جمع بندی قالب درونی دل انسان چگونه است؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قالب درونی دل انسان چگونه است؟

سلام خدمت اساتید عزیز

من مدتی پیش در مورد سیستم فضای درونی دل انسان( که به قلب معروف هست )یک مطلبی خونده بودم که خلقت آن به صورت کروی و شبکه وار هست به گونه ای که هر دالان شبکه ای ان به دری ختم میگردد که مسیر ورود یک صفت رزیله یا فضیله معنوی را تعریف می کند!

مثل دروغ و غیبت و ...

الان سوالی که دارم این هست که:

1-آیا این مطلب تشبیهی هست یا نه واقعا کسی که صاحب مقامات معنوی است و بخواهد به درون دل کسی ورود کند دنیای دل او را اینگونه مشاهده می کند؟!

2-با فرض اینکه این مطلب صحت داشته باشد ایا خصایص ذاتی مثل dna هم با آن درها رابطه دارن؟ (مثلا یک خصلت بد مثل دروغ باعث کچلی یا دندون درد و ...میشه!)

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: جناب استاد

اضراییل;404292 نوشت:
سلام خدمت اساتید عزیز

من مدتی پیش در مورد سیستم فضای درونی دل انسان( که به قلب معروف هست )یک مطلبی خونده بودم که خلقت آن به صورت کروی و شبکه وار هست به گونه ای که هر دالان شبکه ای ان به دری ختم میگردد که مسیر ورود یک صفت رزیله یا فضیله معنوی را تعریف می کند!

مثل دروغ و غیبت و ...

الان سوالی که دارم این هست که:

1-آیا این مطلب تشبیهی هست یا نه واقعا کسی که صاحب مقامات معنوی است و بخواهد به درون دل کسی ورود کند دنیای دل او را اینگونه مشاهده می کند؟!

2-با فرض اینکه این مطلب صحت داشته باشد ایا خصایص ذاتی مثل dna هم با آن درها رابطه دارن؟ (مثلا یک خصلت بد مثل دروغ باعث کچلی یا دندون درد و ...میشه!)

سلام علیکم

در ابتدا بايد مفهوم نفس و فرق آن با قلب روشن گردد: واژه قلب در فيزيولوژي و در عرف عام يكي از اندام هاي بدن انسان به شمار مي رود. عضوي است كه در طرف چپ سينه قرار دارد و در فارسي از آن به دل تعبير مي شود، ولي در علم اخلاق چنين مفهومي مورد نظر نيست.
در قرآن قلب و دل به معناي جسمي آن به كار نرفته است. صفاتي را قرآن به دل و قلب نسبت داده مانند: درك كردن، انديشيدن، ترس، حسرت، قساوت، غفلت، گناه، كذب، نفاق، انكار، ذكر، انابه، ايمان و اطمينان، خشوع، رحمت، رأفت، انس، و غيره كه مي توان نتيجه گرفت اصطلاح قلب در قرآن با قلب مادي كاملاً متفاوت است.(1) شايد بتوان ادعا كرد منظور از قلب همان روح و نفس انساني است كه مي تواند منشأ سقوط انسان و رذايل يا صفات عالي و ويژگي هاي انساني باشد. (2)البته برخی هم قائلند که قلب شأنی از شئون مختلف نفس ناطقه انسانی است.
انسان داراي يك نفس است كه مي تواند همين يك نفس داراي مراتب باشد‌،به عنوان مثال:
«نفس انسان» از يك سو قوه‌اي دارد به نام « عقل» كه تشخيص حق و باطل، خوب و بد به آن مربوط مي‌شود. از سويي ديگر همان نقس خواسته‌ها و گرايش‌‌هاي مختلف زميني و آسماني، حيواني و انساني يا غريزي و فطري دارد. بنابراين نفس يك حقيقت است كه داراي مراتب است و رسيدن آن به هر مرتبه‌اي، در اختيار انسان است.
هر گاه انسان در ارضاي خواهش‌ها و تمايلات غريزي «عقل و شرع» و ارزش‌هاي اخلاقي را ملاك عمل خود قرار ندهد، بلكه آن چه را دوست دارد و نفس خواهان است، انجام دهد، بدون آن كه نيك و بد آن را بسنجد و در مورد آثار و نتايج آن بينديشد، از نفس يعني نفس به مرتبة «اماره» سقوط كرده و از آن بالا نيامده است.
پس آنچه شما فرمودید که تشبیه است.

پي‌نوشت‌ها:
1. محمد تقي مصباح، اخلاق در قرآن، نشر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، 1387ش، ج1، ص263.
2. همان، ص 264.

اضراییل;404292 نوشت:
سلام خدمت اساتید عزیز

من مدتی پیش در مورد سیستم فضای درونی دل انسان( که به قلب معروف هست )یک مطلبی خونده بودم که خلقت آن به صورت کروی و شبکه وار هست به گونه ای که هر دالان شبکه ای ان به دری ختم میگردد که مسیر ورود یک صفت رزیله یا فضیله معنوی را تعریف می کند!

مثل دروغ و غیبت و ...

الان سوالی که دارم این هست که:

1-آیا این مطلب تشبیهی هست یا نه واقعا کسی که صاحب مقامات معنوی است و بخواهد به درون دل کسی ورود کند دنیای دل او را اینگونه مشاهده می کند؟!

2-با فرض اینکه این مطلب صحت داشته باشد ایا خصایص ذاتی مثل dna هم با آن درها رابطه دارن؟ (مثلا یک خصلت بد مثل دروغ باعث کچلی یا دندون درد و ...میشه!)


سلام
منظور از قلب در اینجا باید روح باشد اما روح وجودی متعالی تر از جسم است و شوون و مراتب مختلفی دارد
نمی خواهیم بگوییم الزاما این امر فوق مادی دارای هیچ شباهتی به موجود مادی نیست چه اینکه در مراتبی هست اما این نوع شناخت از ساختار روح تا به حال از سوی صاحبان کشف معتبر مطرح نشده است لذا این بیان یک بیان تشبیهی به نظر می رسد
و اما ارتباط جسم و روح یک ارتباط مستقیم است اما ما دقیقا نمی دانیم چه نوع صفات جسمانی چه نحو صفات روحی را باعث می شود اما فی الجمله می دانیم که این ایندو بصورت متقابل در یکدیگر تاثیر گذارند
والله الموفق

پرسش:
من مدتی پیش در مورد سیستم فضای درونی دل انسان( که به قلب معروف هست )یک مطلبی خوانده بودم که خلقت آن به صورت کروی و شبکه وار هست به گونه ای که هر دالان شبکه ای ان به دری ختم می گردد که مسیر ورود یک صفت رذیله یا فضیله معنوی را تعریف می کند!

مثل دروغ و غیبت و ...

الان سوالی که دارم این هست که:

1-آیا این مطلب تشبیهی هست یا نه واقعا کسی که صاحب مقامات معنوی است و بخواهد به درون دل کسی ورود کند دنیای دل او را اینگونه مشاهده می کند؟!
2-با فرض اینکه این مطلب صحت داشته باشد ایا خصایص ذاتی مثل dna هم با آن درها رابطه دارند؟

پاسخ:
در ابتدا بايد مفهوم نفس و فرق آن با قلب روشن گردد: واژه قلب در فيزيولوژي و در عرف عام يكي از اندام هاي بدن انسان به شمار مي رود. عضوي است كه در طرف چپ سينه قرار دارد و در فارسي از آن به دل تعبير مي شود، ولي در علم اخلاق چنين مفهومي مورد نظر نيست.
در قرآن قلب و دل به معناي جسمي آن به كار نرفته است. صفاتي را قرآن به دل و قلب نسبت داده مانند: درك كردن، انديشيدن، ترس، حسرت، قساوت، غفلت، گناه، كذب، نفاق، انكار، ذكر، انابه، ايمان و اطمينان، خشوع، رحمت، رأفت، انس، و غيره كه مي توان نتيجه گرفت اصطلاح قلب در قرآن با قلب مادي كاملاً متفاوت است.(1) شايد بتوان ادعا كرد منظور از قلب همان روح و نفس انساني است كه مي تواند منشأ سقوط انسان و رذايل يا صفات عالي و ويژگي هاي انساني باشد. (2)البته برخی هم قائلند که قلب شأنی از شئون مختلف نفس ناطقه انسانی است.
انسان داراي يك نفس است كه مي تواند همين يك نفس داراي مراتب باشد‌،به عنوان مثال:
«نفس انسان» از يك سو قوه‌اي دارد به نام « عقل» كه تشخيص حق و باطل، خوب و بد به آن مربوط مي‌شود. از سويي ديگر همان نقس خواسته‌ها و گرايش‌‌هاي مختلف زميني و آسماني، حيواني و انساني يا غريزي و فطري دارد. بنابراين نفس يك حقيقت است كه داراي مراتب است و رسيدن آن به هر مرتبه‌اي، در اختيار انسان است.
هر گاه انسان در ارضاي خواهش‌ها و تمايلات غريزي «عقل و شرع» و ارزش‌هاي اخلاقي را ملاك عمل خود قرار ندهد، بلكه آن چه را دوست دارد و نفس خواهان است، انجام دهد، بدون آن كه نيك و بد آن را بسنجد و در مورد آثار و نتايج آن بينديشد، از نفس يعني نفس به مرتبة «اماره» سقوط كرده و از آن بالا نيامده است.
پس آنچه شما فرمودید که تشبیه است.

پي‌نوشت‌:
1. محمد تقي مصباح، اخلاق در قرآن، نشر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، 1387ش، ج1، ص263.
2. همان، ص 264.

موضوع قفل شده است