₪₪₪ سلیل پاک احمد ₪₪₪ اشعار و پیامک ویژه ولادت امام محمدباقر(ع)

تب‌های اولیه

48 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
₪₪₪ سلیل پاک احمد ₪₪₪ اشعار و پیامک ویژه ولادت امام محمدباقر(ع)


از روشنی طلعت رخشنده «باقر»

شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر

در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز

گردید عیان ماه تمام از رخ باقر



هار آمد هوا چون زلف یارم باز مشگین شد


زمین چون رویش از گلهاى رنگارنگ رنگین شد

نگارستان چینى شد زمین از نقش گوناگون
چمن رشك ختن از یاسمن و زبوى نسرین شد

دل آشفته شد محو گلى از گلشن طاها
اسیر سنبلى از بوستان آل یاسین شد

چگویم از گل رویش ؟ مپرس از سنبل مویش
ز فیض لعل دلجویش مذاق دهر شیرین شد

كرا نیرو كه با آن آفتاب رو زند پهلو
كه در چوگان حسنش قرص خورد چون گوى زرین شد

بمیزان تعادل با گل رویش چه باشد گل
كه با آن خرمن سنبل كم از یكخوشه پروین شد

جمال جانفزاى او ظهور غیب مكنون بود
دو زلف مشكساى او حجاب عز و تمكین شد

هم از قصر جلال او بود عرش برین برجى
هم از طور جمال او فروغى طور سینین شد

بباغ استقامت اولین سرو آن قد و قامت
به میدان كرامت شهسوار ملك تكوین شد

شه ملك قدم ، مالك رقاب اكرم و اعظم
مه انجم خدم ، بدر حقیقت ، نیر دین شد

سلیل پاك احمد، زیب و زین مسند سرمد
ابو جعفر محمد، باقر علم نبیین شد

محیط علم ربانى ، مدار فیض سبحانى
كه در ذات و معانى ثانى عقل نخستین شد

لسان الله ناطق و الدلیل البارع الفارق
مشاكل از بیان دلستانش حل و تبیین شد

حقائق گو، دقائق جو، رقائق جو، شقائق بو
سراج راه حق ، كز او رواج دین و آئین شد

درش چون سینه سینا برفعت گنبد سینا
لبش جانبخش و روح افزا، دلش بنیاد حق بین شد

مرارتها چشید آن شاه خوبان از بنى مروان
مگر آن تلخ كامى بهر زهر كین به تمرین شد

عجب نبود گر از آن اخگر سوزان سرا پا سوخت
چه او را شاهد بزم حقیقت شمع بالین شد

براى یكه تاز عرصه میدان جانبازان
ز جور كینه مروانیان اسب اجل زین شد


[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
با آمدنش بهار شد شیدایی

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در سینه‌ی انتظار شد غوغایی
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]از گلشن زین العابدین می‌آید
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بر اهلِ جهان کودکی عاشورایی

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دل جرعه بنوش از قدح و جام محمّد
دیگر شده مرهم همه آلام محمّد
بشکفته گلِ پنجم گلخانه‌ی معشوق
او کیست؟ لقب باقر و همنام محمّد


[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]فرشته‌ها ز عرش حق آمده‌اند بر زمین
دسته گلی داده خدا به دستِ زین العابدین

لاله و یاس و یاسمن، گلِ شقایق و چمن
برای دیدنِ رخش، چشمِ همه کرده کمین

گاه همه به زاری و گاه همه به شادی‌اند
گریه به خنده زد گره، خنده به گریه شد عجین

این که به آسمانِ دل در شبِ تیره روشن است
ماه امام باقر است، ماهِ امامِ پنجمین

شد پدرش پورِ حسین، مادر او دختِ حسن
حاصلِ زوج علوی، فخرِ وجود نازنین

بیند اگر به کودگی رنج و مصیبت فزون
وارثِ کربلاست این دشمنِ ظلمِ ظالمین

پای بنه به کوی او از سرِ عشق و معرفت
ذکرِ توسلش شده، مرهمِ زخمِ مؤمنین




شب میلادش، فضای ساکت و آرام مدینه، مبهوت نورافشانی خانه گلین امام سجاد (ع) است و فروغی نورانی، آسمان مدینه را روشن کرده است؛

نوری که از چهره معصوم و منور نوزادی مبارک به آسمان ساطع است.

چشمه جاری شکافنده علم ها در بیابان خشکیده دانش جوشیدن گرفت و جان جویندگان علم و معرفت را از زلال پر برکت خود سیراب ساخت.








امشب گل سرخ باغ دین می آید

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فرزند امیرالمومنین می اید

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تبریک که ماه برج حکمت باقر

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در خانه زین العابدین می آید




ساغر زده ام ز جام باقر

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بشکفته لبم به نام باقر

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چشم همه روشن از جمالش

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آمد به جهان امام باقر




بیا به پای دل خود سفر کنیم امشب
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]زکوچه های مدینه گذر کنیم امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خدا به زین عبادش عطیه ای بخشید
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بیا تمام جهان را خبر کنیم امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بیا سلام و درود و تهیت خود را
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نثار این پدر و این پسر کینم امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در آسمان ولا مهر و مه هم آغوشند
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بیا نظاره شمس و قمر کنیم امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دگر به دیدن باغ بهشت حاجت نیست
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر به باغ ولایت نظر کنیم امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]برای این که بگیریم عیدی از زهرا
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]سزد ارادت خود بیشتر کنیم امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بپاس مقدم دریا شکاف علم و کمال
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]زاشک شوق نثارش گهر کنیم امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شب ولادت او در مدینه جشنی نیست
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بیا زغربت او دیده تر کنیم امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تمام فرصت ما وقف خدمت بر اوست
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چه حاجت است که کار دگر کنیم امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر که چشمه ای از معرفت شود پیدا
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نهال مهر ورا بارور کنیم امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کنار خرمنی از عشق او بیا بنشین
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]که فکر توشه راه سفر کنیم امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بگو به خلق(وفائی) زجای برخیزد
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]لباس خدمت بر او به بر کنیم امشب


[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
امشب از هر سو دلم پر می‌کشد

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]جرعه جرعه جام می‌ سر می‌کشد
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
امشب این دل را چراغان کرده‌ام

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]عشق را در سینه مهمان کرده‌ام
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
جام‌ها را ارغوانی می‌کنم

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پیرم اما نوجوانی می‌کنم
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
هیئتی در سینه بر پا کرده‌ام

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نقل و اسپندی مهیا کرده‌ام
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
پرده‌های شادیِ سبز و سپید

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یک به رنگ عشق و یک رنگ امید
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
امشب آنچه خواسته جانان کنم

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پرده‌ها را بر دل آویزان کنم
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
روی هر یک نام دلبر حک کنم

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این دلم را بینِ دل‌ها تک کنم
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
می‌کنم دعوت همه رگ‌های خود

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]جمع اعضایم ز سر تا پای خود
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
عقل و چشم و گوش و لب در انتظار

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تا که آید عشقم از شهرِ بهار
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
لحظه‌ای روشن شد از سبزی نور

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گشت این مهمانی‌ام غرقِ سرور
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
پرده‌ی سینه دمی آمد کنار

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گفت عقلم، عاشقان! آمد نگار
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
گر چه دل بر رنگ سرخی مبتلاست

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]رنگ دل تعویض شد اکنون طلاست
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
سینه‌ام شد هیئتی دیوانه وار

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ای خدا آمد نگاری تکسوار
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
قد او عالم کند یک دم اسیر

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چشم او بر دشمنان باشد چو تیر
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
با نگاهش نور بر هر سو زند

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با لبانش دم ز الا هو زند
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
برق دندان‌های او درّ صدف

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بهر دیدارش خلائق صف به صف
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
زلف او با باد غوغا می‌کند

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خنده‌اش صدها گره وا می‌کند
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
کاش می‌شد نوکرِ او می‌شدم

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]زائر آن چشم و ابرو می‌شدم
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
کاش می‌شد جیره‌ خوارش بودمی

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]لحظه‌ای را در کنارش بودمی
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
کاش می‌شد یک نگاهم می‌نمود

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در برش یک دم پناهم می‌نمود
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
او که بر دل دلبر و تاجِ سر است

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پاره‌‌ی قلب بتول و حیدر است
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
کیست او جز حضرتِ سلطانِ دل

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حضرت باقر که شد مهمانِ دل

گرامی وارثِ محمودِ احمد
امام باقری، نامت محمّد
فروزان اختری برتر ز انجم
تو فخر عترتی، خورشید پنجم
[=tahoma][=tahoma][=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[/]
[/]
[/]

بهشت رحمت صفاى جنت
بهار طوبى جمال يزدان
امام باقر كه فيض وافر
دهد كلامش به علم و عرفان

دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر
كه گويم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر
نديده ديده ى گيتى به علم و دانش و تقوا
كسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر




ز بهر رفع حاجات و نياز خويش گرديده
سلاطين جهان يكسر گداى حضرت باقر
زبان از وصف او لكن، قلم از مدح او عاجز
كه جز حق كس نمى ‏داند بهاى حضرت باقر





نزايد مادر گيتى ز بهر خدمت مردم
به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر
به ذرات جهان يكسر بود او هادى و رهبر
كه جان عالمى گردد فداى حضرت باقر







اى مهر دل فروز، در آسمان علم
وى يار مه جبين، يا باقرالعلوم
اى حجت خدا، ما را شفيع شو
در روز واپسين، يا باقرالعلوم

بسر مى‏ پرورانم من هواى حضرت باقر
بدل باشد مرا شوق لقاى حضرت باقر
ز عشقش جان من بر لب رسيده كس نمى‏ داند
كه نبود چاره ساز من سواى حضرت باقر



امام و حجّت اهل یقینی
فروغ آسمان، مهر زمینی
گشادی بال دانش بر سر م
گشودی راه دین در باور ما

از آن موجی که از علم تو برخاست
شریعت زنده و اسلام برجاست

ز دریای تو خیزد موج دانش

درخشد نام تو بر اوج دانش




اى باقر العلوم كه هنگام مكرمت
باشد هزار حاتم طایى گداى تو
پنجم ولى و حجت خلاق عالمى
لوح دل است مهر به مهر و ولاى تو
در عرصه وجود نهى قبل از آنكه پاى
داده سلام احمد مرسل براى تو
هر كس تو را شناخت دل از دیگرى برید
بیگانه گشت با همه كس آشناى تو





[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]قلبِ خود را کرده‌ام نیمی و اشکم جاری است
نیمِ آن شاد است و نیمی غرق آه و زاری است

یک طرف از کربلا دارای زخمِ کاری است
قسمتی از شوق این گل، محوِ در دلداری است

این چنین حال و هوایی در وجودم نادر است
عاشقان میلادِ زیبای امامِ باقر است

مبارك شيعيان آمد بدنيا حضرت باقر

كه از سوى رسول حق سلامش آورد جابر

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين



منادى ميزند بين زمين آسمان فرياد

رجب اين ماه عظمى را رسيده مژده ميلاد

كه شادان گشته از ميلاد باقر حضرت سجاد

بر پدر آنچنان بر فرزندى چنين

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين


رسد در مكتب اثنى عشر استاد ربانى

مدينه از فروغ روى ماهش گشته نورانى

مدينه النبى گشته خلد برين

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين


دهد اين مژده را بر فاطمه روح الامين امشب

كه ماهى آسمانى آمده روى زمين امشب

خدا بخشد گلى زيبا به زين العابدين امشب

حافظ مكتب و باقر علم دين

مرحبا مرحبا، آفرين آفرين






بر اهل ولا عید مویّد شده امشب

در جلوه رخ داور سرمد شده امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]لبخند عیان برلب احمد شده امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]میلاد همایون محمد شده امشب

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در دامن خورشید ، عیام قرص قمر شد

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فخر دو جهان سید سجاد پدر شد

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]امشب صدف بحر ولایت گهری زاد

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]یا دخت حسن فاطمه ، زیبا پسری زاد

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در خانه ی خورشید ولایت قمری زاد

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد





از روشنی طلعت رخشنده «باقر»
شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر

در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز
گردید عیان ماه تمام از رخ باقر

منشق شده از نور «علیّ بن حسین» است
این نور که نورانی از او گشته ضمائر

بر «فاطمه بنت حسن» بس بُوَد این فخر
کاورده پدید این مه تابنده باهر

«باقر» لقب و کنیه «اباجعفر» و او
ربوده است لقب های دگر: هادی و شاکر

از هر بدی و عیب و زلل اوست مبرّ
جان و تنش از «یُذبَّ عنکم» شده ظاهر

دریای علوم است و، زداینده اوهام
گفتار حکیمانه او زیب منابر

از یک نفسش زنده کند صد چو مسیح
از یک نظرش دیده اعمی شده باصر

یاد آمدش از چهره تابان محمّد
با چشم بصیرت نگهش کرد چو «جابر»

عالم همه شد روشن از آن نور خدائی
شد بارور از او شجر دین و شعائر

خوش باد، زمینی که هم آغوش شد او ر
خوش آنکه به سوی حرمش گشته مسافر

دیگر غمی از محنت ایّام ندارد
هرکس به حرمخانه او گشت مجاور

وصفش نتوان گفت «حسان» با سخنی چند
چون، قصّه بلند است و زبان، الکن و قاصر

ای کاش که بالی بدهد عشق به من نیز
تا سوی حریمش پرم از شوق چو طائر

تا کی بدهد بار به دربار وصالش
جان بال سفر بسته، به لب آمده حاضر

گر اذن دهد، نیست کسی مانعِ راهم
چون دفتر عشق است گذرنامه شاعر




ساغر زده ام ز جام باقر

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بشکفته لبم به نام باقر


[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چشم همه روشن از جمالش


[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آمد به جهان امام باقر








ساقيا مى ده كه دل از اضطراب آيد برون

كز افق جاى مه امشب آفتاب آيد برون

آن چنان مستم كن اى ساقى كه از فرط شعف

جاى اشك از ديده ام درّ خوشاب آيد برون

بزم شادى كن بيا امشب به صد جاه و جلال

تا ز پشت پرده يارم بى حجاب آيد برون

شد شب ميلاد مسعود امام پنجمين

آن كه توصيف صفاتش از حساب آيد برون

زد قدم در عرصه گيتى گل گلزار عشق

تا ز شرم روى او از گل، گلاب آيد برون

خشم حق بين باز كن كز بارگاه قُرب حق

موكب نوباوه ختمى مأب آيد برون

از قدوم ميمنت با دُر درياى علم

بوى مشك و عود و عنبر از تراب آيد برون

تا منور ملك هستى گردد از نور رُخَش

يوسف فرخ رخ ما بى نقاب آيد برون

آمد آن شاهى كه آدم از براى ديدنش

از جنان هِق هِق زنان غرق خضاب آيد برون

آمد آن شاهى كه موسى با عصا از كوه طور

بهر ديدار رُخَش با صد شتاب آيد برون

آمد آن شاهى كه بهر كسب فيض از محضرش

حضرت عيسى بن مريم با كتاب آيد برون

آمد آن فرمانرواى مكتب صدق و صفا

كز صفايش نخل ايمان كامياب آيد برون

آمد آن آموزگارى كز كتاب ناطقش

از براى حل هر مشكل جواب آيد برون




بهشت رحمت صفاى جنت

بهار طوبى جمال يزدان


امام باقر كه فيض وافر



دهد كلامش به علم و عرفان





دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر


كه گويم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر

نديده ديده ى گيتى به علم و دانش و تقوا

كسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر


ز بهر رفع حاجات و نياز خويش گرديده

سلاطين جهان يكسر گداى حضرت باقر

زبان از وصف او لكن، قلم از مدح او عاجز


كه جز حق كس نمى ‏داند بهاى حضرت باقر







بسم الله الرحمن الرحیم

خورشید شیعه

ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم
بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم

بر علم مصطفی باب تو بود باب
وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم

در بزم تشنگان از باده‌های فضل
پرگشته از تو جام، یا باقرالعلوم

با احتجاج تو، اسلام آورد
ترسا به کوه شام، یا باقرالعلوم

خود راسخون علم، تعلیم دیده‌اند
نزد تو ای امام، یا باقرالعلوم

هم حوزه‌های علم، هم حلقه‌های درس
گیرند از تو وام، یا باقرالعلوم

مهر تو از ازل، نور تو تا ابد
فیضت علی الدوام، یا باقرالعلوم

در بزم علم و دین، پیوسته می‌رود
نامت به احترام، یا باقرالعلوم

ای حضرت کریم ای فضل تو عمیم
وی رحمت تو عام یا باقرالعلوم

قرآن ناطقی، عین الحقایقی
ما جمله تشنه کام، یا باقرالعلوم

خورشید شیعه‌ای، زهرا ودیعه‌ای
ظل تو مستدام یا باقرالعلوم

قصائد رضوی-محمد سعید میرزایی



بسم الله الرحمن الرحیم

دهد این مژده را بر فاطمه روح الامین امشب
که ماهى آسمانى آمده روى زمین امشب
خدا بخشد گلى زیبا به زین العابدین امشب
حافظ مکتب و باقر علم دین
مرحبا مرحبا، آفرین آفرین

در دامن خورشید ، عیام قرص قمر شد
فخر دو جهان سید سجاد پدر شد

امشب صدف بحر ولایت گهری زاد
یا دخت حسن فاطمه ، زیبا پسری زاد



سرچشمه ی تمامی اندیشه های ناب
دانش پژوه مدرسه ی عشق بو تراب

اوصاف پاكتان چقدر بی نهایت است!
یك خط ز مدحتان شده موضوع صد كتاب

شك كرده ایم! اهل زمین باشی ای
عزیز ای جلوه ی جلال خدا در پس حجاب

امشب دوباره حضرت خورشید اهل بیت
از ماورای فاصله ها بر دلم بتاب

ما را دعا كنید همین لحظه از بهشت
آقا دعایتان همه دم هست مستجاب

این چهره ی سیاه مرا هم نگاه كن
شاید به یاد آوریم در صف حساب

من از پل صراط جزا با نگاهتان...
مانند باد می گذرم تند و پر شتاب

ساعی ترین مدرس آداب زندگی
شیوا سخن، مفسر آیات بندگی

قله نشین دانش و دین، ای طلایه دار
كاوشگر رموز سماوات كردگار

تیغ كلام نغز شما در مناظره
پِی كرده است مركب دجال روزگار

هر كس كه خواست پیش شما قد علم كند
گشته میان معركه ی بحث تارومار

كوه بزرگ حادثه را بر زمین زدی
انگشت بر دهان شده این چرخ كجمدار

این چه تواضعی ست امام فرشته ها!
داری به پای خویش دو نعلین وصله دار

آقا شما كه واسطه ی فیض عالمید
حیف است مانده اید در این شهر بی بهار

ای كاش سمت كشور ما هم می آمدی
پس لا اقل به خانه ی قلبم قدم گذار

ای خضر مست میكده ی چشمه ی حیات
من تشنه ام‌‌ـ شبیه خودت تشنه ی فرات

آموزگار مبحث جغرافیای دین
استاد فقه و خارج دانش سرای دین

دار و ندار زندگی ات را تو ریختی
تا آخرین دقایق عمرت به پای دین

از ابتدای كودكی ات خونجگر شدی
زخم زبان و طعنه شنیدی برای دین

با خشت خشت اشك نماز شب شما
مستحكم است تا به ابد پایه های دین

ای یادگار كرب و بلا، زیر كعب نی
سهمی عظیم داشته ای در بقای دین

دیدی سر بریده ی عباس را به نی
بر شانه ی كبود نهادی لوای دین

از نای زخم خورده تان می رسد به گوش
در مجلس یزید، صدای رسای دین

با اشك و آه، شعله به آیینه می زدی
عمری به یاد كرببلا سینه می زدی

وحید قاسمی

میلاد امام پنجم ، معصوم هفتم امام محمد باقر(ع) بر تمامی شیعیان مبارک باد.


ائينه دار نهضت فرداست امشب

میلاد پیک روزعاشوراست امشب

هنگامه شادی زین العابدین است

میلاد مسعودامام پنجمین است




بیا به پای دل خود سفر کنیم امشب
ز کوچه های مدینه گذر کنیم امشب

خدا به زین عبادش عطیه ای بخشید
بیا تمام جهان را خبر کنیم امشب

بیا سلام و درود و تهیت خود را
نثار این پدر و این پسر کینم امشب

در آسمان ولا مهر و مه هم آغوشند
بیا نظاره شمس و قمر کنیم امشب

دگر به دیدن باغ بهشت حاجت نیست
اگر به باغ ولایت نظر کنیم امشب

برای این که بگیریم عیدی از زهرا
سزد ارادت خود بیشتر کنیم امشب

بپاس مقدم دریا شکاف علم و کمال
زاشک شوق نثارش گهر کنیم امشب

شب ولادت او در مدینه جشنی نیست
بیا ز غربت او دیده تر کنیم امشب

تمام فرصت ما وقف خدمت بر اوست
چه حاجت است که کار دگر کنیم امشب

اگر که چشمه ای از معرفت شود پیدا
نهال مهر ورا بارور کنیم امشب

کنار خرمنی از عشق او بیا بنشین
که فکر توشه راه سفر کنیم امشب

بگو به خلق(وفائی) زجای برخیزد
لباس خدمت بر او به بر کنیم امشب


سید هاشم وفائی


این که به آسمانِ دل در شبِ تیره روشن است

ماه امام باقر است، ماهِ امامِ پنجمین

شد پدرش پورِ حسین، مادر او دختِ حسن

حاصلِ زوج علوی، فخرِ وجود نازنین




آمدي اي امام پنجم ما
آمدي اي يگانه بي همتا
برفها آب شد زمين خنديد
از بهار تو اي گل زيبا
علم را آمدي كه بشكافي
مثل كشتي به سينه ي دريا
تا ابد آسمان آبي تو
مي زند سايه بر سر دنيا
تو در اين صفحه هاي خالي دل
نقش ها مي زني به رنگ خدا
جوهر بندگي است در قلمت
غير توحيد نيست در قلمت
اي به دوشت هميشه رايت علم
در بيان تو واقعيت علم
روي منبر كه درس مي دادي
زير دِيْن تو رفت نهضت علم
روز اول به اذن حضرت حق
شاهكار تو بوده خلقت علم
عقل ما قد نمي دهد هرگز
به مقام تو اي حقيقت علم
بي فروغ تو مي رود از دست
همه ي اعتبار دولت علم

تا كه نور كلام تو جاري است
گلشن دين هميشه گل كاري است


اي سرآغاز ناب ماه رجب
وي شروع كتاب ماه رجب
با غروب جمادي الثاني
سر زدي آفتاب ماه رجب
اشكهاي تو لحظه ي ميلاد
شده عطر و گلاب ماه رجب
عكسي از حسن كبريا هستي
جاي تو قلب قاب ماه رجب
يك مناجات بر لبم بنويس
در شب مستجاب ماه رجب

در هواي خدا رهايم كن
بيشتر با خود آشنايم كن

بخشی از شعر علی صالحی


[="Arial"][="Indigo"]


آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است

میـلاد پنجمیـن ولـی‌اللهِ ‌اکبـر است

کز چار بحـرِ نور، فروزنده‌گوهر است

نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است

بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست

ذکر ملک همه صلوات و درود اوست

ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است

این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است

مولای من محمّـدِ آل محمّـد است

گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است

بـر خلـق سایـۀ کرمش مستدام باد

از شخص احمدش صلوات و سلام باد

[/]


از روشنی طلعت رخشنده «باقر»
شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر
در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز
گردید عیان ماه تمام از رخ باقر.


ولادت امام محمدباقر (ع) مبارك باد

ای به تو از خالق داور سلام / از لب جان بخش پیمبر سلام
شمس و قمر را به نسب اختری / نسل امام از پدر و مادری
اختر تابنده ی دانش تویی / بلکه شکافنده ی دانش تویی
دانش کل نقطه ای از مکتبت / علم لدنی سخنی بر لبت
هر نفست باغ گلی از کمال / هر سخنت پاسخ صدها سؤال
میلاد شکافنده ی دانش نبوی و وارث علم علوی، خجسته باد.
.


دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر
كه گويم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر
نديده ديده ى گيتى به علم و دانش و تقوا
كسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر

[="Arial"][="Indigo"]

:Gol:پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من:Gol:



گاهی به عرش زمزمۀ حکمتش به گوش

گاهی به باغ، بیل کشاورزی‌اش به دوش

گه بـا کلام داده بـه اهـل کمـال، نوش

اهل کلام یکسـره در محضـرش خموش

دریا ز چشمـۀ دهنش موج می‌زند

آیات وحی در سخنش موج می‌زند

ای اصـل دیـن ولای تـو یا باقرالعلوم

وی ذکـر حـق ثنـای تـو یا باقرالعلوم

وی عرش، خـاک پای تـو یا باقرالعلوم

جـان جهـان فــدای تـو یا باقرالعلوم

مهر تو جان جان صلات و صیام من

پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من

[/]

[="Arial"][="Indigo"]


جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش


سجـاد بـاب و بنـت حسـن نیز مادرش

دانشــوران دهــر، همـه بنــدۀ درش

جاری ز لعـل لب همه‌جا درّ و گوهرش

بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش

تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش

در قدر و در مقام، حسین است این پسر

سر تـا قدم تمام، حسین است این پسر

در علم و در قیام، حسین است این پسر

آیینـــۀ امـــام حسین است ایـن پسر

بستـان حکمـت ازلی در ضمیر اوست

دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست


خجسته میلاد امام باقر(ع) مبارک


[/]

[="Arial"][="Indigo"]

آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است


میـلاد پنجمیـن ولـی‌اللهِ ‌اکبـر است

کز چار بحـرِ نور، فروزنده‌گوهر است

نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است

بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست

ذکر ملک همه صلوات و درود اوست

ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است

این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است

مولای من محمّـدِ آل محمّـد است

گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است

بـر خلـق سایـۀ کرمش مستدام باد

از شخص احمدش صلوات و سلام باد
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
غلامرضا سازگار

[/]

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]


[=Microsoft Sans Serif]شب میلادش، فضای ساکت و آرام مدینه، مبهوت نورافشانی خانه گلین
امام سجاد (ع) است و فروغی نورانی، آسمان مدینه را روشن کرده است؛
[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]نوری که از چهره معصوم و منور نوزادی مبارک به آسمان ساطع است. [=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]چشمه جاری شکافنده علم ها در بیابان خشکیده دانش جوشیدن گرفت
و جان جویندگان علم و معرفت را از زلال پر برکت خود سیراب ساخت
[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]


امام هادی (ع) به رغم اینکه در محاصره وتحت فشار حکو مت بود، به تربیت شاگردان و بیان احادیث پرداخت. از طریق مناظرات، مکاتبات، پاسخگویى به سؤال ها و شبهات، تبیین بینش درست در برابر مکاتب کلامى منحرف، راویان و محدثان و بزرگانى از شیعه را تربیت کرد. علوم و معارف اسلامى را به آنان آموزش داد. آنان این میراث بزرگ فرهنگى را به نسل هاى بعدى منتقل کردند. شیخ طوسى، تعداد شاگردان حضرت در زمینه‏ هاى
مختلف علوم اسلامى را 185 نفر مى‏داند. (1)

پی نوشت ها :
1.مهدی پشوای، سیره پیشوایان ص 116

از روشنی طلعت رخشنده «باقر»
شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر
در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز
گردید عیان ماه تمام از رخ باقر.
ولادت امام محمدباقر (ع) مبارك باد

[=Microsoft Sans Serif]

السلام عليک يا محمد بن علي، ايّها الامام الباقر يابن رسول الله ...

[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]چشمه جاری شکافنده علم ها در بیابان خشکیده دانش جوشیدن گرفت و جان جویندگان علم و معرفت را از زلال پر برکت


[=Microsoft Sans Serif]

خود سیراب ساخت. شیعه نشان افتخار دیگری بر گردن آویخت و بر این پیشوای معصوم خود بالید. ای افتخار شیعه که در


ضیافت خانه حوزه ها و دانشگاه ها سفره پر نعمت دانش تو گسترده است،

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]میلاد مسعودت را گرامی می داریم.




[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]

فرشته‌ها ز عرش حق آمده‌اند بر زمین
دسته گلی داده خدا به دستِ زین العابدین


[=microsoft sans serif] لاله و یاس و یاسمن، گلِ شقایق و چمن
برای دیدنِ رخش، چشمِ همه کرده کمین

[=microsoft sans serif] گاه همه به زاری و گاه همه به شادی‌اند
گریه به خنده زد گره، خنده به گریه شد عجین

[=microsoft sans serif] این که به آسمانِ دل در شبِ تیره روشن است
ماه امام باقر است، ماهِ امامِ پنجمین

[=microsoft sans serif] شد پدرش پورِ حسین، مادر او دختِ حسن
حاصلِ زوج علوی، فخرِ وجود نازنین
[=microsoft sans serif]
بیند اگر به کودکی رنج و مصیبت فزون
وارثِ کربلاست این دشمنِ ظلمِ ظالمین
[=microsoft sans serif]

پای بنه به کوی او از سرِ عشق و معرفت
ذکرِ توسلش شده، مرهمِ زخمِ مؤمنین




[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]دهد اين مژده را بر فاطمه روح الامين امشب

كه ماهى آسمانى آمده روى زمين امشب


[=microsoft sans serif] خدا بخشد گلى زيبا به زين العابدين امشب
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]میلاد خجسته پنجمین سکان دار هدایت مبارک




[=microsoft sans serif][=arial]
[=microsoft sans serif][=arial]
اى مهر دل فروز، در آسمان علم

وى يار مه جبين،

[=arial]يا باقرالعلوم

[=arial]اى حجت خدا، ما را شفيع شو
[=microsoft sans serif][=arial]

در روز واپسين،

[=arial]يا باقرالعلوم

ميلاد شكافنده ي دانش نبوي و وارث علم علوي،
خجس
[=microsoft sans serif]ته باد


زبان از وصف او لکن قلم از مدح او عاجز که جز حق کس نمى ‏داند بهاى حضرت باقر