آفریده شدن انسان از ميان هزاران فرد ديگر

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آفریده شدن انسان از ميان هزاران فرد ديگر

با سلام
من یکبار پای یک منبر چیزی شنیدم که هم عجیب بود و هم کمی ترسناک
میگف ما که انسانیم خدا در ما چیزی دیده که ما را انسان خلق کرده خدا را شکر کنیم که مثلا درخت یا حشره و یا ..... خلق نشدیم یا مثلا بین میلیون ها کرومزوم ما لیاقت انسان شدن داشتیم البته که اگر اینطور فکر کنیم می بینیم که ما شاید 1 میلیاردم شانس داشتیم و آفریده شدیم و این فرصت را پیدا کردیم که جاودانه در بهشت زندگی کنیم خدا را شکر می کنیم و دیگر سرکشی نمی کنیم مثلا کسی که بین هزاران هزار نفر در آزمون استحدامی وارد بانک شود و حالا دیگر ارزش جایگاهش را می داند دیگر آدم بی نماز نخواهیم داشت و خیلی از این بی دینی ها حل می شود.
اما سوال من این هست وقعا این حرف درست است؟ یعنی اون پشه می تونست انسان خلق شود و نشد؟ و یا من می شد پشه خلق شوم و خدا لیاقتی در من دید و من را انسان خلق کرد؟
خیلی فکرم درگیر این بحث شد اگر می شود کمک کنید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هادي

با سلام و عرض ادب و تقدیر و تشکر از پرسش خوب شما
گفته شده است هر موجود بر حسب لیاقتش خلق می شود، یعنی خداوند بر حسب ظرفیت و استعداد ذاتی اشیا، آن‌ها را خلق می‌کند. درجات و موقعیت‌هایی که در آفرینش برای موجودات معین شده است که یکی لیاقتش و ظرفیتش این باشد که جزءِ جمادات یا نباتات و یا غیره باشد. مانند پست‌های اجتماعی(رئیس و مرئوس) نیست که قابل تبدیل و تغییر باشد، بلکه این موقعیت ‌ها مانند خواص اشکال هندسی ذاتی موجودات است. وقتی می‌گوییم خاصیت مثلث این است که مجموع زاویه‌هایش برابر با دو قائمه باشد و خاصیت مربع این است که مجموع زاویه‌هایش برابر با چهار قائمه باشد، به این معنا نیست که به یکی خاصیت دو قائمه داشتن و به دیگری خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا کرده‌اند. و لذا نمی توان گفت:" که چرا به مثلث ستم کرده و خاصیت 4 قائمه را نداده‌اند یا بالعکس. "زیرامثلث جز همان خاصیت معین و همان ظرفیت معین نمی‌تواند داشته باشد.
مراتب موجودات جهان نیز همین طور است. این که جماد رشد و درک ندارد، ولی گیاه رشد دارد و درک ندارد و حیوان هم رشد دارد و هم درک دارد، ذاتی مرتبه وجودی هر یک از آن‌هاست. نه آن که همه اوّل یکسان بوده‌اند و بعد آفریدگار به یکی لیاقت و ظرفیت رشد و درک را داده، به یکی هیچ کدام را نداده و به یکی، یک جنبه را داده و به دیگری آن را نداده است. هر چیز در جهان، فقط گونه‌ای خاص از وجود را می‌تواند بپذیرد و بس، که خداوند هم همان خلقت را به او می‌دهد. همانگونه که بوعلی سینا می‌فرماید: «وما جعل اللهُ المشمشة * مشمشةً بل أوجدها» خدا زردآلو را زردآلو نکرده، بلکه آن را (از اول به صورت زرد آلو) ایجاد کرده است. (مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص 102 - 107، صدرا، چاپ 30، 1378)
حال که معلوم شد موجودات عالم، مراتب و درجات متفاوتی دارند، متوجه می شویم که پشه در یک مرتبه از خلقت و انسان نیز در مرتبه دیگری از خلقت قرار دارد، برای مثال اگر پشه در مرتبه 2 باشد انسان در مرتبه 9 است، چنانچه عدد 2 نمی تواند در مرتبه 9 باشد، پشه نیز نمی تواند در مرتبه انسان باشد؛ لذا پشه نمی توانست انسان خلق شود؛ چنانکه انسان نیز نمی توانست پشه خلق شود و ... .

برای مطالعه بیشتر ر.ک: مرتضی مطهری عدل الهی و بدایه الحکمه علامه طباطبایی

[="Tahoma"][="Navy"]

javad_joon;817315 نوشت:
با سلام
من یکبار پای یک منبر چیزی شنیدم که هم عجیب بود و هم کمی ترسناک
میگف ما که انسانیم خدا در ما چیزی دیده که ما را انسان خلق کرده خدا را شکر کنیم که مثلا درخت یا حشره و یا ..... خلق نشدیم یا مثلا بین میلیون ها کرومزوم ما لیاقت انسان شدن داشتیم البته که اگر اینطور فکر کنیم می بینیم که ما شاید 1 میلیاردم شانس داشتیم و آفریده شدیم و این فرصت را پیدا کردیم که جاودانه در بهشت زندگی کنیم خدا را شکر می کنیم و دیگر سرکشی نمی کنیم مثلا کسی که بین هزاران هزار نفر در آزمون استحدامی وارد بانک شود و حالا دیگر ارزش جایگاهش را می داند دیگر آدم بی نماز نخواهیم داشت و خیلی از این بی دینی ها حل می شود.
اما سوال من این هست وقعا این حرف درست است؟ یعنی اون پشه می تونست انسان خلق شود و نشد؟ و یا من می شد پشه خلق شوم و خدا لیاقتی در من دید و من را انسان خلق کرد؟
خیلی فکرم درگیر این بحث شد اگر می شود کمک کنید.

با سلام
بر اساس قانون تنزلی بودن اشیاء مرتبه نازله شی نمی تواند با مرتبه عالیه آن مغایرت داشته باشد
یعنی امکان ندارد چیزی در علم الهی انسان باشد اما در مقام خلقت و ظهور عینی چیزی دیگری مثلا سنگ و چوب و درخت باشد
یا علیم[/]

هادی;817996 نوشت:
گفته شده است هر موجود بر حسب لیاقتش خلق می شود، یعنی خداوند بر حسب ظرفیت و استعداد ذاتی اشیا، آن‌ها را خلق می‌کند.

سلام و سپاس از پاسخ خوبتون
باز هم می رسیم به اینکه این لیاقت و استعداد ذاتی که در علم الهی هم ثبت شده،چطور مشخص شده؟آیا تک تک موجودات امتحان شده اند؟فلسفه اسلامی چه پاسخی به این سوال می دهد؟

یکی دیگه.;818069 نوشت:
سلام و سپاس از پاسخ خوبتون
باز هم می رسیم به اینکه این لیاقت و استعداد ذاتی که در علم الهی هم ثبت شده،چطور مشخص شده؟آیا تک تک موجودات امتحان شده اند؟فلسفه اسلامی چه پاسخی به این سوال می دهد؟

سلام علیکم
ضمن عرض ادب و احترام از تأخیر طولانی در پاسخگویی عذرخواهی می کنم
گوناگونی در نحوه آفرینش انسان‏ها از اسرار خلقت است. خداوند فرموده است: «ما لکم لاترجون لله وقارا و قد خلقکم أطوارا؛ چرا شما برای خداوند وقار (و عظمت) را در نظر ندارید و حال آن که شما را گوناگون آفرید.» (نوح/ 13- 14) حضرت علی (ع) به تفاوت استعدادها و تمایلات افراد بشر اشاره کرده و فرموده است: «لایزال الناس بخیر ما تفاوتوا فإذا استو و أهلکوا؛ خیر بشر در اختلاف ساختمان و استعداد است و هلاکتش در یکنواخت بودن و همسانی ویژگی‏های فطری و طبیعی است.»
طبق آنچه بنده دیده ام در ارتباط با این سوال علمای بزرگوار دو پاسخ ارائه فرمودند :
الف:
لیاقت و استعداد بخشیدنی نیست، مثل اینکه زوجیت برای عدد 4 بخشیدنی نیست، این طور نیست که خداوند عدد 4 را بیافریند و بعد زوجیت را عطا کند، بلکه زوجیت در ذات عدد 4 است. لیاقت و استعداد در انسان ها نیز چیزی شبیه به همین موضوع است،خداوند فیض وجود را گستراند و موجودت مختلف در مراتب تشکیکی وجود قرار گرفتند در واقع لازمه‌ی خلقت عالَم، وجود تفاوت هاست، اگر لیاقت و استعداد همه انسان یکی بود، عالَمی خلق نمی شد.
می توان چنين گفت كه ، كلّ عالم ، مثل يك پيكر انساني است كه موجودات عالم ، اجزاء و اعضاء او هستند. بر اين اساس ، گفته مي شود: نبود يكي از موجودات با تمام مشخّصات منحصر به فرد خودش به معني نقص كلّ عالم است. تك تك ما انسانها نيز از اجزاء اين پيكره ي عظيم عالم هستيم ؛ لذا وجود ما هم با مشخّصات مخصوص به خودمان ، براي عالم ضروري است ؛ لكن نقش هر موجودي در عالم متفاوت با موجود ديگر است . برخي به منزله ي روح و جان عالمند ، برخي همچون قلب عالمند ، برخي ديگر بسان دست و پاي عالمند و برخي نيز چون مو و ناخن عالم مي باشند .از ديد عرفان و حكمت متعاليه ، انسان كامل ، روح و جان عالم و فرشتگان قواي وجودي او هستند كه عالم هستي را اداره مي كنند و مدبّرات امرند ؛ و عالم هستي به منزله ي بدن است نسبت به روح كلّي انسان كامل كه از آن تعبير مي شود به صادر اوّل.
بنابراین استعداد در افراد ذاتی انسان است و وجود استعدادهای متفاوت لازمه‌ی خلقت عالَم است، چرا که اگر استعداد ها یکسان بود عالمی به وجود نمی آمد چنانچه اگر انسان فقط مغز بود پیکری به وجود نمی آمد، پس اگر بنا بود خدا تمام اجزاء عالم را بسان هم بيافريند ، در آن صورت بايد يك موجود بدون مراتب و بدون اجزاء می آفريد ؛ كه در آن صورت چيزي به نام عالم خلقت نيز وجود نداشت. پس عالم بودن عالم به همين تفاوت‌هاست.
همانگونه كه اگر بنا بود همه‌ی اعداد در يك رتبه قرار داشتند در آن صورت ديگر عددی وجود نداشت؛ چون عدد بودن عدد به اين است كه كثرت داشته باشد ؛ و كثرت زمانی حاصل می شود كه تفاوت وجود داشته باشد.

ب:
نظر دیگری که برخی از علما به آن قائل شده اند این است که انسان ها قبل از خلقت مادّی در عوالم نوری مورد امتحان قرار گرفته اند، بنابراین لیاقت و استعداد ذاتی افراد در این عوالم مشخص شده است. این عده از علما به زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها استناد می کنند: « يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ...» اى امتحان شده ای که خداوند پيش از خلقت تو را بيازمود و در آن آزمايش بر هر گونه بلا و مصيبت تو را شكيبا و بردبار گردانيد و ما چنين پنداريم كه دوستان شما هستيم و مقام بزرگى شما را تصديق مى‏كنيم و بر هر دستور و تعليمات الهى كه پدر شما و وصيّش كه درود حق بر او و آلش باد براى ما آورد صبور و مطيع خواهيم بود.

محی الدین;818036 نوشت:
با سلام
بر اساس قانون تنزلی بودن اشیاء مرتبه نازله شی نمی تواند با مرتبه عالیه آن مغایرت داشته باشد
یعنی امکان ندارد چیزی در علم الهی انسان باشد اما در مقام خلقت و ظهور عینی چیزی دیگری مثلا سنگ و چوب و درخت باشد
یا علیم

با سلام
جناب محیی الدین مطلب جالبی بود این سخن بر می گردد به پاسخ کارشناس محترم ! درسته؟

هادی;817996 نوشت:
حال که معلوم شد موجودات عالم، مراتب و درجات متفاوتی دارند، متوجه می شویم که پشه در یک مرتبه از خلقت و انسان نیز در مرتبه دیگری از خلقت قرار دارد، برای مثال اگر پشه در مرتبه 2 باشد انسان در مرتبه 9 است، چنانچه عدد 2 نمی تواند در مرتبه 9 باشد، پشه نیز نمی تواند در مرتبه انسان باشد؛ لذا پشه نمی توانست انسان خلق شود؛ چنانکه انسان نیز نمی توانست پشه خلق شود و ...

با سلام سوالی در این جا مطرح می شود و آن این است که
طبق آیه قرآنی برخی از انسان ها حیوان و بلکه پست تر از حیوان هستند! تنزل درجه وجودی چگونه ممکن است ؟ این انسان از مرتبه اصلی خود تنزل پیدا کرده است .

[="Tahoma"][="Navy"]

ahmadkamran;826795 نوشت:
ا سلام
جناب محیی الدین مطلب جالبی بود این سخن بر می گردد به پاسخ کارشناس محترم ! درسته؟

سلام
بله یکی است به کمی تفاوت
موفق باشید[/]


سلام علیکم

بله انسان بر اسس اختیاری که خداوند در نهاد آدمی قرار داده است دو بُعدی است؛ می تواند با عمل به دستورات شریعت، به کمال نهایی انسانیت ارتقاء درجه پیدا کند و می تواند با مخالفت کردن با دستورات شنیدن تا حد حیوانیت و بلکه پایین تر از آن سقوط کند.
انسان بالفعل دارای کمالات موجودات مادی از جمله جمادات، نباتات و حیوانات را دارد اما بالفعل فاقد کمالات انسانی است، خداوند انسان را بدینگونه خلق فرمود تا مورد ابتلا و آزمایش قرار بگیرد. بر این اساس مشخص شود کدام راه را انتخاب می کند راه حیوانیت را یا راه انسانیت را! راه اسفل السفلین یا راه اعلی علیّین را.
تنزل درجه وجودی از انسانیت امری است که محقق شده و در طول تاریخ کسانی بوده اند که از مرحله انسانیت به مرحله ی حیوانیت تنزل کرده اند مانند یزید، صدام و امثالهما . اصل خلقت این نوع افراد همانند سایر انسان ها بوده اند و بالقوه دارای جمع کمالات بوده اند اما با سوء اختیار خود به مرتبه حیواینت تنزل پیدا کردند.

هادی;827100 نوشت:
بله انسان بر اسس اختیاری که خداوند در نهاد آدمی قرار داده است دو بُعدی است؛ می تواند با عمل به دستورات شریعت، به کمال نهایی انسانیت ارتقاء درجه پیدا کند و می تواند با مخالفت کردن با دستورات شنیدن تا حد حیوانیت و بلکه پایین تر از آن سقوط کند.
انسان بالفعل دارای کمالات موجودات مادی از جمله جمادات، نباتات و حیوانات را دارد اما بالفعل فاقد کمالات انسانی است، خداوند انسان را بدینگونه خلق فرمود تا مورد ابتلا و آزمایش قرار بگیرد. بر این اساس مشخص شود کدام راه را انتخاب می کند راه حیوانیت را یا راه انسانیت را! راه اسفل السفلین یا راه اعلی علیّین را.
تنزل درجه وجودی از انسانیت امری است که محقق شده و در طول تاریخ کسانی بوده اند که از مرحله انسانیت به مرحله ی حیوانیت تنزل کرده اند مانند یزید، صدام و امثالهما . اصل خلقت این نوع افراد همانند سایر انسان ها بوده اند و بالقوه دارای جمع کمالات بوده اند اما با سوء اختیار خود به مرتبه حیواینت تنزل پیدا کردند.

با سلام مجدد
متشکر . یک سوال دیگر
بنده از یکی شنیده ام که یزید هر کاری می کرد نمی توانست هدایت شود . یعنی در علم الهی نوشته شده بود که یزید امام حسین را می کشد آیا درست است؟