۩ ♪ تفسیر صوتی قرآن، توسط آیة الله جوادی آملی ♪ ۩

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
۩ ♪ تفسیر صوتی قرآن، توسط آیة الله جوادی آملی ♪ ۩

head
تفسیر قرآن توسط آیة الله جوادی آملی

سوره ی حمد (پست 1 الی ... )




تفسیر سوره ی حمد


جلسه ی اول و دوم

بررسی "بسم الله الرحمن الرحیم"

head
جلسه اول | | 28 دقیقه و 7 ثانیه | 3.24 مگابایت
جلسه دوم | | 38 دقیقه و 54 ثانیه | 4.47 مگابایت

گزیده ای از جلسه ی اول
[spoiler]

از اسماء سوره حمد می توان فاتحة الکتاب، حمد، أم الکتاب، سبع المثانی، الشفاء، الصلاة، الکافیه، الوافیه، المناجات، التفویض، الکنز، النور، تعلیم المسأله، سؤال، الحمد الاولی، الحمدالقصری، الدعاء، شکرو...را نام برد.
سیماى بسم الله
1ـ (بسم الله) نشانگر رنگ و صبغه‏ى الهى و بیانگر جهت‏گیرى توحیدى ماست.
2ـ (بسم الله) رمز توحید است و ذکر نام دیگران به جاى آن رمز کفر، و قرین کردن نام خدا با نام دیگران، نشانه‏ى شرک. نه در کنار نام خدا، نام دیگرى را ببریم و نه به جاى نام او.
3ـ (بسم الله) رمز بقا و دوام است. زیرا هر چه رنگ خدایى نداشته باشد، فانى است.
4ـ (بسم الله) رمز عشق به خدا و توکّل به اوست. به کسى که رحمن و رحیم است عشق مى‏ورزیم و کارمان را با توکّل به او آغاز مى‏کنیم، که بردن نام او سبب جلب رحمت است.
5ـ (بسم الله) رمز خروج از تکبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است.
6ـ (بسم الله) گام اوّل در مسیر بندگى و عبودیّت است.
7ـ (بسم الله) مایه‏ى فرار شیطان است. کسى که خدا را همراه داشت، شیطان در او مؤثّر نمى‏افتد.
8ـ (بسم الله) عامل قداست یافتن کارها و بیمه کردن آنهاست.
9ـ (بسم الله) ذکر خداست، یعنى که خدایا من تو را فراموش نکرده‏ام.
10ـ (بسم الله) بیانگر انگیزه ماست، یعنى خدایا هدفم تو هستى نه مردم، نه طاغوت‏ها و نه جلوه‏ها و نه هوس‏ها.
11ـ امام رضا علیه السلام فرمود: (بسم الله)
به اسم اعظم الهى، از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیک‏تر است.

[/spoiler]

گزیده ای از جلسه ی دوم
[spoiler]

سوره مبارکه حمد،هفت آیه دارد و بر اساس ‍ روایات اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) آیه کریمه (بسم الله الرحمن الرحیم ) اولین آیه آن است.
بنابراین، قرائت (بسم الله...) در ابتداى سوره حمد تنها براى تبرک جستن به آن نیست، بلکه جزئى از سوره است و از این رو در صورت وجوب تلاوت سوره حمد، در نماز یا غیر آن، اگر بدون بسم الله تلاوت شود، امر خداوند متعال امتثال نشده است.

الله برترین نام خدایى است که داراى همه کمالات وجودى است و الرحمن و الرحیم از صفات اوست که نشانه رحمت آن هستى بى پایان است ؛ با این فرق که رحمان بر کثرت رحمت دلالت مى کند و رحیم بر ثبات و دوام آن. پس رحمان خدایى است که رحمت فراگیرش همه چیز و همه کس را شامل مى شود (مؤ من، کافر، دنیا و آخرت ) و چنین رحمتى در برابر غضب نیست، بلکه غضب نیز از مصادیق آن است و اما رحیم خدایى است که رحمتى ویژه براى مؤ منان دارد و این رحمت در برابر غضب اوست. خداى سبحان، قرآن و نیز سوره را با نام خود مى گشاید و بدین گونه، ادب شروع کار با نام خدا را به انسانها مى آموزد.

[/spoiler]

تفسیر سوره ی حمد

جلسه ی سوم و چهارم

بررسی "بسم الله الرحمن الرحیم"

head
جلسه سوم | | 39 دقیقه و 17 ثانیه | 4.52 مگابایت
جلسه چهارم | | 28 دقیقه و 42 ثانیه | 3.31 مگابایت


گزیده ای از جلسه ی سوم
[SPOILER]
چنانکه آغاز هر چیز، خداوندى است که (هو الاءول ) است ؛ ثمر دادن هر کارى نیز رهین آغاز کردن آن با نام خداست و گرنه آن کار با واقعیت خاص خود هماهنگ نخواهد شد و به ثمر نرسیده، ابتر مى گردد. در این حال، خداى سبحان برخى افراد را از راه آزمونهاى مخصوصى بیدار مى کند تا نقص تقصیر و عیب تفریط خود را ترمیم کنند؛ مگر این که خداوند آنان را به حال خود واگذار کرده باشد.

در میان اسماى لفظى خداى سبحان اسم مبارک الله ، اسم جامع و اعظم است و سایر اسماى الهى با واسطه یا بى واسطه، زیر پوشش این نام مقدس است ؛ مثلا اسم شافى که از اسماى جزئیه است زیر پوشش ‍ رازق و رازق تحت پوشش خالق و خالق زیر پوشش قادر و قادر زیر پوشش اسم جامع و اعظم الله است.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾


[/SPOILER]

گزیده ای از جلسه چهارم
[SPOILER]
خداى سبحان دو گونه رحمت دارد: رحمتى مطلق، فراگیر و بى قابل، و رحمتى خاص که که در برابر غضب اوست و چنانکه گذشت، الرحمن بر رحمت مطلق و فراگیر و الرحیم بر رحمت متناهى و خاص الهى دلالت دارد.
رحمت رحمانیه خداوند همه چیز (کل شى ء) را زیر پوشش دارد: دنیا و آخرت و مؤ من و کافر و رحمتى است نامتناهى ؛ همانند آفتابى که بر زندگى همه مى تابد و بارانى که بر هر سرزمین مى بارد.
بنابراین، مقابل چنین رحمت فراگیرى عدم است، نه غضب ؛ زیرا تقابل آن با غضب الهى موجب خروج غضب از پوشش رحمت رحمانیه و تقیید رحمت مطلقه خواهد بود.
اما رحمت رحیمیه در مقابل عذاب و سخط الهى قرار دارد و متناهى و محدود است ؛ همان گونه که سخط الهى محدود است. توفیق یارى دین و فراگیرى معارف الهى، انجام دادن عمل صالح در دنیا و رسیدن به بهشت و رضوان الهى در آخرت، از مظاهر بارز رحمت رحیمیه است.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

[/SPOILER]

تفسیر سوره حمد

جلسه ی پنجم و ششم

بررسی "بسم الله الرحمن الرحیم" و "الحمدلله"

head
جلسه پنجم | | 28 دقیقه و 22 ثانیه | 3.27 مگابایت
جلسه ششم | | 32 دقیقه و 30 ثانیه | 3.74 مگابایت

گزیده ای از جلسه ی پنجم
[SPOILER]
در رحمت رحمانیه و رحیمیه اصل گوهر کمالى رحمت براى خداوند ثابت است، بدون لوازم نقص آمیز مانند دلسوزى، انعطاف و تاءثر و این نقایص در گوهر رحمت و در معناى آن ماءخوذ نیست تا اطلاق رحیم بر خداى سبحان، فرشتگان و انسانهاى کامل، که رحمت آنان نیز از این نقصها مبراست، مجاز یا از باب اشتراک لفظى باشد.
انسان کامل که قلبش متیم به حب و مالامال از عشق خداست، یارى او نه ناشى از ترحم و تاءثر است و نه براى پاداش و تشکر. چنین قلبى غیر خدا را به خود راه نمى دهد و احسان به مسکین و یتیم و اسیر تنها به خاطر امتثال امر خداست، نه از سر دلسوزى به آنان. او خود گرسنه مى ماند، ولى مسکین را اطعام مى کند و کارش تنها براى وجه خدا است، نه براى ارضاى غریزه ترحم.

[/SPOILER]

گزیده ای از جلسه ی ششم
[SPOILER]
ستایش هر ستایشگرى، در برابر هر کمال و جمالى، در حقیقت حمد خداست و جز او هیچ کس سزاوار ستایش نیست. خداى سبحان رب هر عالم است و آن را به سوى کمال مناسبش سوق مى دهد و عالم چیزى است که به وسیله آن علم حاصل شود( ما یعلم به ) و چون در جهان هستى هر موجودى نشانه خداوند است، پس هر موجودى در حد خود یک عالم است و با ربوبیت خداى سبحان به سوى کمال خود پیش مى رود. این کریمه جامعترین تعبیر از حمد خداست و با تبیین الوهیت و ربوبیت انحصارى خداوند، مفید اختصاص حمد به اوست ؛ خدایى که همه کمالات را دارد (الله ) و پروراننده همه چیز است (رب العالمین )، شایسته ستایش است و چون ستایش در برابر بخشش کمال و جمال است و این نیز در انحصار خداست، پس حمد ویژه اوست و خداوند، یگانه محمود است.
خداى سبحان نه تنها یگانه محمود، که یگانه حامد نیز هست ؛ زیرا حمد حقیقى بدون شناخت ولى نعمت و همه کمالات و نعمتهاى او میسور نیست و غیر خدا چنین شناختى ندارد.

[/SPOILER]

تفسیر سوره ی حمد



جلسه ی هفتم و هشتم

بررسی "الحمدلله رب العالمین"

head
جلسه هفتم | | 28 دقیقه و 56 ثانیه | 3.31 مگابایت
جلسه هشتم | | 38 دقیقه و 27 ثانیه | 4.42 مگابایت

گزیده ای از جلسه ی هفتم
[spoiler]

قرآن کریم سراسر عوالم هستى امکانى را مخلوق خداوند سبحان مى داند و همه را نیکو و زیبا مى شمارد. بنابراین، هر چه مصداق شى ء است، یعنى سراسر عوالم وجود امکانى، نیکو و زیباست و چون حمد در برابر کمال، جمال و نعمت بخشى است، پس حمد مطلق ازلى و ابدى از آن خداست: (الحمدلله ) و هیچ کس مالک حمد نیست.
آیه کریمه(الحمد لله رب العالمین ) مشتمل بر دو برهان بر اثبات و اختصاص حمد براى خداى سبحان است:

برهان اول که از نام مقدس الله استفاده مى شوداین است که الله جامع همه کمالات وجودى است و چون حمد در برابر کمال بوده و هر کاملى محمود است، پس خداى سبحان محمود است.

برهان دوم که حد واسط آن ربوبیت خداى سبحان است و از تعبیر (رب العالمین ) استفاده مى شود، بدین تقریر است: خداوند رب سراسر عوالم هستى امکانى است و هیچ شریکى در ربوبیت ندارد. پس حمد مخصوص ذات اقدس اوست و هیچ شریکى در حمد ندارد.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

[/spoiler]

گزیده ای از جلسه ی هشتم
[spoiler]

توفیق حمد و شکر ذات اقدس الهى از بزرگترین نعمتهاى خداوندى و به بیان امام سجاد علیه السلام، فوز و فلاح است و متنعمان از شکر و سپاس ‍ این فوز و نعمت عاجزند؛ زیرا هر حمدى حمد دیگر مى طلبد و هر شکرى لزوم شکر دیگر را در پى دارد، بنابراین، شکر شاکر، خود بهره مندى از نعمت است، نه اداى حق.
از این رو قرآن کریم در تبیین حکمت لقمان حکیم مى فرماید: شکر خدا نعمتى است که نصیب شاکر مى شود؛ همان گونه که زیان کفر کافران، تنها دامنگیر خود آنان است.
نه شکر شاکران براى خدا سودمند و نه کفر کافران براى او زیانبار است ؛ زیرا خدا از هر چیزى بى نیاز و محمود بالذات است.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

[/spoiler]


تفسیر سوره ی حمد



جلسه ی نهم و دهم

بررسی "الحمدلله رب العالمین" و اختصاص حمد به خدای سبحان

head
جلسه نهم | | 42 دقیقه و 5 ثانیه | 4.82 مگابایت
جلسه دهم | | 34 دقیقه و 4 ثانیه | 3.90 مگابایت

گزیده ای از جلسه ی نهم
[SPOILER]
خداى سبحان در آیاتى چند از قرآن کریم خود را به عنوان حمید مى ستاید. حمید هم به معناى محمود به کار مى رود و هم به معناى حامد. بر این اساس هم تمامى حمد و ستایشهاى موجودات از آن اوست و هم حامد حقیقى فقط ذات اقدس اوست و تنها اوست که مى تواند حق ستایش ‍ خود را ادا کند .
محمود حقیقى هم مبداء کمال و فیض است و هم منزه از نقص و عیب، پس اگر در موردى عنوان محمود به طور مطلق ذکر شد و قید خاصى نداشت، مى توان آن را بر معناى جامعى حمل کرد. البته وصول انسان به کمال و رهایى او از نقص و عیب، بالعرض ‍ است، نه بالذات و محدود است، نه مطلق و به عنوان آیت کمال و نزاهت الهى است، نه جز آن.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

[/SPOILER]

گزیده ای از جلسه دهم
[SPOILER]
آیه کریمه مشتمل بر دو برهان بر اثبات و اختصاص حمد براى خداى سبحان است:

برهان اول که از نام مقدس الله استفاده مى شود این است که الله جامع همه کمالات وجودى است و چون حمد در برابر کمال بوده و هر کاملى محمود است، پس خداى سبحان محمود است.

برهان دوم که حد واسط آن ربوبیت خداى سبحان است و از تعبیر (رب العالمین ) استفاده مى شود، بدین تقریر است؛ خداوند رب سراسر عوالم هستى امکانى است و هیچ شریکى در ربوبیت ندارد، پس حمد مخصوص ذات اقدس اوست و هیچ شریکى در حمد ندارد.

[/SPOILER]

تفسیر سوره ی حمد



جلسه ی یازدهم

بررسی "مالک یوم الدین"



زمان: 39 دقیقه و 23 ثانیه

حجم: 4.53 مگابایت

گزیده ای از جلسه یازدهم:
[SPOILER]
خداى سبحان مالک مطلق جهانها و جهانیان است و چنین مالکیت نامحدودى در قیامت ظهور مى کند، نه آن که در معاد حادث شود. خداوند که مدبر و مربى انسانهاست با برپا کردن قیامت، راه تکامل نهایى انسانها را مى گشاید و با اعتقاد به قیامت که بهترین عامل رهایى انسان از تباهى است او را مى پروراند و در قیامت که ظرف ظهور مالکیت مطلق خداست و در آن روز همگان به مالکیت حق اعتراف مى کنند، انسانها را پاداش مى دهد و چنین خدایى محمود است.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

رحمتگر مهربان (۳)
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾

[و] خداوند روز جزاست (۴)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾
[/SPOILER]


تفسیر سوره ی حمد

جلسه ی دوازدهم

بررسی "مالک یوم الدین" و چگونگی مالکیت خداوند سبحان



زمان: 30 دقیقه و 4 ثانیه

حجم: 3.46 مگابایت

گزیده ای از جلسه دوازدهم:
[SPOILER]
قرآن کریم در آیاتى چند ملک و ملک جهان آفرینش را به خداى سبحان نسبت مى دهد.
چه در یوم الدین و چه در غیر آن، ملک و ملک مخصوص خداى سبحان است و احدى با او شریک و سهیم نیست و چنین نیست که در مقام ثبوت، ملک یا ملک تقسیم و تقسیط شده باشد، یعنى امروز ما نمى دانیم کار به دست کیست، ولى در قیامت که روز ظهور حق است: (ذلک الیوم الحق )، معلوم خواهد شد که کار به دست دیگرى بود و انسان گاهى به عنوان اعتماد به نفس خود را فریب مى داد و گاهى به عنوان تشکر از مخلوق به دیگران پناهنده مى شد، ولى فردا مى فهمد که کار تنها به دست خدا بوده و هست و علل و اسباب ظاهرى همه از شئون فاعلیت خداى سبحان است. ما تنها اواسط سلسله را مى بینیم و از آغاز آن غافلیم.از این رو خود یا دیگران را فاعل مى پنداریم و براى آن که به اعتماد به غیر خدا رنگ دینى بدهیم به عنوان این که بى تشکر از مخلوق نمى توان شاکر خالق بود از دیگران تشکر مى کنیم.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

رحمتگر مهربان (۳)
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾

[و] خداوند روز جزاست (۴)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾

[/SPOILER]

تفسیر سوره ی حمد

جلسه ی سیزدهم

بررسی "مالک یوم الدین"



زمان: 40 دقیقه و 56 ثانیه

حجم: 4.82 مگابایت

گزیده ای از جلسه سیزدهم:
[SPOILER]
در قیامت آشکار می شود که خدای سبحان فرمانروای مطلق بوده، هست و خواهد بود.
پس غیر خدا نه بالاستقلال نه بالاشتراک و نه بالمظاهرة مالک ذره ای نیست ؛ اما راه شفاعت برای کسانی که از جانب خداوند ماءذونند، گشوده است ؛ به این معنا که بر اثر ابتهال و تضرع شفیع، عدل الهی با رحمتش ضمیمه و حساب انسانها با شفع جفت شدن عدل و رحمت، رسیدگی می شود و گرنه تحمل عدل محض خدای سبحان دشوار است. از این رو در دعا می گوییم:
اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک
بار خدایا با اسم حسن عدل و فضل با ما رفتار کن، نه با عدل تنها.
پس شفاعت و وساطت برخی موجودهای جهان امکان به اذن خدای سبحان محال نیست و خدای سبحان به پیامبران، امامان و اولیایش چنین اذنی داده است، نه به بتهایی که کاری از آنها ساخته نیست.

حاصل این که، خدا هم در دنیا مالک است و هم در آخرت و در قیامت این حقیقت، کاملا آشکار می شود و قیامت ظرف ظهور مالکیت خداست، نه ظرف تملک او.

قیامت نه تنها ظرف ظهور مالکیت خداوند، بلکه ظرف ظهور همه اوصاف اوست ؛ چه اوصاف جمالی، مانند ملک و چه اوصاف جلالی، مانند قدوس . در قیامت آشکار می شود که خدای سبحان همواره قدوس، سلام، مؤ من، مهیمن و... بوده و هست.

خدای سبحان در قیامت هم در چهره اءرحم الراحمین ظهور می کند و هم در چهره (اءشد الماقبین). البته معرفت اکتناهی همه اسمای حسنای الهی مقدور کسی نیست، لیکن اصل توحید و نزاهت خداوند از هر گونه شریک، در قیامت کاملا معلوم می شود.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

رحمتگر مهربان (۳)
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾

[و] خداوند روز جزاست (۴)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾

[/SPOILER]

تفسیر سوره ی حمد

جلسه ی چهاردهم

بررسی "مالک یوم الدین" و معرفی روز ظهور دین

طرح سوالاتی نیز در پایان این بحث سودمند است:
که آیااختلاف در دنیا پایانی دارد؟
آیا در زمان ظهور حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) نیز اختلاف هست؟



زمان: 36 دقیقه و 47 ثانیه

حجم: 4.23 مگابایت

گزیده ای از جلسه چهاردهم:
[SPOILER]
خدای سبحان در دنیا ظواهر دین، همانند لزوم اطاعت و پرهیز از معصیت را به انسانها نمایانده است، ولی از اسرار دین، تنها به بخش ناچیزی اشاره کرده است ؛ مانند این که غیبت را نان خورش سگهای دوزخ معرفی کرده است: ایاکم و الغیبة فانها ادام کلاب النار و در قیامت حقیقت و باطن غیبت و سایر گناهان و بلکه همه حقیقت دین، اعم از جزا و غیر آن، ظهور خواهد کرد؛ زیرا عنوان دین، در موارد متعدد به معنای شریعت الهی و ملت که جامع عقیده، اخلاق و عمل است استعمال شده است.

از این رو در قرآن کریم روز قیامت روز دین معرفی شده است ؛ مانند:
(ان الدین لواقع )
(یسئلون اءیان یوم الدین ).
آیات مزبور وقوع دین (قیامت ) را حتمی و واقعی معرفی می کند و دین افزون بر جزا، حقایق فراوانی دارد، مانند توحید، نبوت، ولایت، باطن انسانها و باطن تکلیف و اسرار عبادت و در قیامت باطن همه این مجموعه ظهور می کند.

خدای سبحان درباره ظهور باطن قرآن در قیامت می فرماید: (یوم یاءتی تاءویله ) و تاءویل قرآن همان حقیقت عینی و خارجی آن است. معارف گسترده قرآن کریم در قیامت به گونه ای ظهور می کند که زمینه اختلاف در هیچ امری باقی نمی ماند. قهرا بطلان همه مکاتب روشن می شود و از میان فتاوای مختلف، فتوای حق و از میان مکاتب گوناگون، مکتب حق ظاهر می گردد؛ چنانکه در آن روز جایی برای کفر و شرک نیز نمی ماند؛ در دنیا ممکن است کسی در عین مراجعه به محکمه اسلامی، ناراضی برگردد و امر بر او مشتبه شود که آیا قاضی به حق داوری کرده است یا نه، ولی در قیامت همه حجابها زایل می شود و واقعیت امر بر کسی مشتبه نمی شود.

ظهور همه معارف قرآن و همه ابعاد دین در قیامت همان است که در قرآن کریم با تعبیر توفیه دین مطرح شده است:
یومئذ یوفیهم الله دینهم الحق و یعلمون اءن الله هو الحق المبین .
توفیق دین حق، آشکار کردن همه اسرار درون دین بر همگان است.
اگر دین تنها به معنای جزا بود در ذیل این آیه کریمه به جای یعلمون اءن الله هو الحق المبین می فرمود:
و یعلمون اءن الله هو القهار المنتقم
یعنی در قیامت به قهر و انتقام خدا آگاه می شوند. در قیامت انسانها می فهمند که خداوند، حق روشنی بود، ولی آن را نمی دیدند. گرچه حق در دنیا نیز روشن است ؛ زیرا خدای سبحان که نور آسمانها و زمین است ؛ یعنی ظهور آسمانها و زمین به اوست، حجابی ندارد و حرمان از شهود او بر اثر پرده ای است که انسان بر خود آویخته است. از این رو قرآن کریم چشمهای کافران جهنمی را در غطاء و حجاب می داند: الذین کانت اءعینهم فی غطاء عن ذکری و چشم باطن گروهی را کور معرفی می کند.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

رحمتگر مهربان (۳)
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾

[و] خداوند روز جزاست (۴)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾

[/SPOILER]

تفسیر سوره ی حمد

جلسه ی پانزدهم

بررسی "مالک یوم الدین" و بالفعل بودن بهشت و دوزخ



زمان: 29 دقیقه و 50 ثانیه

حجم: 3.43 مگابایت

گزیده ای از جلسه پانزدهم:
[SPOILER]
قرآن کریم از بی توجهی تبهکاران نسبت به معاد، به غفلت تعبیر می کند. تبهکار را در محکمه عدل الهی حاضر کرده، او را به قیامت و عذابش آگاه می کنند و تو از این حقیقت، یعنی انقطاع اسباب و انساب و رجوع همه اشیا به مبداء قهار در قیامت، غافل بودی.

حجابی که مانع رسیدن به علم الیقین و شهود بهشت و دوزخ است همان حجاب گناه است و اهل باطن که از گناه مبرا هستند، جهنم و بهشت و نیز غوطه ور بودن تبهکاران در جهنم و تنعم بهشتیان در آغوش نعمتهای بهشتی را هم اکنون می بینند. همچنین آنان نجات جهنمی از جهنم بر اثر توبه و آتش خواری غاصبان مال یتیم را هم اکنون می بینند.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در معراج بهشت و جهنم را از نزدیک دید و به خوردنیها و نوشیدنیهای هر یک از پرهیزکاران و تبهکاران آگاه شد. اگر بهشت و جهنم پیش از برچپده شدن نظام دنیا موجود نباشد، آن حضرت در معراج این حقایق را مشاهده نمی کرد.

حاصل این که، بهشت و دوزخ بالفعل موجود است، ولی ما از نظر سیر زمانی، هنوز به آن نرسیده ایم و نرسیدن ما دلیل بر نبودن آن نیست. آنان که زمین و زمان و گذشته و آینده را در نوردیده اند، پیش از برچیده شدن نظام دنیا نیز قیامت را به خوبی مشاهده می کنند و ما نیز به تدریج به طرف آن در حرکت هستیم. تعبیرات قرآنی و روایی نیز اگر ظهور در حدوث قیامت در آینده دارد، به این معناست که انسانها بعد به قیامت می رسند، نه این که قیامت هم اکنون معدوم است و بعد یافت می شود.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

رحمتگر مهربان (۳)
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾

[و] خداوند روز جزاست (۴)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾

[/SPOILER]

تفسیر سوره ی حمد

جلسه ی شانزدهم

بررسی "ایاک نعبد و ایاک نستعین"


زمان: 31 دقیقه و 45 ثانیه

حجم: 3.65 مگابایت

گزیده ای از جلسه شانزدهم:
[SPOILER]
شناخت و پذیرش اسمای حسنای خداوند (الوهیت، ربوبیت، رحمانیت، رحیمیت، مالکیت ) انسان غایب از خدا را به محضر او آورده، شایسته خطاب با وی می کند و از این رو عبد سالک پس از معرفت خدا و اعتقاد به اسمای حسنای او، خود را در محضر خدا یافته، با التفات از غیبت به خطاب می گوید: بار خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو مدد می جوییم (حتی برای پرستش) و جز تو کسی شایسته خضوع نیست.

خدای سبحان یگانه معبود و یکتا مستعان جهان آفرینش است ؛ زیرا او تنها مبدئی است که همه کمالات را دارد: (الله )، هر موجودی را می پروراند: (رب العالمین ) و رحمتی بی کران برای همه و رحمتی ویژه برای مؤ منان دارد: (الرحمن الرحیم ) و او تنها مرجعی است که سلطه مالکانه اش در قیامت بر همگان آشکار می شود و در آن روز بر اساس عدالت و حکمت پاداش و کیفر می دهد: (مالک یوم الدین ).

در آیات آغازین سوره مبارکه حمد، سخن به لفظ غیبت بود و در بخش پایانی آن، که با آیه مورد بحث آغاز می شود، به لسان خطاب و حضور است. این تغییر سیاق در علوم ادبی (بدیع ) التفات از غیبت به خطاب نامیده می شود و تنها تفننی ادبی و برای زیباسازی کلام است و زمام آن نیز به دست متکلم است ؛ گوینده برای ایجاد تنوع در کلام و آراستن آن، گاهی شخصی را غایب فرض کرده، گاهی مخاطب قرار می دهد.

درک و پذیرش اسمای حسنایی که در آغاز این سوره آمده برای فرا خواندن انسان غایب به محضر خداست. اگر برای کسی ثابت شد که خدای سبحان جامع همه کمالات وجودی است: (الله )، بر سراسر عوالم هستی امکانی ربوبیتی مطلقه دارد: (رب العالمین )، رحمت مطلقه او بر هر چیزی سایه انداخته: (الرحمن ) و رحمت مخصوصی برای مؤ منان و سالکان راهش دارد: (الرحیم ) و سرانجام مالکیت بی مرز او در یوم الدین ظهور می کند: (مالک یوم الدین ) و جز او هیچ موجودی شایسته خضوع و خطاب نیست و آنگاه به همه این معارف ایمان آورد، چنین کسی که تاکنون غایب بود از غیبت به حضور آمده، خود را در محضر خدای سبحان می بیند و لیاقت تخاطب می یابد. پس تفاوت در متکلم است که از غیبت به حضور آمده است، نه مخاطب که هرگز غایب نیست ؛ ولی کسی که این اسمای حسنی را درک نکرد یا نپذیرفت، شایسته تخاطب نیست و حق قرار گرفتن در محضر خدا را ندارد؛ زیرا او غایب است ؛ گرچه خداوند مشهود مطلق است.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

رحمتگر مهربان (۳)
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾

[و] خداوند روز جزاست (۴)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾

[بار الها] تنها تو را می‏پرستیم و تنها از تو یاری می‏جوییم (۵)
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿۵﴾

[/SPOILER]

تفسیر سوره ی حمد

جلسه ی هفدهم

بررسی "ایاک نعبد و ایاک نستعین" و اسرار تقدیم ایاک بر نعبد


زمان: 33 دقیقه و 38 ثانیه

حجم: 3.87 مگابایت

گزیده ای از جلسه هفدهم:
[SPOILER]
حصر عبادت و استعانت در ذات اقدس الهی با تعبیراتی چون لا نعبد الا ایاک یا نعبدک و لا نعبد غیرک نیز قابل تبیین بود، اما در این آیه کریمه با تقدیم مفعول (ایاک ) بیان شده است. در گزینش این سیاق خاص ‍ اسراری نهفته است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1. موحدی که ذات اقدس الهی را جامع و منشاء همه کمالها و جمالها می داند و برای او ربوبیت و مالکیت مطلق قائل است، در آغاز و پیش از هر چیز او را مشاهده می کند و با تقدیم ایاک عبادت را حق انحصاری او می داند.انسانی که حجاب غفلت را درید، تنها او را می بیند و از این رو ابتدا از او سخن می گوید.
2. عابدی که ابتدا معبود را می بیند و او را به عنوان جمال محض و کمال صرف می شناسد، سختی و سنگینی عبادت برایش آسان می شود. عبادت برای سالکان و راهیان کوی حق در آغاز، دشواریهایی دارد و بر این اساس، صبر بر طاعت از بهترین فضایل و راءس ایمان است.خدای سبحان از نماز به عنوان امری بزرگ و سنگین یاد کرده است و این برای کسانی است که به پایگاه خشوع راه نیافته اند،کسی که با دشواری نماز می گزارد، گرچه به تکلیف خویش عمل کرده است، ولی نماز برای او لذت بخش نیست ؛ اما شاهدان جمال معبود، به حق از آن لذت و از هجران آن رنج می برند. از این رو می گویند: اگر همه عمر دنیا یک شب بود همه را به سجده یا رکوع سپری می کردیم .
3. شیطان گرچه در همه حالات، انسان را وسوسه می کند، ولی در حال نماز با بسیج همه نیروهایش می کوشد تا مانع حضور قلب نمازگزار گردد. وسوسه و مزاحمت شیطان در کارهای عادی چندان جدی نیست، ولی وقتی انسان در مسیر عبادت قدم نهاد، او همه جنود و ذریه اش را برای اغفال عابد سالک آماده می کند. برای مصونیت از این تهاجم همه جانبه، ابتدا باید معبود را تعیین کرد و آنگاه از عبادت سخن گفت تا شیطان برای انسان، معبود سازی نکند و اگر قبل از تعیین معبود، از عبادت سخن بگوییم شیطان با القای خاطراتی برای ما معبودی دروغین می سازد.
4. عبادت سه رکن دارد: معبود ، عابد و عمل عبادی ، و رکن اصیل از این ارکان سه گانه معبود است. عابد اگر هم خود را دید و هم عبادت و هم معبود را، گرفتار تثلیث است و از توحید ناب که مقام فنای محض است بهره ای نبرده و اگر عبادت و معبود را دید و خود را ندید، گرفتار ثنویت و دو گرایی است و به مرحله فنا نایل نیامده است و در هر صورت موحد ناب و فانی نیست ؛ ولی اگر خود و عبادت خود را ندید و تنها معبود را مشاهده کرد، فانی و موحد ناب است.
5. همه نعمتها بی استثنا از جانب خدای سبحان است و هر کار خیری که عبد انجام می دهد و در پی آن، پاداشی دریافت می کند، پوشیده به دو نعمت پیشین و پسین است ؛ زیرا توفیق تشخیص وظیفه و انجام آن نعمتی بوده از جانب خدای سبحان، پاداشی نیز که در پی عمل به وظیفه نصیبش می شود، نعمت دیگری است که آن هم از ناحیه خداست. پس انسان در هر کار نیک و از جمله عبادت، در میان دو نعمت قرار دارد و هر دو نعمت از خداست و برای عبد سهمی نمی ماند و بر اساس این تحلیل، انسان هیچ استحقاقی در برابر نعمت اطاعت و انقیاد الهی ندارد.

از آنچه به عنوان سر تقدیم ایاک بر نعبد گذشت می توان راز تقدیم ایاک بر نستعین را نیز استنباط کرد.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

رحمتگر مهربان (۳)
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾

[و] خداوند روز جزاست (۴)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾

[بار الها] تنها تو را می‏پرستیم و تنها از تو یاری می‏جوییم (۵)
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿۵﴾

[/SPOILER]

تفسیر سوره ی حمد

جلسه ی هیجدهم

بررسی "ایاک نعبد و ایاک نستعین" و فضیلت عبادت بر رسالت


زمان: 33 دقیقه و 26 ثانیه

حجم: 3.85 مگابایت

گزیده ای از جلسه هیجدهم:
[SPOILER]
همه پیامبران الهی انسانها را به توحید عبادی فرا می خواندند.
اثر توحید عبادی آن است که انسان در هیچ امری، مطیع غیر خدا نخواهد بود و دستور اطاعت از پدر و مادر یا رسول و اءولوالاءمر، هرگز با توحید عبادی خدای سبحان منافاتی ندارد؛ زیرا اطاعت از آنها در حقیقت، اطاعت از خدای سبحان و پاسخی به فرمان اءطیعوا الله و اءطیعوا الرسول و اءولی الاءمر منکم است. اطاعت و عبادت خدا شریک بردار نیست تا انسان در برخی امور مطیع خدا و در بعضی دیگر مطیع قانون، اءولوالاءمر یا پدر و مادر باشد، بلکه لزوم اطاعت در همه این موارد محصول فرمان خداست.

اطاعت انسان از انسانهای دیگر، به وسیله اطاعت خدا مرزبندی شده است ، هم اصل اطاعت از دیگران، مشروط به دستور خداست و هم مرز آن تا جایی است که به حدود الهی آسیبی نرسد و از این رو اطاعت از مخلوق در معصیت خالق جایز نیست. پس همه اطاعتها منحصر در اطاعت خدای سبحان است .

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

رحمتگر مهربان (۳)
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾

[و] خداوند روز جزاست (۴)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾

[بار الها] تنها تو را می‏پرستیم و تنها از تو یاری می‏جوییم (۵)
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿۵﴾

[/SPOILER]

تفسیر سوره ی حمد

جلسه ی نوزدهم

بررسی "ایاک نعبد و ایاک نستعین" و حصر استعانت و استمداد از غیر خدا


زمان: 33 دقیقه و 15 ثانیه

حجم: 3.82 مگابایت

گزیده ای از جلسه نوزدهم:
[SPOILER]
حصر استعانت در خدای سبحان همانند حصر عبادت، تخصیص ناپذیر است ؛ زیرا هر چه برای رفع نیاز مورد استفاده قرار می گیرد، همه و همه از شئون فاعلیت خدای سبحان و از سربازان آماده الهی است.انسان موحد خالق، هادی، مطعم، ساقی و شفادهنده را خدای سبحان می داند و اگر کسی معتقد باشد که خداوند مایه های اولیه طعام و دارو و مانند آن را برای ما آفریده و ترکیب و صورت سازی آن بالاستقلال از ماست، این تفویض باطل است که با ربوبیت مطلق خدای سبحان بر سراسر عوالم هستی سازگار نیست.

پس سیر و سیراب کننده و شفادهنده انسان خداست. البته خدای سبحان از راه اسبابی خاص فاعل این امور است و مسبب الاءسباب نیز خود اوست و بر این اساس، به ما آموختند تا در ادعیه بگوییم: و قرب فیه و سیلتی الیک من بین الوسائل. اسباب امور در عرض سببیت خداوند نیست و هیچ سببی در سببیت خود استقلال ندارد. سیرکننده خداست، نه غذا و اگر سیرکننده غذا می بود جهنمیان گرسنه نیز با خوردن ضریع سیر می شدند؛ در حالی که آنان هرگز با خوردن ضریع، سیر نمی شوند.

خداوند همه امور را اداره می کند و دستور گفتن باسم الله اءموت و اءحیی در هنگام خوابیدن و گفتن الحمد لله الذی اءحیانی بعد ما اءماتنی و الیه النشور در هنگام بیدار شدن، آموزش دعای توحیدی است تا سراسر زندگی انسان موحدانه و در جهت نفی شرک باشد. حصر استعانت در خداوند ایجاب می کند که انسان نه از غیر خدا مدد بجوید و نه خود را معین و مددکار کسی بپندارد؛ زیرا تنها خدا مستعان است.
برخی آیات قرآن کریم دستور کمک به یکدیگر می دهد و موهم آن است که هم مددجویی و مستعین شدن رواست و هم مددکاری و مستعان بودن و به مقتضای توحید افعالی همه کارهای نیک نیکوکاران از آن خداست و همه فاعلها از درجات و شئون فاعلیت خدای سبحان هستند. خداوند همان طور که غذا و آب را آفریده و به آنها خاصیت سیر و سیراب کردن بخشیده، انسان مددکار را نیز آفریده و به او توان امداد و گره گشایی را عطا کرده است و در حقیقت او آیت خداست و این کارها همه از اوصاف فعلی خداست که از مقام فعل او انتزاع می شود و زاید بر ذات است، نه از اوصاف ذاتی که از مقام ذات خدای سبحان انتزاع می شود.پس استعانت از هر چیزی استعانت از وجه خدا و فیض اوست،نه غیر آن و هیچ معینی در اعانت خود مستقل نیست و کسی که توفیق کارهای خیر نیز می یابد باید خود را شاءنی از شئون الهی در مقام فعل حق بداند. پس تعاون، استعانت و اعانت، در محور فعل است، نه ذات و چون همه جهان را رب العالمین اداره می کند با حصر استعانت در خدا هم منافاتی ندارد .
حاصل این که، ربوبیت نامحدود خدای سبحان جا برای استقلال هیچ فاعلی نمی گذارد و با نگرش توحیدی همه کارهای خیر کار اوست. صبر و نماز سر پلی است که ما را به مقصد می رساند و گرنه اینها در یاری و اعانت استقلال ندارد.

به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾

ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان (۲)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾

رحمتگر مهربان (۳)
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾

[و] خداوند روز جزاست (۴)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾

[بار الها] تنها تو را می‏پرستیم و تنها از تو یاری می‏جوییم (۵)
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿۵﴾

[/SPOILER]

تفسیر سوره ی حمد

جلسه ی بیستم

بررسی "ایاک نعبد و ایاک نستعین" و وجوه تقدیم ایاک بر نعبد


زمان: 36 دقیقه و 54 ثانیه

حجم: 4.24 مگابایت

گزیده ای از جلسه بیستم:
[SPOILER]
هر گفتگویی سه رکن دارد: متکلم، مخاطب و خطاب.از این ارکان سه گانه، گاهی متکلم اصیل است و دو رکن دیگر فرعی و گاهی مخاطب اصل است و گاهی مانند خطابهای عادی بین دو انسان هم سطح، متکلم، خطاب و مخاطب همه در عرض هم و در یک سطحند.
در خطابهای اعتباری برای رعایت ادب، ابتدا مخاطب را ذکر می کنند. این که ما در محاورات عرفی برای حفظ حرمت مخاطب ابتدا نام او را می بریم، امری قراردادی و اعتباری است، ولی در خصوص خطاب به خدای سبحان، حرمت و اصالت مخاطب ریشه ای تکوینی دارد و مخاطب اصل است و خطاب و متکلم فرع. این خطاب اعتباری، محصول خطابی تکوینی است که در آن، متکلم اصل است و خطاب و مخاطب فرع.
توضیح این که، در خطابهای اعتباری، اول متکلم است و سپس خطاب و در مرحله سوم، دیگری با خطاب متکلم به عنوان مخاطب متصف می شود، ولی در خطابهای تکوینی در آغاز متکلم و خطاب اوست و آنگاه مخاطب بر اثر خطاب پیدا می شود ؛ زیرا خطاب تکوینی، خود مخاطب آفرین است:
انما اءمره اذا اءراد شیئا اءن یقول له کن فیکون ؛
امر خدا چنین است که اگر اراده ایجاد چیزی کند به آن می گوید: باش !(کن ) و آن چیز، موجود می شود (یکون ).
در خطاب تکوینی، خطاب متکلم و ((کن و آن چیز، موجود می شود (یکون ). در خطاب تکوینی،خطاب متکلم و کن ایجادی او مخاطب آفرین است، نه این که خدای سبحان به مخاطب موجود بگوید.
پس چون خطابهای اعتباری ما در نماز و مانند آن مسبوق به خطاب حقیقی است ریشه ای تکوینی دارد؛ یعنی ابتدا ما با خطاب تکوینی خداوند آفریده شده ایم و آنگاه آفریننده خود را مخاطب قرار می دهیم. پس او اصل است و هستی ما فرع و از این رو باید در سخن گفتن با خدای سبحان ادب را رعایت کرده، ابتدا نام او را ببریم، نه این که از خود شروع کرده، بگوییم: من با تو سخن می گویم . پس چون در تکوین، کن یعنی دستور ایجاد بر یکون مقدم است و در خطاب اعتباری نیز ادب اقتضا می کند که مخاطب خود را، یعنی همان متکلم و آمری که با کن وجودی ما را آفرید، مقدم یاد کنیم و چنین سخنی گفتنی محصول هماهنگی امور اعتباری با تکوینی است.

پس چون توفیق عبادت از خدای سبحان است، ادب عبادی ایجاب می کند که ما نام خود را بر نام معبود مقدم نکنیم. اوست که با یک فیض انسان را تشنه می کند و با فیضی دیگر، انسان تشنه را به چشمه کوثر می رساند و جز تشنگی، چیزی به انسان اسناد ندارد و از این رو در ادعیه آمده است.

[/SPOILER]