جمع بندی انواع تعلیم و تربیت دینی و تفاوت های آنها

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انواع تعلیم و تربیت دینی و تفاوت های آنها

سلام سوال زیر رو قبلا مطرح کردم و دوستان ارجاع دادن که در این تالار مطرح کنم تا کارشناس اخلاق رسیدگی کنن ،سوالم این هست:
آیا تعلیم و تربیت دینی شکل دادنی، تحمیل کردنی یا تقلید کردنی است؟ چه تفاوتی باهم دارند؟

تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

mahdi72;757036 نوشت:
آیا تعلیم و تربیت دینی شکل دادنی، تحمیل کردنی یا تقلید کردنی است؟ چه تفاوتی باهم دارند؟

سلام و عرض ادب و احترام

مسئله خیلی خوبی را مطرح کردید، تعلیم و تربیت با اینکه نقش بسیار مهم و اساسی در سرنوشت انسان دارد ولی متاسفانه اکثرا از راه صحیحی اعمال نمی شود.


تربیت به هیچ عنوان با تحمیل یا زور همخوانی ندارد. حالا چه تربیت دینی و چه غیر از آن.

چون یادگیری بر اساس تفکر و تعقل بوده و تا با ذهن انسان درگیر نشده و در اعماق آن جا نگیرد، به عنوان یک اصل آموخته شده، نمیتوان به آن نگاه کرد.

در تفاوت "آموزش" و "یادگیری" به همین نکات اشاره می شود.
در سیستم آموزشی تفکر خلاق و نواندیشی وجود ندارد. همه چیز بر اساس کتاب و اصل "درست و غلط" پیش رفته و مربی یا آموزگار "همه چیز دان" بوده و آموزش با محوریت او پیش می رود.
در نظام آموزشی متربی یا فراگیر موظف است که موارد آموزش داده شده را دریافت کرده، حول محور کتاب امتحان بدهد و براساس یک سیستم پله ای جلو برود؛ در نتیجه بعد از سالها امر آموزش و تعلیم و تربیت، در بهترین حالت، فراگیر به صورت آموزگار همان مطالب را به نسل بعدی منتقل می کند.

در حالیکه نظام یادگیری "فراگیر محور" بوده و آموزگار یا متربی حداکثر نقش راهنما را ایفا می کند. در سیستم یادگیری، فراگیران با راهنمائی آموزگار و به کار گیری تفکر، تعقل و خلاقیت موارد مطرح شده را بررسی کرده و یادگیری به صورت پویا و زنده جلو می رود.

تعلیم و تربیت دینی هم در اولین گام با استوار کردن پایه های تفکر و تعقل در انسان ها آغاز می شود. در اسلام هم‏ دعوت به علم شده است و هم دعوت به تعقل، یعنی تنها آموزش کافی نیست
و آنچه كه در زمينه فراگيری ضرورت دارد، مسأله تفكر كردن در امور فرا گرفته شده است .

فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ 1

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرامى‏دهند و بهترين آن را پيروى مى‏كنند، اینها کسانی هستند که خداوند آنها را هدایت کرده و اینان همان خردمندانند.

از اين آيه كاملا پيداست كه يكی از بارزترين صفات عقل برای‏ انسان همين تمييز و جدا كردن است.
در احادیث هم به تفکر و تعقل بسیار سفارش شده و غالبا جهل در مقابل عقل آمده نه در مقابل علم. یعنی تفکر نکردن را جهالت دانسته اند.

مسئله دیگری که در تعلیم و تربیت دینی بسیار به آن سفارش می شود آزاد کردن عقل و سیستم تفکر از قید و بندهای عادت و به قولی سنت های جاهلانه است.

وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلاَ یَهْتَدُونَ 2

قرآن در این آیه با هدف تربیت انسان، تقلید کورکورانه را حتی از پدران و اجداد را مذمت کرده و
می‏خواهد افراد را بيدار كند كه مقياس و معيار بايد تشخيص و عقل و فكر باشد نه صرف اينكه پدران ما چنين كردند ما هم چنين می‏كنيم.

اهل بیت علیهم السلام نیز در احادیث به والدین سفارش می کنند که فرزندانشان را از قید و بند آداب و رسوم رها کنند.

امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند:

لا تُقَسِّروا أولادَكُم عَلي آدابِكُم فَإنَّهُم مَخلُوقُونَ لِزَمانِ غَيرِ زَمانِكُم 3
فرزندانتان را بر آداب و سنت‌هاي خود مجبور نكنيد، چرا كه آنان براي زماني غير از زمان شما آفريده شده‌اند.



  1. سوره مبارکه زمر، آیات 17 و 18
  2. سوره مبارکه بقره، آيه 170
  3. شرح ابن ابى الحديد، ج20، ح102


و نکته دیگری که در تعلیم و تربیت دینی به آن سفارش شده، پیروی نکردن از اکثریت است.

وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ 1

" اگر اكثر مردم زمين را پيروی كنی تو را از راه حق منحرف می‏كنند "

شهید مطهری در این مورد میفرماید دليلش اينست كه اكثر مردم پيرو گمان و تخمين‏ اند نه پيرو عقل و علم و یقين، و به تارهای عنكبوتی گمان خودشان چسبيده‏ اند.

امیرالمومنین علیه السلام نیز میفرمایند:

لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ 2

هرگز در راه هدايت، به دليل اينكه در آن راه و جاده افراد كمی هستند وحشتتان نگيرد.

به طور کلی در تربیت عقلانی نباید کمیت افراد یا قضاوتهای دیگران ملاک تشخیص قرار گیرد.

شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت میفرماید "تربيت عبارت است از پرورش دادن ، يعنی استعدادهای درونی‏ ای را كه بالقوه در يك شی‏ء موجود است به فعليت در آوردن و پروردن . ولذا تربيت فقط در مورد جاندارها يعنی گياه و حيوان و انسان صادق است و از همين جا معلوم می‏شود كه تربيت بايد تابع‏ و پيرو فطرت ، يعنی تابع و پيرو طبيعت و سرشت شی‏ء باشد .
اگر بنا باشد يك شی‏ء شكوفا بشود بايد كوشش كرد همان استعدادهايی كه در آن هست بروز و ظهور بكند.
باز از همینجا معلوم می‏شود كه ترس و ارعاب و تهديد ، در انسانها عامل تربيت نيست‏. (تربيت به همان معنی پرورش)، يعنی استعدادهای هيچ انسانی را از راه‏ ترساندن ، زدن ، ارعاب و تهديد نمی‏شود پرورش داد، همان‏طور كه يك غنچه‏ گل را نمی‏شود به زور به صورت گل درآورد، مثلا غنچه را بكشيم تا گل بشود؛ يا نهالی را كه به زمين كرده‏ ايم و می‏خواهد رشد بكند، با دست خودمان‏ بگيريم به زور بكشيم تا رشد بكند. اساس تربيت در انسان بايد بر مبنای شكوفا كردن روح باشد."3



  1. سوره مبارکه انعام، آيه 116
  2. نهج ‏البلاغه، خطبه 201
  3. شهید مطهری، کتاب تعلیم و تربیت

با سلام

بشر را به دین نیاز قطعی است و انسان نا آشنای تازه وارد به این عرصه حیات بدون مذهب نمی تواند به حل و رفع مشکلات شخصی و اجتماعی خود توفیق یابد مذهب نشان دهنده راه زندگی است و عامل اعتماد و ایمان و گام برداری به سوی سعادت است. دینداری و تربیت دینی دارای آثار و قواعد عظیمی در حیات فردی و اجتماعی است. دنیای امروز علی رغم پیشرفتهایی در زمینه ارتباطات ـ تکنولوژی توسعه علمی و اقتصادی در آن صورت گرفته است نه تنها امنیت و آرامش روحی و روانی را به ارمغان نیاورده است بلکه بر فشارهای روانی و روحی و ترس و احساس نا امنی و اضطراب بشریت نیز افزوده است. تربیت دینی و دین می تواند عامل کنترل اضطرابات، احساس نا امنی ها و وسیله ای برای ایجاد آرامش باشد در عصر کنونی اصولاً در همه عصرها با شدت و ضعف متفاوت بسیاری از انحرافات و لغزشها، شکستها و نابودی ملتها و غوطه ورشدن انسانها در منجلاب گناه و شهوات و غرایز نفسانی بوده است.

تربیت دینی از بدو تولد آغاز می شود و در فرایند تربیت دینی بیش از هر چیزی بر عادت دادن تاکید می کنند.
آنچه در تربیت دینی و شیوه های آن معمولاً بیشتر از هر چیز دیگر به ذهن تربیت کنندگان و مربیان خطور می کند این است که افزایش دانش و اطلاعات دینی دانش آموزان را مترادف و یا لازمه تربیت دینی افراد می دانند و عمده تلاشها و حرکت هایی نیز در این زمینه از سوی نهادها و سازمانهای مختلف برای تربیت دینی متربیان صورت گرفته است و عمدتاً حول محور افزایش اندوخته های دینی کودکان تاکید می شود با وجود تلاشها و فعالتهای انجام گرفته نتایج مطلوب و دلخواه را نشان نمی دهد. در حالی که اشتباهات که امروزه از روی غفلت انجام می گیرد مربیان می پندارند که شرط قطعی دیندار بودن و دینی شدن تراکم اطلاعات و اندوخته های حفظی و صوری دانش دینی است و در حالی که اگر آموزش دینی به همراه پرورش حس دینی نباشد نه تنها کمکی به تقویت تمایلات نمی کند بلکه مانعی برای تقویت تمایل دینی ایجاد می کند. معرفت دینی ـ حس دینی ـ و غیرت و علاقه دینی نه در آموزش درس دینی صرفاً با چشم و گوش افزایش اندوخته علمی انجام نمی گیرد بلکه با چشم دل و زبان قلب بدست می آید. هنر یک مربی موفق در پرورش دینی در این است که حس کنجکاوی و حقیقت جوئی او را افزایش دهد و شوق و رغبت دینی را برانگیخته کند.

با تشکر

جمع بندی

سوال: آیا تعلیم و تربیت دینی شکل دادنی، تحمیل کردنی یا تقلید کردنی است؟ چه تفاوتی باهم دارند؟

پاسخ: تعلیم و تربیت با اینکه نقش بسیار مهم و اساسی در سرنوشت انسان دارد ولی متاسفانه اکثرا از راه صحیحی اعمال نمی شود.
تربیت به هیچ عنوان با تحمیل یا زور همخوانی ندارد. حالا چه تربیت دینی و چه غیر از آن.
چون یادگیری بر اساس تفکر و تعقل بوده و تا با ذهن انسان درگیر نشده و در اعماق آن جا نگیرد، به عنوان یک اصل آموخته شده، نمیتوان به آن نگاه کرد.

در تفاوت "آموزش" و "یادگیری" هم به همین نکات اشاره می شود. در سیستم آموزشی تفکر خلاق و نواندیشی وجود ندارد. همه چیز بر اساس کتاب و اصل "درست و غلط" پیش رفته و مربی یا آموزگار "همه چیز دان" بوده و آموزش با محوریت او پیش می رود. در نظام آموزشی متربی یا فراگیر موظف است که موارد آموزش داده شده را دریافت کرده، حول محور کتاب امتحان بدهد و براساس یک سیستم پله ای جلو برود؛ در نتیجه بعد از سالها امر آموزش و تعلیم و تربیت، در بهترین حالت، فراگیر به صورت آموزگار همان مطالب را به نسل بعدی منتقل می کند.

در حالیکه نظام یادگیری "فراگیر محور" بوده و آموزگار یا متربی حداکثر نقش راهنما را ایفا می کند. در سیستم یادگیری، فراگیران با راهنمائی آموزگار و به کار گیری تفکر، تعقل و خلاقیت موارد مطرح شده را بررسی کرده و یادگیری به صورت پویا و زنده جلو می رود.

تعلیم و تربیت دینی هم در اولین گام با استوار کردن پایه های تفکر و تعقل در انسان ها آغاز می شود. در اسلام هم‏ دعوت به علم شده است و هم دعوت به تعقل، یعنی تنها آموزش کافی نیست
و آنچه كه در زمينه فراگيری ضرورت دارد، مسأله تفكر كردن در امور فرا گرفته شده است .

فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ 1
پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرامى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى‏كنند، اینها کسانی هستند که خداوند آنها را هدایت کرده و اینان همان خردمندانند.

از اين آيه كاملا پيداست كه يكی از بارزترين صفات عقل برای‏ انسان همين تميیز و جدا كردن است.
در احادیث هم به تفکر و تعقل بسیار سفارش شده و غالبا جهل در مقابل عقل آمده نه در مقابل علم. یعنی تفکر نکردن را جهالت دانسته اند.

مسئله دیگری که در تعلیم و تربیت دینی بسیار به آن سفارش می شود آزاد کردن عقل و سیستم تفکر از قید و بندهای عادت و به قولی سنت های جاهلانه است.

وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلاَ یَهْتَدُونَ 2

قرآن در این آیه با هدف تربیت انسان، تقلید کورکورانه را حتی از پدران و اجداد را مذمت کرده و
می‏خواهد افراد را بيدار كند كه مقياس و معيار بايد تشخيص و عقل و فكر باشد نه صرف اينكه پدران ما چنين كردند ما هم چنين می‏كنيم.

اهل بیت علیهم السلام نیز در احادیث به والدین سفارش می کنند که فرزندانشان را از قید و بند آداب و رسوم رها کنند.
امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند:
لا تُقَسِّروا أولادَكُم عَلي آدابِكُم فَإنَّهُم مَخلُوقُونَ لِزَمانِ غَيرِ زَمانِكُم 3
فرزندانتان را بر آداب و سنت‌هاي خود مجبور نكنيد، چرا كه آنان براي زماني غير از زمان شما آفريده شده‌اند.

و نکته دیگری که در تعلیم و تربیت دینی به آن سفارش شده، پیروی نکردن از اکثریت است.

وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ 4
" اگر اكثر مردم زمين را پيروی كنی تو را از راه حق منحرف می‏كنند "

شهید مطهری در این مورد میفرماید دليلش اينست كه اكثر مردم پيرو گمان و تخمين‏ اند نه پيرو عقل و علم و یقين، و به تارهای عنكبوتی گمان خودشان چسبيده ‏اند.

امیرالمومنین علیه السلام نیز میفرمایند:
لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ 5
هرگز در راه هدايت، به دليل اينكه در آن راه و جاده افراد كمی هستند وحشتتان نگيرد.

به طور کلی در تربیت عقلانی نباید کمیت افراد یا قضاوتهای دیگران ملاک تشخیص قرار گیرد.
شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت میفرماید "تربيت عبارت است از پرورش دادن ، يعنی استعدادهای درونی‏ ای را كه بالقوه در يك شی‏ء موجود است به فعليت در آوردن و پروردن؛ و لذا تربيت فقط در مورد جاندارها يعنی گياه و حيوان و انسان صادق است و از همين جا معلوم می‏شود كه تربيت بايد تابع‏ و پيرو فطرت، يعنی تابع و پيرو طبيعت و سرشت شی‏ء باشد. اگر بنا باشد يك شی‏ء شكوفا بشود بايد كوشش كرد همان استعدادهايی كه در آن هست بروز و ظهور بكند.

باز از همين‏ جا معلوم می‏شود كه ترس و ارعاب و تهديد، در انسانها عامل تربيت نيست‏. (تربيت به همان معنی پرورش)، يعنی استعدادهای هيچ انسانی را از راه‏ ترساندن، زدن، ارعاب و تهديد نمی‏شود پرورش داد، همان‏طور كه يك غنچه‏ گل را نمی‏شود به زور به صورت گل درآورد، مثلا غنچه را بكشيم تا گل بشود؛ يا نهالی را كه به زمين كرده‏ ايم و می‏خواهد رشد بكند، با دست خودمان‏ بگيريم به زور بكشيم تا رشد بكند.
اساس تربيت در انسان بايد بر مبنای شكوفا كردن روح باشد."


  1. سوره مبارکه زمر، آیات 17 و 18
  2. سوره مبارکه بقره، آيه 170
  3. شرح ابن ابى الحديد، ج20، ح102
  4. سوره مبارکه انعام، آيه 116
  5. نهج‏ البلاغه ، خطبه 201

موضوع قفل شده است