دست هایی که خطرناکند !

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
دست هایی که خطرناکند !

[h=2]امید است با عبرت از تاریخ بیعت شکنان، در بیعت با امام زمان خویش بمانیم و خود را با روش حکومت علی وار او مطابقت دهیم و از او انتظار نداشته باشیم که مطابق با خواسته های ما حکومت کند.[/h]

مؤمن باید آگاه به زمان باشد و از گذشته ی دیگران برای تدارک حال و آینده ی خویش، عبرت بگیرد. در طول تاریخ کسانی بوده اند که می توانند به عنوان آینه ی عبرت ما باشند تا در روش مواجهه با امام خود بر اساس هوای نفس خود عمل نکنیم و خواسته خویش را بر روش های الهی او ترجیح ندهیم. در ذیل، دو حادثه از چنین بیعت کنندگانِ بیعت شکنی از تاریخ امام علی علیه السلام را ریشه یابی می کنیم.
[h=2]الف) بیعت کنندگان با امیرالمؤمنین علیه السلام در روز غدیر[/h] به اتفاق شیعه و سنی، در بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آخرین حج، در غدیر خم واقع در منطقه جحفه، پس از خطبه ای مهم دست علی علیه السلام را بالا برد و فرمود: «من کنت مولاه، فهذا علیٌ مولاه (هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست)». پس از آن، رسول خدا صلی الله علیه و آله همه را امر کرد که با امام علی علیه السلام به عنوان «امیر مؤمنان» بیعت کنند.
بزرگان اصحاب حتی بعضی از منافقان با عبارت «بخٍّ بخٍّ (مبارک باشد، مبارک باشد)» این امامت و ولایت را به ایشان تبریک گفتند. هیچ کس این قضیه را نمی تواند انکار کند، زیرا بیش از 110 نفر از اصحاب و 84 نفر از تابعین آن را روایت کرده اند، روایتی که هیچ موضوع دیگری در دین، حتی نماز و روزه و زکات و حج به این اندازه روایت نشده است.
ذَهَبی در «سِیَر اعلامن بَلاء» ج 19، ص 328 می نویسد: ابن جوزی در کتاب «ریاض الافهام» نوشته است که ابوحامد غزالی در کتاب «سِرّ العالمَین» در ذیل حدیث «من کنت مولاه، فعلیٌ مولاه» که عمر پس از خطاب به علی [علیه السلام] گفت: «مبارک باد مبارک باد! مولای هر مؤمن و مؤمنه شدی»، نوشته است: این نشانه ی تسلیم و رضایت است، سپس بعد از این، هوی و هوس بر او غلبه کرد.
مؤمن باید آگاه به زمان باشد و از گذشته ی دیگران برای تدارک حال و آینده ی خویش، عبرت بگیرد. در طول تاریخ کسانی بوده اند که می توانند به عنوان آینه ی عبرت ما باشند تا در روش مواجهه با امام خود بر اساس هوای نفس خود عمل نکنیم و خواسته خویش را بر روش های الهی او ترجیح ندهیم
بر یکی هوی و هوس غلبه کرد، و بر دیگری دوستی با این صاحب هوی و هوس، و بر دیگری حب ریاست، و بر دیگران طمع مال و جاه، و گروهی بخاطر کینه ی جاهلی که در دل نسبت به علی داشتند، و دیگران ترس از صاحبان حکومتِ غصب شده، و همینطور دیگران بخاطر کاری که انجام شده بود عقب نشینی و سکوت کردند.
در بررسی بیعت شکنی واقعه ی غدیر، هرگز نباید بیعت شکنان را فقط دشمنان و منافقان دانست. انبوهی از بیعت شکنان دوستانی بودند که طمع و ترس و اندیشه ی غلطِ تمام شدن کار و ... باعث شد که آن کلام روشنِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی علی را توجیه و فراموش کنند و تسلیم امر حکومت غاصب وقت شوند.
بعید نیست زمانی که امام مهدی علیه السلام قیام کند، دشمنان از این روش ها و همچنین شیوه های تبلیغی بسیار پیچیده ترِ امروزی برای پراکندن و یا غافل کردن دوستان و شیعیان او استفاده نمایند، به نحوی که هم بر امام حسین علیه السلام گریه کنند و هم فرزند امام حسین، امام زمان علیه السلام را تنها رها کنند. در این مواقع حساس است که حق طلبان عالم، به روشنگریِ عالمان با تقوا و آگاه به «حوادث واقعه» که در کلام امام مهدی علیه السلام به عنوان مرجع مسلمانان در تمام جهان شناخته شده اند، نیازمند خواهند بود.
[h=2]ب) بیعت کنندگان با امیرالمؤمنین علیه السلام پس از قتل خلیفه سوم[/h] پس از کشته شدن عثمان مردم به امام علی علیه السلام روی آوردند. بسیاری از صحابه از نوع حکومت عثمان ناراضی بودند. روش حکومت او شایسته سالاری نبود بلکه فقط به خاندان بنی امیه می اندیشید. این خاندان نه در اسلام و نه در بین مسلمانان وجهه ی خوبی نداشت. مردم با نارضایتی خانه ی عثمان را محاصره کردند و مطالبات خود را اعلام کردند اما او به موقع نتوانست این بحران نارضایتی را مدیریت کند و مشاوره ی امام علی علیه السلام نیز او را فایده نبخشید. و بالاخره توسط جمعیت محاصره کنندگان کشته شد.
امام علی علیه السلام برای این که بعد ها کسی بهانه ای نداشته باشد، چندین بار صف محاصره کنندگان خانه ی عثمان را شکست و به او آب برد. پس از قتل عثمان نیز مرگ او را به فال بد گرفت و در خانه نشست و اگرچه حکومت بر مسلمانان حق او بود که خداوند توسط پیامبرش آن را در غدیر به همه اعلام کرده بود، اما باز برای اینکه بهانه ای به دست کسی ندهد که در قتل عثمان نقش داشته است، خواسته ی جمعیت را مبنی بر پذیرفتن حکومت نپذیرفت.
اما انبوه جمعیت همچون رمه های گوسفند از در خانه ی علی دور نشدند. روایت خود امام در خطبه ی سوم نهج البلاغه، معروف به خطبه ی شقشقیه، چنین است:
در بررسی بیعت شکنی واقعه ی غدیر، هرگز نباید بیعت شکنان را فقط دشمنان و منافقان دانست. انبوهی از بیعت شکنان دوستانی بودند که طمع و ترس و اندیشه ی غلطِ تمام شدن کار و ... باعث شد که آن کلام روشنِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی علی را توجیه و فراموش کنند و تسلیم امر حکومت غاصب وقت شوند.
«مردم از هر طرف به من هجوم آورند، به طورى كه دو فرزندم در آن ازدحام صدمه دیدند، و ردایم از دو جانب پاره شد، مردم چونان گله گوسفند محاصره ام كردند. اما همین كه به امر خلافت اقدام نمودم گروهى پیمان شكستند، و عده اى از مدار دین بیرون رفتند، و جمعى دیگر سر به راه طغیان نهادند، گویى هر سه طایفه این سخن خدا را نشنیده بودند كه مى فرماید: «این سراى آخرت را براى كسانى قرار دهیم كه خواهان برترى و فساد در زمین نیستند، و عاقبت خوش از پرهیزكاران است.»
بنابراین با توجه به فرمایش امام علی علیه السلام، ناکثین و مارقین و قاسطین، از همین جمعین انبوه بیعت کنندگان بودند که وقتی روش حکومت داری امام خویش را بر خلاف هوای نفس خود و خواسته های دنیوی خویش دیدند بیعت را شکستند و علیه او به جنگ برخاستند.
امام علی علیه السلام حدود سه ماه کمتر از پنج سال حکومت کرد. اما در طول این دوران حکومت بسیار کوتاه، این سه گروه بیعت کننده ی بیعت شکن، سه جنگ خانمان سوز (جمل، صفین و نهروان) را علیه او به راه انداختند و وقتی پس از پیروزی در جنگ نهروان، در تدارک دوباره ی جنگ علیه معاویه بود، به شهادت رسید.
هرگز نباید تصور کرد که مدینه و کوفه پر از دشمنان امام علی علیه السلام بود. امام اگر چه خواص اندکی داشت اما کسانی که ادعای دوستی می کردند بسیار بودند. دوستانی که با نعره ی دشمن می هراسیدند و دنیا و زر و زیور آن چنان آنان را تن پرور کرده بود که با دیدن رنگ زرد دینار دین خود را می باختند و پیمان خویش را با امام خود فراموش می کردند. بسیاری از این گروه دوبار با او بیعت کرده بودند؛ یک بار در غدیر و بار دوم در مدینه پس از قتل عثمان. یکی از همین ها که در جنگ جمل اسیر شده بود، امام حسن علیه السلام را واسطه کرد که باز هم با امام بیعت کند. امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: «من دیگر نیازی به بیعت او ندارم. دست او دست یهودی است. اگر با این دستش بیعت کند با آن دستش بیعت را می شکند.» (بحار الانوار، ج 32، ص 235)
تاریخ عبرت های زیادی به ما می آموزد. امید است با الهام از تاریخ بیعت شکنان، در بیعت با امام زمان خویش بمانیم و خود را با روش حکومت علی وار او مطابقت دهیم و از او انتظار نداشته باشیم که مطابق با خواسته های ما حکومت کند.


[/HR]