برگزيده ترين جوان ✿ ویژه نامه میلاد پر برکت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان
تبهای اولیه
[b]content[/b]
دانلود
الگوى شجاعت و ادب،اکبر
در دانه فاطمى نسب،اکبر
فرزند یقین ز نسل ایمان بود
پرورده دامن کریمان بود
آن یوسف حسن،ماه کنعانى
در خلق و خصال،احمد ثانى
آن شاهد بزم، سرو قامت بود
دریا دل و کوه استقامت بود
آن دم که لباس رزم مىپوشید
از کوثر عشق، جرعه مىنوشید
از فرط عطش فتاده بود از تاب
گردید ز دست جد خود سیراب
در راه خدا ذبیح دین گردید
بر حلقه عاشقان نگین گردید
داغش کمر حسین را بشکست
با خون سرش حناى خونین
بست دیباچه داستان حق، اکبر
قربانى آستان حق، اکبر
سلام به برو بچه های اسک دین عیدتون مبارک چه خوبه که یه سال دیگه جوونتر شدیم :Nishkhand: راسی روز جوونا مبارک :ok:
[="]میلاد گل لیلا و روز جوان مبارک[="].
[=Microsoft Sans Serif]:roz:[=Microsoft Sans Serif]فرزند حسين بن علي چهره گشوده[=Microsoft Sans Serif]:roz:
[=Microsoft Sans Serif]:roz:[=Microsoft Sans Serif]دل از پدر و زينب و عباس ربوده[=Microsoft Sans Serif]:roz:
[=Microsoft Sans Serif]:roz:[=Microsoft Sans Serif]پيداست در او جلوه ي پيغمبر و آلش[=Microsoft Sans Serif]:roz:
[=Microsoft Sans Serif] :roz:گلبوسه گرفته حسن از ماه جمالش[=Microsoft Sans Serif]:roz:
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]ميلاد حضرت علي اکبر عليه السلام و روزجوان مبارک باد
[="Tahoma"][="Navy"] ميلاد برگزيده ترين جوان ، حضرت علي اکبر عليه السلام مبارک.
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
:goleroz:
[/]
يازدهم شعبان، سالروز ولادت با سعادت جوان با غيرت دشت كربلا حضرت علي اكبر(عليه السلام) همچنين روز جوان بر همه شما دوستان گرامي مبارک باد..
ای که بر روشنای چهره ی خود
نور پیغمبر سحر داری
نوری از آفتاب روشن تر
رویی از ماه خوبتر داری
تو کدامین گلی که دیدن تو
صلواتی محمدی دارد
چقدر بر بهشت چهره ی خود
رنگ و بوی پیامبر داری
هجرتت از مدینه شد آغاز
کربلا شاهد سلوک تو بود
کوفه چون شام ماند مبهوتت
تا کجاها سر سفر داری
باوری سرخ بود و جاری شد
اولسنا علی الحق از لب تو
چه غرور آفرین و بشکوه است
مقصدی که تو در نظر داری
با لب تشنه بودی و می سوخت
ای که از زخم بال و پر داری
از میان تمام اهل جهان
عرش پایین پا نصیب تو شد
عشق می داند و جنون که چقدر
شوق پابوسی پدر داری
شوق پابوسی تو را داریم
حسرت آن ضریح ششگوشه
گوشه چشمی عنایتی لطفی
در مدیح تو از مدایح تو
یا علی هرچه بیشتر گفتیم
با نگاهی پر از عطش دیدیم
حُسن ناگفته بیشتر داری
به نام خدا
سلام
میلاد پر برکت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان را به تمامی اعضای اسک دین تبریک و تهنیت عرض میکنم .
انشاالله ما جوانان بتوانیم از تجربیات و دانش بزرگان انجمن اسک دین استفاده حداکثری نماییم . همچنین
امید وارم فرهنگ شایسته احترام به بزرگان مومن را چه در فضای مجازی و چه دنیای واقعی سرلوحه خود قرار دهیم و روز به روز شاهد احیاء هر چه بیشتر این فرهنگ باشیم انشاالله .
والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
زمان در تب و تاب است. زمین در انتظار هدیه ای آسمانی است. ملکوتیان در تدارک شور و شعف و شادمانی هستند. لحظاتی پر از احساس و شادی رقم میخورد و اندک اندک لحظه موعود فرا میرسد.
یازدهم شعبان سال 33 هجری قمری از راه میآید. خانه امام حسین علیه السلام غرق نور و شادی میشود و لبخند مهر و شوق بر لبان لیلا نقش میبندد؛ چرا که فرزندی زیبا شبیه پیامبر خانه آنها را روشن ساخته است.
وقت نام گذاری این کودک آسمانی است. آنقدر علاقه پدر به مولای متقیان امیرمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام زیاد است که میگوید: «اگر صد فرزند هم میداشتم، دلم میخواست همه را علی بنامم.» تو فرزند بزرگ این خانواده پر نوری، و تو را پدر «علی اکبر» مینامد.
نسبش از ابراهیم خلیل الله است تا به رسول خاتم؛ همه از پاکان و صالحان. از خاندان وحی و مهبط ملائک است. مادرش نیز لیلا، از قبیله ثقیف از خانوادهای نجیب و شریف است.
روزی مردی نصرانی وارد مسجد النبی شد. مسلمانان به او گفتند بیرون برو که تو مردی نصرانی هستی، ولی او گفت: دیشب در عالم خواب پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله را دیدم و به دست ایشان مسلمان شدم. اکنون آمده ام اسلام خود را بر یکی از نزدیکان پیامبر عرضه دارم و بیعت خود را تجدید کنم. مردم او را به امام حسین علیه السلام راهنمایی کردند. وقتی خدمت امام رسید، خود را به پای ایشان اندخت تا قدم های مبارکش را ببوسد.
سپس جلسه ای در محضر امام حسین علیه السلام تشکیل شد و آن مرد خواب خود را برای ایشان بازگفت. آنگاه حضرت، فرزند خود علی اکبر را که نقابی بر صورت مبارک داشت، فراخواند و سپس نقاب را از روی فرزند برداشت. وقتی چشم آن مرد به جمال علی اکبر افتاد، بیهوش گردید.
امام حسین علیه السلام دستور داد آب به صورتش پاشیدند تا به هوش آمد. آنگاه امام رو به او کرد و فرمود: آیا پسرم علی اکبر شبیه به جدم رسول الله است؟ آن مرد گفت: آری، به خدا قسم شبیه به پیامبر است.
سپس امام حسین علیه السلام به او فرمود: اگر تو نیز فرزندی مانند فرزند من داشته باشی و خاری به بدن او اصابت کند و خراشی بردارد، چه میکنی؟ آن مرد گفت: ای آقا و مولایم! فوراً می میرم. در این زمان امام حسین علیه السلام فرمود: به تو خبر میدهم که این فرزندم را میبینم که در برابر چشمم، با شمشیرها قطعه قطعه می شود و پاره پاره میگردد.
در میانه راه وقتی امام بر روی اسب به خوابی کوتاه فرو رفت و برخاست، فرمود: «انّا لله و انّا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین».
علی اکبر پرسید: «جان من به فدایتان پدرجان! چرا استرجاع فرمودید و چرا خدای را سپاس گفتید؟ «امام نگاهش را به نگاه علیاکبر دوخت و فرمود: «لحظهای خواب مرا در ربود و سواری را دیدم که پیام مرگمان را با خود داشت. میگفت این قوم روانند و مرگ نیز در پی ایشان. دریافتیم که جانمان بشارت رحیل میدهد».
علی اکبر مژگان سیاهش را فروافکند. با نگاه به دستهای پدر بوسه زد و گفت: «پدرجان! خدا هماره نگاهبانتان باد! مگر نه ما برحقیم؟!»
پدر فرمود: «چرا پسرم! قسم به آنکه جانمان در ید قدرت اوست و بازگشتمان به سوی او، ما حقیقت محضیم.»
پسر عرضه داشت: «پس چه باک از مرگ، پدر جان.»
از این کلام با صلابت پسر، لبخندی شیرین بر لبهای پدر نشست. نه؛ تمام صورت پدر خندید، حتی چشمهایش و فرمود: «خداوند برترین پاداش پدر به فرزند را به تو عنایت کندای روشنای چشم من!» پدرت میفرمود: «تجلی وجود جدم را آنقدر در تو ـای پسرم ـ آشکارا میبینم که هرگاه دلم برای او تنگ میشود، به تو مینگرم. حال که از پدر اذن میخواهی تا به میدان بروی، لحظهای درنگ نمیکنم و اذن میدان به تو میدهم. اکنون که رضای خداوند در نبرد ما و کشته شدن ماست، نمیخواهم بیندیشم که چقدر به تو دلبستهام».
عازم میدان بودی و میخواستی وداع کنی. اهل بیت از خیمهها بیرون آمدند و گرد تو جمع شدند. چطور میتوانستند با تو وداع کند. در حالی که پیامبر را در خاطرهها زنده میکردی. راضی نمیشدند تا تو به میدان بروی. چاره این وداع به دست حسین علیه السلام بود، آنگاه که فرمود: «علی را رها کنید. به درستی که او، غرق در خدا و کشته راه خداست».
از اسب به زمین افتادی و پدرت را صدا زدی و حسین با شتاب خود را به بالین تو رساند. آنگاه که پیکرت را قطعه قطعه و غرق در خون دید، بیاختیار بر زمین نشست و صورت بر صورت تو نهاد و به طور غیر منتظره و با صدای بلند گریه نمود و تا مدتی چهره بر چهره ات گذاشته بود.
در زیارت نامه ات میخوانیم: «سلام بر توای صدیق و شهید بزرگوار و سید پیشتاز که با سعادت زیستی و با شهادت درگذشتی و از دست رفتی و از دنیا جز عمل صالح بهرهای نگرفتی و در زندگی جز به سودای پر سود آخرت نپرداختی»، و چگونه این چنین نباشد آن جوانی که شبیه ترین مردم به پیامبر و تربیت یافته دو سید جوانان اهل بهشت است.
و عصاره خلقت، حضرت ولی عصر ارواحنافداه نیز اینگونه زائر توست: «سلام بر توای علی اکبر، اول فدایی از بهترین نسل ابراهیم خلیل. شهادت میدهم که تو از هر کس اولی به خدا و رسولش هستی، و خدای منان ما را به زیارت تو و رفاقت جد و پدر و عمو و برادر و مادر مظلومهات، موفق بدارد. من از دشمنان و کشندگان تو بیزارم و از خدا میخواهم با تو در نعیم ابدی بوده و همیشه از دشمنانت دور باشم. سلام و رحمت خدا بر تو باد».
[=Microsoft Sans Serif]فرزانه حق مهر جان ، بحر ولایت
آمد به جهان آیت حق , کان کرامت
آفاق معطر شده از عارض ماهش
مولود حسین آمده ، اکبر ، مه عصمت
ولادت حضرت علی اکبر(ع) مبارک باد
روایتی زیبا به قلم سید مهدی شجاعی
چرا این لینک رو که کلیک میکنم میره تو صفحه "یه سوال درباره کتاب شناسی حضرت علی اکبر" ؟؟؟