حدیث کسا چیست؟

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حدیث کسا چیست؟

از احادیث مشهور میان عامه و خاصه «حدیث کسا» است. این حدیث در کتابهای شیعه و اهل سنت به طُرُق و اسانید مختلف آمده و خاستگاه پیدایش اصطلاحاتی چون «اصحاب کسا»، «آل عبا» و ... شده است.
اصل حدیث چنین است: روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، حضرت امیر، فاطمۀ زهرا و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام)، در منزل حضرت فاطمه (سلام الله علیها) یا اُمَّ‌سَلَمِه گرد آمدند. پیامبر بالا‌پوشی بر سر خود و آن چهارتن افکند و چنین دعا کرد: «خدایا! اینان اهل بیت و نزدیکان من هستند، هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را (از هر عیب و گناه) پاک گردان.» پس از آن جبرئیل فرود آمد و آیۀ تطهیر (آیۀ سی و سوم سورۀ احزاب) را فرود آورد.
برخی از دانشمندان شیعه دربارۀ أسناد حدیث کسا و اثبات اعتبار آن رساله‌هایی فراهم آورده‌اند و نیز شرحهایی بر آن نوشته‌اند. همچنین شماری از شاعران نامدار عرب و فارس، مضمون حدیث کسا را به نظم در‌آورده‌اند.

با تشکر از رضای عزیز بخاطر مطالب خوب و قابل استفاده شان.

اضافه کنم اینکه؛ داستان حدیث کساء از مشهورترین روایات شیعه و سنی است که از حدود هفتاد و اندی طرق نقل شده است و بیشتر طرق آن [حدود 40 طریق] از اهل سنت و سی و چند مورد از طریق شیعه نقل شده است.

برای دستیابی به اسناد این روایت معروف و جالب که در شأن نزول آیه 33 سوره احزاب وارد شده است به تفاسیر شیعه و سنی مراجعه کنید. مانند کتب المیزان علامه طباطبایی و در المنثور سید جلال الدین سیوطی و تفسیر کبیر فخر رازی و تفسیر آلوسی و... ذیل آیه شریفه 33 سوره احزاب

مهم و قابل دقت این است که تمام روایات رسیده از اهل سنت در مورد اهل بیت علیهم السلام که از پیامبر(ص) نقل کرده اند اهل بیت(ع) را تنها پیامبر(ص)، علی، حسن، حسین و فاطمه علیهم السلام معرفی می کنند و غیر از اینان را جزء اهل بیت نمی شمارند.

بعضی از دشمنان اهل بیت(ع) مانند عکرمه و بعضی از مفسرین اهل سنت تلاش کرده اند که به سیاق آیات سوره احزاب که در مورد زنان پیامبر(ص) است، زنان ایشان را هم جزء اهل بیت بدانند ولی از دو نکته اساسی غفلت کرده اند.

الف: در متن خود روایات، عضویت زنان پیامبر(ص) در اهل بیت نفی شده است.

ب: داستان این آیه داستانی جدا از داستان آیات زنان پیامبر(ص) است. و این قصه در منزل ام سلمه از زنان پیامبر(ص) در قضیه ای جدا رخ داده است و قهراً نمی توان از سیاق آن با آیات بعد و قبل استفاده جست.

و شواهدی دیگر از جمله این که تمام ضمایر آیات زنان پیامبر(ص) مؤنث است ولی ضمایر این آیه همه مذکر هستند. آیات زنان پیامبر(ص) حالت تذکر و حتی سرزنش دارد، در حالی که این آیه کمال مدح و ستایش را آورده است و ...

منبع: پایگاه حوزه نت، با کمی تغییر.

موفق باشید ...:Gol::Gol::Gol:

مهم و قابل دقت این است که تمام روایات رسیده از اهل سنت در مورد اهل بیت علیهم السلام که از پیامبر(ص) نقل کرده اند اهل بیت(ع) را تنها پیامبر(ص)، علی، حسن، حسین و فاطمه علیهم السلام معرفی می کنند و غیر از اینان را جزء اهل بیت نمی شمارند.

بعضی از دشمنان اهل بیت(ع) مانند عکرمه و بعضی از مفسرین اهل سنت تلاش کرده اند که به سیاق آیات سوره احزاب که در مورد زنان پیامبر(ص) است، زنان ایشان را هم جزء اهل بیت بدانند ولی از دو نکته اساسی غفلت کرده اند.


786

سلام علیکم

ضمن تشکر از زحمات دوستان بزرگوار ، نکته ای که به نظر می رسد در این خصوص بیان نگردیده اینکه ؛ 5 تن آل عبا را فرمودند اهل بیت (ع) و فرزندان ایشان از اولاد ابا عبدا... (ع) را ذریهخطاب فرموده اند چنانکه در دعای شریف سمات این موضوع به روشنی مشهود است آنجا که می فرمایند :

و بارکت لحبیبک محمدصلی الله علیه و آله فی عترته و ذریته و امته

که در این فراز عترت منظور همان اهل بیت (ع) و ذریته فرزندان ایشان از فرزندان و اولاد مولا اباعبدا... (ع) می باشند.

عذرخواهی می کنم دخالت نمودم در مبحث دوستان حلال بفرمایید.

با سلام وتشکر از دوستان:Gol:

حال به یک سوال هم در مورد این حدیث است و آن اینکه حديث كساء چگونه مؤيد اين نكته است كه «اهل البيت» در آيه تطهير، علي و فاطمه و حسن و حسين هستند؟

در روايات آمده است :كه يكي از روزهايي كه پيغمبر اكرم (ص) در خانة ام سلمه بود، جبرئيل آيه «إنّما يرُيد الله ِليذهب عَنكم الرِجس أَهل البَيت و يُطهِركم تطهيراً» را بر آن حضرت نازل كرد. آنگاه رسول اكرم (ص) حسن، حسين ، فاطمه و علي (عليهم السلام) را احضار كرده، اطراف خود نشاند. سپس پارچه اي ـ يا عباي پشمين خود را بر سر همگي كشيد و با خواندن اين آيه، عرضه داشت: «اَلّلهم هؤلاء أَهلُ بَيتي، اللّهم أَذهِب عَنهم الرِجس وطَهّرِهم تَطهيراً»؛ [خدايا! اهل بيت من اينها هستند. خدايا! رجس و پليدي را از اينها دور كن و مطهّرشان گردان.] امّ سلمه باديدن اين صحنه گفت: يا رسول الله! آيا من نيز در اين مجموعه داخل و مشمول اين آيه هستم؟ فرمود: تو بر مكانت و منزلت خود هستي، تو بر خير هستي؛ «أنتِ علي مكانكِ وإنكِ علي خيرٍ». آنچه كه گذشت اصل ماجرا بود، ليكن برخي خصوصيات جالب توجه در اين ماجرا وجود دارد كه در پاره اي از روايات از زبان امّ سلمه اين گونه نقل شده است: حضرت رسول (ص) به من فرمود: تو بر خير هستي، تو از همسران پيغمبر هستي، ولي نگفت: تو از اهل بيت هستي؛ «إنّك إلي خير، إنّك من أزواج النبيّ» وما قال: إنك من أهل البيت. (شواهد التنزيل2/24) آن حضرت به من فرمود: [تو از زنان شايستة من هستي، ليكن اگر به من فرموده بود: تو از اهل بيت هستي، برايم بهتر بود از هر چه كه خورشيد بر آن ميتابد و از آن غروب ميكند] فقال رسول الله (ص): «أنْتِ منْ صالحِ نسائي» فلو كان قال: نعم كان أحبّ إليّ ممّا تطلع عليه الشمس و تغرب. (شواهد التنزيل 2/87، ح 764)
تذكّر: اين حديث و امثال آن بيانگر غبطة امّ سلمه از عدم توفيق حضور در آن جمع است. [سَر خود را زير عبا داخل كردم و گفتم: اي پيامبر خدا! من نيز با شما هستم؟ فرمود: تو بر خير هستي] فأدخلتُ رأسي في الكساء فقلت: يا رسول الله! وأنا معكم فقال : «إنك إلي خير» (بحار35/222) بعد از آن دعاي او دربارة پسر عمّش، علي و فرزندان او تمام شد، مرا وارد كرد. اين جمله نشان ميدهد كه رسول اكرم (ص) خواسته است با در نظر گرفتن مو قعيت و شخصيت امّ سلمه، عنايتي در حقّ او كند تا از او دلجويي شده باشد. باديدن اين صحنه، كسا و عبا را بلند كردم كه وارد شوم. آن حضرت از دستم كشيد و نگذاشت وارد شوم. آنگاه به من فرمود: تو بر خير هستي؛ «قالت أُم سلمة رضي الله عنها: فَرفَعتُ الكَساء لِأَدخل معَهم فَجَذَبه مِن يَدي» وقال: «إِنّك عَلي خَير» (در المنثور6/604 ،احزاب/33).
پيغمبر اكرم (ص) عباي خود را بر روي زمين پهن كرد و همه را روي آن نشاند. سپس چهار طرف عبا را با دست چپ خود گرفته، روي سرشان آورد و دست راست خودش را بالا گرفت و گفت: «هؤلاء أَهل البَيت فَأذْهِبْ عَنهم الرِجس وطَهِِّرهم تَطهيراً» (جامع البيان 22/7) رسول اكرم (ص) علي، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السلام) در خانة من بودند. من خزيره اي براي آنان درست كردم، خوردند و خوابيدند. سپس آن حضرت عبا يا قطيفه اي روي آنها كشيد و گفت: «اَللّهم هؤلاء أَهل بَيتي أِذْهب عَنهم الرِجس و طَهِّرهم تطهيراً». (جامع البيان، تفسير طبري، ذيل آية 33) مجموع اين روايت بيان گر اهتمام پيغمبر اكرم (ص) براي نقل و بيان آية تطهير و تلاش آن حضرت براي معرفي و تعيين مصاديق اهل بيت است.
البته ام سلمه از زن هاي صالح و شايسته رسول اكرم (ص) و شخصيتي بود كه نزد شيعه و سني از احترام ويژه اي برخوردار است و ائمة اطهار (عليهم السلام) از او به عظمت ياد ميكردند، ليكن رسول اكرم (ص) حاضر نشد او را در آن مجموعه، داخل كند. از اين رو وقتي كه عبا را بلند كرد تا داخل شود حضرت رسول (ص) آن را كشيد و از دست او گرفت . چنان كه بعد از پهن كردن عبا و نشستن خمسة طيبه روي آن، اطراف عبا را جمع كرد. شايد بدين جهت كه ام سلمه يا ديگران در اطراف و گوشه هاي آن ننشينند. در عين حال ام سلمه، كه به حساسيت موضوع و ويژگي موقعيت پيش آمده توجّه داشت، سئوال كرد آيا من نيز داخل هستم؟ رسول اكرم (ص) با احترام به او گفت: نه. تا جايي كه ام سلمه آرزو ميكرد اي كاش مرا نيز داخل ميكرد. هم چنين ميگفت: اگر به من ميفرمود: آري، برايم بهتر بود از آنچه كه آفتاب بر آن ميتابد و از آن غروب ميكند. تذكّر: وقوع ماجرا در خانة امّ سلمه نشانة عظمت و موقعيت آن بانو است و اجازة ورود ندادن به او در حقيقت تنبّهي است كه وقتي امّ سلمه با مقام خاصي كه دارد جزو اهل بيت نيست افراد ديگر حتماً از اين عنوان خارج هستند.
اختلافي كه در نقل ام سلمه از اين حادثه مشاهده ميشود ممكن است از آن جهت باشد كه حادثه يك بار واقع شده، ليكن هر بار كه ام سلمه نقل ميكرده، به يك گوشه آن اشاره ميكرده است.. شبيه اين روايت دربارة عايشه (در المنثور 6/ 603) و زينب (بحار35/ 222، ينابيع المودّة/ 108) نيز نقل شده است كه بر فرض صحت سند، ميتوان گفت: احتمال دارد يك حادثه بوده، وليكن آنها نيز حضور داشتند و شبيه سخن ام سلمه را به رسول اكرم گفته و جوابي نظير همان جواب را از آن حضرت دريافت كرده باشند. البته برخي احتمال تعداد و تكرار ماجرا را داده اند. شبيه اين روايت با تفضيل بيشتري از فاطمة زهرا (س) نيز نقل شده (احقاق الحق2/554) و به حديث كسا مشهور است كه به آخر كتاب مفاتيح الجنان الحاق شده است. مقايسة حديث كسا با احاديث قبلي اين احتمال را تقويت ميكند كه اين حادثه در خانه حضرت زهرا (عليها السلام) نيز واقع شده است.

پاورقي:

: آية الله جوادي آملي تجلّي ولايت در آية تطهير

بسم الله

با سلام و آرزوی موفقیت

عجیب تر از اصل حدیث ذیل آن است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قسم خوده می فرماید :

ما ذکر خبرنا هذا فی محفل من محافل اهل الأرض و فیه جمع من شیعتنا و محبینا ، إلا و نزلت علیهم الرحمة و حفت بهم الملائکة و استغفرت لهم إلی أن یتفرقوا .

یعنی : این حدیث در مجلسی از شیعیان و دوستداران ما خوانده نمی شود مگر آنکه رحمت خدا بر آنان نازل می گردد و ملائکه دورشان حلقه زده تا موقعی که متفرق شوند برایشان طلب مغفرت می کنند .

و باز قسم خورده می فرماید :

ما ذکر خبرنا هذا فی محفل من محافل اهل الأرض و فیه جمع من شیعتنا و محبینا ، و فیهم مهموم إلا و فرج الله همه و لا مغموم إلا وکشف الله غمه و لا طالب حاجة إلا و قضی الله حاجته .

این حدیث در مجلس شیعیان و دوستان ما خوانده نمی شود ، مگر اینکه خداوند هم و غم تمام حاضرین در مجلس را برطرف می کند و کلیه حاجاتشان را برآورده می گرداند .

و عجیبتر آنکه طبق ذیل حدیث این آثار بدون دعا کردن پدید می آید .

شاید کسی بپرسد این آثار بسیار زیاد به چه خاطرست ؟

می شود گفت :

حدیث کساء جریان یا شأن نزول آیه تطهیر بوده برای معرفی معصوم است .

معصوم هم حافظ و نگهدار دین است .

مراقبت از فرهنگ دینی به وسیله معصوم صورت می گیرد .

پاسداری از میراث پیامبران علی نبیناوآله وعلیهم الصلوةوالسلام بر عهده معصوم است .

اگرمعصومین نبودند ؛ دینی نبود . اگر معصومین نبودند ؛ میراث پیامبران از بین رفته بود .اگر معصومین نبودند ؛ یزید خلیفه مسلمانان بود .
و ... و ... و ... که در زیارت جامعه به آنها اشاره فرموده اند .

بنابرین :

نقل حدیث کساء که معصومین را معرفی می کند ، موجب پیداکردن راه درست است .

نقل حدیث کساء که معصومین را معرفی می کند ، باعث نجات از گمراهی است .

نقل حدیث کساء موجب نگهداری سرمایه عظیم فرهنگ خدایی است .

و ... و ... و ......

پس ، آثار زیادِ خواندن این حدیث در محافل بدین خاطرست .

[="DarkGreen"]متن به علاوه فایل صوتی این حدیث شریف[/]

[="Purple"]http://www.askdin.com/showthread.php?p=69856#post69856[/]

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام بر مظلوم ترين مظلوم عالم علي عليه السلام

مخالفان اختصاص «اهل بيت» به خاندان نبوّت

با وجود تواتر این حدیث نزد علمای فریقین، تفسیر آیه­ تطهیر و فضیلت اصحاب کساء به گونه­های مختلفی مورد تهاجم قرار گرفته است. این تهاجم، از عصر تکیه­زدن بنی­امیه بر اریکه قدرت، آشکارا با سه تن از جیره­خواران اين سلسله آغاز شد: عکرمه مولی ابن­عباس، مقاتل بن سلیمان و عروة بن زبیر؛ اينان مدّعی شدند که آیه تطهیر در شأن بانوان پیامبر صلَّی­ الله ­عليه ­و آله ­و سلَّم نازل شده است. البته ناگفته نماند كه علمای رجال اهل سنّت با دلیل ثابت کرده­اند که آرای این سه تن معتبر نیست و آنان افرادي ضعيف و كج­انديش­اند. عکرمه، دروغ­پرداز، حدیث­ساز، فاسدالعقیده، از سران خوارج و دشمنان سرسخت امیرمؤمنان علي عليه­السَّلام و اهل موسیقی و قمار بوده و عقيده داشته كه خدا آیات متشابه را برای گمراه ساختن مردم نازل کرده است.1 مقاتل بن سلیمان نيز از دشمنان سرسخت امیرمؤمنان علی عليه­السلام و منکر فضایل آن بزرگوار، از بزرگان فرقه مرجئه، از غالیان در تشبیه، مجسّمی­مذهب، بی­همانند در بدعت­گذاری و دروغ­گویی و درحدیث­سازی به نام رسول خدا صلَّی­الله عليه وآله­ وسلَّم مشهور بوده است. وي علم تفسیر را از یهوديان و نصارا فرا گرفته بود.2

عروة بن زبیر نيز از دشمنان امیرمؤمنان علی عليه­السّلام بوده و یکی از همان گروه تابعین بود که به دستور معاویه اخبار زشت و ناروا علیه آن بزرگوار و سایر بنی­هاشم جعل می­نمود.3

با این حال، شماري از مفسّران عامّه از آن­ها اثر پذيرفته­اند. ولی چنان­که إبن­حجر هیثمی آورده ، دلیل مفسّران بر این که آیه تطهير در شأن رسول خدا صلَّی الله عليه و آله و سلَّم ، علی ، فاطمه و حسنین صلوات الله عليهم نازل شده، این است که ضمایر مخاطب در آیه مذّکر است و حدیث مُتّفَقٌ­علیه سنّی و شیعه از اُمّ­سلمه، عایشه و زینب و شماری ديگر از صحابه، ادّعای آن سه تن را تکذیب می­کند[أ‌] و نیز دقّت در متن آیه­ و آیات مربوط به بانوان رسول ­خدا صلَّی الله عليه و آله و سلَّم دلیلي دیگر بر کذب گفتار آن سه تن است.

تفسیري موجز از آیه­ تطهیر

«إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً».4

واژه­ إِنَّما در اين آيه از اَدات حَصْر است و متضمّن دو معنای لا (براي نفی) و إلاّ (براي استثناء) است. بنابر­این، إِنَّما به معناي «جز این نیست» مي­باشد. این انحصار، دلیلي بر این است که موهبت عصمت، ویژ­ مشمولان عنوان «أَهْلَ­الْبَيْت» است و جز آن­ها، از این موهبت هيچ بهره­اي ندارند.

اراده خداي متعال در این آیه، به هر دو فعل «لِيُذْهِبَ» و «يُطَهِّرَ» تعلّق یافته و فاعل هر دو فعل خدای متعال است. بنابر­این، منظور از اراده، اراده­ تکوینی است نه اراده تشریعی؛ زیرا اراده تشریعی همان اوامر و نواهی الاهی است و متعلّق آن افعال تکلیفی ما است. اراده تشریعی به افعال تکلیفی و به تقوا و پاکی، انحصار به «أَهْل الْبَيْت» ندارد؛ چون خداي بزرگ به همه­ مکلّفان دستور داده به اوامر و نواهی ­او عمل كنند و اهل تقوا باشند؛ پس همه­ مکلّفان مشمول این فرمان­اند و این اختصاص به مشمولان عنوان ملکوتی «أَهْل­الْبَيْت» ندارد. اراده­ تشریعی نه تنها با ظاهر آیه، بلکه با احادیث وارده در تفسیر آن که شیعه و سنی به طور متواتر نقل کرده‌اند، سازگار نیست.

در آیه تطهیر، متعلّق اراده افعال خدای بزرگ و فعل اراده­کننده، زايل­ساختنِ پلیدی از اهل بيت و پاک کردن آن­ها به طور كامل است. این اراده­ تکوینی موجب جبر نیست. در كتاب­هاي كلامي شيعه ضمن مسأله­ عصمت انبیا و امامان، این اشکال مطرح شده و به آن پاسخ محکم و متقَن داده شده است. طبیب حاذق و انسان عاقل و دانا چون به خطرناک و سمّی بودن چیزی دانا باشد، هرگز با اختیار به آن نزدیک نمی‌شود و دستش را به سوی آن دراز نمی‌کند. پس، تعلّق اراده­ تکوینی حضرت حق «جَلَّت عَظَمَتُه» به از ميان بردن پلیدی و آلودگی­ها از ساحَت اهل بيت و هرچه کامل­تر کردن ايشان، بیان­گر تفضُّلی­بودن عصمت و طهارت آن برگزیدگان آفرینش است؛ به گونه­ای که نمی­توان آن را امری جبری انگاشت.

در عبارت «لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ» (لام) به معنای أَنْ [ب‌] و «كُمْ» مفعول است. شاید تصوّر شود لام در فعل «لِيُذْهِبَ» افاده­ علّت می‌کند که نتیجه آن بدون اختیار و جبری­بودن عصمت و طهارت اهل بیت عليهم­السّلام می‌باشد. اما این تصوّر، بي­جا است. بهترین دلیل بر این که لام بعد از ماده اراده لام تعلیل نمی­باشد و برای اِفاده­ معنای مصدری است، دو آیه­ زیر از قرآن می­باشد:

1- «فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا».5

2- «وَ لا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا».6

فخر رازی می‌گوید: لام به معنی«أن» می‌باشد؛ چنان چه خدای متعال می‌فرماید: « يُـريدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ »7 به معنی (أن يبيّن لکم) است.8

همچنین قول به این که اِذْهاب رجس و بردن پلیدی­ها بعد از ثبوت آن متصوّر است، یک توهّم بیش نیست؛ زیرا:

1-­ منشأ این شبهه، تفسیر «اراده» در آیه­ مبارکه، به اراده­ تشریعی است؛ اما تعلق اراده­ خدا در آن به فعل خود در بُطلان تفسیر اراده به اراده­ تشریعی شک و تردید نمی‌گذارد.

2- در نزد تمام عقلا و اهل ادب صحیح است كه کسي به مخاطب خود بگوید خدا شما را از مریضی‌ها دور کند؛ در حالی که هیچ مریضی به وی عارض نشده است.

پس انحصار اراده­ حق­تعالي بیان­گر سنّت مقدّس­ الاهی درباره­ اهل بیت عليهم­السلام است که به توفیق و تأیید خاص خود، آنان را از تمام آلودگی‌ها و هر آن چه لایق شأن اطهر آن­ها نیست، دور گرداند و منزّه سازد.

«رِجْس» یعنی هر آن چه موجب پلیدی باشد. از مصادیق رجس: وسوسه، شک، اضطراب در فکر، گفتار و کردار و نیز صفات پست است؛ چنان چه در روایات معتبره­ فریقین و در موارد استعمال آن در قرآن به این مصادیق تصریح و اشاره شده است. الف و لام در«الرِّجْس» الف و لام جنس است، پس به اصطلاح الرِّجْس به نحو اطلاق محلی به الف و لام جنس مفید عام استيعابی مجموعی است؛[ت‌] یعنی اراده الاهی به بردن همه­ آلودگی­ها و بردن اسباب آلودگی روحی و هر آن چه موجب نقص از کمال محض است به بالاترين درجه­ عصمت و طهارت تعلّق گرفته است؛ مانند حدیث نفس و وسوسه و خواطر مکروه و ترک مندوب و ترک اولی و ضعیف­ترین کراهت و حتّی مباهاتی که دون شأن است که همه از مصادیق رجس­اند. شاید به نظر برخی برسد استعاذه­ اهل بیت عليهم­السَّلام و اِعتذار آنان از گناه نشان­گر عدم عصمت آنان است؛ اما این نظر نيز توهّمی بیش نیست. بندگان خدا به هر منزلتی از مواهب و عطایای خدای متعال به فضل او نايل آیند؛ هر چه بهتر و با معرفت کامل­تر به پیشگاه حضرت احدّیت اظهار تَذلّل مي­كنند و ملتزم به آداب عبودیت می‌گردد. از این روست که می‌بینیم رسول خدا و اهل بیت مطهّرشان صلوات الله عليهم به توفیق الاهی به چنان درجه­ای از عبودیّت و اظهار بندگی نايل آمدند که اَحَدی از آفریدگان نتواند به آن دست يابد؛ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبيرُ. علاوه بر این، از شؤون پیامبر و امام، آشناساختن مردم به وظايف عبودیّت و بندگی و تعلیم عملی مراقبت نفس از اعمال سوء و از گرفتاری در چنگال خواسته‌های نفسانی و به دور بودن از صفات ناشایست و خفّت­بار و نیز تعلیم عملی روش اِعتذار به بنده ذلیل خوار در پیشگاه حضرت حق جَلَّتْ عَظَمَتُهُ در قالب دعا و مناجات است. بنابراین، اقرار به گناه در بعضی از دعاها و مناجات­های مأثور از معصومین صلوات الله عليهم پنداري است بی‌جا كه از جهل به مقام والای اين حضرات ناشي شده است.

در ترکیب «أَهْلَ الْبَيْتِ» کلمه­ «أَهْلَ» منصوب به حرف نداي مُقدَّر است و به قولی منصوب به فعل محذوف است و تقدیرش «اعنی أَهْلَ الْبَيْتِ» مي­باشد.

کلمه­ «بیت» را به شرف، مسکن، عیال مرد و مصراع شعر معنا کرده­اند. مفسّران عامّه، «بیت» را با تمسّک به وحدت سیاق به لحاظ وقوع آیه در میان آیات مربوط به بانوان پیامبر صلَّی الله عليه و آله و سلَّم به معنی خانه و محل سکونت تفسیر کرده‌اند. این گفتار آن­ها از جهاتی درست نیست.

-­ بین آیات مربوط به بانوان پیامبر صلَّی الله عليه و آله و سلَّم و آیه­ تطهیر از جهت شأن نزول و معنی مباینت وجود دارد، نه وحدت سیاق؛ زیرا عدول از خطاب به بانوان پیامبر صلَّی­ الله­ عليه­ و­ آله­ و­ سلَّم با صیغه­ جمع مذکّر، دلیل آشکار بر مباینت بین آیه­ تطهیر و بین آن قسمت از آیات است؛ چنان چه إبن­حجر هیثمی اقرار صریح بر این معنا دارد.9

2-­ ادّعای وحدت سیاق تغافل آشکار از سؤال اُمّ­سلمه، عایشه و زینب ، از پاسخ صریح رسول اکرم صلَّی الله عليه و آله و سلَّم به آن­ها در بیرون بودن بانوان رسالت از عنوان « اهل البیت» عليهم­السَّلام است. این دو نکته را فریقین در کتاب­های معتبر خود به صورت متواتر نقل کرده‌اند. اگر واژه «بیت» دراين آیه­ به معنای «خانه» باشد، سؤال همسران پیامبر، به ویژه اين سؤال اُمّ­سلمه که آيه در خانه او نازل شده: پس «أنا من أهل البيت»؟ تحصیل حاصل می‌باشد و جواب رد آن حضرت به او، العیاذ بالله خلاف واقع است.

3-­ ادّعای فوق تغافل از نصّ روایات متواتر وارده در تفسیر آیه است که فریقین نقل کرده‌اند؛ زیرا در این روایات تصریح شده است آیه­ تطهیر جز در شأن پیامبر، علی، فاطمه و حسنَیْن صلوات الله عليهم نازل نشده است. رسول الله صلَّی الله عليه و آله و سلَّم پس از نزول آیه در حق اصحاب کساء چنین دعا فرمود: «اللهم هولاء اهل بيتی» و نيز فرمود: «نحن اهل بيت الرحمة من شجرة النبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة و بيت الرحمة و معدن العلم».10

4-­ بودن جمله معترضه در میان کلام و گفتار بُلَغاي عرب بسیار معمول است و قرآن در آیات بسياري از این روش استفاده نموده است.11

بنا­بر­این، مايه شگفتي از بعضی تفسیرنویسان معاصر است به قرینه­ ما قبل و ما بعد آیه تطهیر، كه واژه «بیت» را به خانه تفسیر نموده‌اند؛ امّا برخی از علمای عامّه در تفسیر آیه:­ «قالُوا أَتَعْجَبينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَميدٌ مَجيدٌ.12 گفته‌اند: بیت به معنی شرف نبوت و کرامت است.13 و نیز ابوالحسن شریف می­گوید: لفظ بیت در موارد بسیار در قرآن و روایات ذکر شده مراد از آن بیوت معنوی به معنای شرف و کرامت است.14 امین­الاسلام طبرسی نيز در تفسير مجمع­البيان می­نویسد: « الف و لام در البيت، الف و لامِ عهدی است و مراد از آن بیت نبوّت است و عرب، آن­چه را به آن پناه برده شود بیت می‌نامد».15 بنابر­این، «بیت» به معنی «شرف» و الف و لام آن عهدی است. «شرف» از امور اضافی است؛ مثل: شرف النسب و شرف الحسب و شرف العلم. «أَهْل الْبَيْت» رسول خدا و آل اطهارش صلوات الله عليهم مشرف به شرف نبوت و ولايت هستند. اينان بنابر نَصّ کتاب و سنّت، عالم به علوم قرآن هستند و به فضل خدا همه چیز را می‌دانند. اهل بيت پيامبر عليهم­السَّلام در انجام نیکی­ها از همه آفریدگان سبقت گرفته­اند.. اينان همواره با قدرت و توان ذاتي و تفضّل الاهي، از آن­چه لايق به شأنشان نيست، منزّه مي­باشند. هم از روایات و هم از خود آیه آشکار است که عنوان ملکوتی «اهل بیت» شامل همه­ ائمه­ اطهار (صلوات الله عليهم) می‌باشد؛ زیرا این عنوان، همه­ کسانی را که به فضل خدای متعال مشرَّف به شرف ولایت­ و ممتاز از همه آفریدگان­اند، در بر مي­گيرد.

«أَهْل الْبَيْت» منادا به حرف نداي مقدَّر در آیه است. «واو» عاطفه، جمله­ «يُطَهِّرَكُمْ» را به جمله­ «لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ» پيوند مي­دهد و «تَطْهيراً» مفعول مطلق و به صیغه نکره جهت تفخیم و تعظیم آمده است. پس، معناي آیه چنین می­شود: ای اهل شرفِ نبوّت و ولایت خداوند به اراده­ تکوینی، هرگونه آلودگیِ روحی و هرنوع پلیدی را از شما زايل ساخته و هرچه کامل­تر پاکتان گردانیده است

نهادینه­سازیِ حديث كساء؛ تجلّي فضائل اهل بيت

روش حكيمانه­ رسول خدا صلَّي الله عليه و آله و سلَّم در نهادينه­سازي فضيلت حديث كساء و در تجلّي اعتقاد به والاترين مرتبه­ طهارت مشمولان عنوان ملكوتي«اهل البيت» ايجاب مي­كند فضیلت رویداد کساء در هسته­ آن جست­وجو شود و آن بیانگری آیه­ تطهیر و عصمت آن نخبگان آفرينش صلوات الله عليهم به عصمتی فراتر از عصمت سایر اولیاي مقرَّبین پروردگار می‌باشد و این امر مهم به تَصریح کتاب و سنّت و به حکم عقل، رکنی از ارکان رهبریّت و هدایت آن برگزیدگان آفرینش است. بنابر­این، اهمّيّت این رویداد، از حيث تاریخیّت آن نیست؛ بلکه از نظر عقیدتی بودن آن است. لذا، ایجاد باور و اعتقاد عمومی در اُمّت اسلامی به بیانگری آیه­ تطهیر درباره­ عصمت و طهارت مشمولان عنوان «اهل­البیت» امری ضروری می­باشد؛ زیرا این عصمت، رکنی از ارکان رهبریّت و امامت جهانیان تا روز واپسین است. به صریح آیات كريمه و سنت قطعیّه، رسول خدا و امامان معصوم صلوات الله عليهم اَفضَل اولیاي مخلص پروردگارند. تکریم خدای متعال نسبت به پنج تن اصحاب کساء، نزول آیه­ تطهیر در شأن ايشان و پیوند گسست­­ناپذیر اصحاب کساء، روشنگر فضیلتی از اهل این اجتماع می‌باشد که نصیب احدی از اولیاي الهی نشده است.16

این واقعه یکی از استثنایی‌ترین مقاطع تاریخ زندگی رسول الله صلَّي الله عليه و آله و سلَّم در زمینه تجلّی فضائل نخبگان آفرینش و پیشوایان اسلام است. دور از تدبیر حکمت و شأن خاتم الانبیاء و آورنده دین جهانی است این رویداد با عظمت افتخارآفرین را نهادینه ننماید. لذاست که رسول اکرم صلَّي الله عليه و آله و سلَْم با جمع­كردن آن­ها در زیر یک پوشش و با دعا در حقّ ايشان از سایران ممتازشان نمود و به روشنی نشان داد این رویداد یک حقیقت و فضیلت مسلّم عقیدتی و تذکّري ماندگار است. بقاي اعتقاد به این رکن در گرو نهادینه شدن این فضیلت اصحاب کساء بر سایرین در امّت اسلامی می‌باشد. منشور عصمت و طهارت در رهبریّت اسلام و جهانیان نقشی بسیار مهم دارد؛ چنان­که در آیه­ کریمه­: «أَفَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ». 17

يعني:آیا کسی که به سوی حق راهنمایی می­کند، برای پیروی شایسته­تر است یا کسی که راه نمی­یابد، مگر این که هدایتش کنند؟ شما را چه شده؟ چگونه حکم می­کنید؟

به طور شفاف بیان شده است و این اقتضا را دارد در جوامع اسلامی نهادینه و پایدار بماند.

حکمت ربّانی و مشیّت الاهی بر این تعلّق گرفته که مبدأ منشور عصمت و طهارت اهل­البیت عليهم­السلام در جايي باشد که خانه بانوی تربیت یافته در کانون نبوت است، دفاع پایدار از ولایت و فضائل اهل بیت عليهم­السلام و روشنگري حقّ از باطل، مشخصه و تمایز ایشان از سایر بانوان می‌باشد18 و ختم آن در خانه فاطمه (سلام الله عليها) باشد که بهترین زنان دنیا وآخرت است؛ به توضیحی که بیان خواهد شد. بر کسی پنهان نیست­ اُمّ­سلمه، کریمه­ بانوان رسالت بعد از حضرت خدیجه عليهاالسلام، امانت­دار امیرالمؤمنین، فاطمه و حسنین صلوات الله عليهم و مدافع پایدار فضائل اهل بیت عليهم­السلام بود و در سایر کمالات اخلاقی، عبادی و اعتقادی، افضل بانوان رسالت بوده است.19 علاّمه مامقانی در کتاب تنقیح المقال مي­نويسد: حال اُمّ­سلمه در جلالت روشن­تر از آن است که ذکر شود و آشکارتر از آن است که به نگارش در آيد.20

تکرار قرائت آیه­ تطهیر و مخاطب قراردادن مشمولان عصر نزولش با تکرار تشکل آن انجمن قدسی، اقدامی در جهت نهادینه­سازی آن فضیلت و هدایت اُّمّت به معرفت مقام والای طهارت و عصمت است؛ فضیلتی که درباره کسی از اولیاي خاص بیان نشده است. پس بسیار به جا است این فضیلت از جایگاه بلند گسترش یابد و حکمت، امانت و صداقت نبی اکرم صلَّی الله عليه و آله و سلَّم در رساندن حقایق دینی ایجاب می‌کرد تبیین فضیلت نزول آیه تطهیر و قضیه کساء توسّط ایشان نهادینه شود تا جامعه اسلامی از بهره آن فضیلت در اصلاح دنیا و آخرت محروم نماند. رسول خدا صلَّی الله عليه و آله و سلَّم در نهادینه کردن این رویداد مهم جاودانه روشی بسیار حکیمانه داشته است؛ تکرار قرائت آیه­ تطهیر در مقابل منزل علي و فاطمه عليهماالسلام و تشکیل مجدّد آن محفل قدسی در خانه فاطمه سلام الله عليها.

ین رویداد را در جامعه اسلامی پیامبر خدا صلَّی الله عليه و آله و سلَّم به روش حکیمانه خود چنان تبلیغ کرد و به قدری معروف گردانید و در نهادینه کردن و پایدار ماندن آن در میان امت خویش سعی وافر نمود، که روز وقوع آن، روز کساء نامیده شد21 و پنج تن پاکی که مشمول عنوان «اهل بیت» و عنایت خاص الاهی در آن روز شدند، به «اصحاب کساء» ملقّب گردیدند. پيامبر اكرم از آن پس در هر سپیده­دم به در خانه فاطمه سلام الله عليها می‌آمدند و آن­ها را خطاب قرار می‌دادند و می­فرمودند:

«السَّلامُ عَلَيْکُمْ أهْل البَيْت وَ رَحْمَة الله وَ بَـَرکَاته، الصَّلوة، يَرحَمُکُمُ الله إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً.»22

بدیهی است كه آمدن حضرت در هر سپیده­دمان به در خانه آنها برای تعیین اهل بیت عليهم­السلام بوده نه دعوت و تشویقشان به نماز و این امر بر هر صاحب عقل سلیمي واضح است (اگرچه این امر در جای خود بسیار مهم است؛ امّا این­جا محل بحث آن نیست). بنابر اين، تکرار عبارت «السَّلامُ عَلَیْکُم یَا أهْلَ الْبَیْتِ» و تلاوت آیه تطهیر توسّط آن حضرت، جز با هدف پایدارماندن و نهادینه­شدن اين رویداد مهم در جوامع اسلامی صورت نگرفته است.

با تشکیل مجدّد آن محفل قدسی در خانه فاطمه زهرا صلوات الله عليها به ذکر این فضیلت استمرار بخشید. نزول آیه­ تطهیر در شأن فاطمه، پدر، شوهر و فرزندانش می‌باشد.

حدیث کساء دلیلي است متقن بر برتری بانوی مکرّم حضرت زهراي بتول بر جملگي زنان جهان؛ يا به سبب احاديث ديگر دالّ بر آن است كه اين خاتون معظّم ملقّب است به «سيّدة نِساءِ العَالَمین». آن بانوي بزرگوار، دخت صاحب نبوّت کُبری، خاتم الانبیاء و همسر صاحب ولایت عُظمی و اُمّ الائمة النُّجَباء است؛ پس بسیار شایسته است نهادینه­ شدن و استمرار ذکر این رویداد مهم وحیانی از خانه‌ای باشد که مَهبِط فرشتگان آسماني و کانون علم و فضیلت است و از خانه‌ای و به نام شخصیَّتی ذکرش تداوم یابد كه خدای متعال وجود مقدسش را تمام و کمال به فضل پروردگار خیر و رحمت قرار داده چنان چه خدای متعال در مقام تسلاّی خاطر پیغمبر اکرم صلَّی الله عليه و آله و سلَّم در برابر زخم زبان های دشمنان می‌فرماید: « إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ». 23 يعني: همانا ما کوثر و خیر و برکت فراوان را به تو عطا کردیم.

مرحوم علاّمه سیّدعبدالحسین شرف­الدّین (از مَفاخر عالم تشیّع) در اين باره مي­نويسد: «علما از تکرار قضیّه کساء، تکرار نزول آیه تطهیر را احتمال داده‌اند. صحیح در نزد ما این است كه آیه تطهیر بیش از یک بار نازل نشده؛ ولی حکمت صادق و امین در رسايی و ابلاغ آشکار این امرِ مهم، تکرار قضیه کساء را می‌طلبید؛ یک بار در خانه ‌اُمّ سلمه بعد از نزول آیه تطهیر و ابلاغ آن به اهل بيت و مخاطبان آیه که عترت طاهره‌اند، و بار دیگر در خانه فاطمه سلام الله عليها. رسول خدا صلَّی الله عليه و آله و سلَّم در هر بار علي، فاطمه و حسنَيْن را به دور از مردم در زیر کسا جمع می‌کرد و آیه را خطاب به آنان يعني مخاطبان اصلي آيه تلاوت می­فرمود، تا با نهادینه کردن قضیّة کساء، شُبهة کَـژ اندیشان را دفع نماید».24

در روایتي از واثلة بن أسقع، به تکرار قضیّه کسا در خانه فاطمه سلام الله عليها تصریح شده و در مصادر معتبر عامه نقل شده است.25

سند حديث

آن­چه تاكنون به عنوان حدیث کساء مطالبي درباره­اش بيان داشته­ایم، جریانی بوده که در منزل اُم­ّسلمه اتّفاق افتاده است؛ اما حدیث کساء معروفی نيز موجود است که مؤمنان جهت برآورده شدن حاجات، شفای مریضان و طلب آمرزش گناهان در مجالس دینی خود می‌خوانند.

شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی در کتاب العوالم، سند «حدیث کساء» را تا جابر بن عبدالله انصاري (صحابي گرانقدر پيامبر) چنین نقل کرده است:26

رأيتُ بخطِّ الشيخ الجليل السّيّد هاشم البحرانی27، عن شيخه الجليل السَّيد ماجد البحراني، عن الشَّيخ الحسن بن زين الدّين الشّهيد الثَّانی، عن شيخه المقدس الأردبيلی، عن شيخه علی بن عبدالعالی الکََرَکی، عن الشَّيخ علی بن هلال الجَزايری، عن الشَّيخ احمد بن فَهْد الحِلّی، عن الشَّيخ علی بن الخازن الحائری، عن الشَّيخ ضياءالدّين علی بن الشَّهيد الأوّل عن أبيه، عن فَخْر الْمُحقّقين، عن شيخه و والده الْعَلاّمة الْحِلّی، عن شَيْخه الْمُحَقِّق، عن شَيْخه ابـْن نَما الْحِلّی، عن شَيْخه مُحَمَّد بن إدْريس الْحِلّی، عن ابـْن حَمْزة الطُّوسی صاحب ثاقب المَناقب، عن الشَّيخ الجَليل مُحَمّد بن شَهْر آشوُب، عن الطَّبرسی صاحب الإحْتِجاج، عن شَيْخه الْجَليل الْحَسَن بن مُحَمَّد بن الْحَسَن الطُّوسی، عن اَبيه شَيْخ الطّائفة الْحَقّـة، عن شَيْخه المُفيد، عن شَيْخه الکُلَيْنی، عن عَلیِّ بن إبراهيم، عن اَبيه إبراهيم بن­هاشم، عن احمد­ بن أبی­نَصْر الْبَزنْطی، عن قاسم بن يحيی الجَلاء الْکوفی28، عن أبی­بَصير، عن أبان بن تَغْلِب، عن جابر بن يزيد الجُعْفی عن جابر بن عبدالله الأنصاری (رحمة الله عليهم أجمعين).

تشکیک در حدیث کساء معروف

در کتاب «پژوهشی درباره حدیث کساء»، به این حدیث دوّم از جهت سند و متن اشکالاتی وارد آمده که لازم است مورد بررسی قرار گيرند.

اشکال نخست:

شیخ عبّاس مي­نويسد: «حدیث معروف به «حدیث کساء» که در زمان ما شایع است، به این کیفیّت در کُتُب معتبره معروفه و اصول حدیث و مجامع متقنه محدثان دیده نشده و می‌توان گفت از خصائص کتاب منتخب است».29

بررسي و پاسخ:

الف) بدیهی است كه ندانستن و نيافتن دلیل بر عدم وجود نمی‌باشد. اگر مرحوم شیخ عبّاس قمی این حدیث را در جای دیگری ندیده، دلیل نمی­شود که دیگران از جست و جوي آن معاف باشند و نتوانند به آن دست يابند.

ب) شیخ ابومحمّد حسن بن محمد دیلمی، در کتاب « غُرَر الأخبار و دُرَر الآثار فی مناقب الأطهار» حدیث کساء را نقل کرده است.30 وی از علمای قرن هشتم هجری و نویسنده­ کتاب معروف ارشاد القلوب است. اين عالم نامور، در عصر خود از بزرگان فُضَلا در فقه، حدیث و معارف معمول بوده و حدود صد سال پيش از تولد فخرالدین طُرَیْحی درگذشته است.

ج) شیخ عبدالله بَحْرانی، صاحب كتاب العوالم، که محدّثی ماهر و متتبّعی خَبیر بوده و تقریباً معاصر با شیخ طریحی است، حدیث کساء را با سند آن نقل می‌کند، ولی از شیخ طریحی نقل نکرده و ربطی به نقل طریحی ندارد.

بنابراین، حدیث کساء را از خصائص کتاب منتخب طریحی دانستن، دور از واقعیت است.31

شکال دوم:

این حدیث در هیچ یک از کُتُب معتبرة فریقیْن وجود ندارد، حتّی کتاب­هایی که هدف آن­ها جمع­آوری احادیث منسوب به اهل بیت عليهم­السلام است (همچون دائرة المعارف عظيم روايي بحارالانوار).32

بررسي و پاسخ:

الف) این­گونه اعتراض، شبیه به روش­های تهاجم فرهنگی است؛ زیرا اگر حدیثی فقط در یک کتاب معتبر نقل شده باشد، دلیل بر ضعف سند آن نیست. امیرمؤمنان علي عليه­السَّلام می‌فرماید: «ولاترد علی الناس کل ما حدثوک به فکفی بذلک جهلاً».33

ب) چنان­که توضیح داده شد، علاوه بر طُرَیْحی، دیگران هم چه قبل و چه بعد از وي، مستقلاً، این حدیث را نقل کرده‌اند.34

ج) بسیاری از روایاتي که در کتاب­های معتبر نقل شده، در مجموعه ارزنده بحارالانوار نیامده است. روایات بسياری نیز در بحارالانوار آمده، كه در کتاب­های دیگر نقل نشده؛ امّا این امر هرگز دلیلی بر نَفْی آن روایات نیست. بنابر­این، عدم نقل حدیث کساءِ معروف در برخی از کتاب­های معتبر، نشانة­ ضعفِ سندیِ آن نیست.

اشکال سوّم:

تا آن­جا که می‌دانیم، همان طور که مُحدّث قمی اشاره کرده، نخستین کتابي که این حدیث را بدون سند نقل کرده، منتخب طُرَیْحی است و این امر بدان معنا است که از صدر اسلام تا حدود هزار سال بعد، هیچ اثری از اين حديث در کُتُب حدیثی دیده نمی‌شود.35

الف) پیش­تر گفتیم که دیلمی یک قرن پيش از طُرَیْحی این حدیث را نقل کرده است.36

ب) بر اهل بینش و آگاهی روشن است كه علما و بزرگان در کتاب­های خود، در مباحث پیرامون آیه تطهیر، روش دفاعی و مجادله به احسن را در مقابل تهاجم مخالفان اتّخاذ كرده‌اند. بهترین دلیل بر این مطلب، روش علاّمه مجلسی مؤلّف کتاب عظيم بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار است که در اين كتاب، شأن نزول آیه تطهیر درباره پیامبر، امیرمؤمنان علي، فاطمه­ زهرا و حسنَیْن عليهم­السَّلام را از مصادر عامّه بیش از مصادر شیعه نقل كرده است. با مراجعه به آثار و تأليفات شیخ مفید، سیّدمرتضی و حتّي سیّدهاشم بَحْرانی در تفسیر البرهان، این مطلب کاملاً روشن می­گردد. در نتیجه نقل حدیث کساء معروف، که در میان شیعه نیز خبر واحد به شمار می­رود، در مقابل عامّه زمینه­اي نداشت؛ زیرا در چنین مقامی جز حدیث متواتر به طریق فریقیْن پذيرفته نمی­شود؛ ولی در مثل کتاب ُغَرر الأخبار دیلمی و منتخب طریحی و العوالم بحرانی، زمینه داشته و آن را نقل کرده‌اند.

اشکال چهارم:

شگفت­آور است که این حدیثِ بدونِ سند در حاشیة­ نسخة خطّی کتاب عوالم العلوم حديثي با سند می‌شود!! تنها مستند سند مذکور، گفتة شیخ نورالدّین عبدالله بحرانی (مؤلف عوالم العلوم) است که به فرض ثبوت می‌گوید: به خطّ سیّدهاشم بَحْرانی دیدم، ولی معلوم نیست كه تشخیص او در این امر تا چه حَدّ صائب به نظر برسد.37

الف) بسيار در نسخه­هاي خطيّ به چشم می‌خورد كه مؤلّف کتاب پس از نوشتن مسائلی درباره يك موضوع و فراغت از آن به مطلبی با اهمیت دست یافته است که جایگاه نگارش آن، ذیل همان موضوع است؛ اما در متن جايی برای نگارش آن نمانده و ناچار مطلب جدید را در حاشیه می‌نویسد. کسی از عالمان علم رجال و حدیث شناسان این نکته را دلیل بر نقص و كاستي آن مطلب نگرفته‌اند؛ بلکه تنها به وثاقت و امانت نگارنده اهمّیت داده­اند.

ب) فقیه اهل بیت مرحوم سيّدشهاب الدّين نجفی مرعشی رضوان الله عليه به نقل از مرحوم شیخ محمدجواد رازی الکنی، به نقل از مرحوم سیّدحسن بن سیّدمرتضی یزدی نقل می­کند که صاحب عوالم پس از آوردنِ سند و متن حدیث می‌آورد: ظاهر کلامش این است حدیث را در دو مورد جلد یازده و جلد هفتاد و دو نقل کرده است.38

اگر نویسنده مطلبی را دوبار، یک بار در متن و بار دیگر در حاشیه بنویسد، معنای آن چیزی جز اهمّیت آن موضوع در نزد نگارنده نیست.

ج) ضامن صحّت در همه احادیث و روایات، وثاقت و امانت در نقل راوی است. شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی به نظر اكثر عالمان رجالي در جامعة تشیّع، شخصیّتي فاضل، پارسا و مُحدّثي متتبّع و ماهر و نَـقّـاد عصر خود بوده است؛ بنابراین، تعبیر صاحب «پژوهشی درباره حدیث کساء» در مورد این عالم بزرگوار، به دور از اِنصاف است. خطّ­­شناسی نیز از مهارت­های معمول در دوره­ قبل از صنعت چاپ است و امری عادی به نظر مي­رسد که یکی از عالمان، خطّ دیگری را تشخیص دهد. همین اکنون نیز بسياري از نسخه­شناسان در خطّ­شناسی مهارت دارند. بنابراین، خطّ ­شناسیِ شیخ عبدالله بن نورالله بَحْرانی قابل اعتماد است.

فقیه اهل بیت مرحوم آية­الله نجفی مرعشی رضوان الله عليه در تعلیقه­ اش بر كتاب­ إحقاق الحَقّ قاضي نورالله شوشتري می­نویسد:

«کلام را در مورد مدارک حدیث کساء و شأن نزول آیه تطهیر با نگارش نسخه‌ای از حدیث کساء که در مجالس مؤمنین شیعه آل رسول الله صلَّی الله عليه و آله و سلَّم به طلب شفای مریض و قضاي حاجات می‌خوانند ختم می‌کنم. این نسخه را از رساله عالم جلیل الحجة الزاهد حاج شیخ محمّدتقی فرزند حاج شیخ محمّدباقر یزدی بافقی ساکن قم که مظلومانه در اسارت فوت کرد، نقل می‌کنم. به یاری و کرم خداوند، به سایر نسخه ­های در دسترسم نیز اشاره خواهم کرد. شیخ محمّدتقی بافقی بعد از حمد و صلوات نوشته بود:

بسم الله الرحمن الرحیم؛ چون از باب لطف بر حضرت حق جَلَّ جَلالـه اتمام حجَّت در تمام اَزْمنه و اَمْکنه بر تمام افراد بشر لازم است، لذا آن چه متعلّق به اوست عزیز و محترم داشته و دارد. ملاحظه شود از اوّل آدم إلی زَمانِنا غالب اَزْمنه، اگر نگوییم تمام قوّة­ کُفّار و فُجّار زیادتر از اهل ایمان، مع هذا از ایشان هیچ اثری نیست؛ اما اهل ایمان تمام حیثیّات آن­ها محفوظ و محترم از اولاد و آثار و قبور از آدم تا خاتم.

پس انسان عاقل عزت ْدارَیْن را اَخذ می‌نماید و در اطاعت حضرت اَحَدیّت جَلَّتْ عَظمَتُه وسائط فیض و نشر اَخبار و آثار آن­ها کوشش و سعی می‌نماید؛ خصوص کُتُبی که معتبر باشد و تا به حال طَبْع نشده مثل عَوالم که از کُتُب معتبر شیعه و صاحب آن در کمال جَلالَت و اعتبار است و تقریباً زیاده از هفتاد جلد است و جلد یازدهم آن در احوالات حضرت سيّدة النساء فاطمة الزهراء صَلَواتُ الله وَ سَلامُهُ عَلَيْهَا وَ عَلَی أبيهَا وَ بَعْلها وَ بَنيها است و حقیر عبادالله محمَّدتقی ­بن محمَّدباقر البافقی الیزدی القمی النَّجَفی این حدیث شریف را از کتاب مبارک عَوالم نقل نمودم؛ اِن شاءالله تمام شیعیان سعی نموده این حدیث و آن کتاب را طبع خواهند فرمود و حضرت اَحَدیَّت جَلَّتْ عَظَمَتُهُ همه را موفَّق و مؤیَّد فرماید. توضیح این که هفتاد جلد آن در یزد و کتابخانه مرحوم آقا میرزا سلیمان قُدّس سرُّه موجود می‌باشد. التماس دعا از منتظرین حـجّـة بن الحسن صَلَواتُ الله عَلَيْه وَ آبَائه الطَّاهِرينَ دارم».39

مرحوم آيـة الله نجفی مرعشی بعد از نقل سند «حدیث کساء» و متن آن به خطّ مرحوم بافقی می‌نويسد:

از فاضل جَلیل الحُجّة شیخ محمَّد صدوقی یزدی درخواست کردم از نسخه­ العوالم سند حدیث و متن آن را بنویسد؛ خداوند توفیق دائمی برایش عطا نماید خواسته‌ام را برآورده نمود و به من آن چه امید داشتم، فرستاد و من با نوشتة مرحوم بافقی مقابله کردم حرف به حرف مطابق همدیگر یافتم هیچ فرقی نداشتند.40

همچنین ایشان از علمای جلیل ­القدری که حدیث شریف کساء را به نظم درآورده‌اند و اشعاری سروده‌اند، نام می­برد و برخي از اين اشعار را در تعلیقة­ خود نقل کرده است.41

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام بر مظلومه تاريخ فاطمه زهرا سلام الله عليها

حدیث شریف کساء، بسیار مجرب بوده و به وسیله قرائت آن حدیث شریف و توسل به حضرت صدیقه شهیده سلام الله علیها، تاکنون بیماران و دردمندان بسیاری شفا و حوائج متعددی روا گشته است.
شایسته است که دوستان عزیز در قرائت این حدیث شریف که طولانی نیز نمی باشد کوتاهی نکرده و اقلا روزی یکبار به خواندن آن مبادرت ورزند.

فاضل معظم و علامه بزرگوار، جناب سید علی موحد ابطحی، در خصوص حدیث کساء و آثار شگفت آن کتابی قیم را تحت عنوان "حدیث کساء و آثار شگفت" تالیف کرده اند که بخشی از این کتاب حاوی حکایاتی پیرامون برآورده شدن حاجات متوسلین به این حدیث شریف، و آثار و برکات آن است.

جهت استفاده هر چه بیشتر دوستان عزیز و بزرگوار، آن چند حکایت را به تدریج در اینجا قرار خواهم داد.

- شفای لکنت زبان کودک

فرزند آقای حاج سید محمد کاظم اعظم پور، در نامه ای به برادر گرانقدر نگارنده، جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا حجت موحد ابطحی، چنین نوشته است :
حدود دو سال قبل فرزند چهار ساله یکی از بستگان نزدیک ما به لکنت زبان دچار شد و همه را متاثر کرد.. معالجه و توسل زیادی انجام گرفت، ولی به نتیجه ای نرسید. تصمیم گرفتم برای شفای کودک به زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام مشرف شوم. با توفیق الهی به زیارت مشرف شدم. چند روزی که در خدمت آن حضرت بودم تمام توسلاتم برای شفای آن کودک بود.
شبی در صحن مطهر امام رضا علیه السلام هیئتی عزاداری می کرد. بنده هم در عزاداری آنها حضور یافتم و حال خوشی پیدا کردم. تمام هدفم شفای آن بچه بود. پس از مراجعت به اصفهان، شبی پدرتان مرحوم آیت الله حاج سید مرتضی موحد ابطحی را در خواب دیدم. ایشان به من فرمودند برای شفای طفلتان ده مرتبه حدیث شریف کساء بخوانید. پس از عمل به دستوری که آن مرحوم در خواب به ما دادند، بحمدالله بیمار ما شفای کامل یافت.
2- شفای نواده مرحوم سید ابراهیم میلانی

آقای سید احمد...، نواده مرحوم سید ابراهیم میلانی، در تبریز به بیماری سختی دچار می شود. دختر یکی از مراجع تقلید، پدر خود را در خواب می بیند که به او می گویند سید احمد مریض است، فردا شب(سوم جمادی الاخری) شب شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و حدیث کساء از آن حضرت است. فردا شب در اتاق مخصوص من گرد هم آیید و برای شفای او حدیث کساء بخوانید. فردا شب اهل خانه بنابر سخن پدر در اتاق مخصوص ایشان گرد هم آمدند و حدیث کساء خواندند و آقا سید احمد از برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و خواندن حدیث کساء بهبود یافت.

شفای جوان مسیحی مبتلا به سرطان خون

از طرف مرحوم آیت الله العظمی حاج سید محمد شیرازی(ره) حسینیه ای در واشنگتن آمریکا به نام حسینیه "الرسول الاعظم" صلی الله علیه و آله تاسیس شده است. دهه فاطمیه در این حسینیه مراسم عزاداری برای حضرت زهرا سلام الله علیها برپا و در شبهای جمعه مراسم دعا و توسل و قرائت حدیث شریف کساء برقرار است. یکی از روحانیون بزرگواری که از سوی بیت آیت الله العظمی شیرازی در آن مرکز بزرگ دینی انجام وظیفه می کند، نقل کرده است : روزی در یکی از خیابان های واشنگتن، پشت چراغ قرمز منتظر آزاد شدن راه بودم. در این هنگام یک خانم با گریه شدید به طرف اتومبیل من آمد و گفت حاج آقا شما ایرانی هستید؟ گفتم بله. گفت التماس دعا دارم. من یک جوان نوزده ساله دارم که به سرطان خون مبتلا و در بیمارستان بستری است. حالش هم بسیار بد است. در جواب آن خانم گفتم شب جمعه به حسینیه رسول اعظم بیایید و در مجلس حدیث کساء شرکت کنید تا به برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها مشکل شما مرتفع شود. آن خانم شب جمعه به حسینیه آمد و دعا کرد. از قندهایی که برای تبرک در جلسه حدیث کساء به حاضران داده می شد و قدری شله زرد نذری به آن خانم دادم و گفتم از اینها قدری به جوان سرطانی خود بدهید. وی در جواب گفت پسرم نمی تواند چیزی بخورد. از او خواستم که حتی اگر شده یک ذره از این شله زرد را در دهان او بگذارد.
دو روز بعد دیدم که آن خانم گریه کنان به حسینیه آمد. اول خیال کردم جوانش فوت کرده، خواستم به او تسلیت بگویم ولی او هنگامی که نزدیک شد رو به من کرد و پس از سلام گفت حاج آقا! وقتی مقداری از آن شله زرد را در دهان جوانم گذاشتم فورا چشمش را باز کرد و حالش خوب شد. پس از آن پزشکان بیمارستان برای بررسی حال او جلسه مشورتی تشکیل دادند و در نهایت اظهار داشتند که حضرت مسیح او را شفا داده است. ولی من به آنها گفتم که به یقین او شفا یافته امام حسین علیه السلام، حضرت زهرا سلام الله علیها و حدیث کساء است.
آن خانم در نوبت های بعد با حجاب اسلامی در جلسه حدیث کساء شرکت می کرد و جریان زندگی خود و شفا یافتن فرزندش را برای حاضران تعریف می کرد و می گفت من مسیحی بودم. بیست سال قبل هنگام حاملگی در ایران حضور داشتم، شوهرم را از دست دادم و پس از آن به آمریکا آمدم. در ایران تبلیغات هیچ یک از علمای بزرگ نتوانست مرا مسلمان کند. ولی امروز به برکت امام حسین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها و حدیث کساء مسلمان شده ام. وی مرتب بر این جمله تاکید می کرد که حدیث کساء و حضرت زهرا سلام الله علیها مرا به سوی اسلام هدایت کرده است.

شفای بیمار سرطانی

یکی از خطبای معروف که برای تبلیغ دین به آمریکا، انگلستان، کویت، بحرین و دیگر کشورها و نیز به شهرهای مختلف ایران سفر کرده است چنین نقل می کند :
زمانی در حسینیه کویت منبر می رفتم، یکی از رفقا برای خداحافظی نزد من آمد و گفت به من خبر داده اند که برادرم در انگلستان به سرطان مبتلا و در بیمارستان بستری شده و حالش نیز بسیار وخیم است. وی قصد داشت برای عیادت برادرش به انگلیس برود. من به او گفتم قدری صبر کن، بعد از جلسه با شما کاری دارم. بعد از جلسه مقداری از قندهای مجلس حدیث کساء و مقداری تربت امام حسین علیه السلام را به او دادم و گفتم اینها را به برادرت بده تا بخورد. او خداحافظی کرد و رفت. پس از چندی این دوست از انگلیس بازگشت و مستقیم نزد من آمد و گفت بعد از آنکه قندها و تربت امام حسین علیه السلام را به برادرم دادم حالش رو به بهبود گذاشت. از آقایان دکترها خواستم که یک آزمایش دیگر از او بگیرند ولی آنها قبول نمی کردند و می گفتند وضع او بسیار وخیم است و از آزمایشهای متعدد کاری بر نمی آید. سرانجام با اصرار زیاد من، آزمایش دیگری از برادرم گرفتند و در کمال تعجب دیدند که بیماری سرطان به طور کامل برطرف شده است. خلاصه آنکه در اثر خواندن حدیث شریف کساء و خوردن تربت امام حسین علیه السلام برادر من از بیماری سرطان نجات یافت

شفای دختر مسیحی و مسلمان شدن جمعی از مسیحیان

آیت الله شیخ محمد حسن بهاری، فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد باقر بهاری همدانی چنین نقل کرده اند :
از خیابان خیام تهران می گذشتم که دیدم در حسینیه مدرسه سید ناصرالدین، مجلس عزای امام حسین علیه السلام برپاست. برای شرکت در عزا وارد مجلس شدم. خطیب مجلس مشغول وعظ و سخنرانی بود و از روی کتابی که در دست داشت این داستان را برای اهل مجلس می خواند :
در ایام محرم، از خیابان اسماعیل بزاز به طرف منزل خود در خیابان جوادی می رفتم که ناگاه زن باحجابی از یکی از پنجره های فوقانی مرا صدا زد. ایستادم تا ببینم خواسته اش چیست؟ آن زن با صدای بلند گفت ای آقا! اهل این منزل همه مسیحی هستند و من زن مسلمانی هستم که در این منزل خدمت می کنم؛ ولی از غذای آنها مصرف نمی کنم. دختر صاحبخانه چند روزی است که به کسالت سختی دچار شده و به رغم معالجاتی که اطبا انجام داده اند هیچ نتیجه ای حاصل نشده است و پدر و مادر این دختر به شدت ناامید شده اند و نزدیک است که خودشان هم تلف شوند. من به آنها گفته ام که شما آنچه در توان داشته اید به کار گرفته اید و نتیجه ای به دست نیاورده اید، در عوض ما مسلمانها دعاها و توسلات مجربی از جمله حدیث شریف کساء داریم که برای هر مریضی که خوانده شود به اذن خدا شفا پیدا می کند. پدر و مادر مریض به من گفته اند که اگر کسی پیدا شود و این دعا را برای دختر ما بخواند و دختر ما شفا پیدا کند ما مسلمان شده و مسلمان شدنمان را هم اعلان می کنیم. من چند دقیقه ای است که از پنجره های ساختمان به بیرون نگاه می کنم تا شاید کسی را پیدا کنم که این دعا را بخواند و خوشبختانه شما را پیدا کردم. آن خانم از من تقاضا کرد که مراسم حدیث کساء و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها را برای آنها اجرا کنم.
من به آن خانم عرض کردم : من اطمینان به شفای آن دختر ندارم و می ترسم خدای متعال بیش از این اجازه زندگانی به او نداده باشد و اجل او فرا رسیده باشد و همین امر موجب بدبینی مسیحیان به دعاها و توسلات ما شود. در این هنگام آن زن در غم و اندوه فرو رفت و گفت ای شیخ! اگر این کار را انجام ندهی روز قیامت نزد مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از تو شکایت می کنم.
وقتی این صحبت را شنیدم لرزه بر اندامم افتاد و ترس مرا گرفت و ناچار در پاسخ آن خانم گفتم همسایه ها را خبر کنید تا در این مراسم شرکت کنند. آن زن علویه همسایگان را دعوت کرد و من در حضور انها شروع به خواندن حدیث کساء کردم. در آخر دعا از خدای متعال خواستم که بر ما منت گذارد و این دختر جوان را شفا دهد. پس از انجام مراسم از منزل آن مسیحی بیرون رفتم.
فردای آن روز پس از خروج از منزل و در حالی که هیچ به فکر اتفاق دیروز نبودم، ناگهان نگاهم به همان پنجره و همان خانم علویه افتاد. آن زن علویه اشک ریزان می گفت ای آقا! تشریف بیاورید و با چشمان خود ببینید که چگونه خدا دعای ما را به اجابت رساند و آبروی ما را حفظ کرد و بر این دختر بی گناه که دیروز در حال احتضار بود منت گذاشت و او را شفا داد. امروز دختر سالم و بی هیچ کسالتی از رختخواب بیرون آمده و مرتب می گوید فاطمه، فاطمه.
وقتی وارد منزل آن مسیحی شدم، دختر را دیدم که به زبان ارمنی سخن می گوید. اطرافیان حرفهای او را برای من این چنین ترجمه کردند : بدون هیچ حرکتی خوابیده بودم و درد و ناراحتی مرا احاطه کرده بود. در آن حالت، ناگهان دیدم خانمی بزرگوار و نورانی با ابهت و جلال خاصی وارد اتاق شدند و فرمودند از روی تخت بلند شو. به ایشان گفتم با اینکه به طبیبان متخصص زیادی مراجعه کرده ام ولی نمی توانم حرکت کنم. ایشان دو مرتبه فرمودند من می گویم برخیز. یک وقت به خودم آمدم و متوجه شدم که دیگر آن دردها و ناراحتی ها را حس نمی کنم. اسم آن خانم را از زنان همراهشان پرسیدم، به من فرمودند ایشان حضرت فاطمه – سلام الله علیها – هستند. حال عجیبی پیدا کردم و مرتب نام ایشان را تکرار می کردم تا از یادم نرود.
این داستان بر سر زبانها افتاد و نقل مجالس شد و به برکت حضرت زهرا سلام الله علیها و عنایات ایشان جمع بسیاری از ارامنه و وابستگان این دختر به دین اسلام شرفیاب شدند.

اهل نماز و مسجد شدن با خواندن حدیث کساء

در بین راه یک آقا سید تهرانی با محبت و اصرار زیاد مرا سوار ماشین خود کرد و به مقصد رساند. در بین راه این نکته را بیان کرد که ما شبهای جمعه جلسه حدیث کساء داریم و از من خواست که در مجلس آنها شرکت کنم. یک هفته توفیق یافتم در مجلس آنها حاضر شوم. جلسه باحالی بود، به آن آقا سید گفتم شما که هر هفته چنین جلسه ای را برگزار می کنید، اگر رخداد جالبی در زمینه خواندن حدیث کساء دارید بفرمایید، چون بنده مشغول نوشتن کتابی در زمینه داستان های شگفت حدیث شریف کساء هستم. پس از اصرار زیاد صاحب جلسه به یکی از آقایان گفت که داستانش را برای من شرح دهد. آن آقا نزد من آمد و گفت من راننده خوش هیکلی بودم. رفقا که همگی اهل مواد مخدر و انجام کارهای خلاف بودند، هر جا که مرا می دیدند با اصرار زیاد به جمع خود دعوتم می کردند. در آن موقع من به هیچ وجه اهل نماز و مسجد و انجام کارهای خیر نبودم؛ تا اینکه مسائلی پیش آمد و من توفیق یافتم که در این جلسه شرکت کنم و پس از آن حالات عجیبی به من دست داد که تمام کارهای خلاف را کنار گذاشتم و الان اهل نماز و مسجد و روزه شده ام. حکایت از این قرار بود که شبی که من برای اولین بار در جلسه حدیث کساء شرکت کردم، همسر من در خواب می بیند که من در جلسه ای که پنج تن آل عبا حضور داشتند شرکت داشتم و آن بزرگواران مرا صدا زدند و گوشه ای از عبای خود را بر سر من انداختند. پس از آنکه چنین خوابی در مورد عنایت اهل بیت به این بنده گنهکار دیده شد، تصمیم گرفتم تمام رفقای سابق را کنار گذاشته و مسلمانی واقعی را پیشه خود کنم و الان هم هر وقت که ناراحتی دارم در جلسه حدیث کساء شرکت می کنم و مشکلات روحی از من برطرف می شود.
سید صاحب جلسه در تایید حرف آن بنده خدا می گفت : زن و مادر این شخص زمانی به من تلفن زدند و گفتند فلانی به یکباره عوض شده و به نماز و مسجد اهمیت می دهد.

متاسفانه افرادي جاهل وكم خرد به اسناد اين حديث شريف شبهه وارد نمودن تاجايي كه در بعضي از مفاتيح هاي چاپ جديد ومفاتيح(شهرري)ومفاتيح هاي موبايلها اين حديث شريف حذف شده بااين كه پسر مرحوم شيخ عباس قمي تاييد فرمودن در كتاب مفاتيح مرحوم پدرشان حديث كسا موجود بوده براي برطرف شدن اين شبهات به مطلب زير توجه فرماييد:

تصوير ضميمه سند راويان حديث کساء مي باشد که از آيت الله سيد صادق حسيني شيرازي از جابر ابن عبدالله انصاري از صديقه طاهره حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها نقل گرديده اين سند نزد مرجع عالي قدر موجود و در بعضي از کتب حديث کسا به چاپ رسيده است

ومن جملة طرقي المذکورة ما أروي بها حديث الکساء الشريف فإني أرويه عن والدي عن الشيخ عباس القمي عن الميرزا حسين النوري عن الشيخ مرتضي الأنصـاري عن المولي أحمد النراقي عن السيد بحر العلوم عن الوحيد البهبهـاني عن أبيه الشيخ محمد أکمل عن المولي محمد باقر المجلسي عن أبيه المولي محمد تقي المجلسي عن الشيخ البهائي عن أبيه الشيخ حسين بن عبد الصمد عن الشهيد الثاني عن أحمد بن محمد بن خاتون عن الشيخ عبد العالي الکرکي عن علي بن هلال الجزائري عن أحمد بن فهد الحلي عن الشيخ علي بن خازن الحائري عن ضياء الدين علي بن الشهيد الأول عن أبيه محمد بن مکي العاملي عن فخر المحققين عن أبيه العلامة الحلي عن خاله المحقق الحلي عن ابن نما عن محمد بن إدريس الحلي عن ابن حمزة الطوسي عن محمد بن شهر آشوب عن الطبرسي صاحب الإحتجاج عن الحسن بن محمد بن الحسن الطوسي عن أبيه شيخ الطائفة عن الشيخ المفيد عن الشيخ الصدوق عن أبيه عن علي بن إبراهيم (حيلولة) وعن ابن قولويه عن الشيخ الکليني عن علي بن ابراهيم عن أبيه إبراهيم بن هاشم عن أحمد بن محمد بن أبي نصر البزنطي عن القاسم بن يحيي الجلاء الکوفي عن أبي بصير عن أبان بن تغلب عن جابر بن يزيد الجعفي عن جابر بن عبد الله الأنصاري رضوان الله تعالي عليهم جميعاً عن سيدتنا ومولاتنا الصديقة الکبري فاطمه الزهراء سلام الله عليها بنت رسول الله صلي الله عليه وآله

http://www.rasekhoon.net/forum/ThreadShow-8579-1.aspx

در پايان نکته اي عرض مي نمايم که اين حديث حاوي اسراري شگرف است

مثلا

حضرت فاطمه سلام الله عليها بي واسطه از کلام خداي رحمان را مي شنود و زمزمه عرشيان را نقل مي کند
يا حضرت فاطمه سلام الله عليها محور عصمت معرفي مي شود
يا دوبار در عظمت اين حديث قسم ياد مي شود
و بسياري ديگر که با تعمق به ان دست خواهد يافت قاري اين حديث
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

با سلام و عرض ادب
« حدیث کسا »از احادیث مشهور میان عامه و خاصه است.این حدیث در کتاب های شیعه و اهل سنت به طرق و اسانید مختلف آمده و خاستگاه پیدایش اصطلاحاتی چون « اصحاب کسا» « آل عبا» و...شده است.
اصل حدیث چنین است: روزی پیامبر اکرم(صل ااه علیه و آله)، حضرت علی،فاطمه، امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) ،را در منزل حضرت فاطمه(سلام الله علیها) یا ام سلمه گرد آورده . و بالا پوشی بر سر خود و آن چهار نفر افکند و چنین دعا کرد:« خدا یا! اینان اهل بیت و نزدیکان من هستند، هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را از(هر عیب و گناه) پاک گردان». پس از آن جبرئیل فرود آمد و آیه تطهیر(انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا،33/احزاب )را فرود آورد.
برخی از دانشمندان شیعه دربارۀ اسناد حدیث کسا و اثبات اعتبار آن رساله هایی فراهم آورده اند و نیزشرح هایی برای آن نوشته اند. هم چنین شماری از شاعران نام دار عرب و فارس، مضمون حدبث کسا را به نظم در آورده اند.
مصادر حدیث کسا
1- مستدرک حاکم ، ج3ص159،و160، از عبد الله ابن جعفر رحمة الله2- مستدرک حاکم، ج3، ص172، از علی ابن الحسین سجاد علیهما السلام3- مستدرک حاکم،ج3،ص147،از جعفر ابن ابی طالب رحمة الله4- مستدرک حاکم، ج3،ص 132، از عمرو بن میمون5- مستدرک حاکم، ج3،ص172، از امام حسن مجتبی (ع) 6- استیعاب،ج2،ص460،ازسهل بن سعد7- استبعاب،ج2، ص460، از ابوهریره8- استیعاب،ج2،ص460،ازبریدۀ اسلمی 9-استیعاب، ج2،ص460، از سلمة بن اکوع10- استیعاب،ج2،ص460،ازعمران ابن حصین11-استیعاب،ج2،ص460،از عبد الله عمر12-اسد الغابه،ج3،ص413،ازعطیۀ عوفی13- کفایة الاثر،ص605،از جابر ابن عبد الله رحمة الله14- اصأبه،ج2،ص169،از صبیح15-کفایة الطالب،ص32،از امام حسن مجتبی علیها السلام16- منغب ابن مغازلی،ص110،از امام حسن مجتبی علیها السلام17- تفسیر طبری، ج22، ص6،از ابو دیلم18- تفسیر طبری،ج22،ص7،از عمرو ابن ابی سلمه و یونس ابن ابی اسحاق19
- نفسیر طبری،ج22،ص7،از ابو ابو عمار20- اسباب النزول واحدی،(468هجری) ص267، از ام سلمه21- العمده،ص16،از امام صادق علیها السلام22- العمده،ص16، از جعفر ابن ابی طالب رحمة الله.
در مفاتیح الجنان نیزاز صاحب عوالم از جابر بن عبدالله انصاری از فاطمه زهراء(ع)نقل شده است .:Gol:‌

تأمل در متن واقعۀ كسا و احادیثی كه در این موضوع وارد شده است، به روشنی اثبات می‌كند كه این واقعه، آن گونه كه برخی از نویسندگان تصور كرده‌اند، یك رویداد معمولی ـ كه بعدها اهمیّت پیدا كرده باشد ـ نیست ؛ بلكه به دلیل فضای خاص این رویداد و ارتباط آن با نزول آیۀ تطهیر، یكی از استثنایی ترین رویدادهای تاریخ زندگی پیامبر اسلام در زمینۀ معرفی پیشوایان و راهنمایان آیندۀ‌ جامعۀ اسلامی است. متن دعای پیامبر و بسیاری از احادیثی كه واقعۀ كسا را روایت كرده‌اند، به روشنی نشان می‌دهد كه این رویداد، در جریان نزول آیۀ تطهیر و در جهت تفسیر و تبیین آن، تحقق یافته است. نقل شده است كه پیامبر تا پایان عمر پر بركتش، اصحاب كسا را، شبانگاهان، تا سپیده‌دم، دعا می‌فرموده است و آنها را «اهل بیت» می‌خوانده است و این دلالت بر اهمیّت این رویداد دارد.

موضوع قفل شده است