چه مقدار از رازهای خصوصی زندگی را باید در جلسات خواستگاری گفت؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه مقدار از رازهای خصوصی زندگی را باید در جلسات خواستگاری گفت؟

با سلام و احترام
در جلسات خواستگاری تا چه حد باید در مورد راز های زندگی خود حرف بزنیم ؟میدونیم که در بسیاری از مواقع خواستگاری ها به ازدواج ختم نمیشه آیا گفتن راز های شخصی نمیتونه بعدا مشکلات زیادی رو برای فرد ایجاد کنه؟
به عنوان مثال چند مورد از راز های خصوصی:
- بیماری خاصی که در مدت زمان معینی در گذشته وجود داشته و حال بر طرف شده
- روابط جنسی قبل ازدواج چه خود ارضایی چه رابطه با جنس مخالف و موافق!!!
- بیماری خاص پدر و مادر که هنوز وجود داره
- معتاد بودن یکی از اعضای خانواده مثل برادر یا پدر
- خیانت مادر یا خواهر به همسر خود(بی آبرویی های درون خانوادگی!)
- ازدواج موقت داشتن قبل خواستگاری(چه دختر چه پسر)
- زندانی بودن یکی از اعضا خانواده یا سابقه دار بودن یکی از اعضای خانواده یا خود فرد
- اینکه فرد توسط خانواده ای غیر خانواده خودش بزرگ شده باشه(سر راهی بودن)
و کلا هر مسئله ای که میتونه خصوصی باشه
اگر حتما هر یک از موارد فوق باید قبل ازدواج گفته بشه آیا در جلسه اول بیان بشه یا جلسات بعدی؟ آیا باید مستقیم بگیم یا غیر مستقیم و از طریق فرد سوم(چون گاهی بیان رازها ساده نیست مثلا شاید فردی خجالت بکشه در مورد بیماری خاصی که داشته صحبت کنه یا بگه پدرش معتاده و...)
و البته میدونیم عدم بیان برخی از موارد فوق میتونه مشکل آفرین باشه
نکته بعد اینکه کیفیت سوال پرسیدن درمورد رازهای فرد مقابل چطوری باید باشه؟ مستقیم بگیم راز هات رو بگو؟یا با تحقیق بریم در زندگی مردم تجسس کنیم ورازهاشون رو پیدا کنیم؟!!!
لطفا دوستانی که متاهل هستند در بحث شرکت کنند به صورت فعال!
با تشکر

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد امین

سلام

سوال خیلی خوب و دقیقی پرسیدید. برای پاسخ به سوالات من یک سری معیارهای کلی خدمت شما عرض می کنم که شما با در نظر گرفتن آنها می توانید تشخیص بدهید که کدام موارد را باید گفت و کدام ها را نباید گفت.

جدا کردن رازها بر اساس اهمیت آنها در زندگی آینده
مسائلی که شما اسمش را خصوصی یا راز می گذارید گاهی اوفات خیلی مهم هستند و گاهی اهمیت چندانی ندارند. اولین قدم برای اینکه بدانید یک راز را باید در جلسه خواستگاری به طرف گفت یا نه همین مسئله است؛ یعنی باید ببینید اهمیت این مسئله چه قدر است. البته ملاک اهمیت، میزان تاثیر گذاری آن در زندگی مشترک است نه بزرگی یا کوچکی آن راز؛ چون چه بسا رازی باشد که به خودی خود اهمیت ندارد ولی در زندگی مشترک تاثیرگذار باشد یا برعکس. مثلا سابقه داشتن زندان از مسائل مهم است؛ چون بازخورد اجتماعی دارد؛ در حالی که سابقه کشیدن سیگار برای مدتی محدود و ترک آن چندان اهمیت ندارد؛ چون اشتباهی بوده که فرد مرتکب شده و بعد هم پشمان شده و کنار گذاشته.

اعتراف به گناه ممنوع است
از نظر دین اعتراف به گناه خود گناه است. لذا هر رازی که به گناهی در گذشته مربوط می شود، بازگو کردن آن درست نیست و در شرایط عادی نباید گفته شود؛ مثل خودارضایی یا رابطه جنسی یا هر چیز دیگر؛ مگر اینکه آن گناه در زندگی فرد مقابل تاثیر گذار باشد؛ مثل جایی که فرد از گناه خودش توبه نکرده و بنا هم ندارد در آینده توبه کند و آن را کنار بگذارد! یا گناه او عارضه ای ایجاد کرده که همسر آینده این فرد را هم در گیر می کند؛ مثل دزدی که هر لحظه امکان لو رفتن آن وجود دارد و ... . بیان گناهان دیگران مثل خیانت و ... هم شامل همین مسئله می شود که نباید بازگو شود. حتی در این مورد به نظر من احتمال لو رفتن و اهمیت آن هم مطرح نیست؛ چون گناهی است که مربوط به دیگران است مگر اینکه شرایط واقعا خاص باشد که لازم است به طور خاص مورد مشاوره و بررسی قرار بگیرد.

مربوط به گذشته یا حال بودن راز مهم است
برخی رازها برای گذشته است و الان تاریخ مصرف آن تمام شده (البته جدای از آنهایی اثرش باقی است) اما مواردی است که در حال حاضر هم وجود دارد مثل یک بیماری که ممکن است درمان شده باشد و ممکن است الان هم وجود داشته باشد. رازهایی که مربوط به زمان حال است را باید گفت؛ چون در اینده فرد مورد نظر با آن درگیر خواهد بود. البته با در نظر گرفتن دیگر ملاک هایی که عرض کردم مثل اهمیت و ...

جدا کردن رازها بر اساس احتمال لو رفتن آنها
هیچ کدام از این ملاک ها به تنهایی تعیین کننده نیستند بلکه باید در کنار آن، موارد دیگری را هم در نظر داشت که یکی از آنها احتمال لو رفتن آن راز است. گاهی ممکن است در شرایط عادی گفتن یک راز ضرورتی نداشته باشد و حتی گفتن آن مشکل ساز هم باشد مثل داشتن سابقه دوستی؛ ولی می دانیم که اگر نگوییم به دلیل شرایط خاصی که وجود دارد طرف خودش به زودی متوجه خواهد شد. در این شرایط بهتر است قبل از اینکه طرف از فرد دیگری بشوند و گفتنش دیر شده باشد خودمان مسئله را مطرح کنیم؛ چون اگر خودمان بگوییم در کنارش به پشمانی و توبه از آن کار هم اعتراف خواهیم کرد و این می تواند بخشی از اشتباه ما را جبران کند. بعلاوه اینکه طرف همین الان تصمیمش را در مورد ما می گیرد و اگر نتواند این مسئله را بپذیرد نهایتش این است که ازدواجی صورت نخواهد گرفت؛ اما اگر بعدا متوجه شود و بخواهد زندگی را به خاطر این مسئله بهم بریزد خسارتش زیاد خواهد بود.

شاید یکی دو مورد دیگر هم باشد که اگر لازم بود اضافه می کنم

جوجه اردک زشت;775228 نوشت:
اگر حتما هر یک از موارد فوق باید قبل ازدواج گفته بشه آیا در جلسه اول بیان بشه یا جلسات بعدی؟ آیا باید مستقیم بگیم یا غیر مستقیم و از طریق فرد سوم(چون گاهی بیان رازها ساده نیست مثلا شاید فردی خجالت بکشه در مورد بیماری خاصی که داشته صحبت کنه یا بگه پدرش معتاده و...)
و البته میدونیم عدم بیان برخی از موارد فوق میتونه مشکل آفرین باشه

اینکه چه زمانی برای گفتن این رازها خوب است کاملا نسبی است و باید شرایط در نظر گرفته شود. در شرایطی ممکن است اگر همان ابتدا گفته شود، طرف بدون هیچ شناختی پا پس بکشد و ادامه ندهد. لذا عقب انداختن آن در حد چند جلسه می تواند مفید باشد؛ چون وقتی شناخت حاصل شد و خوبی های طرف به چشم آمد، اولا طرف واقع بینانه به مسئله نگاه می کند و ایده آل گرایانه تصمیم نمی گیرد و ثانیا ممکن است به خاطر آن خوبی ها این نقص کمرنگ شود و طرف از آن صرف نظر کند؛ در حالی که اگر این شناخت نباشد احتمال دارد همان اول به خاطر این نقص کلا صرف نظر کند.

اما گاهی اوقات ممکن است تاخیر انداختن این مسئله مشکل ساز شود و وقتی به طرف گفته شد که چنین مشکلی وجود دارد، طرف شاکی شود که چرا از اول نگفتی و ... .

مستقیم یا غیر مستقیم گفتن اینها هم به همین مسئله بستگی دارد و طبق شرایط می تواند متفاوت باشد. مثلا در جایی که بیماری خاصی وجود دارد یکی از راه می تواند حضور پیش پزشک و گفتن مشکل توسط او باشد؛ چون اگر در بعضی بیماری ها خود فرد بخواهد بگوید ممکن است طرف قبول نکند یا از کاه کوه بسازد؛ ولی وقتی از متخصص مربوطه می شنود خیالش راحت می شود.

لذا باید شرایط و اهمیت مسئله را سنجید و با شرایط موجود تطبیق داد و بعد تصمیم گرفت. البته قبول دارم که تصمیم گیری در این شرایط سخت است. لذا پیشنهاد من این است که موردها به طور خاص مورد مشاوره قرار بگیرند.

جوجه اردک زشت;775228 نوشت:
نکته بعد اینکه کیفیت سوال پرسیدن درمورد رازهای فرد مقابل چطوری باید باشه؟ مستقیم بگیم راز هات رو بگو؟یا با تحقیق بریم در زندگی مردم تجسس کنیم ورازهاشون رو پیدا کنیم؟!!!

مهمتر از اینکه چطور سوال کنیم، این است که از چه چیزهایی سوال کنیم؟ در غالب موارد افراد به دنبال مسائلی هستند که دخلی در تصمیم گیری درست آنها ندارد و حکم تجسس را پیدا می کند که حرام است. به عنوان مثال یکی از سوالات رایج این است که از طرف سوال می شود آیا سابقه دوستی داشتید یا خیر؟ خب این سوال اصلا درست نیست؛ چون یا طرف در جواب دروغ می گوید و انکار می کند؛ یا اعتراف به دوستی می کند که منجر به بدگمانی و سلب اعتماد می شود و یا اینکه واقعیت را می گوید که خیر سابقه ای نداشتم. حال سوال کننده باید با خود بگوید که این سوال من چه فایده ای دارد؟ آیا پاسخ های طرف واقعا همانی است که در واقع بوده؟ اصلا آیا اگر فرد قبلا رابطه ای داشته به این معناست که به درد زندگی نمی خورد یا برعکس؛ اگر رابطه ای نداشته به این معناست که در آینده هم رابطه ای نخواهد داشت و مورد مناسبی برای ازدواج است؟! قطعا اینطور نیست.

اما سوالاتی هم هست که باید پرسیده شود مثل سابقه بیماری. در این موارد هم می توان به طور مستقیم سوال کرد و هم می توان تحقیق کرد. با این حال بهتر است در این موارد که مهم است از هر دو راه استفاده کرد یعنی هم مستقیم از خود طرف سوال کنیم که آیا بیماری خاصی دارید یا نه و بعد هم برای راستی آزمایی حرفش تحقیق کنیم.

امین;775651 نوشت:
سلام

با سلام مجدد
ممنون از پاسخ های شما تقریبا برای من حل شد مسئله:Gol:
فقط ی سوال به ذهنم رسید اگر طرف مقابل بدون در نظر گرفتن فرمایش شما از مسائلی پرسید که نباید بپرسه مثل گناهان گذشته و امثال اون
ما باید چه جوابی بدیم در جو خواستگاری نمیشه به طرف بگیم اینا به تو مربوط نیست !بهش دروغ بگیم ؟یا طفره بریم؟ یا مستقیم بگیم نمیتونیم در این موارد صحبت کنیم؟
با تشکر

یک مسئله دیگری هم هست
اینکه در اینگونه موارد منتظر باشیم از رازهامون سوال بشه بهتره یا اینکه خودمون مطرح کنیم ؟

با سلام

ویژگی های شخصیتی آدم ها در واقع هسته و قلب وجود آنهاست. ممکن است هر فردی بتواند دیدگاه خود را درباره اقتصاد یا سیاست عوض کند اما به سختی ممکن است بتواند عکس العمل خود را نسبت به پدیده ها و اتفاق ها، حتی در مدت زمان طولانی تغییر دهد. طرح پرسش های زیر در جلسه خواستگاری به دختر و پسر کمک می کند همدیگر را بهتر بشناسند. حتی اگر به پرسش های زیر در مورد خودشان جواب دهند درک و شناخت عمیق تر نسبت به خود پیدا می کنند.

1. چه چیزهایی را در شخصیت من دوست داری؟
2. در زندگی خود کسی را الگو قرار داده ای، کسی که دوست داشته باشی همه کارهایت دقیقاً مثل او باشد؟
3. به نظر تو چه چیزی به ما ارزش زنده بودن می دهد؟
4. آیا تو فردی هستی که خود را با تغییرات هماهنگ می کند؟ ممکن است در مورد این موضوع یک مثال بزنی؟ برای مثال به تغییر مهمی که در زمینه شغلی یا خانوادگی ات رخ داده اشاره کن.
5. به طور کلی کدام یک از این ویژگی ها درباره تو صدق می کند؛ بدبین، خوش بین، یا واقع گرا؟
6. فکر می کنی بهترین مزیت مرد بودن/ زن بودن چیست؟
7. آیا معمولاً تصمیم های خود را قبل از ابراز یا اجرا، تحلیل و بررسی می کنی یا بدون اینکه زیاد به آنها فکر کنی، تصمیم هایت را اجرا می کنی؟
8. در ابراز احساسات راحت هستی؟ چه احساسی رو به سختی ابراز می کنی؟ چه احساسی رو در خودت به سختی کنترل می کنی؟
9. وقتی در یک وضعیت بحرانی گرفتار می شوی خودت و شرایط را چگونه مدیریت می کنی؟
10. چه چیز باعث می شود احساس امنیت و آرامش کنی؟ آیا چیزی هست که دائماً درباره آن نگران باشی؟
11. فکر می کنی بزرگترین عیب تو چیست؟ برای رفع آن چه کاری باید بکنی؟
12. آدم قابل اعتمادی هستی؟ چه ویژگی هایی باعث می شود قابل اطمینان باشی؟
13. در چه حوزه هایی از زندگی احساس استقلال یا وابستگی می کنی؟
14. چه چیزهایی می توانند تو را عصبانی کنند؟ معمولاً در زمان عصبانیت چه واکنش هایی از خودت نشان می دهی؟ تا حالا واکنش فیزیکی هم داشته ای؟
15. اگر همسرت کار اشتباهی انجام دهد، چه عکس العملی نشان می دهی؟ یا حاضری او را ببخشی؟
16. از چه چیزی خیلی می ترسی؟ آیا این ترس تا به حال باعث شده نتوانی کاری را که می خواهی انجام دهی؟
17. آیا تا به حال در زندگی خود نقطه عطفی داشته ای؟
18. صبح ها که از خواب بیدار می شوی سرحال هستی یا بداخلاق و بی حوصله؟ در حالت دوم چقدر طول می کشد تا سرحال شوی؟
19. از اینکه توی جمع صحبت کنی، چه احساسی داری؟ آیا دچار اضطراب می شوی یا به راحتی حرفت را به پایان می بری؟
20. تا حالا عزیزی را از دست داده ای؟ چطور با مرگ او کنار آمدی؟
21. در طول روز بهتر کار می کنی یا شب ها راحت تری؟
22. وقتی غمگینی، چه واکنش ها و حرف هایی از سوی دیگران تو را آرام می کند؟
23. آیا آدمی هستی که برای انجام کارهای خود برنامه ریزی می کند؟ برای چند سال آینده زندگی خود برنامه ریزی کرده ای؟
24. آیا دوست داری که همسرت در انجام کارها و برنامه هایی که داری به تو کمک کند یا با کمک او مخالفت می کنی؟
25. وقتی مریض هستی و احساس ضعف می کنی دوست داری تنها باشی، ترجیح می دهی کسی کنارت باشد یا دوست داری یکی دائم از تو مراقبت کند؟
26. شرکت در چه نوع فعالیت های اجتماعی را دوست داری؟ با حضور در گروه های کوچک راحت تری یا در جمع های بزرگ؟
27. ترجیح می دهی در گروه، یک رئیس و سردسته باشی یا حضورت کمرنگ باشد؟
28. آیا از در آغوش گرفتن مردم خوشحال می شوی؟ آیا دوست داری دیگران تو را در آغوش بگیرند یا از لمس بقیه احساس خوبی نداری؟
29. معمولاً از دیگران درخواست کمک یا حمایت می کنی یا ترجیح می دهی همه کارها را خودت انجام دهی؟
30. چقدر مقید به امورات مذهبی هستید؟
31. تاریخ های مهم مثل تولد و سالگرد ازدواج را در تقویم ات یادداشت می کنی؟ معمولاً تاریخ ها یادت می مانند؟
32. به چه نوع از موسیقی علاقندی؟ خوانندده خاصی یا گروه خاصی؟
33. تا حالا تنهایی زندگی کرده ای؟ از تنهایی لذت می بری؟ چقدر می توانی تنها بودن را تحمل کنی؟
34. تا حالا شده حس کنی به حمایت عاطفی نیاز داری؟ چه زمانی بوده است؟
35. آیا اغلب احساس می کنی که خیلی وقت تلف می کنی و در انجام کارها تنبل هستی؟ آرزو می کنی که کاش این طور نبود؟
36. آیا آدم وقت شناسی هستی و یا معمولاً دیر سر قرار حاضر می شوی؟

سوال ها و حرف هایی که در جلسه خواستگاری مطرح می شوند اهمیت زیادی دارند چون پایه ای برای ارتباطات بعدی هستند. دختر و پسر باید بدانند هدف و خواسته آنها از ازدواج چیست تا بتوانند صحیح و هدفمند با هم گفتگو کنند. در واقع دو طرف باید براساس معنایی که زندگی مشترک و همسر خوب برای آنها دارد سوال هایی بپرسند که به شناخت آنها از طرف مقابل کمک بیشتری می کند.

جوجه اردک زشت;775905 نوشت:
با سلام مجدد
ممنون از پاسخ های شما تقریبا برای من حل شد مسئله:Gol:
فقط ی سوال به ذهنم رسید اگر طرف مقابل بدون در نظر گرفتن فرمایش شما از مسائلی پرسید که نباید بپرسه مثل گناهان گذشته و امثال اون
ما باید چه جوابی بدیم در جو خواستگاری نمیشه به طرف بگیم اینا به تو مربوط نیست !بهش دروغ بگیم ؟یا طفره بریم؟ یا مستقیم بگیم نمیتونیم در این موارد صحبت کنیم؟
با تشکر

جوجه اردک زشت;775906 نوشت:
یک مسئله دیگری هم هست
اینکه در اینگونه موارد منتظر باشیم از رازهامون سوال بشه بهتره یا اینکه خودمون مطرح کنیم ؟

سلام

ببینید همه اینها بستگی به شرایط داره و نمیشه به طور کلی گفت کدوم راه بهتره. قطعا طفره رفتن و پیچوندن و بحث رو عوض کردن بهترین راهه؛ اما شاید گاهی اوقات لازم باشه که به طرف مستقیم بگیم که: من می تونم خیلی راحت بگم من هیچ اشتباهی در گذشته نداشم ولی این کار رو دوست ندارم. هر کسی ممکنه تو زندگیش اشتباه بکنه و بعد هم پشیمون بشه و من هم ممکنه اشتباهات زیادی کرده باشم؛ اما گفتن اون درست نیست چون اعتراف به گناه، گناهه و اگر من گناهی هم مرتکب شده باشم، نمی تونم و نباید اعتراف کنم؛ مگر اینکه گناه من تاثیر مستقیم در زندگی آینده داشته باشه مثل دزدی که خداروشکر از این موارد نداشتم. لذا خواهش من اینه که اینجور سوالات رو نپرسید چون یا من جواب نمی دم و یا اینکه مجبور می شم خلاف واقع حرف بزنم که دوست ندارم اینطور باشه. بهتره سوالاتی مطرح کنیم که به شناخت زمان حال ما کمک کنه.

دروغ گفتن هم در حالت عادی حرومه؛ مگر اینکه شرایط خاص باشه که این خاص بودن رو باید مرجع تقلید شما بهتون بگه؛ مثلا جایی که جون فردی در خطر باشه دروغ گفتن عیب نداره البته اگه راه دیگه ای وجود نداشته باشه یا برای اصلاح رابطه دو نفر گاهی اوقات چنین اجازه ای داده شده. در این مورد هم فرد می تونه از دفتر مرجع تقلیدش سوال کنه و بگه که چنین مسئله ای هست و اگه کسی خواست در مورد گناهان گذشته من ازم اعتراف بگیره آیا من می تونم انکار کنم یا نه؟
البته همه اینها مال وقتیه که طرف از کاری که کرده پشیمون باشه و توبه کرده باشه؛ چون فقط در همین صورته که در زندگی آینده اثر نمی ذاره یا اثرش خیلی کمه؛ وگرنه اگه اینطور نباشه به نظرم باید بگه؛ چون دیگه این مورد جزو شرایط فعلی اون میشه نه گذشتش که دونستن یا ندونستن اون در انتخاب طرف مقابل موثره.

زمان مطرح کرده رازها هم بستگی به شرایط داره. گاهی شاید طرف همون اول سوال کنه و مجبور بشی بگی و گاهی هم ممکنه تا آخر طرف چیزی نگه و شما خودت لازم بدونی که بگی.

موضوع قفل شده است