هدايت چه عاملي است».
معجزه و اظهار آن توسط انبيا و اوصيا معصومين ـ عليهم السلام ـ كه گاهي براي احقاق حقي و يا دفع باطلي واقع شده است، جزء جدال احسن و مناظراتي محسوب مي گردد كه به منظور اثبات حقانيت دعوت آن ها و يا ميخ كوب نمودن مدّعيان دروغين و فريبكاراني كه افكار و انديشه هاي عوام را به گمراهي كشانده اند، انجام گرفته اند. اما هميشه اين گونه نبوده است كه معجزات منجر به هدايت گمراهان و مخالفان حق بشود بلكه غالباً موجب اتمام حجت گرديده است. چنان چه در جريان حضرت موسي و اظهار معجزه آن حضرت در برابر فرعون و نيز جريان حضرت ابراهيم و نمرود و معجزه پيامبر مكرّم اسلام و سبز شدن درخت خشكيده و از جا كنده شدن آن و آمدن به محضر رسول گرامي اسلام كه در حضور و با درخواست جمعي از مشركان قريش صورت گرفت، و هم چنين زنده شدن شير كه در پرده اطاق نقش بسته بود به اراده امام رضا ـ عليه السلام ـ و خوردن شخصي كه به ولي الله توهين كرده بود، و دهها مورد از اين گونه امور، مشاهده مي كنيم. بنابر اين بايد توجه داشت كه آنچه قبلاً اشاره گرديده بايد از راه هاي عادي مردم را بر اساس سنّت الهي و سيره انبياء و اولياء به راه حق دعوت نمود «لِّيَهْلِك مَنْ هَلَك عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَي مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ» تا كسي كه بايد هلاك شود با دليل روشن هلاك گردد و كسي كه (بايد) زنده (هدايت) شود با دليل واضح زنده (هدايت) شود. و در مواردي هم كه مي بينيم اوليا الهي اقدام به اظهار معجزه نموده اند، موارد خاص و استثنايي بوده و در خيلي از موارد بر اساس درخواست مخالفان انجام شده است و با وجود تحقق معجزات و اثبات حق باز هم مخالفان اقدام به انكار نموده اند. پس اینگونه نیست که معجزات همیشه و صد در صد باعث هدایت مردم شوند همانطور که در عصر انبیاء ع هم اینگونه بوده است.


سلام

ولی در اخرالزمان که مردم دریچه ی قلبشون به روی علوم مختلف باز شده.دیگه انقدر احمق نیستند که خداوند براشون یه کاری رو ردیف کنه بگن سحر و جادو بوده.شکر میکنند و بیش از پیش
متوجه الطاف الهی میشن.مثل شفای بیماران.ایا این باعث گمراهی میشه؟
خود مریضی که شفا گرفت میدونه که علوم زیست هنوز به اون درجه نرسیده که بتونه سرطان رو مداوا کنه درنتیجه ...

نقل قول:
وجود معجزات فراوان ديدارى در زمان پيامبر اكرم ص به خاطر ضعف بنيه فكرى و خو گرفتن آنها با پديده هاى حسى بود. عدالت و حكمت خداوند اقتضا مى كرد كه اين خلأ فكرى و ضعف انديشه با وفور معجزات ملموس پر شود تا از خواب غفلت بيدار شوند و دل از عقايد و آداب و رسوم خرافى بر كنند. اين كه عقل و فكر مردم رشد فراوانى كرده است، ديگر نيازى به آن همه معجزات متنوع نيست.
یک فلسفه و برهان هر قدر هم محکم باشد باید یا مقدّماتش یا خودش یا نتایجش بر مدارکی استوار شوند. وگرنه فقط یک ممکن است. نه یک ممکن موجود. ساسا وجود یک چیز خاص را نمی شود فقط باعقل و بی ارتباط با تجربه درک کرد.

عقل محض فقط می تواند درست استدلال کند. (منصق صوری) این که مقدّمات این استدلال درست باشند را چیزی به نام منطق مادی نمی تواند تایید کند. این مدرک است که مقدّمات یا نتیجه یا کاربردهای نتیجه استدلال را تایید می کند و آن را باورکردنی می سازد.

اسمش چه معجزه باشد و چه نه آنچه برای حضرت ابراهیم و موسی و عیسی علیه السلام رخ داد مدرک بود. در این عصر نیز نیازمند مدرکیم تا چیزهایی مثل وجود خدا را باور کنیم. هر چند استدلال برای آن داریم.

armandaneshjoo;266239 نوشت:
یک فلسفه و برهان هر قدر هم محکم باشد باید یا مقدّماتش یا خودش یا نتایجش بر مدارکی استوار شوند. وگرنه فقط یک ممکن است. نه یک ممکن موجود. اساسا وجود یک چیز خاص را نمی شود فقط باعقل و بی ارتباط با تجربه درک کرد.
.

خوب همین ممکن مورد نظر شما چطور ممکن شده؟!

دلیل امکانش چه بود؟! آیا دلیل عینی می خواهید؟! یا دلیل عقلی؟

آیا هر دلیلی رؤیت نشد دلیل نیست؟ موجود نیست؟پس چگونه وقتی گرسنه می شوی غذا می خوری؟!

آیا دلیل گرسنگی را می بینی یا حس می کنی؟ چطور در زمان رفع حوایج بشری از « حس » استفاده می کنی تا علتِ « ممکن » را دریابی و آنرا ممکن موجود بدانی، تا غرایض و حوائجت برطرف گردد، اما زمانیکه موضوع برایت نفع ظاهری یا مادی نداشته باشد، یا با این دو در تضاد باشد از استدلال بر « حس » بعنوان دلیل موجود طفره می روی و آنرا کافی نمی دانی؟!

آیا برای رفع گرسنگی و تشنگی و خواب و ... هم به همین اندازه سخت گیری بر استدلال می کنی؟

آیا زمانیکه هیچ مدعی بر انجام امری واقع پیدا نشد، و هیچ علتی معلولی را پذیرا نشد، کتمان معلول جایز است؟ آیا ممکن را به سبب نقص در حواس خود رد می کنی؟!

اینجا دلیل چه متواترات، چه مشهورات، چه اولیات، چه بدیهیات و چه مسلمات باشد، همه بر بی دلیلی رجحان دارد، به سبب اینکه هیچ ممکنی بی علت نیست.

اگر در خانه ای باشی که چند اتاق دارد، فرزندت برود و در یکی از اتاقها پنهان شود و تو تمام اتاق ها را به جز یکی بگردی و فرزندت را نیابی، دلیل عقلی چه حکمی به تو می کند؟ در حالیکه می دانی فرزندت در همین خانه است و یکی از اتاق ها را نگشته ای؟

آیا عدم شناخت تو به فضا و موجودیت آن اتاق باعث می شود که وجود فرزندت را در آن اتاق منکر شوی و محال بدانی؟ در حالیکه از داخل آن اتاق خبر نداری اما بقیه اتاق ها شهادت دادند که خالی هستند و فرزند تو در آنها نیست.

آیا اگر کلید آن اتاق را نداشته باشی تا درب آن را باز کنی، قید آن اتاق را می زنی؟ اگر صدای فرزندت را بشنوی اما او را نبینی، آیا فکر می کنی دچار توهم شده ای؟ قویترین احتمال کدام است؟
آیا این احتمال در ذهنت قوت نمی گیرد که صدا از همان اتاقی که نگشته ای می آید؟!

بعد به wc می روی!!! وقتی برمیگردی می بینی فرزندت از اتاق بیرون آمده. از او می پرسی کجا بودی و می گوید در همان اتاق.

وقتی می خواهی وارد آن اتاق بشوی می بینی که مجدداً درب آن بسته است. آیا برای این گفته ی فرزندت دلیل می خواهی؟ آیا گفته ی او تو را کفایت نمی کند؟ اصلا انکار این قضیه به چه کار تو می آید و چه نفعی برای تو دارد؟

ناتینگ و لیپتون ها و فوتون ها و مزون ها و قطر کیهان و خودمتناقضی و غیره و ذلک! هیچکدام ادعای معجزه ندارند، اما خدای نادیده دارد. و اصلا دلیل معجزات هم همین است که نادیده به او ایمان بیاوری.

اما شما می فرمایید من باید ببینم تا ایمان بیاورم!

این یک سؤال هوش است که تا پایان عمر خود برای حل آن فرصت داری.

در آخر جواب بر تو روشن می شود همانگونه که کلید تست های کنکور بعد از کنکور منتشر می شود.
بعد از انتشار کلید تست، دیگر چه ارزشی دارد کسی اگر حتی تمام تست ها را درست زده و به سازمان سنجش ارائه کند!!!!!

مهم لحظه ی کنکور است! لحظه ی کنکور!!!!!

یک معجزه در زندگی من اتفاق افتاده. من از زمانی که به دنیا آمدم تا 70 روز مرتب روز و شب گریه می کردم و تمام همسایه ها ناراحت بودند و حتی یکی از آنها به پدرم گفته بود این را ببر بینداز در قنات تجریش!

بعد از 70 روز مادرم وقتی از تمام داروها و پزشکان ناامید می شود، مرا می برد به امام زاده صالح (ع) که نزدیک خانه ی مان بود و آنجا گریه می کند و متوسل به امام زمان (عج) می شود و می گوید با اذن خدا کمکم کن. و سالی فقط 5 تومان (50 ریال) مرا بیمه ی امام زمان (عج) می کند!!! ببینید چه موجود بی ارزشی بودم!

از آن لحظه تا امروز دیگر من به آن صورت گریه و فریاد نکرده ام!!!!!!

خدا بیامرزد «دکتر کامیاب (ایشان که الان هستند پسرشان هستند)» به مادر و پدرم گفته بود این غیر از معجزه چیز دیگری نیست.

یا حق

ناصر یوسف نژاد;266253 نوشت:
خوب همین ممکن مورد نظر شما چطور ممکن شده؟!

دلیل امکانش چه بود؟! آیا دلیل عینی می خواهید؟! یا دلیل عقلی؟

آیا هر دلیلی رؤیت نشد دلیل نیست؟ موجود نیست؟پس چگونه وقتی گرسنه می شوی غذا می خوری؟!

آیا دلیل گرسنگی را می بینی یا حس می کنی؟ چطور در زمان رفع حوایج بشری از « حس » استفاده می کنی تا علتِ « ممکن » را دریابی و آنرا ممکن موجود بدانی، تا غرایض و حوائجت برطرف گردد، اما زمانیکه موضوع برایت نفع ظاهری یا مادی نداشته باشد، یا با این دو در تضاد باشد از استدلال بر « حس » بعنوان دلیل موجود طفره می روی و آنرا کافی نمی دانی؟!

آیا برای رفع گرسنگی و تشنگی و خواب و ... هم به همین اندازه سخت گیری بر استدلال می کنی؟

آیا زمانیکه هیچ مدعی بر انجام امری واقع پیدا نشد، و هیچ علتی معلولی را پذیرا نشد، کتمان معلول جایز است؟ آیا ممکن را به سبب نقص در حواس خود رد می کنی؟!

اینجا دلیل چه متواترات، چه مشهورات، چه اولیات، چه بدیهیات و چه مسلمات باشد، همه بر بی دلیلی رجحان دارد، به سبب اینکه هیچ ممکنی بی علت نیست.

اگر در خانه ای باشی که چند اتاق دارد، فرزندت برود و در یکی از اتاقها پنهان شود و تو تمام اتاق ها را به جز یکی بگردی و فرزندت را نیابی، دلیل عقلی چه حکمی به تو می کند؟ در حالیکه می دانی فرزندت در همین خانه است و یکی از اتاق ها را نگشته ای؟

آیا عدم شناخت تو به فضا و موجودیت آن اتاق باعث می شود که وجود فرزندت را در آن اتاق منکر شوی و محال بدانی؟ در حالیکه از داخل آن اتاق خبر نداری اما بقیه اتاق ها شهادت دادند که خالی هستند و فرزند تو در آنها نیست.

آیا اگر کلید آن اتاق را نداشته باشی تا درب آن را باز کنی، قید آن اتاق را می زنی؟ اگر صدای فرزندت را بشنوی اما او را نبینی، آیا فکر می کنی دچار توهم شده ای؟ قویترین احتمال کدام است؟
آیا این احتمال در ذهنت قوت نمی گیرد که صدا از همان اتاقی که نگشته ای می آید؟!

بعد به wc می روی!!! وقتی برمیگردی می بینی فرزندت از اتاق بیرون آمده. از او می پرسی کجا بودی و می گوید در همان اتاق.

وقتی می خواهی وارد آن اتاق بشوی می بینی که مجدداً درب آن بسته است. آیا برای این گفته ی فرزندت دلیل می خواهی؟ آیا گفته ی او تو را کفایت نمی کند؟ اصلا انکار این قضیه به چه کار تو می آید و چه نفعی برای تو دارد؟

ناتینگ و لیپتون ها و فوتون ها و مزون ها و قطر کیهان و خودمتناقضی و غیره و ذلک! هیچکدام ادعای معجزه ندارند، اما خدای نادیده دارد. و اصلا دلیل معجزات هم همین است که نادیده به او ایمان بیاوری.

اما شما می فرمایید من باید ببینم تا ایمان بیاورم!

این یک سؤال هوش است که تا پایان عمر خود برای حل آن فرصت داری.

در آخر جواب بر تو روشن می شود همانگونه که کلید تست های کنکور بعد از کنکور منتشر می شود.
بعد از انتشار کلید تست، دیگر چه ارزشی دارد کسی اگر حتی تمام تست ها را درست زده و به سازمان سنجش ارائه کند!!!!!

مهم لحظه ی کنکور است! لحظه ی کنکور!!!!!

یک معجزه در زندگی من اتفاق افتاده. من از زمانی که به دنیا آمدم تا 70 روز مرتب روز و شب گریه می کردم و تمام همسایه ها ناراحت بودند و حتی یکی از آنها به پدرم گفته بود این را ببر بینداز در قنات تجریش!

بعد از 70 روز مادرم وقتی از تمام داروها و پزشکان ناامید می شود، مرا می برد به امام زاده صالح (ع) که نزدیک خانه ی مان بود و آنجا گریه می کند و متوسل به امام زمان (عج) می شود و می گوید با اذن خدا کمکم کن. و سالی فقط 5 تومان (50 ریال) مرا بیمه ی امام زمان (عج) می کند!!! ببینید چه موجود بی ارزشی بودم!

از آن لحظه تا امروز دیگر من به آن صورت گریه و فریاد نکرده ام!!!!!!

خدا بیامرزد «دکتر کامیاب (ایشان که الان هستند پسرشان هستند)» به مادر و پدرم گفته بود این غیر از معجزه چیز دیگری نیست.

یا حق

سلام

دوست عزیز از حرف زدنت معلوم بود معجزه دیدی.ما هم اگر معجزه میدیدیم خودمون رو برای امام زمان و خدا فدا میکردیم.اما من اینطور احساس میکنم که در اخرالزمان فریادمان بی صدا شده.عرش خدا خفت و خاموش هست.جواب یک نیاز واقعی ,صد درصد واقعی رو با بیجوابی رد میکنند. بوجود امدن معجزه علتهای متفاوتی داره.یکی میخواد براش مثل یک سند و مدرک باشه.یکی یه مشکلی داره میخواد رها شه از سوختن.و...

تالیا;266473 نوشت:
سلام

دوست عزیز از حرف زدنت معلوم بود معجزه دیدی.ما هم اگر معجزه میدیدیم خودمون رو برای امام زمان و خدا فدا میکردیم.اما من اینطور احساس میکنم که در اخرالزمان فریادمان بی صدا شده.عرش خدا خفت و خاموش هست.جواب یک نیاز واقعی ,صد درصد واقعی رو با بیجوابی رد میکنند. بوجود امدن معجزه علتهای متفاوتی داره.یکی میخواد براش مثل یک سند و مدرک باشه.یکی یه مشکلی داره میخواد رها شه از سوختن.و...

سلام

مشکل همینجاست و انحراف همینجاست

مدرک

بخدا قسم که اسلام یعنی فقط تسلیم. و خداوند به انسان ظلم نکرد و انسان خود به نفس خود ظالم است. فرعون هم همین « مدرک » را خواست و این مکر شیطان است. و اگر خداوند می خواست از آوردن مدرک و ارائه ی آن به بشر عاجز نبود، اما خداوند مدرک ارائه نمی فرماید تا بدین وسیله مردم به آزمون گذاشته شوند و درجه ی تقوا و اخلاص و ایمان آنان به همین نبود « مدرک » مشخص می گردد.

بخدا قسم برای بعضی از خلایق هیچ مدرکی قانع کننده نخواهد بود حتی اگر خداوند تمام اسرار غیب را بر آنان برملا می کرد.

شیطان از رانده شدگان نگشت مگر بخاطر « طلب مدرک » و همو اولین گمراه شده بود و همو بر برتری انسان بر دیگر خلایق از خداوند « مدرک » خواست، در حالیکه بنده ی ضعیفی بیش نبود و سر به طغیان برداشت و تکبر او باعث رانده شدنش گشت.

آیا گمان کردید که خدا جهان را تا ابد بدین منوال باقی می گذارد تا هرچه بخواهید در آن فساد کنید؟

آیا شیطان شما را به اشتباه نینداخت آنگونگه که گمان می کنید مفری از مقابل حقیقت یافته اید؟

آیا اگر از معجزات رسولان و دعوت به حق آنان مدتی گذشت دوباره به سرکشی و عناد مشغول می شوید؟

چنین نیست که خداوند تا ابد شما را به حال خود واگذارد و بزودی هریک از شما در برابر رفتار خود پاسخگو خواهد بود.

آیا خداوند جز تسلیم در برابر امرش به کار دیگری امر نمود؟ آیا بر این گفته ی خود دلیلی دارید؟ اگر دارید آن را بیاورید. آیا رسولی فرستاد که او شما را دعوت به این راه کرد؟ آیا بر این گفته ی خود دلیلی دارید؟اگر دارید آن را بیاورید.

آیا موجودی حقایق وجود خود را شناخت که از شناخت وجود خدا درماند؟

خداوند شما را در این دنیا آزمود تا درجه ی اطاعت در برابر حق و تسلیم در برابر حق و دفاع از حق و رفتن به راه حق و به زبان آوردن حق و دعوت به حق را در شما به خودتان نشان دهد، نه اینکه او بر این امر ناآگاه بود.

پس بعد از رسیدن روز بزرگ اعمالتان بر شما پیشی خواهد گرفت و قبل ورود شما اعمالتان در پیشگاه خدا حاضر خواهد شد.

و هرکس به اندازه ی تسلیم بودنش در برابر حق در پیشگاه خدا مرتبت خواهد یافت و خداوند بر هیچ نفسی ستم نکرد.

سلام
اقای یوسف نزاد پس چطور حضرت ابراهیم به خدا عرضه داشت پروردگارا!میخوام قلبم اروم بگیره که معاد وجود داره.خداوند فرمود:مگر ایمان نیاوردی؟حضرت فرمودند:چرا فقط میخوام قلبم اروم بگیره.خداوند فرمودند:مرغ رو بگیر به چند قسمت تقسیم کن و هر قطعه رو بالای کوهی بزار بعد انها
را یکی یکی صدا کن.میبینی که زنده میشند و به طرف تو میان.

اگر شما اینطور میگید.مسلمان یعنی تسلیم.خداوند داره به ما زور میگه. زور هم یعنی ظلم .

مگر خرید اخرت مثل مبادله ی کالا نیست طبق حدیث پیامبر؟من این قولنامه ی فروش را قبول ندارم.خدا داره یه چیزی رو به زور با من مبادله میکنه.

[="Teal"]

تالیا;266523 نوشت:
خدا داره یه چیزی رو به زور با من مبادله میکنه.

میشه زور رو در اسلام به من نشون بدید؟
هیچ زوری درکار نیست!

ناصر خان گفتند اسلام یعنی تسلیم!
یعنی زمانی که اسلام رو قبول کردید باید تسلیم فرامین خدا باشید!
اما هیچ کس مجبورتون نکرده زوری اسلام رو قبول کنید

مثال:
تا زمانی که وارد مدرسه نشدید نباید تسلیم خاسته های مدیر مدرسه باشید
زمانی که وارد مدرسه شدید باید هرچه مدیر گفت بگید چشم و از قوانین مدرسه پیروی کنید
کسی مجبورتان نکرده به زور وارد مدرسه شوید
خودتان طالب علم هستید و باید سختی هایش را تحمل کنید

حال اگر طالب بهشت هستید سختی هایش را تحمل کنید[/]

asad;266532 نوشت:

میشه زور رو در اسلام به من نشون بدید؟
هیچ زوری درکار نیست!

ناصر خان گفتند اسلام یعنی تسلیم!
یعنی زمانی که اسلام رو قبول کردید باید تسلیم فرامین خدا باشید!
اما هیچ کس مجبورتون نکرده زوری اسلام رو قبول کنید

مثال:
تا زمانی که وارد مدرسه نشدید نباید تسلیم خاسته های مدیر مدرسه باشید
زمانی که وارد مدرسه شدید باید هرچه مدیر گفت بگید چشم و از قوانین مدرسه پیروی کنید
کسی مجبورتان نکرده به زور وارد مدرسه شوید
خودتان طالب علم هستید و باید سختی هایش را تحمل کنید

حال اگر طالب بهشت هستید سختی هایش را تحمل کنید

مصلحت اندیشی خداوند زور بوجود میاره.خدا یه سختی میده میگه مصلحته.وتو درمقابلش بهشت و هفتاد تا حوری میگیری.بنده میگه بهشت, اخه به چه قیمتی؟من نمیخوام این بهشت رو با این همه سختی.منو رها کن بزار برم.
برای مثال ببینید ایا 14 معصوم دارای عیب ظاهری هستند؟(لکنت,نابینا,..)نه نیستند.ولی سایر بندگان باید شل پل و کور باشن چون مصلحته.

تالیا;266593 نوشت:
مصلحت اندیشی خداوند زور بوجود میاره.خدا یه سختی میده میگه مصلحته.وتو درمقابلش بهشت و هفتاد تا حوری میگیری.بنده میگه بهشت, اخه به چه قیمتی؟من نمیخوام این بهشت رو با این همه سختی.منو رها کن بزار برم.
برای مثال ببینید ایا 14 معصوم دارای عیب ظاهری هستند؟(لکنت,نابینا,..)نه نیستند.ولی سایر بندگان باید شل پل و کور باشن چون مصلحته.

خداوند فرمان به پذیرش زور نداده، کاملا اشتباه متوجه شده اید.

خداوند دقیقا می خواهد که همه « در مقابل حق تسلیم » باشند، نه در مقابل زور.

کی از این جمله پذیرفتن زور بر می آید؟

آیا تسلیم در برابر حق به معنی پذیرفتن زور است؟ آیا اگر شما حق گفتید، دیگران باید باور کنند یا نه؟ اگر بله، پس چرا حق را فقط تا آنجا که نیاز دارید قبول دارید؟ مگر نگفتید که تسلیم در برابر حرف حق یعنی قبولِ زور؟

اصلا این جهان را خداوند به همین خاطر آفرید تا رها کند هر که را که می خواهد برود!برو به سلامت! اما اگر زمانی جایی برای رفتن نیافتی مجدداً برگرد تا در حیات هستی و در حال اختیار!!!

در مورد افراد معلول:

چرا از چیزی که نمی دانید حرف می زنید؟ آیا تمام دلایل برای شما آشکار شده که در بین آنها به قضاوت نشسته اید و در انتها همچین حکمی صادر کرده اید؟ آیا هیچ امری دیگر بر شما پوشیده نیست؟ چرا باید باور کنم که این گفته ی شما حق است و باطل نیست؟

ناصر یوسف نژاد;266653 نوشت:

در مورد افراد معلول:

چرا از چیزی که نمی دانید حرف می زنید؟ آیا تمام دلایل برای شما آشکار شده که در بین آنها به قضاوت نشسته اید و در انتها همچین حکمی صادر کرده اید؟ آیا هیچ امری دیگر بر شما پوشیده نیست؟ چرا باید باور کنم که این گفته ی شما حق است و باطل نیست؟

اقای یوسف نزاد برادر من.برای مثال چهره ی حضرت یوسف زیباترین چهره بود.یا امام زمان
نگاهی به احادیث توصیف ظاهری ائمه (ع)بیندازید میفهمید من چی میگم.اونها دارای هیچ عیب

و نقص ظاهری نبودند و نیستند. بهترین ژنهای باطنی و ظاهری در وجود انها خدا قرار داده.توی زندگیشون بیماری نمیگرفتند همه ی اونها عمر طولانی (حضرت نوح وابراهیم و ...) میکردند.این همه نعمت از ما سلب شده برادر.دیگه انسان=هیچ و پوچ و زندگی بی معنا.فقط موقعی که پیمانشون در این دنیا تموم شد با یک مرگ طبیعی و ساده از دنیا میرفتند.
شما اگر حدیثی دارید که ائمه دارای عیب ظاهری بودند من هم میپیذرم حرف شمارو.

تالیا;266673 نوشت:
اقای یوسف نزاد برادر من.برای مثال چهره ی حضرت یوسف زیباترین چهره بود.یا امام زمان (عج)
نگاهی به احادیث توصیف ظاهری ائمه (ع)بیندازید میفهمید من چی میگم.اونها دارای هیچ عیب

و نقص ظاهری نبودند و نیستند. بهترین ژنهای باطنی و ظاهری در وجود انها خدا قرار داده.توی زندگیشون بیماری نمیگرفتند همه ی اونها عمر طولانی (حضرت نوح وابراهیم و ...) میکردند.این همه نعمت از ما سلب شده برادر.دیگه انسان=هیچ و پوچ و زندگی بی معنا.فقط موقعی که پیمانشون در این دنیا تموم شد با یک مرگ طبیعی و ساده از دنیا میرفتند.
شما اگر حدیثی دارید که ائمه دارای عیب ظاهری بودند من هم میپیذرم حرف شمارو.

چهره ی مبارک ایشان زیبا نیست، اما آنچنان مهری در دل شما می افتد بعد از دیدار ایشان که بی قرار و بی تاب می شوید و از خدا نخواهید که قبل از ظهور ایشان را ببینید که بعد از دیدن او تاب ندیدنش را نمی آورید و دائم به او فکر می کنید و هرچه لذت دنیوی وجود دارد بر شما حرام می شود و حتی محبت ایشان آنقدر زیاد است که محبت خانواده تان هم از دلتان می رود، حتی محبت فرزند.

من مسئول ایمان آوردن یا نیاوردن شما به معجزات نیستم جناب. اصراری هم بر این عمل ندارم. شما آزاد آفریده شدید تا در بوته ی آزمایش قرار گیرید و در نهایت پس از مرگ اعمالتان را تا ابد با خود خواهید داشت و خداوند مطابق اعمالتان به شما جزا عطا می کند و هرآینه اعتراض کنید، نامه ی اعمال دنیوی شما در مقابلتان گرفته می شود و به شما نشان می دهند که به چه دلیل در چه جایگاهی باید قرار بگیرید.

اطمینان دارم که در جهنم شما را ملاقات خواهم کرد، چون من هم بنده ی گناهکاری هستم و در زندگی ام حق را حتما زیر پا گذاشته ام و دایره ی عصمت بر منِ نوعی بسته است، اما مثلا بین بنده و جناب آرمان دانشجو تفاوتی در عذاب مان وجود دارد (اگر ایشان ملحد به دیار باقی بروند! خودشان به الحاد اعتراف کرده اند.) تفاوت عذابی که من می کشم با عذاب ایشان در این است که عذاب من مدت دارد و بعد از تسویه حساب در مقابل گناهانی انجام داده ام، به جهت تسلیم در برابر حق و اعتراف به آن در زندگی دنیوی، پس از اتمام مدت عذاب به بهشت می روم، و این وعده ی خداوند است. اما جناب آرمان دانشجو یا شما چنانچه با الحاد یا کفر یا شرک از دنیا بروید، چنانچه عذابی که بخاطر گناهان تان می کشید تمام شد، باز هم شما را در جهنم نگه می دارند تا ابد، زیرا شما در برابر حق اعلام تسلیم نکرده اید در حیات دنیا.

و بعد از اتمام کار جهان دیگر به هیچ عنوان حق و باطل در یک جا قرار نخواهند گرفت.

موفق باشید و خدا شما را هدایت کند.

[="Teal"]

تالیا;266673 نوشت:
اقای یوسف نزاد برادر من.برای مثال چهره ی حضرت یوسف زیباترین چهره بود.یا امام زمان نگاهی به احادیث توصیف ظاهری ائمه (ع)بیندازید میفهمید من چی میگم.اونها دارای هیچ عیب و نقص ظاهری نبودند و نیستند. بهترین ژنهای باطنی و ظاهری در وجود انها خدا قرار داده.توی زندگیشون بیماری نمیگرفتند همه ی اونها عمر طولانی (حضرت نوح وابراهیم و ...) میکردند.این همه نعمت از ما سلب شده برادر.دیگه انسان=هیچ و پوچ و زندگی بی معنا.فقط موقعی که پیمانشون در این دنیا تموم شد با یک مرگ طبیعی و ساده از دنیا میرفتند. شما اگر حدیثی دارید که ائمه دارای عیب ظاهری بودند من هم میپیذرم حرف شمارو.

مصائبی که ائمه کشیدند از تمام اینها که گفتی بدتر است!
یک معلول ممکن است همین جوریش شروع به گفتن کفر کند و از این دنیا بنالد و بگوید این چه وضعیست!
حال اگر آن معلول خود را در جای امام علی ع قرار دهد چه میکند؟ که ناموسش را جلوی چشمش بزنند و مامور به سکوت باشد؟ امام حسین چطور؟ ائمه دیگر چطور؟
اینها امتحان الهی نیست ؟ اینها سختی نیست؟ شما سختی را فقط در کر و کور و لال و شل وپل بودن میبینید؟[/]