جمع بندی ایمان یا اعتماد؛ کدامیک شالوده تفکر دینی است؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایمان یا اعتماد؛ کدامیک شالوده تفکر دینی است؟

آیا اعتماد به بزرگان دینی بخشی از باور دینی اسلام است؟ در این مقاله اینگونه ادعا شده است که اعتماد بخشی از دین نبوده و می توان دینداری کامل و مومنی راستین بود بدون آنکه به بزرگان دینی اعتماد کرد. ممنون می شوم اگر نظر خود را درباره این مقاله بنویسید:
http://simpleislam.weebly.com/trust.html

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کریم

safard.dushantappeh;367542 نوشت:
آیا اعتماد به بزرگان دینی بخشی از باور دینی اسلام است؟ در این مقاله اینگونه ادعا شده است که اعتماد بخشی از دین نبوده و می توان دینداری کامل و مومنی راستین بود بدون آنکه به بزرگان دینی اعتماد کرد. ممنون می شوم اگر نظر خود را درباره این مقاله بنویسید:

متاسفانه در این مقاله که در واع کپی وبرگردان بعضی علماء قرون گذشته کلام جدید غرب مانند کی یرکه گارد می باشد بخشی از آموزه های دینی غیر منطقی جلوه داده شده است وجایگاه بزرگان در اسلام درست تبیین نشده است. ارزشی که اسلام برای علم ومنطق قائل است در هیچ مکتب ودینی وجود ندارد.
خداوند می فرماید: لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اؤلئک کان عنه مسئولا(اسراء/36)آنچه را که به آن علم نداری از آن پیروی نکن چون گوش وچشم وقلب همه مورد پرسش قرار خواهند گرفت.
اسلام پیروان خود به پیروی از علم ونه عالم سفارش می کند ودر مقابل اگر سفارش علماء را کرده است عالمی است که عالمل به علم خود بوده وعلمش از سرچشمه درست باشد والا پیروی از هر عالمی صرفا به خاطر اینکه عالم است جایز نمی باشد . یا ایها الذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون(صف/2)خداوند عتاب می کند بر مومنان که چرا به علمی که عمل نمی کنند سفار می کنند.
آنچه که در اسلام سفارش شده است پیروی از علماء ربانی است ونه هر عالمی وامام حسن عسگری علیه السلام می فرماید:فأما من کان الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام أن یقلدوه(احتجاج طبرسی،ج2،ص458)فقیهی که نگهدارنده نفس خود وحافظ دین ومخالف هوایش باشد ومطیع امر مولای خود باشد بر عوام است که از او تقلید کنند.
مسلما فقیهی که چنین صفاتی داشته باشد بدون دلیل ومنطق سخن نمی گوید. متاسفانه نویسنده این مقاله چنان نوشته است که هر کسی عنوان عالم داشته باشد می توان از او تقلید وپیروی کرد .این خلاف نصوص دینی ما وذهنیتی است که بدون تحیق وبررسی این نویسنده از دیگران گرفته است.
مساله مهمترااین است که در اسلام بالاخص شیعه همه مراجع وفقهاء در رساله خود بیان داشته اند که در اصول دین نمی توان تقلید کرد وباید مجتهد بود وتقلید فقط در فروع دین است آنهم برای کسی که مجتهد باشد وراه مجتهد شدن هم برای کسی بسته نیست وبلکه سفارش هم شده است .ولی خوب کسی که به هر دلیلی مجتهد نشده سفارش به تقلید از مجتهد جامع الشرایط شده است. والبته اساس دین هم عقاید است که مسلمان خود باید در آن صاحب نظر ومحقق باشد.
نکته بعدی اینکه ایشان براهین دینی را در اثبات عقاید وبالاخص توحید غیر برهانی معرفی کرده است که این هم وام گرفته از امثال هیوم قرن 17میلادی است وفله ای حرف زدن کار زیاد سختی نیست واگر هنرش را دارند اثبات کنند که غیر برهانی است وبنده اگر مجالش باشد حاضر هستم روی تک تک این براهین بحث کنم ولی توصیه برای مطالعه بیشتر به کتاب براهین اثبات خدا از آیة الله جوادی آملی که نظرات همین حضرات علماء غرب را بررسی کرده است مراجعه کنید.
تهمتی هم به جناب ابن سینا زده اند که معاد از نظر من برهانی ندارد که واقع این طور نیست بلکه ایشان در مورد معاد جسمانی این سخن را گفته اند نه کل بحث معاد ومعاد جسمانی بحثی از دهها بحث مربوط به معاد است که البته سایر علماء مانند خواجه طوسی وعلامه حلی در کشف المراد وجوادی آملی در جلد 5تفسیر موضوعی در این مورد بحث کرده اند که می توانید کراجعه کنید.
خلاصه اینکه اعتماد بر علماء دارای شرایطی است که بیان شد واین اعتماد فقط در فروع دین است که همه مجتهد نیستند وشامل عقاید نمی شود. والبته این اعتقاد درون دینی هم نیست چون رجوع به متخصص هر فن وعلمی امری عقلایی ومورد قبول همه متخصصان در هر زمینه است. همانطور که برای بیماری به پزشک وبرای امور عمرانی به مهندس مربوطه مراجعه می کنیم در فقه هم به متخصص آن که مراجع هستند مراجعه می کنیم.

جمع بندی:

ایمان یا اعتماد؛ کدامیک شالوده تفکر دینی است؟

سوال: نقش وجایگاه علما در اسلام چیست؟ آیا اسلام برپایه اطمینان به علماء پایه ریزی شده است؟
جواب: ارزشی که اسلام برای علم ومنطق قائل است در هیچ مکتب ودینی وجود ندارد.خداوند متعال می فرماید:

لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اؤلئک کان عنه مسئولا(اسراء/36)،

آنچه را که به آن علم نداری از آن پیروی نکن چون گوش وچشم وقلب همه مورد پرسش قرار خواهند گرفت.
اسلام پیروان خود به پیروی از علم ونه عالم سفارش می کند ودر مقابل اگر سفارش علماء را کرده است عالمی است که عالمل به علم خود بوده وعلمش از سرچشمه درست باشد والا پیروی از هر عالمی صرفا به خاطر اینکه عالم است جایز نمی باشد .

یا ایها الذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون(صف/2)،

خداوند عتاب می کند بر مومنان که چرا به علمی که عمل نمی کنند سفار می کنند.


سوال: از کدام علماء باید پیروی کرد؟

جواب: آنچه که در اسلام سفارش شده است پیروی از علماء ربانی است ونه هر عالمی وامام حسن عسگری علیه السلام می فرماید:

فأما من کان الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام أن یقلدوه

(احتجاج طبرسی، ج2، ص458)،فقیهی که نگهدارنده نفس خود وحافظ دین ومخالف هوایش باشد ومطیع امر مولای خود باشد بر عوام است که از او تقلید کنند.
مسلما فقیهی که چنین صفاتی داشته باشد بدون دلیل ومنطق سخن نمی گوید. متاسفانه نویسنده این مقاله چنان نوشته است که هر کسی عنوان عالم داشته باشد می توان از او تقلید وپیروی کرد .


سوال: آیا در تمام معارف دینی می توان از علماء ربانی تقلید کرد؟

جواب: خیر: در اسلام بالاخص شیعه همه مراجع وفقهاء در رساله خود بیان داشته اند که در اصول دین نمی توان تقلید کرد وباید مجتهد بود وتقلید فقط در فروع دین است آنهم برای کسی که مجتهد باشد وراه مجتهد شدن هم برای کسی بسته نیست وبلکه سفارش هم شده است .ولی خوب کسی که به هر دلیلی مجتهد نشده سفارش به تقلید از مجتهد جامع الشرایط شده است. والبته اساس دین هم عقاید است که مسلمان خود باید در آن صاحب نظر ومحقق باشد.


سوال: آیا ابن سینا معاد را امری غیر برهانی وبدون دلیل وصرفا نقلی می داند؟

جواب: جناب ابن سینا نگفته اند که معاد از نظر من برهانی ندارد که واقع این طور نیست بلکه ایشان در مورد معاد جسمانی این سخن را گفته اند نه کل بحث معاد ومعاد جسمانی بحثی از دهها بحث مربوط به معاد است که البته سایر علماء مانند خواجه طوسی وعلامه حلی در کشف المراد وجوادی آملی در جلد 5تفسیر موضوعی در این مورد بحث کرده اند که می توانید کراجعه کنید.


خلاصه:

اعتماد بر علماء دارای شرایطی است که بیان شد واین اعتماد فقط در فروع دین است که همه مجتهد نیستند وشامل عقاید نمی شود. والبته این اعتقاد درون دینی هم نیست چون رجوع به متخصص هر فن وعلمی امری عقلایی ومورد قبول همه متخصصان در هر زمینه است. همانطور که برای بیماری به پزشک وبرای امور عمرانی به مهندس مربوطه مراجعه می کنیم در فقه هم به متخصص آن که مراجع هستند مراجعه می کنیم.



موضوع قفل شده است