شعری که رهبری از آن به ((غوغا)) تعبیر کردند

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شعری که رهبری از آن به ((غوغا)) تعبیر کردند

به گزارش مصاف به نقل از ابنا، مطابق هرسال، امسال نیز در شب ولادت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، جمعی از اهالی فرهنگ، اساتید شعر و ادب فارسی، شاعران جوان و پیشکسوت کشور، و تعدادی از شاعران پارسی‌گو از کشورهای همسایه با حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند و مراسم شب شعر برپا شد.

ستاره جوان این مراسم «احمد بابایی» بود که سروده اش درباره فتنه های تکفیری‌ ئ سلفی و داعشی را قرائت کرد و بارها تشویق حاضران را برانگیخت؛ آنگونه که رهبر انقلاب فرمودند: "جوان ها امشب غوغا کردند".

آنچه در پی می آید شعر بابایی است که در قالب "مسمط" سروده شده است:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شده‌ست / سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شده‌ست / سرِ دین، طعمه‌ی سرنیزه‌ی تکفیر شده‌ست

هر که در مدح علی(ع) شعر جدید آورده‌ست
گویی از معرکه‌ها نعش شهید آورده‌ست

روضه‌ی مشک رسیده‌‌ست به بی‌آبی‌ها / خون حق می‌چکد از ابروی محرابی‌ها / باز هم حرمله... سرجوخه‌ی وهابی‌ها

کوچه پس‌کوچه‌ی آینده، به خون تر شده است
باز بوزینه‌ی کابوس، به منبر شده‌ است

خط و ربط عرب ای کاش که کاشی گردند / تا حرم، همسفر «قافله‌باشی» گردند / لاشه‌خواران سقیفه، متلاشی گردند

می‌زند قهقهه، «القارعه» بر خامی‌شان
خون دین می‌چکد از «دولت اسلامی»شان

بنویسید: تب ناخلفی‌ها ممنوع! / هدف آزاد شده، بی‌هدفی‌ها ممنوع! / در دل «عرش»، ورود سلفی‌ها ممنوع!

«عرش» یک روضه‌ی فاش است که داغ و گیراست
«عرش»… گفتیم که نام دگرِ سامرّاست

شرق، در فتنه‌ی اصحاب شمال افتاده‌ست / بر رخ غرب، از این حادثه خال افتاده‌ست / وا شده مشت و از این چفیه، عقال افتاده‌ست!

گویی از هرچه که زشتی‌ست، کفی هم کافی‌ست!
جهت خشم خدا، یک سلفی هم کافی‌ست!

تا «بهار عربی» روی علف باز کند / جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند / وای اگر دست کجی پا به «نجف» باز کند!

عاشق شیرخدا، وارث شمشیر خداست
سینه‌ی «سنی و شیعه» سپر شیر خداست

لختِ خونِ جگر ماست به روی لبشان / کوره‌ی دوزخیان، گوشه‌نشین تبشان / لهجه‌ی عبری و لحن عربی، مکتب‌شان

«نیل» را تا به «فرات»، آنچه که بود، آتش زد
شک مکن؟ ما همه را «مکر یهود» آتش زد

بی‌جگرها جگر حمزه به دندان گیرند / انتقام اُحُد و بدر ز طفلان گیرند / چه تقاص‌ ز لب قاری قرآن گیرند

بیشتر زان که از این قوم، بدی می‌جوشد
از زمین غیرت «حجربن عدی» می‌جوشد!

گره، انگار نه انگار به کار افتاده / سایه‌ی سرکش ما گردنِ دار افتاده / چشم بی‌غیرت اگر سمت «مزار» افتاده

صاعقه در نفسِ ابری خود کاشته‌ایم
به سر هر مژه‌ای یک قمه برداشته‌ایم

سنگ تکفیر به آئینه‌ی مذهب؟ هیهات! / ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟ هیهات! / دست خولی طرف معجر زینب؟ هیهات!

ما نمک خورده‌ی عشقیم، به زینب سوگند
پاسبانان دمشقیم، به زینب سوگند

داس تکفیر، گل از ریشه بچیند؟ هرگز! / کفر بر سینه‌ی توحید نشیند؟ هرگز! / مرتضی همسر خود کشته ببیند؟ هرگز!

پایتان گر طرف «کرب و بلا» باز شود
آخرین جنگ جهانیِ حق آغاز شود

خوش‌خیالی است مرامی که اجاقش کور است / مفتیِ نفتیِ این حرمله‌گان، مزدور است / قصه حنجره و تیرِ سه‌پر مشهور است

خار در چشم سعودی شده «بیداریِ ما»
باز کابوس یهودی شده «بیداریِ ما»

رگ «بیداریِ ما» شد شریانی که زدند / بشنوی (بر دُهُل «جنگ جهانی» که زدند) / پاسخ شیعه به هر زخم زبانی که زدند

بذر غیرت، سر خاک شهدا می‌کاریم
پاسخ شیعه همین است که: صاحب داریم

منبع:جنبش مصاف

s.a.e;541339 نوشت:
بذر غیرت، سر خاک شهدا می‌کاریم
پاسخ شیعه همین است که: صاحب داریم

این قسمت خیلی قشنگه

سلام عالی بود کلیپ تصویری این شعر خوانی رو ندارید

[=Times New Roman]سلام و عرض ادب
طاعات و عبادات قبول
[=Droid Arabic Naskh]در این فیلم ، بخشهایی از شعرخوانی احمد بابایی، حسین عباسپور و علیرضا قنبری که در خبر ساعت 14پخش شد را مشاهده می کنید.
[=Droid Arabic Naskh]دانلود
[=Droid Arabic Naskh]
التماس دعا
[=Droid Arabic Naskh]