وراج ها به جهنم مي روند.

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وراج ها به جهنم مي روند.

نام بیماری: پرگویی

با توجه به اینكه این سرای خاكی، بازار و سوداخانه دیار بقا و جایگاه همیشگی بشر است و هر چه را در این بازار عرضه كنیم ثمره آن را به صورت مختصر در اینجا و میوه رسیده اش را در آخرت می چینیم دیگر ما را مجال آن نیست كه عمر، این متاع ارزشمند را به آسانی در بوته نیستی از كف دهیم. تضییع عمر علل و عواملی دارد که پرگویی و بیش از اندازه گفتن از جمله آن عوامل است.

امام علی(ع): كسی كه زیاد سخن بگوید زیاد هم اشتباه میكند و هركسی كه بسیار اشتباه كند، شرم و حیای او اندك میشود و آنكه شرم او اندك، پرهیزگاری او نیز ناچیز خواهد بود و كسیكه پرهیزگاری او اندك باشد دلش مرده و آنكه دلش مرده باشد در آتش جهنم سقوط خواهد كرد
تعریف پرگویی

سخن بیهوده گفتن یعنى تكلّم درباره چیزى كه نه فایده دنیوى دارد و نه سود اخروى و پرگوئى و هرزه‏ گوئى اعمّ از آن است. یعنی پرگویی هم شامل سخن بى‏فایده میشود و هم سخن بیش از مقدار نیاز را دربر میگیرد. كسى كه مى‏تواند با یك كلمه مقصود خود را برساند، اگر دو كلمه بگوید كلمه دوم زیادى است. یعنى زیاده بر نیاز است و شكّى نیست كه سخنان بى‏فایده گفتن مذموم است اگر چه گناه و حرام نباشد چراکه:

«دو چیز تیره عقل است گفتن به وقت خاموشی و خاموشی به وقت گفتن»

منشأ پرگویی

پر گویی دارای اسبابی است که به صورت خلاصه به آنها اشاره میشود :

1ـ طمع در شناخت چیزهاى بى‏فایده

سبب پر حرفى و هرزه گوئى گاهی حرص و طمع در شناختن امور بی ثمر است كه نه دردی از دنیای او را دوا میكند و نه سودی به حال آخرتش دارد بر فرض که ضرری نداشته نباشد. علاوه بر اینکه می بینیم ضرر معمولاً یار و رفیق اوست.

2ـ خوش مشربی کردن

گاهی نیز دلیل آن بذله‏گوئى و یا خوش مشربى نمودن است تا مردم به مصاحبت و همراهی با او علاقمند شده به او رو كنند.مردمی كه به قول امام خمینی (ره) قلبشان به اندازهای كوچك و ناچیز است كه اگر گنجشكی آن را بخورد سیر نمی شود.

3ـ گذران وقت

عده ای نیز به وسیله نقل و حكایت حالات و داستانهاى بى‏فایده در صدد وقت گذرانى و اتلاف عمر هستند.

كاشكی قیمت انفاس بدانستندی تا دمی چند كه ماندستی غنیمت شمرند

با اندك توجّهی فهمیده میشود كه این‏ها همه از پستى و زبونى قوه حیوانی شهوانی است. زیرا انگیزه آن جز مجرّد میل و هواى نفس نیست.5


آثار فردی پرگویی

1ـ سقوط در آتش جهنم

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در سخنی پرمغز كه فقط همچو اویی یارای بیان آن را دارد ثمره و نتیجه این صفت زشت را به تصویر کشیده میفرماید:

«كسی كه زیاد سخن بگوید زیاد هم اشتباه میكند و هركسی كه بسیار اشتباه كند، شرم و حیای او اندك میشود و آنكه شرم او اندك، پرهیزگاری او نیز ناچیز خواهد بود و كسیكه پرهیزگاری او اندك باشد دلش مرده و آنكه دلش مرده باشد در آتش جهنم سقوط خواهد كرد».

به این خاطر است که می بینیم فردی مثل ربیع پسر خثیم، روشش آن بوده كه در اوّل هر روز، پارچه كاغذى پیش خود مى‏گذاشت و هر چه مى‏گفت، مى‏نوشت و در شب نوشته‏ها را مى‏خواند و با نفس خود محاسبه مى‏كرد و مى‏گفت: آه كه نجات یافتند خاموشان و كم گویان و ما بسیارگو، مانده‏ایم در عین تقصیر و گناه.

2ـ دوری از اهل بیت

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«دشمن‏ترین شما نزد ما و دورترین شما از ما در آخرت پرگویان استهزاء كننده متكبّرند».

3ـ افتادن در انواع گناهان و خطایا

یكى از بزرگان گوید: «هركه پرگوئى كند دروغش بسیار است» و دروغ هم که طبق روایات کلید تمام ناپاکیها و زشتیهاست.

4ـ همراهی با خواهشهای نفسانی
كه نفس آدمى ذاتاً، میل به شنیدن سخنان لغو و بیهوده دارد و رها و یله گذاشتن زبان، پیروی و همراهی با این خواهش نفسانی است.

علاج این خوى ناپسند معجونی مرکب از علم و عمل است. اما از حیث علم این است كه مذمّت آن را چنانكه گذشت به خاطر آورد و ستودگى ضد آن، یعنى خاموشى را متذکر شود و به یاد آورد كه مرگ در پیش روى آدمى است و در مورد هر كلمه‏اى كه مى‏گوید مسئول است
5ـ قساوت قلب

در برخی از خطابات قدسی ـ آنگونه که در کتاب جواهر السنیه نقل شده ـ آمده است: «اگر در دلت قساوت و در بدنت بیماری و در دارائیت کمبود و در روزیت محرومیتی یافتی بدان که آنچه را مربوط به تو نبوده بر زبان رانده ای» یعنی گفتاری بیفایده گفته است چه برسد به گفتاری که حرام باشد.

6ـ فرو رفتن در باطل

فرو رفتن در باطل، ذكر و نقل گناهانى است كه در گذشته واقع شده، فقط براى میل و خواهش نفس، بى‏آنكه نیازى به گفتن آنها باشد. مثل حكایت احوال زنان بدكار و مجالس شراب و رفتار اهل فسق و عیّاشى و اسراف ثروتمندان و تكبّر و گردنكشى پادشاهان و عادات و مراسم زشت و ناپسندشان و احوال مذموم و ناشایست آنان.

7ـ تباهی سرمایه عمر

زیاده گویی ناپسند است و راز مذموم بودن آن این است كه موجب تباه شدن وقت و مانع ذكر و فكر مى‏گردد و بسا كه از گفتن «لا اله الا اللّه» یا «سبحان اللّه» كاخى در بهشت بنا شود یا از «فكرى» نسیمى از نفحات رحمت الهى بر دل آدمى بوزد. پس كسى كه مى‏تواند گنجى به دست آورد اگر آن را رها كرده به جاى آن كلوخى بردارد كه هیچ سودى از آن حاصل نمى‏شود زیانكار است و هر كه ذكر خدا و تفكّر درباره شگفتیهاى قدرت او را ترك كند و مشغول مباح بى‏فایده شود اگر چه گناهى نكرده سودى بزرگ را از دست داده است.

8ـ نشانه غفلت و هلاکت صاحبش
و یكى دیگر از بزرگان گفته است: «مردم درباره دو خصلت هلاك مى‏شوند:

«زیادى مال و زیادى گفتار».

9ـ سخن چینی و افشاء راز

گاهى انگیزه سخن چینی و افشاء راز، تفریح و سرگرمى و وقت گذرانى و پرگوئى است. چرا که در حین پرحرفی رازی از کسی برملا شده، پرده سری از اسرار پنهانی او دریده میشود.

صمت و کم حرفی

ضد بیهوده‏گوئى و زیاده و هرزه گوئى یا خاموشى است و یا سخنان سودمند گفتن. خواه مربوط به دین باشد یا دنیا. فوائد خاموشى و ستایش آن نیز بیرون از حد و شمارش است. از پیغمبر اكرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده است:

«از نیكوئى اسلام مرد، این است كه چیزهاى بى‏فایده را ترك كند».

«خوشا آنكه زیادى زبانش را نگاه دارد و زیادى مالش را انفاق كند»

درمان پرگویی

علاج این خوى ناپسند معجونی مرکب از علم و عمل است. اما از حیث علم این است كه مذمّت آن را چنانكه گذشت به خاطر آورد و ستودگى ضد آن، یعنى خاموشى را متذکر شود و به یاد آورد كه مرگ در پیش روى آدمى است و در مورد هر كلمه‏اى كه مى‏گوید مسئول است و این كه نَفسهاى انسان سرمایه كسب سعادت است و زبان دامى است كه به آن مى‏توان حوران بهشتى را به دام آورد و از دست دادن و تباه ساختن آن زیانكارى است.

از حیث عمل این است كه تا حدّ امكان از مردم گوشه‏گیرى اختیار كند و خود را به سكوت و خاموشى حتّى نسبت به چیزهائى كه اندك فایده‏اى دارد وادار سازد تا زبانش به ترك سخنان بیهوده عادت كند و درباره هر سخنى كه مى‏خواهد بگوید نخست نیك بیندیشد، اگر فایده‏اى دینى یا دنیوى دارد بگوید وگرنه خاموش باشد.

نتیجه اینکه پرگویی، زبان گشودن است به سخنان بی فایده و همچنین کلامی که بیش از مقدار نیاز باشد که همه اینها حکایت از ضعف نفس و زبونی آن دارد.

آثار فردی پرگویی

1ـ سقوط در آتش جهنم

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در سخنی پرمغز كه فقط همچو اویی یارای بیان آن را دارد ثمره و نتیجه این صفت زشت را به تصویر کشیده میفرماید:

«كسی كه زیاد سخن بگوید زیاد هم اشتباه میكند و هركسی كه بسیار اشتباه كند، شرم و حیای او اندك میشود و آنكه شرم او اندك، پرهیزگاری او نیز ناچیز خواهد بود و كسیكه پرهیزگاری او اندك باشد دلش مرده و آنكه دلش مرده باشد در آتش جهنم سقوط خواهد كرد».

به این خاطر است که می بینیم فردی مثل ربیع پسر خثیم، روشش آن بوده كه در اوّل هر روز، پارچه كاغذى پیش خود مى‏گذاشت و هر چه مى‏گفت، مى‏نوشت و در شب نوشته‏ها را مى‏خواند و با نفس خود محاسبه مى‏كرد و مى‏گفت: آه كه نجات یافتند خاموشان و كم گویان و ما بسیارگو، مانده‏ایم در عین تقصیر و گناه.

2ـ دوری از اهل بیت

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«دشمن‏ترین شما نزد ما و دورترین شما از ما در آخرت پرگویان استهزاء كننده متكبّرند».

3ـ افتادن در انواع گناهان و خطایا

یكى از بزرگان گوید: «هركه پرگوئى كند دروغش بسیار است» و دروغ هم که طبق روایات کلید تمام ناپاکیها و زشتیهاست.

4ـ همراهی با خواهشهای نفسانی
كه نفس آدمى ذاتاً، میل به شنیدن سخنان لغو و بیهوده دارد و رها و یله گذاشتن زبان، پیروی و همراهی با این خواهش نفسانی است.

علاج این خوى ناپسند معجونی مرکب از علم و عمل است. اما از حیث علم این است كه مذمّت آن را چنانكه گذشت به خاطر آورد و ستودگى ضد آن، یعنى خاموشى را متذکر شود و به یاد آورد كه مرگ در پیش روى آدمى است و در مورد هر كلمه‏اى كه مى‏گوید مسئول است
5ـ قساوت قلب

در برخی از خطابات قدسی ـ آنگونه که در کتاب جواهر السنیه نقل شده ـ آمده است: «اگر در دلت قساوت و در بدنت بیماری و در دارائیت کمبود و در روزیت محرومیتی یافتی بدان که آنچه را مربوط به تو نبوده بر زبان رانده ای» یعنی گفتاری بیفایده گفته است چه برسد به گفتاری که حرام باشد.

6ـ فرو رفتن در باطل

فرو رفتن در باطل، ذكر و نقل گناهانى است كه در گذشته واقع شده، فقط براى میل و خواهش نفس، بى‏آنكه نیازى به گفتن آنها باشد. مثل حكایت احوال زنان بدكار و مجالس شراب و رفتار اهل فسق و عیّاشى و اسراف ثروتمندان و تكبّر و گردنكشى پادشاهان و عادات و مراسم زشت و ناپسندشان و احوال مذموم و ناشایست آنان.

7ـ تباهی سرمایه عمر

زیاده گویی ناپسند است و راز مذموم بودن آن این است كه موجب تباه شدن وقت و مانع ذكر و فكر مى‏گردد و بسا كه از گفتن «لا اله الا اللّه» یا «سبحان اللّه» كاخى در بهشت بنا شود یا از «فكرى» نسیمى از نفحات رحمت الهى بر دل آدمى بوزد. پس كسى كه مى‏تواند گنجى به دست آورد اگر آن را رها كرده به جاى آن كلوخى بردارد كه هیچ سودى از آن حاصل نمى‏شود زیانكار است و هر كه ذكر خدا و تفكّر درباره شگفتیهاى قدرت او را ترك كند و مشغول مباح بى‏فایده شود اگر چه گناهى نكرده سودى بزرگ را از دست داده است.

8ـ نشانه غفلت و هلاکت صاحبش
و یكى دیگر از بزرگان گفته است: «مردم درباره دو خصلت هلاك مى‏شوند:

«زیادى مال و زیادى گفتار».

9ـ سخن چینی و افشاء راز

گاهى انگیزه سخن چینی و افشاء راز، تفریح و سرگرمى و وقت گذرانى و پرگوئى است. چرا که در حین پرحرفی رازی از کسی برملا شده، پرده سری از اسرار پنهانی او دریده میشود.

صمت و کم حرفی

ضد بیهوده‏گوئى و زیاده و هرزه گوئى یا خاموشى است و یا سخنان سودمند گفتن. خواه مربوط به دین باشد یا دنیا. فوائد خاموشى و ستایش آن نیز بیرون از حد و شمارش است. از پیغمبر اكرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده است:

«از نیكوئى اسلام مرد، این است كه چیزهاى بى‏فایده را ترك كند».

«خوشا آنكه زیادى زبانش را نگاه دارد و زیادى مالش را انفاق كند»

درمان پرگویی

علاج این خوى ناپسند معجونی مرکب از علم و عمل است. اما از حیث علم این است كه مذمّت آن را چنانكه گذشت به خاطر آورد و ستودگى ضد آن، یعنى خاموشى را متذکر شود و به یاد آورد كه مرگ در پیش روى آدمى است و در مورد هر كلمه‏اى كه مى‏گوید مسئول است و این كه نَفسهاى انسان سرمایه كسب سعادت است و زبان دامى است كه به آن مى‏توان حوران بهشتى را به دام آورد و از دست دادن و تباه ساختن آن زیانكارى است.

از حیث عمل این است كه تا حدّ امكان از مردم گوشه‏گیرى اختیار كند و خود را به سكوت و خاموشى حتّى نسبت به چیزهائى كه اندك فایده‏اى دارد وادار سازد تا زبانش به ترك سخنان بیهوده عادت كند و درباره هر سخنى كه مى‏خواهد بگوید نخست نیك بیندیشد، اگر فایده‏اى دینى یا دنیوى دارد بگوید وگرنه خاموش باشد.

نتیجه اینکه پرگویی، زبان گشودن است به سخنان بی فایده و همچنین کلامی که بیش از مقدار نیاز باشد که همه اینها حکایت از ضعف نفس و زبونی آن دارد.

سادات;31664 نوشت:
نام بیماری: پرگویی

با توجه به اینكه این سرای خاكی، بازار و سوداخانه دیار بقا و جایگاه همیشگی بشر است و هر چه را در این بازار عرضه كنیم ثمره آن را به صورت مختصر در اینجا و میوه رسیده اش را در آخرت می چینیم دیگر ما را مجال آن نیست كه عمر، این متاع ارزشمند را به آسانی در بوته نیستی از كف دهیم. تضییع عمر علل و عواملی دارد که پرگویی و بیش از اندازه گفتن از جمله آن عوامل است.

امام علی(ع): كسی كه زیاد سخن بگوید زیاد هم اشتباه میكند و هركسی كه بسیار اشتباه كند، شرم و حیای او اندك میشود و آنكه شرم او اندك، پرهیزگاری او نیز ناچیز خواهد بود و كسیكه پرهیزگاری او اندك باشد دلش مرده و آنكه دلش مرده باشد در آتش جهنم سقوط خواهد كرد
تعریف پرگویی

سخن بیهوده گفتن یعنى تكلّم درباره چیزى كه نه فایده دنیوى دارد و نه سود اخروى و پرگوئى و هرزه‏ گوئى اعمّ از آن است. یعنی پرگویی هم شامل سخن بى‏فایده میشود و هم سخن بیش از مقدار نیاز را دربر میگیرد. كسى كه مى‏تواند با یك كلمه مقصود خود را برساند، اگر دو كلمه بگوید كلمه دوم زیادى است. یعنى زیاده بر نیاز است و شكّى نیست كه سخنان بى‏فایده گفتن مذموم است اگر چه گناه و حرام نباشد چراکه:

«دو چیز تیره عقل است گفتن به وقت خاموشی و خاموشی به وقت گفتن»

منشأ پرگویی

پر گویی دارای اسبابی است که به صورت خلاصه به آنها اشاره میشود :

1ـ طمع در شناخت چیزهاى بى‏فایده

سبب پر حرفى و هرزه گوئى گاهی حرص و طمع در شناختن امور بی ثمر است كه نه دردی از دنیای او را دوا میكند و نه سودی به حال آخرتش دارد بر فرض که ضرری نداشته نباشد. علاوه بر اینکه می بینیم ضرر معمولاً یار و رفیق اوست.

2ـ خوش مشربی کردن

گاهی نیز دلیل آن بذله‏گوئى و یا خوش مشربى نمودن است تا مردم به مصاحبت و همراهی با او علاقمند شده به او رو كنند.مردمی كه به قول امام خمینی (ره) قلبشان به اندازهای كوچك و ناچیز است كه اگر گنجشكی آن را بخورد سیر نمی شود.

3ـ گذران وقت

عده ای نیز به وسیله نقل و حكایت حالات و داستانهاى بى‏فایده در صدد وقت گذرانى و اتلاف عمر هستند.

كاشكی قیمت انفاس بدانستندی تا دمی چند كه ماندستی غنیمت شمرند

با اندك توجّهی فهمیده میشود كه این‏ها همه از پستى و زبونى قوه حیوانی شهوانی است. زیرا انگیزه آن جز مجرّد میل و هواى نفس نیست.5

آثار فردی پرگویی

1ـ سقوط در آتش جهنم

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در سخنی پرمغز كه فقط همچو اویی یارای بیان آن را دارد ثمره و نتیجه این صفت زشت را به تصویر کشیده میفرماید:

«كسی كه زیاد سخن بگوید زیاد هم اشتباه میكند و هركسی كه بسیار اشتباه كند، شرم و حیای او اندك میشود و آنكه شرم او اندك، پرهیزگاری او نیز ناچیز خواهد بود و كسیكه پرهیزگاری او اندك باشد دلش مرده و آنكه دلش مرده باشد در آتش جهنم سقوط خواهد كرد».

به این خاطر است که می بینیم فردی مثل ربیع پسر خثیم، روشش آن بوده كه در اوّل هر روز، پارچه كاغذى پیش خود مى‏گذاشت و هر چه مى‏گفت، مى‏نوشت و در شب نوشته‏ها را مى‏خواند و با نفس خود محاسبه مى‏كرد و مى‏گفت: آه كه نجات یافتند خاموشان و كم گویان و ما بسیارگو، مانده‏ایم در عین تقصیر و گناه.

2ـ دوری از اهل بیت

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«دشمن‏ترین شما نزد ما و دورترین شما از ما در آخرت پرگویان استهزاء كننده متكبّرند».

3ـ افتادن در انواع گناهان و خطایا

یكى از بزرگان گوید: «هركه پرگوئى كند دروغش بسیار است» و دروغ هم که طبق روایات کلید تمام ناپاکیها و زشتیهاست.

4ـ همراهی با خواهشهای نفسانی
كه نفس آدمى ذاتاً، میل به شنیدن سخنان لغو و بیهوده دارد و رها و یله گذاشتن زبان، پیروی و همراهی با این خواهش نفسانی است.

علاج این خوى ناپسند معجونی مرکب از علم و عمل است. اما از حیث علم این است كه مذمّت آن را چنانكه گذشت به خاطر آورد و ستودگى ضد آن، یعنى خاموشى را متذکر شود و به یاد آورد كه مرگ در پیش روى آدمى است و در مورد هر كلمه‏اى كه مى‏گوید مسئول است
5ـ قساوت قلب

در برخی از خطابات قدسی ـ آنگونه که در کتاب جواهر السنیه نقل شده ـ آمده است: «اگر در دلت قساوت و در بدنت بیماری و در دارائیت کمبود و در روزیت محرومیتی یافتی بدان که آنچه را مربوط به تو نبوده بر زبان رانده ای» یعنی گفتاری بیفایده گفته است چه برسد به گفتاری که حرام باشد.

6ـ فرو رفتن در باطل

فرو رفتن در باطل، ذكر و نقل گناهانى است كه در گذشته واقع شده، فقط براى میل و خواهش نفس، بى‏آنكه نیازى به گفتن آنها باشد. مثل حكایت احوال زنان بدكار و مجالس شراب و رفتار اهل فسق و عیّاشى و اسراف ثروتمندان و تكبّر و گردنكشى پادشاهان و عادات و مراسم زشت و ناپسندشان و احوال مذموم و ناشایست آنان.

7ـ تباهی سرمایه عمر

زیاده گویی ناپسند است و راز مذموم بودن آن این است كه موجب تباه شدن وقت و مانع ذكر و فكر مى‏گردد و بسا كه از گفتن «لا اله الا اللّه» یا «سبحان اللّه» كاخى در بهشت بنا شود یا از «فكرى» نسیمى از نفحات رحمت الهى بر دل آدمى بوزد. پس كسى كه مى‏تواند گنجى به دست آورد اگر آن را رها كرده به جاى آن كلوخى بردارد كه هیچ سودى از آن حاصل نمى‏شود زیانكار است و هر كه ذكر خدا و تفكّر درباره شگفتیهاى قدرت او را ترك كند و مشغول مباح بى‏فایده شود اگر چه گناهى نكرده سودى بزرگ را از دست داده است.

8ـ نشانه غفلت و هلاکت صاحبش
و یكى دیگر از بزرگان گفته است: «مردم درباره دو خصلت هلاك مى‏شوند:

«زیادى مال و زیادى گفتار».

9ـ سخن چینی و افشاء راز

گاهى انگیزه سخن چینی و افشاء راز، تفریح و سرگرمى و وقت گذرانى و پرگوئى است. چرا که در حین پرحرفی رازی از کسی برملا شده، پرده سری از اسرار پنهانی او دریده میشود.

صمت و کم حرفی

ضد بیهوده‏گوئى و زیاده و هرزه گوئى یا خاموشى است و یا سخنان سودمند گفتن. خواه مربوط به دین باشد یا دنیا. فوائد خاموشى و ستایش آن نیز بیرون از حد و شمارش است. از پیغمبر اكرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده است:

«از نیكوئى اسلام مرد، این است كه چیزهاى بى‏فایده را ترك كند».

«خوشا آنكه زیادى زبانش را نگاه دارد و زیادى مالش را انفاق كند»

درمان پرگویی

علاج این خوى ناپسند معجونی مرکب از علم و عمل است. اما از حیث علم این است كه مذمّت آن را چنانكه گذشت به خاطر آورد و ستودگى ضد آن، یعنى خاموشى را متذکر شود و به یاد آورد كه مرگ در پیش روى آدمى است و در مورد هر كلمه‏اى كه مى‏گوید مسئول است و این كه نَفسهاى انسان سرمایه كسب سعادت است و زبان دامى است كه به آن مى‏توان حوران بهشتى را به دام آورد و از دست دادن و تباه ساختن آن زیانكارى است.

از حیث عمل این است كه تا حدّ امكان از مردم گوشه‏گیرى اختیار كند و خود را به سكوت و خاموشى حتّى نسبت به چیزهائى كه اندك فایده‏اى دارد وادار سازد تا زبانش به ترك سخنان بیهوده عادت كند و درباره هر سخنى كه مى‏خواهد بگوید نخست نیك بیندیشد، اگر فایده‏اى دینى یا دنیوى دارد بگوید وگرنه خاموش باشد.

نتیجه اینکه پرگویی، زبان گشودن است به سخنان بی فایده و همچنین کلامی که بیش از مقدار نیاز باشد که همه اینها حکایت از ضعف نفس و زبونی آن دارد.


با سلام تمام صحبتهایی که اینجا شده درست است و هیچ شکی در انها نیست چه بسا که به طور روزمره در زندگیمان این موارد را به وفور مشاهده میکنیم امیدوارم خداوند متعال قدرت درک و فهم انچه را که به زبان میاوریم به ما عطا کند >
در پناه حق علی یارتان




اَدَّبْتُ نَفْسى فَما وَجَدْتُ لَها * * * بِغَيرِ تَقْوَى الاِْلهِ مِنْ اَدَبِ
فى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَتْ * * * اَفْضَلَ مِنْ صَمْتِها عَنِ الْكَذِبِ
وَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم * * * حَرَّمَها ذُوالْجَلالِ فِى الْكُتُبِ

اِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا * * * نَفْسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ


به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و برای آن، ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم. و اگر از پس اين امر برنيامد، براى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم. و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را، خداوند با عظمت در كتاب‏ها حرام كرده است. اى نفس! اگر سخن تو، نقره است، سكوت طلاست

با سلام

چند روایت در خصوص آثار و بركات صمت و کم حرفی:



1- رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اذا رأيتم المؤمن صموتا و قورا فادنوا منه فانه يلقن الحكمة»(جامع السعادات، ج 2، ص 339) يعنى «وقتى مؤمنى را در صمت و داراى وقار خاصى ديديد، پس به او نزديك شويد، زيرا كه به او حكمت تلقين مى‏شود».

2-در كافى از ابوحمزه نقل مى‏كند كه گفتلا «سمعت ابا جعفر عليه السلام يقول: انما شيعتنا الخرس»(اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان والكفر، باب الصمت و حفظ السان) يعنى «از امام باقر صلوات الله عليه شنيدم كه مى‏فرمود: شيعيان ما آنقدر كم حرف مى‏زنند كه گويى لال هستند».

3-رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «من صمت نجا» (جامع السعادات، ج 2، ص 239) يعنى «هر كس صمت اختيار كند، نجات مى‏يابد».



2- رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اخزن لسانك الا من خير، فانك بذلك تغلب الشيطان»(جامع السعادات، ج 2، ص 339) يعنى «زبانت را نگهدار، مگر از كلام خير، زيرا تو با اين عمل بر شيطان غلبه مى‏كنى».



3- رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «الا اخبركم بأيسر العبادة و أهونها على البدن، الصمت و حسن الخلق»(جامع السعادات، ج 2، ص 339) يعنى «آيا به شما خبر دهم آسانترين عبادت، و سبك‏ترين آن نسبت به بدن را؟ اين عبادت، همان صمت است و حسن خلق».



4- رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «من كف لسانه سترالله عورته» (جامع السعادات، ج 2، ص 339) يعنى «هر كس زبان خود نگه دارد، خداى متعال عيوب او را مى‏پوشاند».

صمت و جوع و سحر و عزلت و ذکر به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام

موضوع قفل شده است