چند سوال مبنایی از دین

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چند سوال مبنایی از دین

سلام
یک سری سوال های مبنایی برام پیش آمده ممنون میشم اگر جواب بدید
قبول دارم آفریننده ای به نام خدا هست به دلیل این همه نظم در کائنات ، به دلیل وجود این همه اسرار در جهان خداوند هست
چرا باید دین داشته باشیم؟انسان بی دین که به کمال نرسیده چه مشکلی داره؟
اصلا از کجا میدونیم خداوند دین و آورده برای ما و عده ای از خودشون دین در نیاوردن؟(تئوری دین را انسان های ضعیف به وجود آورده اند)
با توجه به قوه شهود انسان های بی دین و با دین هیچ تفاوتی در دنیا با هم ندارن و چه بسا بی دین ها زندگی موفق تری و با رفاه تری دارند(مقایسه کشورهای اسلامی و اروپا) ما از کجا میدونیم خدا از ما میخواد دین دار باشیم؟
فطریت ما خدا شناسه و زمان های تنهایی و مشکلات خدا رو صدا میزنیم ،اما فطری مبنی بر وجود راهنما و نشانگر(پیامبر)هست؟
کسی که فقط قوه لمسیه رو قبول داره و تا چیزی رو نبینه و لمس نکنه چطور وجود بهشت و جهنم و پیامبران و فرشتگان و غیره رو ثابت میکنن؟
کاری به آخر الزمان و مردم ندارم ،من چرا بعد از 25 سال زندگی که بارها بالا و پایین دینی داشتم هنوز گاهی اوقات نمیتونم قبول کنم پیامبری هست،دینی هست،اسلامی هست(لطفا کلیشه "شناخت اسلام مثل طوطی" و "اعتقاد ضعیف" نیارید)

برچسب: 

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی

قبل از آنکه به سوالات شما پاسخ دهیم اجازه دهید مختصری درباره حقیقت «دین» سخن بگوییم.

دین در یک تعریف عام (یعنی تعریفی که اختصاصی به ادیان آسمانی ندارد)، عبارت است از مجموعه ای از آموزه های اعتقادی و رفتاری و قوانین و مقررات که هدفش راهنمایی انسان به سمت و سوی سعادتمندی است. بسته به منشا تدوین این قوانین و مقررات و نیز گستره سعادتمندی، دین به دو قسمت: دین بشری و دین الهی تقسیم میشود.

دین بشری مجموعه آموزه ها و قوانینی است که ساخته خود انسان است. از آنجا که انسان موجودی محدود است هنگام تدوین این آموزه ها و قوانین، نیازهای محدود خود را در نظر میگیرد و انتظارات او نیز در همین راستاست و از همه مهمتر، محدودیتهای گوناگون انسان در وضع آن قوانین دخالت دارند که از جمله این محدودیتها که نقش مهمی در وضع قوانین بشری دارد، هوا و هوس است.

بر خلاف دین بشری، دین الهی مجموعه آموزه ها و قوانینی است که خداوند برای هدایت انسان توسط فرستادگانی معصوم ارسال میکند. از آنجا که خداوند منزه و پاک از هر محدودیت و نقص و نیازی است قوانین یاد شده کاملترین قوانین هستند و در نتیجه نه تنها محکوم هوا و هوس نیستند بلکه آمده اند تا انسان در پرتو آنها هوا و هوس خود را کنترل کند و به این ترتیب به سعادت واقعی (نه سعادت گمانی) دست یابد.
ضمنا دین الهی به انتظارات انسان نیز سمت و سوی درست میبخشد زیرا حقیقت انسان و نیازهای واقعی او از خدا پنهان نیست از اینرو آنچه را که حقیقتا فرد یا جامعه بشری به آن نیازمندند را معرفی نموده و از انسان میخواهد انتظار خود را به تناسب این نیازهای واقعی شکل دهد؛ به عبارت دیگر، دین الهی است که انسان را از انتظارات کاذب برحذر میدارد و او را به سمت و سوی انتظارات صادق هدایت میکند.

با این توضیح و تعریفی که از دین الهی ارائه شد خودبخود متوجه میشویم که لازم است خداوند برنامه ای برای هدایت انسان به سمت و سوی درست ارسال کند زیرا از خداوند حکیم و رحیم و... انتظاری جز این نمیرود. این برنامه وقتی میتواند نقش خود را به خوبی ایفا کند که سالم و کامل به بشریت عرضه شود. اینجاست که مبحث ضرورت نبوت و پیامبری مطرح میشود و این که باید فرستادگانی امین و معصوم از گناه و خطا و دانا به علم الهی وجود داشته باشند تا هم آن برنامه سعادتبخش را به دست مردم برسانند و هم معلم و شارح آن باشند و در وقت لزوم گره گشایی کنند.

پیشنهاد میکنم در این باره کتاب «انتظار بشر از دین» و «وحی و نبوت در قرآن» هر دو از آثار استاد جوادی آملی، را مطالعه فرمایید.

با حفظ این مطلب، اینک به سوالات شما میپردازیم:

قبول دارم آفریننده ای به نام خدا هست به دلیل این همه نظم در کائنات ، به دلیل وجود این همه اسرار در جهان خداوند هست؛چرا باید دین داشته باشیم؟

آیا صرف مشاهده نظم جهان همگان را به سوی وجود خدا رهنمون شده است؟ آیا نظم جهان همه صفات خدا را آنگونه که سزاوار شناخت اوست به انسان معرفی میکند؟ آیا پرده از حقیقت وجودی انسان و نیازهای واقعی او برمیدارد؟ آیا برنامه ای عملی برای تقرب هرچه بهتر به خدا در اختیار قرار میدهد؟ آیا به پرسشهای اساسی انسان درباره غایت و نهایت زندگی بشریت پاسخ میدهد؟ این پرسشها و ده ها سوال از این قبیل به خوبی نشان میدهند که به دین نیازمندیم.

انسان بی دین که به کمال نرسیده چه مشکلی داره؟
انسان بی دین که به کمال نرسیده همچون میوه کال و نارسی است که ظاهری فریبنده دارد. چنین میوه ای مادام که عمر خود را در ویترین مغازه به سر میبرد جذاب است و پرخواهان اما همینکه قرار است دوره مهمتر زندگی خود یعنی مصرف شدن و تبدیل شدن را بپیماید سر از آخور حیوانات در می آورد نه ظرف تمیز و درخشنده انسان. بزرگترین لطمه ای که انسان بی دین به خود میزند این است که به بخش کوچکی از زندگی دل بسته و تمام همت خود را مصروف همین بخش کوچک میکند در حالیکه بخش مهمتر و گسترده تری در پیش است اما او از آن غفلت نموده.

اصلا از کجا میدونیم خداوند دین و آورده برای ما و عده ای از خودشون دین در نیاوردن؟(تئوری دین را انسان های ضعیف به وجود آورده اند)
این عقل انسان است که با درک وجود خداوند حکیم و علیم و قدیر و رحیم، از یکطرف، و درک وجود محدودیتها و نیازمندیهای مختلف انسان از طرف دیگر، بر ضرورت وجود دین الهی پای میفشرد. ضمنا به شهادت تاریخ، مردانی درستکار که با ابزار معجزه ارتباط خود با خداوند را به همگان نشان دادند بر وجود برنامه الهی تاکید کردند و برنامه ای هم که ارائه نمودند حاوی معارفی بوده است که خود گویای فوق بشری بودن آن بوده است.

با توجه به قوه شهود انسان های بی دین و با دین هیچ تفاوتی در دنیا با هم ندارن و چه بسا بی دین ها زندگی موفق تری و با رفاه تری دارند(مقایسه کشورهای اسلامی و اروپا) ما از کجا میدونیم خدا از ما میخواد دین دار باشیم؟
گرچه همه انسانها از ابزار عقل و فطرت و شهود برخوردارند اما اینطور نیست که همه از آنها در مسیر درستش استفاده کرده اند. همچنین اینگونه نیست که انسانهای بی دین همواره موفقتر از متدینان بوده باشند همانطور که اینگونه نیست که موفقیت و رفاه در تضاد با دینداری بوده باشد (مقایسه کشورهای اسلامی با کشورهای اروپایی در قرون وسطا).
این عبارتتان که « ما از کجا میدونیم خدا از ما میخواد دین دار باشیم » نیز قبلا پاسخ داده شد.

فطریت ما خدا شناسه و زمان های تنهایی و مشکلات خدا رو صدا میزنیم ،اما فطری مبنی بر وجود راهنما و نشانگر(پیامبر)هست؟
اگر فطرت، ما را وامیدارد که خدا را صدا بزنیم آیا این فطرت انتظار پاسخ ندارد؟ بخش مهمی از این پاسخ با همین ارسال راهنما و برنامه زندگی تامین میشود. پس میتوان گفت فطرت انسان به وجود راهنما و پیامبر نیز دلالت دارد.

کسی که فقط قوه لمسیه رو قبول داره و تا چیزی رو نبینه و لمس نکنه چطور وجود بهشت و جهنم و پیامبران و فرشتگان و غیره رو ثابت میکنن؟
چنین فردی حتی به وجود خدا هم اعتقادی نخواهد داشت زیرا خدا نیز لمس کردنی و دیدنی نیست تا چه رسد به انبیا و بهشت و دوزخ و... .

کاری به آخر الزمان و مردم ندارم ،من چرا بعد از 25 سال زندگی که بارها بالا و پایین دینی داشتم هنوز گاهی اوقات نمیتونم قبول کنم پیامبری هست،دینی هست،اسلامی هست(لطفا کلیشه "شناخت اسلام مثل طوطی" و "اعتقاد ضعیف" نیارید)
این حالت میتواند از دو ناحیه باشد: از ناحیه اطلاعات ناکافی یا از ناحیه عوامل روانشناختی. برای هر یک نیز راهکار خاصی وجود دارد.

پیشنهاد من این است که ابتدا با مشاوری صحبت کنید (میتوانید از مشاورین تلفنی یا اینترنتی همین مرکز بهره مند شوید) تا عامل اصلی این حالت را پیدا کنید و آنگاه مشکل را چاره نمایید.
اگر به این نتیجه رسیدید که عامل اصلی از ناحیه اطلاعات ناکافی است بنده یا دیگر کارشناسان اعتقادی میتوانیم یک سیر مطالعاتی روشمند به شما پیشنهاد کنیم.

در پناه حق

طاها;709712 نوشت:
زیرا از خداوند حکیم و رحیم و... انتظاری جز این نمیرود.

این که ما در دنیا در سختی آفریده شدیم (خلق الانسان فی کبد) چگونه جواب رحیمی خداوند را میدهد؟

طاها;709712 نوشت:
میوه کال و نارسی

چه بسیار میوه کال و کخ خورده که سر از سفره ایرانیان گذاشته میشود و تا مغز آن خورده میشود!(جهت مزاح)

طاها;709712 نوشت:
همچنین اینگونه نیست که انسانهای بی دین همواره موفقتر از متدینان بوده باشند همانطور که اینگونه نیست که موفقیت و رفاه در تضاد با دینداری بوده باشد

یک بار ویدئو کلیپ های تفریح اروپایی ها و آمریکایی ها رو ببینید فکر کنم واضح میبینید اونا در چه وضعی هستن و مسلمون های ایران و عراق و غیره در چه وضعی

طاها;709712 نوشت:
دین نیازمندیم.
قبول
چرا واسطه برای هدایت و راهنمایی نیاز است،نعوذ بالله خداوند نقصانی دارد که مستقیم به انسان راهنمایی نمیکند
طبق گفته ها فطرت انسان میل به پاکی و خداوند دارد همین برای انسان کافی نیست که خود راهنمای دین خود شود؟
اگر دین همه ابعاد زندگی انسان را پوشش میدهد چرا در ایران خودمان کمتر افرادی پیدا میشوند که دین همه زندگی آنها را پر کرده؟

طاها;709712 نوشت:
بخش مهمی از این پاسخ با همین ارسال راهنما و برنامه زندگی تامین میشود.

اگر بگوییم نداها و نجواهایی که ما به سوی خدا داریم توسط پیامبر و راهنما پاسخ داده میشود دلیلی بر نقص خداوند نیست؟
فرض را بر این میگیریم که انسان نیاز به راهنما و پیامبر دارد
این که در این زمانه هیچ پیامبری با نشانه و معجزی نیست چگونه پاسخ داده میشود؟ایا خداوند انسان را تنها گذاشته؟

طاها;709712 نوشت:
به شهادت تاریخ، مردانی درستکار که با ابزار معجزه ارتباط خود با خداوند را به همگان نشان دادند

این تاریخ به کشته شدن حضرت عیسی هم شهادت داده؟
در نهج البلاغه میخوانیم فاصله بین حق و باطل چهار انگشت است(بین دیدن و شنیدن)سن ما جواب گوی دیدن معصومی را نداشته ، با این حال باور پاکی و معصومیت و از جانب خدا بودن ، مشکل نیست؟
همچنین در اسلام گفته میشود قران از تحریف به دور است ولی از دین صحبتی نشده ،همچنین دیده میشود بدعت های جدیدی که در دین گذاشته میشود، ایا دینی که 1400 سال بر آن گذشته و دست مایه تغییرات بشر شده باز هم دین کامل و خدایی است؟و آیا میشود بر آن تکیه کرد؟

میخواستم در ابتدا بپرسم هوا و هوس انسان محدود شود که چه اما میترسم مصداق ایه بشم که خداوند به پیامبر گفت ای پیامبر اگر برای آنها معجزه هم بیاوری آنها هدایت نمیشوند
بزرگ ترین آرزوی من:عمری بدون تردید و با ایمان و تقوا

نام کاربری;707442 نوشت:
سلام
یک سری سوال های مبنایی برام پیش آمده ممنون میشم اگر جواب بدید
قبول دارم آفریننده ای به نام خدا هست به دلیل این همه نظم در کائنات ، به دلیل وجود این همه اسرار در جهان خداوند هست
چرا باید دین داشته باشیم؟انسان بی دین که به کمال نرسیده چه مشکلی داره؟
اصلا از کجا میدونیم خداوند دین و آورده برای ما و عده ای از خودشون دین در نیاوردن؟(تئوری دین را انسان های ضعیف به وجود آورده اند)
با توجه به قوه شهود انسان های بی دین و با دین هیچ تفاوتی در دنیا با هم ندارن و چه بسا بی دین ها زندگی موفق تری و با رفاه تری دارند(مقایسه کشورهای اسلامی و اروپا) ما از کجا میدونیم خدا از ما میخواد دین دار باشیم؟
فطریت ما خدا شناسه و زمان های تنهایی و مشکلات خدا رو صدا میزنیم ،اما فطری مبنی بر وجود راهنما و نشانگر(پیامبر)هست؟
کسی که فقط قوه لمسیه رو قبول داره و تا چیزی رو نبینه و لمس نکنه چطور وجود بهشت و جهنم و پیامبران و فرشتگان و غیره رو ثابت میکنن؟
کاری به آخر الزمان و مردم ندارم ،من چرا بعد از 25 سال زندگی که بارها بالا و پایین دینی داشتم هنوز گاهی اوقات نمیتونم قبول کنم پیامبری هست،دینی هست،اسلامی هست(لطفا کلیشه "شناخت اسلام مثل طوطی" و "اعتقاد ضعیف" نیارید)

بسم الله تعالی اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام بر شما گرامی! بزرگوار حتی اگر بخواهیم مصداقی هم بحث کنیم اولا آنچه شما فرمودید مطلق نیست! چون مثلا در طول تاریخ حکومت هایی چون حکومت حضرت داود یا حضرت سلیمان یا حضرت یوسف در مصر حکومت های الهی و دینی بوده اند که کاملا موفق و بسیار برتر از حکومت های موفق غیر دینی در کل تاریخ بوده اند! و حتی اگر کوروش را هم ذو القرنین بدانیم(بنا بر برخی تفاسیر که البته بنده اصراری برای پذیرش آن ندارم بلکه به عنوان مصداق و مثال عرض میکنم) این حکومت هم الهی بوده که در طول تاریخ چند هزار ساله ایران زمین بی نظیر است و قابل مقایسه با سایر دوره ها نیست! ثانیا اینکه برخی کشور ها در حرف و به ظاهر حکومت خود را غیر دینی کرده اند اما بسیار موفق بوده اند به این دلیل است که آنها غیر مستقیم و غیر ارادی و ناخواسته در حال پیاده کرد عملی دین هستند! شما کشور های پیشرفته را بنگرید! اصولی در آنها وجود دارد که مورد تاکید اسلام و خدای متعال است(البته قصد ندارم بحثی جدید را برای این قضیه که تفسیر و برداشت و نگاه ما و غیر مسلمین به اسلام چگونه بوده و شده و هست و زندگی غربی آغاز کنم که میشود در تاپیکی دیگر یا به صورت خصوصی با هم گفتگو کنیم در اینجا هم قصدم صرفا مصداق و مثال است) مانند:توجه به دانش و دانشمندان-حقوق بشر-عدالت اجتماعی-حق شهروندی-احترام متقابل-رعایت قانون و...(البته به صورت کلی عرض کردم چون ممکن است این موراد در کشوری بیشتر یا کمتر از کشور دیگری باشد) خوب این موارد و موارد دیگری که وجود دارد تماما مورد اتکا و نظر دین است! مثلا حدود 700 آیه در قرآن مردم را تشویق به علم آموزی و تفکر و تعقل و توجه به هستی میکند! این دو نکته فراموش نشود!


درباب دلایل عقلی نبوت مطلبی را از ژان ژاک روسو نقل میکنم:
((برای کشف بهترین قوانین که به درد ملل بخورد یک عقل کل لازم است که تمام شهوات انسانی را ببیند ولی خود هیچ حس نکند با طبیعت هیچ رابطه ای نداشته باشد ولی آن را کاملا بشناسد سعادت او به ما مربوط نباشد ولی حاضر شود به سعادت ما کمک کند .... بنا بر آنچه گفته شد فقط خدایان میتوانند چنانکه شاید و باید برای مردم قانون بیاورند)) بدیهی است که روسو مردی مسیحی بوده است و اعتقادی به خدایان نداشته لذا مقصودش از خدایان انسان های الهی و مربوط به ماورای طبیعت میباشد (قرار داد اجتماعی روسو ص 81 به نقل از تفسیر نهج البلاغه علامه جعفری ج 2 ص 42)

در انتها مطلبی از خیام نیشابوری و یکی از دانشمندان غربی عرض میکنم:
الف-
خیام کتاب (مصادرات اقلیدس) خود را اینگونه شروع میکند: بسم الله الرحمن الرحیم سپاس مر خدا راست که صاحب رحمت و احسان است و درود بر آن بندگانش که آنان را برگزید مخصوصا درود بر سید انبیا و همه اولاد پاکش باد به درستی که تحقیق علوم و به دست اوردن آنها به وسیله براهین عقلی برای جوینده نجات و سعادت ابدی از واجبات است مخصوصا کلیات و قوانینی که به وسیله آنها میتوان به تحقیق معاد و اثبات نفس و ابدیت رسید و آن بدست آوردن و درک اوصاف خداوندی و فرشتگان و ترتیب سلسله آفرینش و اثبات نبوت و ...
(به نقل از کتاب علم و دین در حیات معقول علامه محمد تقی جعفری ص 39)
ب-فیزیکدان بزرگ جهان آلبرت اینشتین گفته است:((علم بدون مذهب لنگ است و مذهب بدون علم کور)) (زندگی نامه اینشتین فیلیپ فرانک ترجمه حسن صفاری ص 507 و 508 به نقل از کتاب همگرایی دین و دانش علامه جعفری ص 194)

اما از دیدگاه عقلی:معارفی است که بشر نسبت به آن راه ندارد، اگر خداوند بدون بیان، ما را به آنها تکلیف کند این از باب تکلیف به ما لا یطاق و تکلیف به محال است (به نقل از این سایت:http://www.eshia.ir/feqh/archive/tex...ool/92/921126/) پس اگر خداوند فرموده نماز 17 رکعت در شبانه روز و 2 رکعت صبح و 3 رکعت مغرب و الی آخر و یا دستوراتی که در مستحبات فراوانی اسلام وجود دارد که علم پزشکی امروزه در حال کشف هر روزه آن است یا خبر هایی که خداوند متعال از آینده میدهد که ما هیچ کدام را با عقل نمیفهمیم(ویا حداقل الان نمی فهمیم با این وجود که 1400 سال از گفتن آن گذشته و معلوم نیست چقدر باید بگذرد تا بفهمیم) باید با چیزی فراتر از عقل به ما گفته و فهمانده شود که آن همان وحی و نبوت است! و به قول ابن سینا شما از هیچ راه عقلی محض قادر به اثبات پل صراط با آن کیفیتی که گفته شده نیستید!! پس مجبورید آن را با وحی و نبوت بفهمید! اگر مطلبی هست بفرمایید! با تشکر

گفتی اروپایی ها بهترن...

نگاه عبرتی داشته باش نه نگاه شیدایی...

اونها در سنین پیری به پوچی میرسن...کافیه قیافشون و شهوتشون بخوابه...هیچ هدفی دیگه ندارند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

نام کاربری;710178 نوشت:
این که ما در دنیا در سختی آفریده شدیم (خلق الانسان فی کبد) چگونه جواب رحیمی خداوند را میدهد؟

شما در پست نخستتان گفتید که قبول دارید خدا وجود دارد. سوال من این است خدایی که به آن اعتقاد دارید آیا از نظر شما مهربان نیست؟
از این گذشته، مهربان بودن همیشه یک شکل ندارد؛ مادری که فرزندش را مجبور میکند خوب درس بخواند آیا مهربان نیست؟ پدری که فرزندش را نزد پزشک جراح میبرد تا بدنش را جراحی کند آیا مهربان نیست؟
خلقت انسان در سختی زمینه ای برای بالندگی و رشد انسان است و این تضادی با رحمت الهی ندارد.

نام کاربری;710178 نوشت:
یک بار ویدئو کلیپ های تفریح اروپایی ها و آمریکایی ها رو ببینید فکر کنم واضح میبینید اونا در چه وضعی هستن و مسلمون های ایران و عراق و غیره در چه وضعی

اولا این قضاوت مانند قضاوت درباره یک فیلم نود دقیقه ای است که تنها یک سکانس آن مشاهده شده است. آیا چنین قضاوتی درست است؟
ثانیا کلیپها و فیلمهای تفریحی کشورهای مسلمان نشین نیز کم نیستند.
ثالثا سخن این بود که موفقیت و رفاه در انحصار نامسلمانان نیست و عرض شد تاریخ غرب و اسلام در دوره قرون وسطا را مطالعه کنید.

نام کاربری;710178 نوشت:
چرا واسطه برای هدایت و راهنمایی نیاز است،نعوذ بالله خداوند نقصانی دارد که مستقیم به انسان راهنمایی نمیکند

نقص از خدا نیست بلکه از ماست؛ انسانی که چشم و گوش خود را به جذابیتهای دنیا دوخته و سخت تحت تاثیر ملموسات است چگونه میتواند به خدا توجه داشته باشد جز اینکه خداوند موجودی ملموس را در برابر دیدگان او قرار دهد؟

نام کاربری;710178 نوشت:
طبق گفته ها فطرت انسان میل به پاکی و خداوند دارد همین برای انسان کافی نیست که خود راهنمای دین خود شود؟

اولا میل به پاکی همیشه انسانها را به پاکی سوق نمیدهد.
ثانیا همین میل در بسیاری از انسانها یا به شدت ضعیف شده است یا در مسیر نادرست مورد بهره برداری قرار گرفته.
این حقیقت در کلام امام علی بخوبی توضیح داده شده است:
خدا پيمان وحى را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهليت ها بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روى آوردند، ... خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواسته هاى انسان ها، رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا وفادارى به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمت هاى فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندى هاى پنهان شده عقل ها را آشكار سازند و نشانه هاى قدرت خدا را معرّفى كنند. (نهج البلاغه/خطبه1)

نام کاربری;710178 نوشت:
اگر دین همه ابعاد زندگی انسان را پوشش میدهد چرا در ایران خودمان کمتر افرادی پیدا میشوند که دین همه زندگی آنها را پر کرده؟

کاستی ای در دین و برنامه الهی نیست بلکه مشکل از کاهلی ماست در اجرای صحیح و کامل آن.

نام کاربری;710178 نوشت:
اگر بگوییم نداها و نجواهایی که ما به سوی خدا داریم توسط پیامبر و راهنما پاسخ داده میشود دلیلی بر نقص خداوند نیست؟

قبلا عرض شد نیاز به وجود پیامبر بخاطر نقص ماست نه نقص خدا. خداوند حکیم، متناسب با نقص ما و همسو با توانایی ما، پاسخ مناسب میدهد.

نام کاربری;710178 نوشت:
این که در این زمانه هیچ پیامبری با نشانه و معجزی نیست چگونه پاسخ داده میشود؟ایا خداوند انسان را تنها گذاشته؟

هم فرستاده الهی هست و هم معجزه و هم برنامه سعادت. کافی است آستین همت را بالا بزنیم و درباره آنها تفحص کنیم.

نام کاربری;710178 نوشت:
این تاریخ به کشته شدن حضرت عیسی هم شهادت داده؟

نمیگوییم هرچه در نقل های تاریخی آمده صحیح و متقن است بلکه میگوییم نقلهای متقن و صحیح تاریخی گواه بر ارسال انبیاست.

نام کاربری;710178 نوشت:
در نهج البلاغه میخوانیم فاصله بین حق و باطل چهار انگشت است

امام علی این مطلب را در جایی فرمود که مسئله غیبت و تهمت مطرح است یعنی شما نسبت به شخصی شناخت به خوبی او دارید اما از کسی چیزی میشنوید که مذمت او را به دنبال دارد:

أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِيهِ وَثِيقَةَ دِينٍ وَ سَدَادَ طَرِيقٍ فَلَا يَسْمَعَنَّ فِيهِ أَقَاوِيلَ الرِّجَال... ٌ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ إِلَّا أَرْبَعُ‏ أَصَابِع‏‏؛ اى مردم، هر كه برادر دینی خود را شناخت و دانست كه در دين خود محكم و استوار است و در گفتار و كردار در راه راست قدم مى نهد، نبايد گفتار (بد گوئى) مردم را در باره او گوش بدهد،... آگاه باشيد ميان حقّ و باطل فاصله اى نيست مگر بقدر چهار انگشت. (نهج البلاغه/خطبه141)

این کجا و مسئله پاکی انبیا و ادعای نبوت ایشان کجا.

نام کاربری;710178 نوشت:
همچنین در اسلام گفته میشود قران از تحریف به دور است ولی از دین صحبتی نشده

در سراسر قرآن از دین (با تعریفی که پیشتر ارائه کردیم) سخن گفته شده و نه تنها این، بلکه بارها و بارها صریحا واژه «دین» بکار رفته است؛ به عنوان مثال:
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ. (بقره/132)
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ. (آل عمران/ 19)
وَ ادْعُوهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ. (اعراف/29)
با این حساب جایی برای تردید شما نیست.

نام کاربری;710178 نوشت:
همچنین دیده میشود بدعت های جدیدی که در دین گذاشته میشود، ایا دینی که 1400 سال بر آن گذشته و دست مایه تغییرات بشر شده باز هم دین کامل و خدایی است؟و آیا میشود بر آن تکیه کرد؟

بدعت، یا نتیجه تلاش مخالفان دین برای نابودی دین است یا انحراف دینداران از مسیر دین؛ و مادام که اصل منبع دین در اختیار است میتوان با تکیه بر آن بدعت را از غیر بدعت تشخیص داد. همینکه میگویید: «دیده میشود ...» یعنی منبع اصلی ای در کار است و میتوان با تکیه بر آن بدعت را تشخیص داد. نکته این است که اسلام تنها دین آسمانی موجود است که منبع اصلی آن یعنی قرآن، سالم و دستنخورده باقی است.

در پناه حق

کسایی که قوه لمسیه رو فقط قبول دارن عقل رو چطوری میخوان لمس کنن؟یا درد رو؟
چیزی که باعث میشه من به وجود نداشتن پیامبر فکر نکنم اعجاز قرآن هست.یه انسان عمرا بتونه از خودش چنین کتابی رو بنویسه.

موضوع قفل شده است