جمع بندی تکرار و تعداد ذکر

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تکرار و تعداد ذکر

با سلام

سوال اول: آیا برای گفتن ذکر به تعداد ابجد حروف روایتی وجود دارد؟

سوال دوم: آیا برای گفتن ذکر به تعدادی که گفته می شود سینه به سینه نقل شده است روایتی وجود دارد؟ یعنی این اولین سینه ای که ذکر از ان صادر شده است معصوم است؟ و اگر معصوم نیست چه کسانی اولین سینه بحساب می ایند؟ ایا از سلمان فارسی و یا سایرین که گفته می شود طبق روایات منا اهل البیت هستند ایا ذکری صادر شده است؟

سوال سوم: آیا اینکه گفته می شود سینه به سینه ذکر نقل شده است این همان سبک صوفیانه نیست؟ که از قطب خود و استاد خود ذکر گرفته اند؟

سوال چهارم: با توجه به اینکه خداوند کریم می فرمایندلله الأسماء الحسنى فادعوه بها
چگونه باید خداوند را صدا زد؟ مثلا اگر یک نفر بیاید 30 بار بگوید یا فتاح یک عده او را نهی می کنند که چرا 30 بار گفتی و این 30 بار گفتن اثری ندارد
چه بسا اثر منفی هم دارد این طور ذکر گفتن. تو باید بیایی به تعداد ابجد حروف بگویی یا فتاح
یک عده دیگر می گویند اصلا این کار که شما 30 بار می گویی و یا به تعداد ابجد حروف می گویی کاملا غلط است زیرا از معصوم چنین چیزی به ما نرسیده است. و شما الان داری از معصوم سبقت می گیری و از این حرف ها. حتی برای این مسئله بنده از دفتر یکی از مراجع تقلید معروف سوال پرسیدم ایا گفتن ذکری مانند یا فتاح به تعداد ابجد حروف را جایز می دانید ایشان فرمودند از گفتن ذکری که در روایات نیست پرهیز شود. لطفا بفرمایید که چگونه باید خدا را صدا زد با اسما اللهی؟

سوال پنچم: ایا در اثر ذکر گفتن سر خود یعنی به تعدادی که دل انسان دوست دارد انسان دچار عوارض منفی می شود؟ ایا نام بردن خداوند بزرگ باعث ظلالت می شود این طور که بعضی می گویند اثر منفی. ایا ایه و یا حدیثی در این موضوع هست؟

سوال ششم: اینکه برخی می گویند ذکر لا اله الا الله رو زیر نظر استاد بگویید و همینطوری نگویید؟ یعنی چه؟ ایا این حرف صحیح است اصلا؟

سوال پنجم: در صورت امکان احادیثی که در مورد ذکر هستند و در انها تعداد بیان شده است چند نمونه بیان بفرمایید؟ منظور اسما الحسنی الهی هستند.

با تشکر.

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد بصیر

سوال:
آیا برای گفتن ذکر به تعداد ابجد حروف روایتی وجود دارد؟

جواب :
باسلام و احترام در این مورد روایتی دیده نشد اما روایتی در مورد حقیقت و تفسیر حروف ابجد از رسول خدا(ص) نقل شده است که در اینجا می آوریم:
عثمان بن عفان رسول خدا (ص) را از تفسير و بيان ابجد سؤال نمود رسول خدا (ص) فرمود كه تفسير ابجد را بياموزيد كه همه اعجوبه‏ ها در آنست و اى بر عالمى كه تفسير آن را نداند پس عرض شد كه يا رسول اللَّه تفسير ابجد چيست فرمود اما الف آلاء و نعمتهاى خدا است و حرفى از نامهاى آن جناب و اما باء بجهت و نيكوئى خدا است و اما جيم جنت و بهشت خدا و جلال خدا و جمال او است و اما دال دين خدا است و اما هوز پس هاء هاويه و دوزخ است پس واى بر كسى كه در آتش دوزخ فرو رود و اما واو ويل و واى بر اهل آتش دوزخ و اما زاى زاويه و سه كنجى است در آتش دوزخ پس پناه ميبريم بخدا از آنچه در آن زاويه است يعنى زاويه‏ هاى جهنم

و اما حطى پس حاء حطوط و فروريختن گناهانست از آنها كه استتغفار ميكنند در شب قدر و آنچه جبرئيل با فرشتگان با آن فرود آمده‏اند تا طلوع صبح و اما طاء طوبى از براى ايشانست و خوبى بازگشتنگاه و طوبى درختى است كه خداى عز و جل آن را نشانيده و از روح خود در آن دميده و بدرستى كه شاخهاى آن از پشت ديوار و حصار بهشت ديده مى‏شود و آن درخت زيور و جامها ميروياند در حالى كه آويزان و سخت نزديكست بر در دهانهاى ايشان و اما ياء يد و دست خدا است يعنى قدرت آن جناب در بالاى آفريدگانش‏ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ‏ يعنى پاك و منزه است آن جناب و برتر از آنچه شرك مى‏آورند و شريك او مى‏سازند و اما كلمن پس كاف كلام خدا است و كلمات خدا را هيچ تبديلى نيست و هرگز غير از آن جناب تعالى پناهى را نمى‏يابى كه بآن ميل كنى و ملتجى شوى و

اما لام پس المام و فرود آمدن اهل بهشت است در ميان خويش در زيارت و تحيت و سلام و تلاوم يعنى بهم ملامت كردن اهل دوزخ در آنچه در ميان ايشانست و اما ميم پس ملك و پادشاهى خدا است كه زوال ندارد و دوام خدا كه فانى نميشود و اما نون‏ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ‏ است و نزد بعضى نون اسم سوره است و نزد بعضى ديگر اين حرف مفتاح اسم نور و ناصر است و اشاره است بكلمه كن يا مطلق ماهيست يا آن ماهى كه زمين بر پشت آنست كه آن را يهموت يا برموت يا ملهوت گويند يا لوحى از نور يا طلا يا نهرى در بهشت يا نون جزو الرحمن است يا دوات و غير از اين گفته‏اند و عالم ربانى مفسر كاشانى در تفسير خود ميگويد كه اصح اقوال آنست كه نون اسم دوات است و معنى آن است كه سوگند بدوات و قلم و آنچه مينويسند يعنى حافظان بقلم زبان و مداد دهان بر بندگان از گفتار و كردار ايشان گويند كه مراد همه نويسندگانند از آدميان و جنيان و فرشتگان و ليكن محمود بن عمر زمخشرى در كشاف معنى دوات را چون سائر معانى كه ذكر كرده بغايت انكار دارد و ميگويد كه مراد از نون همين حرف است از حروف معجم تتمه حديث و قلم قلمى است از نور و

نوشته از نور در لوح محفوظ كه فرشتگان كه مقربان گاه كبرياءاند گواهى ميدهند بر آنچه در آنست در روز قيامت و خدا كافى است كه شاهد باشد و اما سعفص صاد صاعى در برابر صاعى است و فص و سر سينه در مقابل فص يعنى جزاء در عوض جزاء و بقدر آنست و چنان كه ميكنى جزاء داده ميشوى بدرستى كه خدا ستمى را بر بندگان اراده ندارد و اما قرشت يعنى ايشان را قرش و جمع فرمايد و فراهم آورد پس ايشان را محشور سازد و بر انگيزد تا روز قيامت بعد از آن در ميان ايشان حكم ميفرمايد و ايشان ستم كرده نخواهند شد.(التوحيد (للصدوق)، ص: 237[=Traditional Arabic])

سوال : آیا برای گفتن ذکر به تعدادی که گفته می شود سینه به سینه نقل شده است روایتی وجود دارد؟ یعنی این اولین سینه ای که ذکر از ان صادر شده است معصوم است؟ و اگر معصوم نیست چه کسانی اولین سینه بحساب می ایند؟ ایا از سلمان فارسی و یا سایرین که گفته می شود طبق روایات منا اهل البیت هستند ایا ذکری صادر شده است؟
جواب
در مورد بعضی از اذکار، از حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، روایات مختلفی نقل شده که فلان ذکر را به چه تعداد بگویید، مثلا ذکر تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها که بعد از نمازهای یومیه گفته می شود، به همان تعداد خاص، از مواردی است که تعداد در آن ذکر شده است. سلمان و ابوذر و سایر اصحابن پیامبر(ص) هم بدون اجازه پیامبر یا ائمه تعدادی برای اذکار ذکر نمی کردند و همه را از ایشان گرفته اند، با این وجود بعضی از اذکار هست که تعدادی برای آنها ذکر نشده است، مثل ذکر یونسیه(لااله الا انت سبحانک إنی کنت من الظالمین).
منظور از سینه به سینه هم این است که حدیث یا خبری از عالمی به عالم دیگر، تا بالاخره به یکی از ائمه ملحق شود. اما بسیاری از اذکار که برای آنها تعدادی ذکر می شود، برای افراد خاصی تجویز شده است و بعضی از اساتید برای شاگردان خاص خود، به صلاحدید و شرایط خاص، ذکر کرده اند.


آیا اینکه گفته می شود سینه به سینه ذکر نقل شده است این همان سبک صوفیانه نیست؟ که از قطب خود و استاد خود ذکر گرفته اند؟

اگر سینه به سینه نقل شود به معصوم ختم نشود، قابل اعتماد نیست.

با توجه به اینکه خداوند کریم می فرمایندلله الأسماء الحسنى فادعوه بها
چگونه باید خداوند را صدا زد؟ مثلا اگر یک نفر بیاید 30 بار بگوید یا فتاح یک عده او را نهی می کنند که چرا 30 بار گفتی و این 30 بار گفتن اثری ندارد چه بسا اثر منفی هم دارد این طور ذکر گفتن. تو باید بیایی به تعداد ابجد حروف بگویی یا فتاح
یک عده دیگر می گویند اصلا این کار که شما 30 بار می گویی و یا به تعداد ابجد حروف می گویی کاملا غلط است زیرا از معصوم چنین چیزی به ما نرسیده است. و شما الان داری از معصوم سبقت می گیری و از این حرف ها. حتی برای این مسئله بنده از دفتر یکی از مراجع تقلید معروف سوال پرسیدم ایا گفتن ذکری مانند یا فتاح به تعداد ابجد حروف را جایز می دانید ایشان فرمودند از گفتن ذکری که در روایات نیست پرهیز شود. لطفا بفرمایید که چگونه باید خدا را صدا زد با اسما اللهی؟

جواب:
ذکر اسماء الهی، حد و حصری ندارند و ذکر و یاد خداوند همیشه خوب و پسندیده است و کسی نمی تواند مانع آن بشود، اما از آنجایی که «إن للقلوب اقبالا و ادبارا» برای هر قلبی اقبال و ادبار(میل و بی میلی) است، بهتر است اذکار مختلف با توجه به معانی مختلف به حجمی گفته شود که با روحیات و عملکرد گوینده سازگار باشد تا زدگی ایجاد نشود، زیرا افراط در عبادت نیز، ممکن است برای بعضی موجب عقبگرد و کسالت بشود و این در عبادت خوب نیست. همچنین هر ذکری بارمعنوی خاصی ایجاد می کند و تاثیرگذار است، اگر ذاکر، هنوز به مرحله تحمل این معنویات نرسیده باشد، از این جهت ممکن است برای او کسالت یا سنگینی ای حاصل شود، این است که بعضی می گویند ذکر را باید از استاد عرفان گرفت که خود در این مسیر قدم زده و روی شما شناخت پیدا کرده و متناسب با حال ذاکر، تعدادی برای ذکر مشخص می کند که ظرفیت آن را دارد.
اما یک سری از اذکار هستند که توسط معصوم برای آنها مقداری مشخص شده است، این اذکار هم اگر زیاد بودن تعداد آنها باعث کسالت روحی نشود، برای هر ذاکری تجویز می گردد.

ایا در اثر ذکر گفتن سر خود یعنی به تعدادی که دل انسان دوست دارد انسان دچار عوارض منفی می شود؟ ایا نام بردن خداوند بزرگ باعث ظلالت می شود این طور که بعضی می گویند اثر منفی. ایا ایه و یا حدیثی در این موضوع هست؟
ضلالت به معنای گمراهی است، و هیچ وقت سالک با ذکر گمراه نمی شود، اما عوارض منفی ای که گفتید، منظور همان کسالتی است که بر اثر زیاد تکرار کردن یک ذکر ممکن است برای ذاکر حاصل شود و او ظرفیت و گنجایش این عبادت سخت و طولانی را نداشته باشد، طبق فرمایش امیرالمومنین علیه السلام که فرمودند:
[=Traditional Arabic]إِنَ‏ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِي‏.[1]
[=Traditional Arabic] دلها را ميل و روى آوردن و پشت كردن است، از راه ميل و روى آوردن دلها به سوى دلها آييد، چرا كه دل وقتى به كارى مجبور گردد كور شود.

در صورت امکان احادیثی که در مورد ذکر هستند و در انها تعداد بیان شده است چند نمونه بیان بفرمایید؟ منظور اسما الحسنی الهی هستند.
احادیث در این زمینه فراوان است که معروفترین آنها همان حدیثی است که در مورد تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها، یا اذکاری که در کتاب شریف مفاتیح الجنان ذکر شده است.
-------------------------------------------------
[1] [=Traditional Arabic]نهج البلاغه، ص 503

موضوع قفل شده است