جمع بندی آیا حكم ارتداد در زمان پیامبر یا امامان اجرا می شده ؟

تب‌های اولیه

46 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حكم ارتداد در زمان پیامبر یا امامان اجرا می شده ؟

ايا در زمان پيامبر صلی الله عليه و اله نيز موردی بوده که كسی سب ايشون يا يکی از مقدسات اسلام رو بكنه و حضرت حكم ارتداد برای اون صادر كنن‏?(و يا هر كدام از ائمه عليهم السلام‏)‏

کارشناس بحث : عماد

سلام
ارتداد یعنی چی؟؟؟!
میشه آیاتی که خداوند در قرآن این حق یا این اجازه رو به فقهای زمان داده که حکم ارتداد در صورت شرایط خاص صادر کنند رو بگید؟؟؟؟!

چرا خروج از دین ارتداد هست مگه خداوند به انسان اراده و تفکر نداده مگر این حق انسان نیست که بر اساس باورها یا شنیده ها یا حتی دیده ها بر اساس قدرت اراده و تفکر که خداوند به انسان داده(که این همون چیزیست که انسان را از دیگر جانداران جدا میکند) برای چیزی تصمیم بگیره چرا در این بحث دین اجبار هست چرا کسی این اجازه رو در دنیای کنونی از سوی اسلام داره که هرگونه اعتقادی که داره مجاز به ورود به دین اسلام هست حتی اگر پیش از این به خدا کفر میورزید اما این اجازه به یک مسلمان داده نمیشه که به باورهای اسلام تردید و تصمیم بگیره؟؟؟؟؟
شاید او به این نتیجه برسد که دین دیگری بهتر است درسته که او اشتباه میکند ولی بهرحال او تفکر کرده بر اساس اون قدرتی که خداوند به او داده حالا شاید قدرت منطقش طرف کمه نتونه درست درک کنه برای همین بره دین دیگری؟؟؟؟
چرا ما مسلمانان ادیان دیگر رابتمسخر میگیرم مثلا در نمایشنامه ای یک کاراکتر کشیش میزاریم و یک نمایشنامه اجرا میکنیم حتی ممکنه اون کاراکتر کاراکتر برتر طنز در اون نمایشنامه بشه اما انتظار نداریم کسی به ما چیزی بگه ولی خدا نکنه کسی چیزی از دین اسلام رو به تمسخر بگیره بیچارش میکنیم(بحث اهانت جداست کسی اهانت میکنه باید پدرشو درآورد) مثلا یجا نمایشنامه بزارن و کاراکتره طنزش یک عالم دینی باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه این اتفاق بیفته اون فرد مرتد اعلام میشه....!

(راستی احتمالا با متن بالا به من شک کنیم:Cheshmak: من مسلمان و شیعه هستم :hamdel:)

javad13;273083 نوشت:
سلام
ارتداد یعنی چی؟؟؟!
میشه آیاتی که خداوند در قرآن این حق یا این اجازه رو به فقهای زمان داده که حکم ارتداد در صورت شرایط خاص صادر کنند رو بگید؟؟؟؟!

چرا خروج از دین ارتداد هست مگه خداوند به انسان اراده و تفکر نداده مگر این حق انسان نیست که بر اساس باورها یا شنیده ها یا حتی دیده ها بر اساس قدرت اراده و تفکر که خداوند به انسان داده(که این همون چیزیست که انسان را از دیگر جانداران جدا میکند) برای چیزی تصمیم بگیره چرا در این بحث دین اجبار هست چرا کسی این اجازه رو در دنیای کنونی از سوی اسلام داره که هرگونه اعتقادی که داره مجاز به ورود به دین اسلام هست حتی اگر پیش از این به خدا کفر میورزید اما این اجازه به یک مسلمان داده نمیشه که به باورهای اسلام تردید و تصمیم بگیره؟؟؟؟؟
شاید او به این نتیجه برسد که دین دیگری بهتر است درسته که او اشتباه میکند ولی بهرحال او تفکر کرده بر اساس اون قدرتی که خداوند به او داده حالا شاید قدرت منطقش طرف کمه نتونه درست درک کنه برای همین بره دین دیگری؟؟؟؟
چرا ما مسلمانان ادیان دیگر رابتمسخر میگیرم مثلا در نمایشنامه ای یک کاراکتر کشیش میزاریم و یک نمایشنامه اجرا میکنیم حتی ممکنه اون کاراکتر کاراکتر برتر طنز در اون نمایشنامه بشه اما انتظار نداریم کسی به ما چیزی بگه ولی خدا نکنه کسی چیزی از دین اسلام رو به تمسخر بگیره بیچارش میکنیم(بحث اهانت جداست کسی اهانت میکنه باید پدرشو درآورد) مثلا یجا نمایشنامه بزارن و کاراکتره طنزش یک عالم دینی باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه این اتفاق بیفته اون فرد مرتد اعلام میشه....!

(راستی احتمالا با متن بالا به من شک کنیم:Cheshmak: من مسلمان و شیعه هستم :hamdel:)


با سلام و درود بر شما
بحث ارتداد و احكام آن از جمله مباحثي است كه بسيار روي آن در اين انجمن صحبت شده است براي راهنمايي و مطالعه لطفا به تايپيكهاي زير مراجعه فرمائيد

http://www.askdin.com/thread1422.html

http://www.askdin.com/thread864.html

http://www.askdin.com/thread6295.html

با تشكر

سلام علیکم
سوال شما شمامل دو قسمت می شود ارتداد و ناسزاگویی به پیامبر صلی الله علیه واله وسلم باید بین این دو تفکیک قائل شد
اول ارتداد : درباره عبدالله بن ابی سرح آمده که وی کاتب وحی بوده ،وی بعدا مرتد شده وبه مکه فرار می کند در فتح مکه پیامبر صلی الله علیه واله وسلم وقتی فرمان عفو عمومی صادر می کنند بعضی افراد را از این عفو عمومی استثنا می کنند از جمله عبدالله بن ابی سرح که مرتد شده بود ، پیامبر صلی الله علیه واله وسلم خون وی را هدر اعلام می کنند
عبد اللّه بن سعد بن ابی سرح فرار کرد،و چون برادر رضاعی عثمان بن عفان بود بوی‌ پناهنده شد و عثمان او را حضور رسول اکرم آورد و از وی شفاعت کرد.حضرت مدتی سکوت‌ فرمود و معلوم بود از این شفاعت ناراضی است و میل دارد عبد اللّه کشته شود ولی از طرفی‌ وساطت عثمان او را دچار محظور کرده بود.ناچار پس از مدتی سکوت فرمود«نعم»، یعنی پایمردی عثمان را پذیرفت.عبد اللّه فی المجلس مجددا اسلام آورد و در مصاحبت عثمان‌ از مجلس پیغمبر خارج شد.(1)
این داستان نشانگر این است که خون مرتد هدر است ، اینکه چه مرتدی خونش هدر است با کارشناسان فقه است و اینکه چرا خون مرتد هدر است با کارشناسان کلام است که تاپیکهای مختلفی در همین سایت به این شبهه ها جواب می دهد

1. نشریه: زبان و ادبیات . یغما . دی 1351ش 292صفحه 2 از 606تا 607:و سنن أبي داود - كتاب الحدود - باب الحكم فيمن إرتد روایات 28

دوم : ساب النبی
ابن اثیر روایتی را نقل می کند که شخصی بنام عمیر بن امیه خواهر خود عصماء را بدلیل هجو پیامبرصلی الله علیه واله وسلم به قتل می رساند و پیامبر صلی الله علیه واله وسلم از وی می پرسند آیا خواهرت را کشتی وی گفت بله، پیامبر صلی الله علیه واله وسلم پرسیدند : چرا ، وی جواب داد برای آنکه ای پیامبر شما را اذیت می کرد
ابن اثیر عزالدین اسد الغابه فی المعرفه الصحابه دارالشعب ج 4ص 285

[="Olive"]

عماد;273385 نوشت:
دوم : ساب النبی ابن اثیر روایتی را نقل می کند که شخصی بنام عمیر بن امیه خواهر خود عصماء را بدلیل هجو پیامبرصلی الله علیه واله وسلم به قتل می رساند و پیامبر صلی الله علیه واله وسلم از وی می پرسند آیا خواهرت را کشتی وی گفت بله، پیامبر صلی الله علیه واله وسلم پرسیدند : چرا ، وی جواب داد برای آنکه ای پیامبر شما را اذیت می کرد ابن اثیر عزالدین اسد الغابه فی المعرفه الصحابه دارالشعب ج 4ص

ایا عصما از مسلمانان بود؟[/]

hoorshid;274028 نوشت:
ایا عصما از مسلمانان بود؟

خیر اسماء از مشرکان بود که علیه اسلام فعالیت می کرد و به پیامبر ناسزا می گفت وایشان را هجو می کرد و می آزرد و با سرودن اشعار خود مشرکان را علیه اسلام به می شوراند (1)
البته موضوع قتل وی به دستور پیامبر صلی الله علیه واله وسلم نبوده است
1.انساب الشراف - بلاذری -ج1ص 249

عماد;273263 نوشت:
اول ارتداد : درباره عبدالله بن ابی سرح آمده که وی کاتب وحی بوده ،وی بعدا مرتد شده وبه مکه فرار می کند در فتح مکه پیامبر صلی الله علیه واله وسلم وقتی فرمان عفو عمومی صادر می کنند بعضی افراد را از این عفو عمومی استثنا می کنند از جمله عبدالله بن ابی سرح که مرتد شده بود ، پیامبر صلی الله علیه واله وسلم خون وی را هدر اعلام می کنند
عبد اللّه بن سعد بن ابی سرح فرار کرد،و چون برادر رضاعی عثمان بن عفان بود بوی‌ پناهنده شد و عثمان او را حضور رسول اکرم آورد و از وی شفاعت کرد.حضرت مدتی سکوت‌ فرمود و معلوم بود از این شفاعت ناراضی است و میل دارد عبد اللّه کشته شود ولی از طرفی‌ وساطت عثمان او را دچار محظور کرده بود.ناچار پس از مدتی سکوت فرمود«نعم»، یعنی پایمردی عثمان را پذیرفت.عبد اللّه فی المجلس مجددا اسلام آورد و در مصاحبت عثمان‌ از مجلس پیغمبر خارج شد.


با عرض سلام و ادب

در این جا در انتها حکم مرتد که اعدام بود اجرا نشد آیا موارد دیگری وجود دارد که حکم مرتد اجرا شده باشد؟ در زمان پیامبر؟
و آیا در زمان ائمه کسی به عنوان مرتد توسط ائمه معرفی شد؟

قتل کعب ابن الاشرف یهودی هم به خاطر سب نبی بود و هم خیانت ! درسته یا در اشتباهم؟

hoorshid;272998 نوشت:
ايا در زمان پيامبر صلی الله عليه و اله نيز موردی بوده که كسی سب ايشون يا يکی از مقدسات اسلام رو بكنه و حضرت حكم ارتداد برای اون صادر كنن‏?(و يا هر كدام از ائمه عليهم السلام‏)‏


با سلام وقدر دانی از اینکه در صدد شناخت پیشنه احکام دینی هستید . در باره پرسش تان
در ابتدا باید گفت : گرچه در قرآن کریم به طور صریح در باره حکم اعدام مرتد چیزی نیامده است. ولی حکم این مساله در روایات به تفصیل بیان شده مثلا در روایتی آمده عمار ساباطي می گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: هركس از مسلمانان از اسلام برگردد(مرتد شود) و پيامبري حضرت محمد(ص) را انكار كند و به او نسبت دروغ دهد، براي هركسي كه مي‌شنود خون او مباح است و زنش براي هميشه از او جدا مي‌شود و مالش بين ورثه تقسيم مي‌شود و زنش عده وفات مي‌گيرد.(1) روایات این مسله در منابع ذیل بیان شده. (2)
پس در مجموع باید گفت: حكم مرتد فطري قتل است وحكم مرتد ملي ابتداء توبه ودر صورت نپذيرفتن توبه قتل است. (3)
اما در مورد وقوع عملی ارتداد و اجرای حکم آن بايد گفت: موارد متعددي در زمان پيامبر و ائمه عليهم السلام مشاهده شده كه حكم اعدام براي برخی افراد که به مرتد مشهورند اجرا شده است، هرچند ممکن است در نگاه دقیق فقهی در مرتد بودن برخی ازاین افراد تردیدهایی وجود داشته باشد و حکم قتل ایشان جنبه های دیگری داشته باشد.
به عنوان مثال در فتح مكه پيامبر از خونريزي خودداري كردند، اما در عين حال كساني را نام برد و مسلمانان را امر فرمود كه هر يك از آنان را هر كجا بيابند بكشند. اين افراد عبارتند از:
1-عبدالله بن سعد ابي سرح، كه قبلا اسلام آورد و سپس مرتد و مشرك شده و نزد قريش بازگشت. بعد از فتح مكه عثمان بن عفّان (خليفه سوم) كه برادر رضاعي اش بود ، او را پنهان كرد و پس از آن كه آرامش برقرار شد، او را نزد رسول خدا آورد و امان خواست. پيامبر خاموش ماند تا شايد كسي از مسلمانان او را گردن بزند.
2-عبدالله بن خطل ادرمي كه قبلا اسلام آورده بود ،مرتد شد و به مكه گريخت . در فتح مكه او را در حالي كه پرده كعبه را گرفته بود، آوردند و كشتند.
3-قيس بن صبابه ليثي كه وارد مدينه شد و اسلام آورد و سپس مرتد شد و گريخت و در روز فتح مكه كشته شد.(4) موفق باشید .
پی نوشت ها:
1. حر عاملی وسائل الشيعه،نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت 1412ق، ج 28، ص 324.
2. کلینی فروع كافي، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران 1388 ق، ج 7، ص 257.صدوق من لايحضره الفقيه، نشر جامعه مدرسین قم، بی تا، ج 3، ص 152، روايت 3552.
3. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، تفسير موضوعي قرآن، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1377، ج 1، ص207.
4. آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاهي، 1359، ص564 .

مگر کسی که به این یقین رسیده که اسلام اون چیزی نیست که ایده آل اون هستش و اصلا منطق فردی بر این اساس هستش که دین اسلام رو دیگه نمیخواد قبول داشته باشه چرا باید اعدام بشه؟ اصلا خود حکم ارتداد بزرگترین دلیل برای باطل بودن دین اسلام هستش و دلیل تنفر خیلی از ایرانیان و نسل جدید و نسل جوان از اسلام همین حکم ارتداد هستش

عماد;273385 نوشت:
دوم : ساب النبی
ابن اثیر روایتی را نقل می کند که شخصی بنام عمیر بن امیه خواهر خود عصماء را بدلیل هجو پیامبرصلی الله علیه واله وسلم به قتل می رساند و پیامبر صلی الله علیه واله وسلم از وی می پرسند آیا خواهرت را کشتی وی گفت بله، پیامبر صلی الله علیه واله وسلم پرسیدند : چرا ، وی جواب داد برای آنکه ای پیامبر شما را اذیت می کرد
ابن اثیر عزالدین اسد الغابه فی المعرفه الصحابه دارالشعب ج 4ص 285

این روایت نمی تواند درست باشد
به چند دلیل
اولا پیامبر به کسانی که به او رو در رو ناسزا می گفتند حکم قتل نمی داد چه برسه پشت سرش
دوما یک چنین روایات غلطی بهانه دست هر کسی میده که دیگران و بکشد
و پیامبر حکیم تر از ان است که در مقابل این مسایل ساکت بماند

saeedsaeedi1;368744 نوشت:
مگر کسی که به این یقین رسیده که اسلام اون چیزی نیست که ایده آل اون هستش و اصلا منطق فردی بر این اساس هستش که دین اسلام رو دیگه نمیخواد قبول داشته باشه چرا باید اعدام بشه؟ اصلا خود حکم ارتداد بزرگترین دلیل برای باطل بودن دین اسلام هستش و دلیل تنفر خیلی از ایرانیان و نسل جدید و نسل جوان از اسلام همین حکم ارتداد هستش

حکم ارتداد در قران نیست بلکه در قران داریم لا اکرا فی الدین
و روایات این حکم و بیان می کنند
به روایات هم نمی شود اعتماد کرد
چون معلوم نیست تحت چه شرایطی پیامبر حکم قتل کسی رو داده

سلام
این آیه ای که ذکر فرموده اید ربطی به حکم ارتداد ندارد بلکه شاید بتوان از آن برای آزادی انتخاب دین استفاده کرد
اما آیه ارتداد اینجا روشن است :

[سوره البقرة (2): آيات 217 تا 218]
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (217) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (218)
ترجمه:
217- از تو، درباره جنگ كردن در ماه حرام، سؤال مى ‏كنند، بگو:" جنگ در آن، (گناهى) بزرگ است، ولى جلوگيرى از راه خدا (و گرايش مردم به آيين حق) و كفر ورزيدن نسبت به او و هتك احترام مسجد الحرام، و اخراج ساكنان آن، نزد خداوند مهم‏تر از آن است، و ايجاد فتنه، (و محيط نامساعد، كه مردم را به كفر، تشويق و از ايمان باز مى‏ دارد) حتى از قتل بالاتر است. و مشركان، پيوسته با شما مى ‏جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند، ولى كسى كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مى‏رود، و آنان اهل دوزخند، و هميشه در آن خواهند بود.
218- كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه هجرت كرده و در راه خدا جهاد نموده‏اند، آنها اميد به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است

والله الموفق

حامد;368834 نوشت:
سلام
این آیه ای که ذکر فرموده اید ربطی به حکم ارتداد ندارد بلکه شاید بتوان از آن برای آزادی انتخاب دین استفاده کرد
اما آیه ارتداد اینجا روشن است :

[سوره البقرة (2): آيات 217 تا 218]
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (217) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (218)
ترجمه:
217- از تو، درباره جنگ كردن در ماه حرام، سؤال مى ‏كنند، بگو:" جنگ در آن، (گناهى) بزرگ است، ولى جلوگيرى از راه خدا (و گرايش مردم به آيين حق) و كفر ورزيدن نسبت به او و هتك احترام مسجد الحرام، و اخراج ساكنان آن، نزد خداوند مهم‏تر از آن است، و ايجاد فتنه، (و محيط نامساعد، كه مردم را به كفر، تشويق و از ايمان باز مى‏ دارد) حتى از قتل بالاتر است. و مشركان، پيوسته با شما مى ‏جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند، ولى كسى كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مى‏رود، و آنان اهل دوزخند، و هميشه در آن خواهند بود.
218- كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه هجرت كرده و در راه خدا جهاد نموده‏اند، آنها اميد به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است

والله الموفق

خوب در این ایه عذاب اخروی وعده داده و حکم قتل نداده

بی نظیر;368840 نوشت:
خوب در این ایه عذاب اخروی وعده داده و حکم قتل نداده

سلام

بنده هم نگفتم حکم ارتداد بلکه گفتم آیه ارتداد

والله الموفق

حامد;368843 نوشت:
سلام

بنده هم نگفتم حکم ارتداد بلکه گفتم آیه ارتداد

والله الموفق

سلام

ممنون ازدقت و نکته سنجیتون

نظر شما درباره حکم ارتداد چیست ؟

بی نظیر;368847 نوشت:
سلام

ممنون ازدقت و نکته سنجیتون

نظر شما درباره حکم ارتداد چیست ؟


سلام
در این اموری که مربوط به اداره شوون جامعه اسلامی است از نظر بنده ملاک نظر ولی امر زمان است
والله الموفق

سلام

سوال قبلی من جواب داده نشد اما یک سوال دیگه دارم اگر کسی مرتد فطری باشد ظاهرا توبه اش قبول نمی شود و کشت می شود آیا این خلاف قرآن نیست؟
كَيْفَ يَهْدِي اللهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظّالِمينَ أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النّاسِ أَجْمَعينَ خالِدينَ فيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ إِلَّا الَّذينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذالِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحيمٌ.


حامد;368849 نوشت:
در این اموری که مربوط به اداره شوون جامعه اسلامی است از نظر بنده ملاک نظر ولی امر زمان است

سلام
نظر بنده هم همین است اما ارتداد تعزیر نیست که بگوییم التعزیر بما یراه الحاکم
ارتداد حد دارد و در کتب روایی بابی به عنوان باب حد مرتد آورده شده.

بی نظیر;368819 نوشت:
و روایات این حکم و بیان می کنند
به روایات هم نمی شود اعتماد کرد

سلام
این سخن شما خیلی جالب بود!! به روایات نمی شود اعتماد کرد!!! چه کسی این سخن را گفته؟
و الله الهادی

ask;368855 نوشت:
سلام
نظر بنده هم همین است اما ارتداد تعزیر نیست که بگوییم التعزیر بما یراه الحاکم
ارتداد حد دارد و در کتب روایی بابی به عنوان باب حد مرتد آورده شده.

سلام
تمام احکام اجتماعی در تحت نظر ولایت قرار می گیرد و تنها با نظر اوست که کم و کیف بلکه اجرا و عدم اجرا تعیین می گردد
لذا در این خصوص بحث عمومی در غیر مجامع خاص علمی را مفید نمی دانم
والله الموفق

حامد;368874 نوشت:
تمام احکام اجتماعی در تحت نظر ولایت قرار می گیرد و تنها با نظر اوست که کم و کیف بلکه اجرا و عدم اجرا تعیین می گردد

سلام
بله در این شکی نیست امام معصوم می تواند نماز صبح دو رکعتی را دو رکعت دیگر به آن اضافه کند اما بحث ما این است که حکم ارتداد الان چگونه است نه اینکه امام می تواند آن را تغییر دهد.
اما اکنون که زمان غیبت است کسی نمی تواند حکم ثابت الهی را تغییر دهد و حاکم یا ولی فقیه در مقامی نیست که حدود الهی را تغییر دهد. البته خود این بحث یعنی اجرای حدود در زمان غیبت بحث دیگری است که در موضوع تاپیک نمی گنجد که اصلا بعضی اجرای حدود در زمان غیبت معصوم را صحیح نمی دانند.

حامد;368874 نوشت:
لذا در این خصوص بحث عمومی در غیر مجامع خاص علمی را مفید نمی دانم

بله بحث تخصصی در مجامع خاص علمی اما اینجا بحث خاص علمی نشده و فقط شبهاتی است که در ذهن جوانان وجود دارد.
و الحمد لله رب العالمین

[="DarkSlateBlue"]

ask;369021 نوشت:
در این شکی نیست امام معصوم می تواند نماز صبح دو رکعتی را دو رکعت دیگر به آن اضافه کند

کجا معصوم میتواند نماز دورکعتی را چهار رکعت کند؟ این دیگه چه حرف عجیبیه که میزنید؟ همین حرفها رو میزنید که وهابیون و دشمنان رو بر علیه ائمه شیر میکنید ... معصوم همچین اختیاری ندارد برادر من! حکم خدا را که پیامبرش هم نمیتواند تغییر دهد! از ائمه جلو نزنیم![/]

asad;369027 نوشت:
کجا معصوم میتواند نماز دورکعتی را چهار رکعت کند؟ این دیگه چه حرف عجیبیه که میزنید؟ همین حرفها رو میزنید که وهابیون و دشمنان رو بر علیه ائمه شیر میکنید ... معصوم همچین اختیاری ندارد برادر من! حکم خدا را که پیامبرش هم نمیتواند تغییر دهد! از ائمه جلو نزنیم!

سلام
اگر با عقاید اهل سنت آشنایی ندارید تحقیقی درباره نماز های فرض و سنت انجام دهید!
نماز سنت (نماز هایی که پیامبر به نماز های واجب الهی اضافه کرده اند) پس اهل سنت هم قبول دارند پیامبر نمازی را واجب قرار داد در حالی که خدا واجب نکرده بود!

اما اعتقاد شیعه:
خوب است که بدانید اصلا خداوند نماز ظهر و عصر را دو رکعت واجب کرده بود و رسول الله دو رکعت دیگر به آن اضافه کرد:

مرحوم كليني از امام باقر عليه السلام نقل كرده: خداوند ده ركعت نماز واجب كرد، و كار را به رسولش تفويض فرمود آن حضرت نيز هفت ركعت بر نمازها افزود.

و نيز كليني از امام صادق عليه السلام نقل مي كند: ثم ان الله عز و جل فرض الصلوة الركعتين؛ ركعتين عشر ركعات فأضاف رسول الله صلي الله عليه و آله الي الركعتين، ركعتين و الي المغرب ركعة فصارت عديل الفريضة لايجوز تركهن الافي سفر و أفرد الركعة في المغرب فتركها قائمه في السفر و الحضر فاجاز الله عزوجل له ذلك كله... [9] .
و در همين حديث امام صادق عليه السلام فرموده: رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم: نوافل را سي و چهار ركعت، دو برابر نمازهاي يوميه سنت نهاد، خداوند از وي قبول كرد، فريضه و نافله جمعا پنجاه ويك ركعت گرديد كه دو ركعت بعد از عشاء نشسته خوانده مي شود و يك ركعت محسوب است.

برای اطلاع بیشتر می توانید به این لینک رجوع کنید:
http://zaerin.ir/default.php?read=mgl&id=481

چون شیعه معتقد است که تمام اختیارات نبی به امامان رسیده پس امام هم می تواند در تمام احکام الهی تصرف کند و آن ها را تغییر دهد! دقت کنید که امکان به معنای وقوع نیست!
پس اگر امام بگوید نماز صبح چهار رکعت بخوان بر ما واجب است که این کار را انجام دهیم همانطور که پیامبر نماز ظهر دو رکعتی را گفت چهار رکعت بخوانید مسلمانان اطاعت کردند!

و الله الهادی

[="DarkSlateBlue"]

ask;369031 نوشت:
اما اعتقاد شیعه:
خوب است که بدانید اصلا خداوند نماز ظهر و عصر را دو رکعت واجب کرده بود و رسول الله دو رکعت دیگر به آن اضافه کرد:

مرحوم كليني از امام باقر عليه السلام نقل كرده: خداوند ده ركعت نماز واجب كرد، و كار را به رسولش تفويض فرمود آن حضرت نيز هفت ركعت بر نمازها افزود

من نمیدونم این روایات چقدر معتبر هست اما فرض رو براین میذارم که واقعا معتبر و صحیح باشه و جوابت رو میدم!
نمیخوام روی این موضوع زیاد بحث کنم چون ربطی به تاپیک نداره اما برادر من از متن روایت هم کاملا مشخصه که پیامبر امر خدا رو تغییر نداده و نمیتونه هم اینکارو بکنه...اصلا با عقل هم جور در نمیاد که دینی که خدا وضع کرده و قوانینی که خدا برای مردم درست کرده رو شخصی غیر از خدا تغییر بده!
هرچه پیامبر انجام داده امر خدا بوده!
مثل این میمونه که معلمی برای بها دادن به یکی از دانش آموزانش بگوید از اینجا به بعد درس رو فلانی که درسش قویه براتون درس میده!
آیا این یعنی اینکه دانش آموز بالا درسی غیر از گفته های معلم میخواهد آموزش دهد؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا پیامبر میتواند ده رکعتی که خدا واجب کرده را پنج رکعت کند؟؟؟؟؟؟
غیر ممکن است![/]

ask;368859 نوشت:
سلام
این سخن شما خیلی جالب بود!! به روایات نمی شود اعتماد کرد!!! چه کسی این سخن را گفته؟
و الله الهادی

چون ما به قران اعتماد می کنیم چون خدا حفاظت از اونو وعده داده

اما برای روایت همچنین چیزی نداریم

وجود این همه روایات ضعیف در میان روایات که خود روحانیون اسم روایت ضعیف روش می زارن
و وجود افراد زیادی در تاریخ که شغلشان فقط ساختن روایت جعلی بوده
نبودن امکانات ضبط و نگهداری از احادیث
اتکا به حافظه افراد در ط.ول چندین نسل برای کسب یک روایت یا حدیث
برداشتهای مختلف افراد از بیان یک روایت و نقل ان
شرایط مکانی و زمانی روایت گفته شده که اغلب لحاظ نمی شود
....
این دلایل کافی به نظر می رسد که نتوان به حدیث اعتماد کرد

به عنوان مثال
برای واقعه غدیر که هزاران نفر شاهد اون بودند و یک واقعیت مسلم تاریخی است
وجود روایات مختلف حاکی از صحت مواردی هست که در بالا اشاره کردم

حامد;368834 نوشت:
[سوره البقرة (2): آيات 217 تا 218]
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (217) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (218)
ترجمه:
217- از تو، درباره جنگ كردن در ماه حرام، سؤال مى ‏كنند، بگو:" جنگ در آن، (گناهى) بزرگ است، ولى جلوگيرى از راه خدا (و گرايش مردم به آيين حق) و كفر ورزيدن نسبت به او و هتك احترام مسجد الحرام، و اخراج ساكنان آن، نزد خداوند مهم‏تر از آن است، و ايجاد فتنه، (و محيط نامساعد، كه مردم را به كفر، تشويق و از ايمان باز مى‏ دارد) حتى از قتل بالاتر است. و مشركان، پيوسته با شما مى ‏جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند، ولى كسى كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مى‏رود، و آنان اهل دوزخند، و هميشه در آن خواهند بود.
218- كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه هجرت كرده و در راه خدا جهاد نموده‏اند، آنها اميد به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است

والله الموفق

سلام

با توجه به ایه ارتداد مطلبی به ذهنم رسید که فکر کردذم بیانش کنم

طبق این ایه کسی که به اسلام ایمان بیاورد سپس از ایینش برگردد می توان مرتد دانست
می دانیم که ایمان اوردن جدای از داشتن دین ارثی هست
بیشتر مردم دینشان ارثی است و ایمان نیاوردهاند
پس نمی توان کسی را که بطور ارثی مسلمان هست بعد تغییر دین می دهد مرتد دانست

طبق ایه گفته است کسی که از دینش برگردد و در حال کفر بمیرد یعنی کسی که هنوز دین جدیدی
اختیار نکرده شامل عذاب الهی می شود
پس اگر کسی از دینش برگردد و دین جدیدی الهی انتخاب کند دیگر مرتد نیست

asad;369034 نوشت:
از متن روایت هم کاملا مشخصه که پیامبر امر خدا رو تغییر نداده و نمیتونه هم اینکارو بکنه...اصلا با عقل هم جور در نمیاد که دینی که خدا وضع کرده و قوانینی که خدا برای مردم درست کرده رو شخصی غیر از خدا تغییر بده!

سلام
من هم نگفتم امر الهی را تغییر داده بلکه گفتم نماز ظهر 2 رکعت بود و 2 رکعت دیگر پیامبر به آن اضافه کرد!
مثلا حضرت علی در زمان خلافتش حکم زکات را تغییر داد و از اسب نیز زکات گرفت در حالی که اسب زکات ندارد!

اما گفتید دینی که خدا وضع کرده را عاقلانه نیست پیامبر تغییر دهد! باید به شما بگویم خداوند امر دین را به پیامبر و ائمه واگذار کرده می توانید بابُ التَّفْوِيضِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِلَى الْأَئِمَّةِ ع فِي أَمْرِ الدِّين‏
که باب تفویض امور دینی به پیامبر و ائمه است را در کتاب کافی مراجعه کنید و نگاه کنید!

asad;369034 نوشت:
هرچه پیامبر انجام داده امر خدا بوده!

پیامبر تیر هم می انداخته کار خدا بوده وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللهَ رَمى

خداوند می فرماید ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ هر آنچه که پیامبر به شما داد بگیرید و اطاعت کنید

حالا شما نگفتی مشکل این چیست که اگر پیامبر نماز ظهر 2 رکعتی را چهار رکعت کند اشکالی ندارد اما اگر امام این کار را انجام دهد خلاف عقل(!) است!

بی نظیر;369068 نوشت:
چون ما به قران اعتماد می کنیم چون خدا حفاظت از اونو وعده داده

سلام
بله قرآن هم می گوید ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ هر آنچه که پیامبر به شما داد بگیرید و اطاعت کنید و یا أَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ که باید به سخنان که همان احادیث است توجه کرد

بی نظیر;369068 نوشت:
وجود این همه روایات ضعیف در میان روایات که خود روحانیون اسم روایت ضعیف روش می زارن
و وجود افراد زیادی در تاریخ که شغلشان فقط ساختن روایت جعلی بوده
نبودن امکانات ضبط و نگهداری از احادیث
اتکا به حافظه افراد در ط.ول چندین نسل برای کسب یک روایت یا حدیث
برداشتهای مختلف افراد از بیان یک روایت و نقل ان
شرایط مکانی و زمانی روایت گفته شده که اغلب لحاظ نمی شود
....
این دلایل کافی به نظر می رسد که نتوان به حدیث اعتماد کرد

به حدیث ضعیف اعتماد نمی شود کرد و علمی وجود دارد که به بررسی احادیث پرداخته می شود و احادیث ضعیف از صحیح جدا می شود

بی نظیر;369068 نوشت:
به عنوان مثال
برای واقعه غدیر که هزاران نفر شاهد اون بودند و یک واقعیت مسلم تاریخی است

خوب این چه ربطی به این دارد که به احادیث نمی شود اعتماد کرد؟
اتفاقا این دلیل آن است که باید از احادیث استفاده کرد چون اگر به این حدیث عمل نشود گمراه می شویم در حالی که در قرآن درباره امام علی آیه ای وجود ندارد که به صراحت اسم ایشان را به عنوان جانشین بیان کند!

بی نظیر;369068 نوشت:
وجود روایات مختلف حاکی از صحت مواردی هست که در بالا اشاره کردم

اگر منظورتان روایات متعارض است که راه بررسی آن ها و شناخت حدیث صحیح وجود دارد

بی نظیر;369148 نوشت:
طبق این ایه کسی که به اسلام ایمان بیاورد سپس از ایینش برگردد می توان مرتد دانست

سلام
من در آیه لفظ ایمان بیاورد را ندیدم!
وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ...

کسی که از دینش بر گردد....

بی نظیر;369148 نوشت:
پس نمی توان کسی را که بطور ارثی مسلمان هست بعد تغییر دین می دهد مرتد دانست

کسی که پدر و مادر او مسلمان هستند و در این خانواده متولد می شود و تربیت می یابد و پس از بلوغ ، دین اسلام را می پذیرد و بعد ، از اسلام خارج می شود را مرتد فطری می گویند.

حکم این شخص در اسلام اعدام است

بی نظیر;369148 نوشت:
پس اگر کسی از دینش برگردد و دین جدیدی الهی انتخاب کند دیگر مرتد نیست

کسی که از دین اسلام بر گردد . دینی نداشته باشد کافر است! و دینش کفر است!

ask;368855 نوشت:
نظر بنده هم همین است اما ارتداد تعزیر نیست که بگوییم التعزیر بما یراه الحاکم
ارتداد حد دارد و در کتب روایی بابی به عنوان باب حد مرتد آورده شده.

با سلام و احترام.

بر اساس مقاله ای که در اینجا منتشر شده است از بررسی روایات و جواز وساطت دیگران در اجرای حکم از سوی پیامبر (ص) استنباط می شود که جنبه تعزیری این حکم بر احتمال حدی بودن آن برتری دارد چرا که حاکم شرع به تناسب شدت و ضعف جرم و بر اساس شرایط جامعه آن را تعیین می کند.

همچنین بر اساس این تحقیق، محاربه و عناد علنی یکی از شرایط اجرای حکم قتل بوده و آنچنان که از بررسی روایات نبوی به دست می آید موردی که پیامبر (ص) مرتدی را به صرف ارتداد مهدورالدم اعلام کرده و دستور به قتل او صادر کرده باشند وجود ندارد و در تمام مصادیق مورد بررسی اذیت و آزار مؤمنین نیز به ارتداد شخص ضمیمه شده است.

موفق باشید.:Gol:

ask;369219 نوشت:
سلام
من در آیه لفظ ایمان بیاورد را ندیدم!
وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ...

کسی که از دینش بر گردد....

سلام
چون تمام کسانی که در زمان حضرت بودند دین ارثی نداشتند
همچنین که کلمه اسلام دیده نمی شود
پس شاید منظور حضرت هر دینی باشد نه فقط اسلام

ask;369219 نوشت:
کسی که پدر و مادر او مسلمان هستند و در این خانواده متولد می شود و تربیت می یابد و پس از بلوغ ، دین اسلام را می پذیرد و بعد ، از اسلام خارج می شود را مرتد فطری می گویند.

بیشتر این پذیرفتن ارثی است نه با تحقیق
شما بدور و برخودتون نگاه کنید

ask;369219 نوشت:
حکم این شخص در اسلام اعدام است

این برداشت شخص شماست و بعضی دیگر

ask;369219 نوشت:
کسی که از دین اسلام بر گردد . دینی نداشته باشد کافر است! و دینش کفر است!

وهمچنین این

بی نظیر;369462 نوشت:
این برداشت شخص شماست و بعضی دیگر

سلام
متن قرآن و روایات است و این حرف هایی که شما می زنی برداشت شخصی است

إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الضّالُّونَ
كسانى كه پس از ايمان آوردن، كافر شدند و سپس بر كفر (خود) افزودند، هيچ گاه توبه آنان، پذيرفته نمى شود; و آنها گمراهان (واقعى)اند.

که این بیان گر مرتدی است که کافر شده و هر گز دینش قبول نمی شود و فرقی بین اینکه دین ارثی باشد یا از روی نحقیق ندارد

الكافي ، ج‏6، ص: 174

وَ عَنْهُ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْمُرْتَدِّ فَقَالَ مَنْ رَغِبَ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص بَعْدَ إِسْلَامِهِ فَلَا تَوْبَةَ لَهُ وَ قَدْ وَجَبَ قَتْلُهُ‏ وَ بَانَتْ مِنْهُ امْرَأَتُهُ وَ يُقْسَمُ مَا تَرَكَ عَلَى وُلْدِهِ.

از ابو جعفر باقر (ع) پرسيدم: تكليف مردمان مرتد كه از دين و مذهب خارج مى‏شوند چه خواهد بود؟ ابو جعفر گفت: هركس از دين اسلام اعراض كند و به احكام محمدى كافر شود، با آنكه در دين اسلام پرورش يافته باشد، ديگر توبه او پذيرفته نمى‏شود، بايد او را بكشند.

ask;369607 نوشت:
سلام
متن قرآن و روایات است و این حرف هایی که شما می زنی برداشت شخصی است

إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الضّالُّونَ
كسانى كه پس از ايمان آوردن، كافر شدند و سپس بر كفر (خود) افزودند، هيچ گاه توبه آنان، پذيرفته نمى شود; و آنها گمراهان (واقعى)اند.

سلام

بزرگوار رنگی کردم تا اگه مشکل تشخیص دارین خوب ببینین

ایمان اوردن

را می بینید ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ask;369607 نوشت:
که این بیان گر مرتدی است که کافر شده و هر گز دینش قبول نمی شود و فرقی بین اینکه دین ارثی باشد یا از روی نحقیق ندارد

پس فرقی بین ایمان اوردن و دین ارثی نیست !!!!!!!!!!!!!!
نمی دونم والا چی بگم ؟ وقتی می گین ماست سفید نیست دیگه نمیشه چیزی گفت

موفق باشید

بی نظیر;369655 نوشت:
بزرگوار رنگی کردم تا اگه مشکل تشخیص دارین خوب ببینین

سلام
قرآن می فرماید يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

پس طبق استدلال شما کسانی که مسلمان هستند نباید روزه بگیرند چون خطالب به مومنین است نه مسلمانان!!!!

این مغلطه استدلال شما است که با بازی با کلمات انجام می دهید

در ضمن تفسیر قرآن را شما متوجه نمی شوید و باید از روایات فهمید

و در ورایات همان چیزی است که بنده عرض کردم.

بی نظیر;369655 نوشت:
پس فرقی بین ایمان اوردن و دین ارثی نیست !!!!!!!!!!!!!!

خیر هیچ فرقی در حکم ندارد

ask;370015 نوشت:
سلام
قرآن می فرماید يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

پس طبق استدلال شما کسانی که مسلمان هستند نباید روزه بگیرند چون خطالب به مومنین است نه مسلمانان!!!!

سلام

بله اینجا هم فرموده ای کسانی که ایمان اورده اید و شامل همه نمی شود البته نه اینکه روزه نباید بگیرند
البته مواردی مثل روزه و نماز و عبادات با حکمی مثل مرتد خواندن کسی زمین تا اسمون فرق داره
در اینجا نباید اینقدر دقت کنیم چون روزه گرفتن و نماز خواندن نه تنها ضرری و ظلمی به کسی نیست
که حتی به سود شخص است
اما در کمی مثل مرتدکه تعدی به جان شخص است این مساله خیلی مهم است
چون کشتن یک انسان مثل کشتن تمام انسانها است طبق ایات قران

ask;370015 نوشت:
این مغلطه استدلال شما است که با بازی با کلمات انجام می دهید

بزرگوار این مغلطه نیست
چیزی است که براحتی قابل مشاهده است
جادو نیست چشم بندی نیست

ask;370015 نوشت:
در ضمن تفسیر قرآن را شما متوجه نمی شوید و باید از روایات فهمید

من ادعایی در تفسیر قران هرگز ندارم
ولی چیزی رو که می بینم نمی تونم بگم نمی بینم یا اشتباه می بینم
به چیزی که می بینم بیشتر از روایات اعتماد دارم

حالا من تاپیکی با این عنوان شروع می کنم و موضوع رو انجا پیگیری می کنم

من وقتی دینم رو خودم انتخاب نکردم زمانی که به بلوغ فکری رسیدم و دیدم دین اسلام با اعتقادات من نمیخونه بنا بر این نتونستم قبولش بکنم و باهاش مشکل دارم

saeedsaeedi1;370300 نوشت:
من وقتی دینم رو خودم انتخاب نکردم زمانی که به بلوغ فکری رسیدم و دیدم دین اسلام با اعتقادات من نمیخونه بنا بر این نتونستم قبولش بکنم و باهاش مشکل دارم

سلام
اگر کسی زمانی که متولد شود در خانواده ای مسلمان باشد اما وقتی به سن بلوغ برسد نخواهد آن دین را انتخاب کند ظاهرا مرتد به حساب نمی آید.

اما در مورد مشکلی که شما با دین دارید،چرا نتوانستید آن را قبول کنید.؟؟ دلیلتان را بگویید شاید نظر من هم نسبت به دین عوض شد:Cheshmak:

بی نظیر;370278 نوشت:
بله اینجا هم فرموده ای کسانی که ایمان اورده اید و شامل همه نمی شود البته نه اینکه روزه نباید بگیرند

سلام
اگر همه باید روزه بگیرند پس خطاب به تمام مسلمین است اما در آیه با لفظ مومنین آمده اما شامل همه می شود
و یا آیه
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلىَ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخيهِ شَيْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذالِكَ تَخْفيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذالِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَليمٌ
که می گوید اى كسانى كه ايمان آورده ايد!حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما مقرر شده است

در حالی که می دانیم فقط بر مومنین مقرر نشده بلکه بر همه مقرر شده
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لَآئِمٍ ذالِكَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَليمٌ

این خطاب هم به مومنین است اما شامل همه می شود

از لحاظ عقلی هم شما چطور می خواهید بفهمید کسی که مرتد بوده ایمان داشته و یا نداشته؟ چون ایمان امر قلبی است و واضح نیست و اگر هم از خودش بپرسید چون می داند حکم مرتد چیست دروغ می گوید.

ask;370340 نوشت:

سلام
اگر کسی زمانی که متولد شود در خانواده ای مسلمان باشد اما وقتی به سن بلوغ برسد نخواهد آن دین را انتخاب کند ظاهرا مرتد به حساب نمی آید.

اما در مورد مشکلی که شما با دین دارید،چرا نتوانستید آن را قبول کنید.؟؟ دلیلتان را بگویید شاید نظر من هم نسبت به دین عوض شد:Cheshmak:

من کلا دینی را که با شمشیر و زور به مردم ایران تحمیل شد را قبول ندارم در ضمن در این دین اصلا هیچ عدالتی وجود نداره و ظاهرا از عدالت خیلی حرف زده شده اما در عمل وجود نداره دستورات دین هم تماما به نفع کسانی هستش که از لحاظ مادی وضعیت بهتری دارند من که کلا دیگه دین را برای همیشه و تا ابد کنار گذاشتم و راحت شدم

[="Blue"]

saeedsaeedi1;370356 نوشت:
من کلا دینی را که با شمشیر و زور به مردم ایران تحمیل شد را قبول ندارم

سلام
من هم حاکمی که در زمانش این کار انجام شد (عمر) را قبول ندارم!
saeedsaeedi1;370356 نوشت:
در ضمن در این دین اصلا هیچ عدالتی وجود نداره

اگر چند مصداق بیان کنید بهتر است
saeedsaeedi1;370356 نوشت:
و ظاهرا از عدالت خیلی حرف زده شده اما در عمل وجود نداره

پس در اجرا مشکل دارد.به نظر شما اگر قانونی وضع شد اما اجرا نشد قانون مشکل دارد یا مجری قانون؟ باید قانون را اشتباه دانست یا مجری قانون را سرزنش کرد؟
saeedsaeedi1;370356 نوشت:
دستورات دین هم تماما به نفع کسانی هستش که از لحاظ مادی وضعیت بهتری دارند

اگر این سخنتان را هم با مصداق بیان کنید بهتر است یعنی کدام قانون و چگونه؟[/]

ask;372619 نوشت:

سلام
من هم حاکمی که در زمانش این کار انجام شد (عمر) را قبول ندارم!

اگر چند مصداق بیان کنید بهتر است

پس در اجرا مشکل دارد.به نظر شما اگر قانونی وضع شد اما اجرا نشد قانون مشکل دارد یا مجری قانون؟ باید قانون را اشتباه دانست یا مجری قانون را سرزنش کرد؟

اگر این سخنتان را هم با مصداق بیان کنید بهتر است یعنی کدام قانون و چگونه؟

خوب تاریخ پر از تحریف و پر از جانبداری های تعصبی هستش معمولا کارهای زشت و بد را گردن کسانی میندازیم که با اونها میانه خوبی نداریم و من اصلا بحثش رو هم در این مورد نمیکنم که اسلم چجوری وارد ایران شد اما قضاوت به عهده کسانی که با منطق و استدلال به ماهیت و اصل موضوع پی برده اند و در مورد دوم هم کلا تعریفی که اسلام از عدالت میکند اصلا با منطق من جور درنمیاد و خیلی از مردم هم قبول ندارند و مثالهخا هم در این موارد بسیار هستش و توی هعمین سایت هم زیاد در این موارد بحث شده و دلایل و توجیحات اسلام هم زیاد هستش مثل همین حکومت خودمون که ظاهرا اسلامی هستش اما به هیچ کدوم از دستوراتی که اسلام شعار داده اصلا عمل نکرده و نتیجه و عملکردش رو میتونین تو وضعیت معیشت و زندگی همین مردم ببینید هر جا عدالت وجود نداشت اختلاف طبقاتی هم به وجود میاد اونم در حد شدیدش و دیگه جای بحثی باقی نمیمونه و در مورد سوم هم هیچ ربط زیادی به مجری قانون نداره چون اگر قانون به کلی درست باشه هم مجری قانون میتونه اون قانون رو درست اجرا بکنه و توی اون قانون اگر ضعف وجود نداشته باشه قانون هم به درستی اجرا میشه وقتی عدالت درست تعریف نشده و مجری قانون هم از روی تعصبات یه قانون رو اجرا میکنه نتیجه هم نمیده و اینی میشه که الان دارید توی جامعه به وضوح میبینید و در مورد کدام قانون و چگونه من بحثی نمیکنم چون قانون کلی رو مردم باید با انتخاباتشون و اتفاق جمعی بپذیرند که ظاهرا مردم فعلا اسلامی رو پذیرفته اند اما میبینید که به چه روزی هم افتادند فقط یه روز کافی هستش توی کشور قدم بزنید و وضعیت مردم را ببینید اون وقت همه چی دستگیرتان میشود

در اینکه حکم مرگ برای مرتد غیرانسانی است شکی نیست و هر انسانی که از حداقل عاطفه انسانی برخوردار باشد نمیتواند چنین فاجعه ای را بپذیرد . معنی عملی حکم مرگ برای مرتد اینست که ای کسی که در خانواده مسلمان به دنیا آمدی حق انتخاب دین و عقیده نداری یا اسلام یا مرگ! این توجیهات که باعث تفرقه در امت اسلام! میشود خیلی مضحک و غیرمنطقی است . معنی ندارد که انسان یک بار حق انتخاب داشته باشد. تازه در اسلام عملا همان یک بار انتخاب هم نیست کسی که در کودکی و حتی سن بلوغ دین انتخاب نمیکند و تحت تاثیر خانواده و محیط است در جوانی هم میگویند مسلمان زاده ای پس مسلمانی! این یعنی دین ارثی و اجباری. تازه مثلا یک جوان 18 ساله هم به حدی از آگاهی و رشد نرسیده که بخواهد تحقیق گسترده ای کند و دینی را انتخاب کند. . مگر عرصه فکر و اندیشه را میتوان با اجبار و حبس و تهدید محدود کرد! اصلا واژه بی معنی امت اسلام و اینکه دینداری یا بی دین بودن افراد جامعه را با حکومت گره بزنیم از عجایب خود ساخته است تا دکانداران دین بتوانند به لطائف الحیل و با تحمیق انسانها و به دست گرفتن رگ خواب مذهب به حاکمیت تحمیلی خود ادامه دهند. اگر جز این است آیا ترس از این وجود دارد که مسلمانان دسته دسته از اسلام خارج شوند؟ واقعا اگر چنین باشد که اینها با تهدید به اسلام بر نمیگردند . چرا بقیه دنیا چنین ترسی ندارند؟ اصلا ایمانی که از سر ترس و اجبار باشد به چه درد میخورد؟ اگر کسی از نظر فکر و اندیشه به درجه ارتداد به دینی رسید که نمیشود با تهدید عقیده اش را عوض کرد و اگر بگوییم اعتقاد خود را علنی نکند باید گفت اعتقادی که علنی و عملی نشود که اعتقاد نیست و به درد نمیخورد . چرا مسیحیان امروز دنیا چنین واهمه ای ندارند چرا زرتشتیان امروز دنیا با جمعیتی فوق العاده اندک چنین احکام مضحکی ندارند. به قوانین گذشته و عصر سیاه و بی منطق قرون وسطی کاری ندارم. در دنیای امروز تنها دینی که از پیروان خود امت اجباری ساخته اسلام است. اگر یک مسیحی مسلمان شد آنرا در بوق و کرنا میکنید چرا فکر نمیکنید او هم نسبت به دین سابق خود مرتد شده است. ولی چرا یک مسلمان نباید این اختیار را داشته باشد که در هر لحظه از زندگی خود حق و اختیار انتخاب داشته باشد؟ نکند باید گفت که اسلام دین حق است و بقیه باطل! خب همین حرف را بقیه هم میتوانند بزنند و این عین انحصارطلبی است . اصلا دینداری یا بی دین بودن یا عوض کردن دین چیزی نیست که جایی ثبت شود و انسان بر اساس آن حقوق انسانی و شهروندی خود را بدست بیاورد یا از دست دهد.. دین صرفا یک اعتقاد قلبی و عقیده شخصی است که هر لحظه ممکن است تغییر کند و به حکومت و به هیچ کس ارتباطی ندارد. این که بگوییم انسان آزاد است ولی باید اسلام را انتخاب کند مثل اینست که بگوییم آزادی هر رنگی را انتخاب کنی به شرط آنکه مثلا آن رنگ مشکی باشد و این تناقض مضحک به شارلاتانی بیشتر شبیه است . حکم مرگ مرتد در دنیای امروز بی معنی است و موضوعیتی ندارد و صرفا باعث وهن اسلام و مسلمانان و بی منطق جلوه دادن آنها میشود و با هزاران دلیل و آیه و لطائف الحیل نمیتوان آنرا توجیه کرد. در قران هم حکم دنیوی برای آن تعیین نشده و انسان عقلمدار باید فرزند زمانه خود باشد نه اینکه عقل و منطق را تعطیل کنیم و با روایت 1400 سال پیش زندگی کنیم. مطمئنا اکثریت مردم دنیا چنین احکام غیرمنطقی را نمیپذیرند و آن چه اصل است آزادی انتخاب عقیده است و عرصه اعتقاد هیچ قانون و نیروی قهریه ای را بر نمیتابد. دنیا به این سمت میرود و با عوض شدن نسلها چنین احکامی منسوح شده و فقط باعث تعجب و تحیر و تمسخر آیندگان میشود چه بخواهیم چه نخواهیم. به هر حال آزادی تفسیر ندارد . آزادی " آزادی است نه بازی با الفاظ و مصادره به مطلوب کردن واژه ها . حتی در قانون اساسی فعلی ایران با همه جنبه های ایدئولوژی زدگی و خلاف حقوق بشری اش جرات نکرده اند چنین بندی وارد کنند و به صراحت گفته شده هیچ كس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد. به طور حتم منظور عقیده ای بوده که ابراز شود وگرنه عقیده ای که ابراز نشود که کسی اطلاعی ندارد تا مواخذه بکند یا نکند. عقیده ای که در درون فکر انسان باشد که احتیاجی به قانون گذاری ندارد . کلمه عقیده هم بدون قید و شرط آمده پس میتواند هر چیزی را شامل شود از جمله تغییر عقیده دینی و یا کفر مطلق. البته در منطق امثال شما همواره حربه ای به نام تفسیر وجود دارد که با توسل به آن واضح تین امور را میتوان وارونه جلوه داد و شاید با تفسیر شورای محترم نگهبان ناگهان ببینیم ماست سیاه است! [=Times New Roman]الفبای عقل و منطق حکم میکند اگر مطلبی غیر عقلانی و ضد انسانی در هر آیینی بود آن را دور بریزیم نه اینکه سعی کنیم به زور و با رنگ و لعاب آن را با منطق سازگار جلوه دهیم . حداقل در دنیای امروز نه من( که معتقدم ادیان را خود انسانها ساخته و پرداخته اند) بلکه هر کسی با هر عقیده مذهبی در صورتیکه از حداقل چارچوبهای انسانی برخوردار باشد نمیتواند چنین حکم فاجعه باری را بپذیرد و با اعدام یک انسان (با هر شرایطی که باشد) آنهم بخاطر ابراز اعتقاد و عقیده (ولو کفر) کنار بیاید. این یک مسئله انسانی است ربطی به درون دینی و برون دینی هم ندارد. مگر اینکه خاصیت افیونی ایدئولوژی و مذهب چنان انسان را ساقط کرده باشد که واقعیت فاجعه را نبیند و نشنود و دلخوش داشته باشد که این حکم خداست! و حتما حکمتی در کار است که در حیطه ادراک ما نیست! خدا به همه انسانیت و عقلانیت عطا کند .

هر عقیده ای که با ترور ،دوام خود را قوام می بخشد ، باید که کتاب ترویجش در فهم امور ، فاقداستدلال باشد .والا عقیده ای که بر مبانی درست ؛ استوار باست ،هیچ نیازی به ترو افراد ندارد .

سلام
حکم ارتداد یکی از بدعت های است که یهودی ها وارد دین اسلام کردند من برای این ادعا خود چند دلیل هم دارم
1همانطور که گفتید قتل یک شخص برای تفکراتش خلاف فطرت است ولی احکام اسلام همگی بر اساس فطرت انسان است
2(لا اکراه فی الدین) 256 بقره
بنا بر این آیه هیچ اجبار و اکراهی در پذیرش دین نیست ولی قتل مرتد باعث میشود عده ای به اجبار مسلمان میشوند
3قرآن در آیات مختلف درباره ارتداد حرف میزند ولی هیچ جا حکم به قتل او نداده و تنها وعده عذاب آخرت داده است
4روایاتی که برای ارتداد وجود دارد همه ساختگی است چون خلاف قرآن است برای مثال:
روایت «عن محمد بن مسلم قال: سألت أبا جعفر عليه السلام عن المرتد فقال:
من رغب عن الاسلام وكفر بما انزل على محمد صلى الله عليه وآله بعد إسلامه فلا توبة له وقد وجب قتله
وبانت منه امرأته، ويقسم ما ترك على ولده.»
الکافي - ج6 - ص174
این روایت می گوید توبه مرتد قبول نمی شود
ولی آیه 89 سوره آل عمران می فرماید که توبه مرتد قبول میشود
***************************
از این قبیل بدعت ها در اسلام زیاد است و علت آن هم این است که علمای شیعه به روایت بیشتر از قرآن اهمیت میدهند. برای مثال:
1 اکثر علمای شیعه معتقدند که دلیل قرآنی باعث یقین نمیشود ولی دلیل روایی باعث یقین میشود
2برخی از علمای شیعه معتقدند روایت میتواند آیه را نسخ کند
3تاویل های خلاف ظاهر

*****ای کاش تشیع ما تشیع قرآنی بود*****

سوال:
آیا حكم ارتداد در زمان پیامبر یا امامان اجرا می شده ؟

پاسخ:
حکم ارتداد یکی از احکام اسلام است که در شرایطی درباره مرتد از دین اجرا می شود.
در زمان پیامبر (صلی الله علیه واله) این حکم درباره چند نفر مرتد اجرا شد، در جریان فتح مکه که پیامبر(صلی الله علیه واله) عفو عمومی داند، بعضی ها را از عفو استثنا نموده و دستور قتل آنان را صادر کردند، و اینان از کسانی بودند که مسلمان شده و سپس از دین برگشتند، البته بعضی از اینها علاوه بر اتداد جنایات دیگری را نیز انجام داده بودند که ممکن است حکم قتل آنان بدان سبب باشد.

افرادی که در فتح ممکن از دایره عفو عمومی پیامبر (صلی الله علیه واله) مستثنی شدند عبارتند از:
1.عبدالله بن سعد ابي سرح، كه قبلا اسلام آورد و سپس مرتد و مشرك شده و نزد قريش بازگشت. بعد از فتح مكه عثمان بن عفّان (خليفه سوم) كه برادر رضاعي اش بود ، او را پنهان كرد و پس از آن كه آرامش برقرار شد، او را نزد رسول خدا(صلی الله علیه واله) آورد و امان خواست. پيامبر(صلی الله علیه واله) خاموش ماند تا شايد كسي از مسلمانان او را گردن بزند.
2-عبدالله بن خطل ادرمي كه قبلا اسلام آورده بود ،مرتد شد و به مكه گريخت. در فتح مكه او را در حالي كه پرده كعبه را گرفته بود، آوردند و كشتند. مسلمانی را کشت(2)

3-قيس بن صبابه ليثي كه وارد مدينه شد و اسلام آورد و سپس مرتد شد و گريخت و در روز فتح مكه كشته شد.
البته اگر دستور قتل اینان به جهت جنایت دیگری هم باشد، نمی توان دستور حکم ارتداد را زیر سوال برد، چون نبود مصداق حکم در زمان پیامبر(صلی الله علیه واله) نمی تواند دلیل بر عدم تشریع حکم باشد.
در زمان ائمه (علیهم السلام) نیز بجز چند سال خلافت حضرت علی (علیه السلام) که به جنگ گذشت و چند ماه خلافت پر تلاطم امام حسن مجتبی (علیه السلام) موقعیتی پیش نیامد که آن بزرگواران بخواهند احکام ارتداد را اجرا نمایند.

منابع:

1. أسد الغابة فى معرفة الصحابة، عز الدين بن الأثير أبو الحسن على بن محمد الجزرى(م 630)، بيروت، دار الفكر، 1409، ج‏2،ص:195و إمتاع الأسماع بما للنبى من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تقى الدين أحمد بن على المقريزى (م 845)، تحقيق محمد عبد الحميد النميسى، بيروت، دار الكتب العلمية، ط الأولى، 1420،ج‏1،ص:399
2.البداية و النهاية، أبو الفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى (م 774)، بيروت، دار الفكر، 1407 ،ج‏4،ص:298


موضوع قفل شده است