تابوت الشهاده

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تابوت الشهاده

با سلام

در دعای سمات آمده که " ِ فَوْقَ تَابُوتِ الشَّهَادَةِ فِي عَمُودِ النُّورِ "

معنای صندوق شهادت و عمود نور چیست؟

با سلام

[=traditional arabic]وأسئلك اللهم بمجدك الذي كلمت به عبدك ورسولك
موسى بن عمران في المقدسين فوق إحساس الكروبيين، فوق غمائم النور، فوق تابوت
[=traditional arabic]الشهادة، في عمود النور (النار)، وفي طور سيناء، وفي جبل حوريث في الوادي المقدس في البقعة
[=traditional arabic]المباركة من جانب الطور الايمن من الشجرة، وفي أرض مصر بتسع آيات بينات، ويوم فرقت
[=traditional arabic]لبني إسرائيل البحر، وفي المنبجسات التي صنعت بها العجائب في بحر سوف، وعقدت ماء

[=traditional arabic]البحر في قلب الغمر كالحجارة، وجاوزت ببني إسرائيل البحر،...

[=traditional arabic]خدايا!از تو مى‏خواهم به‏ عظمتت كه با آن بنده و فرستاده‏ات موسى بن عمران(درود بر او) تکلم کردی در ميان قدسيان، برتر از احسان كروبيّان،فراتر از سحابهاى نور،بر فراز تابوت شهادت،در ستونی از آتش،و در طور سينا،و در كوه حوريث،در وادى مقدّس،در بقعه با بركت از جانب راست كوه طور،از دل درخت و در زمين مصر،با نه معجزه‏ آشكار و روزى كه دريا را براى بنى اسرائيل شكافتى،و در چشمه‏هاى جوشنده كه با آن شگفتيهايى در درياى سوف برساختى آب دريا را در دل گرداب همانند سنگ سخت بستى و بنى اسرائيل را از دريا به خشكى‏ رساندى و وعده نيكويت بر آنان كامل گشت به خاطر آنكه شكيبائى ورزيدند و آنان را وارث مشارق و مغارب زمينى كه در آن جهانيان را بركت دادى نمودى و فرعون و سپاهيان و مركبهايش را در دريا غرق كردى و به نام‏ بزرگت،آن نام بزرگ‏تر،با شكوه‏تر،گرامى‏تر،و به بزرگى‏ات كه با آن بر موسى كليمت(درود بر او)در طور سينا جلوه كردى و نيز براى ابراهيم(درود بر او)خليلت پيش از آن در مسجد خيف ...

اشاره به آیاتی از تورات وانجیل دارد که دران خدای سبحان در ستونی از آتش جلوه گر شد :

الخروج ١٣:‏٢١ وَكَانَ الرَّبُّ يَسِيرُ أَمَامَهُمْ نَهَارًا فِي ‍عَمُودِ سَحَابٍ لِيَهْدِيَهُمْ فِي الطَّرِيقِ، وَلَيْلاً فِي ‍عَمُودِ نَارٍ لِيُضِيءَ لَهُمْ. لِكَيْ يَمْشُوا نَهَارًا وَلَيْلاً.

درروز ستونی از ابر ودر شب در ستونی از آتش ...

الخروج ١٤:‏٢٤ وَكَانَ فِي هَزِيعِ الصُّبْحِ أَنَّ الرَّبَّ أَشْرَفَ عَلَى عَسْكَرِ الْمِصْرِيِّينَ فِي ‍عَمُودِ النَّارِ وَالسَّحَابِ، وَأَزْعَجَ عَسْكَرَ الْمِصْرِيِّينَ،

العدد ١٢:‏٥ فَنَزَلَ الرَّبُّ فِي ‍عَمُودِ سَحَابٍ وَوَقَفَ فِي بَابِ الْخَيْمَةِ، وَدَعَا هَارُونَ وَمَرْيَمَ فَخَرَجَا كِلاَهُمَا.

التثنية ٣١:‏١٥ فَتَرَاءَى الرَّبُّ فِي الْخَيْمَةِ فِي ‍عَمُودِ سَحَابٍ، وَوَقَفَ ‍عَمُودُ السَّحَابِ عَلَى بَابِ الْخَيْمَةِ.

نحميا ٩:‏١٩ أَنْتَ بِرَحْمَتِكَ الْكَثِيرَةِ لَمْ تَتْرُكْهُمْ فِي الْبَرِّيَّةِ، وَلَمْ يَزُلْ عَنْهُمْ ‍عَمُودُ السَّحَابِ نَهَارًا لِهِدَايَتِهِمْ فِي الطَّرِيقِ، وَلاَ ‍عَمُودُ النَّارِ لَيْلاً لِيُضِيءَ لَهُمْ فِي الطَّرِيقِ الَّتِي يَسِيرُونَ فِيهَا.

[=traditional arabic]وقال الكفعمي: التابوت هو صندوق التوراة وفي كتاب
[=traditional arabic]الزبدة عن الباقر عليه السلام هذا التابوت هو الذي أنزله الله تعالى على ام موسى
[=traditional arabic]فوضعته فيه فألقته في البحر، فلما حضرت موسى الوفاة وضع فيه الالواح ودرعه وما كان
[=traditional arabic]عنده من آثار النبوة، وأودعه وصيه يوشع بن نون فلم يزل بنو إسرائيل يتبرك به وهم في
[=traditional arabic]عز وشرف حتى استخفوا به فكانت الصبيان تلعب به فرفعه الله تعالى عنهم. قيل كان في
[=traditional arabic]أيدي العمالقة حتى غلبوهم فرده الله عليهم، وقيل إن هذا التابوت انزل على آدم عليه
[=traditional arabic]السلام وفيه صور الانبياء عليهم السلام فتوارثته أولاده إلى أن وصل إلى بني إسرائيل
[=traditional arabic]فكانوا يستفتحون به على عدوهم. وعن علي عليه السلام كانت فيه ريح هفافة من الجنة
[=traditional arabic]لها وجه كوجه الانسان، وعند أهل الكتاب أن التابوت حمل إلى ناحية كرزيم من ناحية
[=traditional arabic]طور سيناء فكانت تظله بالنهار غمامة ويشرق عليه بالليل عمود من نار، وكان يدلهم على
[=traditional arabic]الطريق ليلا. وقال الطبرسي: كان الغمام يظل بني إسرائيل من حر الشمس ويطلع بالليل
[=traditional arabic]عمودا من نور يضئ لهم. " وفي طور سيناء وفي جبل حوريت " قال الجوهري طور سيناء جبل
[=traditional arabic]بالشام، وهو طورا ضيف إلى سيناء، وهي شجرة وكذلك طور سينين، قال وقرئ سيناء بكسر
[=traditional arabic]السين، قيل وفتح السين أجود.

تابوت مقدس را كه حضرت موسي به امر خداوند ساخته بود در هيكل اورشليم ( هيكل سليمان ) قرار داشت . تابوت عهد ( مقدس ) صندوقي بودكه موسي به امر حق تعالي از چوب شطيم ساخت . طولش سه قدم و نه قيراط و عرض و ارتفاعش دو قدم و سه قيراط بود و بيرون و اندرونش به طلا پوشيده بر اطراف سر آن تاج هاي طلايي ساخت و سرپوشي از طلاي خالص بر آن گذارده و دو كروب ( فرشته ) بر زير آن قرار دارد كه با دو بال خود بر سرپوش آمرزش سايه افكن بودند و بر هر يك از طرفين آن دو حلقه طلايي براي عصاهاي چوبي كه به طلا پوشيده شده براي برداشتن تابوت بود ساخت و حقّه مَنّ ( نان آسماني ) ( 1 ) و عصاي هارون را كه شكوفه نموده بود و دو لوح عهد كه احكام بر آنها مكتوب بود در كنار كتاب تورات داخل آن گذاشته بودند ( 2 ) همچنان آن را تابوت شهادت هم گفته اند . ( 3 ) لازم به تذكر است كه حقّه مَنّ و عصاي هارون در زمان سليمان در آن نبوده اند . ( 4 )
زماني كه قوم بني اسرائيل كوچ مي كردند تابوت عهد را برداشته و به دنبال آن حركت مي كردند . امورات مخصوص به تابوت عهد منحصر بود به هارون و پسرانش . آن گونه كه از متون مقدس برداشت مي شود ، به نظر مي رسد كه چون بني اسرائيل در دوران حضرت موسي در انجام دستورات الهي تعلل ورزيده و وارد جزئيات شده ، زياد بهانه مي آوردند ، خداوند نيز در اجراي فرايض از آنها مي خواست كه جزئيات را نيز رعايت كنند ؛ مثلاً در سفر اعداد باب چهارم آيات 5 تا 15 در مورد تابوت عهد مي فرمايد : « هنگامي كه اردو كوچ مي كند هارون و پسرانش داخل [ خيمه اجتماع ] شده و پوشش حجاب را پايين بياورند و تابوت شهادت را با آن بپوشانند و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سفر خروج 16 : 4 .
2 . رساله عبرانيان 9 : 3 و 4 و سفر تثنيه 31 : 26 .
3 . سفر خروج 25 : 16 و 40 : 21 .
4 . كتاب اول پادشاهان 8 : 9 .

تابوت:

بر وزن قانون ، به لغت جمهور عرب، و تابُوَه بر وزن ترقوه ، به لغت انصار: صندوق را گويند. و در اصطلاح عام ، صندوقى كه مرده را در آن نهند. (كتب لغت)

امام صادق (ع): نخستين جسد ميتى كه به تابوت نهاده شد جسد فاطمه ، بنت محمد(ص) بود . (من لا يحضره الفقيه:1/124)

در مورد تابوت بنى اسرائيل كه در قرآن ، آمده بعضى گفته اند همان صندوقى است كه خداوند بر آدم ابوالبشر نازل نمود و صور انبيا در آن بود و آدم وصاياى خويش را در آن نهاد و آن را به شيث سپرد و دست به دست به موسى (ع) رسيد. و به قول مشهور كه از امام باقر (ع) نيز روايت شده است صندوقى بود كه خداوند آن را در اختيار مادر موسى نهاد كه نوزاد خويش را در آن نهد و به دريا افكند، آن صندوق به نزد موسى بود و چون او را مرگ فرا رسيد ، الواح تورات و زره خود و آنچه از آثار نبوت، به نزدش بود در آن نهاد و به وصى خويش ، يوشع بن نون سپرد و اين صندوق همچنان در ميان بنى اسرائيل بود و آن را گرامى مى داشتند ولى رفته رفته احترام آن ، نزد آنها كاسته شد تا جائى كه مورد اهانت و تحقير قرار گرفته و كودكان با آن بازى مى كردند و از آن روز خداوند ، آن را از آنها بستد و به آسمان برد، و هنگامى كه آنها به
خوارى و ذلت رسيدند و دشمنان بر آنان چيره گشتند ، توبه و انابه نموده از خدا خواستند سلطانى بر آنها بگمارد كه در ركاب او با دشمنان بجنگند . خداوند طالوت را به سلطنت آنها گماشت و تابوت را مجدداً به آنها بازگردانيد.

و به نقلى تابوت به دست دشمنان بنى اسرائيل از عمالقه افتاده بود و طالوت آن را از دست آنها بگرفت.

امام باقر (ع) فرمود: دستورنامه سلاح در ميان ما (خاندان نبوت) ، بسان تابوت است در بنى اسرائيل كه هر گاه به درب خانه يكى از آنها ديده مى شد ، سلطنت او را مسلم بود، همچنين «سلاح» كه به دست هر يك از ما باشد امامت وى مسلم خواهد بود.

تابوت بنى اسرائيل را تابوت شهادت نيز گويند كه همواره در ميان آنها حضور داشته و مد نظرشان بوده. و سكينه گويند كه آن از جانب خدا مايه سكون و آرامش خاطر آنها بوده است .

تابوت عهد:

تعبير ديگرى است از تابوت سكينه يا تابوت شهادت، ولى از نظر دانشمندان يهود (محض رعايت اصول فرهنگ نگارى ذكر مى شود وگرنه نگارنده را از برخى خرافات كه ذيلاً آورده مى شود نفرت است): صندوقى است كه موسى به امر حقتعالى از چوب شطيم ساخت ; طولش سه قدم و نه قيراط و عرض و ارتفاعش دو قدم و سه قيراط بود و بيرون و اندرونش به طلا پوشيده بر اطراف سر آن تاجهاى طلايى ساخت و سرپوشى از طلاى خالص بر آن گذارده دو كرّوب بر زبر آن قرارداد كه با دو بال خود بر سرپوش آمرزش سايه افكن بودند و بر هر يك از طرفين آن دو حلقه طلائى براى عصاهاى چوبى كه به طلا پوشيده شده براى برداشتن تابوت بود ، ساخت و حقه منّ و عصاى هارون را كه شكوفه نمود و دو لوح عهد را كه احكام عشره بر آنها مكتوب بود (عبرانيان 9: 3 و 4) در آن گذارد و در پهلوى آن كتاب تورات گذاشت (سفر تثنيه 31: 26) از اين رو گاهى از اوقات آن را تابوت شهادت گويند (سفر خروج 25: 16 و 40: 21) اما حقه من و عصاى هارون در زمان سلطنت سليمان باقى نبود، (اول پادشاهان 8: 9). و بر بالاى سرش ابرى بود كه خداوند در آن تجلى مى فرمود و چون قوم اسرائيل كوچ مى كردند تابوت مرقوم را برداشته از جلو روانه مى شدند و ستون ابر و آتش، شب و روزهاى ايشان مى بود. در حينى كه تابوت برداشته شده روانه مى شد موسى مى گفت:
«اى خداوند ! برخيز و دشمنانت از حضور تو منهزم گردند». و چون فرود مى آمد مى گفت: «اى خداوند ! نزد هزاران هزار اسرائيلى رجوع نما» (سفر اعداد 10: 33 ـ 36) و هنگامى كه قوم اسرائيل مى خواستند از اردن عبور كنند تابوت عهد را كما فى السابق به جلو انداخته در آب روان شدند، پس آب نهر منشق شده و آبهاى بالا متراكم گشته ، قوم به خشكى ورود كردند (صحيفه يوشع 3: 14 ـ 17) بعد از آن مدتى ـ يعنى فى ما بين 300 و 400 سال (ارميا 7: 12 ـ 15) ـ در خيمه جلجال باقى ماند. سپس از آن خيمه ، حركتش داده جلو لشكر اسرائيل مى بردند و بدان واسطه در وقتى كه اسرائيليان در نزد افيق منهزم شدند (اول سموئيل: 4) تابوت به دست فلسطينيان افتاد و ايشان آن را با شدود برده در بتكده اى در برابر صنم داجون گذاردند (اول سموئيل: 5). لكن خداوند بلاها و امراض مهلكه را برايشان فرستاد به حدّى كه به اجبار تابوت را با اظهار عزت به زمين اسرائيل در قريه يعاريم گذاشتند (اول سموئيل: 6 و 7). اما چون داود در اورشليم ساكن شد، تابوت را با جلال بدانجا آورد و تا زمان بنا شدن هيكل ، در همانجا بود (دوم سموئيل: 6) و (اول تواريخ ايام 15: 25 ـ 29) و گمان مى برند كه مزمور 132 را قدر همان وقت نوشت. بعد از آن تابوت در هيكل گذاشته شد (دوم تواريخ ايام 5: 2 ـ 10) و موافق دوم تواريخ ايام (33: 7) منسى صورت تراشيده در هيكل نصب كرد و دور نيست كه به جهت تعيين محل آن صورت ، تابوت را از محل خود به جاى ديگر برد لكن يوشيا آن را دوباره به جاى خود آورده تابوت قدس نام نهاد (دوم تواريخ ايام 35: 3). و بايد دانست كه تابوت مرقوم در هيكل ثانى نبود و معلوم هم نيست كه آيا آن را نيز به بابل برد و يا اينكه پنهان شده ناياب گرديد ؟ .

(قاموس كتاب مقدس : 237 ـ 238)

http://www.al-shia.org/html/far/books/maaref_maarif/te/001.htm
موضوع قفل شده است