رهنمودهاى تربیتى امام كاظم
تبهای اولیه
گام نخست در تربیت
از ویژگیهاى انحصارى اسلام نگاه عمیق و ریشهاى به امر تربیتاست، از دیدگاه اسلام زمینههاى تربیت را نه از لحظه تولد كه از مدتها قبل بایدفراهم نمود، از بزرگترین اهداف ازدواج تربیت فرزندان صالح و شایسته است،ازدواج تنها یافتن شریك در زندگى مشترك و پیوند ساده میان زن و مرد نیستبلكهمرد باید مادرى شایسته و زن پدرى لایق براى فرزندان آینده خود برگزیند امامكاظم(ع) فرموده است: ... واختاروا لنطفكم ... براى نطفههاى خود انتخاب كنید[مادران شایستهاى براى فرزندان آیندهتان برگزینید] و نیز آن حضرت ویژگیهایىرا براى انتخاب همسر فرمود كه رعایت آنها شرط موفقیت در زندگى آینده است، برخىاز این معیارها عبارتند از:
صالح بودن
آن حضرت از پیامبر اكرم(ص) نقل مىكند كه رسول خدا(ص) فرمود: خداوندفایدهاى بهتر از همسر صالحه به انسان نداده تا وقتى او را مىبیند خوشحال گرددو هر گاه شوهر خارج از منزل استخود و مال شوهر را حفظ نماید.
همچنین آن حضرت دعایى را به اصحاب تعلیم دادند كه از خداوند طلب همسر صالح و مهربان كنند«اللهم ارزقنى زوجه صالحه ودودا ...» و سفارش كردند كه این دعا را بعد ازنماز و قرائتسوره فاتحه و یس بخوانند.
كفو بودن
همشان بودن والدین، در تربیت اولاد نقش بسزایى دارد، چنانچه والدین از نظر سطح سواد و فرهنگ و مسائلاخلاقى و اعتقادى به هم نزدیك نباشند دچار تضاد و ناهماهنگى در تربیتخواهند شدو تربیت مطلوب حاصل نخواهد گشت. امام كاظم(ع) در حدیثى مىفرماید: وانكحواالاكفاء ... با همسرانى كه همسطح و كفو شما باشند ازدواج كنید ...
عاطفه همسر
فرزند بیش از هر چیز بویژه در دوران كودكى نیاز به محبت دارد، با محبتبودنهمسر از دو جهت اهمیت دارد از طرفى كانون خانواده را صفاى بیشتر مىبخشد و باعثنیرو و توان بیشتر مدیر خانواده یعنى شوهر مىگردد و از طرف دیگر فرزندان تشنهمحبت، خود را از چشمه زلال محبتسیراب و روان آنها را طراوت مىبخشد. امامكاظم(ع) در دعایى كه به اصحاب تعلیم دادند طلب همسر ودود و باعاطفه زیاد را ازخداوند، سفارش نمودند.
عفاف و پاكدامنى همسر
عفاف و پاكدامنى از معیارهاىضرورى انتخاب همسر است; زیرا فرزندان طیب و پاكیزه از دامان مادران پاكدامن وبا عفت پرورش خواهند یافت.
امام كاظم(ع) از رسول خدا(ص) نقل مىكند كه فرمود: با زنان فلان طایفه ازدواجكنید زیرا آنها با عفت هستند و زنان آنان نیز با عفتند و با زنان فلان طایفهازدواج نكنید زیرا آنان با عفت نیستند و زنانشان نیز با عفت نخواهند بود ونیز على بن جعفر مىگوید از برادرم سؤال كردم آیا استفاده از شیر زنى كه از راهزنا بچه زاییده صلاح هست؟
فرمود: استفاده از شیر او و شیر دختر او كه از زنا متولد شده صلاح نیست.
امام هفتم(ع) بیش از آنكه دیگران را به انتخاب همسر شایسته توصیه كند خود بدینامر اساسى اهمیت مىداد و براى فرزندان خود مادران صالح و شایسته انتخاب نمود،نكته قابل توجه اینكه هر كدام از همسران ایشان كه از نظر تقوى و فضیلتبرجستهتر بودند فرزندان بلند مرتبهترى داشتند براى نمونه به منزلت دو نفر ازهمسران آن حضرت اشاره مىكنیم:
از عون بن محمد كندى روایتشده كه من مردى را آگاهتر ازعلى بن میثم به كارهاى ائمه(علیهم السلام) و ازدواجشان ندیدم او مىگفت كه حمیدهمصفاه مادر حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر(ع) كه از اشراف و بزرگان عجم بود كنیزىخرید و اسم آن تكتم بود و او در عقل و دین و احترام به حمیده بهترین زن بودبطوریكه به احترام حمیده هیچگاه در مقابل او نمىنشست، حمیده به فرزندش گفت:
پسرم من كنیزى بهتر از تكتم سراغ ندارم و شكى ندارم اگر فرزندى داشته باشدخداوند او را پاكیزه مىگرداند و من این كنیز را به تو بخشیدم، درباره او سفارشبه نیكى كن، آنگاه كه حضرت رضا(ع) از آن بانو متولد شد او را طاهره نامید، نوادش سالم بود و از او شیر زیادى مىخورد، آن بانو درخواست كرد دایهاى بگیرندكه در شیر دادن به او كمك كند. از او پرسیدند مگر شیر تو كم شده؟ گفتشیرم كمنشده اما من اوراد، اذكار و عبادتهایى داشتم و از هنگامى كه فرزندم به دنیاآمد، كمتر به آنها مىرسم.
ام احمد تنها زنى استكه امام كاظم(ع) در وصیتنامه خود از او یاد مىكند، مرحوم مجلسى درباره اومىنویسد:
مادر احمد از زنان مورد احترام بود و امام كاظم(ع) علاقه شدیدى به او داشت،هنگامى كه حضرت مىخواست از مدینه به سوى بغداد حركت كند، ودیعههاى امامت راپیش او سپرد و فرمود: هرگاه كسى پیش تو آمد، در هر وقتى از اوقات كه باشد واین امانت را از تو طلب كرد، بدان كه من به شهادت رسیدم و او جانشین بعد از منو امامى است كه اطاعت او بر شما و دیگران واجب است. __________________
اولین نیكى به فرزند
انتخاب نام نیكو از حقوق فرزند بر والدین و نشانه احترام و اهمیت آنها بهآینده فرزند مىباشد. نام علامتى است كه فرزند آن را تا پایان عمر به همراه دارداگر نیكو باشد مایه سرور و شادى فرزند و اگر ناپسند و زشتباشد باعث اندوه وحسرت او مىگردد. موسى بن بكر از امام كاظم(ع) نقل مىكند كه فرمود: اولین كارنیك پدر براى فرزند این است كه نام نیكو برایش انتخاب نماید. در حدیث دیگرىآن حضرت برخى از اسامى نیكو را ذكر مىنماید. سلیمان جعفرى مىگوید از حضرتكاظم(ع) شنیدم كه فرمود: خانهاى كه یكى از اسمهاى محمد، احمد، على، حسن، حسین،جعفر، طالب و فاطمه در آن باشد فقر در آن داخل نمىشود. اهمیت نام نیكو بدانحد است كه گاهى حضرت از نامهاى ناپسند نهى مىفرمود و حتى در كودكى نسبتبه آنحساس بود: یعقوب سراج نقل مىكند كه بر حضرت ابىعبدالله (امام صادق) (ع) واردشدم در حالیكه بر بالین فرزندش (امام كاظم(ع» ایستاده بود و موسى(ع) درگاهواره جاى داشت و حضرت با او نجوى مىكرد و آهسته سخنانى مىگفت آنقدر تاملكردم تا سخنانش با فرزند تمام شد، آنگاه فرمود: نزدیك بیا و سلام كن، رفتم وسلام كردم، آن طفل با بیانى فصیح و روشن جواب سلام مرا داده و فرمود: برو و نامدخترت را كه دیروز [حمیراء] نام نهادهاى تغییر بده، به درستى این نامى است كهخداوند را به غضب مىآورد، آنگاه حضرت صادق(ع) به من فرمود:
زود برو و آنچه موسى(ع) گفت عمل كن تا كامیاب شوى، سپس من نام دخترم را ازحمیراء تغییر دادم.
سیره عملى امام كاظم(ع) گواه صادقى بر اهمیت نام نیكوبراى فرزندان است، آن حضرت با كثرت فرزندان براى آنها نام نیكو برگزید و حتىدر مواردى اسامى مشترك انتخاب نموده و با پسوند اكبر، كبرى، وسطى و صغرى آنهارا از هم جدا مىكرد. مرحوم مجلسى در بحارالانوار تعداد فرزندان آن حضرت را37نفر ذكر مىكند و از اسامى آنان چنین یاد مىكند:
الف) پسران: على (رضا(ع»، ابراهیم، عباس، قاسم، جعفر، اسماعیل، هارون، حسن،احمد، محمد، حمزه، عبدالله، اسحاق، عبیدالله، زید، حسین، فضل و سلیمان.
ب) دختران: فاطمه كبرى، فاطمه صغرى، رقیه، حكیمه، ام ابیها، رقیه صغرى،كلثوم، ام جعفر، لبانه، زینب، خدیجه، علیه، آمنه، حسنه، بریهه، عائشه، امسلمه، میمونه و ام كلثوم. همچنین از عمده الطالب، ابراهیم اكبر و ابراهیماصغر را نقل مىكند. علاوه بر مرحوم مجلسى برخى، نامهاى مشترك دیگرى را چونزینب، زینب الكبرى، خدیجه، خدیجه الكبرى، ام كلثوم الكبرى، ام كلثوم الوسطى وام كلثوم الصغرى را براى فرزندان امام كاظم(ع) ذكر كردهاند.
عقیقه و ولیمه فرزند
عقیقه و ولیمه علاوه بر آثار اجتماعى چون اطعام فقراء و مؤمنین، براىكودك نیز مؤثر خواهد بود; زیرا از طرفى نشانه احترام والدین به كودك است و ازطرف دیگر به منزله تامین و حفظ سلامتى فرزند است. از امام صادق(ع) نقل شده كهفرمود: كل مولد مرتهن بالعقیقه: هر نوزادى در گروه عقیقه است. اهمیت عقیقهتا بدانجاست كه امام كاظم(ع) فرمود: هنگام تولد فرزند عقیقه براى او واجباست، تعبیر به وجوب هر چند از نظر فقهى واجب شرعى نیست و عقیقه یك عملمستحبى است، اما نشانه اهمیت آن مىباشد. در مورد ولیمه، على بن حكم از بعضىاصحاب نقل مىكند كه امام كاظم(ع) براى بعضى فرزندانش ولیمه داد و اهل مدینه راتا سه روز از اقسام فالودهها (غذاى معمول آن زمان) در دیگهاى بزرگ در مساجد وبرزنها طعام دادند، بعضى از اهل مدینه به خاطر این كار بر حضرت عیب گرفتند،خبر به گوش حضرت(ع) رسید، فرمود: خداوند هیچ چیزى را به پیامبرى نداده الااینكه مانند آن را به پیامبر [خاتم] عطا كرده و بلكه به او چیزهایى داده كه بهدیگران نداده است، به سلیمان فرمود «هذا عطائنا فامنن او امسك بغیر حساب»محمد(ص) فرمود: «ما اتیكم الرسول فخذوه و ما نهیكم عنه فانتهوا» هر آنچهپیامبر به شما آموخت فرا گیرد و عمل كنید و از آنچه شما را منع كرده پرهیزنمایید.
احترام به فرزند
افراد نسبتبه رعایت ادب و احترام دیگران متفاوتند،برخى به نحو شایستهاى نسبتبه دیگران رعایت ادب و احترام مىنمایند و در اصلاحترام و ادب فرقى میان بزرگترها و كوچكترهاى اعضاى خانواده خود و دیگران قایلنیستند، برخى دیگر در خارج از كانون خانواده خویش و نسبتبه دیگران بسیار مودبمىنمایند و چه بسا به رعایت ادب و احترام شهرت یافتهاند اما در كانون خانوادهخویش چنان احترامى را لازم نمىدانند و رفتار و گفتارى مودبانه و محترمانهآنچنان كه مىبایست در مقابل فرزندان خود ندارند، عدهاى دیگر هستند كه فقطبزرگترها را شایسته رعایت ادب و احترام مىدانند و به كودكان وقعى نمىنهند و باپندار خود آنان را بچه مىانگارند غافل از آنكه گرچه ما آنان را كودك مىپنداریماما آنان خود را كوچك و كودك نمىپندارند بلكه در حد فهم خود تصور بزرگى ازخویشتن دارند، باید دانست كه رعایت ادب و احترام صرفا نه در خارج منزل شایستهاست و نه هم فقط نسبتبه بزرگترها بایسته، بلكه همچنانكه احترام به بزرگترهالازم است و شایسته نسبتبه كوچكترها نیز ضرورى است و بایسته زیرا كودك ادب واحترام را در آموزشگاه خانواده فرا گرفته و آن را در صحنه اجتماع به نمایشمىگذارد. از سلیمان بن حفص مروزى نقل شده كه گفت:
موسى بن جعفر فرزند خود على را «رضا» نامید و هر زمان كه نام او را بدونخطاب به او بر زبان جارى مىكرد، مىفرمود: بگویید فرزند من رضا، نزد من بیاید وبه فرزند خود «رضا» چنین گفتم و فرزند من رضا چنان گفت و هرگاه آن جناب رامخاطب قرار مىداد، مىفرمود: یا ابالحسن. امام(ع) نه تنها در زمان حیاتفرزندان آنها را احترام مىنمود كه بعد از مرگ آنها نیز براى آنها احترام قائلمىشد و این رفتار براى فرزندانى كه در قید حیات بودند بسیار جالب و با اهمیتبود. یونس بن یعقوب نقل مىكند هنگامى كه امام موسى(ع) از بغداد به مدینهبرگشت، فرزند او در «فید» وفات یافت.
حضرت او را در همانجا دفن نمود و به بعضى از دوستانش سفارش كرد كه قبر او رابا گچ بسازند و نام او را بر لوحى نوشته، بر قبرش بگذارند.
فرزندان و محبت
فرزندان گلهاى بوستان زندگیند و كام تشنه آنها جز با محبت والدین سیرابنمىگردد، هر نوع كوتاهى در سیراب نمودن آنها اثرى جز پژمرده شدن این گلهاىمعطر به دنبال ندارد، برخى والدین از نقش محبت در رشد معنوى و حتى جسمانىفرزندان خود غافلند و كمتر به اهمیت و تاثیر سحرآمیز آن توجه دارند در حالىكه محبت داروى شفابخش بسیارى دردهاست، بسیارى از ناسازگاریها و پرخاشگریهاىفرزندان را با محبت مىتوان پیشگیرى نمود، نكته مهم در محبت و عاطفه به فرزنداناظهار و ابراز آن است چه بسا والدینى كه فرزندان خود را بسیار هم دوستمىدارند، اما كمتر این عاطفه قلبى خود را ابراز مىكنند. از بهترین شكلهاىاظهار محبت در آغوش گرفتن و بوسیدن فرزند در كودكى و هدیه دادن در نوجوانى وجوانى است. مفضل بن عمر نقل مىكند كه بر موسى بن جعفر(ع) وارد شدم در حالیكهفرزندش على(ع) در كنارش نشسته بود و او را مىبوسید و زبان او را مىمكید و اورا بر شانه خود مىگذاشت و او را به خود مىچسباند و مىفرمود: پدر و مادرم بهفداى تو باد چقدر خوشبو و پاكیزه استبوى تو و چقدر خلقت تو پاك و طاهر است وچقدر فضل تو ظاهر است ...
على همتبنارى
منبع: مکتب الثقلین 1-مادر امام رضا(ع) 2-ام احمد (مادر شاهچراغ)