تلقی ما از نظام آفرینش ،خدا و جهان آخرت

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تلقی ما از نظام آفرینش ،خدا و جهان آخرت

با سلام

بذارید این طور شروع کنم:

بحث در مورد مسائل ماورالطبیعه و معاد از اون مواردی هست که انسان چیز زیادی در موردش نمی دونه و به خاطر همین بیشتر از روی شنیده ها سعی میکنه چیزی رو با تخیلات قوی خودش بسازه و از این رو صحبت در مورد این مسائل بسیار جذاب هست.

به نظر من با توجه به آن چه از خدا ، دنیا و سیستم هستی می دانم این طور به نظر میرسه که با توجه به تعریف نسبی و قراردادی زمان که ما برای خودمون قرار دادیم تا قبل یا بعد بودن اتفاقات رو با اون بسنجیم همه موجودات جهان همواره وجود داشته اند و هنوز هم وجود دارند فقط شرایط ممکن بودنشون باعث می شود که در عالم ماده که برای ما قابل درک هست به وجود بیایند و کل این نظام آفرینش از ابتدا تا انتهای آن مانند فیلمی است که توسط خداوند کارگردانی می شود که به هر بخش از آن که میرسیم موجود جدیدی خلق شده و یا از بین می رود. حال سوالی که به وجود می آید این است که اگر خداوند همواره در حال خلق کردن و آفرینش چیز جدیدی بوده و هست اگر در این حلقه بی انتها از آفرینش به عقب برویم قبل از آن (قبل از اینکه آفرینشی صورت دهد) مشغول به چه کاری بوده است؟

در مورد مسئله معاد و بهشت و جهنم با توجه به داستانی که در کتابهای درسی خواندیم که حضرت ابراهیم پرندگان را دفن کرده و نام هر کدام را که می برد جسم و روح به هم می پیوستند می توان این طور فهمید که قطعا جسم و روح ما نیز در آن دنیا به هم می پیوندد بنابراین آن دنیا نیز باید مانند دنیای فعلی ما دارای شرایطی مشابه سازگار با زندگی مادی باشد و اگر این طور باشد پس در آن دنیا نیز باید همین اصول و قواعدی که باید رعایت کنیم و تحت عنوان دین به ما ابلاغ شده است باید وجود داشته باشد .پس یعنی در آن دنیا نیز همچنان باید درگیر همین تکالیف باشیم؟

با نام الله



با سلام خدمت شما کاربر گرامی



پرسش شما در بردارنده دو پرسش جداگانه است:


1-خداوند قبل از آفرینش مشغول چه کاری بوده است؟


2-آیا در آن دنیا نیز به دلیل مادی بودن آن ، انسان ها دارای تکالیفی مانند تکالیف این جهان هستند؟

بررسی پرسش اول:


به نظر می رسد چنین سوالی ناشی از تشبیه ذات باری تعالی با عالم ماده باشد.زیرا گمان شده همانگونه که ما در این عالم ماده قبل و بعدی داریم و به همین نسبت افعال ما نیز این گونه می باشند پس می توان برای خداوند نیز قبل و بعدی تصور کرد.
روشن است وقتی آفرینش نباشد زمانی را نیز نمی توان تصور کرد و قبل و بعد در جایی معنا دارد که زمانی هم باشد در حالی که بر فرض سوال هیچ آفرینش نبوده است.
زمان، به گونه‏اى وابسته به حركت و جسم است و اگر جسم و حركت نباشد، زمان معنا ندارد.[1]. در نتیجه برای خداوند زمان قابل تصور نیست و زمان برای عالم ماده و عالم تغییرات است نه عالم مجردات و تغییر و تحول برای ما عالم موجودات است و خداوند از این امور به دور است.
همچنین افعال خداوند (صفات فعل ) در صورتی معنا دارد که آفرینشی وجود داشته باشد تا فعلی به آن تعلق بگیرد.



بررسی پرسش دوم:


دنیا دار تکلیف است و آخرت دار حساب. مثلاً قرآن دربارة برخی عبادات مي‌گويد: نماز را براي ياد و توجه به من بپادار[2]و دربارة روزه مي‌گويد: روزه بر شما واجب شد، تا آن كه اهل تقوا شويد[3]دربارة زكات مي‌گويد: از مردم و اموالشان زكات بگير، تا آن را (از روح بخل و دنيا پرستي) پاك كني.[4]


اما در آنجا فقط ملكوت الهى و اراده الهى ظهور دارد. شعور و آگاهى و به طور مطلق ديد و شنيد و درك انسان در آن جهان بسى شبيه ‏تر و نيرومندتر است، و به عبارت ديگر، پرده‏ ها و حجابها در آن جهان از جلو انسان برداشته شده و انسان با بينشى درونگر حقايق را درك مى‏كند چنانكه قرآن كريم مى‏فرمايد:فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ [5]ما پرده را اكنون از تو بر گرفتيم پس ديده‏ات تيز است. [6]


و همچنانکه امام علی(علیه السلام) در این مورد می‌فرماید:«اَلیوم عملٌ و لا حساب و غداً حساب و لا عمل»؛[7] امروز(تا زمانی که در دنیا هستید) روز عمل و تلاش است نه روز حساب‌رسی به اعمال، و فردای قیامت روز حساب‌رسی است نه روز عمل.



احکام و قوانین معمولاً در جایی وضع می شوند که تعدی و تجاوز یا دست کم احتمال آن نسبت به حقوق دیگران وجود داشته باشد در حالی که این مسائل در بهشت نیست؛ چون:

1 ـ زمینه ی تعدی و تجاوز وجود ندارد؛ تجاوز و جنایت معمولاً در جایی است که امکانات محدود باشد و تقاضا برای رسیدن به نعمتی بیش از عرضه ی آن باشد،در صورتی که در بهشت هیچ گونه کمبودی نیست و به فرموده ی قرآن کریم هر چه که بدان میل کنند و چشم نواز باشد در اختیار آنان خواهد بود.[8]

2 ـ مورد دیگری که وضع قوانین را ضروری می نماید جایی است که افراد، تحت تاثیر القائات شیطانی و هواهای نفسانی یا بیماری های روحی، هم چون حسد و کینه دست به اعمال ناپسند و ناشایست زده و به خود و دیگران ظلم و آزاری روا دارند. این گونه مسائل نیز در بهشت وجود ندارد، زیرا کسانی که آنجا راه می یابند افرادی پاکدل و پاک نهادند که در دنیا نیز توانسته اند هوای نفس و بیماری های اخلاقی خود را کنترل نمایند. علاوه این که قرآن مجید می فرماید: «هر گونه غلّ (حسد و کینه و عداوت و خیانت) را از سینه ی بهشتیان برمی کنیم (و روحشان را پاک می کنیم ) در حالی که همگی با یکدیگر برادرند... .»[9] همچنین کلام و سخنی که بین بهشتیان رد و بدل می شود جز سلام و سلامت و خیر و نیکی نیست.[10]

بنابراین به نظر می رسد زمینه ای برای بروز عداوت و تجاوزگری در میان بهشتیان وجود ندارد و احتمال درگیری منتفی است، در نتیجه نیازی برای وضع قوانین وجود ندارد. از اینها گذشته از آیات قرآن چنین استفاده می شود که میل و ذائقه ی بهشتیان به سمت بدی ها و زشتی ها سوق پیدا نمی کند و آنان به نهایت انسانیت و کمال و زیبایی روح دست یافته اند، به گونه ای که چیزی را دوست نمی دارند مگر اینکه واقعاً دوست داشتنی باشد[11] و چیزی را دوست نمی دارند مگر اینکه خداوند دوست داشته باشد.[12] بنابراین نیازی به وضع قوانین و احکام نیست.[13]



[1] بدايةالحكمه، ص 138 و 139
[2] سوره طه:آیه 14
[3] سوره بقره:آیه 183
[4] سوره توبه:آیه 103
[5] سوره ق : آیه 22
[6] مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏2، ص: 524 ، نويسنده: مرتضی مطهرى‏ ، ناشر: انتشارات صدرا ، مكان چاپ: تهران‏ ، بی تا
[7] نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 84، خطبه 42
[8] نک:زخرف، 71
[9] حجر، 47
[10] نک: واقعه، 26
[11] ترجمه ی المیزان، ج 29، ص 272 (ترجمه ی 40 جلدی)
[12] همان، ج 34، ص 154
[13] قسمتی از پاسخ بر گرفته از سایت اسلام کوئیست می باشد.

در واقع منظورم در سوال اول این است که می گویید خداوند به وسیله آفرینش وجودش را اثبات می کند یعنی خداوند به نوعی نیازمند این آفرینش برای اثبات خود است(در حالی که بی نیازی از صفات اوست)؟چون به هر حال اگر او خالق همه موجودات است برای اینکه وجود او را درک کنند نیاز به آفرینش موجوداتی مادی دارد تا برای مخلوقاتش وجود خدا قابل درک باشد (در واقع من به دنبال شناخت درستی از خدا ،هستی و هر آنچه مرتبط با اوست هستم ولی به نظر میرسه همه چیز پر از ابهام است و پرسش ها پایانی ندارد و زمینه ساز پرسش دیگری است و نمی توان به درک درست و تمامی رسید جز اینکه خیلی چیزها را به صورت بدیهات و پیش فرض بپذیریم)

موضوع قفل شده است