مراتب نفس از منظر قرآن...

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
مراتب نفس از منظر قرآن...

مراتب نفس از منظر قرآن
قرآن در همه جه تکیه روی قلب و روح انسان دارد و می فرماید {... فانها لا تعمی الابصار ولاکن تعمی القلوب التی فی الصدور}
یعنی متوجه باشید چه بسا چشم های سر بیناست (و خوب میبیند)اما دلها که در باطن است کور شده است.این منطق قرآن استونباید از کنار آیات الهی به سادگی عبور کنیم .
قرآن به جان انسان قسم میخورد.{و نفس و ما سواها }قسم به جان انسان و قسم به جان خالق انسان .
این جان آنقدر مهم اسن که هم دوش با خدا مورد قسم قرار گرفته است.در قرآن از جان انسان هم تعبیر به نفس میشود و هم روح و هم قلب .همه یکی است منتهی دارای مراتب می باشد.در قرآن سخن از نفس اماره به میان آمده و هم نفس لوامه و هم نفس مطمئنه ولی نفس اماره خطرناک ارائه شده است .
این جمله ی {...ان نفس لامارته بالسوء ...}به قول اهل ادب هم جمله ی اسمیه است و هم با کلمه ی ان که دال بر تحقیق است آمده ،هم با کلمه ی «اماره»که صیغه ی مبالغه است و هم به همراه لام تاکید یعنی چند تاکید در کنار هم قرار گرفته و اماره بودن نفس را اثبات میکند یعنی بیدار باشید این نفس شما دائم فرمان به بدیها میدهد که آنجارا نگاه کن چقدر زیباست،این کار رابکن،آن لقمه را بخور که چه لذت بخش است،این پول را بگیر که چه سودی بزرگ است،
نفس شما تا تربیت نشده است اماره است و فرمان به بدیها میکند تا کم کم لوامه بشو و ملامت گر درونی که مورد قسم خدا واقع شده است:{لا اقسم به یوم القیامهٌِ و لا اقسم باالنفس اللوامه}قسم به روز قیامت و قسم به نفس لوامه .
وقتی انساان در معرض تربیت قرار گرفت،کم کم به جایی میرسد که از درونش فرمانده ای به پا میخیزد و ملامتش میکند که فلان کار را که گناه بود چرا کردی .ولی اماره دائم میگوید:غصه نخور،تو جوانی و سالم،پیرپا در لب گور که نیستی،از دوران جوانی خود لذت ببر...اما نفس لوامه میگوید:تو خیلی کار بدی کردی که مرتکب گناه شدی،خجالت بکش،شرم و حیا داشته باش،البته همه ای ن نفس لوامه را ندارند،از آن هم که بالاتر رفت،نفس مطمئنه میشود که خدا خطاب به او میفرماید که{یا ایتها النفس المطمئنه *ارجعی الی ربک راضیته مرضیه*فادخلی فی عبادی *وادخلی جنتی}ای جان آرام یافته به خدا بازگرد به سوی پروردگارت که هم تو از خدایت خشنودی و هم خدا از تو خشنود است،پس داخل در نمره ی بندگان من و داخل در بهشت من شو.
در این مرتبه است که آدمی با داشتن خدا هیچ کمبودی ندارد و می گوید:
اگر چشم همه خلق بیفتم سهل است تو مینداز که مخذول تو را ناصر نیست