جمع بندی فشارهای نفس...

تب‌های اولیه

47 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فشارهای نفس...

با سلام خدمت اساتید دوستان عزیز و گرامی...
مدتیست که به شدت مراقبه دارم... و کاملا مواظب گوش چشم و رفتار و .. هستم
مدت های قبل که زیاد مراقبه من شدید نبود فشاری از جانب نفس به من وارد نمیشد...
اما مدت های زیادی که مراقبه من بالا رفته دیگر به هیچ وجه نمیتونم نگاه نا محرم کنم...!بنده که دانشگاه میرم اصلا نا محرم نمیبینم.. و حتی در ترم قبل استاد زنی داستم حقیر ایشون رو نیمدیدم و یا اگر میدیدم خیلی کم و ناگهانی اگر هم نگاهم بیافته نا خودآگاه به شدت فشار بهم میاد ...
اما چند نکته به شما عرض کنم : نفس تا نا محرم میبینه در اون لحظه دوستداره تمایل نشون بده !
و نکته ی دیگه ! وقتی بنده مثلا به نا محرم نگاه نمیکنم اما حواس میره پیش نا محرم با اینکه اصلا خودم اختیاری در این موضوع ندارم . مثال : مثلا شما یک پرتغال جلوتونه و یک سیب هم با فاصله یک متر کنارش شما مستقیما به پرتغال نگاه میکنیدا ولی حواستون پیش سیبه ! یعنی اصلا متوجه پرتغال نیستید... برای همین چشم هامو به شدت کوچیک میکنم و یا میبندم تا خطرات رفع بهشه...
و نکته ی دیگه اینه که فشار خاصی و سنگینی روی من هست و فشار نفس هستش.. اما تحمل میکنم که مبادا نفس خطایی ازش سر بزنه !
در ضمن این فشار ها متفاوته مثلا یک روز زیاده و یک روز کمه یک روز فشاری نیست ! در کل در خانه مشکلی ندارم وقتی که بیرون از خونه میروم در اثر وضع جامعه این فشار ها پیدا میشه ...

__________
حال چند سوال برای من پیش اومده :
اینه که آیا هرکس مراقبه اش بالا رفت این فشار ها پیدا میشه ؟!
آیا به این فشار ها در سلوک معنوی بهایی و اجری داده میشه ؟!
_____________________
____________
سوال بسیار پرسیدم اما دعا گوی شما هستیم اگر جواب این حقیر سر تا پا گناه رو بدید...:Gol::Gol::Gol:

با نام الله

کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

b4domid;501743 نوشت:
اینه که آیا هرکس مراقبه اش بالا رفت این فشار ها پیدا میشه ؟!

سلام وعرض ادب محضر شما ؛
آري؛ حقيقت آن است كه هرگاه پاسخ منفي ما به دعوت شيطان براي تبعيت از او محكم تر و جدي تر مي شود، وسوسه هاي شيطان بيش تر و کنترل آن ها سخت مي شود، کاملا صحيح است . طبق آيات قرآن‌، شيطان دشمن قسم خورده انسان است‌. نبايد انتظار داشته باشيم به همين راحتي دست از سر ما بردارد.
مهم‌ترين راه‌ِ در امان ماندن از چنين دشمني‌، شناختن او است‌. شيطان‌، موجودي است که ما را مي‌بيند و ما او را نمي‌بينيم‌. کار او فقط وسوسه کردن و زينت دادن به گناهان‌است‌.

براي درامان ماندن از او بايد به کسي پناه ببريم که شيطان را مي‌بيند; ولي شيطان او را نمي‌بيند که خداوند قاهر بيناست‌. قرآن مي‌فرمايد: "وَإِمَّا يَنزَغَنَّکَ مِن‌َ الشَّيْطَـَن‌ِ نَزْغ‌ٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّه‌ِ إِنَّه‌ُو سَمِيع‌ٌ عَلِيم‌(1) اگر از شيطان وسوسه‌اي به تو رسد، به خدا پناه بر. زيرا او شنواي داناست‌.
خداوند مي‌فرمايد: پناه ببر، نه اينکه بگو پناه مي‌برم‌. مثل اينکه وقتي آژير خطر مي‌زنند فوراً بايد به پناهگاه رفت . اگر با زبان بگويد خدايا به تو پناه مي‌برم‌،ولي عملاً کاري انجام ندهد ، فايده‌اي ندارد. چطور وقتي شيپور خطر را به صدا درمي‌آورند ،انسان مي‌لرزد و مضطرب مي‌شود، وقتي شيطان وسوسه مي‌کند ،نيز انسان بايد ‌بترسد و به پناهگاه برود. شيطان اول وسوسه مي‌کند. بعد به دام مي‌اندازد. بعد سواري مي‌گيرد .
بهترين راه براي محفوظ ماندن اين است که از مرحله اول به خداوند پناه ببريم‌و سپس از قدم نهادن در راهي که او مقابل ما نهاده خودداري نماييم . خداوند مي‌فرمايد: "...وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَ َت‌ِ الشَّيْطَـَن‌ِ إِنَّه‌ُ لَکُم‌ْ عَدُوُّ مُّبِين‌(2)... از پي گام‌هاي شيطان نرويد که براي شما دشمن آشکار است‌".
براي رويارويي با وسوسه‌هاي شيطاني، ابتدا بايد دشمن و راه‌هاي نفوذ او را شناخت و او را مهار کرد. سپس وي را به عقب راند و در گام‏هاي نهايي او را به اسارت کشيد.

پي نوشت ها :
1. اعراف(7)آيه200.
2. انعام(6)آيه142.

b4domid;501743 نوشت:
آیا به این فشار ها در سلوک معنوی بهایی و اجری داده میشه ؟!

اين مساله بديهي است که ارزش واقعي انسان در ايمان به خدا تقوا طهارت روح و فضايل انساني است و فرو افتادن در وادي شهوات و خواهش‏هاي نفساني انسان را از اين راه دور مي ‏کند و موجب سقوط انسان مي‏ گردد.
چه بسيار گناهاني هستند که انسان را از رحمت خدا دور مي‏ کنند و قلب انسان را تيره و سياه کرده وپاکي تقوا و ايمان را از قلب انسان بيرون مي ‏برند.
قرآن مي فرمايد : ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِؤُون (1)
آري ، انسان مومن درهر مرحله‏ اي از زندگي در بوته آزمايش و امتحان الهي قرار دارد و هواها و غرايز وسايل امتحان الهي هستند که هر چه امتحان سخت‏ تر باشد و انسان بتواند از بوته آزمايش بيرون بيايد ارزش انسان والاتر و نزد خدا مقرب‏ تر است؛ چنانچه قرآن مجيد فرموده: « فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ » (2)
البته ابتلاءافرادبه امتحانات الهي ممکن است نسبت به اشخاص متفاوت باشد زمينه گناه براي بعض افراد به حسب موقعيت وشرائطشان بيشتر و سخت تر است و نسبت به بعض افراد کمتر و آسان تر؛
اما آنچه مهم است اين است که آيا به همه افراد به پاس حفظ ايمانشان به طور مساوي اجر ومزد داده مي شود يانه آنکه در شرائط سخت تري بوده اجر بيشتري مي گيرد ؟
قطعا جواب اين است آن که درموقعيت سخت تر بتواند ايمان خود را حفظ کند داراي پاداش بيشتري خواهد بود واين همان عدل خداوند است که اجروپاداش افراد به نسبت سختي وآساني امتحان وموقعيت وشرائطي که در آن واقع شده وتوانسته اند مطيع باشندداده خواهد شد.
رسول خدا(ص)فرمود: «افضل الاءعمال احمزها؛ بهترين عمل ها سخت ترين آن است».(3)
پس هر کس که زمينه هاي او براي گناه بيشتر باشد ، چنانچه از آنها پرهيز کند، ثواب و پاداش بيشتري نيز از طرف خداوند نصيب او مي شود.

پي نوشت ها :
1.روم(30) آيه 10.
2.بلد(90) آيات 11 و 12 .
3. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمري، ج 67 ص 191.

[="DarkSlateBlue"]

نسیم رحمت;503013 نوشت:
خداوند مي‌فرمايد: پناه ببر، نه اينکه بگو پناه مي‌برم‌. مثل اينکه وقتي آژير خطر مي‌زنند فوراً بايد به پناهگاه رفت . اگر با زبان بگويد خدايا به تو پناه مي‌برم‌،ولي عملاً کاري انجام ندهد ، فايده‌اي ندارد. چطور وقتي شيپور خطر را به صدا درمي‌آورند ،انسان مي‌لرزد و مضطرب مي‌شود، وقتي شيطان وسوسه مي‌کند ،نيز انسان بايد ‌بترسد و به پناهگاه برود.

سلام!
وقتی آژیر خطر میشنویم سریع به پناهگاه میریم! وقتی چشممون به نامحرم میفته سریع کجا بریم؟ دقیقا چیکار کنیم که عمل کرده باشیم و زبانی نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟
من مغازه دار هستم و با خانم ها سروکار دارم باید چیکار کنم که حکم رفتن به اون پناهگاه رو داشته باشه و مصداق این حرف شما نشم؟؟؟

نسیم رحمت;503013 نوشت:
اگر با زبان بگويد خدايا به تو پناه مي‌برم‌،ولي عملاً کاري انجام ندهد ، فايده‌اي ندارد.
[/]

asad;503039 نوشت:

سلام!
وقتی آژیر خطر میشنویم سریع به پناهگاه میریم! وقتی چشممون به نامحرم میفته سریع کجا بریم؟ دقیقا چیکار کنیم که عمل کرده باشیم و زبانی نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟
من مغازه دار هستم و با خانم ها سروکار دارم باید چیکار کنم که حکم رفتن به اون پناهگاه رو داشته باشه و مصداق این حرف شما نشم؟؟؟


مثلا شغلی انتخاب کنید که ارتباط کمتری با نامحرم داشته باشید.

[="DarkSlateBlue"]

نسیم رحمت;503418 نوشت:
مثلا شغلی انتخاب کنید که ارتباط کمتری با نامحرم داشته باشید.

مگه شغل انتخابی هست؟ یعنی شغل هارو با مغازه و سرمایه و تخصص گذاشتن جلومون و ما باید یکیشو انتخاب کنیم؟؟؟ اون هم تو این دوره زمونه و اوضاع اقتصادی مملکت؟:bastan:[/]

asad;503039 نوشت:
سلام!
وقتی آژیر خطر میشنویم سریع به پناهگاه میریم! وقتی چشممون به نامحرم میفته سریع کجا بریم؟ دقیقا چیکار کنیم که عمل کرده باشیم و زبانی نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟
من مغازه دار هستم و با خانم ها سروکار دارم باید چیکار کنم که حکم رفتن به اون پناهگاه رو داشته باشه و مصداق این حرف شما نشم؟؟؟

سلام
بنده مغازه داران، پزشکان و مهندسانی دیده ام که در حین پاسخگویی به خانم ها، اصلا به چهره ی آنها نگاه نمی کنند.

طوبی لهم و حسن ماب

[="DarkSlateBlue"]

متعلم;503439 نوشت:
سلام
بنده مغازه داران، پزشکان و مهندسانی دیده ام که در حین پاسخگویی به خانم ها، اصلا به چهره ی آنها نگاه نمی کنند.

منم همین کارو میکنم اما کفایت نمیکنه بعضی وقتها نمیشه! میخواستم بدونم راه دیگه ای هم هست که حکم رفتن به اون پناهگاهرو داشته باشه که دیدم خیلی راهش سخته! میفرمایند باید شغل رو عوض کرد...:Gig:[/]

asad;503455 نوشت:

منم همین کارو میکنم اما کفایت نمیکنه بعضی وقتها نمیشه! میخواستم بدونم راه دیگه ای هم هست که حکم رفتن به اون پناهگاه رو داشته باشه که دیدم خیلی راهش سخته! میفرمایند باید شغل رو عوض کرد...:Gig:

برادر عزيز؛
تغيير شغل راحت ترين راهكار بود. چنان چه اين امر براي شما ممكن نيست بايد از راهكار هاي مراقبتي استفاده كنيد.. اين بهترين شيوه و روشي است که با به کار بستن آن روح ايمان و تقوا درانسان پرورش مي يابد .سبب تقويت اراده و تسلط بر نفس مي‏شود . روحيه عفت در انسان زنده مي‏ گردد.
قرآن دراين زمينه مي فرمايد :
«قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم...؛ به مؤمنان بگو ديدشان - را از نامحرمان - فرونشانند . نهانگاه‏هاي خود را - از وقوع در حرام - نگه دارند».
البته دوري از نگاه‏ هاي مسموم، حرام و هوس‏ آلود اختصاص به مردان ندارد و حتي زنان نيز مامورند چشمان خود را از نگاه هاي حرام حفظ كنند. داده است. قر آن در ادامه مي‏ فرمايد: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ ...؛ به زنان مؤمن بگو - چشم هاي شان را فرو گيرند.» (1).
رسول اکرم(ص) مي‏فرمايند: «النظره سهم مسموم من سهام ابليس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ايمانا يجد حلاوته في قلبه؛ نگاه هوس‏آلود - تيري است مسموم از تيرهاي شيطان . هر کس آن را به جهت خوف الهي ترک کند، خداوند ايماني به او مي‏ بخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس مي‏ کند» (2).

asad;503421 نوشت:
مگه شغل انتخابی هست؟ یعنی شغل هارو با مغازه و سرمایه و تخصص گذاشتن جلومون و ما باید یکیشو انتخاب کنیم؟؟؟ اون هم تو این دوره زمونه و اوضاع اقتصادی مملکت؟

برادر عزيز؛
مگه شغل انتخابي نيست؟!!!
اگر در فرض بپذيريم كه شغل ها رو با تخصص براي ما نگذاشتن جلومون تا ما باید یکیشو انتخاب کنیم!!! اما قطعا شماهم به اين مهم اذعان داريد كه مي توان با تدبير شغلي مناسب اختيار كرد و حداقل با انتخابي عاقلانه خود،‌ از آسيب هاي احتمالي بي تدبيري در امان افتاد.
[SPOILER]يكي از نكاتي كه در انتخاب مدبرانه شغل بايد مورد توجه قرار بگيرد اين است تا چه اندازه خواهم توانست از شر شيطان در امان باشم؟ آيا اين شغلي كه من انتخاب كرده ام مرادر مسير بندگي خدا كمك خواهد كرد يا نه؟ و .... [/SPOILER]

پي نوشت ها :
1. نور(24) آيه31.
2. الاخلاق، سيد عبدالله شبر، قم، انتشارات بصيرتي، ص 127.

asad;503455 نوشت:
منم همین کارو میکنم اما کفایت نمیکنه بعضی وقتها نمیشه! میخواستم بدونم راه دیگه ای هم هست که حکم رفتن به اون پناهگاهرو داشته باشه که دیدم خیلی راهش سخته! میفرمایند باید شغل رو عوض کرد...

سلام

اگر اکثراً به مغازه خانم ها مراجعه دارند شاید بتوانید مغازه را به یکی از آشنایان(مونث و ترجیحا محرم) بسپارید و بصورت غیر مستقیم آنرا بگردانید و خودتان به شغل دومی بپردازید!

یا یکی از محارم را برای پاسخگویی به زنان و خود را برای پاسخگویی به مردان قرار بدهید و از فرصت پیش آمده در مغازه به تحصیل علم و کسب معرفت، کار فرهنگی و توسعه شغل و درآمد بیشتر بپردازید!

شاید بگویید درآمدم نصف می شود... ولی اینکار برکت دارد و مشتریان مذهبی شما هم بیشتر می شوند

اگر هنوز راهی برای تغییر وضعیت نبود متوسل شوید تا راهی از سیره علما پیدا کنید!

موفق باشید

نسیم رحمت;503013 نوشت:

سلام وعرض ادب محضر شما ؛
آري؛ حقيقت آن است كه هرگاه پاسخ منفي ما به دعوت شيطان براي تبعيت از او محكم تر و جدي تر مي شود، وسوسه هاي شيطان بيش تر و کنترل آن ها سخت مي شود، کاملا صحيح است . طبق آيات قرآن‌، شيطان دشمن قسم خورده انسان است‌. نبايد انتظار داشته باشيم به همين راحتي دست از سر ما بردارد.
مهم‌ترين راه‌ِ در امان ماندن از چنين دشمني‌، شناختن او است‌. شيطان‌، موجودي است که ما را مي‌بيند و ما او را نمي‌بينيم‌. کار او فقط وسوسه کردن و زينت دادن به گناهان‌است‌.

براي درامان ماندن از او بايد به کسي پناه ببريم که شيطان را مي‌بيند; ولي شيطان او را نمي‌بيند که خداوند قاهر بيناست‌. قرآن مي‌فرمايد: "وَإِمَّا يَنزَغَنَّکَ مِن‌َ الشَّيْطَـَن‌ِ نَزْغ‌ٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّه‌ِ إِنَّه‌ُو سَمِيع‌ٌ عَلِيم‌(1) اگر از شيطان وسوسه‌اي به تو رسد، به خدا پناه بر. زيرا او شنواي داناست‌.
خداوند مي‌فرمايد: پناه ببر، نه اينکه بگو پناه مي‌برم‌. مثل اينکه وقتي آژير خطر مي‌زنند فوراً بايد به پناهگاه رفت . اگر با زبان بگويد خدايا به تو پناه مي‌برم‌،ولي عملاً کاري انجام ندهد ، فايده‌اي ندارد. چطور وقتي شيپور خطر را به صدا درمي‌آورند ،انسان مي‌لرزد و مضطرب مي‌شود، وقتي شيطان وسوسه مي‌کند ،نيز انسان بايد ‌بترسد و به پناهگاه برود. شيطان اول وسوسه مي‌کند. بعد به دام مي‌اندازد. بعد سواري مي‌گيرد .
بهترين راه براي محفوظ ماندن اين است که از مرحله اول به خداوند پناه ببريم‌و سپس از قدم نهادن در راهي که او مقابل ما نهاده خودداري نماييم . خداوند مي‌فرمايد: "...وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَ َت‌ِ الشَّيْطَـَن‌ِ إِنَّه‌ُ لَکُم‌ْ عَدُوُّ مُّبِين‌(2)... از پي گام‌هاي شيطان نرويد که براي شما دشمن آشکار است‌".
براي رويارويي با وسوسه‌هاي شيطاني، ابتدا بايد دشمن و راه‌هاي نفوذ او را شناخت و او را مهار کرد. سپس وي را به عقب راند و در گام‏هاي نهايي او را به اسارت کشيد.

پي نوشت ها :
1. اعراف(7)آيه200.
2. انعام(6)آيه142.

با سلام و عرض ادب محضر کارشناس محترم

آیا راهی هم وجود دارد که انسان به شیطان اجازه ندهد که او را وسوسه کند؟ یا کمتر سراغ او بیاید؟

.امین.;504323 نوشت:
آیا راهی هم وجود دارد که انسان به شیطان اجازه ندهد که او را وسوسه کند؟ یا کمتر سراغ او بیاید؟

با سلام و با اجازه از استاد نسیم رحمت....

بله خودم این راه هارو امتحان کردم و به نتیجه رسیدم تا حدودی...
از غذا های گرم مثل عسل و خرما و ... کم استفاده کنید...
3 روز در ماه رو روزه بگیرید 13 14 15 هر ماه قمری .. حدیث داریم اگر کسی 3 روز از هر ماه رو روزه بگیره وسوسه وسوسه نمیشه...
شام سبک بخورید و پرخوری نکنید...
دائم الوضو باشید....
روزی چند دقیقه بشینید یک جا و نفی خواطر کنید چشم هارو ببندید و به هیچ چیز فکر نکنید و اگرم تونستید باش ذکر بگید...
حقیر از ذکر لا حول و لا قوه الا بلا العلی العظیم استفاده میکنم که برای تسلط به نفس خیلی موثره و باعث دور شدن شیاطین جن میشه...
زندگینامه بزرگان عرفان رو بخونید این کتابا خوبن : روح مجرد... عطش آقای قاضی...سوخته آقای انصاری
کمی سعی کنید تنها باشید و مشغول خوندن کتاب های فلسفی و عرفانی و درسی خودتون بشید... مسجد برید ... و نماز اول وقت بخونید...
اگر ممکنه ورزش کنید مثلا دوچرخه سواری پیاده رویه تند و طبیعت رفتن اینا تا هورمون های بدنتون تنظیم شه...
:Gol::Gol::Gol:

.امین.;504323 نوشت:
با سلام و عرض ادب محضر کارشناس محترم
آیا راهی هم وجود دارد که انسان به شیطان اجازه ندهد که او را وسوسه کند؟ یا کمتر سراغ او بیاید؟

در تاپيك هاي قبل گذشت كه :
براي رويارويي با وسوسه‌هاي شيطاني، ابتدا بايد دشمن و راه‌هاي نفوذ او را شناخت و او را مهار کرد . سپس وي را به عقب راند و در گام‏هاي نهايي او را به اسارت کشيد. در ادامه براي رهايي از دام هاي شيطان راه کار هايي ارائه مي شود . اميداست شما را در رسيدن به سر منزل مقصود کمک نمايد.
برخي راه هاي مبارزه با وساوس شيطاني عبارتند از:
1. نگهباني و مراقبت:
شيطان با جان ما سر و کار دارد. از اين رو بايد از آن حراست کنيم. راه‌هاي مراقبت عبارتند از: تقوا پيشگي ، کنترل اعضا و جوارح ، محاسبه
2. واکنش مناسب:
در برابر هر وسوسه ‏اي بايد واکنش مناسب صورت گيرد.
پيامبر اکرم (ص) مي‌فرمايد: « أَمَّا أَعْدَاؤُكَ مِنَ الْجِنِّ فَإِبْلِيسُ وَ جُنُودُهُ فَإِذَا أَتَاكَ فَقَالَ مَاتَ ابْنُكَ فَقُلْ إِنَّمَا خُلِقَ الْأَحْيَاءُ لِيَمُوتُوا وَ تَدْخُلُ بَضْعَةٌ مِنِّي الْجَنَّةَ إِنَّهُ لَيَسْرِي [لَيُسْرِي، لَيُسْرَى، لَيَسُرُّنِي‏] فَإِذَا أَتَاكَ وَ قَالَ قَدْ ذَهَبَ مَالُكَ فَقُلْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَعْطَى وَ أَخَذَ وَ أَذْهَبَ عَنِّي الزَّكَاةَ فَلَا زَكَاةَ عَلَيَّ وَ إِذَا أَتَاكَ وَ قَالَ لَكَ النَّاسُ يَظْلِمُونَكَ وَ أَنْتَ لَا تَظْلِمُ فَقُلْ إِنَّمَا السَّبِيلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَ إِذَا أَتَاكَ وَ قَالَ لَكَ مَا أَكْثَرَ إِحْسَانَكَ يُرِيدُ أَنْ يُدْخِلَكَ الْعُجْبَ فَقُلْ إِسَاءَتِي أَكْثَرُ مِنْ إِحْسَانِي وَ إِذَا أَتَاكَ فَقَالَ لَكَ مَا أَكْثَرَ صَلَاتَكَ فَقُلْ غَفْلَتِي أَكْثَرُ مِنْ صَلَاتِي وَ إِذَا قَالَ لَكَ كَمْ تُعْطِي النَّاسَ فَقُلْ مَا آخُذُ أَكْثَرُ مِمَّا أُعْطِي وَ إِذَا قَالَ لَكَ مَا أَكْثَرَ مَنْ يَظْلِمُكَ فَقُلْ مَنْ ظَلَمْتُهُ أَكْثَرُ وَ إِذَا أَتَاكَ فَقَالَ لَكَ كَمْ تَعْمَل فَقُلْ طَالَ مَا عَصَيْتُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ؛ (1)
دشمنان تو از جن، ابليس و سپاهيان او هستند. پس اگر يکي نزد تو آمد و گفت: فرزندت مُرد، پس به خود بگو: زندگان براي مردن آفريده شده ‏اند ...
اگر آمد و گفت: مال تو از دست رفت، بگو: ستايش خداي را که مي‌دهد و مي‌گيرد و زکات را از من برد.
اگر آمد و گفت: مردم به تو ستم مي‌کنند، ولي تو ستم نمي‌کني ، بگو: روز قيامت آنان که ستم کردند ، گرفتارند.
اگر آمد و گفت: چه قدر نيکي مي‌کني ، بگو: گناهان من بيش از نيکي ‏هاي من است.
اگر آمد و گفت: چه قدر نماز مي‌گزاري ، بگو: غفلت من از نمازهايم بيشتر است.
اگر آمد و گفت: چه قدر بخشش مي‌کني ، بگو آن قدر که مي‌گيرم، از آن چه مي‌بخشم زيادتر است.
اگر گفت: چه قدر به تو ستم مي‌کنند!؟ بگو: من بيشتر ستم کرده‏ ام.
اگر گفت: چه قدر براي خدا کار مي‌کني، بگو: چه بسيار معصيت‏ ها کرده ‏ام».
3. استعاذه:
قرآن مجيد مي‌فرمايد: «اگر از شيطان وسوسه‏ اي به تو رسد، به خدا پناه ببر که او شنواي دانا است». (2)
4. مجهز شدن به تجهيزات:
در برابر تهاجم وسيع شيطان، بايد در ميدان کارزار، همواره مسلح باشيم. برخي از تجهيزات در حديث پيامبر اکرم (ص) مطرح شده است. حضرت مي‌فرمايد: « أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشَيْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَبَاعَدَ الشَّيْطَانُ مِنْكُمْ كَمَا تَبَاعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ قَالُوا بَلَى قَالَ الصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَكْسِرُ ظَهْرَه ... ؛ (3)
آيا شما را آگاه کنم بر کاري که اگر انجام داديد، شيطان از شما فاصله مي‌گيرد، به اندازه فاصله مشرق تا مغرب؟ گفتند: آري. فرمود: روزه صورت شيطان را سياه مي‌کند و صدقه، کمرش را مي‌شکند. دوستي براي خدا و کمک براي عمل صالح، پشت او را مي‌بُرد و استغفار، بند دلش را مي‌برد».

پي‌ نوشت‏ ها:
1. علامه مجلسي ، بحارالانوار، مؤسسه الوفا ، بيروت ، 1404 ه ق ،ج 1، ص 120.
2. اعراف (7) ، آيه 200.
3. شيخ کليني ، الکافي ، دار الکتب الاسلاميه ، طهران ، 1365 ه ش ، ج4 ، ص 62 .

b4domid;504330 نوشت:
با سلام و با اجازه از استاد نسیم رحمت....

بله خودم این راه هارو امتحان کردم و به نتیجه رسیدم تا حدودی...
از غذا های گرم مثل عسل و خرما و ... کم استفاده کنید...
3 روز در ماه رو روزه بگیرید 13 14 15 هر ماه قمری .. حدیث داریم اگر کسی 3 روز از هر ماه رو روزه بگیره وسوسه وسوسه نمیشه...
شام سبک بخورید و پرخوری نکنید...
دائم الوضو باشید....
روزی چند دقیقه بشینید یک جا و نفی خواطر کنید چشم هارو ببندید و به هیچ چیز فکر نکنید و اگرم تونستید باش ذکر بگید...
حقیر از ذکر لا حول و لا قوه الا بلا العلی العظیم استفاده میکنم که برای تسلط به نفس خیلی موثره و باعث دور شدن شیاطین جن میشه...
زندگینامه بزرگان عرفان رو بخونید این کتابا خوبن : روح مجرد... عطش آقای قاضی...سوخته آقای انصاری
کمی سعی کنید تنها باشید و مشغول خوندن کتاب های فلسفی و عرفانی و درسی خودتون بشید... مسجد برید ... و نماز اول وقت بخونید...
اگر ممکنه ورزش کنید مثلا دوچرخه سواری پیاده رویه تند و طبیعت رفتن اینا تا هورمون های بدنتون تنظیم شه...
:Gol::Gol::Gol:

با عرض سلام خدمت شما

منظور بنده سرکوب یا تضعیف قوای جنسی نیست منظورم کنترل آن هست و جلوگیری نفس از زیاده خواهی

متشکرم از راهنمایی

:Gol::Gol::Gol:

[=Microsoft Sans Serif]درود :Gol:

عقل فعال;504330 نوشت:

بله خودم این راه هارو امتحان کردم و به نتیجه رسیدم تا حدودی...
از غذا های گرم مثل عسل و خرما و ... کم استفاده کنید...
3 روز در ماه رو روزه بگیرید 13 14 15 هر ماه قمری .. حدیث داریم اگر کسی 3 روز از هر ماه رو روزه بگیره وسوسه وسوسه نمیشه...
شام سبک بخورید و پرخوری نکنید...
دائم الوضو باشید....

اراده‌ی شما، ستودنی است؛ ایستادن در برابر بتِ نفس، کار آسانی نیست:

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]مـادر بت‌ها، بت نفس شماسـت
[/TD]
[TD]زآنکه آن بت، مار و این بت، اژدهاست

ولی باید دانست که سرکوب نیاز جنسی، در میانسالی، عوارض روحی ناگواری پدید خواهد آورد.
روزه گرفتن، یک ریاضت سخت است و ریاضت را باید در زیر نظر یک عارف انجام داد (تا نتیجه‌ی مناسب بدست آید) در غیر این‌صورت، نه‌تنها آن ریاضت، که بیهوده تلاش کردن است (همانند کاشتن دانه در کویر) سودی نخواهد داشت؛ بلکه باعث دین‌زدگی (در آینده‌ای نزدیک) نیز می‌شود.

نقل قول:
روزی چند دقیقه بشینید یک جا و نفی خواطر کنید چشم هارو ببندید و به هیچ چیز فکر نکنید و اگرم تونستید باش ذکر بگید...
حقیر از ذکر لا حول و لا قوه الا بلا العلی العظیم استفاده میکنم که برای تسلط به نفس خیلی موثره و باعث دور شدن شیاطین جن میشه...
زندگینامه بزرگان عرفان رو بخونید این کتابا خوبن : روح مجرد... عطش آقای قاضی...سوخته آقای انصاری
کمی سعی کنید تنها باشید و مشغول خوندن کتاب های فلسفی و عرفانی و درسی خودتون بشید... مسجد برید ... و نماز اول وقت بخونید...
اگر ممکنه ورزش کنید مثلا دوچرخه سواری پیاده رویه تند و طبیعت رفتن اینا تا هورمون های بدنتون تنظیم شه...

نیاز جنسی، یک نیاز ذاتی است؛ همانند نیاز به آب خوردن؛ بدن، ذاتاً به آب نیاز دارد.
اگر کسی، تشنه‌اش باشد و به او بگویند: «قرآن بخوان، نماز بخوان، دعا بخوان» تفاوتی در تشنگی وی نخواهد داشت؛ او به آب نیاز دارد و تنها با آب سیرآب می‌شود (مگر آنکه به مقام‌های عرفانی رسیده باشد).
اگر نیازِ به آب سرکوب شود، بدون‌شک در آینده، مشکل بروز خواهد داد.

ورزش، یک کار جسمی است ولی آمیزش، یک کار جنسی؛ این‌دو پیوستگی‌ای با هم ندارند که اگر یکی انجام شود، از دیگری بی‌نیاز شویم.

*****

وسوسه‌ی نفس، همانند اژدهاست و کسی به جنگ اژدها می‌رود، که نیرو و سرباز لازم را داشته باشد وگرنه، خود را خسته و زخمی (دین‌زده) و اژدها را وحشی‌تر می‌کند:

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]بــه بــاد، آتـشِ تـیز، بـرتر شــود
[/TD]
[TD]پلــنگ از زدن، کــینه‌ورتـر شــود

جنگ‌افزار این جنگ، تنها رسیدن به مقام عرفانی است و در غیر اینصورت، اگر کسی خودسرانه (و نه زیر نظر پیر) بخواهد با نفس بجنگد نفس برای چند روز، عقب‌نشینی می‌کند؛ ولی پس از آن، شعله‌ورتر می‌شود.

آبـرنـگـ;504392 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]درود :Gol:

اراده‌ی شما، ستودنی است؛ ایستادن در برابر بتِ نفس، کار آسانی نیست:

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]مـادر بت‌ها، بت نفس شماسـت
[/TD]
[TD]زآنکه آن بت، مار و این بت، اژدهاست

ولی باید دانست که سرکوب نیاز جنسی، در میانسالی، عوارض روحی ناگواری پدید خواهد آورد.
روزه گرفتن، یک ریاضت سخت است و ریاضت را باید در زیر نظر یک عارف انجام داد (تا نتیجه‌ی مناسب بدست آید) در غیر این‌صورت، نه‌تنها آن ریاضت، که بیهوده تلاش کردن است (همانند کاشتن دانه در کویر) سودی نخواهد داشت؛ بلکه باعث دین‌زدگی (در آینده‌ای نزدیک) نیز می‌شود.

نیاز جنسی، یک نیاز ذاتی است؛ همانند نیاز به آب خوردن؛ بدن، ذاتاً به آب نیاز دارد.
اگر کسی، تشنه‌اش باشد و به او بگویند: «قرآن بخوان، نماز بخوان، دعا بخوان» تفاوتی در تشنگی وی نخواهد داشت؛ او به آب نیاز دارد و تنها با آب سیرآب می‌شود (مگر آنکه به مقام‌های عرفانی رسیده باشد).
اگر نیازِ به آب سرکوب شود، بدون‌شک در آینده، مشکل بروز خواهد داد.

ورزش، یک کار جسمی است ولی آمیزش، یک کار جنسی؛ این‌دو پیوستگی‌ای با هم ندارند که اگر یکی انجام شود، از دیگری بی‌نیاز شویم.

*****

وسوسه‌ی نفس، همانند اژدهاست و کسی به جنگ اژدها می‌رود، که نیرو و سرباز لازم را داشته باشد وگرنه، خود را خسته و زخمی (دین‌زده) و اژدها را وحشی‌تر می‌کند:

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]بــه بــاد، آتـشِ تـیز، بـرتر شــود
[/TD]
[TD]پلــنگ از زدن، کــینه‌ورتـر شــود

جنگ‌افزار این جنگ، تنها رسیدن به مقام عرفانی است و در غیر اینصورت، اگر کسی خودسرانه (و نه زیر نظر پیر) بخواهد با نفس بجنگد نفس برای چند روز، عقب‌نشینی می‌کند؛ ولی پس از آن، شعله‌ورتر می‌شود.

[=arial]
بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial] والیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله
[=arial]
آنان که استطاعت زناشويی ندارند ، بايد پاکدامنی پيشه کنند تا خدا از، کرم خويش توانگرشان گرداند

سلام علیکم

برای افرادی که نمیتوانند ازدواج کنند نیازی به رسیدن به مقامات عرفانی نیست فقط کافیست این غریضه را به طرق مختلف مهار کنند و بقول قرآن کریم عفت ورزند تا زمانیکه مشکلشان را خداوند حل کند...

.امین.;504323 نوشت:
با سلام و عرض ادب محضر کارشناس محترم

آیا راهی هم وجود دارد که انسان به شیطان اجازه ندهد که او را وسوسه کند؟ یا کمتر سراغ او بیاید؟

سلام
مقاله ای دیشب خوندم در همین سایت .. که برام جالب بود..

از بزرگی نقل شده بود... بزرگترین فاکتور توجه هست.. توجه. توجه توجه
توجه به حضور خدا
امام عصر
دیدن اعمال ما توسط مومنان در روز قیامت
توجه به دریافت نتیجه عمل و..

[="Microsoft Sans Serif"]درود :Gol:

.امین.;505160 نوشت:
[=arial]
بسم الله الرحمن الرحیم
[=arial]والیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله
[=arial]آنان که استطاعت زناشويی ندارند ، بايد پاکدامنی پيشه کنند تا خدا از، کرم خويش توانگرشان گرداند

منظور بنده این نبود که کسانی که به مقام‌های عرفانی نرسیده‌اند، نفس خود را آزاد بگذارند و هوسرانی بکنند؛ بلکه منظور این بود که می‌توانند با راهی که زیان آن کم‌تر است، با نفس خود کنار بیایند؛ زیرا توانایی ایستادن در برابر نفس را ندارند و اگر بخواهند با وی با کارهایی همچون روزه‌گرفتن یا نماز مستحبی خواندن در بیفتند، دین‌زدگی شدید را تجربه خواهند کرد.

آدم‌های ساده، دارای عقل معاش هستند و این‌گونه از عقل، اگرچه می‌داند چه چیزی خوب، و چه چیزی بد است؛ ولی در زمان روبرو شدن با سختی‌ها، به دلیل ضعیف بودن، عقل معاش از کار می‌افتد و دیگر نمی‌تواند فرمانی استوار و بازدارنده بدهد تا زمانی که کار انجام شود و پس از آن است که دوباره عقل به کار می‌افتد و آغاز به سرزنش کردن فرد می‌کند؛ ولی اگر دوباره همان شرایط ایجاد شود، بازهم عقل از کار می‌افتد و ... زیرا عقل معاش، توانایی ایستادن در برابر وسوسه‌ی نفس را ندارد.

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]نمـی‌تــازد ایـن نفسِ سـرکـش چنــان
[/TD]
[TD]کـــه عقلــش تـوانـد گــرفـتن عنــان
[/TD]
[TD="align: left"]کـه با نفس و شـیطان، بـرآیـد بـه زور؟
[/TD]
[TD]مصــــاف پلـنـگـــــان، نـیـاید ز مــــور

آیه‌های قرآن، ظاهر و باطنی دارند؛ اگر به ظاهر قرآن بخواهیم نگاه کنیم، تناقض‌های زیادی در آن می‌توان دید.
برای نمونه: در جایی می‌گوید: «هر بدی و نیکی‌ای که به شما می‌رسد، از سوی خداست» و بلافاصله پس از آن می‌گوید: «هر بدی که به شما می‌رسد، از سوی خود شماست».

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]حــرف قــرآن را بـدان کـه ظاهــری‌سـت
[/TD]
[TD]زیـرِ ظاهــر، بـاطنـی بـس قــاهـری‌سـت

نقل قول:
برای افرادی که نمیتوانند ازدواج کنند نیازی به رسیدن به مقامات عرفانی نیست فقط کافیست این غریضه را به طرق مختلف مهار کنند و بقول قرآن کریم عفت ورزند تا زمانیکه مشکلشان را خداوند حل کند...

این‌کار برای زنان ساده‌تر است (اگرچه آن‌هم سختی‌هایی دارد) ولی برای مردان، کاری بسیار سخت است که از هیچ راهی جز، بالا بردن معرفت (به‌‌دست آوردن عقل معاد)، نمی‌توانند آنرا مهار کند.

asad;503039 نوشت:

سلام!
وقتی آژیر خطر میشنویم سریع به پناهگاه میریم! وقتی چشممون به نامحرم میفته سریع کجا بریم؟ دقیقا چیکار کنیم که عمل کرده باشیم و زبانی نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟
من مغازه دار هستم و با خانم ها سروکار دارم باید چیکار کنم که حکم رفتن به اون پناهگاه رو داشته باشه و مصداق این حرف شما نشم؟؟؟


سلام
باید به طرف در دوید.. حتی اگه بدونی در بستس..
شیطان همون شیطان
خدای هم همون خدای یوسف..

مثال آژیر بسیار مثال جالبی بود

asad;503421 نوشت:

مگه شغل انتخابی هست؟ یعنی شغل هارو با مغازه و سرمایه و تخصص گذاشتن جلومون و ما باید یکیشو انتخاب کنیم؟؟؟ اون هم تو این دوره زمونه و اوضاع اقتصادی مملکت؟:bastan:

رزاق خداست.. سوره ذاریات 21-22
و روزی شما با تمام وعده ها که به شما دادند در آسمان است، پس به خدای آسمان و زمین قسم که (این وعده رزق مقدر) به مانند قدرت تکلم شما حق و حقیقت است

خدای تو خدای خالق آسمان ها و زمین باشه اما اگه بخاطر عشق به اون شغلت رو بخوای تغییر بدی یاریت نکنه و نتونه رزقت رو فراهم کنه..؟!
پیشنهاد دوستم خوب بود یا یه محرم همکارت کن یا اینکه کار رو بسپار به شخص قابل اعتماد و خودت سراغ شغل دوم باش.. ساده ترین کاره
انشاله که توسعه رزق پیدا کنی

.امین.;504336 نوشت:
با عرض سلام خدمت شما

منظور بنده سرکوب یا تضعیف قوای جنسی نیست منظورم کنترل آن هست و جلوگیری نفس از زیاده خواهی

متشکرم از راهنمایی

:Gol::Gol::Gol:


سلام دوست عزیز
کنترل شهوت بدون کنترل چشم و ذهن ممکن نیست..
فراموش نشه اگه چشمی مدتی نگاه غیر حلال داشته شیطان به وسیله قدرت ذهن گذشته ها رو به یاد شما میاره و یا اینکه براتون خیال بافی ایجاد میکنه
پس به سعی کنید دیگه نگاه شهوت آمیز و نگاه محرک رو کاملا ترک کنید...

این پیشنهاد خداوند برای کنترل شهوت هست.
کار هرکسی هم نیست.. خداوند میفرماید به مومنین بگو(یعنی کسی که مدعی هست...) مطمئنا خدا یاری میکنه
لازمه ش تلاش و صبر هست.. توبه...

توکل به خدا..
همیشه از خدا بخواه
توی دعا
بازم میگم اگه مدت زیادی خیال بافی یا نگاه نادرست داشتی انتظار نداشته باش که یک روزه همه چی درست بشه.. لازمش تلاش هست..
و البته قطعا خداوند به پشتوانه این تلاش که جهت جلب رضایت اون داره انجام میشه مزد میده.. پاداشی که شیرین هست..
حالا برای یکی میتون برکت باشه
برای دیگری همسر خوب
برای دیگری رفع بالا..
شکلش متفاوت هست ولی قطعا خداوند به مومنین متقی(دوری کننده از گناه) مزدی میده بیش از تلاش اونها.. و در این راه یاری شون میکنه

انشالله خداواند همگی ما رو جزو تقوا پیشگان قرار بده و لذت ترک گناه رو بمون بچشونه

عقل فعال;501743 نوشت:
با سلام خدمت اساتید دوستان عزیز و گرامی...
مدتیست که به شدت مراقبه دارم... و کاملا مواظب گوش چشم و رفتار و .. هستم
مدت های قبل که زیاد مراقبه من شدید نبود فشاری از جانب نفس به من وارد نمیشد...
اما مدت های زیادی که مراقبه من بالا رفته دیگر به هیچ وجه نمیتونم نگاه نا محرم کنم...!بنده که دانشگاه میرم اصلا نا محرم نمیبینم.. و حتی در ترم قبل استاد زنی داستم حقیر ایشون رو نیمدیدم و یا اگر میدیدم خیلی کم و ناگهانی اگر هم نگاهم بیافته نا خودآگاه به شدت فشار بهم میاد ...
اما چند نکته به شما عرض کنم : نفس تا نا محرم میبینه در اون لحظه دوستداره تمایل نشون بده !
و نکته ی دیگه ! وقتی بنده مثلا به نا محرم نگاه نمیکنم اما حواس میره پیش نا محرم با اینکه اصلا خودم اختیاری در این موضوع ندارم . مثال : مثلا شما یک پرتغال جلوتونه و یک سیب هم با فاصله یک متر کنارش شما مستقیما به پرتغال نگاه میکنیدا ولی حواستون پیش سیبه ! یعنی اصلا متوجه پرتغال نیستید... برای همین چشم هامو به شدت کوچیک میکنم و یا میبندم تا خطرات رفع بهشه...
و نکته ی دیگه اینه که فشار خاصی و سنگینی روی من هست و فشار نفس هستش.. اما تحمل میکنم که مبادا نفس خطایی ازش سر بزنه !
در ضمن این فشار ها متفاوته مثلا یک روز زیاده و یک روز کمه یک روز فشاری نیست ! در کل در خانه مشکلی ندارم وقتی که بیرون از خونه میروم در اثر وضع جامعه این فشار ها پیدا میشه ...
__________
حال چند سوال برای من پیش اومده :
اینه که آیا هرکس مراقبه اش بالا رفت این فشار ها پیدا میشه ؟!
آیا به این فشار ها در سلوک معنوی بهایی و اجری داده میشه ؟!
_____________________
____________
سوال بسیار پرسیدم اما دعا گوی شما هستیم اگر جواب این حقیر سر تا پا گناه رو بدید...:Gol::Gol::Gol:

سلام علیکم مؤمن به خدا، دست راستتون زیر سر ما Smile
پاسخ را کارشناس محترم داده‌اند، اینها فقط چند نکته است که شاید کمکتان کند، از تجربیات سالیان گذشته است:

۱. عرفان شیعه با عرفان عارفانی که وصفشان به عرفان در متون ادبی و ... شنیده و خوانده می‌شود کمی تفاوت دارد. زمانی حقیر تحت تأثیر همین اوصاف عرفای صاحب کرامت اقدام به مراقبه کردم، به این ترتیب که چشم و گوش و زبان و ذهن و خوردن و آشامیدن و ... همه را به اختیار خودم در بیاورم، هم کنترل کنم و هم تا حدود زیادی با خواهش‌های آنها مخالفت کنم. چند ماهی در این راه پیش رفتم اما سه معضل بزرگ جلویم سبز شد که فکرش را هم نمی‌کردم:
الف) دیگران خیال می‌کردند که از اولیای خدا هستم و رفتارشان و حرفهایشان خیلی اذیتم می‌کرد، می‌دانستم که نیستم ولی آنها فقط مخالفت من نفسم را می‌دیدند از شکل ارتباط قلبیم با خداوند (اولیاء بودن در درجه‌ی اول به دوستی با خدا برمی‌گردد، محبت و پذیرفتن اولویت خداوند بر خود) که خبر نداشتند. نمازهایم با حال بود و ... اما هرچه از نگاه دیگران فراری بودم نمی‌توانستم از این نگاه فرار کنم و البته به تعاریف ایشان از خودم هم در دل احساس خوبی پیدا می‌کردم که پر پیدا بود که اشکال دارد و اعمالم را باطل می‌کرد (این خوشحالی مرتبه‌ای از ریاست)
ب) بسیار با این نفس سرکش مخالفت کردم و انتظارم این بود که کم‌کم برایم ساده شود ولی نه برعکس شد! هرچه بیشتر با خواهش‌های نفس مخالفت می‌کردم غول نفس در جلویم بزرگتر می‌شد. این غول آنقدر بزرگ شد که کوچکترین لذات معمول هم برایم مانند آرزوهای بزرگی شده بود. داشتم دیوانه می‌شدم، خواستم کمی از آنچه دوست دارد را به او بدهم که خواهشش کم شود ولی ترس داشتم که از طرفی نکند از نخورده بگیر بده به خورده پیش بیاید و شروع به خوردن و ... که کند دیگر نتوانم جلویش را بگیرم، و از طرفی در ذهن خودم برای خودم یک رکورد داشتم که در فلان کار این قدر مقاومت کرده‌ام و نباید بگذارم خراب شود و ترس داشتم که این رکوردم خراب شود و دیگر نتوانم پیش خود به تلاش‌ها و ریاضت‌هایم افتخار کنم! الآن که به آن طرز تفکر نگاه می‌کنم جز تکبر و خودبرتر بینی در آن نمی‌بینم. با این حال غول نفس روزبروز داشت بزرگتر می‌شد و من نه جرأت موافقت آن را داشتم و نه دوست داشتم که این کار را بکنم و نه میلی به سرکوب بیشتر آن. از ترسم همچنان نفس را سرکوب می‌کردم و فشار روانی هم روزبروز بر رویم بیشتر می‌شد. در چنین مواقعی دیگر اگر کسی باز ازم تعریف می‌کرد که فلانی چنین است و چنان است دیگر می‌خواستم بترکم!
ج) برای سرکوب نفس با تعارفات و مهربانیهای خیلی‌ها از جمله نزدیکان مخالفت می‌کردم و نه از مال دنیا چیزی می‌خواستم زیاده بر کمترین نیازهایم داشته باشم و نه از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌های خوش‌مزه‌اش می‌خواستم بخورم (بیشتر قبل از آنکه غول نفس به میزان قابل توجهی بزرگ شود). در این میان هم دل برخی از این کارهای من شکست، برخی هم گمان می‌کردند من ال ایشان را حلال نمی‌دانم و بهشان بر میخورد، گروهی هم نگران حال خودم بودند که پوست روی استخوان شده بود. خلاصه مدام از همه اصرار بود و از حقیر انکار. در دل ناراحت بودم که واقعاً راه خداوند اینقدر ناراحت کردن اطرافیان را دارد؟ نباید داشته باشد.
تا قبل از این معضلات از مفاهیم عمیق تشیع چیز زیادی نمی‌دانستم، اصلاً جایگاه امام را نمی‌دانستم، مدام عرفا را تقدیس می‌کردم و امامان شیعه هم به نظرم حداکثر همانقدر ارزش داشتند و نمی‌دانستم چطور ممکن است یک نفر مقامش از کسی که تمام عمرش را ریاضت کشیده و در کاری که اینقدر برای من سخت است جلو رفته است بیشتر باشد. اگر بود هم لابد زیاد نبود. ولی وقتی معضلات فوق درگیرم کرد و دربدر دنبال چاره بودم در صحن حرم رضوی جمله‌ای از معصوم علیه‌آلسلام به گوشم رسید که تکانم داد، اینکه اسلام دین تعادل است. ناگهان نگاهی فوری به تمام کارهای خودم و تمام آن عرفای به نامی که متأسفانه هنوز در کتابهای ادبی اسمشان به خوبی یاد می‌شود افتادم و جز افراط و تفریط چیز زیادی ندیدم. بعدها سعی کردم سنت پیامبر خدا صل‌الله‌علیه‌و‌آله را دنبال کنم، یعنی مثلاً بخورم ولی یک قاشق قبل از سیر شدن از خوردن دست بکشم. تازه فهمیدم سختی راه خدا در چیست! تا قبل از آن ترجیح می‌دادم از چیزی که دوست دارم اصلاً نخورم تا اینکه بخورم ولی زیاده‌روی نکنم! نخوردن ساده‌تر از به اندازه خوردن بود. بعدترها که به احکام خداوند و حکمت‌هایش فکر می‌کردم و احادیث را می‌خواندم دیدم که شهوات را خداوند به عبث به انسان نداده است که ما سرکوبش کنیم و هرکدام جایگاه خود را دارند که باید در آن جایگاه ارضا شوند، مثل اینکه وقتی میل به مزه‌ای داریم (اگر ذائقه‌امان با غذهای مصنوعی معاصر فاسد نشده باشد) یعنی بدنمان به برخی املاح و ... نیاز دارد که از خوردن به اندازه‌ی کافی غذاهای حاوی آن مواد برطرف می‌شود و اصطلاحاً برطرف شدن میل را سیر شدن می‌گوییم (الآن سیر شدن گاهی تعبیر به جا نداشتن شکم می‌شود البته!).
چون شما هم دارید مراقبه‌ی شدید می‌کنید تمام اعمالتان را گفتم حواستان باشد که باید مو به مو احکام خداوند و توصیه‌های اهل بیت علیهم‌السلام را پیگیری نمایید و هرجا گمان کردید که می‌توانید از ایشان سبقت هم بگیرید بدانید که دارید به افراط در دین خدا دچار می‌شوید. شاید بخاطر همین است که عرفای شیعه همگی تأکید بسیاری دارند به داشتن استاد در عرفان و البته عرفان باید بعد از شریعت و در راستای شریعت باشد نه جایگزین آن. یعنی اولین قدم در عرفان ترک محرمات و انجام واجبات است، گاهی قدم‌ها از پس این مرحله است. مثل حقیری که هنوز در انجام واجبات و ترک محرمات بگیر نگیر دارد در مقام عمل عرفان هنوز شروع نشده است، هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم ...
اینکه فرموید در خانه مشکلی ندارید احتمالاً به این معنی است که مشکلات بیان شده در بالا را ندارید و مسیرتان درست است و اگرچه این نیاز شما به استاد واصل به خدا را نفی نمی‌کند ولی حداقل جای امیدواری زیادی دارد که تابحال راه را درست رفته باشید. اما بدانید که نفس پیچیدگی‌های زیادی دارد، درست کاری را که مطمئن هستیم برای خداست وقتی انجامش تمام می‌شود و مدتی بعد مرورش می‌کنیم می‌بینیم که در اصل برای فلان دلیل انجامش داده بودیم و حواسمان نبود و گمان می‌کردیم که برای خداست. انگار که نفس انسان یک سیستم دفاعی هوشمند داشته باشد که نگذارد راحت یک کار درست را تر و تمیز فقط برای بندگی خداوند انجام دهیم.

در مورد اینکه در باره‌ی نامحرم گفتید، بحث از این هم فراتر است. اگر روی خودتان مدتی دقت کنید احتمالاً شما هم این موضوع را بهتر درک می‌کنید. در یک جمع که هم خانم هست و هم آقا یک هیجانی در عمق وجود هست که مانع آرامش روان است ولی اگر از شخص در این محیط سؤال شود که آیا هیجانی دارید انکار می‌کند، مثل کسی که یک صدای مداوم در گوشش باشد و دیگر آن را نمی‌شنود تا اینکه صدا قطع شود، بعد تازه می‌گوید یک صدایی بود که الآن نیست! حقیر آن موقع که نگاهم به کنترلم درآمده بود از حضور نامحرم این به هم خوردن آرامش را کامل احساس می‌کردم. بعدها دیدم که در محیط‌های کاملاً مردانه خیلی آرامش بیشتری دارم. خیلی عجیب است که دیدم در حضور نامحرم خلوص کارهایم به شدت کم می‌شد، انگار که بر خلاف میلم هر کاری که می‌کردم مقداری از آن برای جلب توجه ایشان بوده است! حتی خیلی‌وقتها آن نامحرم‌ها را نمی‌شناختم یا اگر میشناختم می‌دانستم که برایم مناسب هم نیستند که توجهشان مطلوبم باشد ولی باز ...! گاهی آدم به نفسش که نگاه می‌کند از چیزی که هست خجالت می‌کشد. خدا کند که روزی نگاه نفس به ملکوت افتد و از این ظاهر کثیف نگاه بردارد تا اماره‌ بودنش را با مطمئنه بودن جایگزین کند. موقع انتخاب کار خیلی سعی کردم محیطی کاملاً مردانه پیدا کنم که جوّش هم غربزده روشنفکرمآب نباشد و شکر خداوند منان محل کارم الآن مردانه است و پر از مؤمنانی که جوّ را پر کرده‌اند از یاد خدا، الحمدلله. ان شاء الله با نجات از جوّ دانشگاه شما هم کار مناسبی پیدا کنید که از شر جوّ فرهنگی آخرالزمان حفظتان کند و کمتر آتش در دستتان آزارتان دهد. در حدیث است که کسی که می‌تواند در خانه بماند بهتر است که بماند، یعنی کار در خانه پیدا کنید و سالم بمانید بهتر است از اینکه بخاطر پیشرفت مادی و مقامی تن به هر کار و هر محل کاری بدهید. البته ظرفیت انسان‌ها متفاوت است و ان شاء الله هرآنچه خیرتان است نصیبتان شود و بر نعمات خداوند هرچه که بد شکرگزار باشید

اینها نکاتی بود که در کنار پاسخ کارشناس محترم به ذهنم رسید.
روی دعایتان حساب می‌کنم Smile

[="DarkOrchid"]

owari;505337 نوشت:
روی دعایتان حساب می‌کنم

هزار دعا هم کم هست :Gol::Gol:[/]

asad;503039 نوشت:
سلام!
وقتی آژیر خطر میشنویم سریع به پناهگاه میریم! وقتی چشممون به نامحرم میفته سریع کجا بریم؟ دقیقا چیکار کنیم که عمل کرده باشیم و زبانی نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟
من مغازه دار هستم و با خانم ها سروکار دارم باید چیکار کنم که حکم رفتن به اون پناهگاه رو داشته باشه و مصداق این حرف شما نشم؟؟؟

سلام علیکم مؤمن!
در قرآن به پناهگاهی اشاره شده که در حدیث توضیح داده شده است، ما که پناه بردیم خیلی مناسب و خوب بود و سریع جواب داد شما هم پناه ببرید حتماً مفید است:

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُ‌وا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُ‌ونَ [الأعراف، ۲۰۱]
كسانى كه پرهيزگارى كردند چون وسوسه‌اى از شيطان به آنان رسد [خداى را] ياد كنند، پس آنگاه بينايان باشند.

سؤال اینجاست که باتقایان چه ذکری بگویند که برایشان رفع شیطان و در نتیجه رفع وسوسه نماید؟

التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: ۳۹۶-۳۹۸
ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ... أَلَا فَاذْكُرُوا يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ، مُحَمَّداً وَ آلَهُ عِنْدَ نَوَائِبِكُمْ وَ شَدَائِدِكُمْ لِيَنْصُرَ اللَّهُ بِهِ مَلَائِكَتَكُمْ عَلَى الشَّيَاطِينِ الَّذِينَ يَقْصِدُونَكُمْ.
فَإِنَّ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْكُمْ مَعَهُ مَلَكٌ عَنْ يَمِينِهِ يَكْتُبُ حَسَنَاتِهِ، وَ مَلَكٌ عَنْ يَسَارِهِ يَكْتُبُ سَيِّئَاتِهِ، وَ مَعَهُ شَيْطَانَانِ مِنْ عِنْدِ إِبْلِيسَ يُغْوِيَانِهِ، فَإِذَا وَسْوَسَا فِي قَلْبِهِ، ذَكَرَ اللَّهَ وَ قَالَ:
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ، خَنَسَ الشَّيْطَانَانِ- ثُمَّ صَارَا إِلَى إِبْلِيسَ فَشَكَوَاهُ وَ قَالا لَهُ: قَدْ أَعْيَانَا أَمْرُهُ، فَأَمْدِدْنَا بِالْمَرَدَةِ. فَلَا يَزَالُ يُمِدُّهُمَا حَتَّى يُمِدَّهُمَا بِأَلْفِ مَارِدٍ، فَيَأْتُونَهُ، فَكُلَّمَا رَامُوهُ ذَكَرَ اللَّهَ، وَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ- لَمْ يَجِدُوا عَلَيْهِ طَرِيقاً وَ لَا مَنْفَذاً.
قَالُوا لِإِبْلِيسَ: لَيْسَ لَهُ غَيْرُكَ تُبَاشِرُهُ بِجُنُودِكَ- فَتَغْلِبَهُ وَ تُغْوِيَهُ، فَيَقْصِدُهُ إِبْلِيسُ بِجُنُودِهِ.
فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لِلْمَلَائِكَةِ: «هَذَا إِبْلِيسُ قَدْ قَصَدَ عَبْدِي فُلَاناً، أَوْ أَمَتِي فُلَانَةَ بِجُنُودِهِ أَلَا فَقَاتِلُوهُمْ» فَيُقَاتِلُهُمْ بِإِزَاءِ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ مِنْهُمْ، مِائَةُ [أَلْفِ‏] مَلَكٍ، وَ هُمْ عَلَى أَفْرَاسٍ مِنْ نَارٍ- بِأَيْدِيهِمْ سُيُوفٌ مِنْ نَارٍ وَ رِمَاحٌ مِنْ نَارٍ، وَ قِسِيٌّ وَ نَشَاشِيبُ «1» وَ سَكَاكِينُ وَ أَسْلِحَتُهُمْ مِنْ نَارٍ، فَلَا يَزَالُونَ يُخْرِجُونَهُمْ وَ يَقْتُلُونَهُمْ بِهَا، وَ يَأْسِرُونَ إِبْلِيسَ، فَيَضَعُونَ عَلَيْهِ تِلْكَ الْأَسْلِحَةِ- فَيَقُولُ: يَا رَبِّ وَعْدَكَ وَعْدَكَ، قَدْ أَجَّلْتَنِي إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ.
فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لِلْمَلَائِكَةِ: «وَعَدْتُهُ أَنْ لَا أُمِيتَهُ، وَ لَمْ أَعِدْهُ أَنْ لَا أُسَلِّطَ عَلَيْهِ السِّلَاحَ وَ الْعَذَابَ وَ الْآلَامَ، اشْتَفُوا «2» مِنْهُ ضَرْباً بِأَسْلِحَتِكُمْ فَإِنِّي لَا أُمِيتُهُ» فَيُثْخِنُونَهُ بِالْجِرَاحَاتِ ثُمَّ يَدْعُونَهُ، فَلَا يَزَالُ سَخِينَ الْعَيْنِ «3» عَلَى نَفْسِهِ- وَ أَوْلَادِهِ الْمَقْتُولِينَ- وَ لَا يَنْدَمِلُ شَيْ‏ءٌ مِنْ جِرَاحَاتِهِ- إِلَّا بِسَمَاعِهِ أَصْوَاتَ الْمُشْرِكِينَ بِكُفْرِهِمْ.
فَإِنْ بَقِيَ هَذَا الْمُؤْمِنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ ذِكْرِهِ، وَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، بَقِيَ عَلَى إِبْلِيسَ تِلْكَ الْجِرَاحَاتُ، وَ إِنْ زَالَ الْعَبْدُ عَنْ ذَلِكَ، وَ انْهَمَكَ فِي مُخَالَفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعَاصِيهِ، انْدَمَلَتْ جِرَاحَاتُ إِبْلِيسَ، ثُمَّ قَوِيَ عَلَى ذَلِكَ الْعَبْدِ حَتَّى يُلْجِمَهُ- وَ يُسْرِجَ عَلَى ظَهْرِهِ وَ يَرْكَبَهُ، ثُمَّ يَنْزِلُ عَنْهُ وَ يُرْكِبُ عَلَى ظَهْرِهِ شَيْطَاناً مِنْ شَيَاطِينِهِ، وَ يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ:
أَ مَا تَذْكُرُونَ مَا أَصَابَنَا مِنْ شَأْنِ هَذَا ذَلَّ وَ انْقَادَ لَنَا الْآنَ حَتَّى صَارَ يَرْكَبُهُ هَذَا.
ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: فَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تُدِيمُوا عَلَى إِبْلِيسَ سُخْنَةَ عَيْنِهِ- وَ أَلَمَ جِرَاحَاتِهِ فَدَاوِمُوا عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ ذِكْرِهِ، وَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ إِنْ زِلْتُمْ عَنْ ذَلِكَ كُنْتُمْ‏ أُسَرَاءَ إِبْلِيسَ فَيَرْكَبُ أَقْفِيَتَكُمْ «1» بَعْضُ مَرَدَتِهِ «2».

در این حدیث که در بحارالأنوار و البرهان هم آمده ذکر شده است که هرکه بگوید «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ» شیاطین به او راه نمی‌یابند، به سراغ ابلیس می‌روند که چاره کند و او لشگریان اضافه می‌فرستد و باز مؤمن این ذکر را می‌گوید و آنها راه نمی‌یابند تا اینکه شیاطین به ابلیس می‌گویند فقط خودت از پس او برمی‌آیی و ابلیس خودش به همراه لشگریانش به سراغ آن مؤمن می‌اید و اگر باز همین ذکر بیان شد خداوند لشگری از فرشتگانش را به کمک مؤمن می‌فرستد که شیاطین را و فرزندان ابلیس را می‌کشند و قصد ابلیس را هم می‌کنند که ابلیس با حال زار به خداوند می‌گوید که به من مهلت داده‌ای خداوند هم میفرماید از مرگ مهلت داری نه از جراحت و فرشتگان آسیب بسیار بر او وارد می‌کنند و شیاطین باقی‌مانده دست خالی از میدان جنگ برمیگردند درحالیکه هم عزادارند و هم منتظر فرصت انتقام. پس اگر مؤمن یک سره این ذکر را داشته باشد و از بدیها دوری بجوید ابلیس پیوسته در رنج شکست خود باشد اما اگر آن مؤمن به گناهی روی کرد و از سپر محافظت خداوند بیرون شد ابلیس و جنودش فرصت را غنیمت شمرده و بر پشت او یکی پس از دیگری سوار می‌شوند و سعی دارند تا انتقام خود را به سختی از او بگیرند. البته بدیهی است که این ذکر برای کسی اثر خواهد داشت که در زمان انجام گناه در دل آرزوی انجام گناه را نداشته باشد و برای گفتن این ذکر باید حواسش باشد که گفتن آن یعنی اعلام جنگی خونین به ابلیس و باید مراقب خود از بعد از آن بیشتر باشد.

اینها تنها اذکار موجود نست، کلاً صلوات بر پیامبر خدا صل‌الله‌علیه‌وآله و لعن دشمنان آنها راه مناسبی برای دور شدن از وساوس است، ذکر لا حول و لا قوة الا بالله هم ذکر بلندی است که در تفسیر ان آمده «َ لَا حَوْلَ عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِلَّا بِعِصْمَتِهِ وَ لَا قُوَّةَ عَلَى طَاعَتِهِ إِلَّا بِعَوْنِهِ». در حدیث دیگری هم آمده که:
وَ سَأَلْتُ الْعَالِمَ ع عَنِ الْوَسْوَسَةِ وَ إِنْ كَثُرَتْ قَالَ لَا شَيْ‏ءَ فِيهَا تَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ «1» وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه‏

حرز امام علی علیه‌السلام هم جملات تکان‌دهنده‌ای دارد که نوشته شده همراه دارنده‌ی آن از بسیاری آفات از جمله وساوس در امان خواهد بود. مسائل دیگری هم هست مثل اینکه شستن سر با سدر وسوه را ۴۰ روز از انسان دور می‌کند. دور شدن وسوسه البته به معنای معصوم شدن از گناه نیست، یعنی اگر کسی بخواهد گناه نکند وسوسه که نباشد ایمن است مگرنه کسی که دوست داشته باشد گناهی را بکند وسوسه نیاز ندارد و خودش راغب هست و اغوای اضافه نمی‌خواهدک.

خداوند در این جنگ با شیاطین ظاهر و باطن کمکتان کند و با دعای شما ما رو هم کمک کند.

عقل فعال;501743 نوشت:
فشارهای نفس...
هرکس بتواند بر شهوت و هواهای نفسانی خود غلبه کند گویی به تنهایی لشگری را شکست داده!! حالا خوبه نفس...هواست انقدر قویه مثل یک لشگره در برابرت...:Cheshmak: بدور از شوخی من شک دارم از هر یک میلیارد نفر یک نفر بتونه جلو نفسشو کامل کامل بگیره.......هرکس بتونه واقعا بدرجات عظیمی میرسه بسرعت نور.......

آبـرنـگـ;505189 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]درود :Gol:
منظور بنده این نبود که کسانی که به مقام‌های عرفانی نرسیده‌اند، نفس خود را آزاد بگذارند و هوسرانی بکنند؛ بلکه منظور این بود که می‌توانند با راهی که زیان آن کم‌تر است، با نفس خود کنار بیایند؛ زیرا توانایی ایستادن در برابر نفس را ندارند و اگر بخواهند با وی با کارهایی همچون روزه‌گرفتن یا نماز مستحبی خواندن در بیفتند، دین‌زدگی شدید را تجربه خواهند کرد.

[=Microsoft Sans Serif]

باسلام و تشکر بابت توضیحات:Gol:

دقیقا همینطور هست که میفرمایید . ایمانهای افراد سطوح مختلف دارد و لازم هست به هر کسی مطابق با ظرفیت خود نسخه ای داده شود.

اما این تجربیات هم بسیار مفید است و گمان نکنم هر کسی تویق انجام آن را داشته باشد.

گاهی هم همین چیزهایی که فرمودید، سبب دین گریزیست ، امتحانی است برای انسانها تا مشخص شود که چه اندازه در ایمانشان صادقند.


أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ


آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مى‏ شويد، بى‏ آنكه خداوند جهادگران و شكيبايان شما را معلوم بدارد؟

جنگ با نفس هم از مصادیق جهاد است (جهاد اکبر) و اگر کسی بخواهد با مستحبات از دین برگردد ملامتی بر مبلغین نیست و مشکل از جانب خودش میباشد.

[=Microsoft Sans Serif]

آبـرنـگـ;505189 نوشت:
آدم‌های ساده، دارای عقل معاش هستند و این‌گونه از عقل، اگرچه می‌داند چه چیزی خوب، و چه چیزی بد است؛ ولی در زمان روبرو شدن با سختی‌ها، به دلیل ضعیف بودن، عقل معاش از کار می‌افتد و دیگر نمی‌تواند فرمانی استوار و بازدارنده بدهد تا زمانی که کار انجام شود و پس از آن است که دوباره عقل به کار می‌افتد و آغاز به سرزنش کردن فرد می‌کند؛ ولی اگر دوباره همان شرایط ایجاد شود، بازهم عقل از کار می‌افتد و ... زیرا عقل معاش، توانایی ایستادن در برابر وسوسه‌ی نفس را ندارد.

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]نمـی‌تــازد ایـن نفسِ سـرکـش چنــان
[/TD]
[TD]کـــه عقلــش تـوانـد گــرفـتن عنــان
[/TD]
[TD="align: left"]کـه با نفس و شـیطان، بـرآیـد بـه زور؟
[/TD]
[TD]مصــــاف پلـنـگـــــان، نـیـاید ز مــــو


[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

چرا آدمهای ساده؟ باید گفت ادمهایی که ایمان و اراده ضعیف تری دارند. چون تنها آن دسته ای از انسانها میتوانند دربرابر خواهشهای نفسانی مقاومت کنند که ایمان مستحکمی دارند...

[=Microsoft Sans Serif]

آبـرنـگـ;505189 نوشت:
آیه‌های قرآن، ظاهر و باطنی دارند؛ اگر به ظاهر قرآن بخواهیم نگاه کنیم، تناقض‌های زیادی در آن می‌توان دید.
برای نمونه: در جایی می‌گوید: «هر بدی و نیکی‌ای که به شما می‌رسد، از سوی خداست» و بلافاصله پس از آن می‌گوید: «هر بدی که به شما می‌رسد، از سوی خود شماست».

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]حــرف قــرآن را بـدان کـه ظاهــری‌سـت
[/TD]
[TD]زیـرِ ظاهــر، بـاطنـی بـس قــاهـری‌سـت


[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

عفت ورزی یک امر کلی هست به عموم انسانها و هیچ آیه ای در قرآن کریم ظاهر این آیه شریفه (فالیستعفف...) را نقض نمیکند...

اگر هست لازمه دربارش بحث کنید چون اینگونه برهان آوردن نمیتواند چیزی را ثابت کند و عیبش هم اینست که میگوید به اوامر و نواهی الهی در قرآن کریم اعتماد و اعتنا نکنید چون ممکن است باطن آیه چیز دیگری باشد....
[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]

آبـرنـگـ;505189 نوشت:
این‌کار برای زنان ساده‌تر است (اگرچه آن‌هم سختی‌هایی دارد) ولی برای مردان، کاری بسیار سخت است که از هیچ راهی جز، بالا بردن معرفت (به‌‌دست آوردن عقل معاد)، نمی‌توانند آنرا مهار کند.


شما میفرمایید برای زنان ، گناه نکردن ساده تر از مردان است؟ این عقیده به دلایل مختلف صحیح نیست.

در کل نمیشود گفت که این کار برای چه کسانی ساده است و برای چه کسانی ساده نیست. ...

ممکن هست برای بعضی از زنان ساده تر از بعضی از مردان باشد. ممکن هم هست برای گروهی از مردان خیلی ساده تر از گروهی از زنان باشد و این برمیگردد به میزان ایمان و تقوای اشخاص نه جسم و روان افراد.

وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا

و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرون‏ شدنى قرار مى‏ دهد
فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى‌ (5)

امّا آنکه [ حقّ خدا را ] داد و پروا داشت ،

وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى‌ (6)

و [ پاداش ] نیکوتر را تصدیق کرد ،

فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى‌ (7)
بزودى راهِ آسانى پیش پاى او خواهیم گذاشت .


وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنَى‌ (8)


و امّا آنکه بخل ورزید و خود را بى‏نیاز دید ،

وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنَى‌ (9)

و [ پاداش ] نیکوتر را به دروغ گرفت ،

فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى‌ (10)

بزودى راهِ دشوارى به او خواهیم نمود .

اما یک دلیل: همان امری که باعث میشود شما سختی حفظ عفت را به آقایان نسبت دهید، همان امر از سوی ایشان میتواند بعضی از زنان را به سادگی تحت تاثیر قرار داده و در مقابل شکننده نماید و مسبب ویرانی ایمان آنها شود.

و همینطور عوامل متعدد دیگری هست که بهتره کارشناسان در موردش نظر دهند... پس کار برای خانمها هم ساده نیست و عوامل گوناگون پیمودن این مسیر را برایشان صعب و سخت میکند.

عواملی که عمدتا برای مردها وجود ندارد و ایشان هم میتوانند بگویند که حفظ تقوا برای زنان سختتر از مردان هست. مثلا اینکه آدم از گرسنگی میمیرد اما از رفع نکردن نیاز جنسی کسی تا بحال نمرده...

مهمترین بالاترین پرافتخارترین با ارزش ترین ارزان ترین پرثمر ترین زیباترین برترین حالت ممکن برای انسان این است که تحت هر شرایطی خدا با اوست و در قلب است...اگر انسان به این حقیقت برسید که در اوج گناه چه در اوج پاکی و ایمان خداست بهترین عشق برای او...اگر بفهمد که هیچ چیز جز خدا مهم نیست آنگاه مابقی اعمال او خودبخود اوج ریاضت نفس می شوند ولو گناهان کبیره....الله مبدل گناهان است...پس بیشتر از اینکه بفکر ترک گناه و انجام ثواب باشیم بهتر است فقط به فکر خود خدا باشیم آنگاه همه چیز داریم

parhann;505171 نوشت:
سلام
مقاله ای دیشب خوندم در همین سایت .. که برام جالب بود..

از بزرگی نقل شده بود... بزرگترین فاکتور توجه هست.. توجه. توجه توجه
توجه به حضور خدا
امام عصر
دیدن اعمال ما توسط مومنان در روز قیامت
توجه به دریافت نتیجه عمل و..

با عرض سلام و تشکر از پاسخ شما

البته اینکه فرمودید ، یعنی توجه به حضور خدا و ایمان به آمدن قیامت که یوم تبلی السرائر هست ، چیزیست که اکثریت مومنین رعایت میکنند و جزئی از زندگیشان هست.. اما عواملی باعث میشود که به خود جرات گناه دهند از جمله این عوامل مهربانی خداوند پرده پوشی او و عالم بودن بر احوال انسانهاست و اینکه خواهد بخشید...

یا توجیهات دیگری که میشنویم. مثل این توجیه که خداوند زیبایی را دوست دارد و زیباییها را برای ما انسانها آفریده تا از آن بهره بریم نه اینکه بپوشانیم و مخفی کنیم...

.امین.;505384 نوشت:
با عرض سلام و تشکر از پاسخ شما

...مثل این توجیه که خداوند زیبایی را دوست دارد و زیباییها را برای ما انسانها آفریده تا از آن بهره بریم نه اینکه بپوشانیم و مخفی کنیم...

بله دوست عزیز برداشت سطحی نتیجه ی خوبی نداره..
بخشی از منظور خداوند از اینکه زینت خودتون رو درمساجد استفاده کنید همین این هست که زیبایی و لباس زیبا و ظاهر زیبای خودرا هنگامه ملاقات با او بکار ببریم.. عطر خوب.. عطری که در عروسی ها به خودمون میزنیم.. نه اینکه برای نماز اورانیوم غنی شده بزنیم برای عروسی عطری و اسپری که از نظرما خوش بو تره.. یا امثال دیگه، لباس شیک و تمیز.. نه اینکه فقط برای ملاقات با انسانها بکار برن..!

[="Microsoft Sans Serif"]درود :Gol:

.امین.;505379 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
گاهی هم همین چیزهایی که فرمودید، سبب دین گریزیست ، امتحانی است برای انسانها تا مشخص شود که چه اندازه در ایمانشان صادقند.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ
آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مى‏ شويد، بى‏ آنكه خداوند جهادگران و شكيبايان شما را معلوم بدارد؟
جنگ با نفس هم از مصادیق جهاد است (جهاد اکبر) و اگر کسی بخواهد با مستحبات از دین برگردد ملامتی بر مبلغین نیست و مشکل از جانب خودش میباشد.

شکی در این نیست که کسی بدون سختی کشیدن، به چیزی نمی‌رسد.
برای نمونه: یک بدنساز، تا وزنه‌های سنگین نزند، بدنی آماده و نیرومند، نخواهد داشت؛ ولی یک تازه‌کار نباید این گمان را بکند که من نیز، باید همانند آن بدنسازِ حرفه‌ای، وزنه‌های سنگین بزنم؛ بلکه باید در اندازه‌ی توان خود، انتظار نیرو از بدنش داشته باشد..
آدمی کم‌کم باید بر نفسش چیره شود و این ممکن نیست که به یک‌باره بتواند وی را فرمانبردار خود کند.
نقل قول:
[=Microsoft Sans Serif]چرا آدمهای ساده؟ باید گفت ادمهایی که ایمان و اراده ضعیف تری دارند. چون تنها آن دسته ای از انسانها میتوانند دربرابر خواهشهای نفسانی مقاومت کنند که ایمان مستحکمی دارند...

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]منظور از «ساده» آدم‌هایی است که به مقام‌های عرفانی نرسیده‌اند.
نقل قول:
عفت ورزی یک امر کلی هست به عموم انسانها و هیچ آیه ای در قرآن کریم ظاهر این آیه شریفه (فالیستعفف...) را نقض نمیکند...

بله؛ عفت ورزی، امری بسیار مهم و زیباست؛ یک جوان می‌تواند چشمانش را به هرکسی ندوزد (که هم در زندگی پیروز خواهد شد و هم در آخرت) انجام این‌کار، اگرچه سخت است، ولی باعث دین‌زدگی نمی‌شود.
نقل قول:
اگر هست لازمه دربارش بحث کنید چون اینگونه برهان آوردن نمیتواند چیزی را ثابت کند و عیبش هم اینست که میگوید به اوامر و نواهی الهی در قرآن کریم اعتماد و اعتنا نکنید چون ممکن است باطن آیه چیز دیگری باشد....
[=Microsoft Sans Serif]
این گفتار در مورد «وسوسه‌ی شهوانی» است که آوردن آن آیه، ممکن است باعث چنین برداشتی شود که هرکس نمی‌تواند همسر بگیرد، باید کاملا نیاز جنسی خود را (که نیازی ذاتی است و نمی‌شود چنین نیازی را نادیده گرفت) نادیده بگیرد.
این برای هرکسی، انجام شدنی نیست و فرد، به زودی از زیر آن شانه خالی می‌کند؛ آن آیه، منظورش برای همه‌ی مردم، در سطوح متفاوت است.
  • یکی می‌تواند عفت نفس داشته باشد.
  • یکی می‌تواند عفت چشم داشته باشد (ولی کاملا نتواند نفس را مهار کند).
  • یکی در گفت و گو با غریبه‌ها، عفت‌ورزی و حدود را رعایت می‌کند.
  • و ...
منظور بنده هم این بود که آن آیه، نمی‌گوید همه‌ی کسانی که نمی‌توانند همسری برگزینند، عفت کامل بورزند (که بیشتر از آن آیه چنین برداشت می‌کنند).

نقل قول:
شما میفرمایید برای زنان ، گناه نکردن ساده تر از مردان است؟ این عقیده به دلایل مختلف صحیح نیست.

در زمینه‌ی «شهوت جنسی» بله؛ زنان آسان‌تر می‌توانند خودداری کنند. اگرچه آنان نیز نمی‌توانند به صورت کامل، غریزه‌ی خود را نادیده بگیرند (چون برای آنان نیز، نیازی ذاتی است) ولی نیاز جنسی در زنان، بسیار کم‌تر نمایان می‌شود -مگر آنکه مردی را بسیار دوست داشته باشند؛ که در آن‌صورت، نیاز جنسی زن، از نیاز مردان نیز، شعله‌ورتر می‌شود؛ ولی تنها با دیدن آن مرد تحریک می‌شوند.
اما مردان با دیدن هر زنی، تحریک می‌شوند؛ مگر آنکه زنی را بسیار دوست داشته باشند که در این‌صورت، از نظر احساسی، از زنان نیز، احساسی‌تر می‌شوند و تنها با دیدن آن‌زن، تحریک می‌شوند (که البته چنین چیزهای، خیلی کم است).
نقل قول:
در کل نمیشود گفت که این کار برای چه کسانی ساده است و برای چه کسانی ساده نیست
ممکن هست برای بعضی از زنان ساده تر از بعضی از مردان باشد. ممکن هم هست برای گروهی از مردان خیلی ساده تر از گروهی از زنان باشد و این برمیگردد به میزان ایمان و تقوای اشخاص نه جسم و روان افراد.
اما یک دلیل: همان امری که باعث میشود شما سختی حفظ عفت را به آقایان نسبت دهید، همان امر از سوی ایشان میتواند بعضی از زنان را به سادگی تحت تاثیر قرار داده و در مقابل شکننده نماید و مسبب ویرانی ایمان آنها شود.

زن و مرد، هرکدام در زمینه‌ای ویژه‌ی جنس خود، سستی دارند.
مردان، در زمینه‌ی جنسی، بسیار سست هستند و زنان، در زمینه‌ی احساسی؛ که مهار کردن هردوی اینان سخت است.
ولی چون این گفتار در مورد «غریزه‌ی جنسی» بود، بنده گفتم که این‌کار برای زنان، ساده‌تر است.
نقل قول:
عواملی که عمدتا برای مردها وجود ندارد و ایشان هم میتوانند بگویند که حفظ تقوا برای زنان سختتر از مردان هست. مثلا اینکه آدم از گرسنگی میمیرد اما از رفع نکردن نیاز جنسی کسی تا بحال نمرده...

نمی‌توان گفت که کسی از این راه نمی‌میرد؛ زیرا آدمی که گرسنه است، نمی‌تواند نانی به دست بیاورد و در گذر زمان، می‌میرد (چون توان سیر کردن خود را ندارد) ولی کسی که گرسنه‌ی جنسی باشد، به آسانی می‌تواند خود را سیر کند و با این وجود، وی نمی‌گذارد که به مرز مردن برسد.
ولی اگر کسی را در این زمینه، از بیرون سرکوب کنند و با زور نگذارند که نیاز خود را برآورده کند، تعادل روانی خود را از دست می‌دهد و ممکن است به مرگ نیز برسد (البته در صورتی که جنس مخالف خود را ببیند؛ نه اینکه در غاری باشد که چیزی نبیند).

آبـرنـگـ;505428 نوشت:
[="Microsoft Sans Serif"][=13]درود :Gol:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
با عرض سلام. (سلام از نامهای خداوند و کلمه ی دعایی است جهت عافیت طلبی و سلامت برای فرد مخاطبمان ):Gol:


آبـرنـگـ;505428 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]این گفتار در مورد «وسوسه‌ی شهوانی» است که آوردن آن آیه، ممکن است باعث چنین برداشتی شود که هرکس نمی‌تواند همسر بگیرد، باید کاملا نیاز جنسی خود را (که نیازی ذاتی است و نمی‌شود چنین نیازی را نادیده گرفت) نادیده بگیرد.

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
منظور شما از اینکه چنین برداشتی غلط هست چیست؟
اگر منظورتان از نادیده نگرفتن نیاز جنسی روی آوردن به خودارضایی و گناهانی از این دست میباشد که در اینباره اگر به فتاوای علما رجوع شود هیچ مرجعی اجازه اطفاء شهوت از غیر همسر را نداده است و تنها راهی که اشکالی بر آن وارد نیست احتلام است .

آبـرنـگـ;505428 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]این برای هرکسی، انجام شدنی نیست و فرد، به زودی از زیر آن شانه خالی می‌کند؛ آن آیه، منظورش برای همه‌ی مردم، در سطوح متفاوت است.
  • یکی می‌تواند عفت نفس داشته باشد.
  • یکی می‌تواند عفت چشم داشته باشد (ولی کاملا نتواند نفس را مهار کند).
  • یکی در گفت و گو با غریبه‌ها، عفت‌ورزی و حدود را رعایت می‌کند.
  • و ...
منظور بنده هم این بود که آن آیه، نمی‌گوید همه‌ی کسانی که نمی‌توانند همسری برگزینند، عفت کامل بورزند (که بیشتر از آن آیه چنین برداشت می‌کنند).

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

شما چگونه و از کجا متوجه شدید که منظور ایه این نیست که کسانیکه نمیتوانند همسر اختیار کنند میتوانند عفت کامل نورزند؟

لااقل باید بوسیله یک آیه دیگر این سخن خود را اثبات کنید. برعکس هم در این آیه شریفه و هم در آیات دیگری تاکید بر عفت نفس عفت چشم و عفت سخن گفتن با نامحرم شده و هیچ استثنایی هم برای احدی قائل نشده...
اگر به این تفسیر جنابعالی باشد پس زنا هم برای بعضیها حلال میشود چون برای خیلیها عدم ارتباط با جنس مخالف غیرممکن هست...


آبـرنـگـ;505428 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]در زمینه‌ی «شهوت جنسی» بله؛ زنان آسان‌تر می‌توانند خودداری کنند. اگرچه آنان نیز نمی‌توانند به صورت کامل، غریزه‌ی خود را نادیده بگیرند (چون برای آنان نیز، نیازی ذاتی است)
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]ولی نیاز جنسی در زنان، بسیار کم‌تر نمایان می‌شود -مگر آنکه مردی را بسیار دوست داشته باشند؛ که در آن‌صورت، نیاز جنسی زن، از نیاز مردان نیز، شعله‌ورتر می‌شود؛ ولی تنها با دیدن آن مرد تحریک می‌شوند.
اما مردان با دیدن هر زنی، تحریک می‌شوند؛ مگر آنکه زنی را بسیار دوست داشته باشند که در این‌صورت، از نظر احساسی، از زنان نیز، احساسی‌تر می‌شوند و تنها با دیدن آن‌زن، تحریک می‌شوند (که البته چنین چیزهای، خیلی کم است).
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]زن و مرد، هرکدام در زمینه‌ای ویژه‌ی جنس خود، سستی دارند.
مردان، در زمینه‌ی جنسی، بسیار سست هستند و زنان، در زمینه‌ی احساسی؛ که مهار کردن هردوی اینان سخت است.
ولی چون این گفتار در مورد «غریزه‌ی جنسی» بود، بنده گفتم که این‌کار برای زنان، ساده‌تر است.
[=Microsoft Sans Serif]

در اینباره بنده نظری ندارم و نمیدانم دقیقا حرف شما را

[=Microsoft Sans Serif] علم[=Microsoft Sans Serif] تایید میکند یا نه اما از جهات دیگر میتوان این سخن را رد کرد...
[=Microsoft Sans Serif]
مثلا این سخنان شما به معنای بی عدالتی خداوند میباشد.

یعنی نعوذبالله خداوند متعال شرایط و ابزار ارتکاب گناه را در مردان بیشتر از زنان قرار داده.

پس برای زنان به بهشت رفتن آسانتر و برای مردان سخت تر است. در صورتیکه برای هر دوی اینها تا یک سن مشخصی ازدواج مقدور نیست.

مثلا یک پسری که در سن 25 سالگی ازدواج میکند با دختری که در همین سن ازدواج میکند را در نظر بگیرید. سخن شما به این معناست که شرایط برای به جهنم رفتن پسر آماده تر است تا برای جهنمی شدن دختر.

بنده این را قبول ندارم. علی الخصوص که دختران اغلب در سنین پایین آمادگی برای ازدواج را دارند اما پسران اکثرا فقط از نظر جسمانی بالغ شده اند اما آمادگی اداره یک زندگی را ندارند حتی سر از عقد موقت هم درنمیاورند و اگر هم درآورند کمتر ممکن است کسی را برای اینکار پیدا کنند با نگاه شما عملا باید این جوانان رو به گناه بیاورند...

درصورتیکه دختر هم سن ایشان یا ازدواج کرده و یا بقول شما نیاز جنسی آنچنانی نداشته اند که رو به گناه بیاورند. آیا این بی عدالتی نیست؟


آبـرنـگـ;505428 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]نمی‌توان گفت که کسی از این راه نمی‌میرد؛ زیرا آدمی که گرسنه است، نمی‌تواند نانی به دست بیاورد و در گذر زمان، می‌میرد (چون توان سیر کردن خود را ندارد) ولی کسی که گرسنه‌ی جنسی باشد، به آسانی می‌تواند خود را سیر کند و با این وجود، وی نمی‌گذارد که به مرز مردن برسد.
ولی اگر کسی را در این زمینه، از بیرون سرکوب کنند و با زور نگذارند که نیاز خود را برآورده کند، تعادل روانی خود را از دست می‌دهد و ممکن است به مرگ نیز برسد (البته در صورتی که جنس مخالف خود را ببیند؛ نه اینکه در غاری باشد که چیزی نبیند).

یعنی از نظر شما اینهمه سفارشات دین برای نگاه نکردن ووو همه تحمیل و اجبار از بیرون است و تعادل روانی جوانان دیندار را برهم زده؟ یا برعکس انگیزه ای هست برای ایشان تا با تلاش و کوشش بنیان خانواده ای را بنا کنند؟

آبـرنـگـ;504392 نوشت:
ولی باید دانست که سرکوب نیاز جنسی، در میانسالی، عوارض روحی ناگواری پدید خواهد آورد.
روزه گرفتن، یک ریاضت سخت است و ریاضت را باید در زیر نظر یک عارف انجام داد (تا نتیجه‌ی مناسب بدست آید) در غیر این‌صورت، نه‌تنها آن ریاضت، که بیهوده تلاش کردن است (همانند کاشتن دانه در کویر) سودی نخواهد داشت؛ بلکه باعث دین‌زدگی (در آینده‌ای نزدیک) نیز می‌شود.

كاربر گرامي،‌ آن چه جناب عقل فعال فرمود :

عقل فعال;504330 نوشت:
از غذا های گرم مثل عسل و خرما و ... کم استفاده کنید...
3 روز در ماه رو روزه بگیرید 13 14 15 هر ماه قمری .. حدیث داریم اگر کسی 3 روز از هر ماه رو روزه بگیره وسوسه وسوسه نمیشه...
شام سبک بخورید و پرخوری نکنید...

همان كنترل غريزه جنسي است و بين پاكدامني و كنترل غريزه جنسي، و سركوب غريزه جنسي فرق است. سركوب غرايز و پاكدامني دو مفهوم جدا از هم هستند اولي از نظر اسلام مذموم و دومي ممدوح است.
در اسلام سركوب غرايز نيست چه در ميانسالي و چه در قبل و بعد آن. تا بگوييم سرکوب نیاز جنسی، در میانسالی، عوارض روحی ناگواری پدید خواهد آورد!
توضيح مطلب اين كه :
اسلام نه با سرکوب غريزه جنسي به اين معنا که اين غريزه به هر بهانه اي نظير مبارزه با هواي نفس و ...به طور کلي ناديده گرفته شود و نيازهاي جنسي انکار گردد و با آن مقابله شود، همان گونه که عده اي چنين مي کنند، موافق است و نه با آزادي آن، بلکه آن چه در اسلام و مسلمين به چشم مي‏ خورد، کنترل غريزه جنسي است که راه هاي متعددي دارد و اعتدال در خوردن و روزه از جمله راهكارهاست كه موجب تعديل اين غريزه مي شوند. اين معناي درست غلبه بر خواهش هاي نفس در اين زمينه است.
پيامبر گرامي(ص) ، پس از آن که جوانان را به ازدواج ترغيب مي‏ کنند، مي ‏فرمايند: «هر کس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگيرد ، روزه نيروي غريزه او را تضعيف مي‏ کند» (1).

و اين كه شما فرموده ايد :

آبـرنـگـ;504392 نوشت:

روزه گرفتن، یک ریاضت سخت است و ریاضت را باید در زیر نظر یک عارف انجام داد (تا نتیجه‌ی مناسب بدست آید)

از كجا اين ادعا را فرموده ايد،‌نمي دانم .
از كجا به دست آورده ايد كه روزه گرفتن، یک ریاضت سخت است و بايد زیر نظر یک عارف انجام داد ؟! ظاهر سخن رسول خدا آن است كه هر كس مي خواهد غريزه جنسي را كنترل كند و شرايط ازدواج براي او فراهم نيست روزه بگيرد. دختر يا پسر ،‌ زن يا مرد . حرفي از لزوم نظارت عارف نيست. استاد اهل معرفت پيدا كردن كه از روزه گرفتن سخت تر است! هر كسي نمي تواند استاد و راهنماي آن راه باشد.
اگر روزه گرفتن براي كسي كه شرايط ازدواج ندارد بدون استاد عارف به نتيجه نمي رسيد و چون کاشتن دانه در کویر بود آيا نبايد رسول خدا به اين مهم اشاره مي كرد؟!
به نظر مي رسد كاه را كوه ساختن است كه باعث دین‌زدگی می‌شود نه امر ديگري؛

پي نوشت :
1. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 531.

آبـرنـگـ;504392 نوشت:
ورزش، یک کار جسمی است ولی آمیزش، یک کار جنسی؛ این‌دو پیوستگی‌ای با هم ندارند که اگر یکی انجام شود، از دیگری بی‌نیاز شویم.

شايد! به حسب ظاهر اين دو مقوله ـ كنترل غريزه جنسي و ورزش ـ ارتباطي نداشته باشند اما كارشناسان امر معتقدند يکي از راه هاي آرام کردن طوفان غريزه جنسي ، ورزش و فعاليت بدني است، زيرا ورزش مقدار فراواني از انرژي هاي بدني و فکري انسان را به خود اختصاص مي دهد و از مسايل ديگر کم مي کند.

آبـرنـگـ;504392 نوشت:

نیاز جنسی، یک نیاز ذاتی است؛ همانند نیاز به آب خوردن؛ بدن، ذاتاً به آب نیاز دارد.
اگر کسی، تشنه‌اش باشد و به او بگویند: «قرآن بخوان، نماز بخوان، دعا بخوان» تفاوتی در تشنگی وی نخواهد داشت؛ او به آب نیاز دارد و تنها با آب سیرآب می‌شود (مگر آنکه به مقام‌های عرفانی رسیده باشد). اگر نیازِ به آب سرکوب شود، بدون‌شک در آینده، مشکل بروز خواهد داد.

آبـرنـگـ;504392 نوشت:
جنگ‌افزار این جنگ، تنها رسیدن به مقام عرفانی است و در غیر اینصورت، اگر کسی خودسرانه (و نه زیر نظر پیر) بخواهد با نفس بجنگد نفس برای چند روز، عقب‌نشینی می‌کند؛ ولی پس از آن، شعله‌ورتر می‌شود.


در پست قبل عرض شد در اسلام سرکوب غریزه جنسی نیست بلکه آن چه مطرح است، کنترل غریزه جنسی است که برای آن راهکار هایی بیان شده است.
بهترین و موثرترین راه برای کنترل و هدایت درست غریزه جنسی ازدواج است. چنان که قرآن کریم در این مورد می ‏فرماید: «وَ أَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ». (1)
درصورت نبود امکانات ازدواج، قرآن می ‏فرماید: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ » .(2)
خداوند در این آیه، دستور به عفاف و عفت نفس می ‏دهد. این بهترین شیوه و روشی است که با به کار بستن آن روح ایمان و تقوا درانسان پرورش می ‏یابد. سبب تقویت اراده و تسلط بر نفس می ‏شود. روحیه عفت در انسان زنده می‏ گردد.
اسلام به کسی که تشنه‌ است نمی گوید: «قرآن بخوان، نماز بخوان، دعا بخوان» بلکه می گوید آب بنوش اما اگر آب نبود از راهکارهای کم کردن آسیب تشنگی مثل رفتن زیر سایه و قرار گرفتن در محیطی خنک و ... استفاده کن.
بر این اساس تعدیل غریزه جسی و نه جنگ با آن ـ که شما تعبیر کرده اید ـ تنها با استفاده از راهکارهای عفاف امکان پذیر است و لزومی به رسیدن مقامات عرفانی نیست. بلکه تا زمانی که شخص عفافی نداشته باشد به مقام عرفانی نیز نمی رسد.

علاوه بر آن که افرادی زیادی بوده اند که به مقاماتی رسیده بوده اند حتی مستجاب الدعوه نیز بوده اند لکن در هنگام وسوسه شیطان در خصوص غریزه جنسی شکست خورده اند و بر زمین خورده اند.
مطالعه سرگذشت برصیصای عابد، بهترین تجربه است. خلاصه داستان سرنوشت او که در ذیل آیه 16 سوره حشر آمده این است:
برصیصا فردی بود که بر اساس عبادت طولانى به آن حد از مقام قرب رسیده بود که به مقام مستجاب الدعوه ای رسیده بود. روزى زن جوانى را از یک خانواده با شخصیت به وسیله برادرانش نزد او آوردند، بنا شد مدتى بماند تا شفا یابد، شیطان در این جا به وسوسه‏ گرى مشغول شد، آن قدر صحنه را در نظر او زینت داد تا آن مرد عابد آلوده به گناه شد. چیزى نگذشت که معلوم شد آن زن باردار شده (و از آن جا که گناه همیشه سرچشمه گناهان عظیم تر است) زن را به قتل رسانید، در گوش ه‏اى از بیابان دفن کرد! و این سلسله گناه ادامه پیدا کرد تا کار به جایی رسید که هنگامى که بر بالاى چوبه دار مجازات قرار گرفت.
شیطان در نظرش مجسم شد، گفت: من بودم که تو را به این روز افکندم! اگر آنچه را مى ‏گویم اطاعت کنى، موجبات نجات تو را فراهم خواهم کرد!
عابد گفت: چه کنم؟
گفت: تنها یک سجده براى من کن کافى است! عابد گفت: در این حالتى که مى ‏بینى ،توانایى ندارم.شیطان گفت: اشاره ‏اى کفایت مى ‏کند.
عابد با گوشه چشم، یا با دست خود، اشاره ‏اى کرد و سجده به شیطان آورد و در دم جان سپرد و کافر از دنیا رفت! (3)

پی نوشت ها:
1. نور (24) آیه32.
2. همان، آیه 33.
3. برای مطالعه بیشتر رک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ج‏23، ص 544- 545 .

آبـرنـگـ;505189 نوشت:
توانایی ایستادن در برابر نفس را ندارند و اگر بخواهند با وی با کارهایی همچون روزه‌گرفتن یا نماز مستحبی خواندن در بیفتند، دین‌زدگی شدید را تجربه خواهند کرد.

هیچگاه استمداد از خدا و روزه گرفتن سبب دین زدگی نمی شود. فهم غلط از دین و دستوراتی دین است که سبب دین زدگی می شود.

آبـرنـگـ;505428 نوشت:
این گفتار در مورد «وسوسه‌ی شهوانی» است که آوردن آن آیه، ممکن است باعث چنین برداشتی شود که هرکس نمی‌تواند همسر بگیرد، باید کاملا نیاز جنسی خود را (که نیازی ذاتی است و نمی‌شود چنین نیازی را نادیده گرفت) نادیده بگیرد.
این برای هرکسی، انجام شدنی نیست و فرد، به زودی از زیر آن شانه خالی می‌کند؛ آن آیه، منظورش برای همه‌ی مردم، در سطوح متفاوت است.
یکی می‌تواند عفت نفس داشته باشد.
یکی می‌تواند عفت چشم داشته باشد (ولی کاملا نتواند نفس را مهار کند).
یکی در گفت و گو با غریبه‌ها، عفت‌ورزی و حدود را رعایت می‌کند.
و ...

منظور بنده هم این بود که آن آیه، نمی‌گوید همه‌ی کسانی که نمی‌توانند همسری برگزینند، عفت کامل بورزند (که بیشتر از آن آیه چنین برداشت می‌کنند).

عفت در این آیه معنایی عام دارد. عفت در همه اعضا و اندام را شامل است.
توصیه به عفاف نیز همگانی است. فرقی بین زن و مرد، متاهل و مجرد نیست.

آبـرنـگـ;505428 نوشت:
در زمینه‌ی «شهوت جنسی» بله؛ زنان آسان‌تر می‌توانند خودداری کنند.

این کلام کلیت ندارد.
[SPOILER]در مورد شهوت زن یا مرد نمی توان مقایسه کرد. هم زن شهوت دارد و هم مرد؛
جنس شهوت این دو با هم متفاوت است.
شهوت زن به گونه ای است که حتی با هم کلامی با یک مرد هم می تواند ارضا شود ولی شهوت یک مرد جز با انزال ارضا نمی شود. در طول زمان نیز شهوت زن یا مرد کم یا زیاد می شود. زنان در طول دوره عادت ماهانه خود با توجه به تغییرات هورمونی که پیدا می کنند افت و خیز زیادی در شهوت دارند. مردان نیز با توجه به تغییرات هورمونی که در طول یک ماه دارند و همچنین پر یا خالی بودن کیسه های منی شهوتشان کم یا زیاد می شود. لذا این که بتوان گفت کدامیک از زن و مرد شهوت بیشتری دارند امکان پذیر نیست و بسان قیاس مع الفارق است.[/SPOILER]

[="Microsoft Sans Serif"]

.امین.;505806 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]منظور شما از اینکه چنین برداشتی غلط هست چیست؟[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif] اگر منظورتان از نادیده نگرفتن نیاز جنسی روی آوردن به خودارضایی و گناهانی از این دست میباشد که در اینباره اگر به فتاوای علما رجوع شود هیچ مرجعی اجازه اطفاء شهوت از غیر همسر را نداده است و تنها راهی که اشکالی بر آن وارد نیست احتلام است .

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]در این مورد سخن گفته شده است (نمونه‌ی بدن‌ساز).
فقیهان چنین چیزی را گفته‌اند، بنده نیز چیز دیگری گفتم؛ هرکس با روزه گرفتن بخواهد نیاز جنسی‌اش را کاهش دهد، به زودی به سخن گفته شده (دین‌زدگی) می‌رسد و آن‌وقت، خود می‌تواند ببیند کدام سخن درست است (در این زمینه، فروید سخنان زیبایی زده است که البته وی، از نظر بسیاری از فقیهان، رد شده است).
[=Microsoft Sans Serif]
نقل قول:
شما چگونه و از کجا متوجه شدید که منظور ایه این نیست که کسانیکه نمیتوانند همسر اختیار کنند میتوانند عفت کامل نورزند؟
لااقل باید بوسیله یک آیه دیگر این سخن خود را اثبات کنید. برعکس هم در این آیه شریفه و هم در آیات دیگری تاکید بر عفت نفس عفت چشم و عفت سخن گفتن با نامحرم شده و هیچ استثنایی هم برای احدی قائل نشده...

«آیا آن‌ها که می‌دانند (عقل دارند) با آن‌ها که نمی‌دانند، برابرند؟»
«هرکسی به اندازه‌ی توانش آزمایش می‌شود»
و ...
نقل قول:
اگر به این تفسیر جنابعالی باشد پس زنا هم برای بعضیها حلال میشود چون برای خیلیها عدم ارتباط با جنس مخالف غیرممکن هست...

[=Microsoft Sans Serif]گفته شد: «چون هرکسی نمی‌تواند با نفس بجنگد، باید کم‌زیان‌ترین راه را پیدا کند» که از نفس، زیان زیادی نبیند.
زنا، زیان بسیاری دارد و نه تنها باعث کاهش نیاز جنسی نمی‌شود، بلکه باعث افزایش شهوت نفس می‌شود (کلا هرکس ازدواج می‌کند، نیازش بیشتر از زمان مجردی‌اش می‌شود)
نقل قول:
در اینباره بنده نظری ندارم و نمیدانم دقیقا حرف شما را[=Microsoft Sans Serif] علم[=Microsoft Sans Serif] تایید میکند یا نه اما از جهات دیگر میتوان این سخن را رد کرد...
[=Microsoft Sans Serif]مثلا این سخنان شما به معنای بی عدالتی خداوند میباشد.
یعنی نعوذبالله خداوند متعال شرایط و ابزار ارتکاب گناه را در مردان بیشتر از زنان قرار داده.

گفته شد که زن و مرد، هرکدام در یک زمینه سست هستند.
زنان اسیر احساس هستند و مردان، بنده‌ی شهوت؛ هردوی اینان، احساس‌هایی خطرناک‌اند که اگر کسی به مرور زمان، شیوه‌ی مهار آنرا در نیابد، با مشکل روبرو می‌شود.
نقل قول:
پس برای زنان به بهشت رفتن آسانتر و برای مردان سخت تر است. در صورتیکه برای هر دوی اینها تا یک سن مشخصی ازدواج مقدور نیست.
مثلا یک پسری که در سن 25 سالگی ازدواج میکند با دختری که در همین سن ازدواج میکند را در نظر بگیرید. سخن شما به این معناست که شرایط برای به جهنم رفتن پسر آماده تر است تا برای جهنمی شدن دختر.

اگر در جایی از سخنان بنده دیدید که گفته باشم: «زنان در همه‌ی زمینه‌ها، از مردان کم‌تر گناه می‌کنند» این سخن شما درست است.
نقل قول:
بنده این را قبول ندارم. علی الخصوص که دختران اغلب در سنین پایین آمادگی برای ازدواج را دارند اما پسران اکثرا فقط از نظر جسمانی بالغ شده اند اما آمادگی اداره یک زندگی را ندارند حتی سر از عقد موقت هم درنمیاورند و اگر هم درآورند کمتر ممکن است کسی را برای اینکار پیدا کنند با نگاه شما عملا باید این جوانان رو به گناه بیاورند...

اینکه زن بهتر است یا مرد؛ یا زن خردمندتر است یا مرد، گفت و گویی بیهوده است.
زن و مرد، هیچ تفاوتی در کل( و نه در جزئیات) با هم ندارند؛ زیرا هیچ چیزی در جهان با چیز دیگر جفت نمی‌شود، مگر آنکه با هم از یک جنس باشند.
نقل قول:
یعنی از نظر شما اینهمه سفارشات دین برای نگاه نکردن ووو همه تحمیل و اجبار از بیرون است و تعادل روانی جوانان دیندار را برهم زده؟ یا برعکس انگیزه ای هست برای ایشان تا با تلاش و کوشش بنیان خانواده ای را بنا کنند؟

[=Microsoft Sans Serif]به نوشته‌ی پیشین نگاه شود؛ بنده نگاه نکردن را بسیار مفید دانستم.

آبـرنـگـ;505428 نوشت:
منظور بنده هم این بود که آن آیه، نمی‌گوید همه‌ی کسانی که نمی‌توانند همسری برگزینند، عفت کامل بورزند (که بیشتر از آن آیه چنین برداشت می‌کنند).

پاسخ این سخن قبلا گذشت.
http://www.askdin.com/post505893.html#post505893

آبـرنـگـ;505901 نوشت:
در این مورد سخن گفته شده است (نمونه‌ی بدن‌ساز).
فقیهان چنین چیزی را گفته‌اند، بنده نیز چیز دیگری گفتم؛ هرکس با روزه گرفتن بخواهد نیاز جنسی‌اش را کاهش دهد، به زودی به سخن گفته شده (دین‌زدگی) می‌رسد و آن‌وقت، خود می‌تواند ببیند کدام سخن درست است (در این زمینه، فروید سخنان زیبایی زده است که البته وی، از نظر بسیاری از فقیهان، رد شده است).

قبلا پاسخ داده شده است به پست های قبل مراجعه کنید و با دقت بخوانید.

آبـرنـگـ;505901 نوشت:
«آیا آن‌ها که می‌دانند (عقل دارند) با آن‌ها که نمی‌دانند، برابرند؟»
«هرکسی به اندازه‌ی توانش آزمایش می‌شود»
و ...

این آیات چه ارتباطی با اثبات مدعای شما دارند؟!!!!

آبـرنـگـ;505901 نوشت:
(کلا هرکس ازدواج می‌کند، نیازش بیشتر از زمان مجردی‌اش می‌شود)

چه کسی این سخن را فرموده است؟!
اگر این ادعا را می کنید باید بگویید کسی که برای رفع عطش آب (شیرین نه شور) می نوشد، هر چه آب بنوشد تشنه تر می شود!
[SPOILER]عجبا از کسی که این سخن را بپذیرد[/SPOILER]

[=Microsoft Sans Serif]درود :Gol:

سپاس از کارشناس گرامی.
بنده از بسیاری از سخنان شما، به ویژه به عنوان یک کارشناس عرفان، شگفت‌زده شدم.
گمان کنم اگر پاسخ یک پرسش بنده داده شود، این گفت و گو به پایان برسد.

نسیم رحمت;505893 نوشت:
اسلام به کسی که تشنه‌ است نمی گوید: «قرآن بخوان، نماز بخوان، دعا بخوان» بلکه می گوید آب بنوش اما اگر آب نبود از راهکارهای کم کردن آسیب تشنگی مثل رفتن زیر سایه و قرار گرفتن در محیطی خنک و ... استفاده کن.

کسی که به زیر سایه می‌رود، ممکن است کمتر تشنه‌اش شود، ولی در پایان تشنه‌اش می‌شود (همان چیزی که بنده گفتم که این‌کار تنها در کوتاه مدت پاسخگو است).
آن‌زمان که تشنه‌اش شد، چه بکند؟
آیا با عفت ورزیدن از آب، و سمت آن نرفتن و به‌جایش دعا خواندن، تشنگی‌اش برآورده می‌شود؟

آبـرنـگـ;506011 نوشت:
کسی که به زیر سایه می‌رود، ممکن است کمتر تشنه‌اش شود، ولی در پایان تشنه‌اش می‌شود (همان چیزی که بنده گفتم که این‌کار تنها در کوتاه مدت پاسخگو است).
آن‌زمان که تشنه‌اش شد، چه بکند؟
آیا با عفت ورزیدن از آب، و سمت آن نرفتن و به‌جایش دعا خواندن، تشنگی‌اش برآورده می‌شود؟


سپاس از پی گیری شما ؛
اگر دقت در مطالب قبل بفرمایید پاسخ روشن می شود. اسلام نمی فرماید دعا بخوان می فرماید عفاف داشته باش.

[=Microsoft Sans Serif]درود:Gol:[=Microsoft Sans Serif]

نسیم رحمت;506091 نوشت:

سپاس از پی گیری شما ؛
اگر دقت در مطالب قبل بفرمایید پاسخ روشن می شود. اسلام نمی فرماید دعا بخوان می فرماید عفاف داشته باش.

اگر دقت در نوشته‌ی بنده بفرمایید، بنده نیز، به «عفت‌ورزی» اشاره کرده‌ام:
نقل قول:
آیا با عفت ورزیدن از آب (در اینجا، شهوت)، و سمت آن نرفتن و به‌جایش دعا بخواند (یا روزه بگیرد)، تشنگی‌اش برآورده می‌شود؟

با عرض سلام :Gol:

آبـرنـگـ;505901 نوشت:

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]در این مورد سخن گفته شده است (نمونه‌ی بدن‌ساز).
فقیهان چنین چیزی را گفته‌اند، بنده نیز چیز دیگری گفتم؛ هرکس با روزه گرفتن بخواهد نیاز جنسی‌اش را کاهش دهد، به زودی به سخن گفته شده (دین‌زدگی) می‌رسد و آن‌وقت، خود می‌تواند ببیند کدام سخن درست است (در این زمینه، فروید سخنان زیبایی زده است که البته وی، از نظر بسیاری از فقیهان، رد شده است).
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]

پس نظر شما با نظر فقها متفاوت است و به نظر شما سخنان

[=Microsoft Sans Serif]فروید [=Microsoft Sans Serif]درست است اما فقها آن را رد میکنند. یعنی از دید شما اشتباه از فقهاست؟ پس میفرمایید چه باید کرد؟

البته بنده قبول دارم که روزه گرفتن کار هرکسی نیست چون گرفتن روزه مستحبی نیاز به ایمان بالایی دارد و تنها اشخاصی از این روش یا روشهای دیگر استفاده میکنند که ایمان و اراده کافی دارند...

در نتیجه نمیشود گفت که همه با روزه گرفتن دچار دین زدگی میشوند. خیر عکس سخن شما صادق است یعنی کسانی که ایمانی قوی دارند وقتی نتیجه روزه گرفتن را مشاهده نمودند و به سمت انحراف جنسی نرفتند به ایمانشان افزوده هم میشود.

دیگر افراد هم زمانی میتوانند از این روشها استفاده کنند که ایمانشان را تقویت کنند وگرنه شاید بقول شما بیشتر از توانشان تکلیف نشده باشند اما قطعا به آنچه که به آن وعده داده شده اند میرسند و ضرر و زیان حاصله از این سرپیچی تنها متوجه خودشان هست. چه در دنیا و چه در آخرت...

[=Microsoft Sans Serif]
آبـرنـگـ;505901 نوشت:
«آیا آن‌ها که می‌دانند (عقل دارند) با آن‌ها که نمی‌دانند، برابرند؟»
[=Microsoft Sans Serif]

دانایی اکتسابی است یا ذاتی؟ ذاتی که نمیتواند باشد، پس اکتسابی است. اگر اکتسابی هست تنها کسی میتواند ادعای دانایی کند که بتواند برای سخنانش منبع معتبر بیاورد.

از نظر شما قرآن کریم نمیگوید همه اشخاص باید عفت کامل داشته باشند. این حرف نیاز به اثبات دارد و چون سخن از قرآن هست و تفسیر شما خلاف آن ، باید اثبات آن از خود قرآن کریم یا روایات معصومین سلام الله علیهم باشد که خود قرآن ناطق و مفسران اصلی قرآن هستند.


[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
آبـرنـگـ;505901 نوشت:

آبـرنـگـ;505901 نوشت:

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]«هرکسی به اندازه‌ی توانش آزمایش می‌شود»[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
گفته شد: «چون هرکسی نمی‌تواند با نفس بجنگد، باید کم‌زیان‌ترین راه را پیدا کند» که از نفس، زیان زیادی نبیند.

زنا، زیان بسیاری دارد و نه تنها باعث کاهش نیاز جنسی نمی‌شود، بلکه باعث افزایش شهوت نفس می‌شود (کلا هرکس ازدواج می‌کند، نیازش بیشتر از زمان مجردی‌اش می‌شود)


[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

عفتی که در این آیه شریفه (والیستعفف الذین لایجدون نکاحا...) آمده در مورد رابطه جنسی است نه دیگر مسائل مثل نگاه و صحبت با نامحرم. به این دلیل که در آیه قبلی سخن از ازدواج و رابطه زناشویی بوده .


وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
﴿۳۲﴾
(۳۲)
بى‏ همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى‏نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست

و در این آیه نیز میفرماید:

وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ...
﴿۳۳﴾

و كسانى كه
[وسيله] زناشويى نمى‏ يابند بايد عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خويش بى‏ نياز گرداند
[=microsoft sans serif]
از اینرو اصرار شما بر اینکه همه نمیتوانند عفت بورزند پس منظور آیه عفت کامل نیست ، صحیح نمیباشد. چون منظور آیه از عفت، برقرار نکردن رابطه جنسی نامشروع است. و اینکار کامل و ناقص ندارد. یا انسان مرتکب زنا میشود یا نمیشود
..

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

آبـرنـگـ;505901 نوشت:
گفته شد که زن و مرد، هرکدام در یک زمینه سست هستند.
زنان اسیر احساس هستند و مردان، بنده‌ی شهوت؛ هردوی اینان، احساس‌هایی خطرناک‌اند که اگر کسی به مرور زمان، شیوه‌ی مهار آنرا در نیابد، با مشکل روبرو می‌شود.
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]پس شما میفرمایید نقطه ضعف زنان احساساتشان هست و نقطه ضعف آقایان مسائل جنسی . حتی اگر این مساله کلیت هم داشته باشد،[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif] نمیشود گفت که نیروی احساسات اینقدر قوی است که انسانها را به ورطه گناه بکشاند.
اگر احساسات، حتی بیش از اندازه اش بد بود باید در دین هم مذمت میشد... احساسات یک امر ناخوداگاه و غیر قابل کنترل است ولی غریضه جنسی ناخوداگاه نیست و قابل کنترل

پس در اصل آنچه که آتش گناه را شعله ور میکند همان غریضه جنسی است که کششی است از سوی دوطرف...مگر اینکه یک طرف آنقدر معصوم باشد که فریب بخورد. یا از اجبار تن به اینکار بدهد که اینها دیگر حسابش جداست....

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

آبـرنـگـ;505901 نوشت:
اگر در جایی از سخنان بنده دیدید که گفته باشم: «زنان در همه‌ی زمینه‌ها، از مردان کم‌تر گناه می‌کنند» این سخن شما درست است.
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

بحث ما در مورد گناهان جنسی است. سخن بنده هم در اینباره بود.

شما میفرمایید خداوند بین زن و مرد زمینه های ارتکاب گناه را تقسیم کرده؟ به یکی گفته تو بیشتر در زمینه جنسی گناه کن و به دیگری گفته تو بیشتر در زمینه دیگری گناه کن تا تعادل برقرار شود؟

این دیدگاه اشتباهه چون اصلا هدف خداوند از خلقت این نیست که انسانها گناه کنند. هدف بندگی است. منتها لازم است انسانها نفس خود را تربیت کنند.

با تربیت نفس نقطه ضعفها هم برطرف میشود
و دیگر مشکلاتی که شما آنها را لاینحل میدانید آنقدر بزرگ جلوه نمیکند که نتوان از پس آن برآمد...

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

آبـرنـگـ;505901 نوشت:
اینکه زن بهتر است یا مرد؛ یا زن خردمندتر است یا مرد، گفت و گویی بیهوده است.
زن و مرد، هیچ تفاوتی در کل( و نه در جزئیات) با هم ندارند؛ زیرا هیچ چیزی در جهان با چیز دیگر جفت نمی‌شود، مگر آنکه با هم از یک جنس باشند.
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

پس باید قبول داشته باشید که شرایط و ابزار رشد و کمال و یا پستی و انحطاط برای این دو جنس
[=Microsoft Sans Serif]تا حد زیادی یکسان است...

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

آبـرنـگـ;505901 نوشت:
به نوشته‌ی پیشین نگاه شود؛ بنده نگاه نکردن را بسیار مفید دانستم.

بله نگاه کردن را مفید دانستید اما از سوی دیگر چنین فرمودید:

آبـرنـگـ;505428 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]ولی اگر کسی را در این زمینه، از بیرون سرکوب کنند و با زور نگذارند که نیاز خود را برآورده کند، تعادل روانی خود را از دست می‌دهد و ممکن است به مرگ نیز برسد[=Microsoft Sans Serif] (البته در صورتی که جنس مخالف خود را ببیند؛ نه اینکه در غاری باشد که چیزی نبیند).

شما اول با روزه گرفتن و کارهایی که از نظر خودتان فقط برای عرفا مفید میدانید ، مخالفت کرده و سپس فرمودید عفت خواسته شده از افراد مختلف متفاوت است و مثلا از همه عفت نگاه یا عفت سخن گفتن با نامحرم خواسته نشده.
اما غافل از اینکه بی عفتی و روابط نامشروع ثمره ی نداشتن عفت نگاه و عفت کلام است..

آبـرنـگـ;506011 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]درود :Gol:

سپاس از کارشناس گرامی.
بنده از بسیاری از سخنان شما، به ویژه به عنوان یک کارشناس عرفان، شگفت‌زده شدم.
گمان کنم اگر پاسخ یک پرسش بنده داده شود، این گفت و گو به پایان برسد.

کسی که به زیر سایه می‌رود، ممکن است کمتر تشنه‌اش شود، ولی در پایان تشنه‌اش می‌شود (همان چیزی که بنده گفتم که این‌کار تنها در کوتاه مدت پاسخگو است).
آن‌زمان که تشنه‌اش شد، چه بکند؟
آیا با عفت ورزیدن از آب، و سمت آن نرفتن و به‌جایش دعا خواندن، تشنگی‌اش برآورده می‌شود؟

در پست قبلی مشخص شد منظور از حفظ عفت، جلوگیری از ارتکاب رابطه نامشروع است.

با این وصف آیا باز هم شما اصرار دارید که روزه و دعا و دیگر موارد هیچ اثری در جلوگیری از گناه ندارد و تنها راهش نوشیدن آب یا همان عمل خلاف شرع است؟

[="Microsoft Sans Serif"]درود :Gol:

.امین.;506250 نوشت:
با عرض سلام
[=Microsoft Sans Serif]پس نظر شما با نظر فقها متفاوت است و به نظر شما سخنان [=Microsoft Sans Serif]فروید [=Microsoft Sans Serif]درست است اما فقها آن را رد میکنند. یعنی از دید شما اشتباه از فقهاست؟ پس میفرمایید چه باید کرد؟

[=Microsoft Sans Serif]بنده برای اینکه بگویم کی اشتباه کرده است و کی نکرده، در این گفتار سخن نگفتم؛ تنها یک پیشنهاد دوستانه به هم میهنان خود دادم که اگر خواستند، در مورد آن اندیشه کنند و اگر هم نخواستند، آنرا نادیده بگیرند.
از دید من، این سخنانی که دارد گفته می‌شود، تنها بازی با واژگان است زیرا به آسانی می‌توان دریافت که هرکسی استعدادی دارد و با توجه به آن استعدادش از او انتظار دارند؛ از یک بچه، انتظار می‌رود که در خواب، خودش را خیس کند ولی این‌کار، برای یک بزرگ‌سال، کاری بسیار شرم‌آور است.
در مورد همه‌ی زمینه‌ها همین‌گونه است.
نقل قول:
البته بنده قبول دارم که روزه گرفتن کار هرکسی نیست چون گرفتن روزه مستحبی نیاز به ایمان بالایی دارد و تنها اشخاصی از این روش یا روشهای دیگر استفاده میکنند که ایمان و اراده کافی دارند...
در نتیجه نمیشود گفت که همه با روزه گرفتن دچار دین زدگی میشوند. خیر عکس سخن شما صادق است یعنی کسانی که ایمانی قوی دارند وقتی نتیجه روزه گرفتن را مشاهده نمودند و به سمت انحراف جنسی نرفتند به ایمانشان افزوده هم میشود.

کسی که ایمانی استوار داشته باشند، بله؛ ولی چنین کسانی، کم هستند.
نقل قول:
[=Microsoft Sans Serif]از نظر شما قرآن کریم نمیگوید همه اشخاص باید عفت کامل داشته باشند. این حرف نیاز به اثبات دارد و چون سخن از قرآن هست و تفسیر شما خلاف آن ، باید اثبات آن از خود قرآن کریم یا روایات معصومین سلام الله علیهم باشد که خود قرآن ناطق و مفسران اصلی قرآن هستند.

در این مورد، آیه‌هایی آورده شد:
«آیا آن‌ها که می‌دانند، با آن‌ها که نمی‌دانند، برابرند؟»
قرآن می‌گوید کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند، از هیچ نظر برابر نیستند؛ چه از نظر گرفتن پاداش و چه از نظر گرفتن پادافره.
بن‌مایه: در این مورد، به آیه‌ای که در مورد دوبرابر بودن پاداش و پادافره زنان پیامبر است، نگاه شود.
پس اگر کسی که عقل معاش دارد، کار بدی را انجام دهد، ممکن است حتی برای وی، گناهی محسوب نشود و کاری مکروه باشد؛ ولی اگر همان کار را آدمی که عقل معاد دارد انجام دهد، ممکن است وی، مجازات شود.
بن‌مایه: داستان یوسف؛ وی در زندان از غیر خدا کمک خواست و مجازات شد ولی آدمیان ساده، بارها چنین کاری را میکنند و مجازات نمی‌شوند.
نقل قول:
[=Microsoft Sans Serif]عفتی که در این آیه شریفه (والیستعفف الذین لایجدون نکاحا...) آمده در مورد رابطه جنسی است نه دیگر مسائل مثل نگاه و صحبت با نامحرم. به این دلیل که در آیه قبلی سخن از ازدواج و رابطه زناشویی بوده .

عفت چشم، نخستین و مهم‌ترین عفتی است که اگر کسی می‌خواهد عفت نفس داشته باشد، باید آنرا نیز داشته باشد. زیرا ابتدا چشم می‌بیند و سپس، دل می‌خواهد؛ پس تا کسی ابتدا چشمش را مهار نکند، نمی‌تواند به این مهم برسد و این آیه نیز به همه‌ی این پله‌های عفت اشاره دارد زیرا نمی‌شود به یکباره بر پله‌ی دهم پرید.
نقل قول:
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]اگر احساسات، حتی بیش از اندازه اش بد بود باید در دین هم مذمت میشد... احساسات یک امر ناخوداگاه و غیر قابل کنترل است ولی غریضه جنسی ناخوداگاه نیست و قابل کنترل

خواهشمند است بن‌مایه‌ی این سخن را بیاورید.
نقل قول:
[=Microsoft Sans Serif]بحث ما در مورد گناهان جنسی است. سخن بنده هم در اینباره بود. [=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]شما میفرمایید خداوند بین زن و مرد زمینه های ارتکاب گناه را تقسیم کرده؟ به یکی گفته تو بیشتر در زمینه جنسی گناه کن و به دیگری گفته تو بیشتر در زمینه دیگری گناه کن تا تعادل برقرار شود؟
این دیدگاه اشتباهه چون اصلا هدف خداوند از خلقت این نیست که انسانها گناه کنند. هدف بندگی است. منتها لازم است انسانها نفس خود را تربیت کنند.

بنده در کجا گفته‌ام که هدف خدا، گناه کردن آدمیان است؟
خدا خود می‌گوید: «مردم را با چیزهای متفاوتی می‌آزماییم(مال، بچه، همسر و ...)»
نقل قول:
[=Microsoft Sans Serif]با تربیت نفس نقطه ضعفها هم برطرف میشود [=Microsoft Sans Serif]و دیگر مشکلاتی که شما آنها را لاینحل میدانید آنقدر بزرگ جلوه نمیکند که نتوان از پس آن برآمد...

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]بنده در کجا مهار نفس را غیرممکن خوانده‌ام؟
نقل قول:
بله نگاه کردن را مفید دانستید اما از سوی دیگر چنین فرمودید:
شما اول با روزه گرفتن و کارهایی که از نظر خودتان فقط برای عرفا مفید میدانید ، مخالفت کرده و سپس فرمودید عفت خواسته شده از افراد مختلف متفاوت است و مثلا از همه عفت نگاه یا عفت سخن گفتن با نامحرم خواسته نشده.
اما غافل از اینکه بی عفتی و روابط نامشروع ثمره ی نداشتن عفت نگاه و عفت کلام است..

متوجه نشدم که گفته‌ی بنده را رد کردید، یا پذیرفتید؟
بنده نیز گفتم که هرکسی نمی‌تواند نفس را کامل مهار کند؛ ولی می‌تواند نگاهش را مهار کند و کم‌کم نیروی اراده‌ی خود را افزایش دهد.
نقل قول:
با این وصف آیا باز هم شما اصرار دارید که روزه و دعا و دیگر موارد هیچ اثری در جلوگیری از گناه ندارد و تنها راهش نوشیدن آب یا همان عمل خلاف شرع است؟

بنده در آن گفته، پرسشی از کارشناس پرسیدم؛ شما نیز می‌توانید (بدون پیچاندن سخن) به آن پرسش پاسخ دهید:
من تشنه‌ام است و بدنم به صورت ذاتی، نیاز به آب دارد؛ آیا خواندن دعا و قرآن، مرا سیرآب می‌کند؟
آیا اگر من قرآن و دعا بخوانم که تشنگی‌ام برطرف شود و کاری به تشنگی‌ام نداشته باشم، این نامش سرکوب نیست؟ (زیرا قرار است به هیچ عنوان آبی ننوشم).
*****

کسی که مسموم می‌شود، آب برایش زیان‌آور است؛ ولی بازهم به طور کامل، وی را از آب محروم نمی‌کنند و با دستمالی، لب‌هایش را خیس می‌کنند.
کسی که اراده‌اش مسموم است، برای وی نیز آمیزش جنسی (نامشروع)، بسیار زیان‌بار و این‌کار، مسمومیتش را بیشتر نیز می‌کند؛ ولی اگرهم نیاز جنسی‌اش را کامل سرکوب کند نیز، زیان می‌بیند.

با عرض سلام

جناب آبرنگ با تشکر از توضیحات. به نظر میاید تا حد زیادی توافق نظر داریم اما فقط یک نکته لازم به عرض است و آن اینکه روی سخن خداوند در قرآن کریم انسانهایی هستند که عقل دارند اما عقلشان را بکار نمیبندند.

افرادی که بقول شما عقل معاد ندارند، یا اینکه دارند اما نمیخواهند از این عقل استفاده کنند، این افراد اصلا دغدغه اینکه خداوند به چه چیز امر کرده و از چه چیز نهی کرده را ندارند و اگر هم (اشتباها) کاری مافوق طاقتشان انجام دهند(روزه) و از دین زده شوند بسته به اینکه چقدر عقل داشته اند مواخذه میشوند.

هرکس به اندازه ی تواناییهایی که خداوند به او داده است چه از لحاظ عقلانی و چه جسمانی مواخذه میشود و نه بیشتر.

پس این مساله که همگان طاقت انجام این کارها را ندارند نباید مانع ترویج راههای جلوگیری از طغیان این غریزه شود.

پرسش :
آیا هرکس مراقبه اش در دوری از گناهان بیشتر شد، بیشتر تحت فشار وسوسه های شیطان قرار می گیرد ؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، در مقابل صبر و تحمل او در برابر این وسوسه ها آیا ثوابی نیز به او می دهند؟

پاسخ :
آري؛ حقيقت آن است كه هرگاه پاسخ منفي ما به دعوت شيطان براي تبعيت از او محكم تر و جدي تر مي شود، وسوسه هاي شيطان بيش تر و کنترل آن ها سخت مي شود، کاملا صحيح است . طبق آيات قرآن‌، شيطان دشمن قسم خورده انسان است . نبايد انتظار داشته باشيم به همين راحتي دست از سر ما بردارد.
مهم‌ترين راه‌ِ در امان ماندن از چنين دشمني‌، شناختن او است‌. شيطان‌، موجودي است که ما را مي‌بيند و ما او را نمي‌بينيم‌. کار او فقط وسوسه کردن و زينت دادن به گناهان‌است‌.

براي درامان ماندن از او بايد به کسي پناه ببريم که شيطان را مي‌بيند; ولي شيطان او را نمي‌بيند که خداوند قاهر بيناست‌. قرآن مي‌فرمايد: "وَإِمَّا يَنزَغَنَّکَ مِن‌َ الشَّيْطَـَن‌ِ نَزْغ‌ٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّه‌ِ إِنَّه‌ُو سَمِيع‌ٌ عَلِيم‌(1) اگر از شيطان وسوسه‌اي به تو رسد، به خدا پناه بر. زيرا او شنواي داناست‌.

خداوند مي‌فرمايد: پناه ببر، نه اينکه بگو پناه مي‌برم‌. مثل اينکه وقتي آژير خطر مي‌زنند فوراً بايد به پناهگاه رفت . اگر با زبان بگويد خدايا به تو پناه مي‌برم‌،ولي عملاً کاري انجام ندهد ، فايده‌اي ندارد. چطور وقتي شيپور خطر را به صدا درمي‌آورند ،انسان مي‌لرزد و مضطرب مي‌شود، وقتي شيطان وسوسه مي‌کند ،نيز انسان بايد ‌بترسد و به پناهگاه برود. شيطان اول وسوسه مي‌کند. بعد به دام مي‌اندازد. بعد سواري مي‌گيرد .
بهترين راه براي محفوظ ماندن اين است که از مرحله اول به خداوند پناه ببريم‌و سپس از قدم نهادن در راهي که او مقابل ما نهاده خودداري نماييم . خداوند مي‌فرمايد: "...وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاَت‌ِ الشَّيْطَـَن‌ِ إِنَّه‌ُ لَکُم‌ْ عَدُوُّ مُّبِين‌ (2)... از پي گام‌هاي شيطان نرويد که براي شما دشمن آشکار است‌".

براي رويارويي با وسوسه‌هاي شيطاني، ابتدا بايد دشمن و راه‌هاي نفوذ او را شناخت و او را مهار کرد. سپس وي را به عقب راند و در گام‏هاي نهايي او را به اسارت کشيد.
برخي راه هاي مبارزه با وساوس شيطاني عبارتند از:
1. نگهباني و مراقبت:
شيطان با جان ما سر و کار دارد. از اين رو بايد از آن حراست کنيم. راه‌هاي مراقبت عبارتند از: تقوا پيشگي ، کنترل اعضا و جوارح ، محاسبه
2. واکنش مناسب:
در برابر هر وسوسه ‏اي بايد واکنش مناسب صورت گيرد.
پيامبر اکرم (ص) مي‌فرمايد: دشمنان تو از جن، ابليس و سپاهيان او هستند. پس اگر يکي نزد تو آمد و گفت: فرزندت مُرد، پس به خود بگو: زندگان براي مردن آفريده شده ‏اند ...
اگر آمد و گفت: مال تو از دست رفت، بگو: ستايش خداي را که مي‌دهد و مي‌گيرد و زکات را از من برد.
اگر آمد و گفت: مردم به تو ستم مي‌کنند، ولي تو ستم نمي‌کني ، بگو: روز قيامت آنان که ستم کردند ، گرفتارند.
اگر آمد و گفت: چه قدر نيکي مي‌کني ، بگو: گناهان من بيش از نيکي ‏هاي من است.
اگر آمد و گفت: چه قدر نماز مي‌گزاري ، بگو: غفلت من از نمازهايم بيشتر است.
اگر آمد و گفت: چه قدر بخشش مي‌کني ، بگو آن قدر که مي‌گيرم، از آن چه مي‌بخشم زيادتر است.
اگر گفت: چه قدر به تو ستم مي‌کنند!؟ بگو: من بيشتر ستم کرده‏ ام.
اگر گفت: چه قدر براي خدا کار مي‌کني، بگو: چه بسيار معصيت‏ ها کرده ‏ام.»(3)

3. استعاذه:
قرآن مجيد مي‌فرمايد: «اگر از شيطان وسوسه‏ اي به تو رسد، به خدا پناه ببر که او شنواي دانا است». (4)
4. مجهز شدن به تجهيزات:
در برابر تهاجم وسيع شيطان، بايد در ميدان کارزار، همواره مسلح باشيم. برخي از تجهيزات در حديث پيامبر اکرم (ص) مطرح شده است. حضرت مي‌فرمايد: « أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشَيْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَبَاعَدَ الشَّيْطَانُ مِنْكُمْ كَمَا تَبَاعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ قَالُوا بَلَى قَالَ الصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَكْسِرُ ظَهْرَه ... ؛(5)
آيا شما را آگاه کنم بر کاري که اگر انجام داديد، شيطان از شما فاصله مي‌گيرد، به اندازه فاصله مشرق تا مغرب؟ گفتند: آري. فرمود: روزه صورت شيطان را سياه مي‌کند و صدقه، کمرش را مي‌شکند. دوستي براي خدا و کمک براي عمل صالح، پشت او را مي‌بُرد و استغفار، بند دلش را مي‌برد».

نکته دیگر آن که :
البته گرفتار شدن افراد به امتحانات الهي ممکن است نسبت به اشخاص متفاوت باشد زمينه گناه براي بعض افراد به حسب موقعيت وشرائطشان بيشتر و سخت تر است و نسبت به بعض افراد کمتر و آسان تر؛ اما آنچه مهم است اين است که آيا به همه افراد به پاس حفظ ايمانشان به طور مساوي اجر ومزد داده مي شود يانه آنکه در شرائط سخت تري بوده اجر بيشتري مي گيرد ؟
قطعا جواب اين است آن که درموقعيت سخت تر بتواند ايمان خود را حفظ کند داراي پاداش بيشتري خواهد بود و اين همان عدل خداوند است که اجرو پاداش افراد به نسبت سختي وآساني امتحان وموقعيت وشرائطي که در آن واقع شده وتوانسته اند مطيع باشندداده خواهد شد.
رسول خدا(ص)فرمود: «افضل الاءعمال احمزها؛ بهترين عمل ها سخت ترين آن است».(6)
پس هر کس که زمينه هاي او براي گناه بيشتر باشد ، چنانچه از آنها پرهيز کند، ثواب و پاداش بيشتري نيز از طرف خداوند نصيب او مي شود.

پي نوشت ها :
1. اعراف(7)آيه200.
2. انعام(6)آيه142.
3. علامه مجلسي ، بحارالانوار، مؤسسه الوفا ، بيروت ، 1404 ه ق ،ج 1، ص 120.
4. اعراف (7) ، آيه 200.
5. شيخ کليني ، الکافي ، دار الکتب الاسلاميه ، طهران ، 1365 ه ش ، ج4 ، ص 62 .
6. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمري، ، ج 67 ص 191.

موضوع قفل شده است