جمع بندی آيا رافضه مشرك اند؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آيا رافضه مشرك اند؟

بسم الله
سلام خدمت اساتيد و بزرگواران.
يك تصويري برخورد كردم كه در اون گفته شده رافضه مشرك اند. ايا به لحاظ دلالي و حديثي، درست تفسير شده است؟
تصوير در ادامه اورده شده است.
تشكر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

1) روایات قتل روافض که همگی در مصادر عامه آمده اند عمدتا از سوی حدیث شناسان اهل سنت مورد جرح و خدشه ی شدید واقع شده اند و می توان باتوجه به محتوای این روایات به جعلی بودن آنها پی برد. در مورد روایت اول:«يا علي ! أنت وشيعتك في الجنة وإن قوما لهم نبز يقال لهم : الرافضة ، إن أدركتهم ؛ فاقتلهم فإنهم مشركون»، البانی در کتاب«سلسلة الاحادیث الضعیفة»حکم به ضعف شدید روایت نموده است.

البانی آفت[1] این روایت را «ابو جناب کلبی»[2] می داند.


2) در مورد روایت دوم که مرحوم کلینی در روضه ی کافی نقل نموده اند عرض می شود: آدرس روایت در مجلد هشتم، ص229، ح 290، کتاب کافی می باشد، که موسی بن بکر واسطی آنرا از امام کاظم علیه السلام روایت می نماید که آنحضرت فرمودند:

«اگر شیعیان خود را جدا سازم آنها را جز اهل سخن نمى‏يابم و اگر بيازمايمشان مرتدّشان مى‏يابم و اگر سره آنها را از ناسره جدا كنم از هر هزار تن يك تن بيش ناب نخواهد بود،واگر آنها را به سخی بیازمایم از آنان جز خواص باقی نخواهند ماند، آنان پیوسته بر تختها تکیه می زنند و می گویند ما شیعه ی علی هستیم(کنایه از اینکه در زبان خود را شیعه معرفی می نمایند)، در حالی که همانا شیعه ی علی کسی است که کارهایش گفتار او را تصدیق نماید».

3) در مورد سند[3] روایت می گوئیم: سند این روایت با ضعف شدید همراه است زیرا: 1. محمد بن سلیمان دیلمی، همان محمد بن سلیمان بصری دیلمی است که دارای ضعف شدید است. مرحوم آیت الله خوئی در معجم رجال الحدیث محمد بن سلیمان را منصرف به محمد بن سلیمان بصری می دانند.[4]

مرحوم نجاشی در مورد وی می نویسند: محمد بن سلیمان دیلمی دچار ضعف شدید می باشد و در چیزی به او اعتماد نمی شود.[5] ایشان همچنین در ترجمه ی پدر سلیمان می نویسند: سلیمان بن عبدالله دیلمی جدا ضعیف می باشد...و گفته شده که وی اهل غلو و بسیار دروغگو بوده است. همچنین پسر وی محمد نیز اینگونه است که در اخباری که منفرد در نقل آن می باشد به خبر او عمل نمی گردد.[6]

همچنین مرحوم شیخ طوسی [7]و مرحوم علامه[8] وی را تضعیف نموده اند. همچنین راوی دیگر این خبر«ابراهیم بن عبدالله الصوفی»،شخص مجهولی می باشد که دارای ترجمه ای در کتب رجالی نمی باشد.



[/HR] [1]. این اصطلاح زمانی به کار می رود که حدیث ساختگی باشد و یا در مظان وضع بوده باشد.
[2]. سلسلة الاحادیث الضعیفة، البانی، ج12، ص190،«قلت : وهذا إسناد ضعيف جدا ؛ آفته أبو جناب الكلبي أو مَنْ فوقه ، واسمه يحيى بن أبي حية ، وهو بكنيته أشهر ؛ قال الحافظ في التقريب (( التقريب )) Sad ضعفوه ؛ لكثرة تدليسه ))».
[3]. وبهذا الاسناد ، عن محمد بن سليمان، عن إبراهيم بن عبد الله الصوفي قال : حدثني موسى بن بكر الواسطي قال : قال لي أبو الحسن ( عليه السلام ).
[4]. معجم الرجال الشیعه، ج17،ص144.
[5]. رجال النجاشی، ص365: «محمد بن سليمان بن عبد الله الديلمي، ضعيف جداً، لا يُعوَّل عليه في شي‏ء».
[6]. رجال النجاشی،ص183:« سليمان بن عبد الله الديلمي أبو محمد ... وقيل: كان غالياً كذَّاباً، وكذلك ابنه محمد، لا يُعمل بما انفردا به من الرواية».
[7]. رجال الطوسی، ص343:«محمد بن سليمان البصري الديلمي ، له كتاب ، يرمي بالغلو».
[8]. منتهی المطلب، الحلی، ج1،ص334.

با چشم پوشى از سند اين حديث مقصود امام عليه السلام از «لَوْ مَيَّزْتُ» آن است كه اگر بخواهم شيعه خود- يعنى كسانى كه ادعا مى‏ كنند شيعه و پيرو ما هستند در حالی که شیعه ما نمی باشند - را از شيعيان حقيقى‏مان جدا سازم «لَما وجدتُهم‏الّا واصفةً»؛ يعنى اين گروه را داخل در شيعيان حقيقىِ خود نمى‏ يابم، بلكه اين گروه خود را شيعه ما توصيف مى‏ كنند و تنها ادّعاى آن را دارند، چه اینکه این افراد، به امامت ما اعتقادى ندارند و نه در سخن نه در رفتار از ما پيروى نمى‏ كنند.

«وَ لَوِ امْتَحنتُهم لَما وجدتُهم الّا مرتدّين»؛ يعنى اگر من اين گروه را كه گمان مى‏ كنند شيعه من هستند را بيازمايم و مذهب امامان اهل‏ بيت عليهم السلام و مقتضيات اعتقادى و عملى آن را بديشان يادآور شوم جز اين نخواهد بود كه مذهب ما را انكار خواهند كرد و ادّعاى تشيّع ما را كنار خواهند نهاد و از سخنِ دوستى و مهر ما چشم خواهند پوشيد.

«ولو تمحّصتُهم لَما خَلَصَ من الألْفِ واحد»؛ يعنى اگر من با آزمون، سره ايشان را از ناسره جدا كنم و آنان را در راه ولایت خود امتحان نمایم حتّى يكى از آنها از اين آزمون سر بلند بيرون نمى ‏آید.

گواه آنچه در معناى حديث گفتيم ادامه سخن حضرت عليه السلام است كه مى‏ فرمايد: «وَلَو غربلتُهم غربلةً لَمْ يبق منهم الَّا ما كانَ لى، إنَّهم طالَما اتَّكؤوا على الأرائك، فَقالوا: «نَحنُ شيعةُ عَلىٍّ»، إنَّما شيعةُ علىٍّ مَنْ صَدَقَ قولَه فعلُه.

يعنى اگر من آنها را بيازمايم، خواهم ديد كه از كسانى جز ما پيروى مى‏ كنند و به دشمنان ما دوستى مى‏ ورزند، و از اين كسانى كه ادّعاى تشيّع ما را دارند كسی نمى ‏مانَد مگر شيعيانى كه ما را دوست مى‏ دارند و سخن ما را مى‏ پذيرند و از ما پيروى مى‏ كنند. امّا مدّعيانى كه جز ما را دوست مى‏ دارند از شيعيان ما نيستند، زيرا شيعه على كسانى هستند كه در گفتار و رفتار از على و خاندان او عليه السلام پيروى مى‏ كنند.

از اين سخن امام عليه السلام- در صورت صحّت حديث- روشن مى‏ شود كه اين حديث ناظر به شيعيانى نيست كه به امامت ائمّه عليهم السلام اعتقاد دارند و در حقيقت، دوستدار ايشان ‏اند؛ بلكه امام عليه السلام مى‏ خواهد تشيّع گروهی را نفى كند كه ادّعا مى‏ كنند از شيعيان ائمّه عليهم السلام هستند اما در اعتقاد و عمل از آنان تبعیت نمی نمایند.[1]

موفق باشید.





[/HR] [1]. افشای یک توطعه، علی آل محسن، ص45،

بسيار جالب بود. تشكر.
اگه امكان داشت آموزش رجال هم بذاريد، عالي ميشد.

أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ ى يَا جَابِرُ أَ يَكْتَفِى مَنِ انْتَحَلَ التَّشَيُّعَ أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ يَا جَابِرُ إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ الْأَمَانَةِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ اللَّهِ وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الْبِرِّ بِالْوَالِدَيْنِ وَ التَّعَاهُدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْغَارِمِينَ وَ الْأَيْتَامِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ كَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ وَ كَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِى الْأَشْيَاءِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا نَعْرِفُ الْيَوْمَ أَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ يَا جَابِرُ لَا تَذْهَبَنَّ بِكَ الْمَذَاهِبُ حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ أُحِبُّ عَلِيّاً وَ أَتَوَلَّاهُ ثُمَّ لَا يَكُونَ مَعَ ذَلِكَ فَعَّالًا فَلَوْ قَالَ إِنِّى أُحِبُّ رَسُولَ اللَّهِ فَرَسُولُ اللَّهِ ص خَيْرٌ مِنْ عَلِيٍّ ع ثُمَّ لَا يَتَّبِعُ سِيرَتَهُ وَ لَا يَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ عَهُ حُبُّهُ إِيَّاهُ شَيْئاً فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَكْرَمُهُمْ عَلَيْهِ أَتْقَاهُمْ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ يَا جَابِرُ وَ اللَّهِ مَا يُتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَّا بِالطَّاعَةِ وَ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ لَا عَلَى اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ
اصول كافى ج : 3 ص : 118 رواية :3 باب : طاعت و تقوى

جابر گويد: امام باقر (ع ) بمن فرمود: اى جابر! آيا كسيكه ادعاء تشيع ميكند، او را بس است كه از محبت ما خانواده دم زند؟!

بخدا شيعه ما نيست ، جز آنكه از خدا پروا كند و او را اطاعت نمايد، اى جابر! ايشان شناخته نشوند، جز با فروتنى و خشوع و امانت و بسيارى ياد خدا و روزه و نماز و نيكى بپدر و مادر و مراعات همسايگان فقير و مستمند و قرضداران و يتيمان و راستى گفتار و تلاوت قرآن و بازداشتن زبان از مردم ، جز از نيكى آن ها، و آنها امانت نگهدار فاميل خويش باشند.

جابر گويد عرض كردم : يا ابن رسول الله ما امروز كسى را داراى اين صفات نميشناسيم ،

فرمود: اى جابر! براههاى مختلف مرو، آيا براى مرد كافى است كه بگويد: من على را دوست دارم و از او پيروى ميكنم و با وجودئ اين فعاليت دينى نكند؟!
پس اگر بگويد: من رسول خدا (ص ) را دوست دارم رسولخدا (ص ) كه بهتر از على عليه السلام است سپس از رفتار او پيروى نكند و بستنش عمل ننمايد، محبتش بپيغمبر باو هيچ سودى ندهد، پس از خدا پروا كنيد براى آنچه نزد خداست عمل كنيد، خدا با هيچكس خويشى ندارد، دوست ترين بندگان خداى عزوجل (و گراميترينشان نزد او) با تقواترين و مطيع ترين آنهاست .
اى جابر! بخدا جز با اطاعت بخداى تبارك و تعالى تقرب نميتوان جست . و همراه ما برات آزادى از دوزخ نيست و هيچكس بر خدا حجت ندارد، هر كه مطيع خدا باشد دوست ما و هر كه نافرمانى خدا كند دشمن ماست ولايت ما جز با عمل كردن بورع بدست نيايد

موضوع قفل شده است