اصالت لذت در اسلام

تب‌های اولیه

50 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اصالت لذت در اسلام

سلام

اصالت لذت و خويش محوري چگونه در اسلام نيست؟ در حالي كه در قرآن پر است از تعاليمي كه بر مبناي وعده ي رسيدن به لذت بهشت ميباشد!
مخصوصا آيه هفتاد يك سوره زخرف كه سرحد ماده پرستي و نفس خواهي رو ميتوان درش ديد
وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ

كاري به اين مطلب كه آيا نعيم ذكر شده در قرآن تمثيل و استعاره است يا خير نداريم اونچه كه موضوع اين بحثه اينه كه برحسب ظاهر هم كه شده در اسلام به نفس خواهي و لذت طلبي اصالت داده شده ...
اگر نگوييم مستقيم ، غيرمستقيم مسلم است

منتظر پاسخ شما هستم
باتشكر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد طاها


با عرض سلام به شما دوست گرامی

اسلام به هیچ وجه، لذت خواهی را نفی نمیکند همانگونه که نفس خواهی را هم رد نمیکند. چیزی که هست لذت خواهی لزوما به معنای اصالت لذت نیست همانگونه که نفس خواهی نیز مساوی با خویش محوری نیست.

توضیح اینکه،

درباره لذت خواهی سه نظریه وجود دارد: رویکرد افراطی، رویکرد تفریطی و رویکرد اعتدالی.

رویکرد افراطی به لذت را میتوان بطور نمونه در اندیشه گروهی از اندیشمندان غرب مشاهده نمود. به اعتقاد این گروه، اصالت با لذت است یعنی معیار قضاوت درباره درستی و نادرستی یک عمل، میزان لذتی است که انسان از آن عمل میبرد.

رویکرد تفریطی به لذت را نیز میتوان بطور نمونه در برخی اندیشه های بودایی و صوفیانه مشاهده کرد که خود را از عمده لذتها منع میکنند.

اما رویکرد اعتدالی این است که لذت را نه اصل و معیار زندگی قرار دهیم و نه به کلی آنرا طرد کنیم بلکه به نحو معقول و مشروعی از آن بهره مند شده و به عنوان ابزاری برای کمال روحی و مادی خود در رسیدن به هدف اصیل از آن استفاده کنیم:

هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا في‏ مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ؛ او كسى است كه زمين را براى شما رام كرد، بر شانه‏هاى آن راه برويد و از روزيهاى خداوند بخوريد و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست.(ملک/15)

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ؛ من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند.(ذاریات/56)

يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ؛ اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى‏روى و او را ملاقات خواهى كرد!(نشقاق/6)

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسكن‏هاى پاكيزه‏اى در بهشتهاى جاودان (نصيب آنها ساخته) و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است و پيروزى بزرگ، همين است!(توبه/72)

امام صادق فرمود: إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ؛ عبادت کنندگان سه دسته اند: گروهی خدا را از ترس عبادت میکنند، این عبادت عبادت بردگان است؛ و گروهی خدا را برای طلب ثواب عبادت میکنند، این عبادت عبادت مزد بگیران است؛ و گروهی خدا را از روی محبتی که به او دارند عبادت میکنند، این عبادت عبادت آزادگان است و این عبادت برترین عبادتهاست.( الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 84)

همین سه رویکرد (افراطی، تفریطی و اعتدالی) درباره نفس خواهی هم مطرح است.

رویکرد افراطی به نفس خواهی، برخی از اندیشمندان غربی را به اصالت انسان و خویش محوری سوق داده است.

رویکرد تفریطی به نفس خواهی، در برخی اندیشه های جامعه شناختی بروز کرده است بطوری که حقیقتی برای فرد و نفس او قایل نیستند و او را تا حد ظرفی خالی که از جامعه پر میشود تنزل داده اند.

اما رویکرد اعتدالی به نفس خواهی این است که نفس نه اصل و محور است و نه مطرود بلکه باید تلاش نمود تا نفس (این ودیعه الهی) را از بند تعلقات دنیوی حفظ کرد و آنرا به هدف اصلی جهان آفرینش یعنی خداوند نزدیک نمود. این نفس خواهی در حقیقت، کرامت دادن به خویشتن است نه اصالت دادن به آن:

وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحيمٌ؛ من هرگز خودم را تبرئه نمى‏كنم، كه نفس (سركش) بسيار به بديها امر مى‏كند مگر آنچه را پروردگارم رحم كند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.(یوسف/53)

وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‏؛ و آن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد قطعاً بهشت جايگاه اوست.(نازعات/40و41)

امام سجاد در یکی از مناجاتهای خود با خدا عرض میکند: اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِكَ‏ مِنْ نَفْسِي‏ مَا يُخَلِّصُهَا، وَ أَبْقِ لِنَفْسِي‏ مِنْ نَفْسِي‏ مَا يُصْلِحُهَا، فَإِنَّ نَفْسِي‏ هَالِكَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا؛ بار خدايا براى خود از نفس‏ من بهره‏ اى كه آن را (از عذاب) برهاند) قرار ده) و آنچه آن را بصلاح و سازگارى آورد براى من بگذار، زيرا نفس‏ من تباه شونده است (از عذاب رهائى نمي يابد) جز آنكه تو آن را (از هر پيشامدى) نگهدارى‏(.(صحیفه سجادیه/ دعای بیستم)

يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي وَ ادْخُلي‏ جَنَّتی؛ تو اى روح آرام‏يافته! به سوى پروردگارت بازگرد در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است، پس در سلك بندگانم درآى، و در بهشتم وارد شو! (فجر/27-30)

با توضیحاتی که بیان شد روشن میشود:

آنچه در اسلام اصالت دارد و محور است تنها خداوند است و همه نعمتهای مادی و معنوی در اختیار انسان قرار گرفته است تا ابزاری برای حرکت آدمی به سمت این اصل و محور باشد حتی نعمتهای بهشتی از آنرو مطلوب است که ثمره تلاش انسان بسوی تقرب به خداست نه اینکه خود اصالتی در قبال خداوند و تقرب به او داشته باشد.

در پناه حق

طاها;632888 نوشت:
اسلام به هیچ وجه، لذت خواهی را نفی نمیکند همانگونه که نفس خواهی را هم رد نمیکند. چیزی که هست لذت خواهی لزوما به معنای اصالت لذت نیست همانگونه که نفس خواهی نیز مساوی با خویش محوری نیست.

سلام و تشكر

اما در عالم واقع نفس خواهي و لذت طلبي مذموم و قبيح است و هميشه يكي از ويژه گي هاي انسانهاي خوب دوري از لذت طلبي هاي مادي بوده...

و از طرفي اونقدري كه دين به مقابله به نفس و پيروي نكردن از آن دستور داده ،به چيز ديگر دستور نداده !!! و هواي نفس را معادل شيطان و شرك ورزي دانسته اما به هنگام تشويق به همين امور نفساني تشويق كرده !

اين تناقض رو چگونه ميتوان حل كرد؟ چطور هواي نفسي كه تا امروز جهنم بود به يك باره ميشود بهشت؟؟؟

آيا اين تناقض نشان از اصالت لذت و نفس محوري نيست؟؟؟

[="Tahoma"]بسم الله الرحمن الرحیم

ملّاعلي;633297 نوشت:
سلام و تشكر

اما در عالم واقع نفس خواهي و لذت طلبي مذموم و قبيح است و هميشه يكي از ويژه گي هاي انسانهاي خوب دوري از لذت طلبي هاي مادي بوده...

و از طرفي اونقدري كه دين به مقابله به نفس و پيروي نكردن از آن دستور داده ،به چيز ديگر دستور نداده !!! و هواي نفس را معادل شيطان و شرك ورزي دانسته اما به هنگام تشويق به همين امور نفساني تشويق كرده !

اين تناقض رو چگونه ميتوان حل كرد؟ چطور هواي نفسي كه تا امروز جهنم بود به يك باره ميشود بهشت؟؟؟

آيا اين تناقض نشان از اصالت لذت و نفس محوري نيست؟؟؟

با سلام

فقط نکته ای عرض کنم

در اسلام لذت به دو گونه است:
اول:حلال و محبوب
دوم:حرام و مذموم

امام علي عليه السلام :
اُذْكُرُوا عِنْدَ الْمَعاصى ذَهابَ اللَّذّاتِ وَ بَقاءَ التَّبِعاتِ.
امام علي عليه السلام :
هنگام ارتكاب گناه ، از بين رفتن لذت ها و باقى ماندن پيامدها را به ياد آوريد.

عنه صلى الله عليه و آله :
رُبَّ شَهْوةِ ساعةٍ تُورِثُ حُزنا طويلاً .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
بسا لذتى كه دمى بپايد اما اندوهى دراز بر جاى گذارد .
الأمالي للطوسي : 533/1162

مشخصا این دو حدیث در رابطه با شهوات از راه حرام یا مذموم است...

امام رضا عليه السّلام فرمودند:
اِجْعَلُوا لِأَنْفُسِکُمْ حَظّا مِنَ الدُّنْیا، بِاِعْطائِها ماتَشْتَهى مِنَ الْحَلالِ وَ مالَمْ یَنَلِ المُرُوَّةَ وَلاسَرَفَ فیهِ، وَاسْتَعینوُا بِذلِکَ عَلى اُمُورِالدّینِ؛
براى خودتان بهره اى از دنیا قرار دهید، به این که خواسته هاى دل را از حلال به آن بدهید، تا حدّى که مروّت را از بین نبرد و اسراف در آن نباشد، و بدین وسیله، بر کارهاى دین کمک بجویید.
فقه الرضا عليه السلام، ص 337

و این حدیث معیار اسلام است...

و معیار اسلام،یعنی اعتدال...

نه رهبانیت و نه فریفته شهوات و دنیا شدند...

امام على عليه السلام :
مَن أجهَدَ نَفسَهُ فى إصلاحِها سَعِدَ، مَن أهمَلَ نَفسَهُ فى لَذّاتِها شَقِىَوَ بَعُدَ؛
امام على عليه السلام :
هر كس براى اصلاح خود، خويشتن را به زحمت بيندازد، خوشبخت مى شود هركس خود را در لذت ها رها كند، بدبخت مى گردد و بى بهره مى ماند.
غررالحكم، ح 8246 و ح 8247

ديلمى گويد: امام حسين عليه‏ السلام بسيار اوقات به اين قول شاعر تمثّل مي‌‏جست و آن را مى‌‏خواند که:
یا أَهْلَ لَذّاتِ دُنْیا لابَقاءَ لَها
إِنَّ اغْتِرارا بِظِلٍّ زائِلٍ حُمُقٌ
اى اهل لذت‌هاى ناپایدار دنیا،
فریفته شدن به سایه ناپایدار، بى‏‌خردى است.
ارشاد القلوب ص 186

همچنین در احادیث هر جا شهوت و لذت مذموم واقع شده مفهوم همان حرام ها و زیاده روی هاست و هرجا تأکید یا تأیید شده همان حلال ها و محبوب هاست...

امام على عليه السلام :
اِعْلَمُوا عِبادَ اللّه ِ اَنَّ الْمُتَّقينَ ذَهَبُوا بِعاجِلِ الدُّنْيا وَ آجِلِ الاْخِرَةِفَشَارَكُوا أَهْلَ الدُّنْيا فى دُنْياهُمْ وَ لَمْ يُشارِكْهُمْ اَهْلُ الدُّنْيا فى آخِرَتِهِمْ سَكَنُوا الدُّنْيابِاَفْضَلِ ما سُكِنَتْ وَ اَكَلوها بِاَفْضَلِ مَا اُكِلَتْ فَحَظوا مِنَ الدُّنْيا بِما حَظِىَ بِهِ الْمُتْرَفونَ وَاَخَذُوا مِنْها ما اَخَذَهُ الْجَبابِرَةُ الْمُتَـكَـبِّرونَ ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْها بِالزَّادِ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَتْجَرِالرَّابِحِ اَصابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْيا فى دُنْياهُم وَ تَيَقَّنُوا اَنَّهُم جيرانُ اللّهِ غَداً فى آخِرَتِهِمْ لاتُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَةٌ وَ لا يَنْقُصُ لَهُمْ نَصيبٌ مِنْ لَذَّةٍ؛
امام على عليه السلام :
اى بندگان خدا، بدانيد كه تقوا پيشگان هم از اين دنياى زود گذر و هم از آخرت كه مى آيد بهره گرفتند، با مردم دنيا در كارهاى دنيوى شريك شدند، ولى مردم دنيا باايشان در كارهاى اخروى شريك نشدند، (از راه حلال) در بهترين خانه ها زندگى كردندو از بهترين خوردنى ها خوردند. همان لذّتى را كه اهل ناز و نعمت از دنيا بردند،نصيبشان شد و از آن كامياب گرديدند آنسان كه جبّاران خودكامه كام گرفتند، سپس باتوشه كافى و تجارت سودآور به جهان ديگر رفتند، لذّت بى رغبت بودن به دنيا را بردند،و يقين كردند كه در آخرت همسايگان خدايند. دعايشان بى جواب نمى ماند و بهره شاناز لذت و خوشى كم نمى شود.
نهج البلاغه، نامه ۲۷

از موارد محبوب و تایید شده لذات:

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
مَنْ احبَّ انْ يلقي الله مطهراً فليُلْقِهِ بزوجهِ.
کسي که دوست دارد خدا را با طهارت (درون) ملاقات کند، پس با زوجش زناشويي نمايد.
سنن النبي، ص 147

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
جُعِلَ قُرةُ عینی الصلوةُ ولذّتی فی النساءِ.
نماز، نور چشم من قرار داده شده و لذت من در زناشوئی است.
سنن النبي، ص 147

و...

این موارد تضاد ندارند و بلکه کاملا موجه هستند...

[="Tahoma"]و اما نفس

امام علي عليه السّلام فرمودند:
هیچ دشمنی برای انسان٬ ستمگرتر از نفس او نیست.
غرر الحکم

امام علي عليه السّلام فرمودند:
يَا أَسْرَى الرَّغْبَةِ أَقْصِرُوا فَإِنَّ الْمُعَرِّجَ عَلَى الدُّنْيَا لَا يَرُوعُهُ مِنْهَا إِلَّا صَرِيفُ أَنْيَابِ الْحِدْثَانِ أَيُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوْا مِنْ أَنْفُسِكُمْ تَأْدِيبَهَا وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا؛
اي اسيران هوس، آهسته تر آن كه دل به دنيا داده و بدان روي كرده است تنها صداي پاي مرگ او را ترسانَد كه ديگر خيلي دير شده است. اي مردم، به تربيت نفس خود پردازيد و آن را از سقوط در دامچاله هاي عادات زشت باز داريد.
نهج البلاغه، حکمت 351

راوي: رسول خدا صلى الله عليه و آله گروهى را در پى يك مأموريت نظامى (سَريّه) فرستاد. چون بازگشتند، فرمودند:
مَرْحَبا بِقَوْمٍ قَضَوْا الجِهادَ الأصْغَرَ وَ بَقِىَ لَهُمُ الْجِهادُ الأكْبَرُ. قيلَ: يا رَسُولَ اللّه ! وَ مَا الجِهادُ الأكْبَرُ؟ قالَ: جِهادُ النَّفْسِ؛
درود بر گروهى كه «جهاد كوچك» را انجام دادند و جهاد بزرگتر براى آنان باقى مانده است. گفتند: اى رسول خدا، جهاد بزرگتر چيست؟ فرمودند: جهاد با نفس.
[الاختصاص، ص 240]

امام علي عليه السّلام درباره سيماي مؤمن فرمودند:

شادمانی مؤمن در چهره و اندوهش در دل است. دریا دل و بلند نظر است و نفسش از همه رامتر. برتری جویی را خوش ندارد، و خودنمایی را زشت داند. اندوهش طولانی است، همّتش بلند است، و سکوتش فراوان است، دوراندیش است، اوقاتش با برنامه است، سپاسگزار و صبر پیشه است، دارای فکری ژرف است، به آسانی نیازش را نگوید و به کسی روی نیندازد، سازگار و نرمخوست. جانش از سنگ مقاوم تر است و فروتنی اش از بردگان فراتر.
نهج البلاغه، حکمت 325

امام علي عليه السّلام فرمودند:
كيف يصل الي حقيقة الزّهد من لم تمُت شَهوته؛
چگونه مي شود انساني كه شهوت (و خواسته هاي نفساني) را در درون خود از بين نبرده است، به حقيقت زهد دست پيدا كند؟
غرر الحكم، ص 276، ح 6064

امام على عليه السّلام فرمودند:
أَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنْ إِصْلاحِ نَفْسِهِ؛
ناتوان ترين مردم كسى است كه از اصلاح نفس خويش و خودسازى عاجز باشد.
[غررالحكم ج2 ص436]

امام على عليه السّلام فرمودند:
اَدَّبْتُ نَفْسى فَما وَجَدْتُ لَها بِغَيرِ تَقْوَى الاِْلهِ مِنْ اَدَبِفى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَتْ اَفْضَلَ مِنْ صَمْتِها عَنِ الْكَذِبِوَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم حَرَّمَها ذُوالْجَلالِ فِى الْكُتُبِاِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا نَفْسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ؛
به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براى آن ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم و اگر از پس اين امر برنيامد براى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را خداوند با عظمت در كتاب ها حرام كرده است. اى نفس، اگر سخن تو نقره است، سكوت طلاست.
نهج السعادة، ج 7، ص 386.

و نفس نیز بر دوگونه است:
نفس تربیت شده
نفس تربیت نشده

نفس تربیت شده یا «رام شده» در مؤمن هست و چه بسا خیر هم هست

و اما آن نفسی که دشمن انسان نامیده شده نفس تربیت نشده یا رام نشده یا «نفس اماره» میباشد و خود نفس بذاته مذموم نیسن بلکه چنانچه تربیت شود خود عامل سلوک و بندگی بهتر میشود.
و در صورت اصلاح شدن خود عامل بازدارنده از گناه بوده و «نفس مطمئنه» نامیده میشود.

امام علي عليه السّلام فرمودند:
أحسَنُ الحياءِ استحياءُكَ من نفسِك؛
نيكوترين حيا، حياء و شرم از نفس خويش است.
تصنيف غررالحكم، ص 257، ح 5452

امام علي عليه السّلام فرمودند:
ثلاث من أبواب البر: سخاء النفس، وطيب الكلام، والصبر علي الأذي.
سه چيز از درهاي نيکي است: سخاوت نفس و نيکويي گفتار و شکيبايي در برابر آزار.
المحاسن، ج 1، ص 66، ح 14

به عبارت دیگر نفس مراحلی دارد

اول:أماره بسوء
دوم:لوامه
سوم:مطمئنه

در هر انسانی در ابتدا هر سه وجود دارد اما بسته به تربیت و تلاش در کنترل و اصلاح نفس به یکی از موارد زیر خواهد رسید:

یا نفس اماره شده و نفس لوامه و مطمئنه خاموش میشوند...
مثل فردی که از فرط معصیت حرمت گناه در نزدش فروریخته...

یا نفس مطمئنه قدرت یافته و اماره بسوء میشود اماره بخیر و دیگر به حرام سوق نمیدهد...

فرهاد;633341 نوشت:
براى خودتان بهره اى از دنیا قرار دهید، به این که خواسته هاى دل را از حلال به آن بدهید، تا حدّى که مروّت را از بین نبرد و اسراف در آن نباشد،

فرهاد;633341 نوشت:
نه رهبانیت و نه فریفته شهوات و دنیا شدند.

سلام و تشكر
پس اين آيه چيست؟ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ
آيا اين فريفته بودن انسان به شهوات را نميرساند؟
پسي چرا وقتي نوبت به زندگي دنيا ميرسه اينقدر نفسانيات مذموم ميشود؟؟؟

فرهاد;633341 نوشت:
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
مَنْ احبَّ انْ يلقي الله مطهراً فليُلْقِهِ بزوجهِ.
کسي که دوست دارد خدا را با طهارت (درون) ملاقات کند، پس با زوجش زناشويي نمايد.
سنن النبي، ص 147

فرهاد;633341 نوشت:
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
جُعِلَ قُرةُ عینی الصلوةُ ولذّتی فی النساءِ.
نماز، نور چشم من قرار داده شده و لذت من در زناشوئی است.
سنن النبي، ص 147

بايد سند اين روايات برسي شوند ، شايد معتبر نباشند

مگر احاديث آويزان شدن زنان در آتش جهنم را نشنيده ايي تا متوجه شوي كه شهوت جنسي از نظر اسلام چه عاقبتي دارد !

به هر حال اين دوگانگي براي من حل نشده و فكر ميكنم كه يك جاي كار داره ميلنگه

ملّاعلي;633297 نوشت:
اين تناقض رو چگونه ميتوان حل كرد؟

با عرض سلام به شما دوست گرامی

همانطور که قبلا عرض شد و یکی از دوستان نیز بخوبی توضیح داده اند آنچه در اسلام از آن منع شده است توجه افراطی به نفس و لذتهای مادی است و به عبارت دیگر دلبستگی است نه توجه اعتدالی؛ از اینرو در روایات تاکید شده است رهبانیت و زهد افراطی ممنوع است:

وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ؛ و رهبانيّتى را كه ابداع كرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بوديم.(حدید/27)

پیامبر فرمود: لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَامِ؛ در اسلام رهبانيت وجود ندارد.( دعائم الإسلام، ج‏2، ص193)

تا جایی که حق لذت را بجا آوردن نوعی جهاد الهی قلمداد شده است:

جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ؛‌جهاد زن خوب شوهر داری کردن است.( الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص9)

با این توضیح روشن میشود که در اسلام نفس و لذت های نفسانی مادام که بصورت متعادل مورد توجه باشند نه تنها جهنمی نیستند بلکه خود ابزاری برای بهشتی شدن اند.

اما درباره تناقضی که مطرح کرده اید به دو نکته توجه کنید:

1- انسانِ آخرت هم همان انسانِ دنيا است، ما يحتاج آخرتش هم همان ما يحتاج دنيا است، آنچه در دنيا وسيله استكمالش بوده (بهره مندی از غذا و ازدواج و ...) در آخرت نیز جزو کمالات اوست، و تنها فرقى كه بين دنيا و آخرت است مساله بقا و زوال است. بنابراین خواص آنچه در دنيا هست در آخرت هم هست، با اين تفاوت كه نعمت‏هاى آخرت خالى از قبح و فساد است، و آدمى را از آنچه برايش بهتر و واجب‏تر است، باز نمى‏دارد. ( ترجمه الميزان، ج‏3، ص:165 و 171)

2- نعمتهای آخرت گرچه ظاهری شبیه ظاهر نعمتهای دنیا دارند اما کیفیتی کاملا متمایز دارند:

زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِالْعِبادِ.(آل عمران / 14و15)
محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند ولى) اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايه زندگى پست (مادى) است و سرانجام نيك (و زندگىِ والا و جاويدان)، نزد خداست. بگو: «آيا شما را از چيزى آگاه كنم كه از اين (سرمايه‏هاى مادى)، بهتر است؟» براى كسانى كه پرهيزگارى پيشه كرده‏اند، (و از اين سرمايه‏ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده مى‏كنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان ديگر)، باغهايى است كه نهرها از پاىِ درختانش مى‏گذرد هميشه در آن خواهند بود و همسرانى پاكيزه، و خشنودى خداوند (نصيب آنهاست). و خدا به (امورِ) بندگان، بيناست.

از این گذشته در بهشت اخروی لذتی است که هرگز در دنیا برای ما قابل دستیابی نیست و آن «رضوان من الله» است:

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسكن‏هاى پاكيزه‏اى در بهشتهاى جاودان (نصيب آنها ساخته) و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است و پيروزى بزرگ، همين است!(توبه/72)

با توجه به دو نکته یاد شده علت ممانعت انسان از توجه بیش از حد به نفس و لذتهای دنیای مادی این است که وی را از توجه به آخرت (یعنی مقصد اصلی انسان) باز میدارد نه اینکه به خودی خود نامطلوب است. دنیا معبری است که نمونه هایی از لذت هم در آن وجود دارد اما آمیخته با فساد. انسان رهگذر نباید به آن دل ببندد زیرا لذت شایسته او در آخرت به وی میرسد. دنیا و ما فیها وسایلی برای سپری کردن مرحله محدودی از این مسیر کمال و در عین حال ابزاری جهت آزمودن میزان اطاعت و بندگی انسان است تا شایستگی خود را برای دریافت نعمتهای لایق خود در آخرت نشان دهد.

بنابراین تناقضی میان دو مطلبی که به آن اشاره کرده اید وجود ندارد زیرا آنچه ممنوع است دل بستن به لذتی زایل و آمیخته با فساد است و آنچه مورد تشویق است لذتی باقی و خالص است.

در پناه حق

[="Tahoma"]بسم الله الرحمن الرحیم

ملّاعلي;633419 نوشت:
سلام و تشكر
پس اين آيه چيست؟ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ
آيا اين فريفته بودن انسان به شهوات را نميرساند؟
پسي چرا وقتي نوبت به زندگي دنيا ميرسه اينقدر نفسانيات مذموم ميشود؟؟؟

بايد سند اين روايات برسي شوند ، شايد معتبر نباشند

مگر احاديث آويزان شدن زنان در آتش جهنم را نشنيده ايي تا متوجه شوي كه شهوت جنسي از نظر اسلام چه عاقبتي دارد !

به هر حال اين دوگانگي براي من حل نشده و فكر ميكنم كه يك جاي كار داره ميلنگه

با سلام

مطلب ا‌ول

آیه ۷۱ سوره مبارکه زخرف درباره بهشت میباشد.
و اینکه در بهشت اصلا زنا و... معنا ندارد چون:
اولا.انسان در در بهشت حوری در عقد خود دارد که وصفشان نشان از زیبایی فراوانشان دارد...
دوما.روح انسان ها از حسرت و ... پاک است.
سوما.ضعف ها و نقصان این جهان در آنجا نیست...و فتنه ای وجود ندارد که خداوند برای آن چیزی را نهی کند.
چهارم.اصل بنای بهشت پاداش برای اهل آن بوده و خیلی از مسائل دنیا در آن مطرح نیست.

مطلب دوم

این آیه دلالت بر فریفته بودن به شهوات نیست...زیرا انسان فریفته غافل است ولی اهل بهشت اهل ذکر و حمد و شکر خدایند.
همچنین در آنجا بازهم پاکدامنی هست...(آیه ۵۶ ۷۲ و ۷۴ سوره مبارکه الرحمن)

مطلب سوم

و اما زنانی که پیامبر(ص) در معراج دیدند...

نگاهی به روایات:

امام علي عليه السّلام فرمودند:
... و رايتُ اِمْراَةً تُقطَعُ لحمُ جَسَدِها مِنْ مُقَدِّمِها و مؤخّرِها بِمَقاريض من نارٍ ... .
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: در شب معراج زناني را ديدم كه گوشت بدنشان توسط قيچي هاي آتشين از جلو و عقب بريده مي شد ... پس آنها كساني هستند كه خود را در معرض مردان نامحرم قرار مي دهند و با رفتارهاي مختلف توجه آنها را جلب نموده و به آنها اظهار تمايل مي نمايند.
بحار الانوار، ج 8، ص 309

امام علي عليه السّلام فرمودند:
... و رايتُ اِمرَاةً تاكُلُ لحمَ جَسَدِها و النّار توقَدُ مِنْ تَحتِها ... فاِنَّها كانَتْ تَزيّنُ بَدَنها للنّاس ... .
در شب معراج زناني را ديدم كه گوشت بدن خود را مي خوردند در حاليكه آتش جهنم از زير آنها شعله ور بود ... همانا آنها كساني هستند كه خود را براي مردم نامحرم زينت مي كنند.
بحار الانوار، ج 8، ص 309

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
لَيلَةٌ اُسرِيَ بِي ... رَأَيتُ اِمرَأَةً يُحرَقُ وَجهُهَا وَ يَدَاهَا، وَهِيَ تَأکلُ أَمعَاءُهَا ...، فَإِنَّهَا کانَت قَوَّادَةً.
شبي که به معراج برده شدم ... زني را ديدم که چهره و دو دستش مي سوزد و روده هاي خود را مي خورد ... زيرا پا انداز (واسطه رساندن مرد و زن بيگانه به هم) بوده است.
عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2، ص 11

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
لَمَّا اُسرِيَ بِي مَرَرتُ بِنِسوَانٍ مُعَلَّقَاتٍ بِثُدِيِّهِنَّ فَقُلتُ: مَن هَؤُلاءِ يَا جَبرَئِيلُ؟ فَقَالَ: هؤُلاءِ اللَّوَاتِي يُورِثنَ أَموَالَ أَزوَاجَهُنَّ أَولادَ غَيرِهِم.
شبي که به معراج برده شدم بر زناني عبور کردم که به سينه هاي خود آويزان بودند. پرسيدم: اي جبرئيل! اينها کيستند؟ جبرئيل گفت: اينها زناني هستند که فرزندان غير شوهران خود را، وارث اموالآنان مي کنند.
بحار الأنوار، ج 79، ص 19

و...

آنچه از روایات مشخص است:
اولا.این عذاب ها بخاطر افعال حرام آنان بوده...
دوما.برای مثال خودآرایی برای شوهر نتنها عذاب ندارد که مؤکدا توصیه شده...
پس مشخص میشود هرجا قواعد خود را دارد...

مثلا خودآرائی برای همسر تاکید و تایید شده...

امام صادق عليه السّلام فرمودند:
لا يَنْبَغِي لِلْمَرْأةِ أنْ تُعَطِّلَ نَفْسَها وَ لَو أنْ تُعَلِّقَ في عُنُقِها قِلادَةً.
سزاوار نيست براي زن كه خويشتن را براي شوهرش نيارايد، گرچه به آويختن چيزي بگردن خود.
وسائل الشيعه، ج 20، ص 166

امام کاظم عليه السّلام فرمودند:
وَ التَّهْيِئَةُ مِمّا يُزِيدُ اللهُ بِهِ عِفَّةَ النِّساءِ.
خودآرائي و رسيدگي به خود(برای شوهر)، از عواملي است که سبب مي شود خداوند بر پاكدامني زن بيافزايد.
وسايل الشيعه، ج 1، ص 88

ولی برای غیر او و در جامعه خیر!!!

امام صادق عليه السّلام فرمودند:
لا ينبَغي للمَراةِ ان تَجْمَرَ ثَوْبَها اذا خَرَجتْ مِنْ بَيْتِها.
براي زن هنگامي که از خانه اش خارج مي شود، شايسته نيست لباس هاي خود را زينت دهد.
من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 440

و این حدیث هم برای آن دسته از مردانی که زنانشان را با وضع نامناسبی در جامعه به هراه خود دارند و میگویند ما راضییم!!! پس مشکلی ندارد!

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
... و المَرْاةُ اذا خَرَجَتْ من بابِ دارِها مُتَزَيِّنَةً مُتَعَطِّرَةً و الزّوجُ بذلِكَ راضٍ يُبني لِزَوجِها بكُلّ قَدَمٍ بيتٌ في النّار.
زن اگر از خانة خودش با آرايش و زينت و معطر خارج شود و شوهرش به اين كار او راضي باشد، به هر قدمي كه آن زن بر مي دارد براي شوهرش خانه اي در جهنم بنا مي گردد.
بحارالانوار، ج 100، ص 249

و همه این احادیث قابل جمع هستند که جمع بندی آنها تا اینجا بدین صورت میشود:

حضور زن در جامعه باید با حجاب و بدون زینت و جلب توجه باشد...

ولی نزد شوهر باید خود را بیاراید و به خود برسد...

و شوهر حق ندارد به همسرش اجازه بدحجابی و زینت را در اجتماع بدهد...

مطلب چهارم

خواستید سند آن دو حدیث را بررسی کنید این موارد هم هست...

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
يا عليُّ العَيشُ في ثَلاثَةٍ: دارٍ قَوراءَ وَ جاريةٍ حَسناءَ وَ فَرَسٍ قَبّاءَ؛
«يا علي! [لذّت] زندگي در سه چيز است: خانه اي وسيع، زن (همسر) زيباروي و سواري راهوار.»
بحارالانوار، ج73، ص 288.

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
ما استَفادَ المؤمنُ بعدَ تَقوَى اللّه عز و جل خَيرا لَهُ مِن زَوجَةٍ صالِحَةٍ ؛
مـؤمن ، بـعد از تـقواى خداوند عز و جل ، بهره اى بهتر از زن شايسته نبرده است .
كنز العمال: 44410 منتخب ميزان الحكمه: 256

(توضیح:بهره فقط بحث زناشویی نیست بلکه روحی و عاطفی ،و انس و الفت هم هست،و نسل پاک،و مربی فرزندان و...)

امام صادق عليه السّلام فرمودند:
مِن أخلاقِ الأنبياءِصلّى اللّه ُ علَيهِم حُبُّ النِّساءِ ؛
از اخلاق پيامبران عليهم السلام ، زن دوستى است .
الكافي: 5 / 320 / 1

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
خیر نسائکم العفیفه الغلمه عفیفه فی فرجها غلمه على زوجها؛
بهترین زنان شما زن عفیف راغب است که در ناموس خود عفت و به شوهر خود رغبت داشته باشد.
نهج الفصاحه
(توضیح:غلمه یعنی زنی که رغبتش به نزدیکی زیاد باشد و بعبارتی گرم مزاج باشد)

پس اگر شهوت مطلقا بد است چرا اینجا تایید شده؟...

مطمئنا در اسلام راه اعتدال را قرار داده اند...

در اسلام برای هر غریزه محلی قرار داده شده و هیچ غریزه ای در انسان عبس و بیهوده نیست...

قوه جنسی علاوه بر اینکه عامل تداوم نسل انسان میباشد باعث انس و آرامش زوج میباشد و راه حلال آن هم ازدواج است...
(آیه ۲۱ سوره روم)

اسلام هیچ غریزه ای را تعطیل نکرده بلکه تعدیل کرده...

برای مثال در جایی از زنا نهی میکند...در جایی به ازدواج امر میکند...و از رهبانیت نهی میکند...

این ها قابل جمع است...

و من الله التوفیق

فرهاد;633497 نوشت:
آیه ۷۱ سوره مبارکه زخرف درباره بهشت میباشد.
و اینکه در بهشت اصلا زنا و... معنا ندارد چون:
اولا.انسان در در بهشت حوری در عقد خود دارد که وصفشان نشان از زیبایی فراوانشان دارد..

سلام و تشكر فراوان

درسته اما ريشه دوتاشون يكي بيش نيست(دفع شهوتي كه خدا قرار داده)..
خب توي اين دنيا هم زنا معنايي نداره اگه آدم هزار تا حوري داشته باشه...

مگر مطلبي رو كه آيه فوق به آن اشاره دارد همان چيزي نيست كه آدمي در همين دنيا ميخواهد؟

فرهاد;633497 نوشت:
این آیه دلالت بر فریفته بودن به شهوات نیست...زیرا انسان فریفته غافل است ولی اهل بهشت اهل ذکر و حمد و شکر خدایند

برفرض كه معناي حقيقي بهشت ذكر و تقديس است ، اما آيه مورد بحث ما و خيلي ديگر از آيات نشاگر مطلب حقير است
در سوره آل عمران هم اين مطلب صريحا تاكيد شده كه در نظر مردم شهوت زنان و غيره زينت شده
در ثاني صاحبان مراتب پايين بهشت قطعا غافل از مراتب بالاترند

فرهاد;633497 نوشت:
(توضیح:غلمه یعنی زنی که رغبتش به نزدیکی زیاد باشد و بعبارتی گرم مزاج باشد)

پس اگر شهوت مطلقا بد است چرا اینجا تایید شده؟...

سوال منم همينه!
اما پاسخي كه
شما ميدهيد قانع كننده نيست

اگر شهوات مطلق خوب نيست ، بهشت و دنيا نداره...داره؟
اگر جواب مثبت است چرا وعده داده شده كه در بهشت هرچه بخواهي هست؟؟؟؟
من نمي دونم چرا شما متوجه اين تناقض نيستيد

[="Tahoma"]بسم الله الرحمن الرحیم

ملّاعلي;633701 نوشت:
سلام و تشكر فراوان

درسته اما ريشه دوتاشون يكي بيش نيست(دفع شهوتي كه خدا قرار داده)..
خب توي اين دنيا هم زنا معنايي نداره اگه آدم هزار تا حوري داشته باشه...

مگر مطلبي رو كه آيه فوق به آن اشاره دارد همان چيزي نيست كه آدمي در همين دنيا ميخواهد؟

برفرض كه معناي حقيقي بهشت ذكر و تقديس است ، اما آيه مورد بحث ما و خيلي ديگر از آيات نشاگر مطلب حقير است
در سوره آل عمران هم اين مطلب صريحا تاكيد شده كه در نظر مردم شهوت زنان و غيره زينت شده
در ثاني صاحبان مراتب پايين بهشت قطعا غافل از مراتب بالاترند

سوال منم همينه!
اما پاسخي كه
شما ميدهيد قانع كننده نيست

اگر شهوات مطلق خوب نيست ، بهشت و دنيا نداره...داره؟
اگر جواب مثبت است چرا وعده داده شده كه در بهشت هرچه بخواهي هست؟؟؟؟
من نمي دونم چرا شما متوجه اين تناقض نيستيد

با سلام

در رابطه با حلال بودن...

حوری های بهشت «ازواج انسان» هستند
(آیات ۲۵ سوره مبارکه بقره،۱۵ آل عمران،۵۷ نساء)
و حلال بودن آنها ربطی به خود نفس حوری بودن ندارد...(تفسیر قمی،ج ۲،ص۵۷)

زنا یعنی رابطه زن و مرد خارج از احکام خداوند....

و اما در رابطه با آیه ۱۴ سوره مبارکه آل عمران...

این زینت داده شدن هیچ مشکلی ندارد همچنانکه در بهشت هم شهوات و حب زنان وجود دارد...
(وگرنه آن ازواج و خوردنی ها برای چه میبود؟...)

قبلا گفته شد این غرایض و مسائل به نفسه مذموم نبوده و خود خداوند حکیم در وجود انسان قرار داده لکن آنجایی در اسلام مذموم واقع شده که از کنترل خارج شده یا در مسیر حقیقی خودش نباشد...

همچنانکه قوه شهوت خوردن در انسان قرار داده شده و انسان فراموش نمیکند که گرسنه است و خود این قوه بنفسه مذموم نیست و بلکه لازم است ولی خارج شدنش از مسیر اعتدال و تایید شده نهی شده...

یا قهوه شهوت خواب و...

و اما بحث اطلاق کلی...

فرهاد;633497 نوشت:
[="Tahoma"]

پس اگر شهوت مطلقا بد است چرا اینجا تایید شده؟...

مطمئنا در اسلام راه اعتدال را قرار داده اند...

در اسلام برای هر غریزه محلی قرار داده شده و هیچ غریزه ای در انسان عبس و بیهوده نیست...

قوه جنسی علاوه بر اینکه عامل تداوم نسل انسان میباشد باعث انس و آرامش زوج میباشد و راه حلال آن هم ازدواج است...
(آیه ۲۱ سوره روم)

اسلام هیچ غریزه ای را تعطیل نکرده بلکه تعدیل کرده...

برای مثال در جایی از زنا نهی میکند...در جایی به ازدواج امر میکند...و از رهبانیت نهی میکند...

این ها قابل جمع است...

بنده متوجه ایرادتان شدم و پاسخ هم دادم...

در اسلام غریزه ای مطلقا نفی نشده...

بلکه تعدیل شده،شما یک مطلب بیارید که در قرآن یا روایات معتبر آمده مثلا حب نساء کلاً در اسلام رد شده یا...

و بعبارت دیگر خداوند تعالی با خود غرایض مخالفتی ندارد بلکه راه آن را مشخص کرده و غیر آن مسیر را نهی کرده...

شهوات بهشت حلال هستند و تناقصی ندارد...

شما هنوز بر فکر خود که «شهوت در اسلام مطلقا نهی شده» ایستاده اید به همین دلیل بنظرتان وجود شهوت در بهشت تناقض است درحالی که گفته شد شهوت بحثی نیست بلکه راه رسیدن به آن بحث است که به دوگونه حلال و حرام است و مثالش گذشت...

فرهاد;633719 نوشت:
شما هنوز بر فکر خود که «شهوت در اسلام مطلقا نهی شده» ایستاده اید به همین دلیل بنظرتان وجود شهوت در بهشت تناقض است درحالی که گفته شد شهوت بحثی نیست

ممنون

نخير
بنده حرفم اين هست كه اسلام نگاه ابزاري به شهوت دارد براي رسيدن به هدفي ديگر و به قول شما شهوت در اسلام تعديل شده و از اين جهت با «هر چه خواهي» مقابله ميكند ، تا اينجا درست؟

سوال اينه كه چرا پس همين چيزي كه وسيله است و به خودي خود موضوعيتي ندارد هنگام تشويق به عمل صالح موضوعيت پيدا ميكند؟

اگه پيروي از هواها تكوينا در دنيا بد است در آخرت هم بايد بد باشد
اما ما ميبينيم كه قرآن ميگويد هرچه بخواهي آنجا هست و بساط شهوات حسابي برپاست

اين از نظر من يه تناقض بزرگه در آموزه هاي اسلام

چرا در عالم عيني لذت خواهي از نظر اسلام اصالت ندارد و منشا هر شري معرفي ميشود اما براي پياده سازي خيلي از احكام و دستورات خود از همين غريزه بهره تبليغي ميبرد و بيكباره چيزي كه هدف نبوده و نيست اصالت پيدا ميكند

[="Tahoma"]بسم الله الرحمن الرحیم

ملّاعلي;633739 نوشت:
ممنون

نخير
بنده حرفم اين هست كه اسلام نگاه ابزاري به شهوت دارد براي رسيدن به هدفي ديگر و به قول شما شهوت در اسلام تعديل شده و از اين جهت با «هر چه خواهي» مقابله ميكند ، تا اينجا درست؟

سوال اينه كه چرا پس همين چيزي كه وسيله است و به خودي خود موضوعيتي ندارد هنگام تشويق به عمل صالح موضوعيت پيدا ميكند؟

اگه پيروي از هواها تكوينا در دنيا بد است در آخرت هم بايد بد باشد
اما ما ميبينيم كه قرآن ميگويد هرچه بخواهي آنجا هست و بساط شهوات حسابي برپاست

اين از نظر من يه تناقض بزرگه در آموزه هاي اسلام

چرا در عالم عيني لذت خواهي از نظر اسلام اصالت ندارد و منشا هر شري معرفي ميشود اما براي پياده سازي خيلي از احكام و دستورات خود از همين غريزه بهره تبليغي ميبرد و بيكباره چيزي كه هدف نبوده و نيست اصالت پيدا ميكند

در دنیا با خواسته های حرام مخالف است آن هم به دلایل و حکمت هایی...

اما در بهشت حرامی وجود ندارد(و اصلا بوجود نمی آید) که محدودیتی اعمال شود.‌‌..

و نکته،اینکه...

در آیاتی که بیان شده هر چه اراده کنند در نزدشان حاضر میشود،بحث آسانی آن است وگرنه در دنیا هم تمامی طیبات قابل استفاده اند مگر بخاطر محدودیت مادی ،طاعت خدا و ظرفیت مادی و...

یا ایها الناس کلوا مما فی الأرض حلالا طیبا...(بقره ۱۶۸و ۸۸ مائده)

و گفته شد آن دسته از خواسته ای نفسانی ای نهی شده اند که حرام و خارج از مسیر بوده اند...

اینکه لذت هدف باشد،نه در دنیا و نه در آخرت اصالت نداشته...

اگر دقت کنید گفته شد...

خواسته ها دوصورت دارد...حلال و حرام...در بهشت جز حلال نیست ‌پس هرچیزی حلال است اما در دنیا سرای آزمایش است و نه پاداش...به همین دلیل نعمات به آن حدی که در آخرت داده میشود نمیباشد...و یکسری محدودیت هایی در راستای همان آزمایش است...

و اینکه...ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون...(ذاریات ۵۶)

هدف از آفرینش انسان بندگی و طاعت خداست و دنیا محل و سرای محک انسان هاست به همین دلیل در آن امر و نهی وجود دارد تا انسان آزموده شود و با طاعت به رحمت خداوند برسد و آن بهشت است...
(علل الشرایع،ج ۱،ص ۲۴،باب ۹،ح ۱۰)

بعبارتی بهشت برای کسی است که از خداوند اطاعت کند و ضمنا خداوند به هیچکس نیازی ندارد.

«... اگه پيروي از هواها تكوينا در دنيا بد است در آخرت هم بايد بد باشد...»

در بهشت حرامی وجود ندارد و تمام لذات آن حلال است زیرا حکم و شرایط حرمت در آنجا وجود ندارد و ضرر های دنیوی و...هم.
بنابراین هرچه بخواهند مشکلی ندارد...
و همچنین این لطف و پاداش خداست به اهل بهشت...برای همین محدودیت های آزمایشی ای که در دنیا وجود داشته در بهشت وجود ندارد...و طبیعت انسان هم تغییراتی پیدا میکند...مثل نامحدود شدن در خوردن و آشامیدن و نبود خستگی و درد و خواب و قوه قوی و.... پس ضرر های دنیوی هم وجود ندارد...
و نبود ضرر در آن نعمات مثل مستی مریضی ضعف خستگی مرگ و...
مثلا در آنجا شراب(یعنی نوشیدنی) مست کننده نیست پس حلال است و هچنین پاک است و نجس نیست(۲۱ انسان)
و...

والسلام

ملّاعلي;633419 نوشت:
پسي چرا وقتي نوبت به زندگي دنيا ميرسه اينقدر نفسانيات مذموم ميشود؟؟؟

ملّاعلي;633419 نوشت:
به هر حال اين دوگانگي براي من حل نشده و فكر ميكنم كه يك جاي كار داره ميلنگه

ملّاعلي;633701 نوشت:
اگر شهوات مطلق خوب نيست ، بهشت و دنيا نداره...داره؟
اگر جواب مثبت است چرا وعده داده شده كه در بهشت هرچه بخواهي هست؟؟؟؟
من نمي دونم چرا شما متوجه اين تناقض نيستيد

با عرض سلام به شما دوست گرامی

مطالبی که نقل قول شده است در پست اخیری که ارائه کردیم پاسخ گفته شده است. لطفا دقت فرمایید.

در پناه حق

ملّاعلي;633739 نوشت:
اگه پيروي از هواها تكوينا در دنيا بد است در آخرت هم بايد بد باشد
اما ما ميبينيم كه قرآن ميگويد هرچه بخواهي آنجا هست و بساط شهوات حسابي برپاست

اين از نظر من يه تناقض بزرگه در آموزه هاي اسلام

چرا در عالم عيني لذت خواهي از نظر اسلام اصالت ندارد و منشا هر شري معرفي ميشود اما براي پياده سازي خيلي از احكام و دستورات خود از همين غريزه بهره تبليغي ميبرد و بيكباره چيزي كه هدف نبوده و نيست اصالت پيدا ميكند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

لطفا در پست اخیر دقت بیشتری بفرمایید.

در پناه حق

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;632158 نوشت:
سلام

اصالت لذت و خويش محوري چگونه در اسلام نيست؟ در حالي كه در قرآن پر است از تعاليمي كه بر مبناي وعده ي رسيدن به لذت بهشت ميباشد!
مخصوصا آيه هفتاد يك سوره زخرف كه سرحد ماده پرستي و نفس خواهي رو ميتوان درش ديد
وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ

كاري به اين مطلب كه آيا نعيم ذكر شده در قرآن تمثيل و استعاره است يا خير نداريم اونچه كه موضوع اين بحثه اينه كه برحسب ظاهر هم كه شده در اسلام به نفس خواهي و لذت طلبي اصالت داده شده ...
اگر نگوييم مستقيم ، غيرمستقيم مسلم است

منتظر پاسخ شما هستم
باتشكر


سلام
لذت چیز بدی نیست اما هرچیزی حدی دارد
آب مایه حیات است اما اگر در آن غرق شوی میمیری
البته فلسفه طرح این مباحث در قرآن ترغیب و تشویق افراد به بهشت و اعمالی است که پاداشهای آنرا موجب میشود
این ترغیبات هم منطقی و عاقلانه است
البته لذایذ اخروی فوق تصور ماست
یا علیم[/]

محی الدین;634054 نوشت:
البته فلسفه طرح این مباحث در قرآن ترغیب و تشویق افراد به بهشت و اعمالی است که پاداشهای آنرا موجب میشود

سلام
به هر حال اين وعده و وعيد ها از سوي خداوند نشانگر نوعي اصالت لذت در انسانهاست ، در حالي كه ما تعبير و تاويلات زيادي داريم از قرآن و اسلام كه عبادت براي حوري معصيت و شرك است(برگرفته از سخنان امام خميني)

محی الدین;634054 نوشت:
البته لذایذ اخروی فوق تصور ماست
یا علیم

اين سخن هم خالي از ايراد نيست چرا كه بيانگر اين است كه خيالات ما در مورد نعمت هاي بهشت پوچ و غير واقع است.
شايد يكي از دلايل بي اعتنايي مردم اين دوره زمونه به بهشت و وعده هاي آن القاي چنين سخناني است كه بهشت به انديشه نايد...

فرهاد;633767 نوشت:
در بهشت حرامی وجود ندارد و تمام لذات آن حلال است زیرا حکم و شرایط حرمت در آنجا وجود ندارد و ضرر های دنیوی و...هم.
بنابراین هرچه بخواهند مشکلی ندارد...
و همچنین این لطف و پاداش خداست به اهل بهشت...برای همین محدودیت های آزمایشی ای که در دنیا وجود داشته در بهشت وجود ندارد...و طبیعت انسان هم تغییراتی پیدا میکند...مثل نامحدود شدن در خوردن و آشامیدن و نبود خستگی و درد و خواب و قوه قوی و.... پس ضرر های دنیوی هم وجود ندارد...

سلام
چه طوري ميشه جايي يا دنيايي رو تصور كرد كه همه خواسته بدون تزاحم برآورده شود؟

آيا زياده خواهي حلال ، در اسلام مذموم نيست؟
اينكه به مومن وعده هفتصد حوري ميدهند آيا نشانگر زياده خواهي و تنوع طلبي نيست كه به رسميت شناخته شده..!
اين تناقض نيست؟

ملّاعلي;634118 نوشت:
سلام
چه طوري ميشه جايي يا دنيايي رو تصور كرد كه همه خواسته بدون تزاحم برآورده شود؟

آيا زياده خواهي حلال ، در اسلام مذموم نيست؟
اينكه به مومن وعده هفتصد حوري ميدهند آيا نشانگر زياده خواهي و تنوع طلبي نيست كه به رسميت شناخته شده..!
اين تناقض نيست؟


سلام به همه
من فكر مي كنم منظور جناب "ملاعلي" رو متوجه شده باشم

حرف ايشون اين نيست كه بايد الان و در دنيا هرقدر كه ميخوايم شهوتراني كنيم (اولش خودمم فكر كردم منظورشون اينه)

منظور دوستمون فكر مي كنم اين باشه:
چرا اين ميل براي انسان ، هميشه در ذيل و در سايه مسائل ديگه اي تعريف ميشه و صرفاً حالت وسيله داره

نه اينكه بايد هدف يگانهء ما باشه ، اما جا داره كه به عنوان يكي از اهداف بهش نگاه بشه

مثلاً عاشق شدن در اسلام هيچ جايگاهي نداره (يعني اين حس كه در دل يك فرد ايجاد ميشه هيچ جايگاهي نداره)
و چيزي كه در اسلام مهمه اصل ازدواج هست ، با توجه بسيار كم به ميل و رغبت
چون گفته ميشه هدف ازدواج و بچه دار شدن و تربيت نسله تا شيعه زياد بشه

توضيح بنده ادامه داره ، فقط فعلاً ميخوام بدونم منظور دوستمون رو درست متوجه شدم يا خير

Reza-D;634128 نوشت:
مثلاً عاشق شدن در اسلام هيچ جايگاهي نداره (يعني اين حس كه در دل يك فرد ايجاد ميشه هيچ جايگاهي نداره)
و چيزي كه در اسلام مهمه اصل ازدواج هست ، با توجه بسيار كم به ميل و رغبت
چون گفته ميشه هدف ازدواج و بچه دار شدن و تربيت نسله تا شيعه زياد بشه

سلام
احسنت بر شما
ی زمانی فرک کنم تو همین سایت بود نمی دونم در مورد تعدد زوجات بود یا همین بحث عشق حقیقی یا مجازی
دقیقا یادم نیست
اونجا گفتم تک همسری اصل هست
ولی الان متوجه شدم نه اشتباه میکنم
اینجا اصلا اصلی نیست
همین حرفی که جناب اقا رضا گفتند
منتهی من ی خورده نمکشو زیاد میکنم
البته با اجازه صاحبش
ببینید
امور مذکوره یا تحت عنوان فطرت داخل میشن
یا عریزه
اگه فطرت بشری خواستگاه اون باشه میشه براش اصلی در نظر گرفت که بشر فطرتا مایل به همچین گزاره ای هست
والا اگر ثابت شد که این خواست عریزه است
غریزه فقط می خواد, او متوجه منطق و احساس و دین و فطرت نیست
هیچ چیزی رو نمی خواد بر او حاکم باشه
مقوله عشق هم به نظر من از همین مقوله هست
یا عشق رو می برید ذیل فطرت
یا غریزه
که اگه غریزه شد, دو همسری و تک همسری و عشق مجازی و حقیقی و ... اینها
صراحتا بگم
کشکه

Reza-D;634128 نوشت:
سلام به همه
من فكر مي كنم منظور جناب "ملاعلي" رو متوجه شده باشم

حرف ايشون اين نيست كه بايد الان و در دنيا هرقدر كه ميخوايم شهوتراني كنيم (اولش خودمم فكر كردم منظورشون اينه)

منظور دوستمون فكر مي كنم اين باشه:
چرا اين ميل براي انسان ، هميشه در ذيل و در سايه مسائل ديگه اي تعريف ميشه و صرفاً حالت وسيله داره

نه اينكه بايد هدف يگانهء ما باشه ، اما جا داره كه به عنوان يكي از اهداف بهش نگاه بشه

با سلام و تشكر
من درصدد اينكه برداشت ما از لذت در اسلام بايد چه جوري باشه نيستم...وهمونطور كه متوجه شديد در پي تاييد شهوتراني هم نيستم بلكه
دنبال حل اين دوگانگي ام كه چرا از يك طرف با قرائت و رواياتي روبرو ميشويم كه لذت طلبي (حتي حلال) را مطلوب و مقصود انسان نميداند
وحتي تا شرك بودن ، آن را خطاب ميكنند

ولي نوبت به تشويق و ترغيب كه ميرسد همين حس بيكباره موضوعيت پيدا ميكند..
بعنوان مثال همه ميدانند كه تنوع طلبي در اسلام مذموم است اما وقتي قراره كه برخي از احكام مثل تقوا و جهاد در جامعه پياده شود وعده به هزار حوري داده ميشود(در ثواب آن عمل) و بيكباره لذت طلبي اصالت پيدا ميكند

خُب بابا بچه رو هم اينطوري گول نميزنند

ملّاعلي;634150 نوشت:
با سلام و تشكر
من درصدد اينكه برداشت ما از لذت در اسلام بايد چه جوري باشه نيستم...وهمونطور كه متوجه شديد در پي تاييد شهوتراني هم نيستم بلكه
دنبال حل اين دوگانگي ام كه چرا از يك طرف با قرائت و رواياتي روبرو ميشويم كه لذت طلبي (حتي حلال) را مطلوب و مقصود انسان نميداند
وحتي تا شرك بودن ، آن را خطاب ميكنند

ولي نوبت به تشويق و ترغيب كه ميرسد همين حس بيكباره موضوعيت پيدا ميكند..
بعنوان مثال همه ميدانند كه تنوع طلبي در اسلام مذموم است اما وقتي قراره كه برخي از احكام مثل تقوا و جهاد در جامعه پياده شود وعده به هزار حوري داده ميشود(در ثواب آن عمل) و بيكباره لذت طلبي با شروطي اصالت پيدا ميكند

خُب بابا بچه رو هم اينطوري گول نميزنند


ببين برادر ، هيچ نعمتي كه خدا به ما داده به خودي خود بد نيست

شهوت بد نيست ، چون اگر همين شهوت نبود من و شما الان اينجا نبوديم
خشم بد نيست ، چون خشمه كه باعث ميشه ما در برابر كسي كه به خاك ما جسارت كرده بايستيم
عشق به پول بدنيست چون اگر اين نباشه ، ما دنبال همون روزي حلال هم نمي ريم
و نمونه هاي ديگه.....

اما بدي اين اعمال زماني مشخص ميشه كه ما رو از رسيدن به يك خوبي مهمتر محروم كنن

مثلاً خانواده از شهوت مهمتره و اگر ميل به شهوت (كه در حالت عادي خوبه) بخواد به خانواده ضرر بزنه ، ميشه بد
يا احترام ديگران از خشم مهمتره و اگر اين خشم (كه در جاي خودش خوبه) بخواد به احترام افراد خدشه وارد كنه ميشه بد

لذا توجه بيش از حد به اينگونه اميال در دنيا ، خاصيتش اينه كه ما رو از رسيدن به يك موضوع مهمتر محروم ميكنه
اما در آخرت اين خاصيت وجود نداره

براي واضح شدن يك مثال عرض ميكنم
لم دادن روي مبل و فيلم ديدن بسيار لذت بخشه ، اما كار و تلاش براي امرار معاش از اون مهمتره

به همين دليل اگر شما كسي رو ببينيد كه بجاي كار كردن ، مدام توي خونه روي مبل نشسته و داره فيلم مي بينه بهش ميگيد تنبل ، بي عرضه و....
اما اگر همين فرد صبح سر كار بره و بعد از انجام كارش به خونه بياد و بشينه روي مبل فيلم ببينه ، شما بهش خسته نباشيد و آفرين مي گيد

دنيا محل كاره و آخرت محل نشستن روي مبل و استراحت كردن. به همين دليله كه يك سري موضوعات در دنيا بده ولي در آخرت بسيار هم مطلوب هست

اگر موردي هست بفرماييد

[="Tahoma"]بسم الله الرحمن الرحیم

Reza-D;634128 نوشت:
سلام به همه
من فكر مي كنم منظور جناب "ملاعلي" رو متوجه شده باشم

حرف ايشون اين نيست كه بايد الان و در دنيا هرقدر كه ميخوايم شهوتراني كنيم (اولش خودمم فكر كردم منظورشون اينه)

منظور دوستمون فكر مي كنم اين باشه:
چرا اين ميل براي انسان ، هميشه در ذيل و در سايه مسائل ديگه اي تعريف ميشه و صرفاً حالت وسيله داره

نه اينكه بايد هدف يگانهء ما باشه ، اما جا داره كه به عنوان يكي از اهداف بهش نگاه بشه

مثلاً عاشق شدن در اسلام هيچ جايگاهي نداره (يعني اين حس كه در دل يك فرد ايجاد ميشه هيچ جايگاهي نداره)
و چيزي كه در اسلام مهمه اصل ازدواج هست ، با توجه بسيار كم به ميل و رغبت
چون گفته ميشه هدف ازدواج و بچه دار شدن و تربيت نسله تا شيعه زياد بشه

توضيح بده ادامه داره ، فقط فعلاً ميخوام بدونم منظور دوستمون رو درست متوجه شدم يا خير

سلام دوست گرامی برای همین مسئله آیه «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» و توضیحاتش ذکر شد...
هدف خلقت انسان در نهایت بندگی خداست...
اما بدین صورت که خداوند بعنوان پاداش بهشت را به بندگان خود میدهد...
در بهشت،متقین با ذکر خداوند و شکر او به بندگیش میپردازند...
پس هدف اصلی بندگی است و لذات برای همان است.و همچنین پاداشی برای متقین.

همچنین درست است که عاشق شدن در اسلام جایگاهی در مادیات ندارد ولی محبت هست!
همچنانکه «تولی» از فروعات دین ماست...

*چرا عشق بمعنیٰ عشق مذموم است؟*

امام على عليه السّلام فرمودند:
مَنْ عَشِقَ شَيْئا اَعْشى بَصَرَهُ وَ اَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحيحَةٍ وَ يَسْمَعُ بِاُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَةٍ؛
كسى كه به چيزى عشق ورزد، آن عشق، چشمش را نابينا و دلش را بيمار مى سازد، آنگاه با چشمى ناسالم نگاه مى كند و با گوشى ناشـنوا گوش مى دهـد.
نهج البلاغه، خطبه 109

ولی اگر منظور عشق بمعنیٰ محبت است که جایگاهی بس مهم و رفیع دارد...
و حتی همانطور که گفته شد از فروعات دین است و از خود لفظ حب و مشتقاتش بارها در قرآن آمده...

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
مَن ماتَ عَلی حُبِّ آلِ محمّدٍ شهیداً ... و مَن ماتَ علی بُغضِ آل محمّدٍ لَم یَشَمَّ رائحَةَ الجَنَّهِ ؛
کسی که با محبت آل محمد صلّی الله علیه و آله از دنیا برود پاداش شهید خواهد داشت و کسی که با دشمنی آل محمد بمیرد، بوی بهشت به مشام او نخواهد رسید.
بحارالانوار، ج23، ص233

امام صادق عليه السّلام فرمودند:
لاغِنى بِالزَّوجِ عَن ثَلاثَةِ أشياءَ فيما بَينَهُ و بَينَ زوجَتِهِ و هِي: المُوافَقَةُ لِيَجتَلِبَ بِها مُوافَقَتَها و مَحَبَّتَها و هَواها و حُسنُ خُلقِهِ مَعَها وَ استِعمالُهُ استِمالَةَ قَلبِها بِالهَيئَةِ الحَسَنَةِ في عَينِها و تَوسِعَتِهِ عَلَيها ؛
شوهر در رابطه خود با همسرش از سه چيز بى نياز نيست: سازگارى با او تا به اين وسيله سازگارى و محبت و عشق او را به خود جلب كند ، و خوش خويى با او و دلبرى از او با آراستن خود براى وى و فراهم آوردن امكانات رفاهى او .
ميزان الحكمه ، ح 7876

امام باقر عليه السّلام فرمودند:
لَوَ اَنَّ رَجُلاً اَحَبَّ رَجُلاً فِىاللّه لاَثابَهُ اللّه ُ عَلى حُبِّهِ وَ اِنْ كانَ المَحْبُوبُ فِى عِلْمِ اللّه ِ مِن اَهْلِ النّارِ وَلَوَاَنَّ رَجُلاً اَبَغَضَ رَجُلاً للّه ِِ لاَثابَهُ عَلى بُغْضِهِ اِيّاهُ، وَ اِنْ كانَ المُبْغَضُ فِى عِلْمِ اللّه ِ مِنْ اَهْلِ الجَنَّةِ؛
اگر كسى مردى را در راه خدا دوست بدارد، خداوند به او پاداش محبتش را مى دهد، گرچه آن شخص محبوب در علم الهى اهل آتش باشد و اگر كسى شخصى را در راه خدا دشمن بدارد، خداوند پاداش بغض و خشم او را مى پردازد، گرچه شخص مورد خشم و نفرت در علم الهى از اهل بهشت باشد.
مصادقة الأخوان، ص 50

امام صادق عليه السّلام فرمودند:
إنَّ اللهَ عَزَّوَجَّلَ یََرحَمُ الرَّجُلَ لَشُدَةِ حُبِّ لُوَلَدُه.
براستی که خداوند عزوجل رحم می نماید مرد را، به سبب شدت محبت او به فرزندش.
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال

ضمنا محبت به همسر(زوجه) برای فرزند آوری نیست بلکه برای انس و آرامش است(آیات آن در پست های قبلی گذشت) و در رابطه با زوجین از لفظ «مؤدت» استفاده شده که همان حب و الفت و انس هم میتوان دانست...

جمع بندی:

اولا. هدف انسان بندگی است.

دوما. محبت در اسلام هست ولی عشق در اسلام مذموم است.

سوما.اصل در همسر،انس و محبت و آرامش است نه نسل،و نسل از اهداف مهم دنیایی است نه در بهشت.

امام صادق عليه السّلام فرمودند:
اَلعَبدُ كُلَّما إزدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً، إزدادَ فِى الإيمانِ فَضْلاً؛
هرچه زن دوستى بنده افزايش يابد، برايمانش افزوده مى شود.
من لايحضره الفقيه

امام صادق عليه السّلام فرمودند:
مِن أخلاقِ الأنبياءِصلّى اللّه ُ علَيهِم حُبُّ النِّساءِ ؛
از اخلاق پيامبران عليهم السلام ، زن دوستى است .
الكافي: 5 / 320 / 1

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
كُلَّما ازدادَ العَبدُ إيمانا ازدادَ حُبّا للنِّساءِ ؛
هر چه ايمان بنده بيشتر شود، زن دوستى او فزونتر مى شود .
النوادر للراونديّ: 12 منتخب ميزان الحكمه: 510

ملّاعلي;634118 نوشت:
سلام
چه طوري ميشه جايي يا دنيايي رو تصور كرد كه همه خواسته بدون تزاحم برآورده شود؟

آيا زياده خواهي حلال ، در اسلام مذموم نيست؟
اينكه به مومن وعده هفتصد حوري ميدهند آيا نشانگر زياده خواهي و تنوع طلبي نيست كه به رسميت شناخته شده..!
اين تناقض نيست؟

سلام دوست گرامی

تصورش راحته «بهشت»...

ما اگه به «قادر» بودن خدا هم توجه کنیم و متوجه بشیم،نتنها تصورش که باورش هم مشکلی ندارد...
همچنانکه خداوند توان آفریدن انسان از عدم و هستی و مکان را از عدمشان دارد...قدرت آفرینش بهشت را هم دارد...

امام علي عليه السّلام فرمودند:
... فَبَعَثَ فيهِمْ رُسُلَهُ، وَ واتَرَ إِليْهِمْ أَنْبِيائَهُ، لِيَسْتَأْدوُهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِهِ، وَ يُذكِرُّوهُمْ مَنِسْىَّ نِعْمَتِةِ، وَ يَحْتَجوُّا عَلَيْهِمْ بِالتَّبلْيغِ، وَ يُثيروُا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ، وَ يُرُوهُمْ آياتِ الْمَقْدِرَةِ...؛
خداوند پيامبرانش را در ميان مردم معبوث ساخت، و رسولانش را پشت سرهم به سوى آنان فرستاد، تا وفا به پيمان فطرت را از انسانها مطالبه نمايند، و نعمتهاى فراموش شده را به يادشان آورده، و با ابلاغ دستورات خدا حجت را بر آنها تمام كنند، گنجهاى پنهانى عقلها را آشكار سازند و آيات قدرت خدايى را به آنان نشانى دهند.
نهج البلاغه: خطبه 1

امام علي عليه السّلام فرمودند:

در شگفتم از كسى كه در قدرت خدا ترديد كند با اين كه آفريده او را مى بيند.
غررالحکم ، باب معرفت خدا

«أ و لیس الذی خلق السماوات و الأرض بقادر علی أن یخلق مثلهم بلی و هو الخلاق العلیم»
یٓس - ۸۱

*زیاده روی*

امام علي عليه السّلام فرمودند:
اَلاِسْرافُ يُفـْنِى الْجَزيلَ؛
اسراف و زياده روى فراوانى را نابود مى سازد.
ميزان الحكمه، ج 4، باب اسراف، حديث 8481

امام علي عليه السّلام فرمودند:
اَلتَّبْذِيرُ قَرِينُ مُفْلِسٍ؛
زياده روى همراه با تنگدستى است.
ميزان الحكمه، ج 1، حديث 1660

امام صادق عليه السّلام فرمودند:
اِنَّ الْقَصْدَ اَمْرٌ يُحِبُّهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ وَاِنَّ السَّرَفَ يُبْغِضُهُ حَتّى طَرْحِكَ النَّواةَ فَاِنَّها تَصْلَحُ لِشَيْىٍٔوَحَتّى صَبّْكَ فَضْلَ شَرابِكَ؛
ميانه روى را خداوند متعال دوست دارد و اسراف و زياده روى مورد خشم اوست حتى اگر اسراف در انداختن هسته خرمایى باشد كه قابل مصرف است يا زيادى آبى كه خورده شده، باشد.
تحف العقول، ص 301

از عامر بن جذاعه نقل شده است كه گفت: مردى خدمت امام صادق عليه السلام آمد، حضرت به او فرمودند:
اِتَّقِ اللّهَ وَلاتُسْرِفْ وَلاتُقْتِرْ وَلكِنْ بَيْنَ ذلِكَ قَوامٌ، اِنَّ التَّبْذيرَ مِنَ الاِسْرافِ، قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ؛ وَلاتُبَذِّرْ تَبْذيرا؛
برخود هم سخت مگير و ميانه روى مايه استوارى است، تبذير همان اسراف است كه خداوند درباره آن فرموده: تبذير و زياده روى نكن.
تفسير نورالثقلين، ج 2، سوره اسراء، ص 56

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
مَنِ اقْتَصَدَ فِى مَعيشَتِهِ رَزَقَهُ اللّهُ وَ مَـنْ بَـذَّرَ حَرَمَهُ اللّه.
كسى كه در زندگى ميانه روى را رعـايت نمايد، خداوند او را روزى مى دهد و كسى كه اسراف و زياده روى كند، او را محروم مى سازد.
وسائل الشيعه، جلد 15، ص 259

امام صادق عليه السّلام فرمودند:
إنَّ معَ الاِسراف قِلَّة البَركة.
به درستي که با اسراف و زياده‌روي، کمي بركت است.
وسائل الشيعة، ج 15، ص 361

امام علي عليه السّلام فرمودند:
التّبذيرُ عنوانُ الفاقَة.
زياده‌روي، مقدمه فقر و تنگدستي است.
غررالحكم، ص 21

اینها قواعد دنیای است آن هم بدلیل شرایط دنیا...

و اما پاسخ:

«و الله یدعو إلی الدارالسلام و یهدی من یشاء الی صراط مستقیم»
یونس - ۲۵

منظور از دارالسلام بهشت میباشد(معانی الأخبار،ص ۱۷۶،ج۲)

«...یا آدم اسکن أنت و زوجک الجنة و کلا من حیث شئتما...»
أعراف - ۱۹

«مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الأنهار أکلها دائم...»
رعد - ۳۵

در بیان اول

دوست گرامی در بهشت اسراف معنا ندارد زیرا نعماتش پایان ناپذیر و استفاده از آن نامحدود است و اسراف وقتی معنا دارد که موجب از دست رفتن یا استفاده بیهوده از نعمات خداوند بشود و بهشت خود جایگاه نعمت است(جنة النعیم-۸۵ شعراء) و در نعمت آن کم شدن و اسراف راه ندارد...

ولی در دنیا اسراف راه دارد و هچنین صدماتی از جمله فقر بیماری شهرت طلبی و...

امام رضا عليه السّلام فرمودند:
اِجْعَلُوا لِأَنْفُسِکُمْ حَظّا مِنَ الدُّنْیا، بِاِعْطائِها ماتَشْتَهى مِنَ الْحَلالِ وَ مالَمْ یَنَلِ المُرُوَّةَ وَلاسَرَفَ فیهِ، وَاسْتَعینوُا بِذلِکَ عَلى اُمُورِالدّینِ؛
براى خودتان بهره اى از دنیا قرار دهید، به این که خواسته هاى دل را از حلال به آن بدهید، تا حدّى که مروّت را از بین نبرد و اسراف در آن نباشد، و بدین وسیله، بر کارهاى دین کمک بجویید.
فقه الرضا عليه السلام، ص 337

بیان دوم

امام حسن عليه السّلام فرمودند:
«لَوْ جَعَلْتُ الدُنْيا كُلَّها لُقْمَةً واحِدَةً لَقَمْتُها مَنْ يَعْبُدُ اللّه َ خالِصا لَرَأَيْتُ أَنّى مُقَصِّرٌ فِى حَقِّهِ، وَلَوْ مَنَعْتُ الكافِرَ مِنْها حَتّى يَمُوتَ جُوعا وَعَطَشا ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الماءِ لَرَأَيْتُ أَنّى قَدْ أَسْرَفْتُ.» ؛
«اگر همه دنيا را تبديل به يك لقمه غذا كنم و به انسانى كه خدا را از روى خلوص عبادت مى كند بخورانم، درباره او كوتاهى كرده و خودم را مقصّر مى دانم و چنانچه فرد كافرى را گرسنگى دهم تا به آن اندازه كه جانش از شدّت گرسنگى و تشنگى به لب برسد، آنگاه مقدارى كمى آب به او بدهم، خود را نسبت به او اسراف كار مى پندارم.»
[ مجموعه ورام، ص350.]

خداوند تعالی خود به متقین وعده ی بهشت داده بهشتی که سرشار از نعمات الهی بوده و زایل شدنی برای آن نیست...
و همچنین معیار عدل اینجا هم همچنون قضیه «امتحان طاعت محدود و پاداش نامحدود» است،یعنی:
همچنانکه خداوند تعالی برای کسی که در زندگی دنیوی خود که محدود است بهشت جاودان را پاداش قرار داده...در برابر قناعت در دنیا و کمبود نعمات و حصر قسمتی از لذت های آن،در بهشت نعمت های نامحدود و بدون حصر و محدودیت داده...

بیان سوم

«معنای اسراف»

اسراف به معنای حقیقی رابطه ای با عدل و حکمت دارد...

(عدل)مثلا،کوچکترین و کمترین نعمتی که در راه معصیت صرف شود اسراف است...

در تفسير علىّ بن ابراهيم قمى و در روايت ابى الجارود از امام باقرعليه السلام نقل شده كه حضرت در مورد آيه «وَالَّذينَ اِذا اَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفوُا وَلَمْ يَقْتُروا» فرمودند:
وَاْلاِسْرافُ اْلاِنْفاقُ فِى الْمَعْصِيَةِ فِى غَيْرِ حَقٍّ؛
بخشش در راه معصيت و بناحق، اسراف است.
تفسير نورالثقلين، ج 4؛ سوره فرقان، ص 67

(حکمت) مثلا اگر در دنیا بیش از حد میانه خودمان و مالمان را صرف کنیم این اسراف است...

امام علي عليه السّلام فرمودند:
اَلا وَاِنَّ اِعْطاءَ الْمالِ فِى غَيْرِ حَقِّه ِ تَبْذيرٌ وِاِسْرافٌ وَهُوَ يَرْفَعُ صاحِبَهُ فِى الدُّنْيا وَيَضَعُهُ فِى اْلاخِرَةِ وَ يُكْرِمُهُ فىِ الناسِ وَ يُهينُهُ عِنْدَاللّهِ؛
بخشش هاى بى جاى مال و ثروت، اسراف و زياده روى محسوب مى شود و بخشنده آن را در دنيا بالا مى برد و در آخرت او را پائين مى آورد، او را در بين مردم بزرگ جلوه مى دهد، و نزد خدا خوار و سبك مى كند.
نهج البلاغه، خطبه 126

آن هم بخاطر تبعات آن مثل ریا،غفلت،فقر و تنگدستی،شهرت و... که قبل و در اول بحث گذشت...

ولی در بهشت از حیث عدل نتنها مشکلی ندارد بلکه این عدل است زیرا وعده الهی میباشد.

و همچنین گفته شد چون محدودیت های دنیوی در بهشت وجود ندارد و همچنین نعمات آن نامحدود است اسراف از حیث حکمت هم معنا ندارد.

موفق باشید.

Reza-D;634155 نوشت:
اما بدي اين اعمال زماني مشخص ميشه كه ما رو از رسيدن به يك خوبي مهمتر محروم كنن

اون چيز مهمتر چيه؟ زنهاي زيبا تر و كاخهاي گسترده تر؟ اين همه شماتت از لذت طلبي براي رسيدن به لذت بيشتر؟ كه اگر آدمي ترك لذت نكرد براي لذت بيشتر مستحق نار و عقرب است؟

Reza-D;634155 نوشت:
دنيا محل كاره و آخرت محل نشستن روي مبل و استراحت كردن. به همين دليله كه يك سري موضوعات در دنيا بده ولي در آخرت بسيار هم مطلوب هست

بايد اول بتونيد توضيح بديد كه چطوري ميشه كه اينطوري ميشه؟

ملّاعلي;634089 نوشت:
سلام
به هر حال اين وعده و وعيد ها از سوي خداوند نشانگر نوعي اصالت لذت در انسانهاست ، در حالي كه ما تعبير و تاويلات زيادي داريم از قرآن و اسلام كه عبادت براي حوري معصيت و شرك است(برگرفته از سخنان امام خميني)

اين سخن هم خالي از ايراد نيست چرا كه بيانگر اين است كه خيالات ما در مورد نعمت هاي بهشت پوچ و غير واقع است.
شايد يكي از دلايل بي اعتنايي مردم اين دوره زمونه به بهشت و وعده هاي آن القاي چنين سخناني است كه بهشت به انديشه نايد...


سلام
شکی نیست که انسانها به مساله لذت اهمیت بسیار می دهند
از سوی دیگر شکی نیست که جلب و جذب انسانها از راههای مطلوب و مورد نظرشان آسانتر و عاقلانه تر است
بر پایه این دو اصل طرح لذایذ بهشتی در قرآن و روایات ضمن صدق بودن برای ترغیب انسانهاست و نه بر مبنای اصالت لذت مادی در اسلام
و اما مساله شرک
این نعمتها و لذایذ برای کسانی است که به نیت تقرب به خدای متعال بندگی کرده باشند و برای کسی که قصد تقرب نداشته حاصل نمیشود پس منافاتی بین شوق به بهشت و نیت تقرب نیست اگر چنین بود خدای متعال خود بهانه ای برای شرک ایجاد نمیکرد
به بیان ساده تر بهشت و لذایذش اجر بندگی خداست لذا نمی توان گفت شوق به بهشت با بندگی منافات دارد
و اما در مورد فوق تصور بودن لذایذ بهشت
معنایش این است که ذهن و فعلیت ادراک معنوی اغلب انسانها از ادراک عظمت بهشت و نعمتهای آن عاجز است نه اینکه هیچ تصوری نمی تواند داشته باشد چه اینکه قرآن کریم فرمود :
نعمتهای مشابهی را به بهشتیان می دهند ( و اوتوا به متشابها )
به این معنا که مراتب نازله این لذایذ را در دنیا چشیده اند
یا علیم

[="Tahoma"]بسم الله الرحمن الرحیم

ملّاعلي;634150 نوشت:
با سلام و تشكر
من درصدد اينكه برداشت ما از لذت در اسلام بايد چه جوري باشه نيستم...وهمونطور كه متوجه شديد در پي تاييد شهوتراني هم نيستم بلكه
دنبال حل اين دوگانگي ام كه چرا از يك طرف با قرائت و رواياتي روبرو ميشويم كه لذت طلبي (حتي حلال) را مطلوب و مقصود انسان نميداند
وحتي تا شرك بودن ، آن را خطاب ميكنند

ولي نوبت به تشويق و ترغيب كه ميرسد همين حس بيكباره موضوعيت پيدا ميكند..
بعنوان مثال همه ميدانند كه تنوع طلبي در اسلام مذموم است اما وقتي قراره كه برخي از احكام مثل تقوا و جهاد در جامعه پياده شود وعده به هزار حوري داده ميشود(در ثواب آن عمل) و بيكباره لذت طلبي اصالت پيدا ميكند

خُب بابا بچه رو هم اينطوري گول نميزنند

ملّاعلي;634170 نوشت:
اون چيز مهمتر چيه؟ زنهاي زيبا تر و كاخهاي گسترده تر؟ اين همه شماتت از لذت طلبي براي رسيدن به لذت بيشتر؟ كه اگر آدمي ترك لذت نكرد براي لذت بيشتر مستحق نار و عقرب است؟

بايد اول بتونيد توضيح بديد كه چطوري ميشه كه اينطوري ميشه؟

با سلام

دوست گرامی در رابطه با باید و نباید های دنیای گفته شد:

اول.هدف انسان بندگی خداست و بهشت پاداش آن و بهشت هدف طاعت نیست بلکه خود طاعت و بندگی هدف است

دوما.هیچ حلال خواهی در انسان مطلقا حرام نشده همچنانکه آیات آن گذشت و گفته شد خداوند خود مجوز استفاده از حلال ها را به انسان داده و اصلا حلال یعنی همین

سوما.اینکه نعمات در دنیا به شدت و رغبت آخرت نیست چون اینجا دارالفتنه است و بهشت دارالسلام و اینجا محل زراعت و آنجا محل برداشت و اینجا محل عمل و بهشت محل پاداش است و اصل و مطلوب همان بندگی خداست...

ضمنا آنچه بد دانسته شده «عمل برای بهشت» است نه خود بهشت...
اگر انسان برای خدا عمل کند و طاعت خدا کند و «اخلاص» داشته باشد شرط است...
دوباره تکرار میکنم بهشت پاداش است نه نهایت و غایت...

فرهاد;634168 نوشت:
تصورش راحته «بهشت»... ما اگه به «قادر» بودن خدا هم توجه کنیم و متوجه بشیم،نتنها تصورش که باورش هم مشکلی ندارد... همچنانکه خداوند توان آفریدن انسان از عدم و هستی و مکان را از عدمشان دارد...قدرت آفرینش بهشت را هم دارد...

سلام
بله اما خداوند فعلش بر اساس عقل و حكمت است بايد بتوان از نظر عقلي تشريح كرد كه چطور در دنيا لذت ها تزاحم دارند ولي درآخرت ندارند در غير اين صورت اينجا فقط يك ادعايي طرح شده كه به تمثيل و تشبيه نزديك است نه به واقعيت

فرهاد;634168 نوشت:
و همچنین گفته شد چون محدودیت های دنیوی در بهشت وجود ندارد و همچنین نعمات آن نامحدود است اسراف از حیث حکمت هم معنا ندارد

يعني ميفرماييد شهوت راني في نفسه بد نيست؟
شايد تاويل نعيم بهشتي (توسط بعضي از فلاسفه اسلامي )به لذات روحاني و عقلي به خاطر عدم توجيه همين مسئله باشد

ملّاعلي;634170 نوشت:
اون چيز مهمتر چيه؟ زنهاي زيبا تر و كاخهاي گسترده تر؟ اين همه شماتت از لذت طلبي براي رسيدن به لذت بيشتر؟ كه اگر آدمي ترك لذت نكرد براي لذت بيشتر مستحق نار و عقرب است؟
فكر ميكنم اصلاً به صحبت هاي من دقت نفرموديد. من كي گفتم اون چيز مهمتر يعني زنهاي زيباتر؟!!!
دونه دونه براي شما مثال زدم برادر. گفتم اون چيز مهمتر ميتونه موارد مختلفي باشه
مثلاً اگر در دنيا زن و مردي رابطه داشته باشن احتمال باردار شدن زن هست ، اما در آخرت همچين احتمالي نيست (فقط مثاله نه يك مطلب دقيق)

يه جور ديگه توضيح ميدم

. اگر آدمي ترك لذت نكرد و دنبال لذات بيشتر رفت عذاب ميشه ، اما نه بخاطر خود لذت ، بلكه بخاطر اينكه با مشغول شدن به اين لذت ، از پيشرفت هاي مهمتري بازمونده. دوباره مثال بنده رو بخونيد:
Reza-D;634155 نوشت:
اگر شما كسي رو ببينيد كه بجاي كار كردن ، مدام توي خونه روي مبل نشسته و داره فيلم مي بينه بهش ميگيد تنبل ، بي عرضه و....
اما اگر همين فرد صبح سر كار بره و بعد از انجام كارش به خونه بياد و بشينه روي مبل فيلم ببينه ، شما بهش خسته نباشيد و آفرين مي گيد
اگر شما پدر همچين فردي باشيد و در حالت اول اون رو تنبيه كنيد ، تنبيه شما به دليل اين هست كه پاي تلويزيون نشستن ، فرزند رو از دنبال كار رفتن غافل كرده ، نه اينكه بخاطر فيلم ديدن تنبيه ش كرده باشيد. حالا اگر كارش رو درست انجام بده بعدش بياد فيلم ببينه ، تنبيه ش ميكنيد؟! مطمئناً خير. چون مشكل شما با اصل فيلم ديدن نيست ، بلكه با اين هست كه نابجا و بي موقع فيلم ببينه

ملّاعلي;634170 نوشت:
بايد اول بتونيد توضيح بديد كه چطوري ميشه كه اينطوري ميشه؟
اين سوال رو متوجه نشدم

فرهاد;634168 نوشت:
سلام دوست گرامی برای همین مسئله آیه «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» و توضیحاتش ذکر شد
ابتدا تشكر از زحمتي كه ميكشيد و روايات و آياتي كه با صرف وقت قرار مي ديد. دستتون درد نكنه

تا امروز چندين بحث و تاپيك ديدم كه آخرش به همين بخش كه ميخوام عرض كنم ختم ميشه. اينكه رضاي خدا يعني چي؟

دو اعتقاد وجود داره كه بنده خودم به دومي اعتقاد دارم

1 - رضاي خدا يعني اينكه ما ببينيم خدا چي دوست داره و اصلاً به علاقهء خودمون توجه نكنيم. يعني از ابتدا تمام خواسته ها و تمايلات خودمون رو كنار بذاريم و فقط ببينيم خدا چي ميخواد و همون رو انجام بديم. مثلاً در ازدواج ببينيم خدا چه زني يا مردي رو مي پسنده و با همون ازدواج كنيم

2 - رضاي خدا لزوماً به معناي اين نيست كه ما تمام خواسته ها و تمايلات خودمون رو كنار بذاريم. بلكه تا زماني كه خواست ما تعارضي با خواست خدا نداشته باشه ، ما داريم طبق رضاي خدا عمل مي كنيم گرچه خودمون هم لذت ببريم. اما گاهي پيش مياد كه خواست ما با رضاي خدا تعارض پيدا ميكنه كه در اونجا بايد پا روي نفس بذاريم

حالا مشكل اينه كه خيلي از مذهبي ها (دانسته يا ندانسته) به حالت اول اعتقاد دارن و اون رو ترويج ميدن و كلاً ميلشخصي رو نفي ميكنن. مثلاً همين موضوعي كه دوستمون مطرح كردن ، ازدواجي كه برخي مذهبي ها درنظر دارن (و بقيه رو هم ملزم به پذيرش اون ميدونن) اينطوره كه انگار داري مرجع تقليد انتخاب ميكني (يكي از بحث هايي كه قبلاً هم داشتم)
يعني فقط بايد دنبال اين باشي كه نماز شب ميخونه يه نه؟
چادري هست يا نه؟
روزه ميگيره يا نه؟
و.......

لطفاً دقت كنيد برادر من نميگم اينها مهم نيست. حرف من اينه كه هيچ ايرادي نداره اگر من ابتدا از چهرهء طرف خوشم بياد يا حس قلبي بهش پيدا كنم (كشش عاشقانه) و بعدش برم درمورد دينش هم تحقيق كنم. يعني عشق و ميل جنسي من هم برام ارزش داشته باشه
اما چيزي كه من تا حالا از نظر ديني ديدم ، اينه كه بايد كامل اين اميال رو بذاري كنار و فقط به دين طرف توجه كني و هدفت فقط رسيدن به خدا باشه
حالا بعدش انشاالله بهش علاقه مند ميشي!

[="Tahoma"]بسم الله الرحمن الرحیم

ملّاعلي;634180 نوشت:

يعني ميفرماييد شهوت راني في نفسه بد نيست؟
شايد تاويل نعيم بهشتي (توسط بعضي از فلاسفه اسلامي )به لذات روحاني و عقلي به خاطر عدم توجيه همين مسئله باشد

دوست گرامی از چند مطلب قبل بنده عرض کردم غرایض انسان فی النفسه بد نیست منتها بحث حلال و حرام مربوط به مسیر و میزان ارضای خواسته هاست...

فرهاد;633497 نوشت:

پس اگر شهوت مطلقا بد است چرا اینجا تایید شده؟...

مطمئنا در اسلام راه اعتدال را قرار داده اند...

در اسلام برای هر غریزه محلی قرار داده شده و هیچ غریزه ای در انسان عبس و بیهوده نیست...

قوه جنسی علاوه بر اینکه عامل تداوم نسل انسان میباشد باعث انس و آرامش زوج میباشد و راه حلال آن هم ازدواج است...
(آیه ۲۱ سوره روم)

اسلام هیچ غریزه ای را تعطیل نکرده بلکه تعدیل کرده...[یعنی مسیر را مشخص میکند]

برای مثال در جایی از زنا نهی میکند...در جایی به ازدواج امر میکند...و از رهبانیت نهی میکند...

این ها قابل جمع است...

و من الله التوفیق[/

[="Tahoma"]بسم الله الرحمن الرحیم

Reza-D;634202 نوشت:
ابتدا تشكر از زحمتي كه ميكشيد و روايات و آياتي كه با صرف وقت قرار مي ديد. دستتون درد نكنه

تا امروز چندين بحث و تاپيك ديدم كه آخرش به همين بخش كه ميخوام عرض كنم ختم ميشه. اينكه رضاي خدا يعني چي؟

دو اعتقاد وجود داره كه بنده خودم به دومي اعتقاد دارم

1 - رضاي خدا يعني اينكه ما ببينيم خدا چي دوست داره و اصلاً به علاقهء خودمون توجه نكنيم. يعني از ابتدا تمام خواسته ها و تمايلات خودمون رو كنار بذاريم و فقط ببينيم خدا چي ميخواد و همون رو انجام بديم. مثلاً در ازدواج ببينيم خدا چه زني يا مردي رو مي پسنده و با همون ازدواج كنيم

2 - رضاي خدا لزوماً به معناي اين نيست كه ما تمام خواسته ها و تمايلات خودمون رو كنار بذاريم. بلكه تا زماني كه خواست ما تعارضي با خواست خدا نداشته باشه ، ما داريم طبق رضاي خدا عمل مي كنيم گرچه خودمون هم لذت ببريم. اما گاهي پيش مياد كه خواست ما با رضاي خدا تعارض پيدا ميكنه كه در اونجا بايد پا روي نفس بذاريم

حالا مشكل اينه كه خيلي از مذهبي ها (دانسته يا ندانسته) به حالت اول اعتقاد دارن و اون رو ترويج ميدن و كلاً ميلشخصي رو نفي ميكنن. مثلاً همين موضوعي كه دوستمون مطرح كردن ، ازدواجي كه برخي مذهبي ها درنظر دارن (و بقيه رو هم ملزم به پذيرش اون ميدونن) اينطوره كه انگار داري مرجع تقليد انتخاب ميكني (يكي از بحث هايي كه قبلاً هم داشتم)
يعني فقط بايد دنبال اين باشي كه نماز شب ميخونه يه نه؟
چادري هست يا نه؟
روزه ميگيره يا نه؟
و.......

لطفاً دقت كنيد برادر من نميگم اينها مهم نيست. حرف من اينه كه هيچ ايرادي نداره اگر من ابتدا از چهرهء طرف خوشم بياد يا حس قلبي بهش پيدا كنم (كشش عاشقانه) و بعدش برم درمورد دينش هم تحقيق كنم. يعني عشق و ميل جنسي من هم برام ارزش داشته باشه
اما چيزي كه من تا حالا از نظر ديني ديدم ، اينه كه بايد كامل اين اميال رو بذاري كنار و فقط به دين طرف توجه كني و هدفت فقط رسيدن به خدا باشه
حالا بعدش انشاالله بهش علاقه مند ميشي!

با سلام بر شما برادر گرامی

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
و اِذا ارادَ انْ يتزوجَ امرئةً بعثَ اليها مَنْ يَنظرُ اليها.
هنگامي که مردي خواست با زني ازدواج کند، به سوي آن زن کسي را بفرستد تا او را ببيند(مورد ارزيابي قرار دهد).
سنن النبي، ص 147

بحث اول:«ملاک های ازدواج»

مقدمه

در حدیث از لفظ (نظر) استفاده شده که دلالت بر براندازی کلی از حیث اخلاقی و دینی،سلامتی و ظاهری و... دارد...
بطور عام نظر یعنی دید ظاهری که شامل زیبایی ها ،تدین و اخلاق میشود( در سطح آشنایی و ابتدایی و از روی ظاهر)

مطلب

در اسلام همچنانکه امر به ازدواج شده،نسبت به انتخاب همسر هم توجه داده...

اما با توجه به اینکه حتی از لحاظ عرفی هم مشخص است قبل ازدواج باید به شرایط ذیل دقت کرد:

اول.هم شأنی
دوم.سازگاری و تناسب
سوم.محبت

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
تنکح المرأه لأربع، لمالها، و لحسبها و لجمالها و لدینها فاظفر بذات الدّین تربّت یداک؛
زن را براى چهار چیز گیرند، مال و شرف و جمال و دین و تو زن دین دار بجوى.
نهج الفصاحه

امام حسن عليه السّلام فرمودند:
زَوِّجْها مِنْ رَجُلٍ تَقىٍّ فَاِنَّهُ اِنْ اَحَبَّها اَكْرَمَها وَ اِنْ اَبْغَضَها لَمْ يَظْلِمْها؛
دخترت را به ازدواج مردى با تقوا درآور؛ زيرا اگر دخترت را دوست داشته باشد، گرامى اش مى دارد و اگر دوستش نداشته باشد به او ظلم نمى كند.
مكارم الاخلاق، ص 204

اسلام نمیگوید به جمالات زن نگاه نکن بلکه امر میکند از در بحث شأنیت،ملاک اول تدین طرفین(هم پسر و هم دختر) باشد

زیرا خود تدین باعث چند مبحث میشود:
اولا خوش اخلاقی
دوما اشتراکات بین دختر و پسر بیشتر میشود
سوما مقاصدی یکی یا نزدیکتر به هم دارند
چهارم عشق و علاقه،همیاری و محبت(اگر متدین کامل باشند قطعا اینطور است)
پنجم صبر و گذشت و سازگاری
ششم عدم خیانت در نفس و امانت

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
إیّاکم و خضراء الدّمن قیل و ما خضراء الدّمن؟ قال المرأه الحسناء فی منبت سوء؛
از سبزه مزبله بپرهیزید گفتند سبزه مزبله چیست؟ گفت زن زیبا در خانواده بد.
نهج الفصاحه

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
إذا ألقى اللَّه فی قلب امرء خطبه امرأه فلا بأس أن ینظر إلیها؛
وقتى خداوند خواستگارى زنى را به دل کسى انداخته باشد، مانعى نیست که او را بنگرد.
نهج الفصاحه

اگر در اسلام علاقه مهم نیست و چهره مهم نیست پس حدیث فوق چیست؟

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
يا مَعشَرَ الشَّبابِ عَلَيكُم بِالباهِ فَاِن لَم تَستَطيعوهُ فَعَلَيـكُم بِالصّيامِ فَاِنَّهُ وِجاؤُهُ؛
اى گروه جوانان! ازدواج كنيد . اگر نمى توانيد، روزه بگيريد كه روزه مهارِ شهوت است.
كافى ، ج 4، ص 180، ح 2

و اگر یکی از دلایل آن رفع نیاز جنسی نیست پس حدیث فوق چیست؟

در اسلام زیبایی زن برای ازدواج در مرتبه پایین تر از تدین قرار دارد...

امام صادق عليه السّلام فرمودند:
النَّشْوَةُ فى عَشَرَةِ اَشْياءَ: فِى الْمَشْىِ وَ الرُّكُوبِ وَ الاِرتِماسِ فِى الْماءِ وَ النَّظَرِ اِلَى الْخُضْرَةِ وَ الاَكْلِ وَ الشُّرْبِ وَ الْجِماعِ وَ السِّواكِ وَ غَسْلِ الرَّأْسِ بِالْخَطْمىِّ وَ النَّظَرِ اِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْناءِ وَ مُحادَثَةِ الرِّجالِ؛
نشاط در ده چيز است: پياده روى، سوارى، آب تنى (شنا)، نگاه كردن به سبزى، خوردن و آشاميدن، آميزش، مسواك كردن، شستن سر با خطمى، نگاه كردن به زن زيبا و گفتگوى حكيمانه.
خصال، ص 443، ح 38

امام رضا عليه السّلام فرمودند:
ثَلاثٌ مِن سُنَنِ المُرسَلينَ : العَطَرُ ، وأخذُ الشَّعرِ ، وكَثرَةُ الطَّروقَةِ؛
از سنّت هاى پيامبران است : عطر زدن ، كوتاه كردن مو و فراوانىِ آميزش .
الكافي ، جلد 5 ، صفحه 320 ، حديث 3

نتیجه:لذت همسر از همسر به هیچ وجه مشکلی ندارد...

و اما بحث رضا:

بحث رضا...

هر فعل حلال و مباحی که به نیت خوشنودی خدا صورت بگیرد مورد رضای خداست...

رسول اللّه صلي الله عليه و آله :
إنَّ الدُّنيا مَلعونَةٌ مَلعونٌ ما فيها ، إلاّ مَا ابتُغِيَ بِهِ وَجهُ اللّه ِ .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله :
دنيا، لعنت شده است و آنچه در آن است نيز لعنت شده ، مگر آنچه بدان رضايت خدا طلب شود.
الأمالي للطوسي : ص 531 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 368 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 56 ، أعلام الدين : ص 194 كلّها عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 80 ح 3

برای مثال:

یکی ازدواج میکند و نیتش چون آن دختر زیباست...

یکی ازدواج میکند چون و برای اینکه نیتش خشنودی خداست...و اینکه از نعمات خدا بهره برده و خدا را شکر کند و از گناه خود را حفظ کند...و ملاک اولش تدین طرف است...

یعنی مورد دوم با همسرش زناشویی ندارد؟...یا لذت نمیبرد...

نه بلکه گفته میشود اول تدین بعد زیبایی...

برای اطلاعات بیشتر به کتب زناشویی اسلامی معتبر مراجعه کنید و خواهید دید محبت ، رابطه محبت آمیز و ابراز علاقه و... تایید و بلکه تاکید شده اند.

ملّاعلي;633419 نوشت:
پس اين آيه چيست؟ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ
آيا اين فريفته بودن انسان به شهوات را نميرساند؟
پسي چرا وقتي نوبت به زندگي دنيا ميرسه اينقدر نفسانيات مذموم ميشود؟؟؟

ملّاعلي;633419 نوشت:
مگر احاديث آويزان شدن زنان در آتش جهنم را نشنيده ايي تا متوجه شوي كه شهوت جنسي از نظر اسلام چه عاقبتي دارد !

ملّاعلي;633419 نوشت:
به هر حال اين دوگانگي براي من حل نشده و فكر ميكنم كه يك جاي كار داره ميلنگه

ملّاعلي;633701 نوشت:
اگر شهوات مطلق خوب نيست ، بهشت و دنيا نداره...داره؟
اگر جواب مثبت است چرا وعده داده شده كه در بهشت هرچه بخواهي هست؟؟؟؟
من نمي دونم چرا شما متوجه اين تناقض نيستيد

با عرض سلام به شما دوست گرامی

ا. شهوت به خودی خود بد نیست بلکه شهوتی بد است که آمیخته با فساد و باعث گمراهی از مقصد شود.

2. شهوت دنیایی در معرض فساد و انحراف است و توصیه اسلام این است که اولا از شهوت حرام اجتناب کنید و ثانیا در شهوت حلال زیاده روی نکنید زیرا هر دو مورد آدمی را از مقصد اصلی او باز میدارند.

3. در آخرت نیز شهوت وجود دارد اما نه شهوتی آمیخته با فساد و انحراف. البته فراتر از شهوت نیز در آنجا وجود دارد (رضوان من الله) که بهشتیانی که رتبه بالاتری دارند از آن برخوردارند. و اینکه قرآن اینهمه از نعمتهای مادی گون بهشتی سخن میگوید بخاطر این است که عموم انسانها سرگرم همین گونه از نعمتها در دنیا هستند و قران به ایشان میگوید چرا دل به نمونه دنیایی این لذتها داده اید که هم گذراست و هم رهزن از مقصد است اینها را واگذارید تا به نمونه های بهتر این لذتها دست یابید نمونه هایی که فاقد فساد و تباهی و گمراهی است.

4. بنابراین تناقضی میان مذمت لذت دنیایی آمیخته با فساد و تباهی و تشویق به لذت بهشتی خالص و ماندگار وجود ندارد.

در پناه حق

ملّاعلي;633739 نوشت:
سوال اينه كه چرا پس همين چيزي كه وسيله است و به خودي خود موضوعيتي ندارد هنگام تشويق به عمل صالح موضوعيت پيدا ميكند؟

اگه پيروي از هواها تكوينا در دنيا بد است در آخرت هم بايد بد باشد


ملّاعلي;633739 نوشت:
اما ما ميبينيم كه قرآن ميگويد هرچه بخواهي آنجا هست و بساط شهوات حسابي برپاست

ملّاعلي;633739 نوشت:
چرا در عالم عيني لذت خواهي از نظر اسلام اصالت ندارد و منشا هر شري معرفي ميشود اما براي پياده سازي خيلي از احكام و دستورات خود از همين غريزه بهره تبليغي ميبرد و بيكباره چيزي كه هدف نبوده و نيست اصالت پيدا ميكند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

1. شهوت هم در دنیا و هم در آخرت، از جهتی ابزار است و از جهتی موضوعیت دارد.

2. در آخرت شهوت هست اما هواپرستی نیست بر خلاف این دنیا که شهوت گاه با هواپرستی عجین است. توضیح اینکه، بطور کلی به نعمتهای تکوینی دو گونه میتوان نگاه کرد: 1- نگاه به آنها به عنوان موجوداتی که هستی خود را از خدا گرفته اند همانگونه که انسان هستی خود را از خدا گرفته و 2- نگاه به آنها در قیاس با انسان و نحوه برخورد انسان با آن نعمتها.

نعمتهای الهی اگر از دیدگاه نخست نگریسته شوند اصلا مذموم نیستند خواه نعمت دنیایی باشند یا اخروی. اما وقتی پای رابطه انسان با آن نعمتها به میان می آید مطلب فرق خواهد کرد. درباره نعمتهای دنیایی برخورد انسان قرین افراط و تفریط است و به عبارت دیگر زمینه افراط و تفریط در نعمتهای دنیا وقتی در معرض استفاده انسان قرار دارد وجود دارد و از اینرو نعمتهای یاد شده مذمت میشوند (دقت کنید که این مذمت در حقیقت مذمت به نحوه استفاده انسان از نعمتهاست نه خود نعمتها) اما درباره نعمتهای اخروی جای هیچ افراط و تفریطی نیست از اینرو نه تنها مورد مذمت نیست بلکه به سوی آن تشویق هم میشود.

بنابراین شهوت به خودی خود نعمتی است که مورد مذمت نیست اما چون استفاده انسان از شهوت در دنیا با نوعی زمینه استفاده افراطی (هواپرستی) یا تفریطی (رهبانیت) همراه است نمیتوان آنرا ایده آل معرفی کرد اما در آخرت شهوت ایده آل وجود دارد و خداوند انسانهایی که علاقه مند به شهوت هستند را به آن سو هدایت میکند هرچند فراتر از شهوت بهشتی را هم به ایشان معرفی کرده است.

با توضیحات یاد شده روشن شد که میان لذت خواهی دنیا و لذت خواهی اخروی تفاوت اساسی وجود دارد و چون خداوند خیرخواه است از او انتظار میرود لذت خواهی خیر را به انسان نشان دهد از اینرو لذت خواهی گذرا اما متعادل در این دنیا و لذت خواهی ماندگار و خالص در آن دنیا را به انسان ها رهنمون شده است.

پس اگر میبینیم که لذت خواهی اخروی اصیل معرفی میشود اما لذت خواهی دنیوی غیراصیل این مطلب به حقیقت خود دنیا و آخرت بازمیگردد شبیه این مثال ساده که اگر سیب واقعی و سیبی که من در ذهن تصور کرده ام با یکدیگر تفاوت دارند این تفاوت به خاطر شرایط متفاوت دنیای ذهن و عالم واقعیت است با اینکه هر دو سیب هستند.

در پناه حق

ملّاعلي;634089 نوشت:
به هر حال اين وعده و وعيد ها از سوي خداوند نشانگر نوعي اصالت لذت در انسانهاست ، در حالي كه ما تعبير و تاويلات زيادي داريم از قرآن و اسلام كه عبادت براي حوري معصيت و شرك است(برگرفته از سخنان امام خميني)

ملّاعلي;634089 نوشت:
اين سخن هم خالي از ايراد نيست چرا كه بيانگر اين است كه خيالات ما در مورد نعمت هاي بهشت پوچ و غير واقع است.
شايد يكي از دلايل بي اعتنايي مردم اين دوره زمونه به بهشت و وعده هاي آن القاي چنين سخناني است كه بهشت به انديشه نايد...

با عرض سلام به شما دوست گرامی

عبارت «عبادت برای حوری معصیت و شرک است» عبارت مبهمی است.

ضمنا نعمتهای بهشتی از قبیل حوری و شراب و... برای توده بهشتیان است که به این نوع نعمتها راغب هستند اما گروهی از بهشتیان نیز هستند که نعمتهای والاتری را طالبند.

اینکه نعمتهای اخروی فوق تصور ماست لزوما به معنای این نیست که برداشت ما درباره آنها مشتی خیال پوچ است.

در پناه حق

ملّاعلي;634118 نوشت:
چه طوري ميشه جايي يا دنيايي رو تصور كرد كه همه خواسته بدون تزاحم برآورده شود؟

آيا زياده خواهي حلال ، در اسلام مذموم نيست؟
اينكه به مومن وعده هفتصد حوري ميدهند آيا نشانگر زياده خواهي و تنوع طلبي نيست كه به رسميت شناخته شده..!
اين تناقض نيست؟

با عرض سلام به شما دوست گرامی

تزاحم و تنازع و تضاد از خصوصیات این دنیاست و چون قانون این دنیاست دلیل نمیشود در عوالم دیگر هم مرسوم باشد. تنها میدانیم سرشت این دنیا با ماده ای ساخته شده است که چنان قوانینی بر آن حکمفرماست اما جهان آخرت از این ماده دنیوی ساخته نشده است و از اینرو به آن «آخرت» و «نشأه اخری» میگویند پس طبعا میتوان انتظار داشت قوانین دیگری بر آن حکمفرما باشد.

زیاده خواهی حلال در این دنیا تا حدی مذموم است چون مقصود و مقصد نیست و آدمی را از مقصود و مقصد اصلی بازمیدارد. پس آنچه مذموم است «لذتخواهی از نوع این دنیایی آن است» و آنچه مذموم نیست «لذتخواهی از نوع آن دنیایی آن است» و پس موضوع متعدد است و در دانش منطق گفته شده است که یکی از شرایط شکل گیری تناقض، وحدت موضوع است.
(http://mortezamotahari.com/fa/bookview.html?BookId=369&BookArticleID=126655)

در پناه حق

در پناه حق

Reza-D;634128 نوشت:
چرا اين ميل براي انسان ، هميشه در ذيل و در سايه مسائل ديگه اي تعريف ميشه و صرفاً حالت وسيله داره

نه اينكه بايد هدف يگانهء ما باشه ، اما جا داره كه به عنوان يكي از اهداف بهش نگاه بشه


Reza-D;634128 نوشت:
مثلاً عاشق شدن در اسلام هيچ جايگاهي نداره (يعني اين حس كه در دل يك فرد ايجاد ميشه هيچ جايگاهي نداره)

با عرض سلام به شما دوست گرامی

پاسخ هر دو مدعا در پستهای پیشین ارائه شد:

اولا هدف اصلی نیست زیرا نوع دنیایی آن هم همراه با فساد است و هم مانع رسیدن به مقصد است. پس ایده آل نیست تا هدف اصلی قرار گیرد.

ثانیا گرچه لذت و عشق دنیایی در قبال لذت و عشق اخروی نباید موضوعیت پیدا کند اما این بدان معنا نیست که در مرتبه دنیایی خود بی اهمت باشد؛ از اینروست که عشق و محبت به فرزند و خانواده و اطرافیان به عنوان یک ارزش معرفی میشود:

إنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ لَيَرحَمُ الرَّجُلَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلدِهِ؛ خداوند عز ّو جلّ انسان را براى محبّت بسيار به فرزندش مورد رحمت خود قرار مى ‏دهد.(کافی/ج6/ص50)

[=Traditional Arabic]‏ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ حُبُّ النِّسَاءِ؛ از اخلاق پیامبران دوست داشتن زنان است. (کافی/ج5/ص320)[=Traditional Arabic]

در پناه حق

ملّاعلي;634150 نوشت:
خُب بابا بچه رو هم اينطوري گول نميزنند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

با دقت در پستهای گذشته روشن میشود که گول زدنی در کار نیست بلکه ممانعت از گول خوردگی است؛ گول زینتهای مسیر را خوردن و از زینتهای مقصد بازماندن.

در پناه حق

ملّاعلي;634170 نوشت:
اون چيز مهمتر چيه؟ زنهاي زيبا تر و كاخهاي گسترده تر؟ اين همه شماتت از لذت طلبي براي رسيدن به لذت بيشتر؟ كه اگر آدمي ترك لذت نكرد براي لذت بيشتر مستحق نار و عقرب است؟

با عرض سلام به شما دوست گرامی

زنهای زیباتر و کاخهای گسترده تر (البته از نوع ایده آل آن یعنی بدون اینکه از توجه به خدا باز دارد و پرده ای در برابر عشق به خدا باشد) برای راغبان آن

و رضوان الهی برای طالبان آن.

تا انتخاب شما چه باشد؟

قبلا این روایت را نقل کردیم:

[=Traditional Arabic]امام صادق فرمود: إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ [=Traditional Arabic]عِبَادَةُ الْعَبِيدِ [=Traditional Arabic]وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْكَ [=Traditional Arabic]عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ [=Traditional Arabic]وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ.(کافی/ج2/ص84)

[=Traditional Arabic]در پناه حق[=Traditional Arabic]

Reza-D;634188 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط ملّاعلي نمایش پست ها
بايد اول بتونيد توضيح بديد كه چطوري ميشه كه اينطوري ميشه؟
اين سوال رو متوجه نشدم

سلام
شما جاماندن از امور مهمتر را دليل مذموم بودن خيلي از لذت طلبي ها در دنيا ميدانيد و ميگوييد كه آخرت اينگونه نيست

سوال اينه چگونه آخرت اينگونه نيست؟
غريزه به خودي خود هيچ وجه تقربي به خدا درش نيست لذا در آخرت هم اين ايراد شما وارد است

فرهاد;634240 نوشت:
دوست گرامی از چند مطلب قبل بنده عرض کردم غرایض انسان فی النفسه بد نیست منتها بحث حلال و حرام مربوط به مسیر و میزان ارضای خواسته هاست

سلام
في نفسه بد نيست
اما في نفسه تقربي هم در آن نسبت به خدا نيست لذا اگر هدف خدا و تقرب به خداست اين تزاحم در بهشت هم وارد است
در پست هاي قبلي هم ازتون خواستم توضيح بديد كه چگونه در بهشت اين تزاحم نيست
اما پاسخ نداديد

طاها;634709 نوشت:
زیاده خواهی حلال در این دنیا تا حدی مذموم است چون مقصود و مقصد نیست و آدمی را از مقصود و مقصد اصلی بازمیدارد.

سلام
اگر مقصود خدا و تقرب به اوست اين ايراد بر لذت طلبي در بهشت هم وارد است
شماابتدا بايد اين ادعا را كه ميگوييد اين تزاحم در بهشت نيست را ثابت كنيد

كساني كه در بهشت فقط به ذكر و تقديس مشغولند در همين دنيا هم به همين كار مشغول بودند...
و اين يعني اينكه بين لذات محسوس و عقلي تزاحم وجود دارد

لذا اگر در بهشت كسي مشغول لذات محسوس است همين ايراد دنيايي كه اورا از مهمتر باز ميدارد نيز برآن وارد است

[="Tahoma"]بسم الله الرحمن الرحیم

ملّاعلي;635624 نوشت:
سلام
في نفسه بد نيست
اما في نفسه تقربي هم در آن نسبت به خدا نيست لذا اگر هدف خدا و تقرب به خداست اين تزاحم در بهشت هم وارد است
در پست هاي قبلي هم ازتون خواستم توضيح بديد كه چگونه در بهشت اين تزاحم نيست
اما پاسخ نداديد

با سلام

قبلا عرض کردم چنانچه اخلاص داشته باشیم و نیتمان خوشنودی خدا باشد عامل تقرب و مستحب هستند...
اینکه اصالت دارند بستگی به دیدگاه دارد و طبق دیدگاه عرف کنونی عامل تقرب نیست چون غالبا مخلصانه نیست...

ملّاعلي;635592 نوشت:
سلام
شما جاماندن از امور مهمتر را دليل مذموم بودن خيلي از لذت طلبي ها در دنيا ميدانيد و ميگوييد كه آخرت اينگونه نيست

سوال اينه چگونه آخرت اينگونه نيست؟
غريزه به خودي خود هيچ وجه تقربي به خدا درش نيست لذا در آخرت هم اين ايراد شما وارد است


سلام برادر
اطلاعاتم درمورد آخرت كامل نيست و نميتونم پاسخ محكمي عرض كنم
ايراد شما هم ايراد درستي هست ، مگر اينكه پاسخي براش باشه

اما دركل چيزي كه به دهن من ميرسه اينه:
بعيد ميدونم لذت بردن ما با تقرب به خدا منافاتي داشته باشه كه اگر اينطور بود كلاً بهشت نبايد خلق ميشد
تا جايي كه من ميدونم در بهشت مجموعه اي از لذت ها با درجات متفاوت وجود داره ، مثلاً ديدار معصومين(ع) از بالاترين لذت ها و نعمت هاي بهشت هست
همچنين با خوداوند هم ميشه ديدار نزديكتري داشت (چگونگي اون رو دقيق نميدونم) كه گفته ميشه وقتي اين حالت پيش مياد ، اون بنده تا چند وقت ميل و رغبتي نسبت به حوري ها نداره چون در لذت بسيار بسيار بزرگتري فرو رفته

اما اينها به درجات افراد بستگي داره و به برخي ها لذت هاي كمتر ميرسه و به برخي لذت هاي بزرگتر

فقط اين موضوع ميمونه كه آيا افراد با درجهء پايين تر ، رشد خواهند كرد و به درجات بالاتر خواهند رسيد يا خير
و اگر ميتوانند رشد كنند ، آيا لذت هاي بهشتي مانع اين رشد ميشود؟

يه لينك در اين باره ميشناسم ميگردم براتون ميذارم

Reza-D;635639 نوشت:
بعيد ميدونم لذت بردن ما با تقرب به خدا منافاتي داشته باشه كه اگر اينطور بود كلاً بهشت نبايد خلق ميشد

به نظر من منافات داره... چون اساس لذت طلبي به خود و بدن برميگرده ولي تقرب به خدا بازگشتش به خدا و غير جسم است(اينها در تقابل همند)

من فكر ميكنم به خاطر همين منافات است كه خيلي از فلاسفه اسلامي نعمات ذكر شده در قرآن را تشبيه معقول به محسوس ميدانند
در واقع به نظر ايشان بهشت وجود دارد اما براي قواي عقلي نه قواي شهواني..

[="Tahoma"][="Navy"]سلام
آنچه لله باشد مزاحم نیست و البته برای برخی خیلی مشکل است حتی تصور کنند که معاشرت با همسر هم میتواند در فضایی الهی و قدسی باشد
ولی ظاهرا هست
و این معنا در بهشت محقق است پس این لذتجویی در بهشت مانع نیست کما اینکه در دنیا هم نیست اگر یافت شود
یا علیم
[/]

ملّاعلي;635592 نوشت:
شما جاماندن از امور مهمتر را دليل مذموم بودن خيلي از لذت طلبي ها در دنيا ميدانيد و ميگوييد كه آخرت اينگونه نيست

سوال اينه چگونه آخرت اينگونه نيست؟

با عرض سلام به شما دوست گرامی

اینکه «چگونه آخرت اینگونه نیست» نهایتا دال بر این است که ما تصور درستی از این مقوله نداریم و همانطور که میدانید عدم تصور واضح ما از جزئیات نعمتهای مادی گون بهشتی هیچ دلالتی بر نفی برتری آنها ندارد. خاصه که خداوند بر برتری نعمتهای آن دنیا (حتی نعمتهای مادی گون) تاکید میکند و این خود به تنهایی دلیل روشنی بر تمایز جدی میان لذتهای این دنیایی و آن دنیایی است گرچه ما نتوانیم بر پایه دانش محدودمان درباره کم و کیف نعمتهای آخرت، توضیح دقیقی ارائه دهیم:

قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى‏؛ بگو: سرمايه زندگى دنيا، ناچيز است! و سراى آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است.(نساء/77)

وَ ما أُوتيتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ زينَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ أَ فَلا تَعْقِلُونَ؛ آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنيا و زينت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است آيا انديشه نمى‏كنيد.(قصص/60)

در پناه حق

ملّاعلي;635627 نوشت:
اگر مقصود خدا و تقرب به اوست اين ايراد بر لذت طلبي در بهشت هم وارد است

با عرض سلام به شما دوست گرامی

تفاوت مهمی که میان لذت این دنیایی و لذت آن دنیایی وجود دارد این است که لذت این دنیایی غفلت زا نسبت به خداست اما لذت آن دنیایی لذت آمیخته با توجه به خداست.

اینکه میگویید لذت محسوس با لذت عقلانی تزاحم دارد از جهتی درست است و از جهتی نادرست:

از آنجا که نعمتهای مادی گون بهشتی به درجات پایینتر بهشت تعلق دارد و در درجات بالاتر رضوان الهی و... است برای بهشتیانی هم که لایق مراتب بالاتر هستند شایسته نیست به نعمتهای مراتب پایینتر بهشت دلخوش دارند و شاید از اینروست که در روایت امام صادق مراتب عبادت سه دسته شد و برتری با عبادت احرار دانسته شده است. بنابراین میان نعمتهای طبقات بالای بهشت و نعمتهای پایینتر بهشت تفاوت چشمگیری وجود دارد و شاید بتوان نامش را تزاحم گذاشت.

اما نعمتهای مادی گون طبقات پایین بهشت را وقتی با نعمتهای این دنیا میسنجیم (بر پایه آیات و روایات) متوجه میشویم خصایصی در آنهاست که در این نعمتهای دنیایی نیست که از آن جمله، خصوصیت غفلت زا نبودن آن نعمتهاست بر خلاف نعمتهای دنیوی؛ به عبارت دیگر اینگونه نیست که فقط بهشتیان خود متوجه این باشند که نعمتهای بهشتی از آن خداست بلکه خود آن نعمتها نیز بگونه ای است که حامل قرب الهی هستند. اما در این دنیا انسانهای پرهیزگار خود تلاش میکنند که در نعمتهای دنیا تصویر خدا را هم ببینند یا آنها را در مقاصدی که منجر به قرب الهی میشود بکار گیرند در حالی که نعمتهای دنیا به خودی خود حامل قرب الهی نیستند. از اینرو میان لذت بردن از نعمت مادی گون اخروی و قرب الهی به عنوان یک لذت عقلانی تزاحمی نیست.

خواهید پرسید این چگونه ممکن است نعمتهای مادی گون بهشت در خود قرب الهی را حامل باشند و پاسخ همان است که در پست سابق عرض شد.

در پناه حق

ملّاعلي;635656 نوشت:
به نظر من منافات داره... چون اساس لذت طلبي به خود و بدن برميگرده ولي تقرب به خدا بازگشتش به خدا و غير جسم است(اينها در تقابل همند)

من فكر ميكنم به خاطر همين منافات است كه خيلي از فلاسفه اسلامي نعمات ذكر شده در قرآن را تشبيه معقول به محسوس ميدانند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

از دیدگاه دین و نیز فیلسوفان بزرگ اسلامی، معاد جسمانی واقعیتی انکار ناپذیر است و مفهوم معاد جسمانی بطور خلاصه این است که انسانها در قیامت با جسم و بدن محشور میشوند و بخشی از عذابها و ثوابها هم مربوط به همین جسم خواهد بود. مبحث تجسم اعمال نیز به خوبی نشان دهنده نقش جسمانیت در عذاب و ثواب است.( الشواهد الربوبية فى المناهج السلوكية، ملاصدرا، ص: 232 و مجموعه رسائل فلسفى صدر المتالهين، ص: 159) البته جسم و بدن اخروی تفاوتهایی با جسم و بدن دنیوی دارد اما در اصل جسمانیت آنها تردیدی نیست.

بنابراین قیامت که صحنه حضور بندگان در پیشگاه خداوند است با جسم داشتن منافاتی ندارد و در نتیجه تزاحمی با تقرب به خدا ندارد البته همانطور که عرض شد تقرب به خدا به تعداد مراتب بهشت متفاوت خواهد بود.

در پناه حق

محی الدین;635668 نوشت:
آنچه لله باشد مزاحم نیست و البته برای برخی خیلی مشکل است حتی تصور کنند که معاشرت با همسر هم میتواند در فضایی الهی و قدسی باشد
ولی ظاهرا هست
و این معنا در بهشت محقق است پس این لذتجویی در بهشت مانع نیست کما اینکه در دنیا هم نیست اگر یافت شود

سلام
اگر امكانش هست بيشتر توضيح دهيد

به نظر مياد كه تضاد بين امور نفساني و لذات روحاني فقط مختص اين دنيا نيست

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;636654 نوشت:
سلام
اگر امكانش هست بيشتر توضيح دهيد

به نظر مياد كه تضاد بين امور نفساني و لذات روحاني فقط مختص اين دنيا نيست


سلام
وقتی توانستیم صدر و ذیل عالم را حق و الهی ببینیم و بیابیم هر فعلی که از مومن صادر میشود ( در این دنیا فعل مشروع ) در همین فضای الهی و برخوردار از حس حقانیت خواهد بود
اما در بهشت که باطل اصلا مفهوم ندارد مطمئنا تمام افعال الهی است حتی آنچه که در این دنیا نازلترین امور دنیوی محسوب می شده است مثل رابطه جنسی
در آخرت آن ساختارهای ذهنی که اغلب هم از فرهنگ گرفته میشود و در دنیا کارکردهای مثبت خود را دارد برداشته می شود و آن جهت حقانی امور تنها دیده می شود و حس می گردد
یا علیم[/]

موضوع قفل شده است