"عظمت و فضیلت قرآن کریم از دیدگاه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله "
تبهای اولیه
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله درباره جایگاه و نقش قرآن کریم در زندگى انسان فرموده اند:
«اى مردم! شما در منزل آرامش و صلح هستید و شما در حال سفرید، شما را به شتاب مى برند. شاهدید که (گذر) شب و روز، هر نوى را کهنه مى کند و هر دورى را نزدیک مى گرداند و هر وعده اى را به سر مى آورد. پس، براى میدان مسابقه دور و درازى که در پیش دارید، آماده کوشش شوید.»
مقداد عرض کرد: اى پیامبر خدا! آرامش و صلح یعنى چه؟
پیامبر فرمود:
«دنیا» سراى تلاش و سپرى شدن است، پس، هر گاه فتنه ها همچون پاره هاى شب تار شما را فرا گرفت به قرآن روى آورید، که آن شفیعى است که شفاعتش پذیرفته است و شاکى و خصمى است که شکایتش قبول مى شود. هر که آن را پیش روى خود قرار دهد، او را به سوى بهشت راهنمایى کند و هر که آن را پشت سر خود قرارش دهد، او را به دوزخ کشاند. قرآن راهنمایى به سوى بهترین راه است. آن کتابى است که در آن تفصیل، روشنگرى و تحصیل(حقایق) است، و جدا کننده (میان حق و باطل)است و شوخى نیست. ظاهرى دارد و باطنى، ظاهرش حکم و دستور است و باطنش دانش. ظاهرش زیبا و باطنش ژرف و عمیق است. ستارگانى دارند، و ستارگانش نیز ستارگانى دارند ستارگانى که شگفتیهایش بى شمار است، و عجایب و غرایبش کهنه و تمام نمى شود. در قرآن چراغهاى هدایت و پرتوگاه حکمت است، براى کسى که صفت (حق) را بشناسد راهنماى معرفت است. پس، باید آدمى دقت نظر کند و صفت(حق)را پیش چشمش آرد، تا از هلاکت رهایى یابد و از تنگنا به در آید؛ زیرا که اندیشیدن، مایه حیات دل شخص بینا و با بصیرت است، همچنان که آدمى به نور چراغ در تاریکیها راه مى پیماید. پس بر شما است که نیکو برهید و کم (در شبهات و تاریکیها) منتظر بمانید.»
پیامبر اعظم ـ صلى الله علیه و آله ـ در این بیان، به جهت هاى مهمى از عظمت قرآن کریم اشاره فرموده اند.
جمله «هر گاه فتنه ها همچون پاره هاى شب تار شما را فرا گرفت، به قرآن روى آورید» به مهمترین رسالت قرآن کریم که هدایت و راهنمایى انسانهاست، اشاره دارد. قرآن کریم این رسالت را در همه شرایط و دوره هاى زندگى بشر حتى سخت ترین شرایط ظلمانى به عهده دارد. در شرایطى که انسان هیچ روزنه نورى در جامعه پیدا نمى کند و هیچ راهنماى امینى را نمى شناسد، این قرآن است که مى تواند او را به سوى سعادت و کمال هدایت کند، و چون چراغى روشن در دست وى، راه سعادت را به او نشان دهد. از این روى فرموده است:
«هر که آن را پیش روى خود قرار دهد، او را به سوى بهشت راهنمایى کند و هر که پشت سر خود قرارش دهد، او را به دوزخ کشاند. قرآن راهنما به سوى بهترین راه است که در آن است تفصیل، روشنگرى و تحصیل (حقایق).»
همچنین فرموده است:
«چراغ هاى هدایت و پرتوگاه حکمت در آن است، براى کسى که بشناسد صفت (حق) را راهنماى معرفت است پس باید آدمى دقت نظر کند و صفت (حق) را پیش چشمش آرد، تا از هلاکت رهایى یابد و از تنگنا به در آید...»
پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ در این حدیث با اشاره به عظمت علمى قرآن کریم فرمودند:
«(قرآن) ظاهرى دارد و باطنى. ظاهرش حکم و دستور است و باطنش دانش، ظاهرش زیبا و باطنش ژرف و عمیق است.»
حضرت در جایى دیگر درباره قرآن فرموده اند:
«فضل القرآن على سائر الکلام کفضل الله على خلقه.»
«برترى قرآن بر دیگر سخنان، چون برترى خدا بر مخلوقاتش است.»
آرى! قرآن بر همه کتاب هاى آسمانى و همچنین تمام معارف بشرى برترى دارد. یعنى هیچ شاهکار ادبى در بلاغت و شیوایى، و هیچ سخنى حکیمانه در حکمت و استوارى و هیچ کتاب علمى در تبیین حقایق عالم هستى به پایه این کتاب نمى رسد.
پیامبر اعظم ـ صلى الله علیه و آله ـ در سخنى دیگر درباره عظمت قرآن چنین فرموده است:
«من أعطاه الله القرآن فرأى أن رجلا أعطى أفضل مما أعطى فقد صغر عظیما و عظم صغیرا.»
«اگر خدا قرآن را به هر کس عطا کند و او گمان کند که به دیگران نعمتى بزرگتر از این نعمت داده شده است، بى گمان چیز کوچکى را بزرگ شمرده و بزرگى را کوچک شمرده است.»
پیامبر اعظم ـ صلى الله علیه و آله ـ و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به گسترش تعلیم قرآن کریم اهتمام خاصى داشتند.
حضرت پیامبرـ صلى الله علیه و آله ـ اهمیت آموزش قرآن را با ذکر مثالى قابل فهم براى مردم چنین بیان فرموده اند:
«أیکم یحب أن یغدو الى العقیق أو الى بطحاء مکة، فیؤتى بناقتین کوماوین حسنتین، فیدعى بهما الى أهله من غیر مأثم و لاقطیعة رحم؟ قالوا: کلنا نحب ذلک یا رسول الله!.. قال: لأن یأتى أحدکم المسجد فیتعلم آیة، خیر له من ناقة، و أیتین خیر له من ناقتین، و ثلاث خیر له من ثلاث.»
«کدام یک از شما دوست دارد که صبحگاهان به سرزمین عقیق یا بطحا در مکه برود، و دو شتر بزرگ کوهان به او بدهند، و او آن دو شتر را به میان اهلش بیاورد بدون آن که گناه و یا قطع رحمى مرتکب شده باشد؟ مردم پاسخ گفتند: اى رسول خدا! همه ما چنین چیزى را دوست مى داریم، حضرت فرمود: اگر یکى از شما به مسجد بیاید و آیه اى را فرا گیرد، برایش بهتر از یک شتر است و اگر دو آیه فرا گیرد بهتر از دو شتر است و اگر سه آیه فرا گیرد بهتر از سه شتر است.»
شتر کوهان بلند در عربستان از ارزش زیادى برخوردار بود، به طورى که هر کس براى به دست آوردن چنین ثروتى رنج رفتن به وادى عقیق و یا بطحاى مکه را بر خود هموار مى کرد. پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ فرمودند: همان گونه که براى به دست آوردن نعمتهاى مادى زودگذر و ناپایدار که نگه دارى آن با رنجهاى فراوانى همراه است با کمال میل تلاش مى کنید، باید براى به دست آوردن نعمتهاى پایدار معنوى که همواره به آن نیاز دارید و همیشه شما را همراهى مى کند، بیشتر تلاش کنید.
حضرت على ـ علیه السلام ـ از پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ چنین نقل کرده اند:
«خیارکم من تعلم القرآن و علمه.»
«بهترین شما آن کسانى اند که قرآن را فرا گیرند و به دیگران آموزش دهند.»
در توضیح این حدیث باید گفت که برترین و والاترین دست آورد زندگى انسان علم و معرفت است و در میان علوم و معارف، قرآن کریم برترین علوم است. بنابر این، تلاش براى تعلم و تعلیم آن بهترین تلاش است، و صاحبان این تلاش برگزیده ترین و بهترین انسانها هستند؛ چرا که سعى خود را در کارى به کار مى برند که هیچ تلاشى به پایه آن بازده معنوى براى انسان ندارد، اما آموختن علوم دیگر غیر از قرآن هر چند هم خوب باشند به علت وجود برخى ناخالصى ها در آنها به این حد بازدهى ندارند.
به بیان دیگر، هر کسى که براى برداشت محصولات فکرى از غیر قرآن، تلاش کند در قیامت گرفتار نتایج کار خود خواهد بود؛ چرا که حق خالص در غیر قرآن کریم وجود ندارد. از این روى، محصولات فکرى که از آن برداشت مى کند و تأثیر هایى که در اثر ممارست با آن در روح ایجاد مى شود، نمى تواند کاملا عارى از شوب جهل بوده باشد. پس به مقتضاى آیه (کل نفس بما کسبت رهینة) در آخرت مسؤل و گرفتار اندوخته هاى خود خواهد بود. اما قرآن کریم نورى است که در آن ظلمت راه ندارد. از این رو، اگر کسى به گرفتن معارف قرآن همت گمارد و در این راه از شیوه اى شایسته، یعنى شیوه اى که خود قرآن کریم و آورنده آن یعنى حضرت محمد ـ صلى الله علیه و آله ـ و اوصیاى معصوم ـ علیهم السلام ـ مقرر کرده اند، استفاده بکند، این تلاش او هیچ گونه اثر منفى در روحش ـ که موجب گرفتارى وى در عالم آخرت باشد ـ نخواهد داشت.
بر این اساس است که على ـ علیه السلام ـ فرمودند:
«در روز قیامت گوینده اى صدا مى زند: آگاه باشید امروز هر کشت کارى گرفتار کشت خود و گرفتار سرنوشت کارى است که انجام داده، جز حارثان قرآن [آنان که به فراگیرى و مطالعه ی قرآن و بذر افشانى آن مشغول بودند] پس شما از فراگیران و بذر افشانان قرآن و پیروان آن باشید! با قرآن خدا را بشناسید و خویشتن را با آن اندرز دهید. هر گاه(نظر شما بر خلاف قرآن بود) خود را متهم کنید، و خواسته هاى خویشتن را در برابر قرآن نادرست بشمارید.»
پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ در اشاره به این معنى فرمودند:
«اعطیت السور الطوال مکان التوراة و اعطیت المئین مکان الانجیل و اعطیت المثانى مکان الزبور و فضلت بالمفصل ثمان و ستون سورة و هو مهیمن على سائر الکتب و التوراة لموسى و الانجیل لعیسى و الزبور لداود.»
«سوره هاى بلند به جاى تورات به من داده شد، و سوره هاى صدگانى به جاى انجیل، و سوره هاى "مثانى" به جاى زبور و سوره هاى مفصل نیز مایه برترى من است، و قرآن خود گواه کتابهاى آسمانى است و مشرف بر آنها.» همچنین نقل شده است که فرمود:
«و أعطیت جوامع الکلم.»
«سخنان جامع به من داده شده است.»
عطاء از امام باقر ـ علیه السلام ـ پرسید:
منظور از «جوامع الکلم» چیست؟ امام علیه السلام فرمود: «مراد از جوامع الکلم، «قرآن» است.»
قرآن شامل سخنان فراگیر و پرمحتوى است ؛ چرا که قرآن در هر موضوعى از موضوع هاى مربوط به هدایت انسان در بردارنده کلیات و ضوابط مربوط به آن موضوع است که از آن مى توان مطالب زیادى را استخراج کرد و احتمال دارد که منظور از جوامع الکلم بودن قرآن، جامعیت قرآن براى همه طبقات انسانها از صاحبان دانش و مردم عادى باشد. یعنى هر کسى به حسب کمال و ضعف ادراک خود و درجه اى که از علم دارد مى تواند از آن استفاده بکند.
بنابراین، یکى از ابعاد عظمت و رفعت قرآن این است که معارف الهى را با روشهاى متفاوت و در سطوح گوناگونى تبیین کرده است، تا هم ژرف اندیشان خود را از آن بى نیاز نپندارند، و هم ساده اندیشان به بهانه پیچیدگى مطالب آن، خود را از آن محروم نبینند. قرآن سفره گسترده الهى است که همه اصناف مردم، در هر سطح علمى که باشند، مى توانند به فرا خور همت و استعداد خود از آن بهره ببرند.
پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ فرموده است :
«القرآن مأدبة الله، فتعلموا من مأدبة الله ما استطعتم، انه النور المبین و الشفاء النافع، تعلموه؟ فان الله شرفکم بتعلمه.»
«قرآن سفره خداست، پس تا مى توانید از میهمانى او فرا گیرید، آن نور روشن و درمان سودمند است، آن را فرا گیرید؛ چرا که خدا با آموختن آن به شما شرافت مى بخشد.»
در توضیح این حدیث شریف باید گفت: روح انسان در حرکت تکاملى خود نیازمند غذاى روحانى است که نیاز انسان به معارف حیات بخش و هدایتگر را پاسخ گوید استعدادهاى فطرى او را شکوفا سازد و حتى ظرفیت و قابلیتهاى جدیدى در او ایجاد مى کند، قرآن کریم چنین تغذیه اى را براى همه انسانها فراهم مى کند، قرآن سفره گسترده الهى است که در اختیار انسان قرار داده شده است و هر کس به فراخور حال خود به بهره بردارى از آن دعوت شده است، و قرآن نور و شفاست، تاریکیهاى جهل و دردهاى ناشى از جاهلیت را از بین مى برد. بنابراین، رسیدن به کرامت و شرف انسانى در گرو فراگیرى آن است.
«مأدبة الله» به سفره میهمانى گفته مى شود: همچنین ممکن است به معناى جاى فراگیرى ادب نیز به کار رود.
بنا بر معناى اول، اطلاق وصف «مأدبة الله» بر قرآن کریم به لحاظ این است که معارف و علوم قرآن کریم تأمین کننده غذاى روح است، روح انسان به لحاظ فطرى نیازمند معارف و علوم راستین است، به خصوص علوم و معارفى که مربوط به شناخت مبدأ و معاد و سیر حرکت او به سوى جهان ابدى است و قرآن به عنوان منبع این معارف با عرضه غذاى سالم و مطمئن نیاز روح را رفع مى کند، اگر بشر نیازمند معارف، سر این سفره ننشیند و غذاى مورد نیاز خود را از آن اخذ نکند، براى رفع نیاز خود به غذاهاى آلوده روى مى آورد و روح خود را با آن مسموم مى کند. اما برمعناى دوم، به قرآن کریم به این لحاظ «مأدبة الله» است که جایگاه ادب آموزى انسان است که از سوى خداوند متعال براى انسان مهیا شده است.
سید مرتضى، از بزرگان شیعه در قرن چهار هجرى در بیان این صفت و وجه اطلاق آن بر قرآن کریم سه بیان را ذکر کرده اند:
«مأدبة به ضم دال یا به فتح آن از ریشه ادب به ضم عین گرفته شده و به غذایى گفته مى شود که انسان براى کسى که دعوت کرده آماده کند. بنابراین، پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ فایده اى را که انسان از قرائت و حفظ قرآن کسب مى کند به انتفاع شخص دعوت شده از غذایى که برایش آماده مى کند، تشبیه فرموده است. ممکن است وجه تشبیه این باشد که خواسته شده به گرد قرآن فراهم آیند، چنان که دعوت شدگان بر سر سفره جمع مى شوند و ممکن است که هر دو وجه مراد باشد.
اگر مأدبة به فتح دال از ریشه ادب به ضم عین گرفته شده باشد پس معناى جمله " قرآن، مأدبة خداست " این خواهد بود که قرآن براى نگه داشت ادب خلق نازل شده است.»
برخى از این اوصاف به شفا بودن قرآن دلالت دارد.
توضیح این که قلب ـ که تعبیرى است از روح و شخصیت واقعى انسان ـ اگر سالم باشد، مى تواند حقایق جهان هستى، به خصوص حقایق مربوط به خود را درک کند، و به مبدا و معاد ایمان بیاورد، و به خوبیها میل پیدا کند، و از هر چیزى که مانع رسیدن او به کمال است، به خصوص کفر و شرک دورى بجوید، اما اگر در اثر کردار بد، قلب انسان مریض شود، نمى تواند حق را بشناسد و اگر هم بشناسد، نمى تواند به آن گزارش پیدا کند و پایبند آن شود، بلکه همواره به کارهاى باطل میل پیدا مى کند، تا جایى که تمام استعدادهاى الهى خود را براى کمال از دست مى دهد و براى ابد گرفتار بدبختیهایى مى شود که به دست خود براى خود ساخته است.
امراض روح، چون امراض جسم انواع و اقسامى دارد که هر کدام نیاز به درمان خاص خود دارد، برخى از این امراض چنان سخت است که هر طبیبى نمى تواند آن را مداوا کند، و هر درمانى در آن مؤثر واقع نمى شود.
قرآن کریم جامع ترین و موثرترین نسخه امراض روحى است. از این رو، قرآن به «دواء لیس بعده دواء»، «دارویى که بالاتر از آن دارویى نیست»، توصیف شده است.
پیامبر اعظم ـ صلى الله علیه و آله ـ فرمود:
«ان القلوب تصدا کما یصدأ الحدید قیل: یا رسول الله: و ما جلاؤها؟ قال: قراءة القرآن و ذکر الموت.»
«دل ها چون آهن زنگ مى زند. سؤال شد: اى رسول خدا! جلاى دل ها چیست؟ حضرت فرمود: خواندن قرآن و یاد مرگ.»
قرآن کریم نه تنها مرضهاى روحى را شفا مى دهد بلکه حتى قلب مرده را زنده مى کند.
پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ به انس فرمود:
«یا بن أم سلیم! لاتغفل عن قراءة القرآن صباحا و مساء، فان القرآن یحیى القلب المیت، و ینهى عن الفحشاء و المنکر.»
«اى پسر ام سلیم! از خواندن و تلاوت قرآن در صبح و شام غافل مباش! چرا که قرآن دل مرده را زنده مى کند، و از کار زشت و ناپسند باز مى دارد.»
قرآن کریم کتابى عادى چون کتابهاى دیگر نیست که ابتدا و انتهاى آن در اختیار ما باشد، بلکه کتابى است که از ساحت قدس اللّه ، با جلال و شکوه خاصى نازل شده است و در عوالم قبل از نزول و حین نزول و پس از آن تجلیات خاصى داشته است. از این رو، غیر از جنبه هاى شناخته شده آن، اتصالش به معدن عظمت الهى، عظمتى فراتر از اندیشه هاى عادى بشرى به آن بخشیده است.
براى درک عظمت معنوى قرآن کریم بررسى عظمت متکلم و پدید آورنده آن، عظمت حامل و مرسل الیه آن، عظمت حافظ و نگهبان آن، عظمت شارح و مبین آن، عظمت وقت ارسال و کیفیت ارسال آن، عظمت مطالب و محتویات آن، عظمت رسالت آن و عظمت جایگاه آن در روز قیامت لازم است، برخى از این امور ذاتا و برخى عرضا در عظمت معنوى دخیل قرآن بوده و برخى کاشف از عظمت آن است.
قرآن کریم از همه این ابعاد، بالاترین رتبه عظمت را داراست؛ چون گوینده آن: خداوند متعال، و حامل آن: ملک مقرب، جبرئیل است، گیرنده و مخاطب آن اشرف مخلوقات، خاتم پیامبران، حضرت محمد ـ صلى الله علیه و آله ـ و حافظ و نگهبان آن خداوند متعال است، و شارح، مفسر و معلم آن، اهل بیت اطهار ـ علیهم السلام ـ هستند، و زمان ارسال آن، شب قدر است، پس همه جهت هایى که در عظمت قرآن دخیل است، خود از بعد عظمت بى نظیرند.
در احادیث اهل بیت ـ علیهم السلام ـ جهت هایى که در عظمت معنوى قرآن کریم دخیل بوده و یا بیانگر آن است به مناسبتهاى مختلف تبیین شده است. این احادیث را مى توان در چند دسته زیر مورد بررسى قرار داد:
1 ـ روایاتى که راجع به کیفیت نزول قرآن کریم و برخى سوره هاى آن آمده است؛
2 ـ احادیثى که راجع به عظمت محتوى قرآن وارد شده است؛
3 ـ احادیثى که بر تمثل قرآن کریم در روز قیامت دلالت دارد؛
4 ـ روایاتى که از وجود آثار خاصى براى برخى از سوره ها و آیه هاى قرآن کریم خبر مى دهد؛
5 ـ احادیثى که از حاوى بودن قرآن کریم بر اسم اعظم الهى حکایت مى کند. اسم اعظم حقیقتى که است تمام مخلوقات خدا مسخر آن هستند و کسى که علم مربوط به اسم اعظم خدا به او داده شود، هر کارى را به اذن خداوند متعال مى تواند انجام دهد.
ما در بخش قبلى به احادیثى که بیانگر قرآن کریم در بعد محتوا و رسالت بود، اشاره کردیم و در این جا تنها به ذکر چند نمونه از سخنان ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ در باره عظمت مخاطب قرآن، یعنى حضرت محمد ـ صلى الله علیه و آله ـ اکتفا مى کنیم:
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند:
«خداوند چون خلق را آفرید آن را دو دسته کرد و برگزیده خویش را در میان یکى از دو دسته قرار داد و آن گاه آنان را سه دسته کرد و برگزیده خویش را در میان یکى از سه دسته قرار داد آن گاه همچنان برگزید، تا آن که عبد مناف را انتخاب کرد و از عبد مناف هاشم را آن گاه از هاشم، عبدالمطلب و از عبدالمطلب عبدالله و از عبدالله، محمد رسول خدا را برگزید، در نتیجه پیامبر ولادتى پاکتر و پاکیزه تر از همه مردم دارد، خداوند او را نسبت به حق بشارت داد وبیم دهنده برانگیخت و کتاب را بر وى فرو فرستاد و هر چه که باشد در کتاب تبیین شده است.»
از امام هادى ـ علیه السلام ـ درباره عظمت آورنده قرآن کریم، یعنى خاتم الانبیاء ـ صلى الله علیه و آله ـ چنین نقل شده است :
«چون پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ چهل سالش تکمیل شد، خداوند عزوجل به قلب او نگریست و دید که قلب پیامبر از همه دلها برتر، والاتر، مطیع تر، خاشع تر، و خاضع تر است، به درهاى آسمان اجازه داد، آنها گشوده شدند و محمد به آسمانها نگریست، خداوند به فرشتگان اجازه داد، آنان فرود آمدند و محمد ـ صلى الله علیه و آله ـ آنان را مى دید، و خداوند به رحمت دستور داد و رحمت از ساق عرش تا سر محمد ـ صلى الله علیه و آله ـ فرود آمد و او را فرا گرفت، وى به جبرئیل روح الامین ـ که گردنبندى از نور دارد و طاووس فرشتگان است و به سوى او فرود آمده بود ـ نگاه کرد، جبرئیل شست پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان وى گفت: چه بخوانم؟ گفت: اى محمد! "بخوان به اسم پروردگارت که آفریده است، انسان را از علق آفریده، بخوان به نام پروردگار گرامى ات، هم او که با قلم، به انسان آنچه را که نمى دانست یاد داد."
آن گاه آنچه را که خداوند به وى گفته بود به پیامبر وحى کرد و سپس به بالا صعود کرد. پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ از کوه پایین آمد و عظمت جلال خدا او را فرا گرفت و از بزرگى مقام الهى که به دل او راه یافته بود، تب و لرز بر او عارض گردید. ترس از تکذیب قریش و اتهام جنون و اتهام به این که شیطان بر او مسلط شده است بر پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ سخت و گران آمد.پیامبرى که از روزهاى نخستین زندگى اش عاقل ترین خلق خدا و گرامى ترین، بزرگوارترین آفریده او بود هم او که شیطان و کارهاى دیوانگان و گفتارشان نزد وى از هر چیزى مبغوض تر بود. پس خدا خواست تا سینه پیامبر را فراخى دهد و دل وى را قوى سازد و در این راستا کوه ها و صخره ها و سنگ ریزه ها را به سخن واداشت و پیامبر به هر چه از اینها که مى رسید ندایش مى دادند: درود بر تو اى محمد! درود بر تو اى ولى خدا! درود بر تو اى رسول خدا! بشارت باد تو را، چرا که خداوند عز و جل تو را بر فراز خلائق از اولین و آخرین برترى داده، زینت کرده و گرامى داشته است.»
در این دو حدیث با اشاره به برخى از مقامات معنوى حضرت محمد ـ صلى الله علیه و آله ـ این نکته بیان شده که نزول قرآن کریم به وى به این جهت بوده که وى برگزیده ترین و پاکترین و والاترین انسان روى زمین بوده است.
مرحوم کاشف الغطاء که از علماى بزرگ شیعه است و در این باره آورده است: