فلسطین مانده در تاریخ

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فلسطین مانده در تاریخ

فلسطین

سرزمين پيامبران؛ سرزمين فلسطين كه در قديم كنعان نام داشت داراي 25000 كيلومتر مربع مساحت و در ساحل شرقي درياي مديترانه و در مجاورت
كشورهاي مصر سوريه لبنان و اردن قرار دارد.اين منطقه محل ظهور پيامبران بزرگي چون عيسي (ع)، موسي (ع) و محل عبور و زندگاني حضرت ابراهيم (ع) بوده است و از نظر موقعيت ژئوپلتيك نيز بسيار حساس و استراتژيك مي باشد .تاريخ پرماجراي فلسطين با نام وياد انبياء سلف آغاز ميشود حدود 4000 سال
پيش حضرت ابراهيم (ع) ظهور كرد پسرش اسحاق و نوه اش يعقوب كه بعدها اسرائيل نام گرفت.دوازده قوم بني اسرائيل از دوازده پسر يعقوب مي باشد هنگاميكه خشكسالي همه جا را فراگرفت يعقوب و فرزندانش به همراه ساير خانواده در منطقه ی گوشن واقع در ضرق دلتاي رود نيل در مصر اسكان يافتند. تا حدود 13 قرن قبل از ميلاد بني اسرائيل بسيار مقتدر بودند و در هنگام حكومت فرعون بر مصر و پيش از ظهور حضرت موسي (ع) جمعيت انبوهي پيدا مي كنند.در قرن 13 ميلادي فرعون بني اسرائيل را تحت فشار قرار داد و حضرت موسي (ع) 430 سال پس از ورود يعقوب به مصر قوم بني اسرائيل را از سرزمين مصر براي بردن به ارض موعود به حركت درآورد موسي (ع) چهل روز از قوم خود غائب شد تا الواح دهگانه را براي هدايت مردم بياورد، قوم وي دوباره به بت پرستي روي آوردند كه به خاطر اين نافرماني بود كه چهل سال در بيابانها سرگردان شدند. بعد از وفات حضرت موسي (ع) بني اسرائيل به رهبري يوشع بن نون (ع) از نهر اردن گذشته و به شهر اريحا وارد شدند.حدود هزار سال پيش از ميلاد حضرت داوود توانست اورشليم را از دست فلسطينيان خارج كند و بيت المقدس يا خانه ی خدا را در آنجا بنا كند كه اين بنا توسط حضرت سليمان تكميل شد. بيت المقدس حدود 1100 سال پس از كعبه در مكه به دست ابراهيم (ع)و 970 سال پيش از ميلاد مسيح (ع) ساخته شد

ساكنان اوليه :در سال 1184 قبل از ميلاد قومي به نام فيليسطين كه از جزيره ی كرت در درياي مديترانه آمده بودند به فرمان رامسس سوم بين سوريه و مديترانه و ناحيه ی يوپه ساكن شدند، آنان ساحل مديترانه را تا آن سوي كوه كرمل تصاحب كردند و كم كم بخشي از كانونهاي شهري كنعانين حيان در حوالي شهر حبدون، موآبيهادر شرق بحرالميت و ادوبيها را در جنوب شرقي يافتند و از نظر تحقيقات باستان شناسي و تاريخي غير ممكن است كه به قوم بني اسرائيل تحت عنوان تاريخي حقوق اولين اشغال كننده ی يك سرزمين اسناد داده شود.توسعه طلبي امپراطوريهاي آشور و بابل، اختلافات داخلي يهوديان و همكاري آنها با دشمنانشان به منظور سركوبي يكديگر موجب شد تا حكومت اسرائيل به دست آشوريان در سال 712 قبل از ميلاد منهدم شده و مردم آنجا جلاي وطن كرده و دوره ی گمنامي را آغاز كردند و به جاي آنان بابليان در سرزمين اسرائيليان اسكان داده شدند، در زمان بخت النصر در سال 586 قبل از ميلاد مجدداً كشور يهود مورد حمله ی آشوريان قرار گفت كه منجر به انحطاط و اسارت بني اسرائيل شد. سرانجام در سال 539 قبل از ميلاد كورش؛ شاه ايران، بابل را تسخير كرد و يهود بني اسرائيل را آزاد ساخت

[h=2]ظهور حضرت عيسي (ع): حضرت مريم (س) از زنان برگزيده ی عالم بشريت است، عمران پدر مريم از علما و معارف بيت المقدس بود، مريم پيش از تولد نذر خدمت در بيت المقدس شد، پس از تولد در كنار مربي خود زكريا به حد رشد رسيد آنگاه هاتف غيبي او را به فرزندي كه عيسي (ع) نام دارد، مژده داد. مريم سرشار از نويدهاي آسماني به ميان قوم خود آمد، در بيت اللحم بني اسرائيل به گردش جمع شدند و به سرزنش پرداختند، با وجود معجزه عيسي (ع) كه در گهواره مادر را از تمام تهمت ها مبرا خواند، بر مريم گران آمد كه در ميان اين مردم ملامتگر و عيب جو بماند، به اتفاق فرزندش راهي مصر شد تا آنكه عيسي (ع) 12 ساله شد، آنگاه به دستور سروش غيبي به ارض مقدس بازگشتند و در كنار رود اردن به خدمت حضرت يحيي (ع) رسيدند و از آنجا به مقصد دهكده ی ناصره روانه شدند هنگاميكه از ناصره همراه حواريون بسوي بيت المقدسي به حركت درآمد كرامات فراواني از او ظاهر گرديد، سرانجام به فتواي شوراي يهود و جو سازي هاي شديد آنان، حضرت عيسي (ع) توسط حكمران رومي سرزمين يهودا ظاهراً مصلوب شد( به روايت انجيل، مسيح در سال 30 ميلادي مصلوب شد) البته قرآن كريم مصلوب شدن عيسي (ع )را نفي كرده و مي فرمايد خداوند او را به سوي خويش بالا برد.- حدود 300 پس از به ظاهر مصلوب شدن مسيح ،كنستانتين امپراطور روم در سال 313 ميلادي دين مسيح را پذيرفت و اين مذهب را رسمي اعلام كرد.از سال 135 ميلادي تا پيش از قرن پنج فقط عده ی قليل و انگشت شماري يهودي در بيت المقدس زندگي مي كردند.ظهور نبي مكرم اسلام حضرت محمد (ص)در سالهاي 569 يا 570 ميلادي حضرت محمد (ص) در مكه متولد شد.در 13 سال اول بعثت كه پيامبر اكرم در مكه زندگي مي كردند، مسجد الأقصي در بيت المقدس قبله ی اول مسلمين بود و پس از مهاجرت به مدينه در سال دوم در مسجد بني سلمه در شهر مدينه ،به فرمان خداوند، قبله ی مسلمين از مسجدالأقصي به مسجدالحرام تغيير يافت كه شايد خلع سلاح كردن يهود به خاطر اينكه مسلمانان را به دليل نمازگزاردن به قبله ی آنان تحقير مي كردند، از مهمترين دلايل آن بوده است.[/h]

[h=2]تسخير بيت المقدس: در سالهاي 614 ميلادي، خسرو پرويز پادشاه ايران بر بيت المقدس يورش برد و به تحريك يهوديان در اين شهر آثار مسيحيان را نابود كرد و هزاران نفر را طعمه ی سلاح خود كرد پس از مدتي به سال 629 ميلادي امپراطور روم، بيت المقدس را از سپاهيان ايران باز پس گرفت .پس از رحلت پيامبر، در زمان خليفه دوم (632 ميلادي)سوريه و بيت المقدس بدست مسلمين فتح شد و روميان در آنجا شكست خوردند. مسلمانان، بيت المقدس را از رومي ها (دشمنان يهود) بازستاندند و اين ادعاي يهود كه مسلمين قدس را از ايشان گرفتند موهوم است[/h]

جنگهاي صليبي:در ژوئيه 1099 ميلادي با تهاجم اروپائيان عليه مسلمانان جنگهاي صليبي آغاز شد كه تا حدود دو قرن ادامه يافت عده زيادي از مسيحيان براي تماشاي ظهور عيسي روانه بيت المقدس شدند و كشيشان هر سال وعده ظهور را به سال ديگر موكول ميكردند.پس از محاصره ی طولاني بيت المقدس و نبردي سخت عاقبت، صليبيون وارد شهر شدند.((گودو آدوبويون)) سردار نخستين جنگ صليبي در گزارش خود به پاپ در باب اين جنايات نوشت:(( اگرميخواهيد بدانيد با دشمناني كه در بيت المقدس به دست ما افتادند چه معاملهاي شد همين قدر بدانيد كه افراد ما در رواق سليمان و بعد در لجهاي از خون مسلمانان مي تاختند و خون تا زانوي مركب مي رسيد.))در مراحل پاياني جنگ دوم صليبي در سال 1187 ميلادي صلاح الدين ايوبي صليبيون را تار و مار كرد، با همه ی توطئه ها و دسايس يهوديان را مورد رأفت و عطوفت كامل انساني قرار دادند و يهوديان مجدداً به آزادي نسبي از جمله حق سكونت در بيت المقدس دست يافتند.باجنگهاي صليبي دانش و تمدن اسلامي به اروپا راه يافت.(دوره حكومت عثماني):طي سالهاي -1917 1517 ميلادي سرزمين فلسطين از قسطنطنيه توسط تركان عثماني اداره شد كه البته اين دوره نيز جز حكومت مسلمين بر فلسطين محسوب مي شد


منبع: پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت

صیهون

پس از انقلاب صنعتی، چهرۀ اروپا روزبه‌روز به سرعت دگرگون می‌شد و اروپاییان در رشته‌های مختلف علوم و فنون بر مسلمین پیشی گرفتند. در این زمان شرق به خواب طولانی فرو رفته بود ولی اروپا با پیدایش صنایع و تولید انبوه و اشباع بازار داخلی خود نیاز به بازار خارجی برای صدور مازاد تولید و نیز تهیه مواد خام پیدا کرده بود و دوران استعماری و دست‌اندازی به سرزمین‌های دیگر را آغاز نموده بود. اواخر قرن نوزدهم شورش‌هایی در فلسطین برپا شد و انگلستان که در این سال‌ها مدافع عثمانی بود، ناگهان تغییر روش داد و در برابر عثمانی قرار گرفت و از شورشیان حمایت کرد. زیرا در این زمان هندوستان مهمترین مستعمره انگلیس و منبع قدرت و ثروت آن بود و لذا برای حفظ هندوستان ناگزیر از تسلط بر ممالک آسیا و جلوگیری از خطر تهاجم روسیه و فرانسه (دو رقیب مقتدر اروپایی) به هند بود و باید بر کانال سوئز که دست عثمانی بود مسلط می‌شد. دولت انگلیس اعراب را در شورش علیه ترک‌های عثمانی تحریک می‌کرد. از جمله «حسین، امیر مکه» را که نماینده عثمانی در حجاز و مردی جاه‌طلب بود تحریک کرد که با حمایت انگلیس از عثمانی، جدا شود. در ۱۹۱۶ (۱۳۳۴ه‍‌ ق) قرارداد «سایکس-پیکو» و «سازونوف» میان روسیه، فرانسه و بریتانیا، سه قدرت اصلی اروپا به امضا رسید که سرزمین‌های تجزیه شده از عثمانی را میان خویش تقسیم کنند اما انگلستان که چندی بعد آن پیمان را مغایر با سلطه خود بر کانال سوئز دید در ۱۹۱۷ (۱۳۳۵ه‍ ق) با استفاده از ضعف روسیه و انقلابی که در آن کشور به وقوع پیوست، از پیمان سرباز زد و فلسطین را تحت قیمومیت خویش درآورد. این اقدامات در شرایطی رخ داد که تقویت و
ترویج اندیشه ناسیونالیسم به عنوان راهی برای تجزیه و تضعیف دولتهای بزرگ همچون عثمانی به شدت از جانب امپراطوری انگلیس پیگیری می‌شد. اندیشه ناسیونالیسم که به تدریج در بسیاری از کشورهای مسلمان جایگزین هویت اسلامی گردید به عنوان اصلی‌ترین حربه استعمار قرار گرفت و نتیجه آن رشد گرایش‌های قومی و نژادی و دامن زدن به حرکت‌های تفرقه‌انگیز و تجزیه‌طلبانه در سرزمین‌های اسلامی به ویژه قلمرو دولت عثمانی بود. در همین راستا بود که ادعای موهوم وحدت نژادی یهودیان عالم که به لحاظ واقعیت‌های تاریخی به شدت مخدوش و مردود است در انگلیس مطرح و دامن زده شد و عده‌ای از یهودیان، اندیشه ملت واحد یهود را مطرح و جهت تشکیل کشوری مستقل برای استقرار آن ملت، اقداماتی را شروع کردند که مورد تشویق و حمایت جدی دولت انگلیس قرار گرفت. این عده گرفتن کمک‌های مالی از یهودیان ثروتمند را آغاز نموده و برای پیشبرد مقاصد خود حزبی را تشکیل دادند و نام صهیون را که نام کوهی در فلسطین است (و آرامگاه حضرت داود و حضرت سلیمان و عده‌ای از انبیای بنی‌ اسرائیل در بالای آن قرار دارد) بر خود نهادند. اواخر قرن نوزدهم (۱۸۸۲-۱۸۹۸) اقداماتی توسط یهودیان ناسیونالیست برای مهاجرت و اسکان یهودیان به فلسطین انجام شد اما چون عده‌ای از روحانیون یهود از اهداف سیاسی آن و ارتباط این اقدام با برنامه‌های استعمارگران آگاه شدند و مخالفت کردند این اقدام نهضت صهیونی شکست خورد، اما در اوایل قرن بیستم با استفاده از سلطه انگلیس بر فلسطین، راه‌حل تشکیل یک کشور یهودی را در برابر ضدیت با یهودیان جهان و آزار آنان مطرح کرد زیرا رؤیای ایجاد کشور باستانی اسرائیل آرمان صهیونیزم است.

ادامه

انگلستان نیز در این زمان به پایگاهی برای تداوم سلطه خود در این منطقه نیاز داشت. حزب صهیونی اگرچه با مخالفت سازمان‌های یهودی دیگر با این طرح روبرو شده بود اما شاخه‌هایی در ممالک اروپایی تأسیس کرده بود و تضمین نموده بود پس از خاتمه جنگ در صورتی که دولت عثمانی متحد آلمان، شکست خورد فلسطین تبدیل به مملکت یهود گردد چون تا پیش از جنگ جهانی اول بیت‌المقدس رسماً دست عثمانی‌ها بود. کوشش صهیونیست‌ها نتیجه‌بخش بود و توانست نظر «لرد بالفور» وزیر خارجه انگلیس را جلب کند و در آمریکا هم موفق به جلب نظر رجال این کشور شد. سرانجام در نوامبر ۱۹۱۷ اعلامیه بالفور در مورد تصویب طرح تأسیس «کانون ملی یهود» در سرزمین فلسطین، در کابینه انگلیس منتشر شد. شریف حسین، امیر مکه خود متحد انگلیس‌ها بود، از دولت انگلیس توضیح خواست و دولت مزبور پاسخ داد که تصمیم کمک به مراجعت یهود به فلسطین منافاتی ندارد. در این پاسخ از تشکیل دولت اسرائیل هیچ سخنی به میان نیامده بود. اواخر جنگ، قسمتی از فلسطین توسط لشکر یهود وابسته به سازمان صهیونیستی اشغال گردید که بازتاب نامطلوبی در اعراب داشت. از قبل هم گروههای کوچک یهودی به عنوان مستعمره‌نشین در فلسطین اسکان داده شده بودند که اراضی عرب‌های محلی را می‌خریدند و مزارع یهودی ایجاد می‌کردند. در ۲۵ آوریل ۱۹۲۰ متفقین و جامعه ملل، قیمومیت فلسطین را رسماً به دولت انگلیس واگذار کردند و آن را موظف نمودند که با تأسیس کانون ملی یهود، در اجرای اعلامیه بالفور کمک کند. در این زمان فقط ۵۰ هزار یهودی در فلسطین وجود داشت اما به وسیله حکومت جدید که از سوی انگلیس به یک یهودی واگذار شده بود، باب مهاجرت یهودیان گشوده شد و جمعیت آنان فزونی گرفت که این امر شورش و مخالفت اعراب را موجب گردید. چرچیل وزیر مستعمرات انگلیس در واکنشی طی یک اعلامیه اظهار داشت که قصد ندارند سراسر خاک فلسطین را به یک کشور یهودی تبدیل کنند و مهاجرت فقط در حد تأسیس کانون ملی یهود و آن‌قدر که استطاعت اقتصادی فلسطین اجازه دهد دنبال خواهد شد. سازمان‌های خودمختار تجاری، اقتصادی و اجتماعی و حتی تروریستی یهود در فلسطین به سرعت تشکیل می‌شد که ثروتمندان یهود از سراسر دنیا به آنها کمک مالی می‌کردند. در این هنگام، اعراب ناهماهنگ و دچار تفرقه بودند و جز در شعار کمک دیگری به فلسطینی‌ها نمی‌کردند.

اعراب فلسطینی و مسیحیان اختلافات خویش را کنار نهاده و در برابر دشمن مشترک متحد شدند. در تابستان ۱۹۲۹ نخستین برخورد خونین میان اعراب فلسطینی و صهیونیست‌های مهاجر درگرفت و صهیونیست‌ها و سربازان انگلیسی با آتش گشودن به فلسطینی‌ها حدود ۳۵۱ تن را شهید، عده‌ای را مجروح یا دستگیر و عده‌ای را محکوم به حبس‌ مادام‌العمر و یا اعدام کردند. در اواخر دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۶ قیام مسلحانه شیخ عزالدین قسام به وقوع پیوست و او با نیروهای انگلیسی و صهیونیستی به جنگ پرداخت که سرانجام خود و یارانش به شهادت رسیده و عده‌ای دستگیر شدند. در ۱۹۳۷ عبدالقادر حسینی رهبری مبارزات را در دست گرفت که او نیز پس از جنگ‌های زیادی همراه با یارانش به شهادت رسید. در ۱۹۴۴ حسین سلامه فرماندهی جنگ با نیروهای مشترک انگلیسی و صهیونیستی را به عهده گرفت که او نیز به شهادت رسید. از دهه چهل مسئله عربی شد و در رأس مسایل بین‌المللی قرار گرفت. دولت انگلیس در برابر این مبارزات و واکنش‌های سیاسی اعراب، سرانجام مهاجرت بی‌رویه یهودیان را محدود کرد اما با مخالفت سرسختانه صهیونیست‌ها و حتی اقدامات تروریستی آنها مواجه شد. در طول جنگ جهانی دوم آرامش نسبی بر فلسطین حکم‌فرما بود اما پس از این که دولت انگلیس در ۱۴ مه ۱۹۴۸ (۱۳۶۷ه‍ ق) به قیمومیت خود خاتمه داد و قشونش را از فلسطین خارج کرد در همان روز شورای ملی یهود در تل‌آویو تشکیل شد و موجودیت دولت اسرائیل را اعلام کرد. طبق هماهنگی‌های قبلی چند ساعت بعد ترومن رئیس‌جمهور وقت آمریکا دولت جدید اسرائیل را به رسمیت شناخت و انگلیسی‌ها هم در هنگام خروج، تجهیزات خویش را در اختیار آنان گذاشتند. از آن پس دخالت‌های سازمان ملل در مورد فلسطین و پیشگیری از حملات صهیونیست‌ها به فلسطینی‌ها بی‌اثر گردید و صهیونیست‌های غاصب شروع به تصرف شهرها و روستاها و اخراج فلسطینی‌ها از خانه و کاشانه‌شان کردند و چون با مقاومت مردم فقیر و مظلوم مواجه گردیدند جنایاتی مانند کشتار دهکده دیریاسین و کفر قاسم را در آوریل ۱۹۴۸ به راه انداختند که موجب گسترش وحشت فلسطینی‌های بی‌پناه گردید و آنان هم به اردن می‌گریختند. ارتش‌های عربی برای دفاع از فلسطینی‌ها وارد عمل شدند اما اسرائیلی‌ها با حمایت اروپا و آمریکا و ارسال سیل هواپیما و اسلحه به مقابله با اعراب پرداختند و در این نبرد، بیش از یک میلیون فلسطینی‌ عرب آواره شدند. دولت اسرائیل به طرح‌های سازمان ملل برای تقسیم فلسطین به دو منطقه عرب و یهود که اورشلیم به هیچ یک از آنها تعلق نداشته باشد و تحت سرپرستی سازمان ملل، به صورت بین‌المللی اداره شود و … اعتنا نمی‌کرد. از آن سو گروهها و سازمان‌های مختلف چریکی از فلسطینیان تشکیل می‌شد تا از حق طبیعی و مسلم خویش دفاع کنند.

در ۲۸ ماه مه ۱۹۶۴ کنگره فلسطین در شهر قدس تشکیل شد و تأسیس «سازمان آزادیبخش فلسطین» را اعلام نمود و ارتش آزادیبخش فلسطین تشکیل گردید که در نتیجه آن مبارزات شکل جدیدی به خود گرفت و از این پس هزاران شهید تقدیم آزادی فلسطین شدند. لازم به تذکر است که در این زمان جمعیت یهودیان علی‌رغم مهاجرت‌های بی‌وقفه و …. هنوز در مقایسه با اعراب و مسلمانان در اقلیت بودند. در پنجم ژوئن ۱۹۶۷ (۱۳۸۷ه‍ ق) اسرائیل با یک حمله غافل‌گیرانه به فرودگاههای کشورهای عربی مصر، سوریه و اردن وارد جنگ شد و کناره غربی رود اردن و نوار غزه در اردن، بلندیهای جولان در مرز سوریه و صحرای سینا در مصر را اشغال کرد که به جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل مشهور شد. درس مستقیم شکست اعراب این بود که اسرائیل با جنگ کلاسیک رژیم‌های عربی، از بین نمی‌رود به ویژه که متکی به مدرن‌ترین سلاح‌های آمریکا و اروپاست و باید با تقویت گروههای چریکی با آن مبارزه کرد. سازمان ملل طی قطعنامه‌ای اسرائیل را ملزم به عقب‌نشینی از اراضی اشغالی نمود اما اسرائیل خودداری کرد. پس از آن شهر بیت‌المقدس را که تحت حاکمیت اردن بود و بیت‌اللحم و ۲۷ دهکده دیگر را طبق مصوبه‌ای که دولت اسرائیل صادر کرد، ضمیمه خاک خود نمود و کوشید اقلیت ۳ هزار نفری یهودی را در بیت‌المقدس به اکثریت تبدیل کند که این تعداد را به ۱۹۰ هزار تن رساند. در ۱۱ آگوست ۱۹۶۹ مسجدالاقصی را به آتش کشیدند و علت آن را اتصال سیم‌های برق جلوه دادند. احداث شهرک‌های یهودی‌نشین در مناطق اشغالی با سرعت انجام می‌شد و دولت اسرائیل می‌کوشید چهره اسلامی شهرهایی مانند بیت‌المقدس راتبدیل به شهری یهودی‌نشین سازد. دولت غاصب به عنوان یافتن الواح و کتیبه‌ها و یادبودهای انبیاء و اقوام گذشته دست به حفاری‌های زیادی در اطراف مسجد صخره و مسجدالاقصی و حرم بیت‌المقدس زد تا بدین‌وسیله علاوه بر آواره کردن عده‌ای دیگر از اعراب، زمینه ویران‌سازی و تجدید بنای این اماکن را فراهم نماید. اسرائیل با حمایت آمریکا، انگلیس و اروپا با قدرت پیش رفت و پس از مدت‌ها تلاش و علی‌رغم مخالفت‌های زیاد اعراب و حتی مخالفت سازمان ملل سرانجام دولت اسرائیل پایتخت خود را از تل‌آویو به اورشلیم (بیت‌المقدس) انتقال داد. پس از جنگ شش روزه در ژوئن ۱۹۶۷ که موجب تحقیر اعراب شد، سازمان‌های مقاومت فلسطینی که در اردوگاههایی در اردن، سوریه و لبنان تعلیم می‌ دیدند و استقرار داشتند بر شدت عملیات خود افزودند.شهر کرامه در ۲۵ کیلومتری غرب امان (پایتخت اردن) در درۀ اردن واقع شده است که عده‌ای از آوارگان فلسطینی را در خود جای داده بود. در اثر جنگ ژوئن ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل، کرامه در ۴ کیلومتری خط جدید آتش‌بس صهیونیست‌ها و در تیررس آنها قرار گرفت و جمعیت آوارگان ساکن کرامه از ۲۵۰۰۰ نفر به دو برابر افزایش یافت. سازمان فتح با توجه به نزدیکی کرامه به مواضع صهیونیست‌ها آن‌جا را پایگاه خود ساخت. وزیر دفاع رژیم صهیونیستی اعلام کرد کرامه به پایگاه اساسی مقاومت فلسطین تبدیل شده است و فلسطینی‌ها در مقابل تهدیدات اسرائیل تصمیم به مقابله تا آخرین نفس گرفتند. یکی از توجیهات آنان این بود که با ایستادگی در کرامه به رژیم اردن تفهیم خواهند کرد که ریختن خون فلسطینی‌ها بر سرزمین کرامه به آنان حق ماندن در این سرزمین و گسترش عملیات مسلحانه از دره اردن را خواهد داد. با یورش نیروهای زمینی و زرهی و کاملاً مجهز اسرائیلی به شهر کرامه و جنگ تن به تن با ۳۰۰ چریک فلسطینی عدۀ زیادی از صهیونیست‌ها کشته شده و سربازان اسرائیلی عقب‌نشینی کردند. این مقاومت راه و رمز جدیدی را برای پیروزی ملت فلسطین ترسیم کرد و از آن پس عده زیادی داوطلب پیوستن به سازمان چریکی فتح شدند. در نبرد کرامه وسیع‌ترین حمایت‌های توده‌ای و حمایت‌های دولت‌های عرب نثار مقاومت فلسطین شد که از جمله همکاری ارتش اردن با چریک‌ها بود. اما این همکاری موقت بود و تهدیدات بعدی اسرائیل و رشد مقاومت فلسطین، منازعات چریکها با دولت اردن را تشدید می‌کرد که منجر به حوادث خونین سپتامبر سیاه در سال ۱۹۷۰ و درگیری رژیم اردن با چریکها شد. ارتش مصر در اکتبر ۱۹۷۳ (۱۳۹۳ ه‍.ق) به طور ناگهانی و با شعار الله اکبر از کانال سوئز گذشت و با شکستن خط دفاعی بارلیو که در آن زمان به عنوان خط دفاعی تسخیرناپذیر معروف بود و حمایت‌ نیروی هوایی به صحرای سینا و داخل خاک اسرائیل هجوم برد واز طرف شرق نیز به طور هم‌زمان نیروی هوایی سوریه تهاجم علیه اسرائیل را آغاز نمود ودر همان روزهای اول دهها هواپیمای اسرائیل نابود شد و هزاران اسرائیلی کشته یا اسیر شدند و افسانه شکست‌ناپذیری آن باطل شد. اما با حمایت‌ سریع نظامی آمریکا و غرب در روزهای بعد وضع جنگ تغییر کرد و در حالی‌که اعراب دیگر از کمک به مصر و سوریه دریغ ورزیدند ارتش اسرائیل با هلی‌برد نیروها توانست در غرب کانال سوئز منطقه محدودی را به تصرف خویش درآورد. سرانجام در کیلومتر ۶۰۱ قاهره گفتگو برای پایان دادن به جنگ آغاز گردید که با انعقاد قرارداد صلح، جنگ پایان یافت. پس از جنگ رمضان، انورسادات که به جای جمال عبدالناصر رهبر ملی مصر به ریاست جمهوری رسیده بود، خط سازش با آمریکا و غرب را پیش گرفت. پس از سرکوبی مقاومت فلسطین توسط رژیم اردن در سپتامبر ۱۹۷۰، بار دیگر ارودگاه آوارگان فلسطینی در لبنان مورد حمله فالانژیست‌ها و راست‌گرایان لبنان که از سوی اسرائیل حمایت می‌شدند قرار گرفت. نخست در ماه مه ۱۹۷۵ فالانژهای حزب کتائب (مسیحی مذهب) در عین‌الرمانه اتوبوس‌ حامل چریک‌ها و مردم غیر نظامی فلسطینی را به گلوله بسته و دهها تن را شهید و مجروح ساختند که این درگیری به سایر نقاط لبنان گسترش یافت و اوج آن محاصره اردوگاه تل‌زعتر و به توپ بستن آن بود که به علاوه کمبود غذا و دارو هزاران تن کشته و مجروح شدند و از آن پس در لبنان جنگ‌های داخلی ادامه یافت و ساختار سیاسی جامعه و حکومت لبنان را نیز تحت‌تأثیر خود قرار داد. از مهم‌ترین حوادثی که در تاریخ انقلاب فلسطین روی داد و نقطه عطفی در روابط اعراب و اسرائیل بود، پیمان کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ (۱۳۹۸ ه‍.ق) می‌باشد. مصر پس از جمال عبدالناصر از اوایل دهه هفتاد به ویژه پس از جنگ رمضان خط سازش را آغاز کرده بود. سادات در ۱۹۷۲ مستشاران نظامی شوروی را از مصر اخراج کرده بود. در سال ۱۹۷۵ نیز قرارداد سینا را با اسرائیل منعقد ساخت و سرانجام در ۱۹۷۸ در محل کمپ دیوید،‌ با مناخیم بگین نخست‌وزیر اسرائیل و جیمی کارتر رئیس‌جمهور آمریکا پیمان صلح با اسرائیل را منعقد ساخت و رژیم غاصب را به رسمیت شناخت و شکافی در اعراب به وجود آورد. این واقعه در آستانه پیروزی انقلاب ایران روی داد. اگرچه حوادث قبلی و خیانت کمپ دیوید آثار یأُس و انفعال گسترده‌ای در اعراب و مسلمانان به وجود آورده بود اما پیروزی انقلاب در ایران در سال ۱۹۷۹ (۱۳۹۹ه‍.ق/۱۳۵۷ه‍.ش) و سرنگونی مقتدرترین ژاندارم غرب در منطقه و بزرگترین حامی اسرائیل یعنی رژیم شاه، روح دوباره‌ای به کالبد مبارزات ضد صهیونیستی دمید و نشاط غریبی در لبنان و فلسطین به پا خاست به ویژه که شعار « امروز ایران فردا فلسطین» سرلوحه شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود.


منبع:هیئت انصار الخمینی(ره)

روز نکبت

شصت و پنج سال از اشغال فلسطين گذشت و خاطرات تلخ يك ملت آواره و ستمديده بار ديگر زنده شد و در كنار آن تجاوزات،حملات، بازداشت‌ها و سركوب روزانه و محاصره شديد اين ملت بر تلخي اين خاطرات افزود.
"نكبه" كلمه عربي و به معناي مصيبت است. فلسطيني‌ها بطور عادي كلمه"نكبت" را براي توصيف حوادث فاجعه‌باري كه در پي اشغال سرزمين‌هاي اشغالي به همراه داشته، بكار مي‌برند.

در پانزدهم ماه مي‌سال 1948(25ارديبهشت 1327 ش) حادثه‌اي در تاريخ فلسطين روي داد كه "روز نكبه" نام گرفت. از نظر فلسطيني‌ها اين روز يادآور روزهاي تلخ يعني اشغال سرزمين‌شان و مصادره اراضي و اولين موج آوارگي و اخراج بيش از 800هزار فلسطيني از خانه و كاشانه‌شان است.
بعد از گذشت 65 سال از موجوديت رژيم صهيونيستي و اشغال سرزمين‌هاي اشغالي شمار آوارگان، پناهندگان به 4 ميليون نفر رسيد كه همچنان بيشتر اين آوارگان در اردوگاههايي در كرانه باختري، نوار غزه و ديگر كشورهاي همسايه عربي زندگي مي‌كنند.
شصت و پنج سال از صدور قطعنامه ننگين تقسيم فلسطين گذشت و صفحه‌اي ديگر از قطعنامه‌هاي تبعيض‌آميز سازمان ملل دوباره ورق خورد و خاطرات تلخ يك ملت آواره و ستمديده بار ديگر زنده شد و در كنار آن تجاوزات، حملات، بازداشت‌ها و سركوب روزانه اين ملت بر تلخي اين خاطرات مي‌افزايد. در واقع تنها نمي‌توان صهيونيست‌ها را عامل توطئه اشغال و آوارگي ملت فلسطين دانست. بلكه بايد اين حقيقت را هم در نظر گرفت كه اشغال فلسطين نتيجه پروسه‌اي بود كه در سال 1897 (1276ش) در شهر"بال" سوئيس شروع شد و طي مراحلي با قيموميت انگلستان بر فلسطين و صدور اعلاميه شوم بالفور در سال 1917 ميلادي (1296ش) مقدمات حضور صهيونيست‌ها در فلسطين و واگذاري اين سرزمين به آنها فراهم شد تا اين كه سازمان ملل متحد در تاريخ 29 نوامبر سال 1947 ميلادي (1326ش) نزديك به يك سال قبل از وقوع فاجعه دردناك اشغال فلسطين در سال 1948، قطعنامه شمار 181 خود را در مورد فلسطين صادر كرد و اين كشور را ميان يهودي‌ها و عرب‌ها تقسيم كرد.
33 كشور از جمله آمريكا و انگليس و كشورهاي اروپايي به اين قطعنامه راي مثبت دادند و 13 كشور به آن راي مخالف و 10 كشور هم راي ممتنع دادند.

فلسطینیان در روز پانزدهم ماه مه روز نکبت را به مناسبت شصت و پنجمین سال تشکیل رژیم اسرائیل برگزار کردند. در سال 1948 جامعه فلسطینیان از هم فروپاشید و هفتصد و پنجاه هزار فلسطینی مجبور به ترک خانه هایشان شدند و بیش از 450 شهر فلسطینی از روی نقشه محو شد. امروز نام بیش از پنج میلیون پناهنده فلسطینی در سازمان ملل ثبت شده است. اتفاق سال 1948 ضربه سختی برای فلسطینیان بود اما واقعیت این است که این حادثه آغاز یک دوران طولانی بی خانمانی و زندگی در تبعید برای فلسطینیان بود.

با مداخله جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در روند مذاکرات صلح بین مقامات اسرائیل و فلسطین باید پرسید آیا تلاش های او می تواند کمکی به پایان این تراژدی انسانی باشد یا اینکه اوضاع را بدتر می کند؟ در سفری که من اخیرا به لبنان داشتم به اردوگاه پناهندگان فلسطینی در صبرا و شتیلا رفتم. واقعیت تلخ زندگی پناهندگان فلسطینی در این اردوگاهها نمایان است، تعداد زیادی قبرهای دسته جمعی که مربوط می شود به قربانیان قتل عام سال 1982. این امر هر روز یادآور ادامه تراژدی انسانی برای این پناهندگان است.

پناهندگان فلسطینی در اردوگاه یرموک در سوریه هم شرایط چندان خوبی ندارند. از سال 2011 و زمانیکه ناآرامی ها در سوریه آغاز شد در حدود صد و پنجاه هزار پناهنده فلسطینی در اردوگاه یرموک در معرض خطر قتل و دچار ترس و وحشت هستند. بسیاری از آنها فرار کرده اند تا بتوانند دوباره در مصر، لبنان و یا اردن پناهنده شوند. فلسطینیان در کرانه باختری و غزه هم شرایط مشابهی دارند.

سیاست اسرائیل برای محاصره غزه موجب شده است که در حدود یک ممیز هفت میلیون فلسطینی در غزه، بزرگترین زندان جهان، زندانی باشند. در کرانه باختری خشونتها و گسترش شهرک سازیها ادامه دارد و احداث دیوار حائل زندگی را برای بسیاری از فلسطینیان سخت کرده است. بسیاری از فلسطینیان در بیت المقدس نیز دیگر حق ندارند به خانه هایشان بازگردند. با وجود این مشکلات جان کری قول داده است که صلح و آرامش را به منطقه بر گرداند.

باوجودیکه هنوز خیلی زود است تا درباره ابتکار و سیاست او در این مورد بتوان قضاوت کرد اما رویکرد سنتی آمریکا در قبال این درگیری قابل پیش بینی و غیر قابل اجرا است. به عنوان مثال کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه سابق آمریکا پیشنهاد کرده بود که برای پایان درد و رنج پناهندگان فلسطینی می توان آنها را به شیلی یا آرژانتین فرستاد. ادوارد ابینگتون، کنسول سابق آمریکا در بیت المقدس به من گفت که یاسر عرفات از بیل کلینتون در زمان ریاست جهموری اش بارها خواسته بود که از بنیامین نتانیاهو بخواهد تا ساخت شهرک «هار حومه» را که تهدیدی برای روند صلح بود متوقف و یا حداقل به تاخیر بیاندازد. اما نتیجه ای نداشت.

گفته می شود که کلینتون نهایتا این درخواست را به وزیر امور خارجه جدیدش مادلین آلبرایت ارجاع داد و او هم کاری انجام نداد. به گفته ابینگتون، در آن زمان بود که عرفات فهمید برای ایجاد تغییرات واقعی نمی تواند روی آمریکائیان حساب کند. روز نکبت یکی از علل ریشه ای درگیری بین اسرائیل و فلسطین است و اگر جان کری بخواهد در کارش موفق باشد باید بتواند این موضوع را هم مورد خطاب قرار دهد. بسته اقتصادی که او قصد دارد ارائه کند برای فلسطینیان در کرانه باختری موثر خواهد بود اما فایده ای برای پناهندگان فلسطینی در اردوگاه یرموک یا شتیلا نخواهد داشت.

مسخره است که موضع واشنگتن از دوران اول ریاست جمهوری باراک اوباما که متوقف کردن گسترش شهرک سازیها بود در دوره دوم ریاست جمهوری او به کمک به شهرک سازیها تغییر پیدا کرده است. رژیم اسرائیل آغاز ساخت سیصد واحد در مرکز رام الله را به تازگی اعلام کرده است. این امر نشان می دهد که تلاش های جان کری در راستای رویکرد سنتی واشنگتن برای تسکین و رضایت رژیم اسرائیل است.

همره;372971 نوشت:
سرانجام در سال 539 قبل از ميلاد كورش؛ شاه ايران، بابل را تسخير كرد و يهود و بني اسرائيل را آزاد ساخت

شاید برایتان جالب باشد که بدانید "چرا اسرائیل امروز و صهیونیست های امروز اینقدر شیفته حکومت هخامنشیان و مخصوصا کورش(به قول ایشان کبیر!!!!!!) هستند؟ چرا آنها عاشق کوروشند؟"
دلیلش همین است که شما گفتید.

همه وتو های امریکا علیه فلسطین


همزمان با تاسیس رژیم صهیونیستی، آمریکا به عنوان مهمترین هم پیمان این رژیم ده‌ها بار از حق وتو استفاده کرده تا از محکومیت بین‌المللی رژیم صهیونیستی و احقاق حقوق مشروع و بر حق فلسطینیان جلوگیری کند.
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ میلادی تاکنون آمریکا به عنوان مهمترین هم پیمان این رژیم ده‌ها بار از حق وتو استفاده کرده تا از محکومیت بین‌المللی رژیم صهیونیستی و احقاق حقوق مشروع و بر حق فلسطینیان در شورای امنیت سازمان ملل به عنوان مهمترین نهاد بین المللی جلوگیری کند.

وتو به چه معناست

«وتو» کلمه‌ای لاتینی به معنای «من اعتراض دارم» است. این کلمه بعد از جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد به معنای کنونی آن رایج شد.

بر اساس قوانین ناعادلانه سازمان ملل هم اکنون ۵ عضو از ۱۵ عضو شورای امنیت که عضویت دائم این شورا به شمار می‌آیند، از این حق برخوردار هستند که آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین را در برمی‌گیرد.

نگاهی به تاریخچه استفاده از این حق نشان می‌دهد که:

مسکو و حق وتو

مسکو ۱۲۱ بار از این حق استفاده کرده که غیر از سه نوبت، همه آنها در زمان اتحادیه شوروی سابق بوده است.

آمریکا و حق وتو

آمریکا نیز ۸۲ بار از این حق استفاده کرده که ۴۲ بار از آن برای حمایت از رژیم صهیونیستی بوده و با این حق حتی از سرزنش شدن رژیم صهیونیستی به علت جنایاتش علیه کشورهای همجوارش نیز ممانعت کرده است.

انگلیس و حق وتو

انگلیس نیز تاکنون ۳۳ بار از وتو استفاد کرده است، برخی از آنها به همراهی آمریکا و فرانسه و برخی نیز به تنهایی صورت گرفته است.

فرانسه و چین و حق وتو

دولت فرانسه نیز ۱۸ بار تاکنون از وتو استفاده کرده است. اما دولت چین با ۵ بار استفاده از وتو کمترین حد را به خود اختصاص داده است.

اما آمریکا و حق وتو

آمریکا در طول تاریخ اشغالگری رژیم صهیونیستی تاکنون بارها از حق وتو برای نجات این رژیم از قطعنامه‌ها و توافق‌نامه‌های بین‌المللی استفاده کرده است.

در واقع آمریکا از زمان تشکیل سازمان ملل متحد تا سال ۲۰۰۷ میلادی ۸۲ بار از حق وتو استفاده کرده است که ۴۲ بار آن برای جلوگیری از صدور قطعنامه‌ها و بیانیه‌هایی علیه رژیم صهیونیستی در درخواست عقب‌نشینی از سرزمین‌های اشغالی سال ۱۹۶۷ استفاده کرده و ممانعت از محکوم شدن رژیم صهیونیستی در موضوع به آتش کشیدن مسجد الاقصی یا ترور شیخ احمد یاسین بنیانگذار حماس در سال ۲۰۰۴ بوده است.

در زیر به مهمترین قطعنامه‌هایی اشاره می‌شود که از سال ۱۹۷۳ تاکنون آمریکا با استفاده از حق وتو مانع تصویب آنها و دستیابی فلسطینیان به حقوق بر حق‌اشان شده است:

- ۲۶/۷/ ۱۹۷۳

آمریکا پیش‌نویس قطعنامه هند، اندونزی، پاناما، پرو، سودان، یوگسلاوی سابق و گینه را که خواستار خروج رژیم صهیونیستی از سرزمین‌های عربی و به رسمیت شناخته شدن حق فلسطینیان بود، وتو کرد .

- سال ۱۹۷۶

واشنگتن سه بار از حق وتو علیه فلسطینیان به شرح زیر استفاده کرد:

۱- ۲۵/۱/ ۱۹۷۶ وتوی پیش‌نویس قطعنامه پاکستان، پاناما، تانزانیا، رومانی در به رسمیت شناخته شدن حق ملت فلسطین و حق تعیین سرنوشت و تشکیل کشور مستقل برای آنان.

۲- ۲۵/۳/۱۹۷۶ وتوی پیش‌نویس کشورهای جهان سوم درباره محکومیت رژیم صهیونیستی و جلوگیری از حمله این رژیم به ساکنان مناطق عربی.

۳- ۲۹/۶/۱۹۷۶ وتوی پیش‌نویس قطعنامه کشورهای گویان، پاکستان، پاناما و تانزانیا درخصوص حق فلسطینیان برای تعیین سرنوشت و بازگشت آوارگان فلسطینی به کشورشان.

- ۳۰/۴/۱۹۸۰

آمریکا پیش‌نویس قطنامه تونس درخصوص احقاق حقوق ملت فلسطین را وتو کرد .

- ۱۹۸۲

آمریکا هفت بار مانع به نتیجه رسیدن تلاش‌های بین‌المللی علیه رژیم صهیونیستی شد.

۱- ۲۰/۱۰/۱۹۸۲ این کشور در ابتدای سال ۱۹۸۲ پیش‌نویس تهیه شده در شورای امنیت برای اعمال تحریم‌ها علیه رژیم صهیونیستی و خروج از بلندی‌های جولان سوریه را وتو کرد .

۲- ۲۵/۲/ ۱۹۸۲ آمریکا همچنین پیش‌نویس قطعنامه اردن که خواستار لغو تمام محدودیت‌ها در کرانه باختری بود را با وتو بی‌اثر کرد.

۳- ۲/۴/۱۹۸۲ واشنگتن همچنین پیش‌نویس قطعنامه‌ای را که رژیم صهیونیستی را محکوم می‌کرد که در ترور شهردار نابلس شرکت داشته وتو کرد.

۴- ۲۰/۴/۱۹۸۲ در همین سال آمریکا پیش‌نویس قطعنامه محکومیت رژیم صهیونیستی در حمله به مسجد الاقصی را وتو کرد.

۵- ۹/۶/۱۹۸۲ آمریکا همچنین پیش‌نویس قطعنامه‌ اسپانیا در خصوص محکومیت حمله رژیم صهیونیستی به لبنان را با وتوی خود بی‌اثر کرد.

۶- ۲۵/۶/۱۹۸۲ در همین سال آمریکا تلاش‌های شورای امنیت و پیش‌نویس فرانسه را در محکومیت حمله رژیم صهیونیستی به لبنان وتو کرد.

۷- ۶/۸/۱۹۸۲ آمریکا مانع از هرگونه اقدامات علیه محکومیت رژیم صهیونیستی درخصوص بحرانی کردن خاورمیانه و به خصوص لبنان شد.

- ۱۵/۲/ ۱۹۸۳

واشنگتن همچنین با رای منفی خود به پیش‌نویس قطعنامه محکومیت جنایت‌های رژیم صهیونیستی در اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی‌ صبرا و شتیلا این اقدام بین‌المللی را بی‌اثر کرد.

- ۶/۹/۱۹۸۴

آمریکا پیش‌نویس قطعنامه‌ای که لبنان را در قالب کنوانسیون ژنو قرار می‌داد، وتو کرد.

- ۱۲/۳/۱۹۸۵

پیش‌نویس قطعنامه لبنان در شورای امنیت برای محکومیت اقدامات رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان توسط آمریکا وتو شد.

- ۱۳/۹/۱۹۸۴

در همین سال آمریکا پیش‌نویس قطعنامه‌ای را که رژیم صهیونیستی را محکوم می‌کرد که در فلسطین به سرکوب وحشیانه مردم پرداخته است، وتو کرد.

- سال ۱۹۸۶
آمریکا سه بار از وتو علیه فلسطین استفاده کرد.

۱- ۱۷/۱/۱۹۸۶: این کشور پیش‌نویس قطعنامه‌ای را وتو کرد که از رژیم صهیونیستی می‌خواست تا نیروهایش را از لبنان خارج کند.

۲- ۳۰/۱/۱۹۸۶: در همین سال پیش‌نویس قطعنامه‌ای از سوی شورای امنیت که تجاوزهای رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی را محکوم می‌کرد، توسط دولت آمریکا وتو شد.

۳- ۷/۲/۱۹۸۶: آمریکا همچنین در همین سال، پیش‌نویس قطعنامه‌ای را وتو کرد که اقدام رژیم صهیونیستی در ربودن یک هواپیمای مسافربری لیبیایی را محکوم می‌کرد.

- ۲۰/۲/۱۹۸۷

آمریکا یک بار علیه فلسطین از حق وتو استفاده کرد و پیش‌نویس قطعنامه‌ای را وتو کرد که سیاست‌های رژیم صهیونیستی معروف به مشت آهنین و سیاست‌های شکستن استخوان کودکانی که اقدام به پرتاب سنگ می‌کردند، را محکوم می‌کرد.

- سال ۱۹۸۸

دولت وقت آمریکا پنج بار از حق وتو علیه فلسطینیان استفاده کرد.

۱- ۱۸/۱/۱۹۸۸: در ابتدای این سال، آمریکا پیش‌نویس قطعنامه‌ای را که سیاست‌های خصمانه رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان را محکوم می‌کرد و از رژیم صهیونیستیمی‌خواست تا فورا به اقداماتش در لبنان علیه غیرنظامیان پایان دهد، وتو کرد.

۲- ۱/۲/۱۹۸۸: آمریکا همچنین پیش‌نویس قطعنامه‌ای را در همین سال علیه رژیم صهیونیستی مبنی بر محکومیت عملیات‌ انتقام‌جویانه اسرائیلی‌ها علیه فلسطینیان وتو کرد.

۳- ۱۵/۴/۱۹۸۸: در همین سال وتوی آمریکا علیه قطعنامه شورای امنیت که سیاست‌های رژیم صهیونیستیرا در اجرای طرح مشت آهنین برای ممانعت از انتفاضه فلسطینی‌ها را محکوم می‌کرد، بی‌اثر کرد .

۴- ۱۰/۵/۱۹۸۸: در همین سال بار دیگر آمریکا پیش‌نویس قطعنامه‌ای را وتو کرد که حمله به جنوب لبنان را محکوم می‌کرد.

۵- ۱۴/۱۲/۱۹۸۸: واشنگتن همچنین بار دیگر از حق وتو علیه قطعنامه شورای امنیت در این سال در خصوص محکومیت تجاوزهای هوایی و زمینی رژیم صهیونیستی به خاک لبنان استفاده کرد.

- سال ۱۹۸۹

آمریکا چهار بار از حق وتو برای نجات رژیم صهیونیستی استفاده کرد.

۱- ۱/۲/۱۹۸۹: این کشور تلاش‌های شورای امنیت را برای صدور قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی در خصوص اجرای توافق‌نامه ژنو و حمایت از حقوق شهروندان عادی در زمان جنگ مانع شد.

۲- ۱۸/۲/۱۹۸۹: آمریکا همچنین قطعنامه شورای امنیت برای محکومیت رژیم صهیونیستی در خصوص نقض حقوق بشر در سرزمین‌های عربی را وتو کرد.

۳- ۹/۶/۱۹۸۹: آمریکا در همین سال از حق وتو علیه پیش‌نویس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد استفاده کرد که سیاست‌های رژیم صهیونیستی را در سرزمین‌های اشغالی محکوم می‌کرد.

۴- ۷/۱۱/۱۹۸۹: آمریکا برای بار چهارم در سال ۱۹۸۹ قطعنامه شورای امنیت را وتو کرد که سیاست‌های وحشیانه رژیم صهیونیستیدر سرزمین‌های اشغالی را محکوم می‌کرد‌.

- ۱/۶/۱۹۹۰

آمریکا پیش‌نویس قطعنامه‌ای را وتو کرد که کشورهای عضو جنبش عدم تعهد آن را تقدیم شورای امنیت کرده بودند و اقدامات رژیم صهیونیستیدر فلسطین را محکوم می‌کرد.

- ۱۷/۳/۱۹۹۵

آمریکا مانع صدور قطعنامه‌ای علیه رژیم صهیونیستی شد. در پیش‌نویس این قطعنامه از رژیم صهیونیستی خواسته شده بود تا بر سیاست‌های خود در خصوص مصادره ۵۳ هکتار از اراضی فلسطینی در قدس شرقی تجدید نظر کند.

- سال ۱۹۹۷

آمریکا در این سال دوبار از حق وتوی خود علیه فلسطینیان استفاده کرد:

۱- ۷/۳/۱۹۹۷: مانع صدور قطعنامه‌ای شد که در آن رژیم صهیونیستی محکوم به ساخت و ساز‌های بی‌رویه در قدس شرقی می‌شد.

۲- ۲۱/۳/۱۹۹۷: در همین سال آمریکا از حق وتو علیه پیش‌نویس قطعنامه‌ای که رژیم صهیونیستی را محکوم می‌کرد، با ساختن شهرک‌های یهودی‌نشین در مناطق فلسطینی باعث بحرانی شدن اوضاع می‌شود، استفاده کرد.

- سال ۲۰۰۱:

آمریکا دو بار از حق وتو علیه فلسطینیان استفاده کرد.

۱- ۲۷/۳/۲۰۰۱: ابتدا پیش‌نویس قطعنامه شورای امنیت برای تشکیل یک گروه ناظر برای حمایت از حقوق فلسطینیان در کرانه باختری و غزه را وتو کرد .

۲- ۱۴/۱۲/۲۰۰۱: تلاش‌ها برای تصویب یک قطعنامه جهت عقب‌نشینی رژیم صهیونیستی از مناطق تحت سلطه تشکیلات خودگردان را با وتوی خود بی‌اثر کرد.

- ۲۰/۱۲/۲۰۰۲

آمریکا پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی از سوی سوریه وتو کرد که رژیم صهیونیستی را در کشتن چند کارمند سازمان ملل محکوم می‌کرد.

- سال ۲۰۰۳

آمریکا دو بار از حق وتو علیه فلسطینیان استفاده کرد.

۱- ۱۶/۷/۲۰۰۳: آمریکا پیش‌نویس قطعنامه‌ای وتو کرد که از یاسر عرفات در مواجهه با رژیم صهیونیستی حمایت می‌کرد.

۲- ۱۴/۷/۲۰۰۳: در همین سال آمریکا بار دیگر پیش‌نویس قطعنامه‌ای را وتو کرد که از رژیم صهیونیستی می‌خواست دیوار حائل در سرزمین‌های اشغالی را از بین ببرد.

- سال ۲۰۰۴
آمریکا دو بار برای نجات رژیم صهیونیستی دست به دامن وتو شد.

۱- ۲۵/۳/۲۰۰۴: واشنگتن در این سال پیش‌نویس قطعنامه‌ای را که رژیم صهیونیستی را برای ترور شیخ احمد یاسین، بنیان‌گذار جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) محکوم می‌کرد، وتو کرد.

۲- ۵/۱۰/۲۰۰۴: واشنگتن همچنین با وتو باعث بی‌اثر شدن پیش‌نویس قطعنامه‌ای علیه رژیم صهیونیستی شد که از آن می‌خواست، از غزه خارج شود.

- ۱۳/۷/۲۰۰۶

شورای امنیت به دلیل وتوی آمریکا در صدور قطعنامه‌ای برای آزادی نظامی اسرائیلی به اسارت گرففته شده از سوی جنبش حماس در مقابل آزادسازی اسیران فلسطینی و از بین رفتن محاصره نوار غزه ناکام ماند.

- در سال ۲۰۱۱

آمریکا قطعنامه محکومیت شهرک‌سازی صهیونیستی را با وجود ۱۴ رأی موافق وتو کرده و از محکوم شدن رژیم صهیونیستی در این پرونده نیز جلوگیری کرد.

منبع:جهان نیوز


کشورهای عربی

«موضع کشورهای عربی در مورد فلسطین»

متأسفانه اکثر قریب به اتفاق کشورهای عربی در مورد مسأله فلسطین و سرنوشت مسلمانان تنها به برپایی کنفرانس بسنده نموده و در عمل به امکان سازش میان گروههای فلسطینی و رژیم صهیونیستی دل خوش نموده اند وهیچ اقدام روشنی در کمک به مردم مظلوم فلسطین نمی کنند. در جریان جنگ بیست و دوروزه غزه شاهد سکوت مرگبار و موضع انعالانه کشورهای عربی در مورد تجاوزات رژیم صهیونیستی بودیم که نگاه و موضع این کشورها را به مسأله فلسطین به خوبی به نمایش گذارد .و این نگاه در طی سالهای اخیر نیز بر این کشورها حاکم بوده و تغییری در این خصوص صورت نگرفته حتی در مواردی اخباری از روابط پنهانی این کشورها با رژیم صهیونیستی و خيانت به آرمان هاي ملت مظلوم فلسطين منتشر می گردد .به نظر می رسد تا این روحیه انفعال و تسلیم در برابر سیاست های آمریکا و رژیم صهیونیستی در میان کشورهای عربی وجود دارد نمی توان انتظار حمایت و اقدام عملی روشنی از این کشورها در قبال مسأله فلسطین داشت .

«روابط جنبش حماس و فتح »

جنبش حماس و فتح به عنوان دو گروه عمده فلسطین همواره با یکدیگراختلافاتی داشته اند ولی این اختلافات در سال 2007 میلادی با تلاش عوامل جنبش فتح برای برکناری دولت مردمی حماس تشدید شد . حماس که در سال 2006 در انتخابات آزاد مجلس فلسطین پیروز شد، پس از بروز اختلافات و اقدام محمود عباس برای برکناری دولت اسماعیل هنیه، اداره غزه را به عهده گرفت و حاکمیت تشکیلات خودگردان فلسطین به کرانه باختری رود اردن محدود شد.
به دنبال بروز این اختلافات جنبش فتح و حماس با میانجیگری مصر به منظور حل اختلافات و دودستگی در صحنه سیاسی فلسطین، چند دور مذاکره کرده اند

به گزارش پايگاه خبري المحيط، اسماعيل هنيه خاطر نشان کرد، نمايندگان فتح و حماس براي بررسي طرح آشتي ملي فلسطين پيوسته با يکديگر در ارتباطند و به زودي هياتي از فتح براي برگزاري نشستي با رهبران حماس عازم غزه مي شود.
هنيه با اشاره به مصر به عنوان ناظر روند آشتي فتح و حماس تاکيد کرد، طرفي که بر آشتي اين دو جنبش نظارت دارد، بايد صبور باشد و مفاد توافقنامه را در مد نظر داشته باشد.
وي افزود: ما خواستار اضافه کردن يا حذف هيچ يک از بندهاي توافقنامه اي که در دست مصر است، نيستيم، بلکه مي خواهيم مواردي که در جلسات مذاکره با فتح در قاهره مورد توافق طرفين قرار گرفت، به اجرا درآيد.

هنيه با اشاره به طرح جديد آشتي ملي فلسطين گفت، از مهمترين بندهاي اين توافقنامه متوقف شدن حملات رسانه اي و تبليغات سوء عليه يکديگر، آزادي همه زندانيان سياسي و توافق براي راه اندازي گذرگاه رفح است.

وي تصريح کرد که دولتش در اجراي اصول افراط نکرده است اما، اسرائيل را نيز به رسميت نمي شناسد.
وي درباره برگزاري انتخابات محلي فلسطين گفت: واقعا دشوار است که بخواهيم انتخاباتي مانند آنچه که در کرانه باختري برگزار مي شود را در غزه برگزار کنيم، بنابراين خواستار وقفه در اجراي اين انتخابات هستيم.

وي برگزاري انتخابات در کرانه باختري را اقدامي در راستاي دامن زدن به اختلافات و يک خطاي سياسي خواند و برگزاري انتخابات پارلماني و محلي بدون حضور غزه را رد کرد.
هنيه همچنين بر اهميت روابط استراتژيک با مصر تاکيد و تصريح کرد: مقامات مصري براي همکاري هايي که در زمينه تامين امنيت مرزها داشيم، از ما قدرداني کردند اما، با توجه به محاصره تحميلي نوار غزه، از شرايط فعلي رضايت نداريم. ( خبر گزاری جمهوری اسلامی 10/2/89) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبري، كد: 2/100129594)


منبع: پرسمان دانشجویی

[="Tahoma"]وقتي خيانت هاي حماس به ايران خاطرم مياد اتيش مي گيرم ما از اونا بيشتر به خاطر فلسطين و قدس داريم مي جنگيم.بيشتر اونافقط به خاطر اسم و رسم و شهرت فعاليت مي كنند.قدس براي ما مقدس تر از حماس وفتح است.

ناگفته هاي ناب;373574 نوشت:
وقتي خيانت هاي حماس به ايران خاطرم مياد اتيش مي گيرم ما از اونا بيشتر به خاطر فلسطين و قدس داريم مي جنگيم.بيشتر اونافقط به خاطر اسم و رسم و شهرت فعاليت مي كنند.قدس براي ما مقدس تر از حماس وفتح است.

با سلام خدمت جناب ناگفته های ناب و عرض قبولی طاعات
بله در حزب های مقاومت اشخاص خیانت کار وجود دارند همانطور که فرمودید هدف دفاع از بیت المقدس ، بلاد مسلمین و مظلومین عالم است.
در در پستهای دیگر به زوایای دیگر هم پرداخته میشود.

با کلیک بر روی هر کدام از

گروه ها اطلاعات لازم را بدست اورید.

رده گروه های مسلح فلسطین

ح

س

ف

  • [+] فتح‏ (۴ ر، ۶ ص)

صفحه‌ها

این ۱۰ صفحه در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۱۰ صفحه است.

ج

ح

س

ف

ک

گ

یاسر عرفات

یاسر عرفات (زاده: ۴ اوت ۱۹۲۹ قاهره، مصر - مرگ: ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ در بیمارستان نظامی پرسی، حومه پاریس) با نام کامل محمد عبدالرحمان عبدالرئوف القدورة الحسینی و کنیه أبو عمّار رهبر فلسطینی بود. او رئیس حکومت خودگردان فلسطین از هنگام تشکیل در ۱۹۹۶، رئیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین از سال ۱۹۶۹ و رئیس و بنیانگذار جنبش فتح از سال ۱۹۵۹ تا هنگام مرگ بود.







]



رابطه با ایران

۶ روز پس از انقلاب ۱۳۵۷ یاسر عرفات اولین مهمان خارجی ایران بود.[۲] هواپیمای او با وجود تعطیلی فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست و به محض ورود در پاسخ به دلیل اطلاع ندادن سفرش گفت: «آدم برای رفتن به خانه‌اش اجازه نمی‌گیرد، من هم اجازه نگرفتم.» ابوعمار سپس به مدرسه علوی رفت و با سید روح الله خمینی دیدار کرد. او سپس به بهشت زهرا رفت و در سخنرانی‌اش گفت؛ «به موشه دایان گفتم آمریکا مال تو، من به ایران تکیه می‌کنم.» او یک هفته در ایران ماند و به مشهد و خوزستان هم سفر کرد.[۳]
یاسر عرفات در هنگام جنگ ایران و عراق از صدام حسین حمایت کرد.[۴]
رابطه با عراق

عرفات در زمان حمله عراق به کویت از صدام حسین حمایت کرد این اقدام او باعث کاهش حمایت از او دربین کشورهای حاشیه خلیج فارس شد.[۵]
تاسیس جنبش فتح

پرونده:نگاره‌ای از منتظری، رفسنجانی، بهشتی و یاسر عرفات.jpg یاسر عرفات در میان اکبر هاشمی رفسنجانی و حسینعلی منتظری

در کویت چندی از دوستان فلسطینی وی به پیش او آمدند و بعد از بررسی وضعیت آن زمان فلسطین تصمیم به ایجاد یک جنبش جدید برای آزاد فلسطین گرفتند. و در ۱۰ اکتبر ۱۹۵۹ همراه با خلیل وزیر و صلاح خلف و خالد حسن و فاروق قدومی جنبشی با نام فتح که مخفف معکوس شده جمله حرکت تحریر فلسطین می باشد را تاسیس کردند. [۶]
مرگ

یاسر عرفات، برنده جایزه صلح نوبل ، که برای نزدیک به چهار دهه رهبری جنبش استقلال سرزمین های فلسطینی را برعهده داشت، در ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ پس از چند هفته دوره درمانی در بیمارستانی در پاریس درگذشت.
بنا به یافته های تحقیقات آزمایشگاهی در سویس یاسر عرفات با پلونیوم، مسموم شده بود. فرانسوا بشود، رئیس موسسه فیزیک پرتوی در دانشگاه لوزان، گفت تحقیقات بر نمونه های بیولوژیکی متمرکز بود که از وسایل شخصی و لباس های عرفات در بیمارستان نظامی پاریس گرفته شده و به همسر اوسهی عرفات، تحویل داده شده بود. آقای بشود به الجزیره گفته است: «نتیجه آن شد که آثار پلونیوم روی این نمونه ها یافته شد.» البته به گفته رئیس تیم تحقیقات آزمایشگاه، برای تایید قطعی مسمومیت، لازم است که عرفات نبش قبر شود و عنوان داشت: «اگر سهی عرفات واقعاً می خواهد بداند چه بر سر همسرش آمده، باید نمونه برداری صورت بگیرد یعنی همسرش نبش قبر شود. خانم عرفات باید نمونه ای در اختیار ما بگذارد که غلظت بالای پلونیوم را نشان دهد.»
باید گفت در زمان درگذشت عرفات، مقامات فلسطینی اسرائیل را متهم به مسموم سازی او کردند که یک تیم تحقیقاتی فلسطینی، یک سال پس از مرگ او، احتمال ابتلای او به سرطان، ایدز، و همچنین مسمومیت را رد کرد.[۷]
در نوامبر ۲۰۱۲ گروهی از بازپرسان بین‌المللی بنابر درخواست سهی عرفات، همسر یاسر عرفات، مامور شدند تا با نبش قبر وی و نمونه‌برداری از پیکر وی، مجدداً احتمال مرگ وی با موارد رادیواکتیو را بررسی نمایند. اینکار در تدابیر شدید امنیتی برگزار شد و متخصصانی از کشورهای فرانسه، روسیه و سوئیس مامور آنالیز نمونه گرفته شده شدند.[۸]

منبع:ویکی پدیا(دانشنامه ازاد)

حکومت خودگردان فلسطین

حکومت خودگردان فلسطین (به عربی: [=Amiri]السلطة الوطنیة الفلسطینیة)‏ به معنی حکومت ملی فلسطین عبارتند از یک سازمان اداره موقت که حاکمان بخش‌هایی از کرانه باختری رود اردن و تمام مناطق نوار غزه را بر عهده دارد.
حکومت ملی فلسطین در سال ۱۹۹۴ و متعاقب پیمان مصالحه اسلو بین سازمان آزادی‌بخش فلسطین و اسرائیل و به عنوان یک حکومت انتقالی پنج ساله تأسیس گردید تا در این مدت مذاکرات نهایی دو طرف انجام پذیرد. بر طبق پیمان مصالحه، اختیار کنترل مسائل امنیتی و کشوری مناطق شهر­نشین (که من­بعد با نام «منطقهٔ الف» به آن اشاره می‌شود) و فقط کنترل مسائل کشوری مناطق روستایی (منطقهٔ ب) به حکومت فلسطین تفویض گردید. بقیهٔ مناطق، و از آن­جمله مناطق مسکونی اسرائیل، منطقهٔ درهٔ اردن و جاده­های عبوری بین مناطق فلسطینی­نشین تحت کنترل انحصاری اسرائیل قرار گرفت (منطقه ج) بیت المقدس شرقی از شمول مفاد پیمان­ مستثنی گردید.
کشورهای عضو سازمان ملل متحد در زمان حکمرانی محمود عباس به درخواست فلسطینی‌ها رای موافق دادند و تشکیلات خودگردان از نهاد ناظر به دولت ناظر غیرعضو ارتقاء پیدا کرد. در رأی گیری شب ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲ در مجمع عمومی سازمان ملل، ۱۳۸ کشور رای موافق و ۹ کشور، از جمله آمریکا و کانادا رای مخالف و ۴۱ کشور رای ممتنع دادند.[۲]

[h=2]نظر اجمالی[/h] مفهوم حکومت خودگردان فلسطین از سازمان آزادیبخش فلسطین متمایز بوده و این سازمان آزادیبخش فلسطین و نه حکومت خودگردان است که از لحاظ بین المللی شناخته شده‌است و عملاً سازمانی است که نماینده مردم فلسطین بشمار می‌آید. یهودیان فلسطین که محل زندگی آنان خارج از کرانه باختری و شهر غزه، که اکثریت جمعیت مردم فلسطین را در خود جای داده‌است، می‌باشد، از حق رای انتخابات تعیین کننده مناصب پی. ان. ای. محروم هستند. از سال ۱۹۷۴ یک نماینده ناظر تحت نام «فلسطین» در سازمان ملل متحد حضور دارد. پس از سال ۱۹۸۸ اعلام استقلال فلسطین نام نمایندگی پی. ال. او در سازمان ملل متحد به «فلسطین» تغییر یافت. در واقع، این پی. ال. او و نه پی. ان. ای. است که از سال ۱۹۹۸ و بدون حق رای در مباحث مجمع عمومی شرکت جسته و از نظر اسرائیل بعنوان تنها نماینده قانونی مردم فلسطین در مذاکراتی که به پیمان مصالحه اسلو انجامید برسمیت شناخته شده‌است.
پی. ان. ای. (حکومت ملی فلسطین) قبلا کمک‌های مالی قابل ملاحظه‌ای را از اتحادیه اروپا و ایالات متحده دریافت نموده بود (جمعا حدود ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰ دلار در سال ۲۰۰۵)، ولیکن هر دو آنها کمک‌های مستقیم خود را در مورخه ۷ آوریل سال ۲۰۰۶ (و همانگونه که در ژانویه ۲۰۰۶ تهدید کرده بودند) (و به‌دنبال تصمیم ۲۹ مارس سال ۲۰۰۶ کانادا مبنی بر قطع کلیه کمک‌ها) در نتیجه پیروزی حماس در انتخابات پارلمان، بحالت تعلیق در آورد.



نقشه فلسطین

فرودگاه بین‌المللی غزه توسط پی. ان. ای. در شهر رفح ساخته شد، ولی فقط زمان کوتاهی قبل از حمله اسرائیل که بواسطه بروز و گسترش انتفاضه الاقصی در سال ۲۰۰۰ اتفاق افتاد، فعالیت داشت. یک بندر دریائی نیز در غزه ساخته شد ولی هیچگاه کامل نگردید. (بخش زیر را ببینید).

فعالیت دیگر پی. ای. تشکیل سرویس نظامی متحد الشکل بود که منابع مختلف تعداد افراد تشکیل دهنده آن را از ۴۰۰۰۰ تا ۸۰۰۰۰ نفر تخمین زده‌اند. بعقیده هیرست ۴۰۰۰۰ الی ۵۰۰۰۰ افسر امنیتی بخدمت مشغول هستند. از سوی دیگر گزارشات مطبوعات اسرائیل این تعداد را در حد ۴۰۰۰۰ نفر بیان می‌دارند، ببینید استیو رودان، «دولت: پی. ای. ۱۶۰۰۰ نیروی پلیس بیش از آنچه در پیمان اسلو اجازه داده شده‌است، دارد،» جوروسلام پست (چاپ بین الملل)، ۲ می سال ۱۹۹۸، صفحه ۳. بر طبق گزارش جوروسلام پست، در سپتامبر سال ۱۹۹۶، منابع دفاعی اسرائیل عنوان نمودند که شمار مردان مسلح پی. ای. به ۸۰۰۰۰ نفر رسیده‌است.
بسیاری از فلسطینیان به بازار کسب و کار اسرائیل وابسته هستند. البته در طول دهه ۱۹۹۰، اسرائیل شروع به جایگزینی فلسطینیان با کارکنان خارجی نمود. استفاده از این کارکنان از لحاظ اقتصادی بسیار باصرفه بوده و از جهت کاهش وابستگی به فلسطینی‌ها بعنوان نیروی کاری ارزان و همچنین از منظر مسایل امنیتی، ابزاری مفید تلقی می‌گردید. این امر باعث آسیب دیدگی اقتصاد فلسطین شد، خصوصا در نوار غزه که ۶۰٪ مردم آن بر طبق کتاب واقعیات سازمان سی. آی. ای زیر خط فقر قرار دارند.
[h=2][/h] [h=2][/h]

[h=2]مقامات رسمی حکومت خودگردان[/h]

نخست وزیران اسبق:

[h=2]سیاست‌ها و ساختار داخلی[/h]
حکومت فلسطین (پی. ای.) در طول تاریخ با پی. ال. او. یعنی سیستمی که اسرائیل با آن پیمان مصالحه اسلو را به امضاء رسانده بود، تعامل داشته‌است. یاسر عرفات ریاست سازمان آزادیبخش فلسطین (پی. ال. او.) در سال ۱۹۹۶ و در پی یک پیروزی ناپایدار به ریاست حکومت فلسطین انتخاب گردید. انتخابات موازی به تاخیر افتادند که دلایل ظاهری آن نیز بروز انتفاضه الاقصی و بهمراه آن سرکوبی نظامی اسرائیل ذکر گردید. بهرحال کشاکش داخلی فلسطین نیز دلیلی بر درهم ریختگی امور دولت بوده و تا زمان مرگ عرفات در سال ۲۰۰۴ انتخابات جدید در سطوح ریاست جمهوری و مقامات محلی، برگزار نگردید. اگرچه حدود ۸۰٪ مستخدمان حکومت فلسطین از مردم بومی فلسطین هستند ولیکن اکثر مشاغل سطح بالا توسط مقامات رسمی پی. ال. او. که پس از تاسیس حکومت فلسطین در سال ۱۹۹۴ از تبعید بازگشته بودند، اشغال گردیده‌است. از نظر بسیاری از مردم فلسطین این «بازگشتگان» سرمنشا بوروکراسی و فساد هستند.

دولت عرفات بدلیل فقدان دمکراسی، فساد گسترده مقامات، تقسیم قدرت بین فامیل‌های نزدیک و وجود هزاران آژانس دولتی با وظایف متداخل مورد انتقاد قرار داشت. او با استفاده از مکانیزم‌های متفاوت، بیش از ده سازمان امنیتی متمایز از هم و بر اساس ادله طرح تفرقه و حکومت که گفته می‌شد بر طبق آن جو کشمکش قدرت در حکومت ابقاء و او را قادر به کنترل کلی امور میگردانید، تاسیس نمود. هم اسرائیل و هم ایالات متحده اظهار نمودند که اعتماد خود به عرفات بعنوان شریک کاری از دست داده و از مذاکره با او امنتاع و او را رابط تروریسم قلمداد نمودند. عرفات این اتهام را رد نمود و تا زمان مرگ به دیدار با دیگر رهبران جهان پرداخت. بهرحال مرگ او آغازی بر اعمال فشار جهت تغییر رهبریت فلسطین گردید. در سال ۲۰۰۳، عرفات در برابر فشارهای داخلی و بین‌المللی تسلیم و محمود عباس (ابو مازن) را بعنوان نخست وزیر حکومت فلسطین برگزید. عباس چهار ماه پس از آن و بدلیل عدم حمایت اسرائیل، ایالات متحده و حتی خود عرفات از کار برکنار شد. او بعدها از سوی حزب خود فتح بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری حکومت فلسطین در سال ۲۰۰۴ و پس از مرگ عرفات انتخاب گردید. او در تاریخ ۹ ژانویه سال ۲۰۰۵ با ۶۲٪ آرا به ریاست جمهوری برگزیده شد.
بر اساس «قانون پایه» فلسطین که در سال ۲۰۰۲ و پس از تاخیری طولانی توسط عرفات امضاء شد، ساختار فعلی حکومت فلسطین بر پایه سه شاخه قدرت تنظیم شده‌است: مجریه، مقننه و قضائیه. شاخه قضائی هنوز نیاز به رسمی سازی صحیح دارد.
رئیس جمهور پی. ای. مستقیما از سوی مردم انتخاب می‌گردد. شخص حائز این مقام در عین حال فرماندهی کل نیروهای مسلح را نیز برعهده دارد. در اصلاحیه‌ای به قانون پایه در سال ۲۰۰۳ (و آنچه که امکان تبدیل یا عدم تبدیل به بخشی از قانون اساسی بلافاصله پس از استقلال را خواهد داشت)، رئیس جمهور «نخست وزیر» را که در عین حال فرماندهی نیروهای امنیت ملی را نیز برعهده دارد را برمی گزیند. آنگاه نخست وزیر کابینه وزیران را انتخاب و دولت را مدیریت می‌نماید. او گزارش کار خود را مستقیما به رئیس جمهور می‌دهد. نخست وزیر اسبق احمد کاریه دولت خود را در تاریخ ۲۴ فوریه سال ۲۰۰۵ و با استقبال وسیع جامعه بین‌الملل تشکیل داد. برای اولین بار اکثر وزارت خانه‌ها توسط افراد متخصص رشته خود در مقابل افرادی که بصور سیاسی انتخاب می‌گشتند، اداره می‌شدند.
شورای قانونگذاری فلسطین (پی. ال. سی.) از ۸۸ نفر نماینده انتخابی تشکیل شده و کار مجلس را انجام می‌دهد. پی. ال. سی. وظیفه تصویب کلیه مصوبات کابینه دولت که توسط نخست وزیر پیشنهاد می‌گردند را برعهده داشته و همچنین می‌بایست شخص نخست وزیر را نیز پس از نامزدی توسط رئیس جمهور مورد تایید قرار دهد. در تقابل با دیگر کشورهای عربی، پی. ال. سی. بصورت تاریخی قدرت اعمال وسیع قدرت را دارا بوده و بارها از طریق تهدید به رای عدم اعتماد باعث تغییر بسیاری از مصوبات دولت گردیده‌است. بسیاری از رای‌های انتقادی به نفع دولت و بدون کسب اکثریت قاطع آراء صادر می‌گردند. از زمان مرگ عرفات، پی. ال. سی. به تجدید قوای خود در امور محوله پرداخته و بصورت عام به احضار مقامات ارشد بمنظور گواهی آن می‌پردازد. انتخابات پارلمانی در ژانویه سال ۲۰۰۶ و پس از تصویب اخیر قانون بازبینی شده انتخابات که تعداد کرسی‌های مجلس از ۸۸ به ۱۳۲ کرسی افزایش داد، برگزار گردید.

[h=2]احزاب سیاسی و انتخابات[/h] از زمان تاسیس حکومت فلسطین در سال ۱۹۹۳ تا زمان مرگ یاسر عرفات در اواخر سال ۲۰۰۴، تنها یک انتخابات برگزار گردید. کلیه انتخابات بدلایل مختلف به تعویق افتاده بودند.
تنها انتخابات جهت ریاست جمهوری و مجلس نمایندگان
متن چپ‌چین شده

در سال ۱۹۹۶ برگزار گردید. برنامه انتخابات بعدی ریاست جمهوری و مجلس نمایندگان برای سال ۲۰۰۱ تنظیم گردید ولیکن بدلیل گسترش انتفاضه الاقصی بتعویق افتاد. بعد از مرگ عرفات، تاریخ انتخابات ریاست جمهوری حکومت برای ۹ ژانویه سال ۲۰۰۵ تعیین گردید. محمود عباس رهبر ساف ۳/۶۲٪ آرا را بخود اختصاص داد در حالیکه دکتر مصطفی برغوثی پزشک و کاندیدای مستقل موفق به کسب ۸/۱۹٪ آرا گردید.
نوشتار اصلی: انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۵

در تاریخ ۱۰ می سال ۲۰۰۴ کابینه فلسطین اعلام نمود که برای اولین بار انتخابات تعیین شهردار برگزار خواهد شد. تاریخ تعیین شده اوت ۲۰۰۴ در جرچو و به‌دنبال آن برخی شهرداری‌های مشخص در نوار غزه را نیز شامل می‌گشت. در ژوئیه سال ۲۰۰۴ این انتخابات به تعویق افتادند. گفته شد که دلیل این تاخیرات مسائل مربوط به ثبت رای دهندگان بوده‌است. نهایتا انتخابات تعیین شهردار برای مقامات رسمی شورا در جرچو و ۲۵ شهر و روستای دیگر منطقه کرانه باختری در مورخه ۲۳ دسامبر سال ۲۰۰۴ برگزار گردید. در ۲۷ ژانویه سال ۲۰۰۵ اولین دور انتخابات تعیین شهردار برای مقامات در ۱۰ شورای محلی منطقه نوار غزه برگزار گردید. دوره‌های بعدی در کرانه باختری در ماه می۲۰۰۵ برگزار شدند.
تاریخ معین شده جهت انتخابات تعیین شورای قانونگذاری فلسطین (پی. ال. سی.) توسط رئیس جمهور عامل فلسطین روحی فتوح ژوئیه سال ۲۰۰۵ بود. او این تاریخ را در ژانویه ۲۰۰۵ تعیین نمود. این انتخابات پس از اعمال تغییرات عمده در قانون انتخابات توسط پی. ال. سی. که نیاز به وقت بیشتر برای کمیته انتخابات مرکزی فلسطین جهت پردازش و آماده سازی را طلب می‌نمود، توسط محمود عباس به تعویق افتاد. یکی از این تغییرات افزایش کرسی‌های پارلمان از ۸۸ به ۱۳۲ کرسی بود که نیمی از این کرسی‌ها جهت رقابت ۱۶ محل جغرافیائی و نیمی دیگر بصورت نسبی جهت کاندیداهای آزاد ملت که از احزاب متفاوت گرد می‌آیند، اختصاص دارد.
نوشتار اصلی: انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین، ۲۰۰۶

سازمان‌های زیر که بصورت الفبائی لیست گردیده‌اند در انتخابات اخیر در داخل بدنه حکومت ملی فلسطین شرکت جستند:

نظر خواهی اکتبر ۲۰۰۶ نشاندهنده قدرت یکسان فتح و حماس بود.

[h=2]تقسیمات مدیریتی[/h] پس از امضاء پیمان اسلو مناطق کرانه باختری و نوار غزه به سه منطقه (الف، ب و ج) و فرمانداری تقسیم گشت. منطقه الف اشاره به مناطق تحت نفوذ امنیتی و کنترل کشوری پی. ای. دارد. منطقه ب اشاره به مناطق تحت کنترل کشوری فلسطینیان و کنترل امنیتی اسرائیل دارد. منطقه ج اشاره به مناطقی دارد که بطور کامل تحت کنترل اسرائیل قرار دارند مانند شهرک‌ها.
همچنین نگاه کنید بهفرمانداری کرانه باختری و نوار غزه، مناطق کرانه باختری و نوار غزه، لیست شهرهای کرانه باختری و نوار غزه
[h=2]اقتصاد[/h] بدنبال انتخابات قانونگذاری سال ۲۰۰۶ که در آن مقاومت حماس به پیروزی رسید، اسرائیل تحویل ۵۵ میلیون دلار مالیات اخذ شده به پی. ای. را متوقف نمود؛ از آنجائیکه پی. ای. فاقد نقاط دسترسی (بندرگاه، فرودگاه و غیره) جهت جمع آوری مالیات می‌باشد، اسرائیل اینکار را برعهده داشت. این وجوه تشکیل دهنده ثلث بودجه پی. ای. بوده که دو سوم آن بعنوان بودجه اصلی و پشتوانه پرداخت حقوق ۱۶۰۰۰۰ کارمند کشوری (که در بین آنها ۶۰۰۰۰ نیروی امنیتی و پلیس وجود دارند) بودجه‌ای که یک سوم مردم فلسطین از آن بی بهره هستند. اسرائیل همچنین تصمیم گرفت تا کنترل‌های خود را در پست‌های بازرسی که از آغاز انتفاضه دوم عامل اصلی بحران اقتصادی سال‌های ۲۰۰۲-۲۰۰۱ که بانک جهانی به مقایسه آن با بحران اقتصادی سال ۱۹۲۹ مقایسه نمود، محسوب می‌گردید، نمود. افزون بر آن، ایالات متحده و اتحادیه اروپا کمک‌های مستقیم خود به پی. ای. را قطع نمودند. این در حالی بود که ایالات متحده اقدام به مسدود کردن فعالیت‌های اقتصادی بانک‌های پی. ای. و مانع تراشی در پرداخت برخی وجوه کمکی لیگ عرب (بعنوان مثال عربستان سعودی و قطر) بحساب‌های پی. ای. نمود. در ۶ و ۷ ماه می‌سال ۲۰۰۶، صدها نفر از فلسطینیان در غزه و کرانه باختری طی تظاهراتی خواستار پرداخت حقوق خود شدند. با افزایش «فشار اقتصادی» بروی پی. ای.، تنش بین حماس و فتح رو به افزایش گذارد.
[h=2]کمک‌های خارجی و کسری بودجه[/h] بنا به وضعیت خاص مناطق مورد منازعه، حکومت فلسطین (پی. ای.) حمایت‌های مالی بی نظیری را از جامعه جهانی دریافت کرده بود. بر اساس گزارش بانک جهانی، مبلغ ۹۲۹ میلیون دلار از سوی جامعه جهانی در سال ۲۰۰۱ به پی. ان. ای. اختصاص یافت، این مبلغ در سال ۲۰۰۱ به میزان ۸۹۱ میلیون دلار و در سال ۲۰۰۵ بعدد ۱۱۰۰ میلیون دلار رسید (که معادل ۵۳٪ کل بودجه در سال ۲۰۰۵ بود). اصلی‌ترین اهداف این کمک‌ها حمایت بودجه، کمک در زمینه ارتقاء و سلامت عمومی بوده‌است. در سال ۲۰۰۳، ایالات متحده مبلغ ۲۲۴ میلیون دلار، اتحادیه اروپا ۱۸۷ میلیون دلار، اتحادیه عرب ۱۲۴ میلیون دلار، نروژ ۵۳ میلیون دلار، بانک جهانی۵۰ میلیون دلار، انگلستان ۴۳ میلیون دلار، ایتالیا ۴۰ میلیون دلار و ۱۷۰ میلیون دلار مابقی نیز توسط دیگر کشورها پرداخت گردید. بنا بر گزارش بانک جهانی، کسری بودجه در سال ۲۰۰۵ حدود ۸۰۰ میلیون دلار بوده که تقریبا نیمی از آن توسط حامیان مالی تدارک گردیده‌است. همچنین این گزارش می‌گوید که وضعیت مالی پی. ای. عمدتا بدلیل مصارف کنترل نشده دولت خصوصا رشد زیاد صورتحساب حقوق کارکنان دولت، گسترش طرح‌های حمل و نقل عمومی و افزایش شبکه وام، بصورتی فزاینده ناپایدار گشته بود.

بی قانونی در مناطق فلسطینی

خشونت بر ضد شهر نشینان

بر اساس گزارش گروه نظارت بر حقوق بشر فلسطین "عدم توافق و درگیری بین احزاب سیاسی مختلف، خانواده‌ها و شهرها تصویری کامل از جامعه فلسطین را شکل می‌دهند. این تفرقه‌ها در طول انتفاضه الاقصی به خشونت فزاینده «انترافاداً منجر گشته‌اند. در طول یک دوره ۱۰ ساله از ۱۹۹۳ الی ۲۰۰۳، ۱۶٪ آمار مرگ و میر شهروندان فلسطینی بر اثر فعالیت گروه‌ها و شخصیت‌های فلسطینی بوده است».
اریکا واک خبرنگار انسان گرا طی گزارشی اعلام داشته که: از تعداد کل کشته شدگان فلسطینی در طول این مدت چه توسط سربازان اسرائیلی و چه توسط نیروهای امنیتی، ۱۶ درصد قربانی نیروهای امنیتی فلسطین گشته‌اند." یکی از اتهاماتی که موجب هدف قرار دادن و کشتن افراد می‌گردد، همکاری با نیروهای اسرائیلی می‌باشد: «اتهام افراد محکوم شده کمک به نیروهای اسرائیلی، صحبت بر ضد عرفات، شرکت و همکاری با گروه‌های جنایتکار رقیب بوده و این افراد پس از گذراندن دادگاهی کوتاه مدت بدار کشیده می‌شوند. عرفات زمینه‌ای را ایجاد کرده‌است که در آن خشونت ادامه یافته و حالتی است که در آن سکوت بمعنای انتقاد می‌باشد، و اگرچه او موفق به منع اعمال خشونت گشته ولی موفق به توقف آن نگردیده‌است.»
بررسی سالیانه موسسه فریدم هاوس از حقوق سیاسی و آزادی‌های شهروندی و همچنین آزادی در جهان در دوره سالیانه ۲۰۰۲-۲۰۰۱ حاکی از آن است که «آزادی‌های شهروندی بر ضد: شلیک‌های مرگبار پرسنل نیروهای امنیتی فلسطین بروی شهروندان فلسطینی؛ محاکمات صوری و اجرای احکام کسانی که طبق نظر حکومت فلسطین (پی. ای.) متهم به همکاری هستند؛ کشتارهای فرا قضائی توسط افراد شبه نظامی؛ و تهییج مسلم و رسمی جوانان فلسطین در تقابل با سربازان اسرائیلی و طبعا قرار دادن آن‌ها در معرض خطرات مستقیم.»
از ماه مارس سال ۲۰۰۵، نیروهای امنیتی فلسطین هیچ نوعی دستگیری را در خصوص قتل سه آمریکائی عضو هیئت دیپلماتیک در نوار غزه و در تاریخ اکتبر سال ۲۰۰۳، انجام ندادند. موسی عرفات رئیس سرویس ضد اطلاعات نظامی فلسطین و پسر عموی رئیس وقت حکومت فلسطین یاسر عرفات در خصوص فشار ایالات متحده در خصوص دستگیری قاتلین اعلام نمود که؛ «آنان می‌دانند که ما در وضعیتی بسیار بحرانی بسر می‌بریم و اینکه درگیری با هر یک از احزاب فلسطینی در زیر فشار اشغالگری اسرائیل، موردی است که می‌تواند برای ما مشکلات فراوانی را بوجود آورد». از زمان حمله اکتبر سال ۲۰۰۳، ایالات متحده دیپلمات‌های خود را از ورود به نوار غزه منع نمود.
از سوی دیگر ادعا گردید که تونل‌های قاچاق بین مصر و نوار غزه توسط یکی از سرویس‌های امنیتی فلسطین و تحت نظارت و دستور موسی عرفات، کنترل می‌گردند. او متهم به دریافت سهم از منافع حاصل از تونل‌های قاچاق گردید.

انتفاضه

در 8 دسامبر 1987 انتفاضه اول ملت فلسطین علیه اشغال سرزمینشان توسط ارتش رژیم صهیونیستی آغاز شد و تاکنون که دومین انتفاضه را شاهد هستیم این حرکت مردمی توانسته است ضرباتی را در ابعاد گوناگون سیاسی، امنیتی، اقتصادی و ... به این رژیم وارد کند.
انتفاضه واژه ای است که از همان سال 1987 (1366) همزمان با آغاز قیام مردم مسلمان و تحت ستم فلسطین وارد واژگان انقلابی- سیاسی جهان شد. از لحاظ لغوی انتفاضه به معنی جنبش و لرزش است که همراه با نیرو و سرعت باشد، اما از نظر انقلابیون جهان، انتفاضه حکایت از عملکرد معترضانه و شجاعانه مردم غیرمسلح فلسطین در برابر رژیم اشغالگر قدس دارد. انتفاضه حرکت توده های سنگ به دست فلسطینی است توده های که اعم از پیر و جوان و زن و مرد در برابر سربازان تا بن دندان مسلح اسراییلی ایستادگی می کنند تا پیام مظلومیت و اشغال سرزمین خویش را به جهانیان برسانند. در تاریخ یک قرن گذشته فلسطین چندین انتفاضه وقیام مردمی رخ داده است از این میان قیامهای 1921، 1933، 1936 همگی کوتاه بودند و خیلی زود توسط استعمارگران انگلیسی سرکوب گردیدند، اما در سال 1987 انتفاضه بزرگ موسوم به "انتفاضه اول"رخ داد.

1- شروع انتفاضه
در این خیزش عمومی، حوادث مهمی اتفاق افتاده است که هر یک در شروع انتفاضه مردمی دخیل بودند: در شب ششم اکتبر 1987، در گذرگاه «الشجیعه» در جنوب شهر غزه، بین نیروهای اسرائیلی و گروهی از مجاهدان فلسطینی درگیری پیش می‌آید. صبح روز بعد با حضور خبرنگاران در محل حادثه، رژیم صهیونیستی اثری از درگیری برجای نگذاشته بود، امّا بعد از مدتی جریان فاش گردید که در این حادثه چهار مبارز فلسطینی به شهادت رسیده‌اند. روز هشتم اکتبر، تمام شهرهای نوار غزه شاهد راهپیمایی مردم خشمگین بود. تا غروب این روز تعداد مجروحین به 30 تن رسید و ده‌ها نفر نیز بازداشت شدند. پس از این درگیری، پلیس بیت‌المقدس اعلام کرد که به گروهی یهودی موسوم به «پاسداران جبل هیکل» اجازه داده است تا در حرم شریف قدس، مراسم دینی خود را برگزار کنند. این خبر، صبح جمعه نهم اکتبر 1987 تمام مردم شهر قدس را برانگیخت تا برای دفاع از حریم بیت‌المقدّس و جلوگیری از آلوده شدن آن بوسیله دشمنان بپاخیزند. در روز موعود، مقاومت فلسطینی‌ها برای جلوگیری از ورود این گروه به حرم شریف قدس، به زخمی‌شدن ده‌ها مسلمان ختم شد و گروه پاسداران هیکل از محل درگیری گریختند. با این حال قدس آرام نگرفت ودر آن روزها نوار غزه، نابلس، رام‌الله، و الخلیل یکپارچه آشوب بود. در 12 اکتبر با شهادت مادر 35 ساله‌ای که دبیر یکی از مدارس رام‌الله بود و نیز با زخمی شدن ده‌ها نفر دیگر، نبرد میان مردم بی‌دفاع و نیرو‌های اسرائیلی شدت یافت. از طرفی با ورود «جرج شولتز» وزیر امور خارجه وقت آمریکا به سرزمین‌های اشغالی، تظاهرات اعتراض آمیز فلسطینی‌ها در نوار غزه و کرانه باختری ادامه یافت و... فرمانده نظامی منطقه جنوب ارتش اسرائیل نیز درپی این اتفاقات، در روز 16 نوامبر حکم اخراج «شیخ عبدالعزیز عوده» رهبر معنوی «جهاد اسلامی» را صادر کرد. در پی انتشار این خبر سراسر مناطق جبالیا، غزه، خان یونس، بلاطه، دهیشه و جنین مملو از تظاهرات و اعتراضات گردید. در ادامه این نا آرامی‌ها «گروه جهاد اسلامی» در شب 22 نوامبر عملیات شهادت‌طلبانه‌ای را در شمال «تل‌آویو» اجرا کرد که منجر به هلاکت عده‌ای از سربازان اسرائیلی شد. همچنین در شب 25 نوامبر نیز چریک‌های فلسطینی جبهه خلق، توسط هواپیمای بادبانی (کایت) به شهرک یهودی‌نشین «الخاصّه» حمله بردند که باعث کشته‌شدن 6 تن از سربازان اسرائیلی شد. همه این رویدادها زمینه ساز قیامی شد که پس از هشتم دسامبر 1987 با تصادف عمدی یک خودروی ارتش اسرائیل با 4 تن از کارگران فلسطینی، شعله‌ور گردیده و بزرگترین و گسترده‌ترین خیزش فلسطینیان پس از سال 1967 را رقم زد.

2) علل ظهور انتفاضه
اگر چه بررسی همه علل و عوامل انتفاضه مردم فلسطین نیاز به گذشت زمان بیشتری دارد، اما چند عامل مهم بروز انتفاضه را می‌توان بدینگونه فهرست کرد:
1-2) تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر مردم فلسطین: یکی از دلایل اصلی شروع انتفاضه نگاه ملت فلسطین در تحولات بیرونی در منطقه و انقلاب اسلامی ایران بود که دراین‌باره رهبر سازمان جهاد اسلامی فلسطین، شهید دکتر فتحی شقاقی توضیحات جامعی دارد: "هیچ چیز به اندازه انقلاب امام خمینی(ره) نتوانست ملت فلسطین را به هیجان آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دلهایشان زنده کند. با پیروزی انقلاب اسلامی ، ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسرائیل نیز قابل شکست هستند. ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلام می‌توانیم معجزه کنیم". 2-2) ناامیدی مردم از رهبران خود: از دیگر عوامل مهم شروع انتفاضه ناامیدی و یاس ملت فلسطین از رهبران خود بود. سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف)که در مسیر مبارزات مردمی تا دوران کسب هویت، به عنوان رهبر و نقطه اتکاء مردم فلسطین بخصوص ساکنان مناطق اشغالی تلقی می‌شد، در درون خود دچار تحولات بسیار زیادی شد و از یک سازمان مبارز و مدافع حقوق فلسطینی‌ها به سازمانی تبدیل گشت که برای کسب اولین و ساده‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین حقوق مردم فلسطین هیچ‌گونه توانایی از خود نمی‌تواند بروز دهد. به تعبیر «ابوایاد» از رهبران سابق ساف: "... صریحاً بگویم ورود فتح به سازمان آزادیبخش فلسطین در سال 1968، خصلت انقلابی آن را کاهش داد. جنبش ما دچار بوروکراسی شده است. رزمندگی خود را از دست داده و به جای آن احترام و ابهت به دست آورده است و از ترس اینکه مبادا از جانب سیاستمداران، متهم به تروریسم، تندروی و ماجراجویی شود، برای اثبات میانه‌روی، نرمش و آشتی‌پذیری خود در هر قدم شتاب کرد، غافل از آنکه رسالت عمده‌اش اساساً این نیست..."
3-2) سیاستهای سرکوبگرانه اسرائیل: اقدامات وحشیانه حاکمان اسرائیلی و همچنین عناصر و گروههای نژادپرست و افراطی صهیونیست نسبت به اهالی و مردم فلسطینی، از جمله قتل، شکنجه، غارت، تخریب منازل، بازداشت‌های گسترده دسته‌جمعی، حبس‌های طولانی و توهین به مقدسات، کاسه صبر فلسطینی‌ها را لبریز نمود تا اینکه باعث شد آنها در مقابل تجاوزات و زورگویی‌های رژیم صهیونیستی ایستادگی نمایند و منطقی ترین پاسخ به چنین سیاستهائی آغاز قیامی مردمی به دور از دخالت سستم دولتی بود.
4-2) ناامیدی توده‌های فلسطینی از دولتهای حامی: یکی از دلایل مهم آغاز انتفاضه تقویت این حس در مردم فلسطین بود که انتظار هرگونه کمکی از بیرون بویژه در قالب دولتهای عربی که تا آن زمان آنها انتظار آن را داشتند عبث و بیهوده است. کشورهای عربی پس از شکستهای سهمگین از ارتش اسرائیل، روحیه خود را از دست دادند و در مقابل فلسطینی‌ها بیشتر به شعار تکیه کردند تا عمل.
به تعبیر ابوایاد: "... تمام انقلابهایی که در فلسطین شکل گرفته‌اند در پایتختهای عربی دفن شده‌اند. دولتهای عربی نسبت به فلسطینی‌ها علاقه افلاطونی ابراز داشتند، وعده و وعید فراوان دادند، اما اقدام واقعی و عملی هیچ... . با مشاهده این بی‌توجهی آشکار رژیم‌های عربی به اوضاع فلاکت‌بار فلسطینیان، آخرین امیدها از حمایتها و کمک‌های دولتهای عربی و کارساز بودن اندیشه ناسیونالیسم عربی قطع شد و اندیشه اتکا به اسلام و حرکت از درون که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به نحو موفقیت‌آمیزی تجربه شده بود، قوت گرفت...".

3) ویژگی‌های انتفاضه
1-3) اسلامی بودن:
یکی از مهمترین ویژگیهای انتفاضه فلسطین نسیبت به حرکتهای مشابه پیشین خمیر مایه اسلامی آن بود. «منیر شفیق»؛ تئوریسین انقلاب فلسطین در این مورد می‌گوید:" ...مسئله فلسطین همان مسئله اسلام است و این امر منافاتی با وطن‌پرستی و عربیت ندارد و چون مسئله فلسطین در اساس و جوهرش مسئله‌ای اسلامی است، باید بر همین اساس معالجه و بر این اساس حل و فصل شود ..."
2-3) حضور مردم در متن انتفاضه:
نقش مردمی در بسیاری از قیامها تاریخی یکی از مهمترین عامل موفقیت این حرکتها بوده است و انتفاضه ملت فلسطین نیز از این قاعده مستثنی نبود. در این حرکت مردم در متن انتفاضه قرار داشتند و گرچه دولتمردان سعی داشتند در برخی از برهه ها از این مسئله- به درست یا به غلط - به عنوان برگی چانه زنی در فرایند گفتگوها سود ببرند اما به عنوان ابزاری در دست رهبران فلسطینی نبودند و شاید به جرات بتوان این را گفت که در برخی اوقات اینم حرکت انتفاضه بود که راهبرد گفتگوها را تعیین می کرد تا اینکه ورود به مذاکرات بتواند چنین خواسته ای را بر آن تحمیل کند.
3-3) نوع مبارزه:
یکی دیگر از ویژگیهای این قیام نوع منحصر به فرد بودن این قیام بود که بلحاظ ابزار و شیوه با قیامهای پیشین در داخل وخارج بسیار متفاوت بود. مبارزات فلسطینی همواره متکی به عملیاتهای چریکی و سلاح و سازمان بوده است، اما این بار زنان و کودکان فلسطینی به همراه جوانان این مرز و بوم با سلاحی نامتعارف - بلحاظ شیوه های مدرن جنگ- سنگ در برابر گلوله به مبارزه با اشغالگران خانه ها و سرزمین خود پرداختند.
4-3) شهادت‌طلبی:
شهادت‌طلبی و از جان گذشتگی، یکی دیگر از خصوصیاتی بود که در قیام نخستین انتفاضه جایگاهی ویژه بخود گرفت. این خصوصیت که اوج آن در عملیات استشهادی بویژه در سوی زنان و دختران فلسطینی متجلی گردید سبب آن شد تا دولت عبری بر این باور برسد که ملت فلسطین خطوط قرمزی را بین خود و مقامات مذاکره کننده ترسیم می کنند و درصورت عبور این مقامات از این خطوط آن را نخواهند پذیرفت.
5-3) خودجوش و مستقل بودن:
از دیگر ویژگیهای این دوران نسبت به حرکتهای قبلی فلسطینی‌ها، خودجوش و مستقل بودن آن است. جنبش فلسطین در برخورد به بن‌بست در همه خطوط و راهها، سرانجام به این نتیجه رسید که اسلام راه‌حل این مسئله است. راهی که فلسفه‌های سیاسی نتوانستند بپویند و غالباً به شکست، تسلیم و سازش کشیده شدند. امروز در اسلام جستجو می‌شود و این راه همان ایده بازگشت به خویشتن است.
6-3) آگاهی:
مردم فلسطین با "آگاهی و معرفت" برای کسب حقوق از دست رفته‌شان با یکدیگر متحد شدند و در صحنه مبارزه حضوری فعال دارند چنین آگاهی با گذشت زمان نیز فزونی پیدا کرد و در انتفاضه بعدی و حرکت های دیگر این ملت تداعی پیدا کرد و به اوج خود رسید.
رکود انتفاضه و صعود سازش:
با آغاز انتفاضة فلسطین در سال 1987، فلسطینیان بعد از چهل سال در موضع تهاجم و اسرائیل در موضع تدافع قرار گرفت و چنین بعدی سبب گردید تا این تفکر در برخی طیف ها ایجاد شود که موضع تدافعی اتخاذ شده از سوی دولت اسرائیل را می توان در روند گفتگوها شاهد بود و در نتیجه آن می توان از طریق گفتگوها به برخی از مطالبات ملت فلسطین جامعه عمل پوشاند. در پی انتفاضه همچنین امنیت داخلی اسرائیل به شدت به خطر افتاد و همین امر ضرورت طرح حل مسئله فلسطین را برای اسرائیل مطرح ساخت. در این بین ساف با توجه به برگ برنده‌ای که به دست آورد، سوار بر امواج حوادث شد و از انتفاضه به عنوان برگی در مذاکرات صلح با اسرائیل استفاده کرد. یک سال بعد از انتفاضه، ساف در نوزدهمین اجلاس ملی فلسطین در الجزایر، تأسیس کشور فلسطینی در کنار اسرائیل را تصویب کرد و قطعنامه‌های 242و338 که موجودیت اسرائیل را به رسمیت می‌شناخت و از فلسطینیان به عنوان آوارگان عرب سخن می‌گفت، مورد قبول قرار داد. به هر رو برگزاری اجلاس الجزایر و تصمیمات آن اولین ضربه را بر وحدت فلسطینیان در مبارزه مردمی وارد آورد. مدتی بعد طرح گفتگوهای سیاسی صلح و موافقت ساف و کشورهای عربی با شرکت در آن، عامل دیگری در جدایی و اختلاف گروههای فلسطینی شرکت‌کننده در انتفاضه شد. در آستانه امضای پیمان غزه ـ اریحا، که منجر به خاموش شدن انتفاضه گردید، اسحاق رابین بار دیگر به گسترش موج اسلام‌گرایی در سرزمینهای اشغالی فلسطین اعتراف کرد و در پاسخ به پرسشهای چند تن از اعضای کمیسیون دفاع اسرائیل، تأکید کرد که نفوذ گروههای اسلامی در سرزمینهای اشغالی، هر روز گسترش بیشتری می‌یابد و این برای اسرائیل خطرناک خواهد بود. رابین گفت: "طرفداران فلسطینی (امام) خمینی می‌کوشند تا جناههای معتدل جنبش فتح را از صحنه مبارزه خارج سازند." «نیوزویک» در تفسیری که پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا داشت، چنین نوشت: رابین یک اسب جنگی پیر است، او ژنرالی است که در سال 1967 اسرائیل را به پیروزی رساند. او در زمان تصدی امور وزارت دفاع کشور نیز کسی بود که از سرکوب فلسطینی‌ها به منظور حفظ نظم در سرزمینهای اشغالی طرفداری می‌کرد. اکنون وی هدف خویش را صرفاً بدان جهت روی صلح با ساف متمرکز نموده است که جلوی خطر بزرگتر ناشی از بنیادگرایان را بگیرد. پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا نیز، روزنامه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور» نوشت:" اگر به خاطر مسلمانان رادیکال نبود، صلح بین ساف و اسرائیل هرگز به وقوع نمی‌پیوست." این روزنامه می‌افزاید: "از شگفتی‌های قضیه این است که طرفین معاهده یعنی اسحاق رابین و یاسر عرفات، هر دو از ترس یک دشمن مشترک که همان اسلام سیاسی رادیکال می‌باشد، مجبور به امضای قرارداد صلح شدند." به اعتقاد «جرج حبش»، پیشنهاد اسرائیل برای خارج کردن نیروهایش از نوار غزه صرفاً بدین خاطر بود که انتفاضه در آنجا ابتکار عمل را در دست گرفته بود و میزان تلفات اشغالگران همواره بیشتر می‌شد و آنها دریافتند که نمی‌توانند « آهن داغ »ی چون نوار غزه را برای همیشه در دست خود نگاه دارند. از طرفی خطر اسلامگرایی به گونه‌ای برای مقامهای صهیونیستی و به تبع آن برای مقامهای آمریکایی مخاطره آفرین بود که بناگزیر حاضر شدند به برخی از مواضعی که طی سالها از آنها اجتناب می‌کردند، روی آورند. از جمله این مواضع، مذاکره و نزدیکی با سازمان آزادیبخش فلسطین بود.

فرزندان فلسطین

به گزارش 598 به نقل از بی باک؛در تقویم جمهوری اسلامی 9 مهر، سالروز شهادت نوجوان غیور فلسطینی،‌ محمد الدوره را روز همبستگی با کودکان و نوجوانان فلسطینی نامیده‌اند تا یاد و خاطره این مردان کوچک دفاع از سرزمین‌های مقدس گرامی داشته شود.

سالهاست رژیم صهیونیستی به بهانه ی گرفتن سرزمینی که آن را متعلق به نیاکان خود می داند، مردم و کودکان فلسطینی را مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار می دهد. جنایتکاران صهیونیست آرامش و امنیت، صلح و دوستی و حتی کمترین امکاناتی که برای زنگی لازم است را از آنان گرفته و کودکان را از تحصیل و محبت والدین محروم نموده اند..

ماموران رژیم اشغالگر به بهانه های مختلف کودکان فلسطینی که برای آزادی سرزمین خود تلاش می کنند را بازداشت کرده و و آنهارا مورد آزار و اذیت و شکنجه ها ی روحی و جسمی قرار می دهند.

دشمن صهیونیستی در سالهای اشغالگری شان بر سرزمین فلسطینی ها ، کودکان و قشر جوان این کشور را که آینده سازان سرزمین شان می باشند را هدف حقد و کین خود قرار داده است.

به نوشته ی روزنامه ی اماراتی البیان،نیروهای اشغالگر صهیونیستی در سالهای انتفاضه الاقصی بیش از 350 کودک فلسطینی که حدود 13 الی 18 سال سن دارند را باز داشت کرده و از آغاز و در خلال بازداشت از هیچ اهانت ،شکنجه و رفتار خشونت آمیز ،غیر اخلاقی در زندانها و مراکز بازجویی کوتاهی نکرده است!

به راستی آیا آزار و اذیت جسمی و به خصوص روحی کودکی که تازه به معنای واقعی زندگی دست یافته و خود را برای آینده کشورشان آماده می کنند اخلاقی و انسانی است؟!

آیا محروم کردن انسانها از حیات حقیقی که حق طبیعی آنها همچون سایر انسانهاست، صحیح و رواست؟!

آیا رژیم صهیونیستی از این عمل زشت و قبیح لذت می برد؟!

شیوه های بازداشت کودکان فلسطینی توسط اشغالگران

بازداشت و دستگیری ناگهانی و بی‏خبر کودکان و جوانان فلسطینی از خیابانها به محض پرتاب سنگ از سوی کودکان بسوی گشتی‏ها، خودروهای نظامی یا امنیتی صهیونیستهای اشغالگر. "ایهاب خمیس منصور" کودک فلسطینی از اهالی "بلاطه" در سال 1985 م از جمله آنها است.

بازداشت کودکان هنگام عبور از موانع ایست‏های بازرسی توسط نیروهای اشغالگر صهیونیستی به بهانه بازجویی از این کودکان بسبب شباهت نام آنان با یکی از افراد تحت پیگرد این رژیم که اسم‏شان در لیست رزمندگان جهادگر فلسطینی وجود دارد.

یورش مخفیانه و غافلگیرانه در شب یا نیمه‏های شب و ربودن کودکان و جوانان فلسطینی توسط نیروهای اطلاعاتی با هماهنگی یگانهای ویژه ارتش صهیونیستی.

نیروهای رژیم صیونیستی که در این بازداشت ها بیشتر از لباس مبدل عربی استفاده می کنند رعب و وحشت را در خانواده های فلسطینی آن هم در نیمه های شب ایجاد می کنند و در برابر کمترین مقاومت آنان از گازهای سمی و اشک آور استفاده می کنند و کودکان را به مکان های نامعلومی منتقل می کنند.

نیروهای اطلاعاتی و یگانهای ویژه صهیونیستی در ساعت چهار بامداد، در تاریخ 2/ آگوست /2002 م برابر با 4/ مرداد ماه/ 1381شمسی با یورش به خانه "سعید محمد سعید سمار" پس از ضرب و جرح خانواده این کودک و بهم ریختن خانه آنان با کمال وحشیگری، او را بازداشت و به مکان نامعلومی بردند.

"شاکر عزیز عزت عرار" کودک پانزده ساله فلسطینی از اهالی رام اللّه نمونه دیگر از کودکان بی‏گناه ومظلوم فلسطینی است که توسط نیروهای اطلاعاتی و یگانهای ویژه ارتش صهیونیستی در تاریخ 14/ دسامبر 2002 م به همان شکلی که در مورد سعید محمد سعید سمار و خانواده وی گفته شد، مورد یورش و ضرب و جرح قرار گرفته و پس از آن نیز به مکان نامعلومی منتقل شده است!

نوع دیگر بازداشت کودکان فلسطینی را می‏توان از بازداشت کودک فلسطینی "عبداللّه سلیمان حشاش" بعنوان نمونه استفاده کرد. نیروهای اطلاعاتی با حمایت یگانهای ویژه ارتش اشغالگر صهیونیستی در ساعت چهار بامداد و در تاریخ 10/ آوریل/ 2003 میلادی برابر با 21/ فروردین ماه / 1382 شمسی با یورش به خانه کودک بی دفاع فلسطینی "عبداللّه سلیمان حشاش" از اهالی اردوگاه "بلاطه" و ضرب و جرح اهالی خانه وی را به همراه پدرش بازداشت و به مکان نامعلومی برده‏اند.

کودک فلسطینی "بلال محمد سعید السعدی" از اهالی جنین در ساعت چهار بامداد توسط نیروهای صهیونیستی بازداشت شد. نیروهای این رژیم محمد سعید السعدی را پس از بازداشت به پادگان سالم بردند و این در حالی بود که السعدی از ناراحتی شدید تنفسی رنج می‏برد، وی را در داخل اتاقی تاریک، نمور و کاملاً غیر بهداشتی قرار داده‏اند و پس از مدتی اذیت، آزار و شکنجه‏های روحی و جسمی این کودک مظلوم و بی‏دفاع فلسطینی را به زندان النقب الصحراوی منتقل کردند.

به گفته برخی از کودکان بازداشت شده در این زندان، از زمان بازداشت تا انتقال السعدی به زندان یاد شده که چند روز متوالی به طول انجامید، دست و پای السعدی با طناب پلاستیکی بسته بود و این امر منجر به تورم و زخمی شدن دست‏ها و پاهای سعید السعدی شده بود، بطوریکه نگاه کردن به اعضای متورم و زخمی این کودک بی دفاع فلسطینی هر بیننده و انسان آزاده را از عمق وجود متأثر و ناراحت می‏کرد.

آزار و شکنجه روحی و جسمی نیروهای رژیم اشغالگر بر السعدی آنچنان زیاد بود که این کودک فلسطینی هفته‏ها کابوس می‏دید و قادر نبود آرام گرفته و بخوابد!

صهیونیستها در مدت یاد شده السعدی را حتی از خوردن غذا، آب و قضای حاجت محروم کرده بودند که این امر بعدها علاوه بر ایجاد بیماری روحی، موجب بیماری‏های گوارشی و تنفسی وی شده است!!

کودکان فلسطینی مکررا مورد ظلم و جنایت صهیونیستها قرار می گیرند و سازمانهای مدافع حقوق بشر همچنان در سکوت بسر می برند و برخی سران کشورهای اسلامی در خواب و ...


[h=1]چگونه اسرائیل خاک فلسطین را اشغال کرد[/h]

[FLV]http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim//Uploaded/Video/1393/04/29/13930429142954615324822.flv[/FLV]

دانلود / حجم 95 مگابایت