مظلوم و شرایط دفاع از او

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مظلوم و شرایط دفاع از او

با سلام
به ما خیلی توصیه شده که به مظلوم کمک کنید و از حقش دفاع کنید.
اینم که میدونیم که حتی اگه یهودی هم باشه هم همین وظیفه رو داریم.
اما حالا :
1.اگه مظلوم مشرک باشه چی؟
2.اگه مظلوم بی دین باشه چی؟
3.اگه بدونیم که اگه الان کمکش کنیم بعدا بهمون آسیب می رسونه چی؟
4.اگه شرایط بالا (3) باشه ولی احتمال بدیم چی؟
5.اگه احتمال بدیم به ضررمون میشه چی؟
6.در قرآن چه آیاتی درمورد مظلوم و کمک به او هست؟
7.آیا لازم است حتما کمک کنیم؟(تکلیف شرعی)
و از این نوع سوالا
بی زحمت جواب بدین، اگه سوال داشتین هم بپرسین.
ممنون.التماس دعا

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد کریم

فدائی سید علی;385393 نوشت:
با سلام
به ما خیلی توصیه شده که به مظلوم کمک کنید و از حقش دفاع کنید.
اینم که میدونیم که حتی اگه یهودی هم باشه هم همین وظیفه رو داریم.
اما حالا :
1.اگه مظلوم مشرک باشه چی؟
2.اگه مظلوم بی دین باشه چی؟
3.اگه بدونیم که اگه الان کمکش کنیم بعدا بهمون آسیب می رسونه چی؟
4.اگه شرایط بالا (3) باشه ولی احتمال بدیم چی؟
5.اگه احتمال بدیم به ضررمون میشه چی؟
6.در قرآن چه آیاتی درمورد مظلوم و کمک به او هست؟
7.آیا لازم است حتما کمک کنیم؟(تکلیف شرعی)

با سلام
در قرآن آیات زیادی در باب ظالم ومظلوم بیان شده است وعاقبت ظلم به ایتام ونفس خویش با گناه کردن را آتش جهنم بیان کرده است مانند: آیه108آل عمران، 10و30نساء، 111طه،52یونس وبه کسانی که مورد ظلم قرار گیرند ولی با این حال دین خود را حفظ کرده ودر راه خدا جهاد کنند وعده نصرت نصرت واجر اخروی داده شده است مانند: آیه41 سوره نحل و 39حج.
اما در روایات ما تاکید روی مسلمان ومومن است که اگر مسلمانی کمک بخواهد وما به کمک او نرسیم مسلمان نیستیم ولعنت خدا شامل حال چنین افرادی می شود. مثل حدیث معروف پیامبر بزرگوار اسلام که می فرماید: اگر مسلمانی فریاد بزند که ای مسلمانان به داد من برسید وبه او کمک نکند مسلمان نیست.
در جلد 2اصول کافی چندین باب در مورد کمک به مومنان وارد شده است مثل باب من استعان به اخوه فلم یعنه وبابهای بعد از آن.
امام کاظم علیه السلام می فرماید: کسی که یکی از برادارن دینی او برای درخواست پناه نزد او برود واو توان پناه دادن داشته باشد وپناه ندهد به تحقیق ولایت خدا را قطع کرده است(اصول کافی، ج2، ص367)
یا در حدیثی امام صادق علیه السلام می فرماید: اگر مومنی باز دارد مومن دیگری را از حاجتی که به آن احتیاج دارد ومی تواند آنرا برطرف کند یا خودش ویا توسط کس دیگری کمک نکند خداوند در روز قیامت او را محشور می کند در حالی که صورتش سیاه، چشمانش کور، دستانش بسته به گردنش باشد وگفته می شود این شخصی است که به خدا ورسولش خیانت کرده است وسپس امر می شود که به آتش داخل شود(کافی، ج2، ص367)
به هر حال آنچه در احادیث ما وارد شده است در رابطه کمک به مومنان است ورسیدن به داد مومن است والا شخص از درجه ایمان ساقط می شود.
البته در اینجا نکته مهمی است وآن اینکه طبق معارف ما اگر کمک به شخص کافری وغیر مسلمان موجب جلب توجه او به اسلام ومسلمان شدن او شود می توان حتی زکات را به او پرداخت کرد ویکی از مصارف زکات در این زمینه است. بنابراین می توان گفت اگر کمک به کافر مظلوم موجب توجه او به اسلام شود باید کمکش کرد اما اگر خوف این است که کمک به این شخص برای مسلمان عواقب بدی داشته باشد ضرورتی ندارد ما به او کمک کنیم .
خلاصه اینکه محور کمک به شخص دیگر دین وایمان است یا اینکه شخص مظلوم آدم مومنی است که وظیفه ما در صورت توانایی کمک به اوست ویا اگر غیر مسلمان است این کمک موجب توجه او به اسلام وایجاد خاطره ای خوب از اسلام خواهد شد.

سلام عرض می کنم خدمت کاربران گرامی و استاد کریم:Gol:
ما در اصل باید منظور از کلمه مظلوم را متوجه بشیم! و بعد موارد دیگر را مورد برسی قرار دهیم!
یک داستان کوتاهی از حضرت علی(ع) تهیه شده است که تقدیم شما می کنم:
روزی امیرالمومنین (ع) برفراز منبر سخن می گفتند؛ به ناگاه مرد عربی فریاد برآورد: به من ظلم شده است! حضرت علیه السلام به او فرمودند: نزدیک بیا. هنگامی که آن مرد نزدیک آمد، امام علیه السلام فرمودند: به تو یک ظلم شده است، اما من به اندازه ی ریگ های بیابان، قطره های باران و کرک و موی حیوانات، مورد ستم قرار گرفته ام. (۱) ما معتقدیم که در کلام امام معصوم غلو و زیاده گویی وجود ندارد؛ براین اساس چگونه می توان مفهومی برای آن چه حضرت امیر علیه السلام دربیان ظلم و ستمی که به ایشان رواداشته شده، فرمودند، یافت؟ آیا غیر از این است که حضرت علیه السلام می خواهند نامتناهی بودن و غیرقابل شمارش بودن مظلومیت شان را برسانند؟ به لحاظ زمانی می توان مظلومیت امام امیرالمومنین علی علیه السلام را در دو بخش پیش و پس از شهادت ایشان، بررسی کرد. گرچه درمورد ظلم هایی که در زمان حیات دنیوی حضرت امیر علیه السلام برایشان رفته، بسیار خوانده و شنیده ایم و هنوز نیز جای بحث فراوان باقی است؛ اما اکنون می خواهم از ستم اندوهباری که پس از شهادت مولا علیه السلام اتفاق افتاد، برگی را روایت کنم؛ برگی که می تواند به عنوان یک سرفصل، گشاینده ی بابی برای گفت وگوهای بیشتر باشد. در عام الجماعه (۲) روزی ابوهریره همراه با معاویه وارد سرزمین عراق شد؛ به مسجد کوفه رفت و دید افراد زیادی به استقبال او آمده اند. هنگامی که ابوهریره این منظره را دید، روی دو زانویش نشست، سپس چند بار بر سر بی موی خود زد و گفت: ای مردم عراق! آیا گمان می کنید که من بر خدا و رسول اش دروغ می بندم، و خویش را به آنش می سوزانم؟ سوگند به خدا! شنیدم که رسول الله فرمود: « هر پیامبری، حرمی دارد و حرم من مدینه است… پس هر کس در حرم من حادثه ایجاد کند، پس لعنت خدا، تمام فرشتگان و همه مردم بر او باد. » و من ( ابوهریره ) خداوند را شاهد می گیرم که علی در مدینه حادثه به پا کرد. هنگامی که خبر گفته های ابوهریره به معاویه رسید، جایزه ای به او داد، او را تکریم کرد و حکومت مدینه را به وی واگذار کرد. (۳) جاه طلبان و دنیاپرستان، گاهی از راه چاپلوسی و تملق به حاکم و راس هرم قدرت نزدیک می شوند؛ و گاهی به وسیله ی کوبیدن رقبا و دشمنان او. در داستان تاریخی که گزارش شد، ابوهریره به عنوان یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، به همراه قدرت اول کشور اسلامی سفر می کند. در کوفه که تا سال پیش از این ماجرا، تحت حکومت امیرمومنان علی علیه السلام بوده، مورد استقبال مردم قرار می گیرد، مردمی که عنوان، جایگاه و تبلیغات به نفع معاویه، آنان را فریب داده است. سپس ابوهریره با استفاده از یک نمایش فریبنده، تمام تلاش خویش را برای منفی جلوه دادن شخصیت حضرت امیرالمومنین علیه السلام، به کار می بندد و در آخر، پاداش کار خود را از معاویه دریافت می دارد. آیا این مظلومیت نیست؟ از یک سو امثال معاویه برای محو و نابودی نام و یاد امیرمومنان علیه السلام از هر راهی استفاده می کنند و از دیگر سوی، افراد جاه طلب و شیفته ی دنیا نیز داوطلبانه به تخریب پرفضیلت ترین چهره ی تاریخ اسلام دست می زنند. تاریخ از این مناظر فراوان دیده است؛ حاکمانی که وجود رقیب را برنمی تابند، دنیادوستانی که برای تقرب به منبع قدرت، حاضر به تخریب صاحبان فضیلت می شوند و در این راه هیچ ابایی از به کاربستن ادبیات دینی و استفاده از نام خدا و دیگر مقدسات ندارند، و مردمی که فریفته ی مقام و منصب، به استقبال دروغ، ریا، فضیلت کشی و … می روند. آیا در چنین فضایی، حضرت امیرالمومنین علیه السلام مظلومیتی مستمر ندارند؟ چنان که در ابتدا عرض شد، این مطلب فتح بابی برای بیان موضوعات متنوع و فراوانی است. امیدوارم دوستان عزیز، با ارائه ی نظرات ارزشمند خود، راه را برای ادامه ی کار هموار سازند!
_______________
منابع شیعه: الف- مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب (م۵۸۸ق)، جلد۱، صفحه۳۸۲، ناشر: المکتبه الحیدریه، النجف الاشرف ب- الصراط المستقیم، علی بن یونس عاملی (م۸۷۷ق)، جلد۳، صفحه۱۵۰، ناشر: المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثار الجعفریه برخی منابع اهل سنت: الف- شرح ابن ابی الحدید (م۶۵۶ق)، جلد۴، صفحه۱۰۶، ناشر: داراحیاء الکتب العربیه ب- الفصول المهمه فی معرفه الائمه، ابن صباغ مالکی (م۸۵۵ق)، جلد۲، صفحه۱۱۹، ناشر: دارالحدیث للطباعه و النشر

۲- عام الجماعه: سال ۴۱ ق که معاهده ی صلح میان حضرت امام مجتبی علیه السلام و معاویه امضا شد و معاویه پس از پیمان شکنی و زیرپاگذاردن آن پیمان، وارد مدینه و عراق شد. برخی از مورخین این سال را عام الفرقه یا سال تفرقه نامیده اند

۳- منابع اهل سنت: الف- شرح ابن ابی الحدید، جلد۴، صفحه۶۷، ناشر: داراحیاء الکتب العربیه ب- اضواء علی السنه المحمدیه، محمود ابوریه، صفحه۲۱۶،

موضوع قفل شده است