جمع بندی بررسی حدیث: «علی برای من به منزله هارون برای موسی است»

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی حدیث: «علی برای من به منزله هارون برای موسی است»

سلام و عرض ادب
حدیث معروف پیامبر ص اینگونه است که امام علی ع برای من به مانند هارون برای موسی است با این تفاوت که پس از من پیامبری نیست.
بنابراین هرچیزی که اون سمت اتفاق افتاده پس اینور هم باید دنبالش باشیم
اونجا سامری مقداری از آثار رسول رو برداشت نه همش رو و اینجا هم خلفای سه گانه مقداری از آثار رسول. یعنی قرآن رو برداشتند اما عترت رو پس زدند
اونجا گوساله پرست شدند، اینجا هم شتر پرست شدند (شتری که عایشه بر آن نشسته بود)
اونجا حضرت موسی برای تنبیه گوساله را سوزاند و به خورشون داد،که من فکر می کنم نمونش در اینجا تجاوز حجاج به نوامیس مدینه است (اگر مورد دیگری سراغ دارید بگویید؟)
اما سوال من اینه که اونجا حضرت موسی به خداوند میگه خدایا پس این گوساله چطور صدا میده؟ خدا میگه من بهش صدا دادم تا قومت رو مورد آزمایش قرار بدهم. حالا این صدا دادن که باعث آزمایش بود، نمونش واسه دوره امیرالمومنین امام علی ع چیست؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

1) حدیث منزلت بیانگر آن است که هر منزلتی که هارون نسبت به موسی علیهما السلام داشته، امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دارا خواهد بود و در این میان تنها امر نبوت است که استثناء شده است.

2) داستان سامری ارتباطی با حدیث منزلت نخواهد داشت؛ بلکه امر سامری و وقوع نظیر آن در امت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از برخی احادیث دیگر استفاده می گردد.

3) در بسیاری از منابع شیعی و سنی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده که آنحضرت فرمودند: «وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَتَتَّبِعُنَّ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ شِبْرًا بِشِبْرٍ وَذِرَاعًا بِذِرَاعٍ وَبَاعًا فَبَاعًا حَتَّى لَوْ دَخَلُوا جُحْرَ ضَبٍّ لَدَخَلْتُمُوهُ قَالُوا وَمَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَهْلُ الْكِتَابِ قَالَ فَمَنْ»؛[1] به آن كس كه جانم به دست او است سوگند كه روش پيشينيان را وجب به وجب و مو به مو در پيش خواهيد گرفت، تا آن‏جا كه اگر آن‏ها به سوراخ سوسمارى داخل شده باشند، شما هم داخل مى ‏شويد. پرسيده شد: اى رسول خدا! چه كسانى را، اهل كتاب را مى‏ فرمائيد؟ و حضرت پاسخ داد: پس چه كسانى را؟!

4) در اینکه چه کسی سامری این امت بوده است در روایات مصادیقی برای آن بیان شده است؛ اما آنچه بیشتر تناسب به موضوع دارد حوادث بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و انحراف مسیر تبیین شده ی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، توسط خلفا(به خصوص خلیفه ی دوم) بوده که مردم نیز از روش آنها تبعیت می نمودند.

در داستان نماز تراویح(اقامه ی نماز های مستحبی شبهای ماه رمضان به جماعت) حضرت امیرعلیه السلام می فرمایند: «قسم به خدا که مردم را دستور دادم که در ماه رمضان غیر از نماز واجب را به جماعت نخوانند و ایشان را آگاه نمودم که خواندن نماز مستحبی به جماعت بدعت است؛ پس عده ای از لشکریان که همراه من جنگیده بودند ندا دادند: ای اهل اسلام سنت عمر تغییر کرد!!! ما را از نماز مستحبی در ماه رمضان باز می دارند !!!و ترسیدم که بر من از سمت لشکرم شوریده شود».[2]

شيخ طوسی (ره)در «امالى» از ابى عمير زاذان، در خطبه‏اى كه حضرت امام حسن عليه السلام در ميان مردم در حضور معاويه ايراد كردند بيان مى‏ كند كه حضرت در آن خطبه، فضل و شرف پدرشان، و سوابق او را در اسلام، و آنچه را كه از تصريحات‏ و نصوص رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره ی او ذكر كرده‏اند همه را بيان مى‏ كنند تا اينكه در اين خطبه مى‏ فرمايند:

«فقد تركت بنو اسرائيل هارون و هم يعلمون انه خليفة موسى فيهم و اتبعوا السامرى، و قد تركت هذه الامة ابى و بايعوا غيره و قد سمعوا رسول الله صلى الله عليه و آله يقول له: انت منى بمنزلة هارون من موسى الا النبوة. و قد راوا رسول الله صلى الله عليه و آله نصب ابى يوم غدير خم و امرهم ان يبلغ الشاهد منهم الغائب»؛ [3] بنى اسرائيل هارون را ترك كردند با آنكه مى دانستند او جانشين موسى علیه السلام در ميان آنان است و از سامرى پيروى كردند. و اين امت پدر مرا ترك كردند و با غير او بيعت نمودند در حالي كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيده بودند كه به او مى فرمود: منزلت تو نسبت به من،همچون منزلت هارون نسبت به موسى است به استثناء نبوت. و آنها رسول خدا صلى الله عليه و آله را ديده بودند كه در روز غدير خم پدرم را به ولايت نصب نمود و مردم را امر كرد كه حاضران از ايشان به غائبان برسانند.

5) در برخی از نقلها از عمرو بن عاص و حسن بصری نیز به عنوان سامری امت یادشده است:

الف: در خصال شیخ صدوق(ره)‌می خوانیم: شنيدم از رسول خدا که مي فرمود امت من روز قيامت با پنج پرچم محشور مي شوند. اولين پرچمى كه بر من وارد مى‏ شود فرعون اين امت است كه معاويه ميباشد. دومى بدست سامرى اين امت است كه عمرو بن عاص باشد. سومى بدست جاثليق‏ اين امت است كه ابو موسى اشعرى‏ باشد. چهارمى بدست ابو الاعور سلمى است. و اما پنجمى با تو است يا على كه مؤمنان همه در زير آن پرچمند و تو پيشوايشان مي باشى... [4]

ب: حسن بن يسار مكنّى به «ابو سعيد» معروف به «حسن بصرى» از سران صوفيّه و جزو تابعين مى‏ باشد. مادرش كنيز «ام سلمه» همسر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بود. على عليه السّلام او را «شيطان» و «سامرى‏ امت‏ اسلام» ناميده است.

روايت كرده ‏اند چون على عليه السّلام از جنگ اهل بصره بازمى‏ گشت به حسن بصرى، فرمود: تو چرا در جنگ و جهاد شركت نكردى؟ حسن گفت: براى اينكه ندائى شنيدم كه مى‏ گفت: قاتل و مقتول در اين جنگ در جهنم ‏اند. على عليه السّلام فرمود: آن منادى برادرت ابليس بود. حسن بصرى در ماجراى كربلا نيز امام حسين عليه السّلام را يارى نكرد. از ترس بنى اميّه وقتى از على عليه السّلام حديثى نقل مى‏ كرد مى‏ گفت: «قال ابو زينب» (كه منظورش على عليه السّلام بود).[5]

موفق باشید.


[/HR] [1]. مسند احمد، ح:8340؛ صحیح البخاری، کتاب الاعتصام بالکتاب والسنة، ج8،ص151، دارالفکر:«عن أبي سعيد الخدري عن النبي صلى الله عليه وسلم قال لتتبعن سنن من كان قبلكم شبرا شبرا وذراعا بذراع حتى لو دخلوا جحر ضب تبعتموهم قلنا يا رسول الله اليهود والنصارى قال فمن باب اثم من دعا إلى ضلالة أو سن سنة سيئة لقوله الله تعالى ومن أوزار الذين يضلونهم بغير علم الآية»إ تفسير قمي، ج3، ص413؛ و...

[2]. الکافی، ج8،ص63:«علِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ قَالَ خَطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ...وَ اللَّهِ لَقَدْ أَمَرْتُ النَّاسَ أَنْ لَا یَجْتَمِعُوا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا فِی فَرِیضَةٍ وَ أَعْلَمْتُهُمْ أَنَّ اجْتِمَاعَهُمْ فِی النَّوَافِلِ بِدْعَةٌ فَتَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْکَرِی مِمَّنْ یُقَاتِلُ مَعِی یَا أَهْلَ الْإِسْلَامِ غُیِّرَتْ سُنَّةُ عُمَرَ یَنْهَانَا عَنِ الصَّلَاةِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ تَطَوُّعاً وَ لَقَدْ خِفْتُ أَنْ یَثُورُوا فِی نَاحِیَةِ جَانِبِ عَسْکَرِی...».

[3]. الامالی، الطوسی، ص560.

[4] . الخصال،‌ترجمه فهرى ، ج‏2 ، ص692.

[5]. الامالی،‌الشریف المرتضی،‌ج1، ص113؛‌تتمة المنتهی، شیخ عباس قمی، ص153.

موضوع قفل شده است