بیا !! گفتگو با مردگان ....

تب‌های اولیه

27 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بیا !! گفتگو با مردگان ....

سلام
کل نفس ذائقه الموت ( عنکبوت 57 )
به هر حال بعد صد و بیست سال ! این شتر قشنگ در خونه زندگی هرکسی میخوابه و باید آدم سوارش بشه و بره سفر آخرت
حال فرض بگیریم رفتیم اونجا و مرده ها رو دیدیم :
1- اولین چیزی که میخواییم اونجا بدونیم چیست ؟
2- اولین سوالمون از اونا چیه ؟
3- اولین سوالی که اونا از ما میکنند چیه ؟
4- جواب احتمالی ما با اون چیه ؟
یا علی این شما و این حلقه گفتگو با مردگان یا بهتره بگم با ارواح
والله الموفق

سلام
من که احساس میکنم حس دیدن ارواح حس کسی است که خوندن کتاب رو خیلی دوست داره و حالا بردنش تو یک کتابخونه پر از کتابهای خوب نمیدونه کدومشو برداره بخونه
هر روحی پر است از خاطرات و دانسته ها و علومی که من تازه از راه رسیده مشتاقم از همه اونا سر در بیارم هرچند میدونم روی بعضی از اون اطلاعات پسورد گذاشتن که هرکسی وارد نشه
ولی شاید
اولین سوالم این باشه که اینجا چطور میشه آقا رسول الله و امیر مومنان رو ملاقات کرد
و
اولین سوال اونا اینه که چه خبر از دنیا
و من هم
جواب میدم :
الحمد لله همه چیز داره برای طلوع ظهور آماده میشه
شیعه بیش از پیش قوی شده و منطقه بهم ریخته ، آمریکا در حال انحطاطه و اسرائیل هراسانتر از گذشته
بقیه حرفا ...
والله الموفق

بزارید من شب اول رو رد کنم اگر سالم موندم بعد به سوالها پاسخ میدم این نکیر منکر همچین بزنند من که ....:_loool:

مرصاد;358677 نوشت:
بزارید من شب اول رو رد کنم اگر سالم موندم بعد به سوالها پاسخ میدم این نکیر منکر همچین بزنند من که ....

سلام
حالا فرض کنید از این مرحله هم گذشته اید
بعدش چی ؟
والله الموفق

سلام
تو روایت داره که وقتی کسی میمیره آشناهاش میان به استقبالش
اما خیلی نمی مونن و میگن تازه از سکرات موت خلاص شده راحتش بذارین استراحتی بکنه
به نظرتون برای چی میان استقبالش ؟
خوب دلایل مختلفی میتونه داشته باشه
مثلا اومدنشون باعث کاهش هراس روح بنده خدا میشه
فرض کنید رفتید یک جای جدید و غریب هستید و اونجا چندتا آشنا می بینید خوب خیلی خوبه نه ؟
و چه بسا دوست دارید
قبل از هرچیز از حال و احوال اونا باخبر بشید
لذا اونا هم معطلت نمی ذارن
و وای اگر بعضی از آشنا ها رو نبینی
می دونی مفهومش چیه ؟
یک مفهومش اینه ایشون تو وادی برهوت داره آتیش ....
و بدتر از اون اینه که ...
اگه گفتید بدتر از اون چیه ؟
والله الموفق

حامد;358686 نوشت:
سلام
تو روایت داره که وقتی کسی میمیره آشناهاش میان به استقبالش
اما خیلی نمی مونن و میگن تازه از سکرات موت خلاص شده راحتش بذارین استراحتی بکنه
به نظرتون برای چی میان استقبالش ؟
خوب دلایل مختلفی میتونه داشته باشه
مثلا اومدنشون باعث کاهش هراس روح بنده خدا میشه
فرض کنید رفتید یک جای جدید و غریب هستید و اونجا چندتا آشنا می بینید خوب خیلی خوبه نه ؟
و چه بسا دوست دارید قبل از هرچیز از حال و احوال اونا باخبر بشید
لذا اونا هم معطلت نمی ذارن
و وای اگر بعضی از آشنا ها رو نبینی
می دونی مفهومش چیه ؟
یک مفهومش اینه ایشون تو وادی برهوت داره آتیش ....
و بدتر از اون اینه که ...
اگه گفتید بدتر از اون چیه ؟
والله الموفق

سلام
جناب حامد خوب من سکته کردم این چه بحثیه اخه تا نیم ساعت تا یه صدا میومد یه متر از جا میپریدم:makhfi:
تا حالا به این فکر نکرده بودم که اونجا اشناهام رو ببینم به خاطر همین سوالی به ذهنم نمیرسه
به نظر من اگه اونجا اشنایی رو دیدیم من که نمیذارم تنهام بذاره هر جا بره باهاش میرم
ولی قبل از اون خیلی دوست دارم حضرت فاطمه و امام حسین(ع)رو ببینم:ok:
فکر میکنم اولین کلامم هم همین باشه...
فکر کنم بدتر از اون شرمندگی پیش خداست البته از نظر هر کسی بدتر یه چیزه ولی نظر من اینه که خیلی بده ادم نتونه سرش رو پیش خدا بالا بگیره و بگه من بندتم خدا...
من به خاطر گناهام نمیتونم بگم بندم...:Ghamgin:
یاعلی:Gol:

خوب من كه نمردم اما مي خوام يه نامه براشون بنويسم
الان مينويسم

حامد;358686 نوشت:
و بدتر از اون اینه که ...
اگه گفتید بدتر از اون چیه ؟

سلام
بدتر از اون اینه که :
خودتو تو برهوت ببینی
وای ! کیا میان به استقبالت
کسانی که روی دیدنشونو نداری
بلکه از دیدنشون هول میکنی
اونقدر زشت اونقدر وحشتناک اونقدر رقت انگیز بلکه گاهی تهوع آور هستن !
مطمئنا اونجا سوالی نداری
دنبال چیزی نمی گردی
شاید دنبال جایی که کمتر رنج بکشی
ولی پیدا نمیشه
این رنجها یکطرف سرزنشهای نفس لوامه هم یک طرف
چرا این کارو کردی ؟ چرا اون کارو کردی؟ چقدر نصیحتت کردم؟ چرا گوش ندادی ؟
اصلا خورد میشی ؟
و تازه اگه قبول کنی خورد بشی شاید کمی از رنجهات کم بشه
همین جا هم حتی
اگه بذاری کمی خورد بشی خوبه
...
والله الموفق

سلام
مي خواستم يه نامه براشون بنويسم ، واسه مردگان :

سلام

دوستاي خوب من خوبين ؟ جاتون راحته ؟ دلم براتون تنگ شده به اندازه همه روزايي كه كنارتون نيستم ، دوستاي خوب و ساكت و اروم من ، هميشه وقتي ميام ديدارتون خيلي اروم دراز كشيدين و به حرفام گوش ميدين ، هميشه به خونه هاي شما كه ميام اينو حس ميكنم كه هيچي نيستم و استراحتگاه اخرمون اينجاست ، ميدونين چندوقته نديدمتون عزيزانم ، ميدونين چقدر بغض و اشك و خوردم ميدونين چقدر رنج كشيدم ؟
اگه بيام پيش شما كلي براتون تعريف دارم كلي حرف ، كلي اشك كلي خنده با هم ، ديگه تنها نيستم مثل اين زمين لعنتي .

ميدونين چيه ، فكر كنم امام زمان هم خيلي دير مياد ، اخه راستش مردم رو زمين جديدا تقريبا هيچ كس يادش نيست كه از گوشت و پوست و استخوان ، فكر ميكنه از اهن و بتون هست و قراره چيزي تكونش نده ، ديگه انگار چيزي سر جاش نيست ، ادما ديگه خيلياشون رحم ندارن ، صفا ندارن معرفت ندارن دلاشون سياه شده شكماشون پر حروم شده هر روز بدي ميكنن ، يكي از اينكه انقدر خورده داره ميتركه و ميميره يكي از شدت گشنگي داره تو سطلاي اشغال ميگرده دنبال يه چيزي كه فقط نميره ، بعضي از مادرا از دست پسراشون كه عمري براش گذشتن حرفاي بد مي خورن كتك مي خورن پدرا قلبشون ميشكنه
و خيلي چيزاي بد كه كاري ميكنه امام عشق نياد ( حيف اقا نيست پا بذاره تو اين لجن زار )

هي دوستان خوب و اروم من كه همه ميگن مردين اما من ميگم خوابين
اين دنيا منو هم خسته كرده دلم مي خواد بخوابم ، خسته شدم از تنهاييم ، خسته شدم از اين همه ناراحتي و گناه
دلم براتون تنگ شده خيلي ...

سلام
یکی از کسانی که دوست دارم بشینم و حرفاشو گوش کنم حضرت آدمه اون بابا بزرگ مقدس
داستان خلقت و سجده فرشته ها وووو
تازه چون نفر اوله از حال و احوال همه هم باخبره
ولی چه حیف !
مارو که به محفل خوبان خدا راه نیست
چه خیالاتی ؟
ولی نا امید نمیشم
تو دلم آرزو میکنم
حتما باخبر میشه
و چون بزرگواره خودش لطف میکنه میاد پیشم
یا برام دعوتنامه میفرسته نه ؟
با کریمان کارها سخت نیست
...
والله الموفق

خيلي حرف داشتم ولي ديگه حوصله نداشتم بنويسم ، دو سه صفحه نامه بود كلي ازش زدم شد اين

دنياي مردگان بي نظيره بي نظير ...

يا حق

Dim;358721 نوشت:
دنياي مردگان بي نظيره بي نظير ...

سلام
دنیای مردگان برای ما
و دنیای زندگان برای خودشون
اونا وقتی به دنیای ما نگاه میکنن
تنها چندتا زنده میبینن
چندتا مومنی که دلشون به عشق خدا زنده شده
و بقیه همه
در دنیای مردگانند
والله الموفق

سلام
من تعجب نمی کنم کسی نخواد با مرده ها حرف بزنه
چون
ذهنیت اکثر افراد در مورد مرده ها غلطه
تا اسم مرده می برند به یاد قرستان می افتند
در حالیکه مرده هیچ ربطی به قبرستان نداره
بلکه بدن خاکیش اونجاست
و او هیچ رغبتی به اون بدن پوسیده خاک شده نداره
والله الموفق

حامد;358617 نوشت:

حال فرض بگیریم رفتیم اونجا و مرده ها رو دیدیم :
1- اولین چیزی که میخواییم اونجا بدونیم چیست ؟
2- اولین سوالمون از اونا چیه ؟
3- اولین سوالی که اونا از ما میکنند چیه ؟
4- جواب احتمالی ما با اون چیه ؟

با سلام و احترام

1و2- اولین چیزی که میخواهم بدانم، اطلاعاتی در مورد آنجاست.اطلاعاتی در مورد وضعیت خود افراد حاضر در آنجا. از خصوصیات ، سختی یا آسانی هاش و چیزهایی از این قبیل میپرسم. و سوالاتی مثل این سوالات: در آنجا بهتر است چه کارهایی را انجام بدهم، چه کارهایی را انجام ندهم و غیره

3- شنیده ام کسانی که قبلا مرده اند، و به استقبال از افرادی که تازه مرده اند می روند، از بستگان و آشنایانشان سوال میپرسند. و اگر اسم کسی را گفتند که آن فرد مرده بود، بستگی به موقعیتی که در آن دارد یا از مرگ او خوشحال میشود یا ناراحت. به این معنی که اگر کسی در وادی السلام باشد و سراغ فرد دیگه ای را بگیرد و آن شخص مرده باشد، ناراحت میشود،چون به وادی السلام نیامده و میداند که الان در رنج و عذاب است. یا بالعکس

سلام
همیشه مادرم میگه:مرده ها از ما زنده بی ازار ترن ما باید از خودمون بترسیم نه از مرده ها اونا که کاری ندارن...
یاعلی:Gol:

ترنم.;358749 نوشت:
چیزهایی از این قبیل میپرسم. و سوالاتی مثل این سوالات: در آنجا بهتر است چه کارهایی را انجام بدهم، چه کارهایی را انجام ندهم و غیره

سلام
عالم برزخ که ارواح انسانها درش هستند محل انجام کار نیست یعنی اینطور نیست که مثل دنیا اختیار با ما باشه که اموری را انجام دهیم
بله شاید بگویند و موظف کنند کاری انجام بدهیم اما انجام کاری در اختیار ما نیست
و البته عمده کار ما به معنای عامش برخورداری از نتایج اعمال و باورهاست
خودمان سفره خودمانیم پایش می نشینیم و می خوریم
والله الموفق

محب الرحمن;358753 نوشت:
ما باید از خودمون بترسیم

سلام
بله مرده ها با ما کاری ندارند و دلیلی ندارد از آنها بترسیم
علی ع می فرماید :
لا یحمد حامد الا ربه و لا یخاف الا ذنبه
ستایشگری جز خدایش را نستاید و
جز از گناه خودش نترسد
به نظر حقیر دلیل ترس از مرده مشاهده محل تجلی اسم ممیته
همانطور که با دیدن حیات یک گیاه که محل تجلی اسم محیی است شاد و زنده می شویم
با دیدن محل تجلی اسم ممیت می ترسیم
چون موت سخت و سنگین است

والله الموفق

من دلم برای دوست عزیزم ملیکا خیلی تنگ شده . کلاس پنجم که بودیم فوت کرد . دختری آرام ، مهربان و مومن بود . مادرش بعد فوتش تعریف می کرد با این که سنش کم بود اما نماز های صبحش رو مقید بود بخواند. خدا ایشان را بیامرزد.

من دوست دارم امام رضا و حضرت فاطمه و پیامبر اکرم به استقبالم بیایند . البته می دانم که توقع بسیاری است چون لیاقت می خواد که من ندارم . خدا من را ببخشد . خوب من هم باید تلاشم را بکنم اما می دانم که به قدر کافی این کا را نکردم و آمادگی مرگ را ندارم و حتی نمی تونم فکرش را بکنم ولی واقعیتیست که بایدپذیرفت و خود را برای آن اماده کرد

دوست دارم که ملیکا و پدر بزرگم ودایی جانم و خاله عزیزم و بستگان را هم با رویی خوش ببینم

تاپیک بسیار عالی ای است و انسان را به یاد مرگ می اندازد ،به یاد این که روزی ما هم خواهیم رفت و آماده باشیم

ممنون از یادآوری :ok:

بنظر من دنیای مردگان و برزخ اونقدر قشنگه اونقدر زیباست اونقدر با ارامشه که حد و حساب نداره
ولی بستگی به رفتار و کارای این دنیای ما داره
این دنیا به هیشکی پایبند نبوده پس بهتره ما هم بهش پایبند نباشیم

باران رحمت;358778 نوشت:
من دوست دارم امام رضا و حضرت فاطمه و پیامبر اکرم به استقبالم بیایند . البته می دانم که توقع بسیاری است چون لیاقت می خواد که من ندارم . خدا من را ببخشد . خوب من هم باید تلاشم را بکنم اما می دانم که به قدر کافی این کا را نکردم و آمادگی مرگ را ندارم و حتی نمی تونم فکرش را بکنم ولی واقعیتیست که بایدپذیرفت و خود را برای آن اماده کرد

سلام
در روایت است که
هیچ مومن و کافری نیست مگر اینکه هنگام مرگ خمسه طیبه را می بینند
لذا همه یک سهمیه دیدار دارند اما بعد مرگ دیگه به این سادگیها نمیشه حضرات رو دید
والله الموفق

سلام
دوس دارم اول کسی که بعد از مرگ ببینم سرورم فاطمه الزهرا باشن (لیاقت میخواد که ما نداریم) ما که لایق نیستم در هنگام حیات دنیوی ایشان را ببینیم مثل شهید برونسی حداقل بعد از موت کاش ایشان راببینم. راستش خیلی دلم میخواد با شهادت برم خدمت ایشان (اما ارزو کافی نیس خداوند عمل میخواد) .

من اولين سوالي كه از اون دنيايي ها دارم اينه كه بهم پيامبر رو نشون بدن،
اگه افتخار داشتم ببينم پيامبر رو، اولين كاري كه مي كنم اينه كه مي پرم توي بغلشون و تا مي تونم صورت ماهشونو مي بوسم.... و يه عالمه گريه مي كنم، به اندازه همه لحظه هايي كه توي اين دنيا ازشون دور بودم ، گريه خوشحالي، گريه ي دلتنگي....:ok:

مرصاد;358818 نوشت:
اول کسی که بعد از مرگ ببینم سرورم فاطمه الزهرا باشن

سها;358913 نوشت:
اولين سوالي كه از اون دنيايي ها دارم اينه كه بهم پيامبر رو نشون بدن،
اگه افتخار داشتم ببينم پيامبر رو،


چه زیبا و چه دلنشین

هرکو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش

و هو

اصلنا الذی نتمنی وصله

سلام
با ارواح چه سخنی دارید ؟
مثلا با یکی از عزیزان خود که از دست داده اید
والله الموفق

وقتی ما تا این اندازه پیامبر و اولادش رو دوست داریم ، و دوست داریم که ببینیمشون ،پس چه اندازه عاشق خدائیم که ما رو در جهت حب اهل بیت قرارداده و می خواسته که ما ذره کوچکی از علاقه و عشقی رو که در وجود ما قرارداده ،درک کنیم. شهید پناهی در وصیت نامش این گونه عشق خدا به ما و عاشق شدن یک انسان رو بیان میکنه : کسی که مرا طلب می کند می یابد مرا، و کسی که مرا دوست داشت عاشق من می شود و کسی که عاشق من می شود ،من نیز عاشق او می شوم،و کسی که من عاشق او بشوم ،او را می کشم و کسی را که من بکشم خون بهایش بر من واجب است،پس خون بهای او من هستم.( در واقع این چند جمله معنی کلمه ثارالله است که به امام حسین نسبت داده شده)
منم مثل شما دوست دارم شهید شم ،بعد از خواندن این جمله فهمیدم که باید اول عاشق شد ،عاشق خدا

بهانه;358971 نوشت:
کسی که مرا طلب می کند می یابد مرا، و کسی که مرا دوست داشت عاشق من می شود و کسی که عاشق من می شود ،من نیز عاشق او می شوم،و کسی که من عاشق او بشوم ،او را می کشم و کسی را که من بکشم خون بهایش بر من واجب است،پس خون بهای او من هستم

سلام
ظاهرا این ترجمه یک حدیث قدسی است :
من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی دیته یا فانا دیته
والله الموفق