جمع بندی حور العین در احادیث وقرآن

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حور العین در احادیث وقرآن


به نام هستی بخش

احادیث درباره حورعین میخواستم.

نقل قول:
دربهشت توان بدنی انسان درکامیابی از زنان به اندازه صد نفر می گردد. کتاب کنزالعمال، جلد14، ص 468

بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذّت میبرند، لذت آمیزش و بهره برداری از زنان میباشد. (کتاب وسائل، جلد14، ص 468)

پیامبراکرم(ص): همانا بهشتیان به چیزی بیشتراز نکاح اشتها ندارند و لذت نمیبرند. (کتاب لثالی، ص 503)

حوری از خیمه خود بیرون آید و روی به تخت مؤمن بخرامد و چون به نزد مؤمن می آید با پانصد سال ازسالهای دنیا همدیگر را بوسه زنند که برای هیچ کدامشان ، خستگی و ملال حاصل نمی گردد. هرمؤمنی را هفتاد زوجه از حوران می دهند و چهار زن از آدمیان، که ساعتی با حوریّه صحبت میدارد و ساعتی با زن دنیا و ساعتی باخود خلوت می کند و بر کُرسیها تکیه زدهاند و بایکدیگر صحبت میدارند. (بحارالانوار،ج 8، ص 157، ح 98)

بیشتر نهر های بهشتی از نهر کوثر است که در کناره آن دختران نار پستان (مانند گیاه) میرویند. در بهشت نهری وجود دارد که در دو طرفش دختران باکره سفید روی و سفید پوش نشستهاند و مشغول تغنی (آواز خواندن) هستند. (بحارالانوار،ج۸،ص۱۹۶)

دوشیزگان با چنان صدایی می خوانند که خلایق تا کنون چنین صدایی را نشنیدهاند و این نعمت، بالاترین نعمات بهشتی است این دوشیزگان به تسبیح (ذکر صفات الهی) تغنی میکنند. (بحارالانوارص۱۲۷)

هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است.. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

هیچ مؤمنی داخل بهشت نمی شود مگر آنکه خداوند غنیّ ، پانصد حوری به او عطا میفرماید که با هر حوری هفتاد غلام وهفتاد کنیز نیز میباشد که هریک مانند لؤلؤ منثور و لؤلؤ مکنون میباشند. (بحارالانوار،ج 8، ح 255

اینجا گفتن این حدیثا نقص روایی زیاد داره، میخواستم یه حدیث صحیح یا مستند درباره حورعین نشون بدین، یعنی حتی یه حدیث مستندم دربارش نیست؟؟:

http://www.askquran.ir/showthread.php?t=25434

دیگه اینکه میخواستم بدونم این نعمتا برای چی هستن؟
مگه انار تو دنیا نیست؟
پس چرا وعدش تو بهشت داده شده؟ همینجا انار میخوریم ! نیازی به این نعمتای بهشتی نیست!

بهشت چند نوعه؟:
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=12855

یعنی این نعمتها نماد هستند؟مثل شراب بهشتی که نماد جام معرفته؟

ازدواج در بهشت چطوریه؟؟
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=10317
این هم نمادگونه است؟ معنی داره؟ چنتا همسر؟ باکره بودن مهمه؟

مگه امام صادق نمیگن:

نقل قول:
این تمثیلات و توصیفات قرآن از بهشت تنها برای جذب عموم مردم است زیرا بهشت فارغ است از لذات دنیوی و جسمانی.( رجوع شود به کتاب مغز متفکر شیعه نوشته ی هیئت علمی دانشگاه استراسبورگ به ترجمه ذبیح الله منصوری)

پس باکره بودن مهم نیست،چرا تو قران گفته شده؟منظورش چیز دیگه ای بوده؟

نباید بهشت سطحش برتر از این حرفا باشه؟
مگه تمام دنیا منتهی به بهشت و جهنم نیست؟
یعنی هدف آفرینش اینقدر پسته؟


نقل قول:
اینجا گفتن این حدیثا نقص روایی زیاد داره، میخواستم یه حدیث صحیح یا مستند درباره حورعین نشون بدین، یعنی حتی یه حدیث مستندم دربارش نیست؟؟:

با سلام

صحیحترین حدیث همانا سخن خدای متعال است که در قرآن کریم آمده است :

فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ70
حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ {/72} فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ 73 لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ {74} فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ {الرحمن/75} مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ

درآنها همسرانى خوش صورت و نيكو سيرت است (70).
ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟ (71).
سياه چشمانى كه هرگز از خيمه ها بيرون نمى شوند (72).
ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟ (73).
زنانى كه قبلا نه انسانى با آنها تماس گرفته و نه جنى (74).
ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟ (75).
در حالى كه بر بالش هاى سبز رنگ ابريشمين تكيه كرده اند كه بهترين بافت را دارد و بسيار زيبا است (76).

وسایر آیاتی که خصوصیات حور را بیان کرده مانند سفیدی و فراخ چشمی وعدم حیض و همیشگی بکارت و خماری وطنازی وحیا و وفا و...، اما اگر دو آیه را ببینید :

يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ {الزخرف/71}
در بهشت قدحها از طلا و تنگ ها برايشان در گردش است ، و در آن هر چه كه نفس اشتهايش كند و چشم لذت ببرد وجود دارد، و شما در آن جاودانيد (71).

فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ {السجدة/17}

خداى تعالى بهشتى را به دست خود آفريد، كه هيچ چشمى آن را نديده ، و احدى از آن خبر ندارد،
بشارت به مؤ منين به پاداشى مافوق علم و تصور همگان ، بزبان دیگر چون عقول ودرجات مردم متفاوت است خدای سبحان برای هرمرتبه ای نعماتی دارد وبالاترین مرتبه هم : ورضوان من الله اکبر ، است واینهمه برای تقریب به ذهن است و این موارد یافتنی است تا دانستنی .

نقل قول:
نباید بهشت سطحش برتر از این حرفا باشه؟

نقل قول:
[
مگه تمام دنیا منتهی به بهشت و جهنم نیست؟

یعنی هدف آفرینش اینقدر پسته؟

خدای سبحان در این دنیا جرعه ای از اقیانوس بیکران آخرت واصل همه چیز را به ما چشانده است :

هر آن چيزي كه در عالم عيان است. چو عكسي ز آفتاب آن جهان است

بله بنص قرآن هیچکس از عمق مسائل آنجهان باخبر نیست مگر آنکه به حق الیقین برسد (علم الیقین سپس عین الیقین وآخرش هم حق الیقین)

اما در اخبار احادیث صحیح وضعیف وجعلی نیز دراین باره داریم ، احادیث جعلی مانند :

- البداية و النهاية لابن كثير(ج10/ص279):وقال أحمد بن أبي الحواري سمعت أبا سليمان يقول : إن في الجنة أنهارا على شاطئيها خيام فيهن الحور ، ينشئ الله خلق الحوراء إنشاء ، فإذا تكامل خلقها ضربت الملائكة عليهن الخيام ، الواحدة منهن جالسة على كرسي من ذهب ميل في ميل ، قد خرجت عجيزتها من جانب الكرسي ! ، فيجئ أهل الجنة من قصورهم يتنزهون على شاطئ تلك الأنهار ما شاؤوا ثم يخلو كل رجل بواحدة منهن . قا ل أبو سليمان : كيف يكون في الدنيا حال من يريد افتضاض الأبكار على شاطئ تلك الأنهارفي الجنة.

البته معلوم نیست که چنین حوریه ای با این عظمت (هرمیل 3 فرسخه ) نصیب چگونه مردی خواهد شد !!!!! وآیا بهشتیان شغلی بجز ازاله بکارت ندارند ؟؟؟!!!!

بله این چنین جعلیاتی هم تقریبا در اکثر اخبار وارد شده است اما اخباری صحیح و معتبر وموثق هم داریم .


در خاتمه هم بد نیست که فرمان اماممان را نیز ببینیم واز ورود به بعضی موضوعات پرهیز کنیم :

عبدالله بن جعفر في (قرب الاسناد): عن أحمد بن إسحاق، عن بكر بن محمّد الأزدي، عن أبي عبدالله (عليه السلام)، قال:سأله أبو بصير ـ وأنا جالس عنده ـ عن الحور العين، فقال له: جعلت فداك، أخلق من خلق الدنيا أم خلق من خلق الجنّة؟ فقال له: ما أنت وذاك، عليك بالصلاة، فإنّ آخر ما أوصى به رسول الله (صلى الله عليه وآله) وحثّ عليه الصلاة، إيّاكم أن يستخفّ أحدكم بصلاته، فلا هو إذا كان شابّاً أتمّها، ولا هو إذا كان شيخاً قوي عليها، وما أشدّ من سرقة الصلاة، فإذا قام أحدكم فليعتدل، وإذا ركع فليتمكّن، وإذا رفع رأسه فليعتدل، وإذا سجد فلينفرج ويتمكّن، وإذا رفع رأسه فليلبث حتى يسكن.

شخصی از امام از حورالعین وخلقتش سوال میکند امام به اومیفرمایند که تو (فعلا) نمازت را درست بخوان و به این کارا کاری نداشته باش ....!

نقل قول:
بله بنص قرآن هیچکس از عمق مسائل آنجهان باخبر نیست مگر آنکه به حق الیقین برسد (علم الیقین سپس عین الیقین وآخرش هم حق الیقین)


من میخواستم همینو بگم و بگم که حورعین ،معنای دیگه ای داره
نقل قول:
بله این چنین جعلیاتی هم تقریبا در اکثر اخبار وارد شده است اما اخباری صحیح و معتبر وموثق هم داریم .

میشه چنتا حدیث معتبر بیارین؟؟
نقل قول:
در خاتمه هم بد نیست که فرمان اماممان را نیز ببینیم واز ورود به بعضی موضوعات پرهیز کنیم
شخصی از امام از حورالعین وخلقتش سوال میکند امام به اومیفرمایند که تو (فعلا) نمازت را درست بخوان و به این کارا کاری نداشته باش ....!

اون کسی که سوال پرسید،میخواست به چشم پاداش اخروی بهش نگاه کنه،منظور دیگه ای داشت اما من شبهه پرسیدم.

پاسخگوا نیستن؟

بسم الله الرحمن الرحیم


نزول قرآن تنزّل آن از جایگاه رفیعش به سوی انسان هاست تا متناسب با سطح درک و فهم و علایق، انسان ها را برای پاداش بسیار عظیمی که فهم بشر توان درک همۀ آن را ندارد مهیّا سازد. مانند پدری که برای مدرسه رفتن فرزندش او را با وعدۀ بازی ها و دوستان و خوراکی ها مهیّای مدرسه رفتن می کند، در حالی که شما می دانید ارزش مدرسه رفتن به این ها نبوده بلکه بسیار فراتر از اینهاست گر چه خالی از این ها نیز نیست.
در بهشت اگر چه خوراکی هست ولی این خوراکی ها بسیار فراتر از آن چیزی است که ما در دنیا چشیده ایم و به همین نسبت سایر لذّتهای بهشتی با موارد مشابه دنیایی آن قابل قیاس نیست و مهم تر این که نعمت هایی در بهشت وجود دارد که تصوّر آن در این جهان برای ما ممکن نسیت. کسی از لذّت منظرۀ زیبا یا بوی خوش بهرمند می شود که از ابزار متناسب با آن یعنی چشم و بینی برخوردار باشد. انسان باید در رحم دنیا مراتب کمال خود را بپیماید تا در سیر تکاملی خود به ابزار و لوازم مورد نیاز آن جهانی مجهز شود.
همچنان که جنین از لذّت شیر، بی اطّلاع است و نوزاد از خوردن گوشت محروم و کودک از لذایذ جنسی ناآگاه؛ تا زمانی که به رشد لازم برسند، برخورداری از نعمت های بهشتی مستلزم رسیدن به آن مراحل است.
اگر فهماندن لذّت ازدواج به کودک خردسال ممکن بود فهماندن لذایذ بهشت هم به اهالی دنیا ممکن می شد.تمام نعمت های دنیا و لذّت های آن تنها به قدر چشیدن ذرّه ای از آن اقیانوس رحمت و نعمت است.
امیرمؤمنان در مقایسه ای میان دنیا و آخرت فرمودند: كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِه‏ یعنی: همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است، و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است‏. یعنی هر چه از آخرت بشنوی باز حقیقت آن چیزی فراتر از شنیده هاست و زبان ها از توصیف و درک ها از فهم همۀ عظمت آنها عاجزند.
در حالی که از درک همۀ لذایذ دنیایی ناتوانیم:
درک لذّت یک دانشمند از یک اکتشاف
درک لذّت یک جرّاح از یک عمل موفقیت آمیز
درک لذّت یک قهرمان در رسیدن به مدال
درک لذّت یک نویسنده یا هنرمند در خلق یک اثر
درک لذّت یک مادر از تولّد یک فرزند
درک لذّت یک نیکوکار از گره گشایی برای یک انسان
درک لذّت یک زاهد در چشم پوشی از یک لذّت مادّی
درک لذّت یک عارف از خواندن نماز
چگونه می توان مدّعی درک همۀ لذایذ اخروی شد؟!
ادامه دارد>>


اطیب البیان:
زنان بهشتى دو دسته‏اند:
يك دسته حور العين بهشتى هستند كه در بسيارى از آيات قرآن از آنان وصف شده در سورة الرحمن مي فرمايد:
فِيهِنَّ خَيْراتٌ حِسانٌ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ «1» (در آن بهشتها زنان نيكو خوى پاكيزه روى هستند، پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان تكذيب ميكنيد، زنان حورى هستند كه در خيمه‏ها مستور و در حجله‏ها محجوبند. پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان تكذيب ميكنيد، آنان را لمس نكرده پيش از اهل بهشت نه بشرى و نه جنّى)
و نيز مي فرمايد: فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ «2» (در آن بهشتها زنانى باشند كه چشم خود بر شوهران خود دوخته و بديگران ننگرند و جن و بشرى قبل از اهل بهشت آنان را لمس نكرده و مانند ياقوت و مرجانند)
و در سوره واقعه مي فرمايد: وَ حُورٌ عِينٌ كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ «3» (و حور العين كه مانند مرواريد دست نخورده هستند)
و نيز مي فرمايد إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً» «4» (ما آنان را بدون ولادت آفريديم و دوشيزگان قرار داديم)
و در احتجاج طبرسى روايت ميكند كه زنديقى از حضرت صادق عليه السّلام سؤال كرد كه چگونه ميشود حورالعين بهشتى هميشه بكر باشند؟ حضرت فرمود آنان از طيب خلق شده و آفت و عاهت بآنها نرسد و خون و غير آن از محل آنها خارج نشود و جز عورت مرد بر آنها وارد نگردد.
دسته دوم زنان مؤمنه صالحه هستند كه بمراتب از حور العين زيباترند، در سوره زخرف مي فرمايد:
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ «5» (داخل بهشت شويد شما و همسرانتان در حالى كه مورد كرامت هستيد)
و نيز ميفرمايد جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ «6» (داخل ميشوند بهشتهايى را كه محل اقامت جاودانى است خود آنها و كسانى كه شايسته استند از پدران و همسران و فرزندان آنها)
و نيز ميفرمايد إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ «7» (ياران بهشت آن روز در نعمتها متلذذ هستند خود ايشان و همسرانشان در سايبانها بر تختها تكيه داده‏اند)

و هر دو دسته از زنان بهشتى پاكيزه و مطهره هستند هم از كثافات ظاهريه مثل خون و بول و غايت و حيض و نفاس، و هم از كثافات باطنيه از اخلاق رذيله و صفات خبيثه مانند حقد و حسد و امثال اينها و هم از اعمال زشت و ناپسنديده و بالجمله جميع مراتب طهارت را دارا هستند.
__________________________________________________
1- سوره الرحمن آيه 69- 73
2- سوره الرحمن آيه 65
3- سوره واقعه آيه 22
4- سوره واقعه آيه 34- 34
5- سوره زخرف آيه 70
6- سوره رعد آيه 23

7- سوره يس آيه 55- 56

سلام

منتقد;106562 نوشت:
اینجا گفتن این حدیثا نقص روایی زیاد داره، میخواستم یه حدیث صحیح یا مستند درباره حورعین نشون بدین، یعنی حتی یه حدیث مستندم دربارش نیست؟؟:

با وجود این همه آیه در مورد حور در قرآن چه نیازی به روایت است
منتقد;106562 نوشت:
دیگه اینکه میخواستم بدونم این نعمتا برای چی هستن؟ مگه انار تو دنیا نیست؟ پس چرا وعدش تو بهشت داده شده؟ همینجا انار میخوریم ! نیازی به این نعمتای بهشتی نیست!

تو این دنیا انار با پوست و دونه و ... و با دردسر زیاد همراه با کثیف شدن دست خوردی اما اون دنیا از اصلش که هیچیک از اینها رو نداره می خوری نخواستی هم نخور بهترش هم هست
منتقد;106562 نوشت:
بهشت چند نوعه؟:

در روایت هست که عدد مراتب بهشت به عدد آیات قرآنه
منتقد;106562 نوشت:
یعنی این نعمتها نماد هستند؟مثل شراب بهشتی که نماد جام معرفته؟

خیر مرتبه خیالی هم می تونه داشته باشه که عینا مثل دنیاییشه الا اینکه ماده ندارد
منتقد;106562 نوشت:
ازدواج در بهشت چطوریه؟؟

تا نخوری ندانی
منتقد;106562 نوشت:
این هم نمادگونه است؟ معنی داره؟ چنتا همسر؟ باکره بودن مهمه؟

هر چقدر شما بخواین . باکره بودن یعنی تر و تازه بودن یعنی هیچوقت کهنه و عادی نمی شن . به قول بعضیها مثل زنهای دنیایی نیستند که بعد چند وقت برات هیجانی نداشته باشن . بلکه هر وقت اونها رو ملاقات می کنی مثل اینکه اولین باره که اونو می بینی .
منتقد;106562 نوشت:
مگه تمام دنیا منتهی به بهشت و جهنم نیست؟ یعنی هدف آفرینش اینقدر پسته؟

مگه چیزی از بهشت چشیدی که می گی آخرش پسته . فعلا که آقایون این دنیا اوج خواسته شون یک زن زیبا و یک ویلا و یک پول زیاد برای خوردن و پوشیدنه و اونو خیلی باارزش و متعالی می دونن . این کجا و ملک بی پایان عالم آخرت کجا و "رضوان من الله اکبر "
موفق باشید

نقل قول:

میشه چنتا حدیث معتبر بیارین؟؟



با سلام

تقریبا همه اخباری که در باره حورالعین آمده ضعیف و یا جعلی (موضوع) هستند مگر احادیثی که در ادامه خواهند آمد :

در حکم بر اخبار از نرم افزار درایه النور استفاده شده :

محمد بن علي بن الحسين في الخصال عن أبيه عن سعد بن عبد الله عن محمد بن عيسى بن عبيد اليقطيني عن القاسم بن يحيى عن جده الحسن بن راشد عن محمد بن مسلم عن أبي عبد الله ع عن آبائه ع عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع في حديث الأربعمائة قَالَ لِيَخْشَعِ الرَّجُلُ فِي صَلَاتِهِ فَإِنَّ مَنْ خَشَعَ قَلْبُهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَشَعَتْ جَوَارِحُهُ فَلَا يَعْبَثْ بِشَيْ‏ءٍ اجْلِسُوا فِي الرَّكْعَتَيْنِ حَتَّى تَسْكُنَ جَوَارِحُكُمْ ثُمَّ قُومُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِنَا إِذَا قَامَ أَحَدُكُمْ (مِنَ الصَّلَاةِ فَلْيُرْجِعْ يَدَهُ حِذَاءَ صَدْرِهِ) فَإِذَا كَانَ أَحَدُكُمْ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ فَلْيَتَحَرَّى بِصَدْرِهِ وَ لْيُقِمْ صُلْبَهُ وَ لَا يَنْحَنِي إِذَا فَرَغَ أَحَدُكُمْ مِنَ الصَّلَاةِ فَلْيَرْفَعْ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ لْيَنْصَبْ فِي الدُّعَاءِ لَا يَنْفَتِلُ الْعَبْدُ مِنْ صَلَاتِهِ حَتَّى يَسْأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ يَسْتَجِيرَ بِهِ مِنَ النَّارِ وَ يَسْأَلَهُ أَنْ يَرْزُقَهُ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ إِذَا قَامَ أَحَدُكُمْ إِلَى صَلَاةٍ فَلْيُصَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ لَا يَقْطَعُ الصَّلَاةَ التَّبَسُّمُ وَ تَقْطَعُهَا الْقَهْقَهَةُ لِيَرْفَعِ الرَّجُلُ السَّاجِدُ مُؤَخَّرَهُ فِي الْفَرِيضَةِ إِذَا سَجَدَ إِذَا صَلَّيْتَ فَأَسْمِعْ نَفْسَكَ الْقِرَاءَةَ وَ التَّكْبِيرَ وَ التَّسْبِيحَ إِذَا انْفَتَلْتَ مِنَ الصَّلَاةِ فَانْفَتِلْ عَنْ يَمِينِكَ. صحیح وسائل‏الشيعة ج : 5 ص : 472




[8458] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ(امامی ثقه) عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَائِذٍ الْأَحْمَسِيِّ(امامی ثقه علی التحقیق) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَرْبَعَةٌ أُعْطُوا سَمْعَ الْخَلَائِقِ النَّبِيُّ ص وَ الْحُورُ الْعِينُ وَ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ فَمَا
مِنْ عَبْدٍ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ ص أَوْ يُسَلِّمُ عَلَيْهِ إِلَّا بَلَغَهُ ذَلِكَ وَ سَمِعَهُ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ اللَّهُمَّ زَوِّجْنِي مِنَ الْحُورِ الْعِينِ إِلَّا سَمِعْنَهُ وَ قُلْنَ يَا رَبَّنَا إِنَّ فُلَاناً قَدْ خَطَبَنَا إِلَيْكَ فَزَوِّجْنَا مِنْهُ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ يَقُولُ اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ إِلَّا قَالَتِ الْجَنَّةُ اللَّهُمَّ أَسْكِنْهُ فِيَّ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ يَسْتَجِيرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ إِلَّا قَالَتِ النَّارُ يَا رَبِّ أَجِرْهُ مِنِّي. صحیح



[8459] وَ فِي كِتَابِ فَضْلِ الشِّيعَةِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ (امامی ثقه علی التحقیق رمی بالغلو والضعف)عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِذَا قَامَ الْمُؤْمِنُ فِي الصَّلَاةِ بَعَثَ اللَّهُ الْحُورَ الْعِينَ حَتَّى يَحْدِقْنَ بِهِ فَإِذَا انْصَرَفَ وَ لَمْ يَسْأَلِ اللَّهَ مِنْهُنَّ شَيْئاً (انْصَرَفْنَ مُتَعَجِّبَاتٍ) .موثق

وَ رَوَاهُ ابْنُ فَهْدٍ فِي عُدَّةِ الدَّاعِي عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع مِثْلَهُ



[8460] الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ فِي كِتَابِ الزُّهْدِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ دُرُسْتَ عَنْ رَجُلٍ (؟)عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَوْ أَنَّ حَوْرَاءَ مِنْ حُورِ الْجَنَّةِ أَشْرَفَتْ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أَبْدَتْ ذُؤَابَةً مِنْ ذَوَائِبِهَا (لَافْتَتَنَ بِهَا أَهْلُ الدُّنْيَا) وَ إِنَّ الْمُصَلِّيَ لَيُصَلِّي فَإِنْ لَمْ يَسْأَلْ رَبَّهُ أَنْ يُزَوِّجَهُ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ قُلْنَ مَا أَزْهَدَ هَذَا فِينَا .مرفوع

[8461] أَحْمَدُ بْنُ فَهْدٍ فِي عُدَّةِ الدَّاعِي عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع
قَالَ أُعْطِيَ السَّمْعَ أَرْبَعَةٌ النَّبِيُّ ص وَ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ وَ الْحُورُ الْعِينُ فَإِذَا فَرَغَ الْعَبْدُ مِنْ صَلَاتِهِ فَلْيُصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ لْيَسْأَلِ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ لْيَسْتَجِرْ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ وَ يَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُزَوِّجَهُ الْحُورَ الْعِينَ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص رُفِعَتْ دَعْوَتُهُ وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ قَالَتِ الْجَنَّةُ يَا رَبِّ أَعْطِ عَبْدَكَ مَا سَأَلَ وَ مَنِ اسْتَجَارَ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ قَالَتِ النَّارُ يَا رَبِّ أَجِرْ عَبْدَكَ مِمَّا اسْتَجَارَكَ مِنْهُ وَ مَنْ سَأَلَ الْحُورَ الْعِينَ قُلْنَ يَا رَبِّ أَعْطِ عَبْدَكَ مَا سَأَلَ
وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ فِي (الْخِصَالِ) بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ عَلِيٍّ ع فِي حَدِيثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ مِثْلَهُ . صحیح

[8461/22/2] محمد بن علي بن الحسين في الخصال عن أبيه عن سعد بن عبد الله عن محمد بن عيسى بن عبيد اليقطيني عن القاسم بن يحيى عن جده الحسن بن راشد (امامی ثقه علی التحقیق)عن أبي بصير عن أبي عبد الله ع عن آبائه ع عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع في حديث الأربعمائة
[8461/22/3] محمد بن علي بن الحسين في الخصال عن أبيه عن سعد بن عبد الله عن محمد بن عيسى بن عبيد اليقطيني عن القاسم بن يحيى عن جده الحسن بن راشد عن محمد بن مسلم عن أبي عبد الله ع عن آبائه ع عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع في حديث الأربعمائة






[8818] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ مَهْرِ السُّنَّةِ كَيْفَ صَارَ خَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَوْجَبَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا يُكَبِّرَهُ مُؤْمِنٌ مِائَةَ تَكْبِيرَةٍ وَ يُحَمِّدَهُ مِائَةَ تَحْمِيدَةٍ وَ يُسَبِّحَهُ مِائَةَ تَسْبِيحَةٍ وَ يُهَلِّلَهُ مِائَةَ تَهْلِيلَةٍ وَ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ ثُمَّ يَقُولَ اللَّهُمَّ زَوِّجْنِي مِنَ الْحُورِ الْعِينِ إِلَّا زَوَّجَهُ اللَّهُ حَوْرَاءَ وَ جَعَلَ ذَلِكَ مَهْرَهَا
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ مُرْسَلًا مِثْلَهُ وَ فِي الْعِلَلِ وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ مِثْلَهُ وَ
عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ مِثْلَهُ وَ
رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى
وَ
رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ . صحیح وسائل‏الشيعة ج : 7 ص : 91





ودر اخبار عامه :

إن الحور العين لتغنين في الجنة يقلن : ; نحن الحور الحسان خبئنا لأزواج كرام
[=Traditional Arabic] ( سمويه ) عن أنس .
[=Traditional Arabic]قال الشيخ الألباني : ( صحيح ) انظر حديث رقم : 1602 في صحيح الجامع
_________________________________________

تذکر چند مطلب :

1- وجود میل اصیلی مانند شهوت جنسی و ...در وجود آدمی غیر قابل انکار است .
2- در این دنیا فقط قسمتی از این میل ارضا میشود و بعلت ضعف وخستگی جسم ، بدن توانایی همراهی روح را در رسیدن به عمق و وسعت لذت (یا دردو عذاب) ندارد پس وجود دنیایی دیگر که ظرفیتش بیشتر باشد الزامی وضروریست .

3- قبلا گفتیم که هرکس بنا به سطح عقل وطلبش میتواند از لذات اخروی بهره مند شود مثلا یکی با خوردن گوشت لذت میبرد خدای تعالی هم برایش : ولحم طیر مما یشتهون ، آماده میکند . یکی از خوردن میوه ارضا میشود : وفاکهة مما یتخیرون : یک نفر هم با حور العین : وزوجناهم بحور عین و یکعده هم با خود خدا ارضا میشوند : فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر : ورضوان من الله اکبر : وخلاصه اینکه هرکس بنا بر نوع شهوتش لذت میبرد : فیه ما تشتهیه الانفس :

مولای عارفان وسرور ساجدان در مُناجاة المُريدين عرض میکند :

يا نَعيمي وَجَنَّتي، وَيا دُنْيايَ وَآخِرَتي، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ .


پس برای بعضی ، خدای متعال همه چیزشان است هم بهشت وهم نعمت و....

بقول فقیه عارف شیخ بهایی رحمه الله :

ما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمی خواهیم حور و جنت ای زاهد، بر تو باد ارزانی


________________________________


نکته دیگر منظور از احادیث معتبر یک معتبر عام داریم ودیگر خاص ، مثلا در برخی از انقسام احادیث به صحیح ، موثق ، معتبر ، ضعیف تقسیم شده اند که در هر صورت ما بر همین اساس حکم بر احادیث را می آوریم .


تفصیل مطالب در :

https://sites.google.com/site/hojjah/hoor.zip

سلام، سوره نبا آیه 33

منتقد;106562 نوشت:
به نام هستی بخش

نباید بهشت سطحش برتر از این حرفا باشه؟
مگه تمام دنیا منتهی به بهشت و جهنم نیست؟
یعنی هدف آفرینش اینقدر پسته؟




این قسمت رو یکمی زود قضاوت کردین، از نظر بنده لذت جنسی نیازی به این نداره که فکر کنیم سطح بهشت چقدره، سطح بهشت رو از لحاظ جنسی نگاه می کنیم؟ تمام دنیا منتهی به بهشت و جهنم میشود بله، بنده به این نظر رسیده ام که زمان پیغمبر به خاطر اینکه اعراب که بعضی ها جاهل نیز بوده اند، خیلی شهوتی بوده اند و پیغمبر می خواست به آنها بفهماند که ذلت جنسی دنیا در مقابل لذت جنسی آخرت چیزی نیست، خودتان می دانید ائمه اطهار (ع) نه اهل غلو کردن هستند و نه اهل دروغ، پس این ها در بهشت وجود دارد، لذتی که تا آن روز نه کسی چشیده و نه خواهد چشید، پیغمبر اولین کاری که برای ابلاغ دین اسلام کرد چه بود: شام داد، چرا؟ چون مردم فکر نکنند که دین اسلام با مهمانی و ... در تضاد است و همش می گوید که صرفه جویی، و این همه احادیث که در مورد حورالعین بهشتی است به خاطر این است که کسی فکر نکند که در بهشت همه دیگر عبادت می کنند و شب و روز سبحان ا... می گویند که این باعث می شود که خیلی ها دین را مورد سرزنش قرار دهند، در این دنیا ریاضت می کشیم و ... ، و روزی فکر نکنید که پاداش ریاضت حورالعین هستند ولی حورالعین رفع خستگی آن ریاضت هستند و این حورالعین برای رفع خستگی انسان هایی است (البته انسان ها نه بنده) که در این دنیا خود را ساخته اند برای آخرت، من که در این دنیا ذلت جنسی ام را دارم نباید امیدوار باشم که درآخرت نیز حورالعین منتظرمن هستند، خداوند در این احادیث و روایات می خواهد به ما بفهماند که در بهشت همه چیز هست البته حلالش، با فکر به بهشت در دنیا به دام شیطان نیافتید که من بهتر از آن را دارم، امیر المومنین در دعایی به کمیل، جواب همه سوالات را داده که هر شب پنج شنبه خوانده می شود، اگر کمی تفکر به دعا بکنیم انشاا...که جوابمان را خواهیم گرفت، بعد از خواندن دعا جواب من را بدهید:حالا خود قضاوت کنید:هدف آفرینش پست است؟

نقل قول:
با وجود این همه آیه در مورد حور در قرآن چه نیازی به روایت است
مطمئنی ترجمه قرآن درست بوده؟ ممکنه مفسران دچار اشتباه شده باشند؟:Cheshmak:
نقل قول:
تو این دنیا انار با پوست و دونه و ... و با دردسر زیاد همراه با کثیف شدن دست خوردی اما اون دنیا از اصلش که هیچیک از اینها رو نداره می خوری نخواستی هم نخور بهترش هم هست
تو چقدر ساده ای آقا حامد!
اینا مفهوم داره، اینا بطن داره معنای عمیق داره هرکدوم از این میوه ها،میوه معرفتی هستن که حاصل عمل ما هستن
اینا نمادن
برات اثبات میکنم
نقل قول:
در روایت هست که عدد مراتب بهشت به عدد آیات قرآنه
من اینو نپرسیدم کهههههههه
منظورم چیز دیگه ای بود، ولی بازم ممنون که جوابمو دادین !!(گفته بودم پاسخگوا بیان!!)
نقل قول:
خیر مرتبه خیالی هم می تونه داشته باشه که عینا مثل دنیاییشه الا اینکه ماده ندارد
مرتبه خیالی نه،بهشت از جنس حقیقت محضه، من از تو اطلاعاتم بیشتره،واقعا که:khaneh:
نقل قول:
هر چقدر شما بخواین . باکره بودن یعنی تر و تازه بودن یعنی هیچوقت کهنه و عادی نمی شن . به قول بعضیها مثل زنهای دنیایی نیستند که بعد چند وقت برات هیجانی نداشته باشن . بلکه هر وقت اونها رو ملاقات می کنی مثل اینکه اولین باره که اونو می بینی .
دیگه خرابش نکن،وقتی معنا میکنی همسران باکره منظور اینه که یه لذت مادی و پست وجود داره مگه اینکه جور دیگه معنا کنیم:Cheshmak:
نقل قول:
گه چیزی از بهشت چشیدی که می گی آخرش پسته . فعلا که آقایون این دنیا اوج خواسته شون یک زن زیبا و یک ویلا و یک پول زیاد برای خوردن و پوشیدنه و اونو خیلی باارزش و متعالی می دونن . این کجا و ملک بی
پسته دیگه..نگفتم لذتش کمه! گفتم هدف پستیه ه لذتش زیاد باشه چه کم
تازه مگه زنها اینحورین؟
یعنی این ایات برای زنها گفته نشده؟؟؟
چقدر آدم پست باشه که این چیزا هدفش باشه
مگه آدم خلیفه خدا نیست؟ مگه هدفش این نیست؟؟
آسمان بار امنت نتوانست کشید ،همش کشک بود؟؟
"خیر البریه" و دریانیان جواب درستی دادند
من قبول میکنم ولی تا حدی

نقل قول:
پایان عالم آخرت کجا و "رضوان من الله اکبر "
این هدف متعالیه
خیر البریه;107123 نوشت:
تقریبا همه اخباری که در باره حورالعین آمده ضعیف و یا جعلی (موضوع) هستند مگر احادیثی که در ادامه خواهند آمد

همینو میخواستم بشنوم

وقتی همسر (ازواج) هست،چرا حور عین؟؟

وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ : در آنجا براى ايشان همسرانى پاكيزه [ از هر آلودگى ] است

ترجمه آیاتی که اشتباها مفسران فکر کرده اند در مورد زنان زیباروی بهشتی است:
سوره نبا آیه 31 تا 34:
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا * حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا * وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا * وَكَأْسًا دِهَاقًا

توضيحات سه آیه بعد از تفسیر نور: ‏
‏« حَدَآئِقَ » : جمع حَدِيقَة ، باغها ( نگا : نمل‌ / 60 ) . بدل است « أَعْنَاباً » : جمع عِنَب ، انگورها . رزها . ذكر آن به
خاطر اهمّيّت ويژه‌اي است كه دارد .‏

« كَوَاعِبَ » : جمع كاعِب ، دختران نارپستان . دختراني كه تازه پستانهايشان برآمده است و از كعب ، يعني پاشنه پا بزرگتر نگشته است ( نگا : المصحف‌الميسّر ) . « أَتْرَاباً » : جمع تِرْب ، همسال . همسنّ .‏

« كَأْساً » : جام شراب ( نگا : صافّات‌ / 45 ، طور / 23 ، واقعه‌ / 18 ، انسان‌ / 5 و 17 ) . « دِهَاقاً » : لبريز . مالامال . پر .‏

در سراسر قرآن درمورد مسائل جنسی با کنایه سخن گفته شده،اما در این جا عبارت صریح و تعجب برانگیزی دیدم که اول باورم نمیشد،آیا قرآن کریم راجع به این مسائل با این صراحت سخنی گفته؟؟
چطور در مسائل زناشویی با کنایه حدود رو تعیین کرده ، اما در اینجا یک صحنه جنسی رو توصیف میکنه؟؟برای وعده دادن آن هم کنار جام لبریز از شراب!؟؟

دوبیتی از خیام :
گویند بهشت و حورعین خواهد بود
وانجا می ناب و انگبین خواهد بود
گرما می و معشوق گزیدیم چه باک
چون عاقبت کار چنین خواهد بود

چه خیام چه هرکس دیگه ای که واقعا این شعر سروده اش است،نمیدونسته که این ترجمه ها اشتباه بود و نمیدونسته که این میوه ها نماد معرفت و خرد و عشق الهی هستند.

بررسی معنی جدید در این آیات(معنی قبلی هماهنگتره یا معنی جدید؟)

سیاق آیات 32 تا 34 سوره نبا(همین آیات بالا):
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا * حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا * وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا * وَكَأْسًا دِهَاقًا
در آیه اول از انگور و تاک صحبت میشه، یک دفعه موضوع به دختران زیبا عوض میشه، و در ادامه دوباره به جامهای لبریز از شراب اشاره میشه. بسی محتمل است که این کواعب اترابا هم نه دختران با پستانهای برجسته که میوه هایی درشت آبدار باشه

اتراب به معنای همسان هست.
کواعب در فرهنگهای لغات عربی به معنی میوه رسیده است ولی تنها از قوه تخیل برخی جاعلان برمیاد که تاکستانهای مملو از انگورهای رسیده و آبدار و جامهای می لبریز رو به صورت دختران با پستانهای رسیده و همسن و سال تعبیر کنند!


نقل قول:

تو چقدر ساده ای آقا حامد!
من اینو نپرسیدم کهههههههه

من از تو اطلاعاتم بیشتره،واقعا که:khaneh:



با سلام

1- لطفا ادب و نزاکت در گفتار و رفتار را رعایت کنید .

2- مستدل بنویسید نه احساسی وهیجانی .


من چندترجمه تحت الفظی جدید برای حورعین قرار میدم و به برر سی درستیشون میپردازم:

تو دائره المعارف لسان عرب (قرن هفتم،ابن منظور) کنار معانی مختلف کلمه "حور" این معانی هم اومده:
سفید، انگور سفید دارای هسته های درشت طائف

"عین" جمع عیناء در فرهنگ لغت عربی به معنی تلالو و درخشش بلور و مروارید هم استفاده میشده.

در واقع عبارت "حورعین" رو میشود به (انگورهای) سفید بلوری ترجمه کرد، و زن و چشم این وسط قابل حذفه!

در ادامه به بررسی این میپردازیم که ترجمه جدید "حورعین" در قرآن و آیات هماهنگی داره یا نه:

این عجیبه که میوه ای که به کرات در باغهای زمینی به عنوان نشانه نعمت خدا ازش یاد شده در بهشت فقط یک بار بهش اشاره شده باشه.
فهرستی از میوه های بهشتی در قرآن:
خرما، انار و انگور.جالبه که انگور فقط یک بار به عنوان میوه بهشتی در قرآن ذکر شده (نباء-۳۲:حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا). اما در مقام مقایسه حدود ۱۰ بار در توصیف باغستانهای زیبای دنیوی از انگور هم نام برده شده (مثلا سوره عبس: سپس زمين را از هم شكافتيم، و در آن دانه‏هاى فراوانى رويانديم، و انگور و سبزى بسيار، و زيتون و نخل فراوان، و باغهاى پردرخت، و یا سوره کهف ۳۲:و براى آنان آن دو مرد را مثل بزن كه به يكى از آنها دو باغ انگور داديم و پيرامون آن دو [باغ] را با درختان خرما پوشانديم و ميان آن دو را كشتزارى قرار داديم)
اگر ترجمه بعضی آیات قرآن رو بازبینی کنیم متوجه میشیم که انگور به مراتب به عنوان میوه بهشتی مطرح شده و ترجمه اشتباه باعث بوده تا متوجهش نشیم.در ادامه برای شما اثبات خواهم کرد.


بقیش رو بعدا میگم تورو خدا فعلا پست جدید نزنین تا بحث یک دست باشه



نقل قول:
در واقع عبارت "حورعین" رو میشود به (انگورهای) سفید بلوری ترجمه کرد، و زن و چشم این وسط قابل حذفه!

در ادامه به بررسی این میپردازیم که ترجمه جدید "حورعین" در قرآن و آیات هماهنگی داره یا نه:


این عجیبه که میوه ای که به کرات در باغهای زمینی به عنوان نشانه نعمت خدا ازش یاد شده در بهشت فقط یک بار بهش اشاره شده باشه.




با سلام

منظورتان از اين مطالب چيست ؟‌آيا ميخواهيد كلمه حور را تاويل كنيد و معناي ديگري برآن بيابيد ؟‌اين امر اشكالي نداردماداميكه تفسير براي نباشد

اما با كواعب اتراب و ولدان مخلدون و غلمان وخيرات حسان چه ميكنيد ؟



اما اثبات اشتباه شما :


اولا كه در 4 آيه از حور نامبرده و در3 آيه قرآن بصراحت از حورالعين نامبرده وجالب اينكه ميفرمايد ما ايشان را با حور العين تزويج ميكنيم آيا ميشود با انگور ازدواج كرد ؟!

{كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ }الدخان54



{مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ }الطور20


{حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ }الرحمن72

{وَحُورٌ عِينٌ }الواقعة22


ضمنا اگر كسي رضوان من الله و خدا را نخواهد وفقط بخواهد به منكوحات وملبوسات وماكولات برسد ، اشكالش كجاست ؟



اما اگر در لسان العرب دقت ميكرديد :


وفي حديث كعب لو أَن امرأَة من الحُور العِينِ اطَّلعت إِلى الأَرض في ليلة ظلماء مُغْدِرَةٍ لأَضاءت ما على الأَرض وفي النهر غَدَرٌ وهو أَن يَنْضُبَ الماء ويبقى الوَحْل فقالوا الغدراءُ الظلمة يقال خرجنا في الغدراءِ وغَدِرَت الغنم غَدَراً شبعت في المَرْج في أَول بنته ولم يُسْل

وفي الحديث لو أنَّ امرأة من الحور العين أشْرَفَتْ لأفْغَمَتْ ما بين السماء والأرض بريح المسك أي لملأَتْ قال الأَزهري الرواية لأَفعمت بالعين قال وهو الصواب يقال فَعَمْت الإناءَ فهو مفعوم إذا ملأته وقد مرَّ تفسيره والريحُ الطَّيبة تَفْغَمُ المزكوم


ودر اين جمله ابن منظور دقت كنيد :
وإِنما قيل للنساء حُورُ العِينِ لأَنهن شبهن بالظباء والبقر وقال كراع الحَوَرُ أَن يكون البياض محدقاً بالسواد كله وإِنما يكون هذا في البقر والظباء ثم يستعار للناس وهذا إِنما حكاه أَبو عبيد في البَرَج غير أَنه لم يقل إِنما يكون في الظباء والبقر وقال الأَصمعي لا أَدري ما الحَوَرُ في العين وقد حَوِرَ حَوَراً واحْوَرَّ وهو أَحْوَرُ وامرأَة حَوْراءُ بينة الحَوَرِ وعَيْنٌ حَوْراءٌ والجمع حُورٌ ويقال احْوَرَّتْ عينه احْوِرَاراً فأَما قوله عَيْناءُ حَورَاءُ منَ العِينِ الحِير فعلى الإِتباع لعِينٍ والحَوْراءُ البيضاء لا يقصد بذلك حَوَر عينها والأَعْرابُ تسمي نساء الأَمصار حَوَارِيَّاتٍ لبياضهن وتباعدهن عن قَشَفِ الأَعراب بنظافتهن قال فقلتُ إِنَّ الحَوارِيَّاتِ مَعْطَبَةٌ إِذا تَفَتَّلْنَ من تَحْتِ الجَلابِيبِ يعني النساء وقال أَبو جِلْدَةَ فَقُلْ للحَوَارِيَّاتِ يَبْكِينَ غَيْرَنا ولا تَبْكِنا إِلاَّ الكِلابُ النَّوابِحُ بكَيْنَ إِلينا خفيةً أَنْ تُبِيحَها رِماحُ النَّصَارَى والسُّيُوفُ الجوارِحُ جعل أَهل الشأْم نصارى لأَنها تلي الروم وهي بلادها والحَوارِيَّاتُ من النساء النَّقِيَّاتُ الأَلوان والجلود لبياضهن ومن هذا قيل لصاحب الحُوَّارَى مُحَوَّرٌ وقول العجاج
وأَصحاب النبي صلى الله عليه وسلم حواريون وتأْويل الحواريين في اللغة الذين أُخْلِصُوا ونُقُّوا من كل عيب وكذلك الحُواَّرَى من الدقيق سمي به لأَنه يُنَقَّى من لُباب البُرِّ قال وتأْويله في الناس الذي قد روجع في اختِياره مرة بعد مرة فوجد نَقِيّاً من العيوب قال وأَصل التَّحْوِيرِ في اللغة من حارَ يَحُورُ وهو الرجوع والتَّحْوِيرُ الترجيع قال فهذا تأْويله والله أَعلم

ودر خبر هم داريم :



حضرت رسول (ص)
فرمود: اين مرد از كسانى است كه با عمل كم ، اجر و مزد زياد نصيبش مى شود، و اين از آن كسانى است كه خداوند در بارهشان فرموده : (الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون ) و من خود ديدم كه حور العين از ميوه هاى بهشت در دهانش گذاشتند و از اينجا به دست آوردم كه اين بنده خدا گرسنه از دنيا رفت .


وساير اخباري كه قبلا در وصف حور العين آمد .

نقل قول:
منظورتان از اين مطالب چيست ؟‌آيا ميخواهيد كلمه حور را تاويل كنيد و معناي ديگري برآن بيابيد ؟‌اين امر اشكالي نداردماداميكه تفسير براي نباشد

اما با كواعب اتراب و ولدان مخلدون و غلمان وخيرات حسان چه ميكنيد ؟

شما هربار حرفمو نقش میکنی و من نمیتونم بحثو کامل پیش ببرم!!!!!!!!!!!!!

مگه نگفتم چیزی نگید تا بقیشو توضیح بدم؟؟؟
صبر میکردین تا من توضیح میدادم که معنی اون آیات چیه دیگه لازمم نبود بپرسین چون خودم جوابتونو میدادم

منتقد;107994 نوشت:
بقیش رو بعدا میگم تورو خدا فعلا پست جدید نزنین تا بحث یک دست باشه

متاسفم کردین

سلام
خب من چند تا سوال دارم که در جای خودش مطرح میکنم
حرف ازدواجه
بچه ها یه شبهه هست که میگه چرا خدا همش وعده جنسی به اقایون میده.
ببینید همش حرف حوری هست .براشون
یا ایات مکرری که درباره ازدواجهای پیامبره که پیامبر اجازه ازدواج مکرر دارن
چطوری جواب داده میشه.
میدونید مخالفین اکثرا همین رو کردن چماق
اینی که میذارم از قول یکی از دوستانی هست که مخالف هستند در این زمینه
من دنبال جواب دندان شکن هستم برای ایشون
مطمئنی که 90 درصد ایات قران شریف،در مورد حمایت از زنانه؟؟یعنی اینکه زن باید یک سوم از مرد کمتر ارث ببره یا اینکه در بهشت مردها میتونن با هر دختر خوشگل باکره ای.....{دیگه ننوشتم چون کتاب مبین قران توش پر از این...هاست مخصوصا توی بهشت} یا اینکه پیامبر اون همه زن داشته که توی قران گفته شده با هر کدام که میخواهی شب ها بخواب یا اگر زنی به کنیزی گرفته بشه،مرد اربابش هر کاری که بخواد میتونه با زنه بکنه یا .............اونقدر هست که من دلم نیومد بنویسم.

نقل قول:
حرف ازدواجه
بچه ها یه شبهه هست که میگه چرا خدا همش وعده جنسی به اقایون میده.

سلام دروتی
حور هم برای مرداست هم برای زنها، ولی من تحقیق کردم دیدم میشه یه نوع انگور سفید باشه
نقل قول:
مطمئنی که 90 درصد ایات قران شریفتون،در مورد حمایت از زنانه؟؟یعنی اینکه زن باید یک سوم از مرد کمتر ارث ببره

ارث زنو و دلیلشو توی سایت بحث کردیم به نتایج نسبتا خویب رسیدیم،بگرد حتما پیدا میکنی

زنهای پیامبر هم تویسایت هست

سلام

منتقد جان شما تا حالا حورعین بهشتی دیدی؟

نقل قول:

منتقد جان شما تا حالا حورعین بهشتی دیدی

تاحالا طائف نرفتم انگوراشو ببینم:Cheshmak:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=11731
نقل قول:
تو دائره المعارف لسان عرب (قرن هفتم،ابن منظور) کنار معانی مختلف کلمه "حور" این معانی هم اومده:
سفید، انگور سفید دارای هسته های درشت طائف

"عین" جمع عیناء در فرهنگ لغت عربی به معنی تلالو و درخشش بلور و مروارید هم استفاده میشده.

در واقع عبارت "حورعین" رو میشود به (انگورهای) سفید بلوری ترجمه کرد، و زن و چشم این وسط قابل حذفه!

منتقد;110533 نوشت:
تاحالا طائف نرفتم انگوراشو ببینم

پس همون ، می دیدی عاشق شون می شدی !

نقل قول:
سلام
خب من چند تا سوال دارم که در جای خودش مطرح میکنم
حرف ازدواجه
بچه ها یه شبهه هست که میگه چرا خدا همش وعده جنسی به اقایون میده.
ببینید همش حرف حوری هست .براشون
یا ایات مکرری که درباره ازدواجهای پیامبره که پیامبر اجازه ازدواج مکرر دارن
چطوری جواب داده میشه.
میدونید مخالفین اکثرا همین رو کردن چماق
اینی که میذارم از قول یکی از دوستانی هست که مخالف هستند در این زمینه
من دنبال جواب دندان شکن هستم برای ایشون
مطمئنی که 90 درصد ایات قران شریف،در مورد حمایت از زنانه؟؟یعنی اینکه زن باید یک سوم از مرد کمتر ارث ببره یا اینکه در بهشت مردها میتونن با هر دختر خوشگل باکره ای.....{دیگه ننوشتم چون کتاب مبین قران توش پر از این...هاست مخصوصا توی بهشت} یا اینکه پیامبر اون همه زن داشته که توی قران گفته شده با هر کدام که میخواهی شب ها بخواب یا اگر زنی به کنیزی گرفته بشه،مرد اربابش هر کاری که بخواد میتونه با زنه بکنه یا .............اونقدر هست که من دلم نیومد بنویسم.


با سلام

جواب این شبهات به کرات در همین موضوع و در موضوعات مشابه آمده است اگر حرف جدیدی دارید بسم الله.


ضمنا جهت اطلاع بیشتردوستتان بگویید که منظور از ولدان مخلدون و غلمان و بطور کلی : فیه ما تشتهیه الانفس : وحیات طیبه برای زن و مرد ، باز هم آقایون اند ؟؟!!!

در زمینه ارث هم بکرات بحث شده است .(یک سوم !)

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام

منتقد;107731 نوشت:
کواعب در فرهنگهای لغات عربی به معنی میوه رسیده است ولی تنها از قوه تخیل برخی جاعلان برمیاد که تاکستانهای مملو از انگورهای رسیده و آبدار و جامهای می لبریز رو به صورت دختران با....

این که قرآن دارای بطون متعددی است امری مشهور و مورد اعتقاد ما، ولی این که این آیات بر حقایق پنهان دیگری دلالت دارد مانع از انکار ظاهر آیه نیست چرا که آیات و روایات دیگر مؤید این معنا هستند.

اگر مایلید با کتب لغتی که معنای مطرح شده در تفاسیر و ترجمه ها در آن آمده آشنا شوید مطالعه فرمایید:
المفردات، ص: 713=امرأة كاعِبٌ: تَكَعَّبَ ثدياها
العين، ج‏1، ص: 207= و كعبت الجارية تكعب كعوبة و كعابة فهي كعاب، و كاعب. و تكعب ثدياها. و ثدى كاعب‏.
لسان العرب، ج‏1، ص: 719= كَعَبَ الثَّدْيُ يَكْعُبُ، و كَعَّبَ، بالتخفيف و التشديد: نَهَدَ. و كَعَبَتْ تَكْعُبُ، بالضم، كُعُوباً، و كَعَّبَت، بالتشديد: مثله. و ثَدْيٌ كاعِبٌ و مُكَعِّب‏.
مجمع البحرين، ج‏2، ص: 160= الكواعب جمع كاعب، و هي المرأة التي يبدو ثديها للنهود. و أَتْراباً*: أقرانا
النهاية، ج‏4، ص: 179المرأة حين يبدو ثديها للنّهود، و هى الكاعِب أيضا، و جمعها: كَوَاعِبُ.و...
موفق باشید
:no:ضمنا تهمت زدن آن هم اتهام جعل حدیث به راویان و محدثان و مفسران :Nashnidan:
:Moteajeb!::Esteghfar:


سوال:

احادیث درباره حورالعین میخواستم.وازدواج در بهشت چطوریه؟؟


پاسخ :

در بهشت اگر چه خوراکی هست ولی این خوراکی ها بسیار فراتر از آن چیزی است که ما در دنیا چشیده ایم وبه همین نسبت سایر لذّت های بهشتی با موارد مشابه دنیایی آن قابل قیاس نیست ومهم تر این که نعمت هایی در بهشت وجود دارد که تصوّر آن در این جهان برای ما ممکن نسیت.کسی از لذّت منظرۀ زیبا یا بوی خوش بهرمندمی شودکه از ابزارمتناسب با آن یعنی چشم و بینی برخوردار باشد. انسان باید در رحم دنیا مراتب کمال خود را بپیماید تادر سیر تکاملی خود به ابزار و لوازم مورد نیاز آن جهانی مجهز شود.
همچنان که جنین از لذّت شیر، بی اطّلاع است و نوزاد از خوردن گوشت محروم و کودک از لذایذ جنسی ناآگاه؛ تا زمانی که به رشد لازم برسند،برخورداری از نعمت های بهشتی مستلزم رسیدن به آن مراحل است.
اگر فهماندن لذّت ازدواج به کودک خردسال ممکن بود فهماندن لذایذ بهشت هم به اهالی دنیا ممکن می شد.تمام نعمت های دنیا و لذّت های آن تنها به قدر چشیدن ذرّه ای از آن اقیانوس رحمت و نعمت است.
امیرمؤمنان در مقایسه ای میان دنیا و آخرت فرمودند:
كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِه‏
یعنی: همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است، و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است‏.
یعنی هر چه از آخرت بشنوی باز حقیقت آن چیزی فراتر از شنیده هاست و زبان ها از توصیف و درک ها از فهم همۀ عظمت آنها عاجزند.
زنان بهشتى دو دسته ‏اند:
دسته
اول : حور العين بهشتى هستند كه در بسيارى از آيات قرآن از آنان وصف شده در سورة الرحمن مي فرمايد:
فِيهِنَّ خَيْراتٌ حِسانٌ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ «1»
(در آن بهشتها زنان نيكو خوى پاكيزه روى هستند، پس بكدام يك از نعمت هاى پروردگارتان تكذيب مي كنيد،
زنان حورى هستند كه در خيمه ‏ها مستور و در حجله ‏ها محجوبند. پس به كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان تكذيب مي كنيد، آنان را لمس نكرده پيش از اهل بهشت نه بشرى و نه جنّى)

و نيز مي فرمايد: فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ «2» (در آن بهشتها زنانى باشند كه چشم خود بر شوهران خود دوخته و بديگران ننگرند و جن و بشرى قبل از اهل بهشت آنان را لمس نكرده و مانند ياقوت و مرجانند)
و در سوره واقعه مي فرمايد:
وَ حُورٌ عِينٌ كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ «3» (و حور العين كه مانند مرواريد دست نخورده هستند)

و نيز مي فرمايد:
إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً» «4» (ما آنان را بدون ولادت آفريديم و دوشيزگان قرار داديم)

و در احتجاج طبرسى روايت مي كند كه زنديقى از حضرت صادق {عليه السّلام} سؤال كرد كه
چگونه ميشود حورالعين بهشتى هميشه بكر باشند؟
حضرت فرمود آنان از طيب خلق شده و آفت به آنها نرسد و خون و غير آن از محل آنها خارج نشود و جز عورت مرد بر آنها وارد نگردد.

دسته دوم:
زنان مؤمنه صالحه هستند كه بمراتب از حور العين زيباترند، در سوره زخرف مي فرمايد:

ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ «5» (داخل بهشت شويد شما و همسرانتان در حالى كه مورد كرامت هستيد)
و نيز مي فرمايد جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ «6»
(داخل مي شوند بهشت هايى را كه محل اقامت جاودانى است خود آنها و كسانى كه شايسته است از پدران و همسران و فرزندان آنها)

و نيز مي فرمايد إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ «7»
(ياران بهشت آن روز در نعمت ها متلذذ هستند خود ايشان و همسرانشان در سايبانها بر تخت ها تكيه داده ‏اند)

و هر دو دسته از زنان بهشتى پاكيزه و مطهره هستند هم از كثافات ظاهريه مثل خون و بول و غايت و حيض و نفاس، و هم از كثافات باطنيه از اخلاق رذيله و صفات خبيثه مانند حقد و حسد و امثال اينها و هم از اعمال زشت و ناپسنديده و بالجمله جميع مراتب طهارت را دارا هستند.
حور جمع حوراء به معنای زنی است که سفیدی چشمش بسیار سفید و سیاهی آن نیز بسیار سیاه باشد و یا به معنای زنی است که دارای چشمان سیاه چون چشم آهو باشد، “عین” جمع کلمۀ “عیناء” به معنای درشت چشم است، و
ظاهراً حورالعین موجوداتی غیر از زنان دنیا هستند.[8]
خداوند در مورد آنان می‌فرماید: “حورالعین را به ازدواج آن‌ها درمی آوریم”.[9]
بنا بر تفسیر اغلب مفسّران، ازدواج به معنای دنیوی آن، در بهشت وجود ندارد.
پس این جا، نزدیک کردن و عطا کردن حورالعین از طرف خداوند به بندگان بهشتی‌اش مراد است.[9]
از صفات بیان شده برای حورالعین در قرآن و بعضی روایات می‌توان چنین استفاده کرد که حورالعین در بهشت بیش از یک همسر ندارد؛ زیرا خداوند در مورد صفات حورالعین می‌فرماید: “…نه هیچ انسانی قبل از ایشان (قبل از آن شخص بهشتی) آن‌ها را لمس کرده و نه هیچ جنّی”.[10]
مرحوم مجلسی در تفسیر “قاصرات الطرف” که در ابتدای همین آیه آمده است، می‌گوید:
یعنی زوج‌هایی هستند که نگاهشان فقط برای شوهرانشان است و به هیچ کس غیر از شوهرانشان رغبتی ندارند.[11]
اما آیا زنان دنیایی هم همین گونه‌اند یا نه؟
شاید بتوان گفت که اگرچه اهل بهشت هر آنچه در بهشت بخواهند بر ایشان آماده است، اما هرگز درخواستی به عنوان تعدّد زوجات ندارند. همان گونه که زنان پاک در دنیا، چشم به غیر از همسر خود ندارند، در بهشت هم که جای پاکان است، خواهان زوج‌های متعدد برای خود نیستند.
در روایتی از امام صادق
(عليه السّلام) در مورد ازدواج مرد و زن زمینی در بهشت سؤال شد، حضرت فرمودند: “اگر رتبۀ زن بالاتر بود و خواست با مرد زمینی‌اش ازدواج کند می‌تواند او را انتخاب کند (و مرد نمی‌تواند وی را انتخاب کند) که در این صورت مرد همسر او می‌گردد، ولی اگر رتبۀ مرد بالاتر بود او می‌تواند زن را اختیار کند (این جا زن چنین حقّی ندارد) که در این صورت، زن یکی از همسران مرد می‌شود”؛[12] یعنی زن یکی از همسران مرد می‌شود، ولی مرد تنها همسرِ زن می‌گردد، این مطلب را برخی دیگر از روایات نیز بیان می‌کند.
همچنین در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمودند: “زن اگر در دنیا دو شوهر داشته(البته منظور همزمان نیست) در آخرت هر کدام را که بهتر دید (از حیث اخلاق) انتخاب می‌کند”.[13] حضرت نفرموده اند که می‌تواند هر دو را انتخاب کند، بلکه فرمود بهترین آن‌ها را انتخاب می‌کند.در پایان تذکر این نکته به جا است که برای خدمت گزاری بهشتیان، “غلمان” هایی وجود دارد و در این بین فرقی میان زن و مرد نیست.قرآن مجید در این باره می‌فرماید: “پیوسته بر گردشان نوجوانانی برای (خدمت) آنان گردش می‌کنند که چون مرواریدهای درون صدفند”.[15]ظاهر این آیه آن است که پسران زیبای بهشتی فقط برای خدمت گزاری بهشتیان آفریده شده اند.

منابع:
1.الرحمن، آيه 69- 73
2- همان، آيه 65
3- واقعه ،آيه 22
4- همان، آيه 34- 34
5- زخرف آيه 70
6- رعد آيه 23

7- يس آيه 55- 56
8-ترجمۀ المیزان، ج ۱۸، ص ۲۲۸٫
9- دخان، ۵۴٫
10- بحار الانوار، ج ۸، ص ۹۹؛ ترجمۀ المیزان، ج ۱۸، ص ۲۲۸٫
11-. “فیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَان‏”؛ در این قصرهاى بهشتى زنانى هستند که جز به همسران خود چشم ندوخته، و جز به آنها عشق نمى‏ ورزند، الرحمن، ۵۶٫
12-بحار الانوار، ج ۸، ص ۹۷٫
13-همان، ص ۱۰۵٫
14-بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۱۹
15-“وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ”، طور، ۲۴٫


موضوع قفل شده است