تقدیم به پـــدر __ مــرد آسمانی بی توقع !!

تب‌های اولیه

140 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

دستانش از فشار زیاد کار زبر و زمخت شده اند

دلش نمی آید دست نوازش بر سر و صورت ظریف کودکانش بکشد

همه فکر می کنند احساس ندارد.

ولی هیچ کس نمی تواند شرافت او را وصف کند.

او یک کارگر است...

او یک پدر است.



پدر یک عمر بار مرا به دوش کشید
حالا بی انصافیست تنها بگویم پدر “روز”ت مبارک!
پدر “عمرت” مبارک

من چگونه میتوانم جبران کنم محبت هایت را . . .

[="DarkSlateBlue"]

سـاغر;560527 نوشت:
[=&quot] یه لحظه از جایی که هستین بیرون برین
یه سی ثانیه به باباتون نگاه نکنید
[=&quot]بعدش به این فکر کنین که خیلی ها حاضرن تمام زندگیشونو بدن تا این سی ثانیه رو داشته باشن !!

اره. من حاضرم همه دارو ندارمو بدم . هرچی هم تا اخر عمر قراره به دست بیارم بدم که اون سی ثانیه رو داشته باشم . اونایی که بابا دارن ثروتمندترین ادمایه دنیاین.[/]

[="Tahoma"]


دخـتــَــر کـه بــاشی
میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ
آغــوش گــَرم پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی
کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و
دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی
دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه
هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی
چه بـاشه چـه نبــاشه
قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته

[="Tahoma"]


ســـَــر ســُـفره چیزی نبود . . .
یــخ در پــارچ
و
پدر هــر دو آب شــدند !
چــه دنــیای بی رحمــیست . . .


[="Black"]

[=&quot]یاحق[=&quot]
[=&quot]نمی دونم چرا تو فیلما و تو قصه ها و مخصوصا تو زندگی یه جورایی پدرا فراموش می شن... یه جورایی بهشون بی احترامی می شه... یه جورایی دوست داشتن پدر کم رنگ شده...زنگ زدیم به پدر و گفتیم:[=&quot] [=&quot]
[=&quot]بابا اومدی خونه نون بخر... بابا اومدی خونه مایع ظرفشویی بخر... بابا شارژ تلفن یادت نره... بابا یه خودکار آبی با چند تا برگه آچار بگیر... بابا فلان چیزو بخر.[=&quot]
[=&quot]وقتی با خستگی و با یه اعصاب خورد از دست یه نامرد که باهاش بحث کرده بود، رسید خونه گفتیم: پس کو فلان چیز که قرار بود بخری... مگه تماس نگرفتم... مگه تاکید نکردم...[=&quot]
[=&quot]و پدر با ناراحتی گفت یادم رفت... راست می گفت یادش رفته بود ولی ما خستگی و اعصابه خوردشو ندیدیم و درک نکردیم...خیلی بد کردیم...[=&quot]
[=&quot]بابا کفشم کهنه شده... پول بده...[=&quot]... [=&quot] بابا شلوارمو اونقدر پوشیدم که پوسیده ...پول بده... بابا خجالت می کشم پیش دوستام با این لباسا برم... بابا... بابا...بابا...[=&quot]
[=&quot]بابای فلانی برای بچه اش فلان چیزو خریده...[=&quot]
[=&quot]و بابا جیباش خالی بود... بابا مثل بدهکارا می گفت وقت بده فلان روز یه پولی جور کنم...و ما گفتیم: اوووووووووووووووه تا فلان روز صبر کنم...و بابا شرمنده می شد...بابا نون حلال می آورد و ما ارزش نون حلال رو نمی دونستیم...[=&quot] [=&quot]
[=&quot]بابا[=&quot]ها[=&quot] هم دوست داشتن بهشون بگیم دوست دارم... دوست داشت گاهی باهاش تماس بگیریم و بگیم حالتون خوبه... چیزی نمی خواید از خونه براتون بیارم... دوست داشت وقتی زنگ خونه رو می زنه بریم استقبالش... دوست داشت یه آبی دستش بدیم... دوست داشت... یه سوال تو ذهنمه![=&quot]

[=&quot]چرا وقتی بابا می رسید در خونه زنگ می زد؟مگه کلید نداشت؟[=&quot]
[=&quot]جوابش شاید این باشه که اون قدر ذهنش پُره و اونقدر خسته شده که حتی نمی تونه با کلید در خونه رو باز کنه... جوابش شاید این باشه که می خواست صدای مارو زودتر بشنوه... جوابش شاید این باشه که دوست داشت به استقبالش بریم... ولی بالاخره خیلی چیزا تو دله باباها هست که ما نمی دونیم... چه قدر تو خودشون می ریزن...[=&quot]
[=&quot]وقتی می دیدن بچه های فامیل فلان خرید و کردند، باباها هم دوست داشتن واسه ما سنگ تموم بذارن ولی پول کافی نداشتن و شاید خیلی غُصّه خوردن... و البته شاید ما هم کلی غر زدیم...[=&quot]
[=&quot]از رنج و از خواسته ها و از مهربونی های پدر کدوم فیلمو ساختن؟ کدوم داستانو نوشتن؟ کدوم شعرو گفتن؟ بماند که برعکسش...[=&quot]
[=&quot]خلاصه که پدر کوهی بود از سختی های که کشیده بود ولی ما عید به عید پدر لباسای کهنه می پوشید و لباسای نو تنه ما می کردیم... پدر وقتی می دید لباسای نو می پوشیم خیلی ذوق می کرد... آره پدر ذوق می کرد... تصویر اون ذوق کردنا تو بایگانیه ذهنامون مونده یا نه.؟.؟. پدر حتی یادش می رفت یه جفت جوراب واسه خودش بخره... همون پدری که وقتی عکسای جوونیه قبل از ازدواجش رو می دیم با فردی روبرو می شدیم که کلی به خودش می رسید و حالا دنباله زندگیه همسر و بچه هاش بود و انگار خودشو فراموش کرده بود و انگار بچه هاش هم فراموشش کرده بودن... پدر خسته بود... خیلی خسته بود و باز هم و باز هم حواسمون نبود که چه کسی کنارمونه و عطر نفسه چه نعمتی تو خونه ما جریان داره... پدرمون رو با دیگر پدرا مقایسه هم می کردیم... وای وای وای...[=&quot]
[=&quot]و تو بسیاری از فیلمای ما هم(به صورت مستقیم و غیرمستقیم) همین تفکر زشت و کثیف جریان داشت که پدر خوب پدریه که پولدارتره... ماشین آنچنانی داره[=&quot]... [=&quot]رییسه شرکته فلانه... کلا پول و پدر اشتباه گرفته شده بود...[=&quot]
[=&quot]دیگه چی بگم... پدرامون رو دریابیم... گاهی یه جمله ای به صورت کنایه نگیم که کلی از درون بشکنن...یا رفتاری نکنیم که... سعی کنیم پدرامون رو ببینیم... هر چند خیلی سخته که بعد از این همه که از عمرمون گذشته خودمون رو اصلاح کنیم ولی باید اصلاح بشیم و خیلی سریع هم اصلاح بشیم... از همین لحظه...[=&quot]

[=&quot]پدرجان منو برای همه بدی ها و نفهمی هام ببخش... شما بهترین پدر دنیا هستی... دوست دارم... خیلی دوست دارم... خیلی خیلی دوست دارم...[=&quot]

[=&quot]

[=&quot]پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم: بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقت است، آن گاه نیکی به پدر و مادر ، آنگاه جنگ در راه خدا. نهج الفصاحه ص167

[=&quot]ب[=&quot]رای سلامتی همه ی پدرا صلوات

منبع:سایت افسران جوان جنگ نرم
[=&quot]

[/]

سلام به همه

تاپیکی دیدم با عنوان " تقدیم به فرشته روی زمین " مادر "

ولی هر چی گشتم تاپیکی که برای پدران باشه پیدا نکردم

خواستم یه تاپیکی هم برای پدرای عزیزمون بزنیم

تو این تاپیک میتونین شعر هایی که در وصف پدرانمون هست قرار بدین :ok:

دست بوس همه پدر مادرای پاک روی زمینم :Gol:

[=arial]
هنوزم مثل قدیـما... بابایی

[=arial]وقتی اخمات توهَمه ؛ هوا پَسه !

[=arial]همه ی دنیا اگه شــاکی باشن

[=arial]تو ازم راضـی باشی برام بـَسه..!!


[=arial]
بوی سیگار شدیدی آمد ...

[=arial]با خودم می گویم

[=arial]نکند باز پدر غمگین است؟!

[=arial]نکند باز دلش ...؟!

[=arial]پله ها را دو به یک طی کردم تا رسیدم بر بام

[=arial]پدرم را دیدم

[=arial]زیر آوار غرورش مدفون ...

[=arial]زیر لب زمزمه داشت

[=arial]که خدا عدل کجاست؟

[=arial]که چرا مزه ی فقر وسط سفره ی ماست؟!

[=arial]و چراها و چراهای دگر ...

[=arial]دل من هم لرزید مثل زانوی پدر

[=arial]دیدن این صحنه آن چنان دشوار بود

[=arial]که مرا شاعر کرد ...!

[=arial]«احمد شاملو»



[=arial]
چقدر جای سوره ای به نام "
[=arial]پدر[=arial]" خالی ست که اینگونه آغاز شود:
[=arial]قسم بر پینه دستانت که بوی نان می داد
[=arial]و قسم بر چشمان همیشه نگرانت.
[=arial]قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه کوه را لرزاند
[=arial]و قسم بر غربتت، وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست...

[=arial](شهره توکلی)


[="Navy"]واقعا همیشه به احساس پدر ها بی معرفتی میشه
فقط چون مثل مادر ها ابراز نمیکنند

درصورتی که مطمئن باشید احساس یک پدر به بچش کم از مادر نداره

خودم همین احساس رو داشتم تا وقتی پدر شدم

رفیق بی منت پدر[/]

مادر مثل مداد میمونه هرلحظه تراشیدن و تموم شدنشو

رو میبینی ولی

پدر مثل خودکاره شکل ظاهریش تغییری نمیکنه

فقط یکدفعه میبینی دیگه نمینویسه!!!

بیاید تا تموم نشدن قدرشون رو بدونیم

شروین;740086 نوشت:
واقعا همیشه به احساس پدر ها بی معرفتی میشه
فقط چون مثل مادر ها ابراز نمیکنند

خب چراابرازنمیکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Gig::Gol:باورکنین خیلی قشنگه برای فرزندکه پدرش بهش بگه بابایی دوستت دارمو...اتفاقااین کلمه دوست داشتنوادم ازپدرش بشنوه شیرینترازاینه که ازمادرش بشنوه:ok:

زهرا73;740094 نوشت:
خب چراابرازنمیکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Gig::Gol:باورکنین خیلی قشنگه برای فرزندکه پدرش بهش بگه بابایی دوستت دارمو...اتفاقااین کلمه دوست داشتنوادم ازپدرش بشنوه شیرینترازاینه که ازمادرش بشنوه:ok:

واسه مرد خیلی سخته این حرفو به کسی بزنه
من واقعا جونمو برای مادرم ، خواهرم و برادرم میدم ولی همیشه یه جوری رفتار میکنم اونا فکر میکنن هیچ حسی بهشون ندارم

بابامم هیچوقت ازین حرفا نزد

ولی الان دارم سعی میکنم با بچم اینجوری نباشم . از نوزادیش تا الان که 8 ماهشه هر روز بهش میگم دوست دارمو عاشقتمو اینا که وقتی بزرگ شد برام سخت نباشه

=================

ســـَــر ســُـفره چیزی نبود . . .
یــخ در پــارچ
و
پدر هــر دو آب شــدند !
چــه دنــیای بی رحمــیست . . .

فریاد سکوت;740075 نوشت:
تاپیکی دیدم با عنوان " تقدیم به فرشته روی زمین " مادر "

ولی هر چی گشتم تاپیکی که برای پدران باشه پیدا نکردم

سلام و درود

قبلا موضوعی برای این ایجاد شده است :

http://www.askdin.com/thread42403.html

شروین;740098 نوشت:

واسه مرد خیلی سخته این حرفو به کسی بزنه
من واقعا جونمو برای مادرم ، خواهرم و برادرم میدم ولی همیشه یه جوری رفتار میکنم اونا فکر میکنن هیچ حسی بهشون ندارم

بابامم هیچوقت ازین حرفا نزد

ولی الان دارم سعی میکنم با بچم اینجوری نباشم . از نوزادیش تا الان که 8 ماهشه هر روز بهش میگم دوست دارمو عاشقتمو اینا که وقتی بزرگ شد برام سخت نباشه

=================

اخی چه احساسی

کار خیلی قشنگی میکنین

واقعا خیلی شیرینه که آدم از باباش این حرفا رو بشنوه

خواهرای من همیشه وقتی بابام میاد خونه میپرن بوسش میکنن ولی من همیشه خجالت میکشم و فقط باهاش دست میدم

اونا ابراز علاقه میکنن من به هیچ عنوان نمیتونم دهنمو باز کنم و بگم بابا دوست دارم

فقط عیدا با بابام روبوسی میکنم اونم خودش دستمو میگیره میکشه جلو

ولی دوس داشتم بابام مثل شما دخترشو لوس کنه :khandeh!:

فک کنم مزه بده ادم از باباش این حرفا رو بشنوه

ابوالفضل;740100 نوشت:
سلام و درود

قبلا موضوعی برای این ایجاد شده است :

بگذار غبار کفش هایت را ببوسم پدر ...

چقدر خوب

من متوجه این تاپیک نشده بودم

مرسی از اطلاع رسانیتون :Gol:

خدایا میدونم پدر و مادرم رو خیلییییییییی اذیت کردم، میدونم خیلی وقتا بهشون نگفتم ببخشید، نگفتم دوستتون دارم، نگفتم ممنونم بابت همه چی، میدونم همیشه دعای خیرشون پشت سرمه همه شو میدونم.اما نمیدونم اگه نباشن طعم تلخ نبودنشون رو با چه چیز و چه کسی شیرین کنم و میدونم که نمیشه شیرینی وجودشون رو با هیچ چیز دیگه ای عوض کرد .پس خدایا این فرشته های بی پر و بال رو حالا حالا ها ازمون نگیر، بذار سایه شون رو سرمون بمونه، به ما فرصت بده خوبیهاشونو که نمیشه لااقل بدیهامونو جبران کنیم.میدونم که اون هم نمیشه.
برای سلامتی تمام پدر و مادرای دنیا و برای شادی روح اونایی که رفتن پیش خدا با تمام وجود و از ته دل صلوات.

[=georgia]
دســت های پــُر توانــت همیشــه بزرگتـریــــــن حامــی زندگـــی ام بوده

و آغــوش امــن تـو بهتریــــــن جـا برای فراموشــی غــم های زندگــی ام ..


[=microsoft sans serif]

بوسه میزنم بر آن دست هایی که
هیچوقت دستم را رها نکرد
بوسه میزنم بر دست های تو

[=microsoft sans serif]پدرم[=microsoft sans serif] تمام زندگی من !!![=microsoft sans serif]

[=times new roman]
نیاز به کسی دارم که راه را نشانم دهد؛
[=times new roman]
[=times new roman]تنبیه ام کند؛
[=times new roman]تشویقم کند؛
[=times new roman]نه به حق قدرتی که دارد؛
[=times new roman]بلکه به اقتدارش؛
[=times new roman]من پدرم را می خواهم ...

[=Times New Roman]پدرم

آرزوهایم را قورت می داد

تا چشمانم مه گرفت

چون

دستش مانند

پای برادرم همیشه لُخت بود…

چقدر صورتم

بوی زحمت می گیرد

وقتی نوازشم می کند!


[=Times New Roman]

فریاد سکوت;740119 نوشت:
خواهرای من همیشه وقتی بابام میاد خونه میپرن بوسش میکنن ولی من همیشه خجالت میکشم و فقط باهاش دست میدم

اونا ابراز علاقه میکنن من به هیچ عنوان نمیتونم دهنمو باز کنم و بگم بابا دوست دارم

فقط عیدا با بابام روبوسی میکنم اونم خودش دستمو میگیره میکشه جلو

ولی دوس داشتم بابام مثل شما دخترشو لوس کنه


سلام
میشه باهاتون شوخی کنم؟
چه جوریه که خواهراتون میپرن جلو شما نمی پرید؟
باباتون خواهراتونو لوس میکنه شما رو نه؟
اینجور که پیداست باباتونو دوست دارید ولی نمیگید.نه اینکه دوستش نداشته باشید.
اون شما رو دوست نداره؟
ای بابا گیج شدم.
بگذریم...
خواهش میکنم ناراحت نشیدا.شوخی کردم.اصلا نشنیده بگیرید.
همه کنجکاوی هامو بذارید پای اینکه:
فریاد سکوت;740442 نوشت:
من پدرم را می خواهم ...

من هم میخوام...

هو الربّ

نمی دانم چرا وقتی می خواهم لب تر کنم و از پدرم چیزی بگویم

چشمانم حسودی می کنند و زودتر از لبهایم تر می شوند.

بماند که در فرافکنی هم ید طولایی دارند،چشم نیستند که چشمه اند!

گویی خیالم هم با چشمانم دست به یکی هستند تا جلوی زبانم را بگیرند

خیالم با خطی بسیار خوش،تابلویی زیبا تصویر می کند

شبیه تابلو خطهای پدرم.

و دور تا دور تابلویش را با تصویر لبخندش تذهیب می کند

و نقش می زند:

"رنگ رخسار خبر می دهد از سرّ درون"

عشق = پدر:hamdel:

یکی دیگه.;740450 نوشت:
سلام
میشه باهاتون شوخی کنم؟
چه جوریه که خواهراتون میپرن جلو شما نمی پرید؟
باباتون خواهراتونو لوس میکنه شما رو نه؟
اینجور که پیداست باباتونو دوست دارید ولی نمیگید.نه اینکه دوستش نداشته باشید.
اون شما رو دوست نداره؟
ای بابا گیج شدم.
بگذریم...
خواهش میکنم ناراحت نشیدا.شوخی کردم.اصلا نشنیده بگیرید.

سلام عزیز دلم مگه شما چی گفتی که من بخوام ناراحت بشم :ok:

نه آخه میدونی جریان چیه ؟

جریان اینه که من کلا ادم سردیم با کسی گرم نمیگیرم دلیلش بر این نیست

که ادم افاده ای باشما نه

کلا و ذاتا سرد هستم ولی باطنا همه رو دوس دارم فقط بروز نمیکنم

خواهرام بر عکس من شخصیت خیلییییی اجتماعی و خون گرمی دارن

من اخلاقا مثل بابام هستم

اخه بابای من نظامی هستن نظامیا هم اکثرا جدی میشن

بعد این که اصولا چیزی به نام لوس کردن تو خونه ما معنی نداره :khandeh!:

ولی خب اگه بپرسی منو بیشتر دوس دارن یا خواهرامو میتونم قریب به یقین بهت بگم منو بیشتر دوس دارن

دلیلشو نمیدونم شاید به خاطر بعضی اخلاقام باشه حالا هر چی

اینا رو گفتم که بدونی مسئله فرق گذاشتن بین بچه و نمیدونم چیزای دیگه نیست

فقط این که من ادم خشکیم همین :ok:

و این که این طور که متوجه شدم پدرتون فوت شدن

خدا رحمتشون کنه عزیزم

فرشته رو زمین مادر هستش نه بابا،فقط مادر فقط

فریاد سکوت;740593 نوشت:
فقط این که من ادم خشکیم همین

بازم اجازه دارم شوخی کنم؟
شما خشک اید؟؟؟!!!
آدم خشک میتونه اینهمه متن های زیبا بنویسه که مخاطبشو آب داره میبره؟؟؟
متن هاتون واقعا لطیف و مرطوب و بارانی است.
بعد آدم خشک این همه قشنگ میخنده؟:
فریاد سکوت;740593 نوشت:
:ok: :khandeh!:

فریاد سکوت;740593 نوشت:
کلا و ذاتا سرد هستم ولی باطنا همه رو دوس دارم فقط بروز نمیکنم

خب قسمت اول را نادیده میگیریم و به قسمت دوم میپردازیم:

این که کاری نداره ؛
با من تکرار کنید:
[SPOILER]نترسید .زود تموم میشه(مثل بچه هایی که از آمپول میترسن):Nishkhand: [/SPOILER]
دوس تت دا رم
دوباره لطفا
دوس تت دا رم
باز هم
دوس تت دا رم
حالا شد:
دوستت دارم

دیدید چقدر راحت بود.

یکی دیگه.;740902 نوشت:
بازم اجازه دارم شوخی کنم؟
شما خشک اید؟؟؟!!!
آدم خشک میتونه اینهمه متن های زیبا بنویسه که مخاطبشو آب داره میبره؟؟؟
متن هاتون واقعا لطیف و مرطوب و بارانی است.
بعد آدم خشک این همه قشنگ میخنده؟:

...

نظر لطفته خانمی

یکی این هندونه ها رو ازم بگیره :khaneh:

خوشحالم که از مطالبم خوشتون میاد این باعث دلگرمیمه :Gol:

پسر زمستان;740622 نوشت:
فرشته رو زمین مادر هستش نه بابا،فقط مادر فقط

چرا فقط مادر ؟

مگه باباها زحمت نمیکشن ؟

مگه چی از مامانا کم دارن ؟

چون مامانا یه کم مهربونن با دل ما راه میان هر چی میگیم میگن باشه واسه همین فرشتن ؟

چون باباها ما رو لوس نمیکنن .... طبیعتشون مثل مامانا لطیف نیست اخ اخی میشن ؟

فریاد سکوت;740909 نوشت:
چرا فقط مادر ؟ مگه باباها زحمت نمیکشن ؟ مگه چی از مامانا کم دارن ؟ چون مامانا یه کم مهربونن با دل ما راه میان هر چی میگیم میگن باشه واسه همین فرشتن ؟ چون باباها ما رو لوس نمیکنن .... طبیعتشون مثل مامانا لطیف نیست اخ اخی میشن ؟
خب طبيعي هستش ،شما دخترا عاشق باباييتون هستين ماهم عاشق مادرمون، مادرچیزی دیگست

فریاد سکوت;740084 نوشت:
چقدر جای سوره ای به نام "پدر" خالی ست که اینگونه آغاز شود:
قسم بر پینه دستانت که بوی نان می داد
و قسم بر چشمان همیشه نگرانت.
قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه کوه را لرزاند
و قسم بر غربتت، وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست...

(شهره توکلی)


سلام
تشکر از تاپیک زیبای شما
فقط باورم نمیشه وقتی می بینم یه خانم از مردها طرفداری میکنه (نه در مورد همشون ولی اکثراً)
البته نه اینکه باورم نشه ، یخورده به نظرم بعیده ، مگر اینکه سودی توش باشه ، وگرنه با شناختی که از خانمها دارم بعید میدونم یه خانم از ته دلش خوبی و موفقیت یه مرد رو بخواد. خانمها من رو ببخشن ، این چیزیه که با برخورد با خانمها بهش رسیدم. همیشه دیدم خانمها در حال نالیدن از دست مردها هستن ، حقوقشون رو به رخ میکشن و خلاصه......

بگذریم.... الان سِیلِ نصیحت سرازیر میشه!

زهرا73;740094 نوشت:
باورکنین خیلی قشنگه برای فرزندکه پدرش بهش بگه بابایی دوستت دارم
کاملاً موافقم. از نظر من هم اینکه بعضی مردها عشقشون رو به همسر و فرزندان ابراز نمیکنن بزرگترین اشتباه رو میکنن

مردی در حضور پیامبر(ص) گفت من تا حالا فرزندم رو نبوسیدم. پیامبر(ص) فرمودند: این مرد از اهل دوزخ است!

شروین;740098 نوشت:
واسه مرد خیلی سخته این حرفو به کسی بزنه
داش شروین شما خودت استادی ، ببخشید ازبابت حرفهایی که در ادامه میگم :Gol:
نه شروین جان برای همهء مردها سخت نیست. برای من یکی از ساده ترین کارهاست
البته قبول دارم نوعش با خانمها متفاوته ، اما اینکه بین مردم جا افتاده که مردها ذاتاً ابراز عشق نمیکنن هیچ سندیتی نداره
عجیب اینکه نه فقط خود ما مردها ، که خانمها هم اکثراً این حرف رو پذیرفتن ، بطوری که اگر مردی بهشون بگه دوست دارم و ابراز عشق کنه ، میگن لوسه!!! :Gig:

خدا قسمت کنه و فرصت بشه یه تاپیک در همین مورد میخوام بزنم که خیلی از خصوصیت ها در طول تاریخ و بعضاً به دلایل بی اساس به زن یا مرد نسبت داده شده
برای مثال میگن غیبت کار زنهاست ، درحالیکه این خصوصیت اگر بین مردها بیشتر نباشه کمتر هم نیست
و موارد بسیار دیگه که انشاالله در اون تاپیک خواهم گفت

در کل شروین جان به نظر من این فقط تلقینی هست که توسط یک سری آدم جا افتاده. اصل توانایی ابراز عشق به دیگران ، گر چه ممکنه نوع ابرازش در زن و مرد متفاوت باشه ، اما در هر دوی اونها به میزان زیاد وجود داره. خدایی که خالق ماست میگه محبت من به شما از محبت مادر به فرزندش بسیار بیشتره ، اون وقت چطور ممکنه مرد رو جوری آفریده باشه که ابراز عشق و محبت در وجودش نباشه؟!

Reza-D;741031 نوشت:
داش شروین شما خودت استادی ، ببخشید ازبابت حرفهایی که در ادامه میگم
نه شروین جان برای همهء مردها سخت نیست. برای من یکی از ساده ترین کارهاست
البته قبول دارم نوعش با خانمها متفاوته ، اما اینکه بین مردم جا افتاده که مردها ذاتاً ابراز عشق نمیکنن هیچ سندیتی نداره
عجیب اینکه نه فقط خود ما مردها ، که خانمها هم اکثراً این حرف رو پذیرفتن ، بطوری که اگر مردی بهشون بگه دوست دارم و ابراز عشق کنه ، میگن لوسه!!!

خدا قسمت کنه و فرصت بشه یه تاپیک در همین مورد میخوام بزنم که خیلی از خصوصیت ها در طول تاریخ و بعضاً به دلایل بی اساس به زن یا مرد نسبت داده شده
برای مثال میگن غیبت کار زنهاست ، درحالیکه این خصوصیت اگر بین مردها بیشتر نباشه کمتر هم نیست
و موارد بسیار دیگه که انشاالله در اون تاپیک خواهم گفت

در کل شروین جان به نظر من این فقط تلقینی هست که توسط یک سری آدم جا افتاده. اصل توانایی ابراز عشق به دیگران ، گر چه ممکنه نوع ابرازش در زن و مرد متفاوت باشه ، اما در هر دوی اونها به میزان زیاد وجود داره. خدایی که خالق ماست میگه محبت من به شما از محبت مادر به فرزندش بسیار بیشتره ، اون وقت چطور ممکنه مرد رو جوری آفریده باشه که ابراز عشق و محبت در وجودش نباشه؟!


به . سلام بر برادر رضا . کم پیدایی

زیاد با حرفت موافق نیستم
فکر هم نمیکنم تلقین باشه
ابراز علاقه زبانی اصولا برای مردها کار سختیه از نظر من
این ربطی به خود علاقه نداره

اتفاقا من خودم شدیدا آدم احساساتی هستم
ولی زبونم نمیچرخه به کسی کوچکترین ابراز علاقه ای کنم

حتی مردایی که اینجوری نیستن باز قابل مقایسه با خانم ها نیستن

خصوصا ابراز علاقه به یک همجنس که برام فوق العاده مسخره و غیر قابل تصوره
حالا چه پدر ، چه پسر چه روح القدس :khaneh:

اینم برای اسپم نبودن

پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند

Reza-D;741031 نوشت:
بعید میدونم یه خانم از ته دلش خوبی و موفقیت یه مرد رو بخواد. خانمها من رو ببخشن ، این چیزیه که با برخورد با خانمها بهش رسیدم. همیشه دیدم خانمها در حال نالیدن از دست مردها هستن ، حقوقشون رو به رخ میکشن و خلاصه......

[=arial black]از نوشته هاتون کاملا مشخصه این روزا حالتون زیاد خوب نیست
ولی این دلیل نمیشه انقدر راحت قضاوت کنین
باور کنین همه خانوما اینجوری نیستن
شخصا از وقتی یادم میاد همیشه طرفدار آقایون بودم
الانم که ازدواج کردم انقدر واسه منافع و موفقیت همسرم از خودم میگذرم و جلوی همه می ایستم
که همه فامیل به نتیجه رسیدن مریضم
میگن شوهر پرستی، داری لوسش میکنی، یه روزی چوبشو میخوری و ....
ولی من خوب میدونم اگه ادعای شیعه بودن دارم باید سعی کنم
حرمت شاگردی بانوی دو عالم رو حفظ کنم حتی اگه همسرم علی نباشه

پسر زمستان;741029 نوشت:
خب طبيعي هستش ،شما دخترا عاشق باباييتون هستين ماهم عاشق مادرمون، مادرچیزی دیگست

بحث سر عاشق بابا بودن یا مامان بودن نیست

بحث سر اینه که هر چی مامان فرشتست به همون اندازه بابا هم فرشتست

حتی اگه باباها برای بچه هاشون فرشته هم نباشن در عوض بزرگترین حامی و بزرگترین حمایت کننده بچه و خانوادشونن

اگه بابایی نبود هر کس و ناکسی از خانواده سوء استفاده میکرد

اگه بابایی نبود هر کس و ناکسی به خانواده به چشم حقارت نگا میکرد

یادمه وقتی بچه بودیم تو مدرسه با کسی که دعوامون میشد میگفتیم میرم به بابام میگم

بابا هر چیم بی پول باشه هر چیم نا مهربون باشه هر چیم بد باشه بازم برای بچش اوج اقتدار و قدرته

حالا این بچه میخواد 8 سالش باشه میخواد 80 سالش باشه

Reza-D;741031 نوشت:
سلام
تشکر از تاپیک زیبای شما
فقط باورم نمیشه وقتی می بینم یه خانم از مردها طرفداری میکنه (نه در مورد همشون ولی اکثراً)
البته نه اینکه باورم نشه ، یخورده به نظرم بعیده ، مگر اینکه سودی توش باشه ، وگرنه با شناختی که از خانمها دارم بعید میدونم یه خانم از ته دلش خوبی و موفقیت یه مرد رو بخواد.

سلام

ممنون... نظر لطفتونه

اگه اون مرد پدرش باشه از ته دلش همیشه خوبی و موفقیتش رو میخواد :ok:

اگه همسرش هم باشه بازم موفقیتش رو میخواد ولی من در این باره نمیخوام بحث کنم

بی انصافیه محضه چروکای دوره چشمای بابا رو دید غم تو چشاشو دید ولی دوسش نداشت

[="Purple"][/]

[SPOILER] ﺩﺧـﺘﺮ ﮐـﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﯿـﺪﻭﻧﯽ ﺍَﻭّلین ﻋِﺸﻖ ﺯﻧـﺪﮔﯿـﺘ ﭘِﺪﺭﺗـﻪ.....
ﺩﺧـﺘﺮ ﮐﻪ ﺑﺂﺷﯽ ﻣﯿـﺪﻭﻧﯽ ﻣُﺤکم ﺗَﺮﯾﻦ ﭘَﻨﺂﻫﮕﺎﻩ ﺩﻧﯿﺂ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻡ پِﺪﺭﺗـﻪ.....
ﺩﺧـﺘﺮﮐﻪ ﺑﺂﺷﯽ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﺮﺩﺍﻧــﻪ ﺗـَﺮﯾـﻦ ﺩﺳﺘﯽ ﮐـﻪ ﻣـﯿﺘﻮﻧﯽ ﺗﻮﺩﺳﺘﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﻭﺩﯾﮕـﻪ ﺍَﺯ ﻫﯿﭽﯽ ﻧَﺘَﺮﺳﯽ ﺩﺳـﺘﺎﯼ ﮔﺮﻡ ﻭَ ﻣِﻬﺮَﺑﻮﻥ ﭘﺪﺭﺗﻪ [/SPOILER]

[=Arial Narrow]داشتم با پدرم جدول حل میکردم

[=Arial Narrow] که گفتم : پدر نوشته دوست, عشق , محبت و چهار حرفیه...

[=Arial Narrow] اتفاقا" دو حرف اولشم در اومده بود , یعنی ب و الف

[=Arial Narrow] یه دفعه پدرم گفت

[=Arial Narrow] فهمیدم عزیزم میشه بابا

[=Arial Narrow] با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه

[=Arial Narrow] گفت ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد ...

[=Arial Narrow] تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم

[=Arial Narrow] میدونم میشه بابا ولی ...

[=Arial Narrow] اینجا نوشته چهار حرفی،

[=Arial Narrow] ولی تو که حرف نداری ...

[=Georgia]
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،

نه مرگ ،

نه ترس ،

سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود

پدر ...


شروین;741052 نوشت:
ابراز علاقه زبانی اصولا برای مردها کار سختیه از نظر من
داداش منم نگفتم علاقه قلبی ندارن. کی اینو گفتم آخع؟! :Gig:

اینکه مردها نمیتونن زبانی علاقشون رو ابراز کنن ، در طول زمان شکل گرفته و تبدیل به یک فرهنگ شده
این موضوع در ریشهء وجودی مرد نیست

البته من هم در صحبتم عرض کردم که نوع ابراز ، بین مردها و خانمها متفاوته. اما فقط متفاوته ، نه اینکه کلاً مردها طبیعتاً به زبون نیارن!

منم یه چیزی بگم که پستم اسپم نشه (کلاً ایرانی ها استاد دور زدن هستن :khaneh:)

خطاب به پسر خودم آقا محمدمهدی:
پسرم....
هیچ چیز نمیتواند کمر پدرت را خم کند.... بجز اشک های تو
هیچ چیز نمیتواند مرا از عمق جان شاد کند.... بجز خندهء تو
هیچ چیز نمیتواند مرا آشفته کند.... بجز بیماری تو
هیچ چیز نمیتواند به زانوهای من قوّت بدهد.... بجز رشد و بزرگ شدن تو
هیچ آرزویی در دل ندارم.... بجز موفقیت تو

خدایا.... قلبم را فدای همسرم ، چشمانم را فدای پدرم ، جانم را فدای مادرم ، و تمام وجودم را فدای فرزندم کن
روحم میماند ، که آن هم از آن توست
آمین.... یا رب العالمین


[=arial][=arial]پدر؛ ترجمه علی علیه ‏السلام

پدر!

می‏خواستم درباره‏ات بنویسم؛ گفتم: یداللّهی؛ دیدم، علی است...

گفتم نان‏ آور شبانه کوچه‏ های دلم هستی؛ دیدم علی است

خلوص تو در عشق ورزیدن را نوشتم و روح تو را از هر طرف پیمودم، به علی رسیدم

آن‏گاه، دریافتم که تو، نور جدا شده‏ ای از آفتاب علی هستی، تا از پنجره هر خانه‏ ای، هستی را گرما ببخشی ؛

و این‏گونه بود که علی علیه‏ السلام ، نماینده خدا و نبی شد و پدر، نماینده علی علیه ‏السلام

تو را به من هدیه دادند و من امروز، تمامی خود را به تو هدیه خواهم کرد؛ اگر بپذیری...

تقدیم به پدرم
قلمم راست بایست!
واژه ها ...گوش به فرمان قلم!
همگی نظم بگیرید
مودب باشید!
صاحب شعر عزیزی است به نام "پدر"
امشب از شعر پرم،کو قلم و دفتر من؟!
آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...
تک و تنها و غریبم!
تو کجایی پدرم...؟!
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...
بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...
جانِ من حرف بزن!
امر بفرما پدرم..
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
پدر ای یاد تو آرامش من...!
امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!
جانِ من زود بیا
بغلم کن پدرم...!
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...
گفته بودی: فرزندم! عاشق اشعار تو ام
ای به قربان تو فرزند..بیا دلتنگم
آنقَدَر شعر برای تو بخوانم که نگو...
پدرم...پدر خوبم
به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار...
تو که باشی بابا!
دست و دلباز ترین شاعر این منطقه ام
آنقَدَر واژه به پای تو بریزم که نگو...
گرچه از دور ولی،دست تو را میبوسم
نه شعار است ،نه حرف!
آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو.

[=Georgia]
بچه که بودم همیشه برایم سوال بود ؟

پــــــــدری که همه ی زور آزمایی ها را به من می باخت،

چگونه بلند کردن چیزهایی را قادر بود که

دستان کوچکم تکان دادنشان را هم عاجز بود!!



[=georgia]


مـــن را زیـــــاد دوســـت داشتـــــه بـاش " پـــــدر " تـــو تنهــــا مـــــردی هستــــی ؛


[=georgia]


[=georgia]کـــه دوســـــت داشتنـــت بی دلیـــــل اســـت ،


[=georgia] و بــــوسه هـــایت بــــوی صـــــداقت مـــــــی دهـــــد ....!!!


[=Microsoft Sans Serif]به سلامتی اون پدری که[=Microsoft Sans Serif]

هنگام تراشیدن

موی کودک مبتلا به سرطانش

گریه ی فرزندش رو دید...

ماشین رو داد به دستش

در حالی که چشمانش پر از گریه بود

گفت : حالا تو موهای منو بتراش


[=arial]
دست همیشه به معنای آغوش نیست !

گاهی فقط امنیت است . . .


فقط مثل «دست پـــــــــــدر» !!!

[=Georgia]پــدر[=Georgia] یعنی تکیه گاه
یعنی امنیت
همانی که خانه بی او سوت و کور است
همانی که دردهایش،اشک هایش را پنهان می کند
مردی که پای حرف هایش می ایستد
پای حرف هایت می نشیند
و دلت قرص بودنش می شود
پدر یعنی امیدِ روزهای سخت
ای کاش
.
.
.

[=Georgia]هیچ خانه ای بی پدر نباشد. . .[=Georgia][=Georgia]