آيين ها و نمادهاي آشنا سازي

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
آيين ها و نمادهاي آشنا سازي

هر جامعه ي ابتدايي داراي مجموعه اي از سنتها و مفهومي از جهان است و همين مفهوم تدريجا در دوره آشنا سازي بر نوآموز آشكار مي شوند ،‌بسياري از مكاتب قديمي آمريكاي جنوبي ، استراليا ،‌آفريقا و كشورهايي همچون تبت در گذشته هاي دور زماني كه جوامع در هيئت قبايل شكل مي گرفت بر اين باور بودند كه هر كسي يك جوينده است و بايد با انجام خاصي با ارواح بزرگ ، ارواح طبيعت ، ارواح پيشنيان و ... ارتباط برقرار كند اين آيين ها دستمايه تشكيل مكاتبي شد كه بعد ها بزرگترين شاخه هاي عرفاني و جادوگري بر اساس آنها شكل گرفت از جمله تولتك ها ،‌كابالا و در جنبه هاي منفي وودو و ...

رازهاي آشنا سازي
به طور كلي تاريخ سه دسته از آشنا سازي را مشخص مي سازد :
آيين هاي عبادي دسته جمعي كه هدفشان فراهم كردن شرايط انتقال از كودكي به بلوغ است
آيين هاي آشنا سازي اسراري كه براي پيوستن به گروه هاي اسراري و اخوت صورت مي گرفت كه در كنار آنها انجمن هاي سري زنانه نيز با آيين هاي خاص وجود داشت
آيين هاي آشنا سازي در ارتباط با حرفه سري ( جادوگري ) است

به طور كلي افراد گروه دوم و سوم به اجبار يا اختيار آزمونهاي سختي را مي گذراندند تا به آن گروه يا به سطح بالاتري از آن گروه برسند .

آشناسازيهاي جادوگران :

سه راه براي جادوگر شدن قابل اجراست : نخست حرفه اي خود به خودي ، دوم به صورت توارثي و سوم با جستجوي شخصي يا از سوي كلان به اين حرفه برگزيده شود اما به هر صورت نامزد جادوگري بايد داوطلب باشد .جادوگر بايد دو نوع آموزش ببيند . نخست ، آموزش به وجد آمدن (‌روياها ، تجسمات ،‌تعنيات )‌دوم ، آموزش سنت ( فنون ، نامها ،‌كار با ارواح ،‌افسانه شناسي ، دودمان شناسي ، زبان سري و .. . ) اين آموزشهاي دوگانه كه توسط استاد و توسط ارواح داده مي شوند بنيان آشنايي سازي است .بعضي اوقات آشنايي سازي طي مراسم با شكوه و به صورت گروهي انجام مي شود كه در بين اهالي سيبري رايج است ، گاهي اوقات آشنايي سازي در يك روز شنبه كه به سبت معروف است و در اعتدال بهاري ، تابستاي ، زمستاني يا پاييزي صورت مي گيرد . در اين نوع آشنايي سازي كه با موسيقي و ضرب آهنگ پيش مي رود نو آموز قدرت بصيرت پيدا كرده و به واسطه سينرژي جمعي كه توسط جادوگران به حالت خلسه رفته اند برانگيخته مي شود و توسط اساتيد پيشين كه در جشن و مراسم ظاهر مي شوند بركت داده مي شود ، نوآموز خود به خلسه مي رود و به جذبه وارد مي شود و پس از آن دنيا را به گونه اي ديگر خواهد ديد ،‌در بسياري از فرق جادوگري براي آشنايي سازي از قارچهاي مقدس ( مسكاليتو ) استفاده مي كنند ، در مكتب برهمن نيز نوشيدن سوما به كاهنان در آشنايي سازي ياري مي دهد . همچنين آشنايي سازي گاه توام با آزمونهايي است كه تنها پس از طي كردن آنها نوآموز را مي پذيرند ...

در برخي از فرقه هاي جادوگري رسم بر اين است كه نوآموز را در كيسه مي گذارند و از درخت آويزان مي نمايند و كيسه را آنقدر مي چرخانند تا زمان ، جهت و مكان از ياد نوآموز مي رود و سپس او وارد جذبه اي مي شود كه براي آشنا سازي ضروري است ،‌تولتكها از مسكاليتو قارچ مقدسي استفاده مي نمايند كه نو آموز را در حيطه موجودات غير ارگانيك قرار مي دهد و آيين هاي آشنا سازي طبق رفتاري كه اين موجودات با نوآموز مي كنند ( دوستانه يا خصمانه ) صورت مي گيرد . در بين جادوگران سيبري فرد براي اينكه در نظام جادوگري پذيرفته شود مي بايست كه داراي رفتار خاصي باشد ، تنهايي طلب و انزوا گرايي ، پريشان حالي ، علاقه به سير در جنگل ، حتي صرع را نيز يكي از اين رفتارهاي خاص مي دانسته اند . در برخي از فرقه ها آشنايي سازي تنها به واسطه روياها و الهامات روشن صورت مي گيرد .
در ميان ياكوت ها نوآموز گاهي اوقات به خشم آمده و خودآگاهي خود را از دست مي دهد ، در جنگل پنهان مي شود و از پوست درختان تغذيه مي كند و خود را به آب و آتش مي افكند .
در ميان تانگوها زماني كه به حد كمال مي رسند دچار بحرانهاي هيجانزدگي مي شوند برخي اوقات پسربچه هاي نامزد جادوگري نيز به كوهها مي گريزند و پس از يك هفته پريشان مو و جامه دريده باز مي گردند و اين سبب پذيرششان مي گردد .
جادوگران موروثي نيز جوان جادوگر بايد پس از حلول روح اجدادش و تغيير احوالش به اين سمت برگزيده شود .
در ميان اسكيمو ها افرادي كه از حادثه اي خاص مانند برق گرفتگي يا ماندن در آب يخ به مدت 5 روز جان سالم به در برده اند مي توانند نامزد جادوگري شوند .
گاهي اوقات اين آشنايي سازي مانند بيماري رواني رخ مي دهد البته از ديدگاه بورياتها بيماري رواني نيست و دليل تغيير حالت اين است كه روح نوآموز به بارگاه ارواح و نياكان برده مي شود و تحت آموزش قرار مي گيرد و در اين دوران نوآموز زبانهاي خاص و نيايشهاي مخصوص به خود را مي آموزد و پس از اين نوع آشنايي سازي روح مجدد به كالبد حلول مي كند و همه چيز به روال سابق باز مي گردد .

آزمونهاي سخت جادوگران سيبريه

آنان باور دارند كه به مدت سه يا هفت روز در خيمه يا در محل انزوايشان مي ميرند . در اين هنگام توسط ارواح پاكسازي مي شوند و حتي در اين مدت آنها را به جايي همچون جهنم مي كشانند پس از اين روح آنها به آسمان مي رود . به طور كلي مراحل اين آزمونها به شرح زير است :
نخست :شكنجه توام با آموزش به دست ارواح نياكان
دوم :‌مرگ آييني كه به صورت نزول به جهنم يا عروج به بهشت تجربه مي شود
سوم :‌رستاخيز در وضع جديد يعني دوباره حيات مي يابند و به گونه اي ديگر زندگي مي كنند

توجه داشته باشيد كه چون اين تجربيات در حالت جذبه رخ مي دهند عموما ممكن است بسيار وحشت آور باشند مثلا نوآموز كشته شدن خود را توسط ارواح نياكان مشاهده مي كند يا دفن شدنش را .

آيين هاي عمومي آشنا سازي جادوگري

در ميان آيين هاي آشنا سازي جادوگران سيبريه جالبترين آيين ها را دارند . درخت تنومندي در خيمه وجود دارد كه ريشه هايش در روي اجاق قرار دارد و نوك آن از سوراخ دودكش عبور كرده ، اين درخت « غان اودشي بورخان» يعني دربان ناميده ميشود . اين نام بدين سبب است كه اين درخت غان در آسمان را به روي جادوگر مي گشايد . اين درخت براي هميشه بعنوان نشان برجسته محل اقامت جادوگر در چادر نگهداشته مي شود . در روز تقديس داوطلب تا نوك درخت صعود مي كند و از خدايان ياري مي خواهد و به اين ترتيب آشنا سازي انجام مي شود .
آييني نيز در بين ميترائي ها وجود دارد كه نوآموز را با خون بز تطهير مي كنند . ولي به طور كلي در آيين هاي عمومي آشنايي سازي درخت و به طور كلي صعود از جايگاه ويژه اي برخوردار است اين به دليل وجود سمبلهايي همچون هفت آسمان و هفت بهشت است و نوآموز درواقع با صعود از درخت و نيايش از بالاي آن در هفت آسمان كه برگرفته از اعتقاد بابليان در آسيا و مايا ها در آمريكا است ، پرواز مي كند .

آشناسازي هاي زنانه و مردانه

بسياري از انجمن هاي سري شكل گرفته شده در قرون اخير به سبب آيين هاي مرسوم در قبايلي است كه دختران را در مراسم آييني خود به عنوان يك زن بالغ و فردي جديد در قبيله مي پذيرفتند ،‌اين مراسم عموما بعد از اولين قاعده گي دختران آغاز مي شده و طي آن دختر از خانواده خود جدا مي شده است كه طول اين مدت جدايي به فرهنگ قبيله بستگي داشته است ، مثلا در هند به مدت سه روز ،‌در نيوزلند 20 روز و در كامبوجيا چند سال طول مي كشيده است .آشنا سازي هاي زنانه بر خلاف آشنا سازي هاي مردانه به صورت منفرد و تك به تك صورت مي گرفته ، حال آنكه مردان به صورت جمعي و در يك سن مشخص كه در واقع همان سن بلوغ است آيين ها را انجام مي دادند ، آنچه كه مهم است اين است كه در هر دوي اين آشناسازي ها هدف قطع وابستگي با خانواده و به خصوص مادر بوده است براي آشنا سازي هاي مردانه پسران نو آموز را به جنگل مي بردند و شبها اجازه خواب به آنها نمي دادند ،‌به آنها كم غذا مي دادند يا وظيفه شكار را به آنها محول مي كردند ، دختران نيز در طول اين مدت در يك كلبه و حتي گاه در يك زنبيل منزوي مي شوند و توسط پير ترين عضو مونث قبيله آموزش مي بينند و بعد از گذشت زمان انزوا در ميان كف زدن ها و هلهله زنان به دهكده وارد مي شوند در واقع زنان ده آنها را به ميان خود پذيرفته اند . آشنا سازي ها پسران عموما با درد بدني براي سنجش ميزان قدرت بدني و شجاعت همراه بوده است رسم بوده كه پسران بالغ دندان پيشين خود را مي كشيدند در ميان نارينيري ها نو آموزان را نيمه شب به بيشه مي بردند ، در آنجا آنان را به مدت سه روز گرسنه و بيدار نگهميدارند . به هنگام سر آوردن دوره جدايي فقط مجازند كه آب را با ني بنوشند . اين مورد مسلما يك رسم كاملا باستاني است چون اين رسم در ميان مراسم آشنا سازي فوجيانها نيز ديده شده است اين مورد بدان منظور است كه پسران را به كم نوشيدن عادت دهند درست مانند ممنوعيت هاي بيشمار ديگري كه آنها را براي يك زندگي دشوار و نگهداري از خانواده آماده مي كند .اين آزمونهاي دشوار در ميان يامانهاي تيرادل فيگو و قبايل سرخپوستان غرب كاليفرنيا نيز ديده شده است . مراسم ممنوعيت لمس غذا نيز در ميان بعضي از قبايل ديده شده است در مدتي كه نوآموز در حال طي دوره انزوا مي باشد نگهبان و همراهش به او غذا مي دهد مثلا در ميان نگاريگوها در مدت شش ماهي كه نو آموز در بيشه مي گذراند نگهبان غذا را دهانش مي گذارد اين به طور سمبوليك دوران نوزادي را به ياد او مي آورد يعني زماني كه محتاج و نيازمند رسيدگي و توجه بود و قادر به غذا خوردن و سخن گفتن نيست و انزوا نيز در واقع دوباره زاده شدن است . در طول مدتي كه نوآموزان دختر و پسر آموزش مي بينند در واقع روحشان به ارواح بزرگ و خدايان تقديم مي شود ،‌آنها به افسانه ها و سنت هاي قبيله خود گوش مي سپارند و آماده بر دوش گرفتن مسئوليت هاي سنگين مي شوند رسم هاي زيادي وجود دارد كه صعود دهنده و روشنگرند مانند مراسم پرتاب كردن آتش بر سر نو آموزان كه آنها را پاك و روشن بين مي نمايد يا رسم غلتاندن نوآموز بر زمين كه آنها را به خدايان تقديم مي نمايد ، براي دختران مراسم سياه كردن دندانها و خالكوبي به معناي پايان آشناسازي است ، گاهي اوقات هم رقصهاي دسته جمعي او را به عنوان يك فرد بالغ معرفي مي كند .در ميان دياك ها رسم بر اين است كه دختران نوجوان به مدت يك سال در يك كلبه سفيد با لباس سفيد منزوي مي شوند و تنها غذاهاي سفيد مي خورند در پايان انزوا وي از رگ مرد جواني از راه يك ني تو خالي خون مي مكد . معني اين رسم اين است كه به هنگام دوريه جدايي دختر نه مرد است نه زن . از اين رو وي را سفيد و بدون خون مي دانند . در اينجا ما به شناخت موضوع خنثايي و فاقد خاصيت جنسي نو آموزان پي مي بريم .