جمع بندی خلقت نور پیامبر قبل از مخلوقات

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خلقت نور پیامبر قبل از مخلوقات

در کتاب لمعه بیضاء از تبریزی انصاری ص64 : از رسول خدا(ص) روایت شده که من و علی نوری در بین دستان خداوند رحمان 14 هزارسال قبل از اینکه عرش خود را خلق کند بودیم(و در روایت عوالم 40هزار سال قبل از خلقت آدم) و همیشه در نور غوطه ور بودیم تا اینکه پس از 80هزار سال به حضرت عظمت رسیدیم سپس خداوند مخلوقات را از نور ما خلق نمود و ما صنعت خداوند هستیم و همه مخلوقات صنعت ما هستند و در حدیثی دیگر فرموده مخلوقات ساخته ما هستند .

میخواستم بدونم طبق این حدیث خداوند اجازه خلقت و ساخت موجودات رو به دست پیامبر(ص) و علی(ع) سپرده ؟

با تشکر .

با نام الله



کارشناس بحث: استاد صادق

ُSajjad.M;426109 نوشت:
در کتاب لمعه بیضاء از تبریزی انصاری ص64 : از رسول خدا(ص) روایت شده که من و علی نوری در بین دستان خداوند رحمان 14 هزارسال قبل از اینکه عرش خود را خلق کند بودیم(و در روایت عوالم 40هزار سال قبل از خلقت آدم) و همیشه در نور غوطه ور بودیم تا اینکه پس از 80هزار سال به حضرت عظمت رسیدیم سپس خداوند مخلوقات را از نور ما خلق نمود و ما صنعت خداوند هستیم و همه مخلوقات صنعت ما هستند و در حدیثی دیگر فرموده مخلوقات ساخته ما هستند .
میخواستم بدونم طبق این حدیث خداوند اجازه خلقت و ساخت موجودات رو به دست پیامبر(ص) و علی(ع) سپرده ؟

با تشکر .


پاسخ :
باسلام وتقدیر از سوال ژرف شما. جواب در چند محور بیان می شود :

الف_ اگر شناخت شما از حقیقت صادر اول کامل تر شود حل این مسله برای شما آسان تر خواهد شد. لذا در باره چیستی صادر اول باید گفت: صادر اول همان مخلوق بی‌واسطه است که از آن در آموزه‌های عرفانی به صادر اول، حقیقت محمدی(ص) نور محمدی، روح محمد(ص)، عقل اول، جوهر اول و مانند آن یاد می‌شود.(1) در این رابطه با رویکرد فلسفی و عرفانی جای سخن بسیار است که تفصیل آن را در جای خود باید مطالعه نمود.(2) ولی در این جا تنها بدین روایت نورانی اشاره می‌شود، جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید:
از رسول الله(ص) پرسیدم، اولین چیزی را که خدا خلق کرد چه بود؟ فرمود: «نور پیامبرت بود که خدا اول او را آفرید. بعد همه چیز را از نور وجود او خلق نمود، آن گاه نور او را چند قسمت کرد. عرش، کرسی، حاملان عرش و ساکنان کرسی را آفرید، سپس نور او را مدتی که خود می‌داند، در مقام حبّ نگاه داشت، بعد از آن قلم، لوح، بهشت را آفرید، سپس مدتی آن نور را در مقام خوف نگاه داشت، آن گاه ملائکه، خورشید،‌ ماه را از و آفرید، بعد آن نور را در مقام حیا نگاه داشت، بعد با هیبت خود به آن نور نگاه کرد. از تجلیات آن ارواح انبیا، اولیا،‌شهدا و صالحان را خلق نمود».(3)

ب_ بنابر این مراد از صادر اول و فیض بی‌واسطه و مخلوق بی‌واسطه خداوند نور و حقیقت وجود ختمی مرتبت است که سایر موجودات در پرتو وجود او و به واسطه نور وجود او آفریده شده‌اند.
بنابر این کسانی صاحب ولایت تکوینی اند و به اذن الله در عالم تصرف می کنند، تصرف از باب واسطه فیض و مانند آن است، چون انسان کامل و فرشتگان می توانند به عنوان واسطه فیض و مأمور الهی تحت تدبیر حق تعالی در برخی امور مؤثر باشند . (4) از همین باب در قرآن کریم از مدبران امر یاد شده :فالمدبرات امراً؛(5)قسم به فرشتگانی که تدبیر امور می کنند.
در جای دیگر فرمود: فالمقسمات امراً؛(6) قسم به فرشتگانی که قسمت کننده کارهایند.
از این گونه آیات به دست می آید که برخی فرشتگان به عنوان مأموران الهی امور نظام هستی را عهده دارند. این نوعی مأموریت و انجام وظیفه است. اولیای الهی و انسان کامل نیز کارهای شان از همین باب است. بنابر این با وصف نقش انسان کامل در واسطه فیض بودن در وجود و ایجاد همه عوالم خلقت، خداوند علت غیر مباشر در آفرینش هستی است . در نظام خلقت بر اساس مبانی فلسفی علل بسیاری وجود دارد . (7)

ج_یکی از آموزه‌های متعالی قرآن کریم، توحید در خالقیت است که در آیات متعدد بر آن تأکید شده است که به چند نمونه از آن آیات اشاره می‌شود:
«قُلِ اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ؛(8) بگو خدا آفریننده هر چیزى است».
در آیه دیگر فرمود:
«ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ؛(9) این است‏ خدا پروردگار شما که آفریننده هر چیزى است‏».
در آیه دیگر با استفهام انکاری فرمود:
«هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاء وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ؛(10) آیا غیر از خدا آفریدگارى است که شما را از آسمان و زمین روزى دهد ؟خدایى جز او نیست. پس چگونه از حق انحراف مى‏یابید».
بر اساس این گونه آموزه‌های روشن قرآن معلوم می‌شود که توحید در خالقیت از اصول مسلّم و قطعی قرآن کریم است . هیچ گونه جای تردید در این نیست حتى بر اساس آیات قرآن کریم، مشرکان زمان جاهلیت نیز گرچه گرفتار شرک در ربوبیت و عبودیت بودند و بت‌ها را به عنوان شریک خداوند می‌پرستیدند،‌ولی در عین حال توحید در خالقیت را باور داشتند، در قرآن آمده:
«وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ؛(11)
اگر از ایشان بپرسى چه کسى آسمان ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را چنین رام کرده است،‏ حتماً خواهند گفت الله».
در عین حال صفت خلق در برخی موارد به مخلوق نیز نسبت داده شده ، مانند آنچه به حضرت عیسی (ع) در قرآن نسبت داده شده است:
«وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی؛(12)
آن گاه که به اذن من از گل چیزى به شکل پرنده مى‏ آفریدی .پس در آن مى‏دمیدى و به اذن من پرنده‏اى مى‏شد».
اما با توجه به ‌آیات دیگر قرآن می توان گفت، این صفت همانند علم غیب است که در برخی از آیات به طور کلی از غیر خدا نفی می شود و در برخی موارد به پیامبر نیز نسبت داده می شود.
می توان اثبات کرد که خلق و‌ آفرینش اولاً‌ و بالذات تنها برای خدا است، اما این مقام را به انسان های برگزیده نیز عنایت می کند، در صورتی که به اذان الهی بوده و در طول آفرینش الهی باشد و نه در عرض.

د_بنابراین آنچه درباره انسان کامل (انبیا و اولیای معصوم) مطرح است، انجام کارها از باب معجزه و به اذن و تحت مشیت الهی است و نه از باب تفویض، چون تفویض، پندار باطل است. هرگز هیچ کدام در آفرینش فاعل مستقل نیستند و کار هم به آنان تفویض و واگذار نشده که به طور مستقل تأثیرگذار باشند، بلکه کارهای آنان از ریز و درشت به اذن الهی و تحت اراده و خواست او انجام پذیرفته ، هرچند ممکن است خداوند بر اساس حکمت و مصلحت خویش به برخی بندگان صالح خود قدرت آفریدن و خلق بدهد، لیکن خالقیت آن ها در عرض آفرینندگی خداوند و مستقل از آن نیست و از باب تفویض نخواهد بود، بلکه به عنوان مظاهر اسمای الهی و به عنوان مظهراسم شریف خالق ممکن است کاری را انجام بدهند.(13)
این موضوع از باب ولایت تکوینی و قدرت دخل و تصرف در عالم است که به آنان داده شده است.

پی‌نوشت‌ها :
1. عبدالرحمان جامی اشعة اللمعات، نشر گنجینه تهران، بی تا، ص 244.
2. امین صادقی، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر موسسه آثار امام خمینی 1387 ش،ص 313.
3. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، نشر دارالاحیا التراث العربی بیروت 1403 ق، ج 25، ص 21.
4. انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، 1388ش.
5. نازعات(79) آیه 5.
6. ذاریات(51)آیه 4.
7. مهدی الهی قمشه ، حکمت الهی، ج1 ،ص293 ،نشر انتشارات اسلامی، تهران، 1363 ش.
8. رعد (13) آیه 16.
9. غافر (40) آیه 62.
10. فاطر (35) آیه 3.
11. عنکبوت (29) آیه 61.
12. مائده (5) آیه 110.
13. آموزش کلام اسلامی، ج 1، ص 113.

صادق;427145 نوشت:

پاسخ :
باسلام وتقدیر از سوال ژرف شما. جواب در چند محور بیان می شود :

الف_ اگر شناخت شما از حقیقت صادر اول کامل تر شود حل این مسله برای شما آسان تر خواهد شد. لذا در باره چیستی صادر اول باید گفت: صادر اول همان مخلوق بی‌واسطه است که از آن در آموزه‌های عرفانی به صادر اول، حقیقت محمدی(ص) نور محمدی، روح محمد(ص)، عقل اول، جوهر اول و مانند آن یاد می‌شود.(1) در این رابطه با رویکرد فلسفی و عرفانی جای سخن بسیار است که تفصیل آن را در جای خود باید مطالعه نمود.(2) ولی در این جا تنها بدین روایت نورانی اشاره می‌شود، جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید:
از رسول الله(ص) پرسیدم، اولین چیزی را که خدا خلق کرد چه بود؟ فرمود: «نور پیامبرت بود که خدا اول او را آفرید. بعد همه چیز را از نور وجود او خلق نمود، آن گاه نور او را چند قسمت کرد. عرش، کرسی، حاملان عرش و ساکنان کرسی را آفرید، سپس نور او را مدتی که خود می‌داند، در مقام حبّ نگاه داشت، بعد از آن قلم، لوح، بهشت را آفرید، سپس مدتی آن نور را در مقام خوف نگاه داشت، آن گاه ملائکه، خورشید،‌ ماه را از و آفرید، بعد آن نور را در مقام حیا نگاه داشت، بعد با هیبت خود به آن نور نگاه کرد. از تجلیات آن ارواح انبیا، اولیا،‌شهدا و صالحان را خلق نمود».(3)

ب_ بنابر این مراد از صادر اول و فیض بی‌واسطه و مخلوق بی‌واسطه خداوند نور و حقیقت وجود ختمی مرتبت است که سایر موجودات در پرتو وجود او و به واسطه نور وجود او آفریده شده‌اند.
بنابر این کسانی صاحب ولایت تکوینی اند و به اذن الله در عالم تصرف می کنند، تصرف از باب واسطه فیض و مانند آن است، چون انسان کامل و فرشتگان می توانند به عنوان واسطه فیض و مأمور الهی تحت تدبیر حق تعالی در برخی امور مؤثر باشند . (4) از همین باب در قرآن کریم از مدبران امر یاد شده :فالمدبرات امراً؛(5)قسم به فرشتگانی که تدبیر امور می کنند.
در جای دیگر فرمود: فالمقسمات امراً؛(6) قسم به فرشتگانی که قسمت کننده کارهایند.
از این گونه آیات به دست می آید که برخی فرشتگان به عنوان مأموران الهی امور نظام هستی را عهده دارند. این نوعی مأموریت و انجام وظیفه است. اولیای الهی و انسان کامل نیز کارهای شان از همین باب است. بنابر این با وصف نقش انسان کامل در واسطه فیض بودن در وجود و ایجاد همه عوالم خلقت، خداوند علت غیر مباشر در آفرینش هستی است . در نظام خلقت بر اساس مبانی فلسفی علل بسیاری وجود دارد . (7)

ج_یکی از آموزه‌های متعالی قرآن کریم، توحید در خالقیت است که در آیات متعدد بر آن تأکید شده است که به چند نمونه از آن آیات اشاره می‌شود:
«قُلِ اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ؛(8) بگو خدا آفریننده هر چیزى است».
در آیه دیگر فرمود:
«ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ؛(9) این است‏ خدا پروردگار شما که آفریننده هر چیزى است‏».
در آیه دیگر با استفهام انکاری فرمود:
«هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاء وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ؛(10) آیا غیر از خدا آفریدگارى است که شما را از آسمان و زمین روزى دهد ؟خدایى جز او نیست. پس چگونه از حق انحراف مى‏یابید».
بر اساس این گونه آموزه‌های روشن قرآن معلوم می‌شود که توحید در خالقیت از اصول مسلّم و قطعی قرآن کریم است . هیچ گونه جای تردید در این نیست حتى بر اساس آیات قرآن کریم، مشرکان زمان جاهلیت نیز گرچه گرفتار شرک در ربوبیت و عبودیت بودند و بت‌ها را به عنوان شریک خداوند می‌پرستیدند،‌ولی در عین حال توحید در خالقیت را باور داشتند، در قرآن آمده:
«وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ؛(11)
اگر از ایشان بپرسى چه کسى آسمان ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را چنین رام کرده است،‏ حتماً خواهند گفت الله».
در عین حال صفت خلق در برخی موارد به مخلوق نیز نسبت داده شده ، مانند آنچه به حضرت عیسی (ع) در قرآن نسبت داده شده است:
«وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی؛(12)
آن گاه که به اذن من از گل چیزى به شکل پرنده مى‏ آفریدی .پس در آن مى‏دمیدى و به اذن من پرنده‏اى مى‏شد».
اما با توجه به ‌آیات دیگر قرآن می توان گفت، این صفت همانند علم غیب است که در برخی از آیات به طور کلی از غیر خدا نفی می شود و در برخی موارد به پیامبر نیز نسبت داده می شود.
می توان اثبات کرد که خلق و‌ آفرینش اولاً‌ و بالذات تنها برای خدا است، اما این مقام را به انسان های برگزیده نیز عنایت می کند، در صورتی که به اذان الهی بوده و در طول آفرینش الهی باشد و نه در عرض.

د_بنابراین آنچه درباره انسان کامل (انبیا و اولیای معصوم) مطرح است، انجام کارها از باب معجزه و به اذن و تحت مشیت الهی است و نه از باب تفویض، چون تفویض، پندار باطل است. هرگز هیچ کدام در آفرینش فاعل مستقل نیستند و کار هم به آنان تفویض و واگذار نشده که به طور مستقل تأثیرگذار باشند، بلکه کارهای آنان از ریز و درشت به اذن الهی و تحت اراده و خواست او انجام پذیرفته ، هرچند ممکن است خداوند بر اساس حکمت و مصلحت خویش به برخی بندگان صالح خود قدرت آفریدن و خلق بدهد، لیکن خالقیت آن ها در عرض آفرینندگی خداوند و مستقل از آن نیست و از باب تفویض نخواهد بود، بلکه به عنوان مظاهر اسمای الهی و به عنوان مظهراسم شریف خالق ممکن است کاری را انجام بدهند.(13)
این موضوع از باب ولایت تکوینی و قدرت دخل و تصرف در عالم است که به آنان داده شده است.

پی‌نوشت‌ها :
1. عبدالرحمان جامی اشعة اللمعات، نشر گنجینه تهران، بی تا، ص 244.
2. امین صادقی، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر موسسه آثار امام خمینی 1387 ش،ص 313.
3. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، نشر دارالاحیا التراث العربی بیروت 1403 ق، ج 25، ص 21.
4. انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، 1388ش.
5. نازعات(79) آیه 5.
6. ذاریات(51)آیه 4.
7. مهدی الهی قمشه ، حکمت الهی، ج1 ،ص293 ،نشر انتشارات اسلامی، تهران، 1363 ش.
8. رعد (13) آیه 16.
9. غافر (40) آیه 62.
10. فاطر (35) آیه 3.
11. عنکبوت (29) آیه 61.
12. مائده (5) آیه 110.
13. آموزش کلام اسلامی، ج 1، ص 113.

سلام .
ممنون از پاسختون.
من از این مسئله که میگه خداوند برخی امور جهان رو (حالا از جهت خلقت و ...) رو به اذن خودش به 14 معصوم واگذار کرده برداشتی کردم که میخوام ببینم درسته یا نه .
در کتاب اصول کافی جلد دوم باب اول(واگذاری امر دین به پیغمبر(ص) و ائمه(ع)) روایاتی هست که خب شرحی هم بر آن نوشته شده که از این لینک میشه این روایات و شروع مختصرشون رو مشاهده کرد . یکی از این روایات اینست .

فضـيـل بـن يـسـار گـويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام ببعضى از اصحاب قيس ماصر ميفرمود: همانا خداى عزوجل پيغمبرش را تربيت كرد و نيكو تربيت كرد، چون تربيت او را تـكـميل نمود، فرمود: (((تو بر خلق عظيمى استوارى ـ 4 سوره 68 ـ))) سپس امر دين و امت را بـاو واگـذار فـرمـود تـا سـيـاسـت بندگانش را بعهده گيرد، سپس فرمود: (((آنچه را رسول براى شما آورده بگيريد و از آنچه شما را نهى كرده باز ايستيد ـ 7 سوره 59 ـ)))
هـمـانـا رسولخدا صلى اللّه عليه و آله استوار و موفق و مؤ يد بروح القدس ‍ بود، نسبت بـسـيـاسـت و تـدبير خلق هيچگونه لغزش و خطائى نداشت ، بآداب خدا تربيت شد. خداى عـزوجـل نـمـازهـاى پنجگانه را دو ركعت دو ركعت واجب ساخت تا ده ركعت شد. سپس رسولخدا صلى اللّه عليه و آله بدو ركعت (ظهر و عصر و عشا) دو ركعت و بمغرب يك ركعت افزود، و ايـن اضـافـات بـا واجـب خـداى تعالى همدوش گشت ، به طورى كه ترك آنها جز در سفر جـايـز نـيـسـت و چون در نماز مغرب يك ركعت افزود، آن را در سفر و حضر بر جا گذاشت . خداى عزوجل تمام اين اضافات پيغمبر را اجازه كرد و نمازهاى يوميه واجب هفده ركعت گشت .
سـپـس رسـولخدا صلى اللّه عليه و آله نمازهاى نافله را كه سى و چهار ركعت دو برابر نـمـازهـاى واجب است مستحب قرار داد. خداى عزوجل هم آنرا اجازه كرد، و نمازهاى نافله را كه سـى و چـهـار ركـعـت دو بـرابـر نـمـازهـاى واجـب اسـت مـسـتـحـب قـرار داد. خـداى عـزوجـل هـم آنـرا اجـازه كـرد، و نـمـازهاى واجب و مستحب پنجاه و يك ركعت گشت دو ركعت نماز نشسته بعد از عشا بجاى نماز وتر است و يك ركعت بحساب مى آيد.
و خـدا در مـيـان سال ، تنها روزه ماه رمضانرا واجب ساخت و رسولخدا صلى اللّه عليه و آله روزه ماه شعبان و سه روزه از هر ماه را سنت كرد تا دو برابر مقدار واجب شد (زيرا چون در ده مـاه غـيـر از رمـضـان و شعبان ماهى سه روز روزه بدارد، سى روز ميشود و باضافه ماه شـعـبـان ، دو بـرابـر سـى روز رمـضـان مـيـگـردد) خـداى عزوجل اين را هم براى او اجازه كرد.
و باز خداى عزوجل خصوص شراب انگور را حرام ساخت و رسولخدا صلى اللّه عليه و آله هـر نـوشابه مست كننده اى را حرام كرد، خدا هم براى او اجازه كرد، و رسولخدا صلى اللّه عـليـه و آله از چـيـزهـائى خـوددارى كـرد و آنـها را بد دانست ولى بطور حرمت از آنها نهى نـكـرد، و تـنـها نهى خوددارى و كراهت نمود و در ارتكاب آنها رخصت داد، اخذ برخصت او هم بـر بـنـدگـان واجـب گشت ، مانند واجب بودن اخذ بنهى وغدقنهاى او، رسولخدا صلى اللّه عـليـه و آله نـسـبـت بآنچه نهى حرام نمود و امر واجب فرمود، بمردم رخصت تخلف نداد، از اينجهت بيشتر نوشابه هاى مست كننده را كه از آن نهى حرام فرمود، رخصت ارتكاب آن نداد و نـيـز نـسـبـت بـدو ركـعـت نـمـازى كـه بـواجـب خـداى عـزوجـل اضـافـه فـرمـوده بـود، بـهـيچكس رخصت تقسير نداد، بلكه آنرا بطور واجب بر ايشان ملزم ساخت ، براى هيچكس جز مسافر رخصت تقصير نداد، و هيچكس را نرسد كه نسبت بـآنـچـه رسولخدا صلى اللّه عليه و آله رخصت نداده رخصت دهد، پس امر رسولخدا صلى اللّه عليه و آله با امر خداى عزوجل و نهى او با نهيش موافق و برابر است ، بر بندگان لازمست تسليم او باشند همچنانكه تسليم خداى تبارك و تعالى هستند.

یا در روایت دیگری میفرماید :

امـام صـادق عـليـه السـّلام فرمود: خداى تبارك و تعالى پيغمبرش را تربيت نمود و چون بـآنـجـا كـه خـدا مـيخواست رسيد، درباره او فرمود (((تو بر خلق بزرگى استوارى ـ 4 سـوره 68 ـ))) سـپـس امـر ديـنـش را بـاو واگـذاشـت و فـرمـود (((آنـچـه را رسول براى شما آورده بگيريد و از آنچه منعتان كرده باز ايستيد ـ 7 سوره 59 ـ))).
خـداى عـزوجـل سـهـام ارث را مـعـيـن كـرد و بـراى جـد مـيـت چـيـزى قـرار نـداد، رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله شـش يـك مـال مـيـت را طـعـمـه و بـهره او ساخت .خداى ـ جـل ذكـره ـ هـم ايـن را بـراى او اجـازه كـرد بـراى هـمـيـن اسـت كـه خـداى عـزوجـل فـرمـايـد: (((ايـنست بخشش بيحساب ما، خواهى بده و خواهى نگهدار

طبق این روایت و دیگر روایات مشابه من اینطور برداشت کردم که در واقع خداوند پیامبر و ائمه را خودش تربیت کرد و پرورش داد به طوریکه خداوند چیزی رو میخواهد که پیامبر هم همان را میخواهد و پیامبر کاری میکند و چیزی را میخواهد که خدا هم آنرا میخواهد و خواست خدا هم بر ان است ! در واقع وقتی گفته میشه که مخلوقات ساخته پیامبر و ائمه هستند من اینطور برداشت میکنم که در واقع پیامبر(ص) و ائمه(ع) طوری توسط خداوند پرورش یافته اند که خواست هر دو گروه(خداوند و 14معصوم(ع)) یکی شده و خواست خدا خواست ایشان و خواست ایشان خواست خداست برای همین منافاتی نداره که بگیم مخلوقات ساخته دست پیامبر و ائمه اند چون اینان در طول خواست خداوند حرکت میکنند و خواست هر دو یکی است ! حالا این برداشت درسته ؟ (فکر کنم کمی بد توضیح دادم امیدوارم متوجه منظورم شده باشید)

با تشکر

[="Tahoma"]

ُSajjad.M;426109 نوشت:
میخواستم بدونم طبق این حدیث خداوند اجازه خلقت و ساخت موجودات رو به دست پیامبر(ص) و علی(ع) سپرده ؟

سلام
اولا این اذن تکووینی است
ثانیا چون هیچ موجود مستقلی جز حق تعالی در هستی نیست پس فعل و کار و اختراع و خلقت هر کسی به او باز می گردد
والله الموفق

ُSajjad.M;428016 نوشت:
سلام .
ممنون از پاسختون.
من از این مسئله که میگه خداوند برخی امور جهان رو (حالا از جهت خلقت و ...) رو به اذن خودش به 14 معصوم واگذار کرده برداشتی کردم که میخوام ببینم درسته یا نه .
در کتاب اصول کافی جلد دوم باب اول(واگذاری امر دین به پیغمبر(ص) و ائمه(ع)) روایاتی هست که خب شرحی هم بر آن نوشته شده که از این لینک میشه این روایات و شروع مختصرشون رو مشاهده کرد . یکی از این روایات اینست .

فضـيـل بـن يـسـار گـويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام ببعضى از اصحاب قيس ماصر ميفرمود: همانا خداى عزوجل پيغمبرش را تربيت كرد و نيكو تربيت كرد، چون تربيت او را تـكـميل نمود، فرمود: (((تو بر خلق عظيمى استوارى ـ 4 سوره 68 ـ))) سپس امر دين و امت را بـاو واگـذار فـرمـود تـا سـيـاسـت بندگانش را بعهده گيرد، سپس فرمود: (((آنچه را رسول براى شما آورده بگيريد و از آنچه شما را نهى كرده باز ايستيد ـ 7 سوره 59 ـ)))
هـمـانـا رسولخدا صلى اللّه عليه و آله استوار و موفق و مؤ يد بروح القدس ‍ بود، نسبت بـسـيـاسـت و تـدبير خلق هيچگونه لغزش و خطائى نداشت ، بآداب خدا تربيت شد. خداى عـزوجـل نـمـازهـاى پنجگانه را دو ركعت دو ركعت واجب ساخت تا ده ركعت شد. سپس رسولخدا صلى اللّه عليه و آله بدو ركعت (ظهر و عصر و عشا) دو ركعت و بمغرب يك ركعت افزود، و ايـن اضـافـات بـا واجـب خـداى تعالى همدوش گشت ، به طورى كه ترك آنها جز در سفر جـايـز نـيـسـت و چون در نماز مغرب يك ركعت افزود، آن را در سفر و حضر بر جا گذاشت . خداى عزوجل تمام اين اضافات پيغمبر را اجازه كرد و نمازهاى يوميه واجب هفده ركعت گشت .
سـپـس رسـولخدا صلى اللّه عليه و آله نمازهاى نافله را كه سى و چهار ركعت دو برابر نـمـازهـاى واجب است مستحب قرار داد. خداى عزوجل هم آنرا اجازه كرد، و نمازهاى نافله را كه سـى و چـهـار ركـعـت دو بـرابـر نـمـازهـاى واجـب اسـت مـسـتـحـب قـرار داد. خـداى عـزوجـل هـم آنـرا اجـازه كـرد، و نـمـازهاى واجب و مستحب پنجاه و يك ركعت گشت دو ركعت نماز نشسته بعد از عشا بجاى نماز وتر است و يك ركعت بحساب مى آيد.
و خـدا در مـيـان سال ، تنها روزه ماه رمضانرا واجب ساخت و رسولخدا صلى اللّه عليه و آله روزه ماه شعبان و سه روزه از هر ماه را سنت كرد تا دو برابر مقدار واجب شد (زيرا چون در ده مـاه غـيـر از رمـضـان و شعبان ماهى سه روز روزه بدارد، سى روز ميشود و باضافه ماه شـعـبـان ، دو بـرابـر سـى روز رمـضـان مـيـگـردد) خـداى عزوجل اين را هم براى او اجازه كرد.
و باز خداى عزوجل خصوص شراب انگور را حرام ساخت و رسولخدا صلى اللّه عليه و آله هـر نـوشابه مست كننده اى را حرام كرد، خدا هم براى او اجازه كرد، و رسولخدا صلى اللّه عـليـه و آله از چـيـزهـائى خـوددارى كـرد و آنـها را بد دانست ولى بطور حرمت از آنها نهى نـكـرد، و تـنـها نهى خوددارى و كراهت نمود و در ارتكاب آنها رخصت داد، اخذ برخصت او هم بـر بـنـدگـان واجـب گشت ، مانند واجب بودن اخذ بنهى وغدقنهاى او، رسولخدا صلى اللّه عـليـه و آله نـسـبـت بآنچه نهى حرام نمود و امر واجب فرمود، بمردم رخصت تخلف نداد، از اينجهت بيشتر نوشابه هاى مست كننده را كه از آن نهى حرام فرمود، رخصت ارتكاب آن نداد و نـيـز نـسـبـت بـدو ركـعـت نـمـازى كـه بـواجـب خـداى عـزوجـل اضـافـه فـرمـوده بـود، بـهـيچكس رخصت تقسير نداد، بلكه آنرا بطور واجب بر ايشان ملزم ساخت ، براى هيچكس جز مسافر رخصت تقصير نداد، و هيچكس را نرسد كه نسبت بـآنـچـه رسولخدا صلى اللّه عليه و آله رخصت نداده رخصت دهد، پس امر رسولخدا صلى اللّه عليه و آله با امر خداى عزوجل و نهى او با نهيش موافق و برابر است ، بر بندگان لازمست تسليم او باشند همچنانكه تسليم خداى تبارك و تعالى هستند.

یا در روایت دیگری میفرماید :

امـام صـادق عـليـه السـّلام فرمود: خداى تبارك و تعالى پيغمبرش را تربيت نمود و چون بـآنـجـا كـه خـدا مـيخواست رسيد، درباره او فرمود (((تو بر خلق بزرگى استوارى ـ 4 سـوره 68 ـ))) سـپـس امـر ديـنـش را بـاو واگـذاشـت و فـرمـود (((آنـچـه را رسول براى شما آورده بگيريد و از آنچه منعتان كرده باز ايستيد ـ 7 سوره 59 ـ))).
خـداى عـزوجـل سـهـام ارث را مـعـيـن كـرد و بـراى جـد مـيـت چـيـزى قـرار نـداد، رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله شـش يـك مـال مـيـت را طـعـمـه و بـهره او ساخت .خداى ـ جـل ذكـره ـ هـم ايـن را بـراى او اجـازه كـرد بـراى هـمـيـن اسـت كـه خـداى عـزوجـل فـرمـايـد: (((ايـنست بخشش بيحساب ما، خواهى بده و خواهى نگهدار

طبق این روایت و دیگر روایات مشابه من اینطور برداشت کردم که در واقع خداوند پیامبر و ائمه را خودش تربیت کرد و پرورش داد به طوریکه خداوند چیزی رو میخواهد که پیامبر هم همان را میخواهد و پیامبر کاری میکند و چیزی را میخواهد که خدا هم آنرا میخواهد و خواست خدا هم بر ان است ! در واقع وقتی گفته میشه که مخلوقات ساخته پیامبر و ائمه هستند من اینطور برداشت میکنم که در واقع پیامبر(ص) و ائمه(ع) طوری توسط خداوند پرورش یافته اند که خواست هر دو گروه(خداوند و 14معصوم(ع)) یکی شده و خواست خدا خواست ایشان و خواست ایشان خواست خداست برای همین منافاتی نداره که بگیم مخلوقات ساخته دست پیامبر و ائمه اند چون اینان در طول خواست خداوند حرکت میکنند و خواست هر دو یکی است ! حالا این برداشت درسته ؟ (فکر کنم کمی بد توضیح دادم امیدوارم متوجه منظورم شده باشید)

با تشکر


پاسخ مجدد ::Hedye:
باسلام . وتقدیر از توان علمی واطلاعات ژرف شما از احادیث . دقت وتلاش شما برای درک بهتر آموزه های دینی برای من بسیار درس آموز بود وخوشحال می شویم که در این سایت با دانش پژوهان مثل شما هم بحث می شویم .:Sham::Sham:
اما در خصوص برداشت شما از روایات یاد شده باید گفت:
آن براشت وتحلیل برای روایات چون دو روایت فوق خوب وستودنی است وهمین طور است وقتى امام با لطف و اذن الهى به مرتبه اعلاى کمال و علو وجودى مى‏رسد و با منبع علم الهى تماس پیدا مى‏کند در اوج مقام فناى در ذات الهى است. او در این مقام خود نمى‏بیند و خود نمى‏پسندد. فقط خدا را مى‏بیند و تنها مشیت الهى را مى‏پسندد. خواسته‏اى غیر از خواست و مشیت الهى ندارد. در این مقام وقتى اراده و مشیت الهى را (بر اساس نظام علت و معلولى و قضا و قدر) در تحقق حوادث و پدیده‏هاى هستى به دنبال علت کامل شان مى‏یابد، خواسته‏اى بر خلاف آن ندارد. «پسندد آنچه را جانان پسندد» . ولی روایاتی که خلقت را به انسان کامل(پیامبر وائمه ع ) نسبت می دهد در صدد ارایه معنای متعالی تر از این است
این نکته در جای خود کاملا درست است ولی روایات خلقت در پی بیان مطلب فراتر از این است که در نوبت اول اشاره شد چون آن روایات مربوطه به امور تکوین است واین دو رایات در حوزه تشریع سخن گفته است .
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

صادق;428329 نوشت:
پاسخ مجدد ::Hedye:
باسلام . وتقدیر از توان علمی واطلاعات ژرف شما از احادیث . دقت وتلاش شما برای درک بهتر آموزه های دینی برای من بسیار درس آموز بود وخوشحال می شویم که در این سایت با دانش پژوهان مثل شما هم بحث می شویم .:Sham::Sham:
اما در خصوص برداشت شما از روایات یاد شده باید گفت:
آن براشت وتحلیل برای روایات چون دو روایت فوق خوب وستودنی است وهمین طور است وقتى امام با لطف و اذن الهى به مرتبه اعلاى کمال و علو وجودى مى‏رسد و با منبع علم الهى تماس پیدا مى‏کند در اوج مقام فناى در ذات الهى است. او در این مقام خود نمى‏بیند و خود نمى‏پسندد. فقط خدا را مى‏بیند و تنها مشیت الهى را مى‏پسندد. خواسته‏اى غیر از خواست و مشیت الهى ندارد. در این مقام وقتى اراده و مشیت الهى را (بر اساس نظام علت و معلولى و قضا و قدر) در تحقق حوادث و پدیده‏هاى هستى به دنبال علت کامل شان مى‏یابد، خواسته‏اى بر خلاف آن ندارد. «پسندد آنچه را جانان پسندد» . ولی روایاتی که خلقت را به انسان کامل(پیامبر وائمه ع ) نسبت می دهد در صدد ارایه معنای متعالی تر از این است
این نکته در جای خود کاملا درست است ولی روایات خلقت در پی بیان مطلب فراتر از این است که در نوبت اول اشاره شد چون آن روایات مربوطه به امور تکوین است واین دو رایات در حوزه تشریع سخن گفته است .
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

سلام .
از این همه لطفی که داشتید نسبت به بنده واقعا ممنونم :Gol::Gol::Gol:
اما من هنوز نتونستم جوابم رو کامل دریافت کنم یعنی خب مسئله کمی نیست و یکم گیج شدم اینجا برای من درباره ساخت مخلوقات توسط 14معصوم(ع) مجدد سوالی برام پیش اومد .
با این حساب آیا خداوند این اجازه خلقت رو با دادن طرح و نقشه به معصومین به آنها واگذار کرده ؟ (یعنی مثلا خداوند قرار است مخلوقی بیافریند با فلان ویژگی ها(بدون طرح قبلی) و حال این طرح و نقشه را بدست پیامبر(ص) میدهد تا پیامبر به اذن الهی این کار را انجا دهد. )
چنین فرضی صحیح است ؟
با تشکر

ُSajjad.M;428336 نوشت:
سلام .
از این همه لطفی که داشتید نسبت به بنده واقعا ممنونم :Gol::Gol::Gol:
اما من هنوز نتونستم جوابم رو کامل دریافت کنم یعنی خب مسئله کمی نیست و یکم گیج شدم اینجا برای من درباره ساخت مخلوقات توسط 14معصوم(ع) مجدد سوالی برام پیش اومد .
با این حساب آیا خداوند این اجازه خلقت رو با دادن طرح و نقشه به معصومین به آنها واگذار کرده ؟ (یعنی مثلا خداوند قرار است مخلوقی بیافریند با فلان ویژگی ها(بدون طرح قبلی) و حال این طرح و نقشه را بدست پیامبر(ص) میدهد تا پیامبر به اذن الهی این کار را انجا دهد. )
چنین فرضی صحیح است ؟
با تشکر

پاسخ ::Hedye:
با سلام وتقدیر از تلاش علمی شما .
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
در ابتدا باید اشاره شود این گونه مسایل بسیار دقیق ودرک آنها نیازمند ورزدگی کامل علمی وتحصیل فلسفه صدرایی و عرفان اسلامی و روایات وتفسیر قران در حوزه های علمیه است .
ودر عین حال به این گفته جناب حافظ باید توجه نمود که می گوید :
حدیث از مطرب و می گو وراز ازدهر کمتر جو***کسی نگشود ونگشاید به حکمت این معما را

نکته دیگر این که مطلب به آن صورت که شما تصویر نموده اید در امور مادی وانسانی درست است مثلا مهندسی نقشه ی ساختمانی را تهیه نموده وبدست معمار بدهد تا ساختمانی طبق آن نقشه بسازد . ولی در رابطه به مسله مورد بحث نمی تواند درست باشد چون این واگذاری نوعی تفویض باطل است و سر از استقلا ل مخلوق در می آورد که درست نیست .
حال در تبیین مسله به صورتی قابل قبول باید گفت :
خلق و‌ آفرینش اولاً‌ و بالذات تنها برای خدا است، اما این مقام را به انسان های برگزیده نیز عنایت می کند، در صورتی که به اذان الهی بوده و در طول آفرینش الهی باشد و نه در عرض.
بنابراین آنچه درباره انسان کامل (انبیا و اولیای معصوم) مطرح است، انجام کارها از باب معجزه و به اذن و تحت مشیت الهی است و نه از باب تفویض، چون تفویض، پندار باطل است. هرگز هیچ کدام در آفرینش فاعل مستقل نیستند و کار هم به آنان تفویض و واگذار نشده که به طور مستقل تأثیرگذار باشند، بلکه کارهای آنان از ریز و درشت به اذن الهی و تحت اراده و خواست او انجام پذیرفته ، هرچند ممکن است خداوند بر اساس حکمت و مصلحت خویش به برخی بندگان صالح خود قدرت آفریدن و خلق بدهد، لیکن خالقیت آن ها در عرض آفرینندگی خداوند و مستقل از آن نیست و از باب تفویض نخواهد بود، بلکه به عنوان مظاهر اسمای الهی و به عنوان مظهراسم شریف خالق ممکن است کاری را انجام بدهند.(1)
این موضوع از باب ولایت تکوینی و قدرت دخل و تصرف در عالم است که به آنان داده شده است.
گفتنی است دقت در کلمه تفویض جواب را به دست می دهد، زیرا تفویض بدین معناست که کاری به طور کلی واگذار به کسی بشود . او هر طوری که صلاح دید، به طور مستقل عمل کند،‌تفویض بدین معنا باطل و مردود است . اگر در روایات یاد شده در پرسش از تفویض نکوهش شده، ناظر به تفویض باطل است .امام خمینی ضمن تحلیل مبسوط در این باب می گوید:
باید توجه داشت که در تفویض باطل قدرت و اراده به غیر خدا واگذارش تصور می شود، در حالی چنین تفویض محال است، و امور بدین صورت به هیچ موجودی واگذار نمی شود ،چه فرشته مقرب باشد، ‌چه نبی مرسل ،چون تمام کاینات از ریز و درشت تحت تدبیر الهی اراده می شوند و هیچ کسی و هیچ چیزی و هیچ موجودی در کارش استقلال ندارد، و همه موجودات عالم در تمام کارهایش و در وجود و کمالات وجودیش محتاج و فقیر، بلکه فقر محض اند. از این رو تفویض به مفهوم استقلال در تأثیر و بی نیازی از مبدأ هستی بخش باطل و محال است،‌ اما اینکه برخی موجودات نظیر فرشتگان و یا انبیا و اولیای الهی برخی امور را به اذن الله و به عنوان مظاهر قدرت و فعل الهی انجام دهند و خداوند آن ها مأمور به انجام اموری کرده باشند و آنان در حالی که خواست و اراده و کارش فانی در مشیّت الهی و فعل او باشند و هیچ کاری را بدون مشیّت حق انجام ندهند ، این تفویض به معنای افاضه الهی و صحیح است و هیچ منع و محذوری ندارد.(2)
بنابر این کسانی صاحب ولایت تکوینی اند و به اذن الله در عالم تصرف می کنند. این از باب تفویض باطل نیست بلکه ائمه ع می تواند به عنوان واسطه فیض و مأمور الهی تحت تدبیر حق تعالی در برخی امور مؤثر باشند

پی‌نوشت‌ها:
1. آموزش کلام اسلامی، ج 1، ص 113.
2. ر،‌ک: امامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی(تبیان ، دفتر 42)ص 173-174، نشر مؤسسه نشر آثار امام

http://www.askdin.com/thread33198.html
جمع بندی 1
سوال : خلقت نور پیامبر قبل از مخلوقات

پاسخ :
جواب در چند محور بیان می شود :
الف_ اگر شناخت شما از حقیقت صادر اول کامل تر شود حل این مسله برای شما آسان تر خواهد شد. لذا در باره چیستی صادر اول باید گفت: صادر اول همان مخلوق بی‌واسطه است که از آن در آموزه‌های عرفانی به صادر اول، حقیقت محمدی(ص) نور محمدی، روح محمد(ص)، عقل اول، جوهر اول و مانند آن یاد می‌شود.(1) در این رابطه با رویکرد فلسفی و عرفانی جای سخن بسیار است که تفصیل آن را در جای خود باید مطالعه نمود.(2) ولی در این جا تنها بدین روایت نورانی اشاره می‌شود، جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید:
از رسول الله(ص) پرسیدم، اولین چیزی را که خدا خلق کرد چه بود؟ فرمود: «نور پیامبرت بود که خدا اول او را آفرید. بعد همه چیز را از نور وجود او خلق نمود، آن گاه نور او را چند قسمت کرد. عرش، کرسی، حاملان عرش و ساکنان کرسی را آفرید، سپس نور او را مدتی که خود می‌داند، در مقام حبّ نگاه داشت، بعد از آن قلم، لوح، بهشت را آفرید، سپس مدتی آن نور را در مقام خوف نگاه داشت، آن گاه ملائکه، خورشید،‌ ماه را از و آفرید، بعد آن نور را در مقام حیا نگاه داشت، بعد با هیبت خود به آن نور نگاه کرد. از تجلیات آن ارواح انبیا، اولیا،‌شهدا و صالحان را خلق نمود».(3)

ب_ بنابر این مراد از صادر اول و فیض بی‌واسطه و مخلوق بی‌واسطه خداوند نور و حقیقت وجود ختمی مرتبت است که سایر موجودات در پرتو وجود او و به واسطه نور وجود او آفریده شده‌اند.
بنابر این کسانی صاحب ولایت تکوینی اند و به اذن الله در عالم تصرف می کنند، تصرف از باب واسطه فیض و مانند آن است، چون انسان کامل و فرشتگان می توانند به عنوان واسطه فیض و مأمور الهی تحت تدبیر حق تعالی در برخی امور مؤثر باشند . (4) از همین باب در قرآن کریم از مدبران امر یاد شده :فالمدبرات امراً؛(5)قسم به فرشتگانی که تدبیر امور می کنند.
در جای دیگر فرمود: فالمقسمات امراً؛(6) قسم به فرشتگانی که قسمت کننده کارهایند.
از این گونه آیات به دست می آید که برخی فرشتگان به عنوان مأموران الهی امور نظام هستی را عهده دارند. این نوعی مأموریت و انجام وظیفه است. اولیای الهی و انسان کامل نیز کارهای شان از همین باب است. بنابر این با وصف نقش انسان کامل در واسطه فیض بودن در وجود و ایجاد همه عوالم خلقت، خداوند علت غیر مباشر در آفرینش هستی است . در نظام خلقت بر اساس مبانی فلسفی علل بسیاری وجود دارد . (7)

ج_یکی از آموزه‌های متعالی قرآن کریم، توحید در خالقیت است که در آیات متعدد بر آن تأکید شده است که به چند نمونه از آن آیات اشاره می‌شود:
«قُلِ اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ؛(8) بگو خدا آفریننده هر چیزى است».
در آیه دیگر فرمود:
«ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ؛(9) این است‏ خدا پروردگار شما که آفریننده هر چیزى است‏».
در آیه دیگر با استفهام انکاری فرمود:
«هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاء وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ؛(10) آیا غیر از خدا آفریدگارى است که شما را از آسمان و زمین روزى دهد ؟خدایى جز او نیست. پس چگونه از حق انحراف مى‏یابید».
بر اساس این گونه آموزه‌های روشن قرآن معلوم می‌شود که توحید در خالقیت از اصول مسلّم و قطعی قرآن کریم است . هیچ گونه جای تردید در این نیست حتى بر اساس آیات قرآن کریم، مشرکان زمان جاهلیت نیز گرچه گرفتار شرک در ربوبیت و عبودیت بودند و بت‌ها را به عنوان شریک خداوند می‌پرستیدند،‌ولی در عین حال توحید در خالقیت را باور داشتند، در قرآن آمده:
«وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ؛(11)
اگر از ایشان بپرسى چه کسى آسمان ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را چنین رام کرده است،‏ حتماً خواهند گفت الله».
در عین حال صفت خلق در برخی موارد به مخلوق نیز نسبت داده شده ، مانند آنچه به حضرت عیسی (ع) در قرآن نسبت داده شده است:
«وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی؛(12)
آن گاه که به اذن من از گل چیزى به شکل پرنده مى‏ آفریدی .پس در آن مى‏دمیدى و به اذن من پرنده‏اى مى‏شد».
اما با توجه به ‌آیات دیگر قرآن می توان گفت، این صفت همانند علم غیب است که در برخی از آیات به طور کلی از غیر خدا نفی می شود و در برخی موارد به پیامبر نیز نسبت داده می شود.
می توان اثبات کرد که خلق و‌ آفرینش اولاً‌ و بالذات تنها برای خدا است، اما این مقام را به انسان های برگزیده نیز عنایت می کند، در صورتی که به اذان الهی بوده و در طول آفرینش الهی باشد و نه در عرض.

د_بنابراین آنچه درباره انسان کامل (انبیا و اولیای معصوم) مطرح است، انجام کارها از باب معجزه و به اذن و تحت مشیت الهی است و نه از باب تفویض، چون تفویض، پندار باطل است. هرگز هیچ کدام در آفرینش فاعل مستقل نیستند و کار هم به آنان تفویض و واگذار نشده که به طور مستقل تأثیرگذار باشند، بلکه کارهای آنان از ریز و درشت به اذن الهی و تحت اراده و خواست او انجام پذیرفته ، هرچند ممکن است خداوند بر اساس حکمت و مصلحت خویش به برخی بندگان صالح خود قدرت آفریدن و خلق بدهد، لیکن خالقیت آن ها در عرض آفرینندگی خداوند و مستقل از آن نیست و از باب تفویض نخواهد بود، بلکه به عنوان مظاهر اسمای الهی و به عنوان مظهراسم شریف خالق ممکن است کاری را انجام بدهند.(13)
این موضوع از باب ولایت تکوینی و قدرت دخل و تصرف در عالم است که به آنان داده شده است.

پی‌نوشت‌ها :
1. عبدالرحمان جامی اشعة اللمعات، نشر گنجینه تهران، بی تا، ص 244.
2. امین صادقی، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر موسسه آثار امام خمینی 1387 ش،ص 313.
3. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، نشر دارالاحیا التراث العربی بیروت 1403 ق، ج 25، ص 21.
4. انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، 1388ش.
5. نازعات(79) آیه 5.
6. ذاریات(51)آیه 4.
7. مهدی الهی قمشه ، حکمت الهی، نشر انتشارات اسلامی، تهران، 1363 ش.ج1 ،ص293 ،
8. رعد (13) آیه 16.
9. غافر (40) آیه 62.
10. فاطر (35) آیه 3.
11. عنکبوت (29) آیه 61.
12. مائده (5) آیه 110.
13.سعیدی مهر . آموزش کلام اسلامی،نشر طه .قم 1375 ش ج 1، ص 113.

http://www.askdin.com/thread33198.html#post514141
جمع بندی 2
سوال : آیا خداوند این اجازه خلقت رو با دادن طرح و نقشه به معصومین به آنها واگذار کرده ؟ (یعنی مثلا خداوند قرار است مخلوقی بیافریند با فلان ویژگی ها(بدون طرح قبلی) و حال این طرح و نقشه را بدست پیامبر(ص) میدهد تا پیامبر به اذن الهی این کار را انجا دهد. )
چنین فرضی صحیح است ؟
پاسخ :
در ابتدا باید اشاره شود این گونه مسایل بسیار دقیق ودرک آنها نیازمند ورزدگی کامل علمی وتحصیل فلسفه صدرایی و عرفان اسلامی و روایات وتفسیر قران در حوزه های علمیه است .
ودر عین حال به این گفته جناب حافظ باید توجه نمود که می گوید :
حدیث از مطرب و می گو وراز ازدهر کمتر جو***کسی نگشود ونگشاید به حکمت این معما را

نکته دیگر این که مطلب به آن صورت که شما تصویر نموده اید در امور مادی وانسانی درست است مثلا مهندسی نقشه ی ساختمانی را تهیه نموده وبدست معمار بدهد تا ساختمانی طبق آن نقشه بسازد . ولی در رابطه به مسله مورد بحث نمی تواند درست باشد چون این واگذاری نوعی تفویض باطل است و سر از استقلا ل مخلوق در می آورد که درست نیست .
حال در تبیین مسله به صورتی قابل قبول باید گفت :
خلق و‌ آفرینش اولاً‌ و بالذات تنها برای خدا است، اما این مقام را به انسان های برگزیده نیز عنایت می کند، در صورتی که به اذان الهی بوده و در طول آفرینش الهی باشد و نه در عرض.
بنابراین آنچه درباره انسان کامل (انبیا و اولیای معصوم) مطرح است، انجام کارها از باب معجزه و به اذن و تحت مشیت الهی است و نه از باب تفویض، چون تفویض، پندار باطل است. هرگز هیچ کدام در آفرینش فاعل مستقل نیستند و کار هم به آنان تفویض و واگذار نشده که به طور مستقل تأثیرگذار باشند، بلکه کارهای آنان از ریز و درشت به اذن الهی و تحت اراده و خواست او انجام پذیرفته ، هرچند ممکن است خداوند بر اساس حکمت و مصلحت خویش به برخی بندگان صالح خود قدرت آفریدن و خلق بدهد، لیکن خالقیت آن ها در عرض آفرینندگی خداوند و مستقل از آن نیست و از باب تفویض نخواهد بود، بلکه به عنوان مظاهر اسمای الهی و به عنوان مظهراسم شریف خالق ممکن است کاری را انجام بدهند.(1)
این موضوع از باب ولایت تکوینی و قدرت دخل و تصرف در عالم است که به آنان داده شده است.
گفتنی است دقت در کلمه تفویض جواب را به دست می دهد، زیرا تفویض بدین معناست که کاری به طور کلی واگذار به کسی بشود . او هر طوری که صلاح دید، به طور مستقل عمل کند،‌تفویض بدین معنا باطل و مردود است . اگر در روایات یاد شده در پرسش از تفویض نکوهش شده، ناظر به تفویض باطل است .امام خمینی ضمن تحلیل مبسوط در این باب می گوید:
باید توجه داشت که در تفویض باطل قدرت و اراده به غیر خدا واگذارش تصور می شود، در حالی چنین تفویض محال است، و امور بدین صورت به هیچ موجودی واگذار نمی شود ،چه فرشته مقرب باشد، ‌چه نبی مرسل ،چون تمام کاینات از ریز و درشت تحت تدبیر الهی اراده می شوند و هیچ کسی و هیچ چیزی و هیچ موجودی در کارش استقلال ندارد، و همه موجودات عالم در تمام کارهایش و در وجود و کمالات وجودیش محتاج و فقیر، بلکه فقر محض اند. از این رو تفویض به مفهوم استقلال در تأثیر و بی نیازی از مبدأ هستی بخش باطل و محال است،‌ اما اینکه برخی موجودات نظیر فرشتگان و یا انبیا و اولیای الهی برخی امور را به اذن الله و به عنوان مظاهر قدرت و فعل الهی انجام دهند و خداوند آن ها مأمور به انجام اموری کرده باشند و آنان در حالی که خواست و اراده و کارش فانی در مشیّت الهی و فعل او باشند و هیچ کاری را بدون مشیّت حق انجام ندهند ، این تفویض به معنای افاضه الهی و صحیح است و هیچ منع و محذوری ندارد.(2)
بنابر این کسانی صاحب ولایت تکوینی اند و به اذن الله در عالم تصرف می کنند. این از باب تفویض باطل نیست بلکه ائمه ع می تواند به عنوان واسطه فیض و مأمور الهی تحت تدبیر حق تعالی در برخی امور مؤثر باشند

پی‌نوشت‌ها:
1. آموزش کلام اسلامی، ج 1، ص 113.
2. ر،‌ک: امامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی(تبیان ، دفتر 42)ص 173-174، نشر مؤسسه نشر آثار امام

موضوع قفل شده است