برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی

برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی(1)

فصل در تفكّر است
بدان كه اوّل شرط مجاهده با نفس و حركت به جانب حق تعالى «تفكّر» است. و بعضى از علماى اخلاق آن را در بدايات در مرتبه پنجم قرار داده‏اند«». و آن نيز در مقام خود صحيح است.

و تفكر در اين مقام عبارت است از آنكه انسان لااقل در هر شب و روزى مقدارى - و لو كم هم باشد - فكر كند در اينكه آيا مولاى او كه او را در اين دنيا آورده و تمام اسباب آسايش و راحتى را از براى او فراهم كرده، و بدن سالم و قواى صحيحه، كه هر يك داراى منافعى است كه عقل هر كس را حيران مى‏كند، به او عنايت كرده، و اين همه بسط بساط نعمت و رحمت كرده، و از طرفى هم اين همه انبيا فرستاده، و كتابها نازل كرده و راهنماييها نموده و دعوتها كرده، آيا وظيفه ما با اين مولاى مالك الملوك چيست؟ آيا تمام اين بساط فقط براى همين حيات حيوانى و اداره كردن شهوت است كه با تمام حيوانات شريك هستيم، يا مقصود ديگرى در كار است؟ آيا انبياء كرام و اولياء معظم و حكماى بزرگ و علماى هر ملت كه مردم را دعوت به قانون عقل و شرع مى‏كردند و آنها را از شهوات حيوانى و از اين دنياى فانى پرهيز مى‏دادند با آنها دشمنى داشتند و دارند، يا راه صلاح ما بيچاره‏هاى فرو رفته در شهوات را مثل ما نمى‏دانستند؟

اگر انسان عاقل لحظه‏اى فكر كند مى‏فهمد كه مقصود از اين بساط چيز ديگر است، و منظور از اين خلقت عالم بالا و بزرگترى است، و اين حيات حيوانى مقصود بالذات نيست. و انسان عاقل بايد در فكر خودش باشد، و به حال بيچارگى خودش رحم كند و با خود خطاب كند: اى نفس شقى كه سالهاى دراز در پى شهوات عمر خود را صرف كردى و چيزى جز حسرت نصيبت نشد، خوب است قدرى به حال خود رحم كنى، از مالك الملوك حيا كنى، و قدرى در راه مقصود اصلى قدم زنى، كه آن موجب حيات هميشگى و سعادت دائمى است، و سعادت هميشگى را مفروش به شهوات چند روزه فانى، كه آن هم به دست نمى‏آيد حتى با زحمتهاى طاقت فرسا. قدرى فكر كن در حال اهل دنيا از سابقين تا اين زمان كه مى‏بينى.

ملاحظه كن زحمتهاى آنها و رنجهاى آنها در مقابل راحتى آنها چقدر زيادتر و بالاتر است، در صورتى كه براى هر كس هم راحتى و خوشى پيدا نمى‏شود. آن انسانى كه در صورت انسان و از جنود شيطان است و از طرف او مبعوث است و تو را دعوت به شهوات مى‏كند و مى‏گويد زندگانى مادى را بايد تأمين كرد، قدرى در حال خود او تأمل كن، و قدرى او را استنطاق كن ببين آيا خودش از وضعيت راضى است؟ يا آنكه خودش مبتلا است مى‏خواهد بيچاره ديگرى را هم مبتلا كند؟ و در هر حال از خداى خود با عجز و زارى تمنا كن كه تو را آشنا كند به وظايف خودت كه بايد منظور شود ما بين تو و او. و اميد است اين تفكر كه به قصد مجاهده با شيطان و نفس امّاره است، راه ديگرى براى تو بنماياند و موفق شود به منزل ديگر از مجاهده.



[=arial]برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی(2)

منزل دوم، بعد از «تفکر»؛ «عزم» است‏
منزل ديگر كه بعد از تفكر از براى انسان مجاهد پيش مى‏آيد، منزل «عزم» است.... بعضى از مشايخ ما، أطال اللّه عمره، مى‏فرمودند كه «عزم» جوهره انسانيت و ميزان امتياز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.
و عزمى كه مناسب با اين مقام است عبارت است از بنا گذارى و تصميم بر:
- ترك معاصى،
- و فعل واجبات،
- و جبران آنچه از او فوت شده در ايام حيات،
- و بالاخره عزم بر اينكه ظاهر و صورت خود را انسان عقلى و شرعى نمايد
كه شرع و عقل به حسب ظاهر حكم كنند كه اين شخص. انسان است.
و انسان شرعى عبارت از آن است كه موافق مطلوبات شرع رفتار كند،
و ظاهرش ظاهر رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، باشد،
و تأسى به آن بزرگوار بكند در جميع حركات و سكنات و در تمام افعال و تروك.
و اين امرى است بس ممكن، زيرا كه ظاهر را مثل آن سرور كردن امرى است مقدور هر يك از بندگان خدا.

http://jmaliahmad1.samenblog.com/301/[=arial]

[=arial]

[="Arial"][="Green"]برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی(3)

...هيچ راهى در معارف الهيه پيموده نمى‏شود مگر آنكه ابتدا كند انسان از ظاهر شريعت.

و تا انسان متأدّب به آداب شريعت حقه نشود، هيچيك از اخلاق حسنه از براى او به حقيقت پيدا نشود،

و ممكن نيست كه نور معرفت الهى در قلب او جلوه كند و علم باطن و اسرار شريعت از براى او منكشف شود.

و پس از انكشاف حقيقت و بروز انوار معارف در قلب نيز متأدب به آداب ظاهره خواهد بود.

و از اين جهت دعوى بعضى باطل است كه به ترك ظاهر، علم باطن پيدا شود!

يا پس از پيدايش آن به آداب ظاهره احتياج نباشد!

و اين از جهل گوينده است به مقامات عبادت و مدارج انسانيت.

چهل حدیث ص 7 و 8

http://jmaliahmad1.samenblog.com/

[/]

[="Arial"][="Green"]برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی(4)

اى عزيز، بكوش تا صاحب «عزم» و داراى اراده شوى، كه خداى نخواسته اگر بى عزم از اين دنيا هجرت كنى، انسان صورى بي مغزى هستى كه در آن عالم به صورت انسان محشور نشوى، زيرا كه آن عالم محل كشف باطن و ظهور سريره است.

جرئت بر معاصى كم‏كم انسان را بى‏عزم مى‏كند، و اين جوهر شريف را از انسان مى‏ربايد.
استاد معظّم ما، دام ظلّه، مى‏فرمودند بيشتر از هر چه، گوش كردن به «تغنّيات» سلب اراده و عزم از انسان مى‏كند.

پس اى برادر:
_ از معاصى احتراز كن،
_ و عزم هجرت به سوى حق تعالى نما،
_ و ظاهر را ظاهر انسان كن،
_ و خود را در سلك ارباب شرايع داخل كن،
_ و از خداوند تبارك و تعالى در خلوات بخواه كه تو را در اين مقصد همراهى فرمايد،
_ و رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، و اهل بيت او را شفيع قرار ده كه خداوند به تو توفيق عنايت فرمايد و از تو دستگيرى نمايد در لغزشهايى كه در پيش دارى،

زيرا كه انسان در ايام حيات لغزشگاههاى عميقى دارد كه ممكن است در آن واحد به پرتگاه هلاكت چنان افتد كه ديگر نتواند از براى خود چاره بكند، بلكه در صدد چاره جويى هم بر نيايد، بلكه شايد شفاعت شافعين هم شامل حال او نشود. نعوذ باللّه منها.
چهل حدیث ص 9 و 10

http://jmaliahmad1.samenblog.com/

[/]

[="Arial"][="Green"]برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی(5)

از امورى كه لازم است از براى مجاهد، «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» است.
«مشارطه» آن است كه در اوّل روز مثلا با خود شرط كند كه امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارك و تعالى رفتار نكند. و اين مطلب را تصميم بگيرد.

معلوم است يك روز خلاف نكردن امرى است خيلى سهل، انسان مى‏تواند به آسانى از عهده برآيد.
تو عازم شو و شرط كن و تجربه نما ببين چقدر سهل است.

ممكن است شيطان و جنود آن ملعون بر تو اين امر را بزرگ نمايش دهند، ولى اين از تلبيسات آن ملعون است، او را از روى واقع و قلب لعن كن، و اوهام باطله را از قلب بيرون كن، و يك روز تجربه كن، آن وقت تصديق خواهى كرد.

چهل حدیث ص 10
http://40hadis1.blogfa.com/

[/]

[="Arial"][="Green"]برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی(6)

پس از مشارطه، باید وارد «مراقبه» شوی.
و آن چنان است که:
_ در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشی،
_ و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن،
_ و اگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرموده خداست، بدان که این از شیطان و جنود اوست که می‏خواهند تو را از شرطی که کردی باز دارند.
_ به آنها لعنت کن و از شر آنها به خداوند پناه ببر، و آن خیال باطل را از دل بیرون نما،

_ به شیطان بگو که من یک امروز با خود شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تعالی نکنم،
ولی نعمت من سالهای دراز است به من نعمت داده، صحت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و مرحمتهایی کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم از عهده یکی از آنها بر نمی‏آیم، سزاوار نیست یک شرط جزئی را وفا نکنم.

امید است إن شاء اللّه شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید.

_ این مراقبه با هیچ یک از کارهای تو، از قبیل کسب و سفر و تحصیل و غیرها، منافات ندارد.
چهل‏حدیث ص : 10

40hadis1.blogfa.com/

[/]

[="Arial"][="Green"]برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی(7)

(باید) به همين حال باشى تا شب كه موقع «محاسبه» است.
و آن عبارت است از اينكه:
حساب نفس را بكشى در اين شرطى كه با خداى خود كردى كه آيا به جا آورد، و با ولى نعمت خود در اين معامله جزئى خيانت نكردى؟

اگر درست وفا كردى، شكرخدا كن در اين توفيق و بدان كه يك قدم پيش رفتى و مورد نظر الهى شدى، و خداوند إن شاء اللّه تو را راهنمايى مى‏كند در پيشرفت امور دنيا و آخرت، و كار فردا آسانتر خواهد شد.

چندى به اين عمل مواظبت كن، اميد است ملكه گردد از براى تو به طورى كه از براى تو كار خيلى سهل و آسان شود،
بلكه آن وقت لذت مى‏برى از اطاعت فرمان خدا و از ترك معاصى...

بدان كه خداى تبارك و تعالى تكليف شاق بر تو نكرده و چيزى كه از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نيست بر تو تحميل نفرموده، لكن شيطان و لشكر او كار را بر تو مشكل جلوه مى‏دهند.

اگر خداى نخواسته در وقت محاسبه ديدى سستى و فتورى شده در شرطى كه كردى،
_ از خداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار كه فردا مردانه به عمل شرط قيام كنى.
_ و به اين حال باشى تا خداى تعالى ابواب توفيق و سعادت را بر روى تو باز كند و تو را به صراط مستقيم انسانيت برساند.

چهل ‏حديث ص : 10 و 11

چهل حدیث

[/]