عزاداری امام حسین (ع) در عصر دیگر امامان

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عزاداری امام حسین (ع) در عصر دیگر امامان

عزاداری در زمان بقیه امامان بعد از امام حسین (ع) به چه صورت بوده؟
هیئات به شکل امروزی از چه زمانی ایجاد شده؟
از کجا فهمیده میشه که هیئت به شکل امروزی مورد تایید ائمه است؟
خرجی برای عزاداری و نذر آیا در زمان امامان بعد حضرت امام حسین(ع) بوده؟به چه صورتی بوده؟
خرجی در بین مردم در زمان قدیم به چه صورت بوده؟
دوباره همون سوال :از کجا فهمیده میشه که نذور و خرجی به شکل امروز مورد تایید است؟

سلام

سنّت عزاداری امام حسین علیه‏السلام از سنّت‏های مهم و مؤثر شیعی است که در طول تاریخ دچار تحوّلاتی گردیده است. برای دست‏یابی به شیوه‏ های اصیل و دور از خرافات و تحریفات این سنّت مهم، تأسّی به امامان معصوم شیعه علیهم‏السلام یکی از بهترین راه‏ها به شمار می‏ آید. در این تاپیک ، تلاش شده است در حدّ مقدور، شیوه برگزاری سنّت عزاداری بر امام حسین علیه‏السلام توسط امامان شیعه علیهم‏السلام و اهدافی که آن بزرگواران از این کار دنبال می‏ کردند، ترسیم گردد.

امام سجّاد (ع) در سوگ پدر

سوگواری و بزرگداشت شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش از همان آغاز و توسط فرزندش علی بن حسین علیه‏السلام ملقّب به «امام سجّاد» علیه‏السلام و خواهر گرامی‏اش حضرت زینب علیهاالسلام و دیگر همراهان آن حضرت، که شاهد ماجرا بودند، برپا شده است.
امام سجّاد علیه‏ السلام با توجه به حاکمیت مطلق و قساوت امویان، که اوج بی‏رحمی خود را در حادثه کربلا نشان داده بودند، دوران امامت خود را در انزوای سیاسی به سر برد و از مناقشات سیاسی کناره‏گیری کرد.
ایشان در جریان رویارویی عبداللّه بن زبیر با حکومت اموی دخالت نکرد و حتی در قیام مردم مدینه در واقعه «حرّه» بر ضد حکومت یزید، بی‏طرفی اختیار کرد و به تقاضای مروان بن حکم، عامل مدینه، پناهندگی همسر و خانواده‏اش را پذیرفت و آن‏ها را به همراه خانواده خود به «ینبع» (چشمه‏سرای نزدیک مدینه، سمت راست کوه رضوی) برد. این در حالی بود که مروان ابتدا این خواهش را از عبداللّه بن عمر کرد، ولی او نپذیرفت.(2)

علاوه بر فراهم نبودن شرایط برای قیام امام سجّاد علیه ‏السلام علت مهم دیگر، عظمت واقعه کربلا و رسالت بزرگی بود که این امام برای رساندن پیام عاشورا و جلوگیری از به فراموشی سپردن آن بر دوش خود احساس می‏کرد.
وی بهترین راه مبارزه با حکومت اموی را زنده نگه داشتن حادثه عاشورا و افشای جنایات امویان در این واقعه می‏دانست.
امام سجّاد علیه‏ السلام از هر فرصتی برای زنده نگه داشتن خاطره عاشورا و یاد امام حسین علیه‏السلام و یارانش استفاده می‏کرد.
نقل شده است که ایشان هنگام نوشیدن آب به شدت می‏گریست و وقتی با پرسش اطرافیان در این‏باره روبه‏رو می‏شد، پاسخ می‏داد: «چگونه گریه نکنم، در حالی که آبی را که پرندگان و جانوران وحشی از آن آزادانه استفاده می‏کردند، بر پدرم منع نمودند؟»(3)

از امام صادق علیه‏ السلام نقل شده است که علی بن حسین علیه‏ السلام پس از شهادت امام حسین علیه‏ السلام تا آخرین لحظات زندگی بر مصیبت پدرش گریه می‏کرد و هر گاه می‏خواست دست به سوی طعام ببرد و یا آب بنوشد گریه می‏کرد، تا جایی که یکی از غلامانش به او گفت: یابن رسول‏اللّه ص ، چقدر گریه می‏کنید؟!
می‏ترسم خود را هلاک کنید! حضرت در جواب فرمود: «همانا اندوه و غصّه‏ام را به خدا شکوه می‏کنم و می‏دانم از خدا آنچه را که شما نمی‏دانید.»(4)

در پاسخ یکی دیگر از کسانی که به گریه‏های شدید ایشان معترض بود، فرمود: «وای بر تو! یعقوب پیامبر دوازده فرزند داشت که خدا یکی را از چشم پدر دور کرد. یعقوب در فراق یوسف به قدری گریه کرد که دو چشمش نابینا و سفید شد و کمرش از غصّه یوسف خمیده گشت، در حالی که فرزندش زنده و سالم بود. ولی من با دو چشمم دیدم که پدر و برادر و عموهایم و هفده تن از اهل بیت در کنارم کشته شدند، چگونه می‏توانم گریه نکنم؟»(5)

در برخی از روایات نقل شده است که پس از خواب عجیب و عبرت‏انگیزی که همسر یزید دید و برای شوهرش نقل کرد، یزید اسرای اهل بیت علیهم‏ السلام را خواست و برای دل‏جویی و جلب رضایت آنان، آمادگی خود را برای برآوردن خواسته‏ای از آنان اعلام کرد.
اهل بیت امام حسین علیه ‏السلام گفتند: ما بیش از هر چیز دوست داریم بر حسین علیه‏السلام گریه و زاری کنیم. سپس یزید مقدّمات عزاداری را برای آن‏ها فراهم کرد و اسرای اهل بیت هفت روز بر آن حضرت ندبه و زاری کردند.(6)


نویسنده کتاب سیاهپوشی در سوگ ائمّه نور علیهم ‏السلام ، در این باره چنین آورده است: هند، همسر یزید، می‏گوید: در عالم خواب دیدم دری از آسمان باز شده است و فرشتگان گروه گروه به سوی سر حسین علیه‏ السلام فرود می‏آیند و می‏گویند: السلام علیک یا ابا عبداللّه، السلام علیک یابن رسول‏اللّه.
در ادامه، او در عالم رؤیا شاهد بوسیدن سر امام حسین علیه‏السلام توسط پیامبر ص و مناظر دیگری بود.
هند می‏گوید: ناراحت و نگران از خواب بیدار شدم و ناگهان چشمم به نوری افتاد که از سر بریده امام حسین علیه‏ السلام متصاعد بود.
با مشاهده این صحنه، به جست‏وجوی یزید برخاستم و او را در اتاقی تاریک یافتم که محزون و غمگین می‏گفت: مرا چه به کار حسین؟ خواب خویش را برای او نقل کردم و او سرش را به زیر افکنده بود.
نویسنده با ذکر این رؤیا، یزید را پشیمان و نادم از جنایت خویش در کربلا دانسته است و این موضوع را عامل برخورد ملایم وی با اهل بیت علیهم‏السلام می‏داند،(7) در حالی که باید توجه داشت ترس یزید از خشم عمومی مردم و قیام بر ضد حکومت را باید عامل اصلی مدارا با اسرای اهل بیت علیهم ‏السلام و سعی در جلب رضایت آنان دانست.
کافی است مروری بر واقعه «حَرّه» و جنایات لشکریان یزید در مدینه، که دو سال پس از واقعه کربلا روی داد، داشته باشیم تا نادم و پشیمان بودن یزید از جنایاتش در کربلا را داستانی نادرست بدانیم.
دکتر شهیدی در این‏باره می‏نویسد: «مسلم بن عقبه، فرمانده سپاه اعزامی یزید به مدینه، سه روز شهر را به اختیار سپاهیان خونخوار شام نهاد تا هرچه خواهند بکنند و چه مردان دیندار و پارسا و شب‏زنده‏دار که کشته شد و چه حرمت‏ها که در هم شکست و چه زنان و دختران که از تجاوز این مردم وحشی نرستند! خدا می‏داند از این فاجعه تنها یک حقیقت را می‏توان دریافت و آن اینکه در این لشکرکشی، امیر و مأمور هیچ‏یک از فقه اسلام آگاهی نداشتند، و اگر داشتند بدان بی‏اعتنا بودند.»(8)

یکی از شیوه‏ های امامان شیعه در برگزاری عزاداری بر امام حسین علیه‏ السلام و زنده نگه‏داشتن یاد و خاطره قیام عاشورا استفاده از خطیبان و شاعران و افراد خوش‏صدا بود.
به این افراد «مُنْشِدْ» می‏گفتند که معادل «مدّاح» امروزی بود. البته مسلّم است این افراد، که در محضر امامان معصوم به شعرخوانی و مرثیه‏سرایی می‏پرداختند، از هرگونه گزافه‏گویی و غلو و سخن نادرست به دور بودند و اساسا حادثه کربلا آن‏قدر دلخراش و حزن‏انگیز است که برای تحریک احساسات، نیازی به قصه ‏پردازی و بیان مطالب نادرست، که متأسفانه کار برخی از مدّاحان شده، نیست.
هنگام بازگشت اهل بیت علیهم‏ السلام به مدینه، کاروان آن‏ها در نزدیکی شهر اقامت کوتاهی کرد. چند تن از اهالی مدینه با کاروان اسرا برخورد کردند. یکی از آنان بشیر بن جذلَمْ بود.
امام سجّاد علیه‏ السلام او را شناخت و به او فرمود: ای بشیر، پدرت شاعر بود، تو هم از شاعری بهره‏ای داری؟
بشیر گفت: بلی، من خود نیز شاعرم. حضرت فرمود: ابیاتی بگو و جلوتر از ما به مدینه برو و خبر ورود ما و مصیبت قتل سیدالشهداء علیه‏السلام را به مردم اعلام کن. بشیر این ابیات را ساخت و با گریه و صدای رسا بر مردم مدینه فراخواند:
یا اهلَ یثرب لا مُقامَ لکم بِها
قُتِلَ الحسینُ و ادمعی مِدرارٌ
الجسمُ منه بکربلاءِ مفّرجٌ
والرأسُ منه علیَ القناةِ یُدارُ.

یعنی: ای اهل مدینه، دیگر در مدینه اقامت نکنید که حسین علیه‏السلام شهید شد و به این سبب، سیلاب اشک از چشم من روان است. بدن شریفش در کربلا و در میان خاک و خون افتاده و سر مقدّسش را بر سر نیزه‏ها در شهرها می‏گردانند.
بنا به قول ابی مخْنَفْ، زنی در مدینه باقی نماند، جز آنکه از خانه بیرون رفت و مردمان سیاه پوشیدند و فریاد گریه و ناله سر دادند.(9)

منابع :
1. محمدحسین مظفّر، تاریخ شیعه، ترجمه محمدباقر حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368، ص 69.
2. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری (تاریخ الرسل والملوک)، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1362، ج 7، ص 3103. در واقعه حرّه، که در سال 62 ق روی داد (برخی سال 63 و بعضی سال 64 نوشته‏اند)، عبداللّه بن حنظله با پشتیبانی مردم مدینه علیه حکومت یزید قیام کرد و پس از پیروزی بر امویان به سرکردگی مروان بن حکم، عامل یزید در مدینه، حکومت را به دست گرفت.
3. ابی الفداء (اسماعیل) ابن کثیر الدمشق، البدایة و النهایة، بیروت، مکتبه المعارف، 1977 م، ج 9، ص 107.
4. این عبارت ترجمه آیه‏ای از قرآن است: «قال اِنّما اَشکو بَثّی و حَزنی الی اللّه و اَعلمُ مِنَ اللّه مَا لاتَعلمون.» (یوسف: 86) ر. ک: محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، امالی، ترجمه محمدباقر کمره‏ای، تهران، کتابخانه اسلامی، 1362 ش، مجلس 29، ص 141.
5. جعفر بن محمّد بن قولویه، کامل الزیارات، نجف، مطبعة المرتضویه، 1356 ق، باب 32، ص 115.
6. لوط بن یحیی بن سعید العامدی ازدی کوفی، نصوص من تاریخ ابی محنف، بیروت، دارالحجّة البیضاء، 1419 ق / 1999 م، ج 1، ص 500 / همچنین ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1403 ق (1983 م)، ج 45، ص 196 / فخرالدین طریحی، المنتخب، قم، منشورات الرضی، 1362 ش، ج 2، ص 482.
7. علی ابوالحسنی (منذر)، سیاهپوشی در سوگ ائمّه نور علیهم‏السلام ، قم، الهادی، 1357، ص 126.
8. جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1380، ص 190. برای اطلاع بیشتر درباره واقعه حرّه ر. ک: طبری، پیشین، ج 7، ص 3116 به بعد / عزالدین ابی الحسن ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، 1402 ق / 1982 م، ج 5، ص 2301 به بعد.
9. ازدی کوفی، نصوص من تاریخ ابی مخنف، ج 1، ص 503 به بعد.

امام رضا (ع) مي فرمايند کان أبي إذا دخل شهر المحرم لا يري ضاحكا و كانت الكآبة تغلب عليه حتي يمضي منه عشرة أيام فإذا كان يوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته وحزنه وبكائه ويقول: هو اليوم الذي قتل فيه الحسين صلي الله عليه.
يعني: وقتي ماه محرم فرا مي رسيد در پدرم امام کاظم عليه السلام آثار شادي ديده نمي شد و همواره غمگين بودند ، روز دهم ، روز مصيبت و اندوه و گريه او بود و مي فرمود : در اين روز بود که حسين عليه السلام را به شهادت رساندند.
امالي صدوق، ص 78 و بحار الانوار، ج 44 ص .284

قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم :
يَا فَاطِمَةُ كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّهَا ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِيمِ الْجَنَّة .
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏44، ص: 293 .
اى فاطمه! هر چشمى فرداى قيامت گريان است غير از چشمى كه در مصيبت حسين گريه كند ؛ صاحب آن چشم خندان است و مژده نعمت‏هاى بهشت به وى داده خواهد شد .

bentolhodaa;165862 نوشت:

خرجی برای عزاداری و نذر آیا در زمان امامان بعد حضرت امام حسین(ع) بوده؟به چه صورتی بوده؟

[=century gothic]در مورد نذری دادن برای امام حسین (ع) نیز حدیثی در بحارالانوار (44/ 287) مبنی بر تأئید این عمل وجود دارد؛ قال علی (ع): «انّ‏الله اختارنا واختار لنا شیعه ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون أموالهم و أنفسهم فینا اولئک منّا و الینا. » (همانا خداوند ما را برگزید و گروهی را برای ما برگزید تا یاریمان کنند و به سبب شادی ما شاد باشند و به خاطر حزن ما اندوهگین باشند و اموال و جان هایشان را در راه ما بذل کنند. آنان از ما و به سوی ما هستند).

[=Century Gothic]نذر در حقيقت پيماني است با خداوند (تفسير انوار درخشان، ج1 ، ص 353) تادر نتيجه انجام عمل نيکي که آدمي بر خويش واجب مي نمايد، حق تعالي حاجت اورا برآورد.
نذر را مي توان نوعي عبادت، دعا و درخواست از خداوند دانست که اتفاقا داراي تأثير فراوان است و با هدف قرب الهي انجام مي شود.
به لحاظ شرعي، وفا نمودن به نذر چنانچه مشروع و مستحسن باشد و ضوابط شرعيآن مراعات شود، واجب است، زيرا که مشمول آيه «اوفوا بالعقود» که متضمن حکموجوب وفاء به هر پيماني است، مي گردد. و به لحاظ ديرينه شناسي اين عملداراي پيشينه بسيار زيادي در تاريخ زندگي انسان است. همواره انسان در طول تاريخ براي رسيدن به خواسته هايش از اين ابزار سود جسته و با نذر نمودنسعي نموده تا رضايت معبود خويش را در جهت تأمين نيازهايش جلب نمايد.
نذرسنتي است که مورد اهتمام تمامي انبياء الهي و امت هاي گذشته بوده و دراسلام نيز سابقه ديرينه و مشروعيت دارد.
قرآن کريم داستان نذر همسر عمران، يعني مادر حضرت مريم(س) را نقل مي کند ومي فرمايد: و به ياد آوريد هنگامي را که همسر عمران گفت: «خداوندا آنچه دررحم دارم براي تو نذر کردم که آزاد و در خدمت خانه تو باشد. از من بپذيرکه تو شنوا و دانايي»(آل عمران، آيه 35)
و در سوره مريم پس از نقل داستان تولد حضرت عيسي(ع) خداي متعال به حضرت مريم(س)
مي فرمايد:
هرگاه کسي از انسان ها را ديدي (با اشاره) بگو: «من برايخداوند رحمان روزه اي نذر کرده ام؛ بنابراين با کسي سخن نمي گويم» (مريم،آيه 26)
اين کتاب آسماني هنگامي که يکي از ويژگي هاي عباد الرحمن را بر مي شمارد،مي فرمايد: ايشان به نذر خويش وفا مي کنند و از روزي (قيامت) که شر وعذابش گسترده است، مي ترسند (انسان، آيه 7)
امام صادق(ع) در روايتي که در شأن نزول همين آيه «يوفون بالنذر» از آنحضرت صادر شده، فرموده است: هنگامي که امام حسن و امام حسين(ع) مريض بودندروزي پيامبر خدا(ص) به ملاقات آنها آمد و به علي(ع) فرمود: خوب است جهتسلامتي فرزندانت نذر نمايي.
علي(ع) فرمود من نذر مي کنم، چنانچه اين دوبهبود يابند، سه روز را به جهت تشکر از خداوند روزه بدارم. سپس فاطمه(ع) وهمچنين فضه که خادمه آنها بود، همين نذر را تکرار نمودند و خداي متعاللباس عافيت را به اندام آن دو امام پوشاند و ايشان نيز روزه داشتند (ميزانالحکمه، ج 10، ص 48)
بنابراين نه تنها نذر با توحيد، رضا، تسليم و ادب در مقابل خداي عالممنافاتي ندارد، بلکه پيمان و وفاي به آن، عين توجه به حق تعالي، توحيد وعبوديت او و باعث قرب به خالق هستي است و در سنت و سيره اهل عصمت و طهارتو مؤمنان جريان دارد 1.
در حقيقت بنظر مي رسد در بسياري از موارد - مانند مواردي كه در بالا ذكر شد - حكمت الهي از وراي عملي مانند نذر كردن ، جاري گشته و هنگام اداي نذر ، عناياتي بسيار ، در حق نذر كننده مي شود كه نذر ، واسطه تحقق آن شده است .

موارد فوق مانند نذر حضرت امير (ع) و حضرت زهرا (س)

نذر مادر مريم (س)

و ...
همگي گوياي اين عنايات عظيم هستند .
_____
1- منبع [=Arial Black][=Century Gothic]

استاد تاریخ ما می گفتند: هیئات به شکل امروزی(که در خیابان راه بیافتند ) ابتدا در سال 351 هجری در زمان آل بویه به وجود آمده
البته میگفتند که این شیوه عزاداری و هیئات را از هندوستان و پاکستان یاد گرفتند

bentolhodaa;166345 نوشت:
استاد تاریخ ما می گفتند: هیئات به شکل امروزی(که در خیابان راه بیافتند ) ابتدا در سال 351 هجری در زمان آل بویه به وجود آمده
البته میگفتند که این شیوه عزاداری و هیئات را از هندوستان و پاکستان یاد گرفتند

[=Century Gothic]با سلام
در این تاپیک مطالب مفیدی آمده

http://www.askdin.com/showthread.php?t=185

موضوع قفل شده است