شما از خدا ميترسيد يا به او اميد داريد؟

تب‌های اولیه

52 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شما از خدا ميترسيد يا به او اميد داريد؟

هميشه ميگن " از خدا بترس و حيا كن" و يا " از خدا می ترسم" و عبارت های اين چنينی و در موارد ديگه "اميدت به خدا باشه" و اميد داشته باش با گوشمون مانوس شده.

**************

اميد به خدا (رجا) و ترس از خدا (خوف) به چه معناست و حد و اندازش چقدره ؟

**************
خوف و رجا داشته باشيم چه اثرهایی در زندگی ما ايجاد مي كنه؟

:Gol:


يكى از صفات خوب مؤمنان كه در قرآن به آن در جاهاى متعددى اشاره شده است صفت «خوف و رجاء» است به اين معنى كه مؤمنان در عين ترس از عظمت خداوند اميد به رحمت او نيز دارند .
غلبه خوف بر اميد ، انسان را به يأس و سستى مى كشاند و غلبه رجاء و طمع انسان را به غرور و غفلت وامى دارد و اين هر دو دشمن حركت تكاملى انسان در مسير او به سوى خدا است . از اين روست كه در آيه 16 سوره سجده به داشتن هر دو صفت خوف و رجاء اشاره شده است .
«تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ مِمَّا رَزَقْنَـهُمْ يُنفِقُونَ ;(سجده ،16) پهلوهاى شان از بسترها در دل شب دور مى شوند ]بپا مى خيزند و رو به درگاه خدا مى آورند[ پروردگار خود را با بيم و اميد مى خوانند و از آن چه به آن ها روزى داده ايم ، انفاق مى كنند .»

بنابر اين ما همانطور که می گوییم خداوند بخشنده است وگناهان کثیر ما را با کارهای نیک اندکمان می بخشد به موقعش مو را هم از ماست بیرون می آورد یعنی تمام اعمال یک مومن در زیر ذره بین الهی قرار دارد .وما باید برای بهتر انجام دادن وظیفه بندگی به هردو صفت خدا توجه داشته باشیم .واز طرفی که شوق بدرگاهش همیشه در دلهامان می باشد ترس از عظمت وعذاب الهی هم ما را باید از انجام معاصی روزانه دور گرداند .

سلام جناب عرفان
ببخشید این سوال را مطرح میکنم
ایا ترس از خدا برای مومنین است یا گنهکاران ؟
حالا به چه دلیل مومن که گناه نکند باید از خدا بترسد؟؟؟؟؟

مسودی;62525 نوشت:

حالا به چه دلیل مومن که گناه نکند باید از خدا بترسد؟؟؟؟؟

باید بترسد تا مومن باقی بماند!چون این ترس برای مومن ایجاد ایمنی می کند و حفظ حریمش با خدا سبب میشه که گناهکار نشه

و...

عرفان;62493 نوشت:
[=&quot]هميشه ميگن از خدا بترس و حيا كن[=&quot] و يا از خدا ميترسم و عبارت هاي اينچنيني. و در موارد ديگه اميدت به خدا باشه و اميد داشته باش با گوشمون مانوس شده.
[=&quot]**************

[=&quot]اميد به خدا (رجا) و ترس از خدا (خوف) به چه معناست و حد و اندازش چقدره ؟

**************
[=&quot]خوف و رجا داشته باشيم چه اثر اخلاقي در شخصيت ما ايجاد ميكنه؟

[=&quot]:Gol:

[=Times New Roman]با سلام


[=Times New Roman]امام صادق(ع) ميفرمايند:
[=Times New Roman]
[=Times New Roman] «به خدا اميدوار باش اما نه اميدي که تو را در نافرماني و معصيت گستاخ کند و از خدا بترس نه ترسي که تو را از رحمت خدا نااميد کند»

:Gol:

مسودی;62525 نوشت:
سلام جناب عرفان
ببخشید این سوال را مطرح میکنم
ایا ترس از خدا برای مومنین است یا گنهکاران ؟
حالا به چه دلیل مومن که گناه نکند باید از خدا بترسد؟؟؟؟؟

تقسیم به دو
ترس در این بحثی که مطرح شده به دو تقسیم میشود:
1- ترس خوب: ترسی که باعث میشود تا من خطا نکنم و مخالفت خدا رو انجام ندم و رضایت خدا رو نسبت به خودم نگه دارم.
علامت این ترس امید و نشاطه و سرور و پشتکاره ، نه یاس و نا امیدی.
2- ترس بد : ترسی که از خدا دورمون میکنه. چون از جهل یا غفلت ما نسبت به رحمت و عدل و دیگر صفات الهی استفاده میکنه و بین ما و خدا فاصله زیادی رو تصویر میکنه و از اطاعت خدا باز میدارمون.
شما قضاوت کنید.

سلام

اما تو این موضوع من با شما اتفاق نظر ندارم

من از بعضی بندههای خدا بیشتر میترسم تا از خدا:Labkhand:


سادات;62500 نوشت:

غلبه خوف بر اميد ، انسان را به يأس و سستى مى كشاند و غلبه رجاء و طمع انسان را به غرور و غفلت وامى دارد و اين هر دو دشمن حركت تكاملى انسان در مسير او به سوى خدا است .

کاملا درسته منم موافقم. اما با این وجود گاهی وقتا کنترل "غلبه خوف بر اميد که انسان را به يأس و سستى مى كشاند "واقعا سخت میشه!باعث میشه یه ذره احساس ناامیدی ایجاد بشه، اما با یاد وعده های رحمت خداوند مهربونترینمون، امید جای يأس رو میگیره.
دوباره تعادل بین خوف و رجا ایجاد میشه.

این تجربه من بود، الهی شکر

با سلام و کسب اجازه:Gol:
بنده به نظرم میرسد که ترس معقول ترسي است كه در آن وقوع يك خطر واقعي وجود داشته باشد. در اين ترس، هيچگونه سرزنشي متوجه شخص نمي‏گردد بلكه از اين جهت كه از يك امر خطرناك ترسيده و پرهيز نموده است مورد تأييد ديگران قرار مي‏گيرد. مثلاً اگر كسي از ترس مواجه شدن بايك حيوان درنده خطرناك از رفتن به بيابان و يا جنگل خودداري كند هيچكس او را بابت اين ترس سرزنش نمي‏كند و بلكه اگر او به اين ترس خود اعتنا نكند و خود را در موضع خطر قرار دهد مورد سرزنش افراد عاقل قرار مي‏گيرد.
در مقابل ترس معقول ترس موهوم قرار دارد يعني درواقع خطري انسان را تهديد نمي‏كند اما توهمات انسان به گونه‏اي است كه او خود را مواجه با خطر مي‏بيند مانند شخصي كه از تاريكي مي‏ترسد و گمان مي‏كند خطري در تاريكي او را تهديد مي‏كند در حالي كه مي‏داند در آنمكان تاريك هيچ چيز خطرناكي وجود ندارد. اين ترس موهوم جَبن ناميده مي‏شود و چيز خوبي نيست و انسان بايد اين توهمات را از خود دور كند تا بتواند شجاعت لازم در زندگي را داشته باشد.
اين مطلب در مورد ترس از خداوند نيز صادق است. ترس معقول از خدا در جايي است كه انسان به واسطه كار زشتي كه انجام مي‏دهد خود را در معرض عقوبت الهي بيابد كه بزرگترين خطر براي انسان است. اما در جايي كه منشأ ترس توهمات شيطاني باشد كه موجب دوريانسان از خدا و ترس افراطي مي‏شود بايد اين توهمات را از خود دور كرد و رحمت واسعه الهي را يادآوري كرد.

مسودی;62525 نوشت:
حالا به چه دلیل مومن که گناه نکند باید از خدا بترسد؟؟؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

خوف و رجا در شخص مومن باید به یک اندازه باشد . نه خوفش بیش از رجا باشد که باعث یأس از رحمت الهی میگردد و یأس بزرگترین گناه شمرده شده است و نه رجائش بیش از خوفش باشد که باعث تجرّی در گناه میگردد.

مومن که گناه نمیکند باز هم باید خدا ترس باشد .چه اینکه از کجا میداند که اعمالش مورد قبول پروردگار واقع شده است؟
در احوالات معصومین(ع) ذکر شده است که با وجود اینکه معصوم بودند و عاری از هرگونه گناه باز هم استغفار را به درگاه خداوند داشتند چرا که او را بسیار بالاتر از آن میدانستند که عبادات آنها در خور خداوند باشد. حال چه رسد به مومنی که معصوم نیست

برای امیدوار بودن به الطاف الهی، اسلام زمینه هایی را فراهم کرده است:

1- یأس و ناامیدی از گناهان کبیره است. (زمر / 53)

2- خداوند می فرمایند: من نزد گمان بنده مؤمن هستم، اگر گمان خوب به من ببرد به او خوبی میرسانم. (کافی،ج2،ص72)

3-انبیا و فرشتگان، به مؤمنین دعا و برای آنان استغفار می کنند. (غافر/7 ، ابراهیم41)

4- پاداش الهی چندین برابر است. (بقره /261)

5- راه توبه باز است. (نساء/18)

6- گرفتاری های مؤمن ، کفاره گناهان او محسوب میشود. (بحار، ج81، ص176)

7- خداوند توبه را قبول کرده و سیئات را به حسنات تبدیل میکند. (فرقان / 70)

برگرفته از کتاب تفسیر نور ، تألیف حاج شیخ محسن قرائتی، جلد اول، تفسیر آیه 218 سوره بقره

من خیلی به لطف، کرم و بخشش الهی امید دارم... خیلی وقت ها عنوان این تاپیک را خوندم و زمزمه کردم من به خدا امید دارم

سلام....
به نظر من باید امید داشت وترسید.....
در صد امید بیشتر باشه از ترس....
وقتی اوضاع خوبه بترسیم و وقتی اوضاع بده امید داشته باشیم.....
در کل هر 2 این احساسات را درونمان حفظ کنیم

سلام

ایا ترس از خدا تنها بدلیل عذاب است !؟

با ترس مسیر کمال طی نخواهد شد.

مسودی;66100 نوشت:
ایا ترس از خدا تنها بدلیل عذاب است !؟

امین موسوی;66145 نوشت:
با ترس مسیر کمال طی نخواهد شد.

سلام علیکم جمیعا

در ابتدا :

سپاسگذارم از عرفان گرامی که اینقدر دقیق موضوعات رو انتخاب و دعوت به تحقیق و تعقل میکنند.

سپاسگذارم از مسودی عزیز و صادق و اندیشمند که بدنبال شیوه ای برای اجرائی کردن هر مطلب است و نه تنها ذکر کردن و گذشتن

و سپاسگذارم از امین موسوی که بسیار دقیق بمانند مسودی بدنبال زاه اجرائی آن هستند.

و بیدل که زوایت زیبائی از امام جعفر صادق علیه السلام آوردند. و همه عزیزان

___________________________________________________________


سوال
آیا میتوان عاشق کسی شد در حالیکه از او میترسیم ؟

آیا میتوان به سوی کسی باز گردیم که از او خوف داریم ؟

پاسخ : خیر چنین چیزی ممکن نیست

اگر تنها با این تعاریف بخواهیم خدا را بشناسیم و خوف رو رجاء را بخاطر ترس از عقوبت بدست خداوند بپذیریم ( مانند حیوانی که در یک سیرک از شلاق مربی خود میترسد و اعمال مربی خود را انجام میدهد هیچ باید عاشق مربی خوفناک خود نیز بشود !!! )

خوف و رجاء تنها در زمانی بر انسان با مفهوم عشق در یک قالب جمع میگردد که :

1- انسان بفهمد و بپذیرد که خداوند عاشق اوست و توصیه هائی که برای او فرستاده تنها بخاطر تعالی اوست و ایمان آوردن یا نیاوردن او هیچ نفع یا ضرری بحال خداوند ندارد و خداوند تنها خواهان سعادت اوست

2- بداند و بپذیرد این هدایتها باعث سعادت اوست و با تجلی و تعالی صفات الهی در او با انجام آن سفارشات به معشوق خود نزدیک میگردد و با او یکی میشود و چه لذتی بالاتر از اینکه عاشقی دمام با معشوق بوده و لذت و شعف و سعادت واقعی را دریابد.

3- اگر اینها را عاشق فهمید از اینکه عملی انجام دهد که او را از معشوق برای لحظه ای دور نماید خوف او را در بر میگیرد لذا خداوند فرموده که با توبه میتوانید بسوی من بازگردید و من رحمان و رحیمم و بر احوال انسانها آگاه.

و الی الاخ

تنها در این قالب است که عشق - خوف و رجاء ( توبه ) قابل توصیف است .

یاحق

سلام
بعضی وقتها با مقداری دقت در بعضی باید ها به این نتیجه میرسم که درست است اما بعد از تفکر دوباره موضوع (همین موضوع) میبینم یا من مشکل درک کردن دارم یا اینکه این ترس نیست و خداوندی که دانا توانا بخشنده و مهربان است چگونه میتواند ترسناک باشد؟

مشکل من با کلمه ترس از خدا این است که ایا این همه جرم و جنایت که اتفاق افتاده و
می افتد نتیجه جهل است یا نترسیدن از خدا ؟

یا اینکه داشتن این همه محاسن و الطاف و اعمال نیکو از جانب بعضی افراد از روی خداشناسی و کمال است یا ترس از خدا ؟

مسودی;66253 نوشت:
مشکل من با کلمه ترس از خدا این است که ایا این همه جرم و جنایت که اتفاق افتاده و می افتد نتیجه جهل است یا نترسیدن از خدا ؟

سلام علیکم جمیعا

مسودی عزیز
در ابتدا ترسیدن از خدا را تنها مختص عارفان باید دانست چراکه آنها
1- عالم به این مطلب هستند که تمام سفارشات خداوند به نفع آنها است و اگر آن اعمال را درست انجا ندهند عشق و محبت الهی را از دست میدهند و این عشق بینابین بحدی است که از عشق مادر و فرزند قدرتمند تر است لذا فرض کنید ترس از دست دادن فرزند در دل مادر چقدر است آنگاه ترس عارفان را میتوانید تا حدودی درک کنید.
پس برای غیر جمع عرفاء بدنبال ترس نگرد.

2- تمام اشتباهات انسان از روی جهل است.
هر انسانی که بدنیا می آید در پوششی 3 گانه پیچیده شده که او را از فهم عالم معنا و معیارهایش دور نگه میدارند و تنها آن انسان با انجام احکام دینی و گذشتن از امتحان الهی از شر این فاصله 3 گانه خلاص میشوند.

1- عالم ماده : این پوشش بهمراه زرق و برق و کشش هایش اولین پرده و مانع بین عالم معنا و انسانی است که در قالب مادی خلق گردیده
2- جهل : این جهل نیز از بدو خلقت با انسان است.
3- گناه : گناهان انسان بر لایه های این پوشش افزوده و بر جهل انسان نیز می افزاد . این مساله تا جائی ادامه می یابد که شخص از شان انسانیت ساقط شده و شامل مصداق این آیه میگردد
اولئک کالانعام بل هم اذل

یاحق

مسودی;66253 نوشت:
یا اینکه داشتن این همه محاسن و الطاف و اعمال نیکو از جانب بعضی افراد از روی خداشناسی و کمال است یا ترس از خدا ؟

ترس از خدا برای عرفاء یک سوپاپ اطمینان است که خداوند برای جذب عزیزانش ایجاد کرده.

او رحمان و رحیم است و دوست داشتنی لذا یک عارف بیخود میکند او را از دست بدهد :khandeh!:

این عشق بانی کمال است.
یعنی اگر میخواهی بدانی اینهمه کمالات و توصیفات که شامل حال خواص میگردد با چه اکسیری ساخته میشود باید عرض کنم که یک کلمه

اکسیر عشق

در برابر این اکسیر اکسیر دروغ است که اکسیر شیطانی است برای اینکه انسان را از شئونات خود دور نماید و به خناس و یا حیوان و یا پست تر از همه اینها تبدیل نماید.

یاحق

هو الحق
امام علی (ع) : در سفارش خود به امام حسن (ع) :
پسر جانم چنان از معصیت خود که در محضر حق تعالی کرده ای ترسان باش که اگر با عبادت همه مردم بر او وارد شوی جبران آن گناه نشود و چنان به خدا امیدوار باش که اگر با گناه اهل زمین بر او وارد شوی او تو را عفو کند. نهج البلاغه نامه 31

[="Indigo"]من به خدا خيلي اميد دارم خيلي زياد . از خود خدا هم هيچوقت نميترسم فقط از گناهام ميترسم البته احتمالا مقصود ايجاد كننده تاپيك هم همين بوده چون خدا كه ترسناك نيست خالق به اين مهربوني مگه ترس داره :Labkhand:گناهان ماست كه باعث ميشه ترس تو دلمون ايجاد بشه .[/]

[="Purple"]اتفاقا جاي دوستان خالي :khandeh!:امروز رفته بودم قبرستون واقعا ترسيدم گفتم اگه الان مرگ بياد سراغم چه خاكي به سرم بريزم!!:Gig:[/]

امیر المومنین علی علیه السلام :


خدایا مرا عاشق خودت کن.

بیائید مثل علی خدا را دوست داشته باشیم.


سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

....................................

خداوندا تو را دوست میدارم وبه تو امید دارم چنان که در کرم ورحمت توبر امیدواری ام شکی نیست

و از کرده های خود میترسم و پشیمانم چنان که در خشم توبر من در معصیت ونافرمانی ام شکی نیست

................................................

خیلی سخته که بفهمیم خوفی هستیم یا رجایی:Ghamgin:

چطوری می تونیم تشخیص بدیم؟:Gig:

با سلام

من از عمل خودم که سبب خشم خدا میشه میترسم و با وجود عمل ناپاکم باز هم به خدا امید دارم

من هم میترسم و هم امید دارم

سلام

در پس پرده دلم یاد تو ارامم کند

در دلم ذکر تو نحوا می کنم

یاحبیب

سلام

من عاشق پرودگارمم ، عاشق حبیب خودمم . :Gol:

یاعلی مدد

امین موسوی;66145 نوشت:
با ترس مسیر کمال طی نخواهد شد.

بدون ترس هم ممکنه انسان در انجام گناه جری بشه !!:ok:


شخص با ايمان اگرچه بايد همواره به خاطر گناه و خطاى خود از عذاب الهى بترسد، ولى در عين حال، بايد به رحمت و آمرزش پروردگار مهربان نيز اميدوار باشد.

«رجا» به معناى اميدوار بودن و درمقابل نااميدى است. انسان بايد به رحمت الهى اميدوار باشد. اميد به رحمت خدا اين است كه انسان در عين حالى كه در كسب رضاى الهى مى ‏كوشد، براى دورى از عذاب خدا به خدا پناه برد و به او اميدوار باشد، زيرا يأس از رحمت خدا انسان را به ورطه گناه بيشترمى ‏كشاند و فساد و تباهى فرد در اثر يأس بیشتر می شود. ومنطق شخص مأيوس اين است «آب كه از سرگذشت چه يك نى، چه صد نى» يعنى من كه غرق شده ‏ام چه فرقى مى ‏كند كه تا چه عمقى از منجلاب فرو روم، امّا اگر اميدوار باشد با تنبّه و توجه به گناه ومشاهده روزنه نجات ،توبه كرده، از گناه بيشتر خوددارى می كند .

اميرمؤمنان عليه ‏السلام به مردى كه گناهان بسيار، او را از رحمت خدا مأيوس كرده بود، فرمود:
«اى مرد! نااميدى تو از رحمت خدا، از بقيه گناهان تو بزرگتر است.»

حقيقت رجا آن است كه انسان شرایط لازم برای رسیدن به کمال را برای خود فراهم کند و براى رسيدن به آن تلاش كند و نسبت به آنچه از قدرت و اختيار او خارج است، اميد فضل و كرم خدا را داشته باشد. اين حالت، رجا نام دارد ولى هرگاه اسباب رسيدن به آن امر مورد انتظار را آماده نكرده باشد، آن را غرور و نادانى مى ‏نامند.
اگر بنده ای ایمان داشته باشد وبرای رسیدن به کمال زحمت عبادت وبندگی را تحمل کند وبقیه ی امور را به دست خدا بسپارد،دارای رجاى حقيقى خواهد بود.

ادامه دارد...

:Gol:خوف داشتن از خدا نعمتي كه به هر كسي داده نميشه!:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

ای بابا آنقدر آرزوهایم را به گور برده ام که دیگر گور جایی برای خودم ندارد ای کاش از اول آفریده نشده بودم و اصلا نبودم و مشکلات و افکار زندگی من رو واقعا خسته و کلافه کرده تا جایی که دیگه از خدا هم نا امید شدم و دیگه اصلا میخوام نباشم چه در این دنیا و چه در آن دنیا و حتی از روز اول هم ای کاش نبودم

رجاى حقيقى و دروغين‏
با توجه به معناى حقيقى رجا به اين نتيجه مى رسيم كه انسان هر چند پاره‏ اى از گناهان را انجام داده باشد، بايد وظايف دينى خود را به بهترين شكل، انجام بدهدو از گناهان خود توبه كند و بكوشد كه دوباره گِرد گناه نگردد و خود را از انحرافات اخلاقى پاک نمايد و در عين حال، به لطف و كرم الهى براى آمرزش گناهانش اميدوار باشد و نگويد كه با آن همه گناه، ديگر اعمال صالح، توبه و پاكسازى دل براى من فايده ندارد.

رجاى حقيقى بدون انجام عمل صالح، ترك گناهان و پاكسازى دل، معنا ندارد و هر گاه كسى بگويد من به خدا اميد دارم، درحالى كه عمل صالح انجام نداده و مرتكب گناه شود و قلب او لبريز ازانحرافات اخلاقى باشد و با اين حال، بازهم منتظر بخشش الهى باشد، انتظارش نادانى و غرور بوده و داراى رجاى دروغين است.

پيامبر اكرم صلى ‏الله عليه ‏وآله فرمودند:
«انسان احمق كسى است كه نفس وى از هوسهاى شيطانى ‏اش پيروى كند و در عين حال آرزومند بهشت، از خداوند باشد.»

محجه البیضا فیض کاشانی ج7 ص 250

به امام صادق عليه ‏السلام گفتند: گروهى از پيروان شما درحالى كه نامه اعمال خود را به وسيله گناه سياه كرده ‏اند، مى گويند: ما اميدواريم! حضرت فرمود:
دروغ مى ‏گويند، آنها پيروان ما نيستند. آنها گروهى هستند كه آرزوها ايشان را به اين سو و آن سو مى ‏برد. هر كسى كه اميد چيزى را داشته باشد، به خاطر آن كوشش مى ‏نمايد و هر كس از چيزى بترسد، از آن مى ‏گريزد.

اصول کافی ج3 ص111

امام زين العابدين عليه‏السلام نيز در مناجاتش به درگاه الهى عرض مى‏ كند:
«... وَ اعُوذُ بِكَ مِنْ ... رَجاءٍ مَكْذُوبٍ»
... (خداوندا!) از رجاى دروغين به تو پناه مى‏ برم.

«خوف» در لغت به معناى ترس، بيم و هراس است و دراصطلاح عبارت است از آن‏كه قلب، به جهت نگرانى از حوادث ناخوشايندى كه در آينده نزديك تحقق مى ‏يابد، به درد آيد و بسوزد.
انسان بايد ازخدا بترسد و دل مؤمن بايد لبريز از اين گونه ترس باشد؛ البته ترس ازخدا از آن جهت نيست كه خدا- نعوذ بالله- موجود ترسناكى است، ترس از خدا معانى و مراتبى دارد. يك معناى ترس از خدا، ترس از خشم خدا و عذاب خدا در دنيا و آخرت است و منشأ خشم و عذاب الهى، نافرمانى بشر است. انسان اگر از قدرت برترى بترسد نافرمانى نمى ‏كند و چه قدرتى به قدرت الهى مى‏ رسد و بلكه چه قدرتى قابل مقايسه با قدرت قاهر الهى است، بنابراين بايد ترس از خدا مانع نافرمانى بشر گردد.

اگر انسان چنين ترسى در دل نداشته باشد، خاطرش از ناحيه خدا و قبولى اعمال جمع باشد، سستى و سهل انگارى مى ‏كند و عمل وعبادت خود را ارزشمندتلقی می کندو يا گناه خود را ناچيز و قابل چشم پوشى فرض می کند، در نتيجه از گناه هراسى نخواهد داشت ومدام گناه می کند و در اصلاح خود نمی کوشد .
معناى ديگر ترس از خدا، لرزش دل در برابر هيبت و عظمت الهى است، از چنين ترسى در آيات قرآن به «خشيت» تعبير شده است؛ خشيت، حالت خضوع و خشوع وتسليم است، هر چه مرتبه آگاهى و معرفت انسان نسبت به عظمت و جلال خدا افزون شود و خود را در برابر اين عظمت نامتناهى كوچك احساس كند، درجه خشوع او بیشتر می شود.

خداوند مى‏ فرمايد:

«انَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»

ازميان بندگان خدا، تنها عالمان هستند كه از خدا مى ‏ترسند.

سوره فاطرآیه 28

سلام دوست عزیز.آرزوی چی؟یکم فکر کن اگه آرزوهات برآورده بشن باز ازندگیت راضی میشی؟اگه آرزوهات برآورده بشن یا خدارو فراموش میکنی یا دوباره ارزو میکنی اینی رو که دارم بهترشو ارزو میکنی.یا وقتی ارزوت براورده شد از نگه داشتنش خسته بشی.
مثلا تو دوست داری یه پژو داشته باشی.اگه پژورو بدن میتونی پول بنزینشو بدی؟میتونی دوستاتو نبری بیرون گردش؟
اینکه ناامید شدی اثرش وجدانته,چون زیاد گناه کرده ای و فکر میکنی دیگر نمیتوانی بخشیده میشوی این فکرا میاد سراغت.اگه کشاورز بهباغش اب ندهد و سرسامان ندهد براثر پژمردگی باغش ناراحت و دلشکسته میشود.سعی از این نوع باغبان نباشی.
درست است که مشگلات زندگی زیاد است.اما این مشگلات تو را به یه مرد فولادی تبدیل می کند.
درخت های جنگل را با بیابانها مقیسه کن.همانند درختهای بیابان باش که اگر بسوزند اتیشش دیراز درختان جنگل خاموش میشود.

راه درست در زمينه خوف و رجا راه اعتدال است.


هما نطور که اشاره شد رجاى الهى دقيقاً در راستاى نجات انسان از گناهان گذشته و توبه و پشيمانى از آنها و رهايى از ادامه گناه است، اگر نتيجه رجا ادامه گناه يا افزايش روحيه عصيان باشد طبعا رجاى غلط وانحرافى است كه نمى ‏تواند همراه با خوف باشد.

انسان به واسطه رجاى بيش از حد به وادى آمال و آرزوهاى بى جا كشيده مى ‏شود و از انجام تكاليف باز مى‏ ماند و به واسطه خوفِ زياد به نا اميدى كشيده مى‏ شود و در او انگيزه ‏اى براى انجام وظايف باقى نمی ‏ماند. به عبارت ديگر، رجا تا حد معيّنى خوب و پسنديده است و آن حد غلبه نكردن برخوف است و چنانچه اميدوارى از حدّ خود تجاوز كند به غفلت مى ‏گرايد.

همچنين خوف نيز در حد معيّنى پسنديده است و آن حد تحت الشعاع قرار ندادن اميد است. اگر خوف از حد خود تجاوز كرد، به نااميدى منجر مى‏ شود وعين گمراهى خواهد بود.

بعضی ها واقعا نمی دانند که باید در حال خوف باشند یا رجا .بهترین قاضی برای تشخیص این امر خود انسان است .باید به خودمان وعملمان مراجعه کنیم :

اگر بر قلب انسان، درد غفلت از عذاب خدا غالب بود، در اينجاخوف، برتر و لازمتر است

و اگر نااميدى از رحمت خدا بر قلب او غالب بود، اميدوارى بهتر است.

ودر رابطه با مؤمن متّقى كه ظاهر و باطن و آشكار و نهان او ازاعمال ناپسند منزه است، بهتر آن است كه خوف و رجا در قلب او متساوى و متعادل باشند.


اينكه مى ‏بينيد، در بسيارى از مردم، اميدوارى به بخشش وعفو خداوندى بيش از ترس از عذاب الهى است، به جهت كمى معرفت و مغرور شدن به لطف و عنايت خداست.


هر چه بنده در اثر عبادت به خدا نزديك‏تر شود، خدا را بهتر مى ‏شناسد، عظمت او را بيشتر درك مى ‏كند و خوف الهى بيشتر در دلش متجلّى مى ‏شود.

بديهى است چنين خوفى نيز به نوبه خود، منشأ بركات ديگرى است، زيرا از سويى خوف از خدا مهم‏ترين عامل بازدارنده انسان از لغزش‏هاست و از سوى ديگر وقتى دل آدمى از خوف‏ الهى لبريز شد، انسان از برخورد باهيچ نيروى ديگرى پروا نخواهد داشت و روح آزادگى و وارستگى به تمام معنا در او به وجود خواهد آمد.

abolfazl_atoo;189441 نوشت:
سلام دوست عزیز.آرزوی چی؟یکم فکر کن اگه آرزوهات برآورده بشن باز ازندگیت راضی میشی؟اگه آرزوهات برآورده بشن یا خدارو فراموش میکنی یا دوباره ارزو میکنی اینی رو که دارم بهترشو ارزو میکنی.یا وقتی ارزوت براورده شد از نگه داشتنش خسته بشی.
مثلا تو دوست داری یه پژو داشته باشی.اگه پژورو بدن میتونی پول بنزینشو بدی؟میتونی دوستاتو نبری بیرون گردش؟
اینکه ناامید شدی اثرش وجدانته,چون زیاد گناه کرده ای و فکر میکنی دیگر نمیتوانی بخشیده میشوی این فکرا میاد سراغت.اگه کشاورز بهباغش اب ندهد و سرسامان ندهد براثر پژمردگی باغش ناراحت و دلشکسته میشود.سعی از این نوع باغبان نباشی.
درست است که مشگلات زندگی زیاد است.اما این مشگلات تو را به یه مرد فولادی تبدیل می کند.
درخت های جنگل را با بیابانها مقیسه کن.همانند درختهای بیابان باش که اگر بسوزند اتیشش دیراز درختان جنگل خاموش میشود.

http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=536776

http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=7987

http://ahadis-o-revayat.blogfa.com/

این هم یک گریزیست برای بحث آرزو که فرمودید:

(بهترين آرزو از ديدگاه قرآن چيست؟

در پاسخ به نكات ذيل توجه كنيد :
1- آرزوها و خواسته هاي فراواني در قرآن از طرف افراد مختلف بيان شده كه در زمينه هاي مختلف دنيا يي و آخرتي است و اين خواسته به حسب افراد مختلف و ميزان معرفت و ايمان انها مختلف است .
2- آرزوها و خواسته هاي قرآني نوعا به شكل دعا از زبان مومنان و بندگان صالح خداوند بيان شده است .
3- مثلا آيات ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في آلآخره حسنه و قنا عذاب النار و ربي اجعلني مقيم الصلاه و من ذريتي و ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قره اعين و اجعلنا للمتقين اماما هر كدام بيان كننده خواسته وآرزويي از طرف اهل ايمان است .
4- از مجموعه آيات قرآن استفاده مي شود كه بالاترين آرزوي مومنان مغفرت الهي و حسن عاقبت و فوز در اخرت و لقاي خداوند همراه با رضايت و رضوان الهي است : و رضوان من الله اكبر
)

ای بابا این دنیا باید باشه که اون دنیا هم باشه وقتی تو این دنیا از خودت و خدا راضی نباشی دیگه اون دنیا رو هم نداری روراست بگم در اثر این که از دنیا سیر هستم و از زندگی هم راضی نیستم دیگه جذابیتی برام نداره این دنیا و میخوام آرزو کنم که ای کاش خدا نمیخواست که من آفریده بشم و پوچ میشدم و اصلا از اول نبودم

سلام
چه کنیم که از خدا بترسیم؟

omidhadi;190316 نوشت:
ای بابا این دنیا باید باشه که اون دنیا هم باشه وقتی تو این دنیا از خودت و خدا راضی نباشی دیگه اون دنیا رو هم نداری روراست بگم در اثر این که از دنیا سیر هستم و از زندگی هم راضی نیستم دیگه جذابیتی برام نداره این دنیا و میخوام آرزو کنم که ای کاش خدا نمیخواست که من آفریده بشم و پوچ میشدم و اصلا از اول نبودم

دنياى ممدوح و دنياى مذموم‏

گاه انسان، دنيا و نعمتهاى آن را وسيله كسب كمالات و فضايل قرار مى ‏دهد و دنيا و آنچه را در آن است، آيت و نشانه علم و حكمت مطلق خداوند مى ‏داند. اين، نگرش خداپرستانه و گرايش به آخرت است نه دنياطلبى. ولى گاه قضيه به عكس است يعنى انسان، دنيا و نعمتهاى آن را هدف مى ‏داند و مبدأ و معاد را فراموش مى ‏كند، علماى اخلاق در صورت اوّل، دنيا را ممدوح و در صورت دوّم، مذموم مى‏ دانند.

omidhadi;190316 نوشت:
ای بابا این دنیا باید باشه که اون دنیا هم باشه وقتی تو این دنیا از خودت و خدا راضی نباشی دیگه اون دنیا رو هم نداری روراست بگم در اثر این که از دنیا سیر هستم و از زندگی هم راضی نیستم دیگه جذابیتی برام نداره این دنیا و میخوام آرزو کنم که ای کاش خدا نمیخواست که من آفریده بشم و پوچ میشدم و اصلا از اول نبودم

omidhadi;190316 نوشت:

نفرمایید نفرمایید!!!

سینا;190663 نوشت:
دنياى ممدوح و دنياى مذموم‏

گاه انسان، دنيا و نعمتهاى آن را وسيله كسب كمالات و فضايل قرار مى ‏دهد و دنيا و آنچه را در آن است، آيت و نشانه علم و حكمت مطلق خداوند مى ‏داند. اين، نگرش خداپرستانه و گرايش به آخرت است نه دنياطلبى. ولى گاه قضيه به عكس است يعنى انسان، دنيا و نعمتهاى آن را هدف مى ‏داند و مبدأ و معاد را فراموش مى ‏كند، علماى اخلاق در صورت اوّل، دنيا را ممدوح و در صورت دوّم، مذموم مى‏ دانند.


سینا;190663 نوشت:
بزرگوار
لطفا کمی مباحث را واقعیتر و ملموستر پاسخ دهید تا پاسخها حالت شعاری پیدا نکند

omidhadi;190316 نوشت:
ای بابا این دنیا باید باشه که اون دنیا هم باشه وقتی تو این دنیا از خودت و خدا راضی نباشی دیگه اون دنیا رو هم نداری روراست بگم در اثر این که از دنیا سیر هستم و از زندگی هم راضی نیستم دیگه جذابیتی برام نداره این دنیا و میخوام آرزو کنم که ای کاش خدا نمیخواست که من آفریده بشم و پوچ میشدم و اصلا از اول نبودم


omidhadi گرامی

مطمئنا خواندن این مطالب برای شما خیلی لذت بخش و کار گشا خواهد بود

http://www.askdin.com/thread4672.html


آلا;190658 نوشت:
سلام

چه کنیم که از خدا بترسیم؟


سلام.

پدر و مادر راهنمايي ميكنند يا حتي تند صحبت ميكنند نگي "اه بس كنيد ديگه" بگي "چشم ""اشتباه كردم شما حق داريد" . اين ميشه ترس از خدا.

فلان دوست مياد ميگه فلان مبلغ پول نياز دارم يا فلان چيزو الان ميخوام داري بدي؟ "نگي نه وقتي كه داري و مي توني" اين ميشه ترس از خدا.

سركارت با تلفن محل كار به دوست و خاله و عمه زنگ نزني و يكساعت تمام صحبت كني. اين ميشه ترس از خدا.

توي خيابان وقتي چراغ عابر پياده قرمزه و ماشينهايي كه ساعت ها پشت چراغ قرمز منتظر بودن دارن حركت ميكنن سرتو نندازي پايين و بري .اين ميشه ترس از خدا.

فلان كس منتتظر تماسته نگي ولش كن حالا دير نشده بعدا تماس مي گيرم.اين ميشه ترس از خدا.

ماه رمضون تو خلوت يا جمع مشغول خوردن يا سيگار كشيدن نشي. اين ميشه ترس از خدا.

دل كسي رو نشكني و جواب تيز و تند ندي اين ميشه ترس از خدا.

از كسي پول يا چيزي قرض گرفتي به موقع بهش پس بدي اين ميشه ترس از خدا.

...

سلام
یه سوال داشتم
توی دنیا یه کارا و اعمالی هست که اگه اونارو انجام بدیم خداوند فرمودند که باعث نپذیرفتن عباداتمون میشه
حالا اگه فردی اوون اعمال رو انجام بده و نتونه ترک کنه و در کنارش نماز و روزه و .............. انجام بدهد چطور میتواند به رحمت خداوند امیدوار باشد و امید به قبولی عباداتش داشته باشد با اینکه میداند خود خداوند این شرط راقرار داده،که اگر فلان کار را انجام دهی باعث حبط اعمالت خواهد شد؟
برای نمونه :اگر نمازمان قبول نشود بقیه اعمال نیز مقبول واقع نمیشوند.:Ghamgin:
اصلا یه همچین طرز فکری رو میشه گفت خوف؟
نمیدونم منظورم رو خوب رسوندم یا نه،منتظر جواب کارشناسان محترم هستم:Gol:

آلا;190658 نوشت:
سلام چه کنیم که از خدا بترسیم؟

[=Times New Roman]سلام
من پیشنهاد میکنم این فایل صوتی رو گوش بدین:

rasekhoon.net/song/download-104267.aspx

:Gol:

سلام
به نظرم، در بحث ترس از خداوند، باید به یک نکته مهم توجه بشه.
اینکه مفهوم "ترس" که در مورد "خدا" به کار می رود، با مفهوم "ترس" که در مورد سایر موجودات به کار می رود، متفاوت است.

"ترس" هنگامی که برای سایر موجودات غیر خدا به کار می رود، یک مفهوم "دافعه" و "دور کننده" است. یعتی وجود حالت ترس در اینجا باعث می شود که ما خودمان را از موجودی که از او می ترسیم، دور کنیم.

اما "ترس" هنگامی که برای خداوند به کار برده می شود، یک مفهوم "جاذبه" و "نزدیک کننده" است.
یعنی وجود حالت ترس در اینجا باعث می شود که ما خودمان را به موجودی که از او می ترسیم، نزدیک کنیم.

به عبارت دیگر:
ترس درباره همه موجودات غیر خدا، هنگامی ایجاد می شود که ما به آن موجودات (مثل مار و عقرب و ... ) نزدیک باشیم. لذا "ایمنی از این ترس"، هنگامی است که ما از آن موجودات دور شویم.

اما ترس درباره خداوند، هنگامی ایجاد می شود که ما از خداوند دور باشیم. لذا "ایمنی از این ترس" هنگامی است که ما به خداوند نزدیک بشویم.
(البته بنده هنوز نمی دانم این تفاوت، به خود مفهوم "ترس" بر می گردد یا به متعلق آن؟ یعنی آیا مفهوم، یکی است و تفاوتها مربوط به موجودی که این مفهوم درباره او است می باشد، یا اینکه اساساً خود این دو مفهوم آنقدر با هم تفاوت دارند (در الزامات و عملکرد آن مفهوم) که دو مفهوم جداگانه محسوب شوند. مثل غم مادی و غم معنوی. که یکی جلا دهنده روح انسان است و دیگری کدورت دهنده آن).

گفتم که ترس از خداوند، باعث نزدیک شدن ما به خداوند می شود (چون "ایمنی از ترس" فقط در "نزدیکی" به او وجود دارد). از سوی دیگر، نزدیک شدن به هر چیزی، بدون امید داشتن به آن چیز، واقع نمی شود. یعنی هنگامی ما به خداوند نزدیک می شویم، که به او امید داشته باشیم. لذا می بینیم که "ترس" از خداوند و "امید" داشتن به او، ملازم همدیگرند (نتیجه نهایی).

اگر اشتباهی در متن فوق هست، خواهشمندم کارشناسان مربوطه راهنمایی بفرمایند.

سلام علیکم جمیعا

1- ترس چه هنگام بوجود می آید ؟

2- امید چه ارتباطی با ترس دارد ؟

ترس زمانی وجود دارد که شخص چیزی برای از دست دادن داشته باشد.

ارتباطی بین او و خدایش باشد و او بخاطر این ارتباط بین بنده و رب خوف از دست دادن آنرا داشته باشد.

خب امید در کجای آن هست ؟ ( 2- امید چه ارتباطی با ترس دارد ؟ )
امید عفو گناه . امید بخشش محبوب (خدا )

در ابیات و سخنان مومنین و ائمه شاهدچنین خوفی هستیم
این حالت برای مومن گاها از طرف عرفائی همچون باباطاهر با نقدی تند همراه است چنانکه فی المثل
بابا طاهر شعری دارد با این مضمون که
از آن روزی که ما را آفریدی . بغیر از معصیت چیزی ندیدی
خداوندا بحق هشت و چارت . زما بگذر شتر دیدی ندیدی

یاحق

منتظر منتقم;190844 نوشت:
سلام
یه سوال داشتم
توی دنیا یه کارا و اعمالی هست که اگه اونارو انجام بدیم خداوند فرمودند که باعث نپذیرفتن عباداتمون میشه
حالا اگه فردی اوون اعمال رو انجام بده و نتونه ترک کنه و در کنارش نماز و روزه و .............. انجام بدهد چطور میتواند به رحمت خداوند امیدوار باشد و امید به قبولی عباداتش داشته باشد با اینکه میداند خود خداوند این شرط راقرار داده،که اگر فلان کار را انجام دهی باعث حبط اعمالت خواهد شد؟
برای نمونه :اگر نمازمان قبول نشود بقیه اعمال نیز مقبول واقع نمیشوند.:ghamgin:
اصلا یه همچین طرز فکری رو میشه گفت خوف؟
نمیدونم منظورم رو خوب رسوندم یا نه،منتظر جواب کارشناسان محترم هستم:gol:

نکته ای که باید توجه کنیم این است که خوف ورجاءبه عنوان یک اصل کلیست که باید همانند چتری بر همه ی اعمال ما سایه افکند.یعنی داشتن خوف متعادل از خداوند ودر عین حال امیدوار بودن به او مربوط به همه ی اعمال میشود نه این که ما به طور مصداقی هر یک از اعمالمان را جدا جدا در نظر گرفته وبر ای هر یک از آنها خوف ورجائی جداگانه تعریف کنیم.

ما با در نظر گرفتن مجموعه ی اعمال خود وبررسی آنها در مجموع (با توجه به آگاهی که از خود ونیت واعمالمان داریم) باید خود را متصف به این صفت نماییم وهمانطور که در پستهای گذشته گفته شد چنانچه رجاء در وجود ما غالب است نیاز به خوف بیشتر داریم وچنانچه خوف در وجود ما غالب،نیاز به رجاءبیشتر.تا همواره تعادل این ویژگی حفظ شود.

موضوع قفل شده است