""حقیقت ""در کلام امیر مومنان علی علیه السلام

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
""حقیقت ""در کلام امیر مومنان علی علیه السلام

سلام :Gol:
سوال از حقیقت سوال هرکسی نیست . این پرسش اگر بطور جدی برای کسی مطرح شده باشد نشان از اوجگیری او به مرتبه والایی است چه اینکه برای اکثر افراد نه حقیقت بلکه منفعت و لذت مهم است .
در حدیث است که کمیل بن زیاد از علی ع پرسیدند : حقیقت چیست ؟
حضرت پاسخ دادند : تورا به حقیقت چه ؟ ( یعنی این سوال در حد توست )
کمیل به التماس پاسخ خواست و حضرت کریمانه ارزشمند ترین کلمات را در شناسایی حقیقت به او و بلکه به همه افراد تا پایان تاریخ عنایت فرمودند :
محو الموهوم و صحو المعلوم
حقیقت آنستکه موهوم محو و معلوم ، صاف و بی غش شود
این اولین جمله ای است که حضرت فرمودند .
ان شاء الله ابتدا به شرح این جمله خواهیم پرداخت .
والحمد لله

سلام
اولین ادراکی که در انسان بالفعل می شود خیال و تخیل است . خیال همان قوه صورتگری ادراکات حسی است یعنی همان چیزی که باعث دیدن صور خارجی و شنیدن اصوات وو می شود . تخیل قوه ترکیب و تصویر سازی است که خزانه و پردازشگر خیال محسوب می شود .
دومین قوه ای که کم کم در انسان ظهور می کند قوه وهم و توهم است . وهم قوه ادراک کننده مفاهیم و احساسات جزئی و توهم خزانه و پردازشگر آنهاست .
اکثر انسانها در طول عمر خود در همین مرحله از ادراک متوقف می شوند و عده کمی به مراتب بالای توهم و عده بسیار کمتری به ادراک عقلی یا همان ادراک کلیات می رسند .
این دو نوع ادراک انسان دو مشکل اساسی دارند :
1- جزئی بودن که هردو بدان مبتلا هستند
2- عدم انطباق صحیح مفاهیم و احساسات بر صور ادراکی که مشکل توهم است
انسانها اغلب بر اساس معیارهای جزئی گرایانه خود مفاهیم و احساسات خود را بر ادراکات منطبق می کنند مثلا عنوان فضل و برتری و خوبی و محبوبیت را بر لذتهای مادی و ثروت منطبق می کنند . این مشکل برای انسان باعث گرفتاریهای بسیار می شود گرفتاریهای ادراکی که هیچگاه نمی گذارد او به فضای حقیقت یابی وارد شود .
اما مشکل اساسی دیگر بعد از طی مرحله تطبیق درست مفاهیم و احساسات بر صور ، جزئی نگری و جزئی گرایی است .
جزئی گرایی توهمی ، انسان را از دیدن حقیقت یعنی حقیقت کلیه حاکم بر عالم مانع می شود .
نگاه جزئی گرای انسان باعث متباین ، جدا و مستقل دیدن اشیاء می شود چیزی که اصلا در عالم خارج واقعیت ندارد . اگر انسان به روابط خود به عالم خارج نگاه کند می یابد نه تنها او بطور گسترده ای با آن مرتبط است بلکه دیگر اشیاء نیز با یکدیگر اینگونه اند . انسان از همین عالم به هم پیوسته نشات گرفت و با آب و هوا و گرما و سرما و جاذبه و نور و و و و آن پیوستگی و ارتباط مدام ناگسستنی دارد . حتی دوام و بقای خویش را با رابطه ای تغذیه ای خود با آن تامین میکند و خیلی چیزهای دیگر ، بطوری که تصور حیات و بقای او بدون این روابط گسترده و بیشمار یک امر غیر ممکن به نظر می رسد .
پس نگاه واقع بینانه به عالم آن را یک مجموعه واحد گسترده به هم پیوسته دیدن است . این همان چیزی است که پرورش دهنده حقایق درون خویش است و این همان جلوه از حقیقت است که در بعد مادی و جسمانی ظهور کرده است . پس نگاه عقلانی کلی نگر که در آن نشانی از جزئی نگری نیست ( صحو المعلوم ) حقیقت عالم خارج را به مانشان می دهد و این همان حقیقتی است که کمتر کسی به آن و اقتضائاتش می رسد .
انسان رها شده از توهمات و خیالات هستی را یک حقیقت واحد به هم پیوسته ای می یابد که موجودات جزئی نمایشها و نمودهای مختلف آنند . این نمادها و نمودهای مختلف تنها در یک ارتباط کلی گرای صحیح جزء مطلوبی در آن محسوب می شوند . اجزاء جزئی گرای جداشونده از قوانین این حقیقت کلی اجزاء نامطلوبی اند که اغلب به عصیانگری در مقابل قوانین این حقیقت کلی کشیده شده و مطرود آن می شوند .
و هرکس که کلیت عالم ماده را جلوه حقیقت مافوق ماده و معنای هستی می داند شان این مرتبه و مقام را می شناسد .
ادامه دارد
والحمد لله

حامد;138544 نوشت:
نگاه واقع بینانه به عالم آن را یک مجموعه واحد گسترده به هم پیوسته دیدن است . این همان چیزی است که پرورش دهنده حقایق درون خویش است و این همان جلوه از حقیقت است که در بعد مادی و جسمانی ظهور کرده است . پس نگاه عقلانی کلی نگر که در آن نشانی از جزئی نگری نیست ( صحو المعلوم ) حقیقت عالم خارج را به مانشان می دهد و این همان حقیقتی است که کمتر کسی به آن و اقتضائاتش می رسد .

سلام
با بیان فوق می توان به علت کلی این مسائل پی برد :
1- دعوت به خدا به عنوان حقیقت واحده
2- دعوت به امور اجتماعی
3- تاکید بر عمل به وظایف اجتماعی
4- تاسیس حکومت در اسلام
5- علت اصل دانستن مصلحت حکومت در نظام اسلامی
6- سایر احکام را از شوون ولایت و حکومت دانستن در اندیشه امام ره
7- ادعای مشاهده حق در متن طبیعت
8- دلیل جمله : لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا
9- کل هستی حتی وقایع ناگوار را زیبا دانستن در کلام اهل عصمت و معرفت
10- دین را منطبق بر فطرت ( آفرینش ) دانستن
11- ووو
شاید به ارتباط بحث بالا به مواردی از آنچه ذکر شد بپردازیم ان شاء الله
والحمد لله

حامد;138693 نوشت:
دلیل جمله : لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا
حامد;138693 نوشت:
شاید به ارتباط بحث بالا به مواردی از آنچه ذکر شد بپردازیم ان شاء الله

سلام
این جمله آقا امیر مومنان علی ع را اغلب درست معنا نمی کنند . می گویند یعنی پرده ها از پیش چشم علی ع برداشته شده . این معنا خلاف ظاهر کلام حضرت است چون می فرماید لو کشف الغطا . یعنی اینکه من یه یقین رسیده ام اگر به فرض که غطاء هم برداشته شود . به عبارت دیگر یقین کامل امیر مومنان علی ع بر کشف غطاء مقدم است . یعنی علی ع بی نیاز از کشف غطاء است . چرا ؟
چون همین حیات دنیوی که برای اکثری قریب به اتفاق انسانها مایه غفلت و جدایی از حق است برای علی ع جلوه تام حقیقت است . علی ع برای استدلال بر خدای خود نیازی به شهود غیب ندارد بلکه غیب با تمام حقایقش اینجا در حال خودنمایی است لذاست که حضرت ثامن الحجج فرمودند : اولیاء الهی از حقایق این عالم به حقایق عوالم دیگر پی می برند .
دنیا نمایشگاه دم دستی حقیقت است .
والحمد لله
موضوع قفل شده است