¸ღ¸ღ¸ مجموعه ســروده ها و اشــعــار انـــقلــابــی ¸ღ¸ღ¸

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
¸ღ¸ღ¸ مجموعه ســروده ها و اشــعــار انـــقلــابــی ¸ღ¸ღ¸

[="darkgreen"]فجر انقلاب[/]

[="teal"]برخيز، که فجر انقلاب است امروز
بيگانه صفت، خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد
از لطف خدا، نقش بر آب است امروز
فجر است و سپيده حلقه بر در زده است
روز آمده، تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام در کشور ما
خورشيد حقيقت از افق سرزده است
«والفجر» که سوگند خداي ازلي است
روشنگر حقي است که با «آل‌علي» است
اين سوره به گفته امام صادق
مشهور به سوره «حسين‌بن‌علي» است
شب رفت و سرود فجر، آهنگين است
از خون شهيد، فجر ما رنگين است
اين ملت قهرمان و آگاه و رشيد
ثابت قدم است و قاطع و سنگين است
شب طي شد و روز روشن از راه رسيد
خورشيد اميد شرق، از غرب دميد
عيساي زمان، راز زمين، «روح خدا»
در کالبد مرده، دمي تازه دميد
اين نهضت حق، که خلق ما برپا کرد
نه شرقي‌و غربي است، نه سرخ است و نه زرد
در وسعت و عمق و شور و يک‌پارچگي
زيباتر از اين نمي‌توان پيدا کرد
جان‌هاي جهانيان به لب آمده است
جان در پي حق، داوطلب آمده است
جمهوري اسلامي ما در اين قرن
فجري است که در ظلمت شب آمده است
بر ملت تازه رَسته از دام و کمند
آن بردگي گذشته، يارب مپسند
اين در که به‌روي ما گشودي از مهر
بار دگر از قهر، خدايا تو مبند[/]

[="darkorange"]جواد محدثي[/]

[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]هوا دلپذیر شد [/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]آهنگساز: اسفندیار منفردزاده(متولد تهران1319)[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]شاعر: کرامت الله دانشیان[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]اجراء توسط گروه کُر(!)، 22/۱۱/1357[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif][/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]هوا دلپذیر شد[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]گل از خاک بردمید[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]پرستو به بازگشت زد نغمه امید[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]به جوش آمدست خون درون رگ گیاه[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بهار خجسته باز خرامان رسد ز راه[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]به خویشان به دوستان به یاران آشنا[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]به مردان تیز خشم[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]که پیکار می کنند[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]به آنان که با قلم[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]تباهی درد را [/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]به چشم جهانیان[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]پدیدار می کنند[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif][/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]و این بند بندگی [/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]و این بار فقر و جهل[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]به سرتاسر جهان[/][/]
[=b zar][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]به هر صورتی که هست[/][/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]نگون و گسسته باد، نگون و گسسته باد[/]

با سلام
شعار ما در آن روز ها بهمن سال 56 این بود:
زیر بار ستم نمی کنیم زندگی ، جان فدا می کنیم در ره آزادگی ، مرگ بر شاه ، مرگ بر شاه
ای شاه خونخوار ، آواره گردی ، خاک وطن را ویرانه کردی ، کشتی جوانان وطن ، الله اکبر ، کردی هزاران تن کفن ، الله اکبر
حسین ، حسین ، شعار ماست ، شهادت افتخار ماست .

يادش بخير روزهاي انقلاب


ای مجاهد ای مظهر شرف

ای گذشته ز جان در ره هدف

هر زمان می رسد از تو این ندا

ای اسیران و مستضعفان به پا

زیر بار ستم زندگی بس است

نزد طاغوتیان ، بندگی بس است

بود شعار تو به راه حق پیام

ز ما تو را درود زما تو را سلام

خمینی ای امام ، خمینی ای امام (2 )


ای مجاهد ای مظهر شرف

ای گذشته ز جان در ره هدف

چون نجات انسان شعار توست

مرگ در راه حق افتخار توست

این تویی ، این تویی ، پاسدار حق

خصم اهریمنان ، دوستدار حق

بود شعار تو به راه حق قیام

ز ما تو را درود ، زما تو سلام

خمینی ای امام ، خمینی ای امام ( 2 )


ای مجاهد ای مظهر شرف

ای گذشته ز جان در ره هدف

چون تو عزم صف دشمنان کنی

ترک سر ، ترک تن ، ترک جان کنی

فــــــــــــجـــــــــــــر انــــــــــقــــــــــلــــــــــاب

برخيز، که فجر انقلاب است امروز
بيگانه صفت، خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد
از لطف خدا، نقش بر آب است امروز


فجر است و سپیده حلقه بر در زده است
روز آمده. تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام در کشور ما
خورشید حقیقت از افق سر زده است


«والفجر» که سوگند خداي ازلي است
روشنگر حقي است که با «آل‌علي» است
اين سوره به گفته امام صادق
مشهور به سوره «حسين‌بن‌علي» است


شب رفت وسرود فجر آهنگین است
از خون شهید فجر ما رنگین است
این ملت قهرمان و آگاه و رشید
ثابت قدم است و قاطع و سنگین است


شب طي شد و روز روشن از راه رسيد
خورشيد اميد شرق، از غرب دميد
عيساي زمان، راز زمين، «روح خدا»
در کالبد مرده، دمي تازه دميد

اين نهضت حق، که خلق ما برپا کرد
نه شرقي‌و غربي است، نه سرخ است و نه زرد
در وسعت و عمق و شور و يک‌پارچگي
زيباتر از اين نمي‌توان پيدا کرد

جان‌هاي جهانيان به لب آمده است
جان در پي حق، داوطلب آمده است
جمهوري اسلامي ما در اين قرن
فجري است که در ظلمت شب آمده است


بر ملت تازه رَسته از دام و کمند
آن بردگي گذشته، يارب مپسند
اين در که به‌روي ما گشودي از مهر
بار دگر از قهر، خدايا تو مبند

شعر از استاد - جواد محدثی بهمن 1376

بر طبل بکوبید که دلدار رسیذه
از غم مهراسید که غمخوار رسیده

دیگر شب و تاریکی هجران به سر آمد
بیمار شفا یافت پرستار رسیده

از بخت بد خویش منال و گله کم کن
برخیز ز جا موسوم دیدار رسیده

از چیست هیاهو شده بازار شلوغ است
کالا و متاعش سر بازار رسیده

هر درد به دل داری و گفتن نتوانی
بی واهمه گو محرم اسرار رسیده

باشد که خدا مهدی (عج) موعود رساند
چون روح خدا شب شب تار رسیده


امام آمد

از اوج بروج حق سردار قیام آمد


بر شوق سماع جان، انوار امام آمد

طاغوت نگونسر شد با خاک برابر شد
شمشیر اناالحق چون بیرون ز نیام آمد

آن پیر پیام آور بت بر کن ولا گستر
بر گستره ای لبریز از خون و قیام آمد

گفتا که من آن بحرم کارام نمی گیرد
در مسلک بیداران آرام، خرام آمد

عنبر چکد از نامش، سر مقدم اقدامش
بر لحظه سرمستان اکسیر دوام آمد

پیک خبر بهمن سرداد به هر برزن
کای منتظران خیزید، خیزید امام آمد

«غلامرضا رحمدل»

«والفجر» که سوگند خداي ازلي است
روشنگر حقي است که با «آل‌علي» است
اين سوره به گفته امام صادق
مشهور به سوره «حسين‌بن‌علي» است

میشه دانلود اشعار انقلابی رو برامون بذارید
ممنون

پیام قاصدک;81083 نوشت:
میشه دانلود اشعار انقلابی رو برامون بذارید
ممنون

███ ♪♪ گنجینه صوتی انقلاب♪♪ سالروز دهه فجر♪♪ ███

http://www.askdin.com/showthread.php?t=2797

*بهمن آمد*
(شعر بلند انقلاب تبیانیان)

ماه بهمن آمد وماه قیام

ماه بر آلام مردم التیام

ماه خون وانقلاب و ولوله

انقراض حتمی یك سلسله

:Gol:

دست خالی میرویم و باک نیست

این دلیری قصه ی افلاک نیست

دل پر از عطر نفس های خدا

با توسل بر حسین سر جدا

:Gol:

یاد آن ایام با عزت بخیر

روزهای خوب با لذت بخیر

آن زمان من مرده وما زنده بود

شهرها از همدلی آكنده بود

:Gol:

آن زمان دلها حسینی بود وبس

قبله دلها خمینی بود وبس

آن زمان چپ راست بود وراست چپ

جملگی همرزم بودند روز وشب

:Gol:

ماه وحدت گشت وماه انقلاب

انقلاب مردمی بینا وناب

ماه آزادگی ودین وشرف

ماه مردان وزنان جان به كف

:Gol:

كوری چشمان فرعون دیار

شد زمستان از برای ما بهار

محو شد آن سوزوسرما چون رسید

کاروان بی حد خون شهید

:Gol:

گر چه دشمن جانی وبیمار بود

حق و قرآن، روح ما را یار بود

نیشتر بر قلب دشمن میزدیم

گُل به قلب پاک میهن میزدیم

:Gol:

ماه بهمن را چو دو با ده رسید

شمس ما از غرب بر ما بر دمید

شمس ما آن پور بر حق حسین

پیر عاشق زاده ی خاك خمین

:Gol:

دشمنان در غفلت خود وانهاد

آمد وبر خاك ایران پا نهاد

پهن شد فرشی زقلب عاشقان

بر قدوم نائب صاحب زمان

:Gol:

آمدودل های ما بیدار شد

فارغ از شب ماندن و تکرار شد

با امام عشق،عاشق ترشدیم

رهبر آمد،رهرویی دیگر شدیم

:Gol:

آمد وایران همه فریاد شد

موسم نابودی بیداد شد

شد بپا غوغا وشور و ولوله

ارگ شاهی شد دچار زلزله

:Gol:

از ورودش تا سقوط شاهیان

فاصله ده روز شد در این میان

یك دهه جانبازی وشور وشرف

پر خیابانها زمردم صف به صف

:Gol:

یك دهه هرروزآن روز خدا

یك دهه همراه مصباح الهدی

یك دهه از خون مردان وطن

لاله ها روئیده در هر اتجمن

:Gol:

روزهای فجر شام انقلاب

یك دهه شیرین به كام انقلاب

این دهه بگذشت روز حق رسید

موسم تبیین جاءالحق رسید

:Gol:

روز بیست ودو زبهمن ماه شد

حمد یزدان باطل اندر چاه شد

دولت شاهنشهی نابود شد

دولت اسلامی ما بود شد

:Gol:

سالها بگذشته از آن روزها

سالهایی توام با سوزها

سوز جنگ وسوز اصحاب نفاق

دشمنان ما همه در اتفاق

:Gol:

اتفاق شوم ضد انقلاب

بر علیه مرزوبوم انقلاب

در ره این انقلاب تازه پا

دامها بنهاده دشمن پابه پا

:Gol:

كودتاوجنگ و چندین غائله

تا كند ایجاد قهر وفاصله

آخرینش فتنه هایی از درون

حامیانش دشمنانی از برون

:Gol:

عاملینش جملگی بازیچگان

كور چشمانی حماقت پیشگان

آسیاب دشمنان را آبریز

بی بصیرت های خاص وخرد وریز

:Gol:

دست حق یاریگر اسلام شد

بی اثر هر حیله وهر دام شد

بعد لطف ایزد وصاحب زمان

نقش رهبر آشكار هر زمان

:Gol:

چون خمینی سوی ایزد پر كشید

این ردا را سیدی در بر كشید

پور زهرا وخراسانی بود

افتخار قوم ایرانی بود

:Gol:

رهبری والامقام ودین پناه

فارغ از هر دسته بندی وجناح

جان جانان است این سید علی

حزب او باشد فقط خزب علی

:Gol:

بارالها حق زهرای بتول(ع)

حق مولامان علی(ع)حق رسول(ص)

رهبرما دائما بهروز دار

در پناه لطف خود محفوظ دار

جمعی از شاعران انجمن ادبیات تبیان

متن سرود انقلابی الله الله الله با صدای رضا رویگری
http://www.askdin.com/post9691-6.html

الله الله الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
ایران ایران ایران رگبار مسلسل ها
ایران ایران ایران رگبار مسلسل ها
ایران ایران ایران ".... "
ایران ایران ایران رگبار مسلسل ها
"...."
(الله الله ،لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
الله الله، الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله)
***
الله الله الله
الله الله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
ایران ایران ایران
خون و مرگ و عصیان
خون و مرگ و عصیان
(ایران ایران ایران
ایران ایران ایران
(ایران ایران ایران
ایران ایران ایران
بنگر که همه فریاد
بنگر که همه طوفان
بنگر که همه فریاد
بنگر که همه طوفان)
(الله الله ،لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
الله الله، الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله)
***
الله الله الله
الله الله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
از اشک یتیمانت از خون شهیدانت
از اشک یتیمانت از خون شهیدانت
فردا که بهار آید
صد لاله به بار آید
صد لاله به بار آید
از خون شهیدانت
صد لاله به بار آید
صد لاله به بار آید
(الله الله ،لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
الله الله، الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله)
***
الله الله الله
الله الله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
فردا که بهار آید
آزاد و رها هستیم
آزاد و رها هستیم
(ایران ایران ایران
ایران ایران ایران
فردا که بهار آید آزاد و رها هستیم
فردا که بهار آید آزاد و رها هستیم)
نه ظلم و نه زنجیری
در اوج خدا هستیم
در اوج خدا هستیم
(ایران ایران ایران
ایران ایران ایران
نه ظلم و نه زنجیری
در اوج خدا هستیم
نه ظلم و نه زنجیری
در اوج خدا هستیم)
(الله الله ،لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
الله الله، الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله)
***
الله الله الله
الله الله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
آنان که گفتند که الله و بر این ایمان پایدارماندند، حاضر نشدند بنده ی غیر خدا شوند، و حکومت غیر خدا پذیرند،فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند و مژده دهند که دیگر هیچ ترسی و حزن و اندوهی از گذشته ی خویش ندارید و شما را به همان بهشتی که انبیا وعده دادند بشارت باد
***
الله الله الله
الله لله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
(اذان)
الله الله الله
الله لله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله

متن سرود انقلابی بوی گل سوسن و یاسمن آید
http://www.askdin.com/post9668-1.html

بوی گل سوسن ویاسمن آید
عطر بهاران کنون از سفر آید

جان زتن رفتگان سوی تن آید
رهبر محبوب خلق از سفر آید

دیو چو بیرون رود فرشته در آید
دیو چو بیرون رود فرشته در آید

بگذر د این روزگار سختر از قبل
بار دگر روزگار چون شکر آید

هر چه مجاهد ز بند و حبس در آید
عصر زوال وستم دگر به یر آید

چشم یتیمان زمان زحلقه در آید
رهبر محبوب خلق از سفر آید

دیو چو بیرون رود فرشته در آید

بگذرد این روزگار تلخ تر از قبل
بار دگر روزگار چون شکر آید

وای اینقد ما دنبال این سرود الله الله گشتیم که نوشتنیشو بیدا کنیم اما نیافتیم
آخرم اومدیم خودمون نشستیم هی گوش دادیمو هر چی فهمیدیم نوشتیم
ای کاش زودتر نوشته بودینش اینجا
:Khandidan!:

بسم الله الرحمن الرحیم



در مزا رآباد شـهر نیستی
اسـتخوان زندگی پوسـیده بود


مرگ وحشت با دهان اسـلحه
اسکلت ها را دهان بوسـیده بود


دیـو در تاریکی آن سـالـها
از تن آلاله ها ، جان می گـرفت


خون سرخ شاهدان نوشیده بود
عنجه هاشان را به دندان می گرفت


آدمی افسـون شـیطان پلید،
گوسـفندان راضی از چوپانشـان


گر کسی بیدار می شد ناکهان
کشته می شـد بی صدا یا بی نشان


در چنین ظلمت شب ایران زمین
ناگهان، نـوری درخشـیدن گرفت


روح روح ا… ، جان در تن دمید
ابر رحمـت نـیز باریدن گـرفت


آمد آن آرام جان از هجرتش
گوئیا آن شب شـده صبح سـپید


مردمانـش گشـته با هم متحد
نـور ایمـان در دل آنها دمـید


مردم بیدار گشـته می شـدند
هـمصـدا با رهـبر بیـدارگر


با غریو مشــتهای لالــه ها
دیـو شـد از کاخهایش در بـدر


نورحـق تابـید در دلهـای ما
دست ها دست خدایی گشته بود


نارها گشــته اســیرنـورها
موسـم جشن رهایی گشته بود


سالگشت دیگری ازره رسـید
تهنیت ایدوسـتان، همسنگران


شادی خود را کمی قسمت کنید
سهم دارند از شـماها دیگران



همه جا کفر و دروغ همه جا ظلم و ستم
چهره مــردم شـهــر هــمــگــی آیــه غــم



قــصـرها قــصـر بلا حاکمش تشنه خون
مــردم شهـر فقیر هـمـه در بـنـد و زبون
حقشان قسمت گـرگ فرششان خاک زمین
هــمـه در رنـج و عذاب حـاکـمـش کاخ نشین



در جـواب یــک نــدا خلقی آمد به خروش
گفت هان ای زن و مرد جــامــة رزم بپوش
روز قیام است و جهاد کشتن دیو بد نهاد
رسالت محمد است هر دو جهان هر دو بهار
خلق بیدار شدند همه آمادة جنگ
سینه‌ها مثل سپر جلوی تیر و تفنگ



هـمـه آمــادة رزم بی هراس از غم نان
نقش بست روی زمین خون هر پیر و جوان
روز قیام است و جهاد کشتن دیو بد نهاد
رسالت محمد است هر دو جهان هر دو بهار
کاخ ابلیس زمان گشت ویران و خراب
آرزوهای محال همه شد نقش بر آب



کز آزادی خلق شد قیام زن و مرد
نه مسلسل نه تفنگ چارة کار نکرد
رمز پیروزی خلق عزم چون آهن و گرز
دین خون شهدا همه بر گردن ماست


الله الله تو پناهی بر ضعیفان یا الله


برای دانلود آهنگ اینجارا کلیک کنید

به نام خدا
سلام
[SPOILER]
همزمان با سالروز ولادت كريم اهل بيت امام حسن مجتبی (ع)، رهبر معظم انقلاب اسلامی در ديدار تعدادی از استادان زبان و ادب فارسی و شاعران جوان با اشاره به اينكه كاروان شعر در كشور با سرعت، دقت و جهت گيری درست به پيش می رود خاطرنشان كردند:
عده‌اى چون با تعهد انقلابى، با تعهد مذهبى بدند، دعوت ميكنند به پوچى و پوچ‌نگرى و پوچ‌گرائى، به اهمال قضاياى مهم؛ در حالى كه آنچه آنها رد ميكنند، تعهد به دين و انقلاب و اخلاق است؛ تعهد به بيگانه نيست. الان در شعر آقاى اميرى اين نكته را شنفتيم. اينها تعهد به بيگانه و تعهد به خواستهاى بيگانه را هرگز دفع نميكنند، نفى نميكنند؛ ملتزم به آن هستند. بنابراين تعهد هست، منتها تعهد به دشمن، تعهد به بيگانه! تعهد به دين و اخلاق و معرفت و مسائل كشور و مسائل انقلاب كأنه يك نقطه‌ى منفى است كه بايد از آن بگريزند؛ لذا به پوچى گرايش پيدا ميكنند و به پوچى دعوت ميكنند. در قبال اين وضعيت بايد موضع داشت و با تهديدِ عليه دين و فرهنگ و اخلاق جامعه بايد مقابله كرد.
منبع [/SPOILER]


شعر زیر سروده آقای مرتضی امیری اسفندقه می باشد .

یاران، مرا به خاطر عشق تو دشمنند
این دوستان، وطن! همگی دشمن منند

باور نمی‌كنم من و باور مكن تو هم
با من به جرم دوستی با تو دشمنند

من دوستم ولی همگی را به پاس تو
مَردند اگر به دشمنی من وگر زنند

شعری قصیده‌وار برایت رقم زدم
خوانده نخوانده روز و شبم طعنه می‌زنند

من لال نیستم كه نگویم جوابشان
لالم ولی كه شاعر این كوی و برزنم

من شرم می‌كنم كه تلافی كنم وطن!
جان منند آخر و با من به یك تنند

یا رب كه رفته است كه این ابرهای صاف
این‌گونه در مصافحه تاریك‌روشنند؟

نه یوسفم هر آینه نه رستمم یقین
در راه من به حیله چرا چاه می‌كَنند؟

با من طرف شدند و طرف می‌شدند كاش
با آن طرف كه دشمن این مرز و میهنند

شب‌كورهای از سفر ظلمت آمده
با آن طرف كه دشمن خورشید روشنند

با آن طرف كه پرده ز كار وطن به مكر
سوگند خورده‌اند كه شاید برافكنند

چون عنكبوت تار تنیدند گرد خویش
در آسمانِ باز به فكر پریدند

پروانه‌ای هر آینه سر بر نمی‌كند
از پیله‌ای كه دور و بر خویش می‌تنند

خرقه به خون خلق خدا شسته‌اند و باز
در بوق می‌دمند كه پاكیزه‌دامنند

با آن طرف كه سرو جوان كشته‌اند و راست
باز از دروغ بر سر گورش به شیونند

این اسب‌های بدقلق آب‌زیرِكاه
رامند با غریبه و با دوست، توسنند

همپای دشمنان كج‌اندیش انقلاب
در خون دوستان وطن تا به گردنند

«خرماخدای‌بندگكانی» كه مست آز
دست نیاز اجنبیان را به دامنند

در گوش دشمنان همه گلبانگ عیش و نوش
در چشم دوستان همگی نیش سوزنند

با آن طرف كه خیمه از این خاك پارسا
روزی شبی بیاید و‌ ای كاش بركَنند

دیدی وطن كه عاقبت دوستی چه بود؟
دیدی به دشمنی همه یاران مزیّنند؟

مرغان پرگشوده‌ی طوفان، نگاه كن
آه‌ای وطن! چگونه زمینگیر ارزنند

شرب‌الیهودشان به همه گوش‌ها رسید
پیمان شكسته‌اند و بهل باز بشكنند

چیزی نداشتند به جز سایه‌ای سیاه
این ابرهای تیره سراسر سترونند

طبّال آسمانِ تهی از حریر بد
باران ندیده‌اند و به خیره مطنطنند

یاران من به خیرگی از من وطن، ببین
دارند دل به دمدمه‌ی دیو می‌كَنند

دیروز شعر ناب پراكنده‌ام تو را
امروز شایعات، مرا می‌پراكنند

روزی هزار رنگ عوض می‌كنند
آه! یاران من چه رفته خدایا ملوّنند

این خان هشتم است وطن! این برادران
با من‌‌ همان حدیث شغاد و تهمتنند

یاران من دریغ وطن!‌ای وطن! دریغ!
كاری نكرده‌ام كه چنین دشمن منند

من عاشق تو بوده‌ام‌ای مرز پرگهر
یاران مرا به خاطر عشق تو دشمنند

منبع

بسم الله الرحمن الرحیم

با داغ آشکار، زبیداد بى‏شمار
در ذهن باغ، زخم تبر، مانده یادگار

هر شاخه‏اى جدا شود آنجا زپیکرى
جوش جوانه سر زند از جاى دیگرى

در باغ اگر زخم تبر، خارى اوفتد
زخمى که موریانه زند، کارى اوفتد

اى نخل سایه گستر پر بار انقلاب
اى در هجوم خصم خدا یار انقلاب

زخم تبر به جان تو هر چند نارواست
اما هراس ما همه از موریانه‏ هاست


محمدجواد محبت

شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب- رمضان 1390

بسم الله الرحمن الرحیم

شمیم بهار

بیا بیا که شمیم بهار می‏آید
دل رمیده ما را قرار می‏آید

سر از افق بدرآورد صبح آزادی
سرود فتح و ظفر زین دیار می‏آید

بیا که شد سپری دوره تباهی‏ها
زمان سروری و اقتدار می‏آید

گریخت ظالم و برچیده شد بساط ستم
نهال حق و عدالت به بار می‏آید

بیا که گر رود اهریمن از وطن بیرون
فرشته از طرف کردگار می‏آید

خوش آمدی به وطن مقدمت گرامی‏باد
صدای هلهله از هر گذار می‏آید


[="Green"]

یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود
و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود
یاد باد آن دل تپیدن های مشتاقان یار
و آن عجب نقشی که آن زیبا نگار آورده بود
منکران گفتند با یک گل نمی گردد بهار
لیک ما دیدیم، یک گل صد بهار آورده بود
در نگاهش جلوه گل بود و با غوغای عشق
در چن هر گوشه ای را صد هزار آورده بود
[="red"]دهه شكوهمند فجر مبارك باد[/]
[/]

حمد رضا یاسری (چمن)
یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود
و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود
یاد باد آن دل تپیدن‏های مشتاقان یار
و آن عجب نقشی که آن زیبانگار آورده بود
عشق ما صد رشته جان در لعل نوشش بسته بود
حسن او صد چشم دل، آیینه‏وار آورده بود
از گلستان شهیدان تا به مهرآباد عشق
موج دریای زمان، چشم انتظار آورده بود
منکران گفتند با یک گل نمی‏گردد بهار
لیک ما دیدیم، یک گل صد بهار آورده بود
شب‏پرستان را به کار خویش حیران کرده بود
آفتاب ما که صبحی بی‏غبار آورده بود
«ما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود»
کان چنان، باغ محبت گل به بار آورده بود
در نگاهش جلوه گل بود و با غوغای عشق
در «چمن» هر گوشه‏ای را، صد هَزار آورده بود

سالگرد انقلاب

سالگرد انقلاب
آمد پدید
انقلاب
ی چون سپیده پرنوید
فجر رستن، فجر رستن، فجر شوق
فجر بشکفتن چو گل در باغ ذوق
انقلاب
ی چون سحر ظلمت شکن
تا به عمق کلبه‏ها پرتوفکن
فجر نورافشانی قرآن و دین
فجر قدرت‏یابی مستضعفین
انقلاب
ی چون شفق سرشارِ خون
گوهر آزادگی را آزمون
فجر عزت، فجر رشد کارها
فجر دیگرگونی معیارها
انقلاب
ی پیشرو مانند برق
در شکوهش عقل عالم مانده غرق
فجر جمهوری اسلامی کزان
صدهزاران روزِ روشن شد عیان
فجر برچیدن بساط زور و زر
شام استبداد آوردن به سر
انقلاب
ی پر زشیران بیشه‏اش
نعره الله اکبر ریشه‏اش
سوره «والفجر» گر خوانی عمیق
راز این ده شب از او یابی دقیق

[="Times New Roman"][="Black"][=times new roman]یادشون رفته که اون شـــــــــــــــاه..[INDENT=5]
که به صـــــــد مهره نمی باخت..
[/INDENT]
[INDENT=9]
تاج رو از سرش تو میدون..
[/INDENT]
[INDENT=13]
لشگر پیاده انداخت..

[/INDENT]

کافیست یک آدم فقط لله برخیزد

تنها برای مدتی کوتاه برخیزد

مثل کبوترها که طوقی بود ناجیشان

کافیست از جا باوری آگاه برخیزد

باد موافق با سبک بالی که توام شد

این می شود کم کم که کوه از کاه بر خیزد

طوفان به پا خواهد شد و صد کاخ خواهد ریخت

از سینه ها گر لشکری از آه برخیزد

گر گرم پشت رهبری با مشت مردم بود

دلگرم خواهد شد علیه شاه برخیزد

مردی مسیر روشنی ترسیم کرد و رفت

کز انعکاسش می شود صد ماه برخیزد

این ماه ها در امتداد راه خورشیدند

تا یوسف گمگشته ای از چاه برخیزد

هیچ احتیاجی هم به فانوس و علامت نیست

وقتی که چون خورشید نور از راه برخیزد

در قلب ها روحی دمید و انقلابی شد

تا عالم از سر مشق روح الله برخیزد

مجتبی نادری طاهری
[SPOILER]سروده‌ای تقدیم به امام خمینی(ره) و بیداری همیشگی که میان آزادگان جهان بر پا شد. [/SPOILER]


[=microsoft sans serif]

این دهه فجر است گویی نوبهار

وین همه مهراست از او یادگار

غصه ها رفتند و افسانه شدند

ناله ها فریاد مستانه شدند

دردهه فجرامتش پیروزشد

ماه بهمن ماه جان افروزشد

فجرگویی نوبهارزندگی

چون چراغی در ره سازندگی

ماهمه دلداده ی رهبرشدیم

تا ابد او یار و ما یاورشدیم

گفته بودم قصه دارم با شما

قصه ای از ماه بهمن بچه ها

آنچه بشنیدید برآیندگان

بازگویید تا بماند همچنان

از نهضت قاطعانه ی روح الله

شد دست ستمگران ز ایران کوتاه

با دست تهی و این همه پیروزی

لا حول و لا قوت الا بالله


بوی نفحات می رسد در بهمن




نور و جلوات می رسد در بهمن


یکباردگر چه انقلابی برپاست


عطر صلوات می رسد در بهمن


***


فجری که بهار را چنین زیبا کرد


درسینه امید و عشق را معنا کرد


گلبانگ سلام و صلوات مردم


پیروزی انقلاب را امضا کرد



[=arial]

فجر است وسپیده حلقه بر در زده است

[=arial]روز آمده،تاج لاله بر سر زده است

[=arial]با آمدن امام در کشور ما

[=arial]خورشید حقیقت زافق سر زده است

[=arial]دهه فجرمبارک باد.....

:fireworks::fireworks::fireworks:



[=verdana]

از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران / اندیشه باور شد، در امتداد باران

بر صخره‏های همّت جوشیده خون غیرت / بانگ سرود و وحدت آید زچشمه ساران

و الفجر بهمن آمد، فصل شکفتن آمد / بر پهندشت باور، خالی است جای یاران

فرا رسيدن ايام الله دهه فجر انقلاب اسلامي

بر فجر آفرينان و مردم غيور ايران هميشه سرافراز مبارک باد


[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

فجرآزادی

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]! خوش آمدی که آمدنت
شرنگ مرگ به کام شاهان ریخت

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]سلطه را به قبرستان سلطنت‏ سپرد
کنگره‏ های قصر استکبار را فروریخت.


[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][b]content[/b]


[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]



[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
از خون سرخ
[=Microsoft Sans Serif]بهمن[=Microsoft Sans Serif] سرسبز شد بهاران
[=Microsoft Sans Serif]اندیشه باور شد، در امتداد باران

[=Microsoft Sans Serif]بر صخره‏ های همّت جوشیده خون غیرت
[=Microsoft Sans Serif]بانگ سرود و وحدت آید زچشمه ساران

[=Microsoft Sans Serif]و الفجر[=Microsoft Sans Serif] بهمن آمد، فصل شکفتن آمد
[=Microsoft Sans Serif]بر پهندشت باور، خالی است جای یاران



[=Microsoft Sans Serif]

[=microsoft sans serif]

جان هاى جهانیان به لب آمده است



[=microsoft sans serif]جان در پى حق، داوطلب آمده است[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]جمهورى اسلامى ما در این قرن فجرى است

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]که در ظلمت شب آمده است

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]دهه فجرمبارک




از اوج بروج حق سردار قیام آمد


بر شوق سماع جان ، انوار امام آمد

طاغوت نگونسر شد باخاک برابر شد


شمشیر اناالحق چون بیرون ز نیام آمد


آن پیر پیام آور بت
برکن ولا گستر

بر گستره ای لبریز ازخون و قیام آمد

گفتا که من آن بحرم کارام نمی گیرد

در مسلک بیداران آرام ، خرام آمد

عنبر چکد
از نامش ، سر مقدم اقدامش

بر لحظه سرمستان اکسیر دوام آمد

پیک خبربهمن سرداد به هر برزن


کای منتظران خیزید ، خیزید امام آمد


« غلامرضا رحمدل »


[h=1][/h]

[h=2]دوران انقلاب، زمان جوش و خروش ملت ایران است. برهه‌ای از تاریخ که مردم بر علیه بسیاری از سنت‌های غلطِ رایج به پا خواستند. ظهور این روحیه‌ی در هم شکستن و مبارزه‌طلبیِ مردم را می‌توان در عرصه‌ی سروده‌ها و ترانه‌های انقلابی نیز به خوبی مشاهده کرد.[/h]

مقدمه
حوزه‌ی فرهنگی یک جامعه برای تحول یافتن، بیش از همه محتاج تغییر ساختار اجتماعی و سیاسی است. از طرفی برای تغییر کردن ساختارها، فرهنگ می بایست مقدم بر آن مستعد تغییر کردن باشد. یکی از عناصر مهم فرهنگ، موسیقی است. فرهنگ مردم را بدون در نظر گرفتن موسیقی به خوبی نمی توان شناخت. مصرف موسیقی و هم چنین، سلیقه ی موسیقیایی یک ملت را می توانیم پنجره‌ای در نظر بگیریم که رو به سوی ارزش‌ها و باورهای نهفته در دل جامعه، گشوده می شود. «در هیچ نقطه‌ای از تاریخ، موسیقی اینچنین اهمیتی در زندگی روزمره پیدا نکرده است. نگاهی کوتاه به تاریخ فرهنگی موسیقی مردم پسند نشان می‌دهد که تنها در قرن بیستم است که موسیقی با چنین گستردگی‌ای وارد زندگی روزمره‌ی مردم جهان شده است. نه تنها در همه جا (در تاکسی ها، متروها و فروشگاه ها) موسیقی به گوش می رسد، بلکه آلبوم های متعدد موسیقی در منازل و در میان اسباب جوانان و نوجوانان یافت می شود.»(کوثری 13،1387)
دوران انقلاب، زمان جوش و خروش ملت ایران است. برهه‌ای از تاریخ که مردم بر علیه بسیاری از سنت‌های غلطِ رایج به پا خواستند. ظهور این روحیه‌ی در هم شکستن و مبارزه‌طلبیِ مردم را شاید بتوان، در عرصه های مختلف به راحتی مشاهده کرد. یکی از این عرصه ها که در این مقاله قصد بررسی کردنش را داریم، عرصه ی سروده‌ها و ترانه‌های انقلابی است که فرض می‌شود در این دوران و تحت تأثیر آن، تغییرات زیادی کرده است. برای بررسی کردن این تغییر سعی می شود به مفاهیم مطرح شده در متن این سروده ها بپردازیم.
مهم ترین دغدغه ی این پژوهش در اصل رسیدن به مفاهیمی در دل ترانه های روزهای انقلاب است که در بردارنده ی درون مایه ی اعتراض اجتماعی، انقلاب فرهنگی، نوخواهی در اندیشه، روشن شدن دیدگان سیاه نومیدی و امید به آینده است. علت داشتن این فرضیه، شرایط انقلاب است و به نظر می آید که می بایست، ترانه ها آیینه ای باشند که حالات و خواسته های مردم را در دل خود بازتاب دهند.
ترانه خود در حوزه‌ی بزرگ‌تر موسیقی و فرهنگ قرار می‌گیرد و متن آن از دل و جان مردم سرچشمه گرفته است و هم چون آیینه‌ای سلایق و احساسات آنها را در خود منعکس می‌کند. علاوه بر اینکه سرودهای انقلابی از احساسات مردم ریشه گرفته است، برای مردم است و محتوایی مردمی دارد. این محتوا در زمان انقلاب، در اصل فرض شده است که همان نواندیشی و تمایلی شدید به تغییر در اجتماع است.
به نوعی شاید بتوان، ترانه ها و سروده‌های زمان انقلاب را در حیطه‌ی موسیقی عامه (Folk music) قرار داد. موسیقی عامه نوعی از موسیقی است که به صورت شفاهی و سینه به سینه بین نسل ها منتقل می شود. این نوع از موسیقی را می توانیم در جوامعی که از نوع فرهنگی همگن هستند، مشاهده کنیم. موسیقی عامه به جوامع روستایی تعلق دارد و در اصل نشان دهنده ی بقای فرهنگ ماقبل صنعتی است.
از آنجایی که ترانه زیرمجموعه‌ی زبان و ادبیات فارسی است، لازم می‌دانم که تحلیلی نشانه شناختی است را در این حوزه انجام دهم. نشانه شناسی که یکی از روش های کیفی است به ما کمک می کند، دال و مدلول را که در کنار یکدیگر در ترانه‌ها حل شده است، بیابیم.
روش نشانه شناسی‌ای که در این پژوهش استفاده شده است، با توجه به آموزه های فردینان دوسوسور، زبان شناس سوئیسی، است. او با در نظر گرفتن نشانه‌های زبانی که همان کلمات هستند، نشانه را مرکب از یک دال و یک مدلول می‌داند. رابطه‌ی بین دال و مدلول دلالت نام دارد. «نشانه ی زبانی، پیوند میان یک شئ و یک نام نیست، بلکه یک مفهوم ]مدلول[ را به یک تصور صوتی ]دال[ پیوند می دهد. تصور صوتی واقعا یک صدای فیزیکی نیست بلکه اثر روانی صوت در شنونده است.» (سوسور 1983)

در این پژوهش به دنبال تحلیل کلمه‌ها و مفاهیم سروده‌های انقلاب در سه سطح کلی هستیم. در مرتبه ی اول، دال ها و مدلول ها و در پی آن نشانه های موجود را شناسایی می کنیم. در مرتبه ی دوم با در نظر گرفتن نشانه های قرار گرفته در کنار یکدیگر، معنای کلی را از طریق هم نشینی پیدا می کنیم. در مرتبه ی سوم نیز محورهای جانشینی را تحلیل می نماییم.
به طور کلی وظیفه‌ی اصلی نشانه‌شناسی، یافتن دلالت‌های معنایی در طیف وسیع زندگی بشر امروزی است. همان طور که گیرو می‌گوید، زبان، نظامی نشانه‌ای است که بیانگر اندیشه‌هاست.(گیرو، 1387) با این تعاریف مشخص است که متون سروده‌های مورد بررسی در این تحقیق بیش از هر چیز بافتی از نقل قول‌هاست که ریشه در منابع فرهنگی بی‌شمار موجود در جامعه دارد. لازم است که در اینجا به انتقاداتی که ممکن است در باب این روش صورت بگیرد، اشاره‌ای بکنیم. هرچند که دال همان چیزی است که فرض می شود که بر مدلول اشاره دارد و کاربران آن را می شناسند اما نشانه شناسان سوسوری بر این نکته همواره تأکید دارند که هیچ رابطه‌ی ذاتی و مستقیمی میان دال و مدلول نیست، بلکه روابطی اختیاری میان این دو حاکم است. «تمرکز سوسور بر نشانه‌ی زبانی بود و زبان را مهم‌ترین نظام نشانه‌ای می‌دانست؛ برای او ماهیت اختیاری نشانه اولین اصل زبان است.» (چندلر،1952) این ویژگی اختیاری بودن، نه تنها نشانه‌ی ضعف این روش نیست بلکه توانایی تطبیق پذیری فوق العاده‌ی زبان را هویدا می‌کند. برای تحلیل متن سرودهای انقلاب، با توجه به روش نشانه شناسی در اصل دست به یک تحلیل ساختاری می زنیم. در بررسی یک ساختار که در اینجا ساختار ما متن سرودهای انقلابی است، روابطی میان اجزای آن ،که در این مورد کلمات هستند، وجود دارد (از جمله تضادها، همبستگی ها و روابط منطقی) که قابل شناسایی است. سوسور در این باب همواره تأکید دارد که معنی، محصول تمایز میان دال‌ها است. این تمایزها خود دو نوع دارند؛ هم نشینی [Syntagmatic](طرز قرار گرفتن عناصر در کنار هم) و جانشینی [paradigmatic] (چگونگی جایگزینی عناصر در جای یک دیگر) .در این پژوهش به دنبال تحلیل کلمه‌ها و مفاهیم سروده‌های انقلاب در سه سطح کلی هستیم. در مرتبه ی اول، دال ها و مدلول ها و در پی آن نشانه های موجود را شناسایی می کنیم. در مرتبه ی دوم با در نظر گرفتن نشانه های قرار گرفته در کنار یکدیگر، معنای کلی را از طریق هم نشینی پیدا می کنیم. در مرتبه ی سوم نیز محورهای جانشینی را تحلیل می نماییم. در ادامه به بررسی یکی از سروده های انقلاب با همین روش گفته شده می‌پردازیم.تحلیل نمونهاین پیروزی خجسته باد...از صلابت ملت و ارتش و سپاه ماجاودانه شد از فروغ سحر پگاه ماصبح آرزو دمیده از کرانه هاشاخه های زندگی زده جوانه هااین پیروزی خجسته باد این پیروزی خجسته باد این مبارک بهار
به باغبان خجسته باد
خجسته باد این گل افشان دیار
به بلبلان خجسته باد
همیشه بادا وطن بر فراز
این پیروزی خجسته باد این پیروزی
نوبهار ما از کران زمین
پر شکوفه شد شاخه امید
خون هر شهید می دهد نوید
نوبت ظفر این زمان رسید
به کوری دیده دشمنان
شکسته شد سر اهریمنان
صبح پیروزی مبارک باد
این ستم سوزی مبارک باد
حافظ وطن تا خدای ماست
لطف ایزدی رهگشای ماست
در خط سیاه میوه امام در شب خطر رهنمای ماست
به رغم آن دشمن خیره سر
وطن رها شد ز بیم و خطر
صبح پیروزی مبارک باد
این ستم سوزی مبارک باد

width: 526

نشانه – دال
معنا- مدلول
معنای مقابل
1. صلابت ملت و ارتش و سپاه:
این سه عامل با در کنار یکدیگر قرار گرفتن پیروزی را میسر کرده‌اند. با توجه به اینکه ملت در ابتدا آمده است، از تأثیرگذاری بیشتری برخوردار است. در ضمن باید به این نکته توجه داشت که در آن زمان سپاهی به معنای امروزی‌اش وجود نداشته است.
دشمنان و اهریمنان
2. جاودانه شدن فروغ سحر:
سحر و فرا رسیدن آن در اشعار فارسی دارای معنایی حائز اهمیت است. سحر که نمادی از آسانی و صلح و آشتی است پس از تاریکی شب که نمادی از دشواری های مسیر و ظلم و ستم است، فرا می رسد. شاعر، پیروزی حاصل شده را در حدی می داند که با میسر شدنش صبحی از راه رسیده که جاودانه است
شب و تاریکی
3. دمیده شدن صبح آرزوها:
در اینجا شاعر برای ایجاد تأثیر بیشتر از تشبیه بهره برده است. آرزوها هم چون صبحی در نظر گرفته شده‌اند که حالا بعد از مدت‌ها انتظار، از راه رسیده است. یأس و ناامیدی از دل ها زدوده شده است و امید و آرزو ها به ثمر رسیده است.
شب یأس
4. جوانه زدن شاخه های زندگی:
زندگی هم چون درختی فرض شده است که با وقوع این پیروزی، شاخه‌هایش جوانه زده‌اند. پیش از این زمستان زندگی که نماد دشواری های حاصل از ظلم و ستم حاکم بوده است، درخت زندگی را بی برگ و میوه ساخته بود. در مقابل، این پیروزی، بهاری در نظر گرفته شده که حبات بخش بوده است.
بی ثمری درخت زندگی
5. باغبان:
یکی دیگر از نشانه‌های مهم این سروده باغبان است. با توجه به متنی که باغبان در آن قرار گرفته این طور استنباط می شود که باغبان همان رهبر انقلاب است. اوست که با توجه به مصرع بعد، به برکت حضورش،دیار گل‌افشان شده است.
دشمن
6. دیار گل افشان:
شهیدانی که بهار و پیروزی را به وطن بازگرداندند
کویر خشک و بی ثمر
7. بلبلان
مبارزان و زندانیان سیاسی که نویدبخش فرارسیدن بهارند.
دشمنان
8. دشمنان
دشمنان در اصل موانعی هستند که پیش از این با حضورشان عرصه را بر آزادی و شکوفایی مردم تنگ کرده بودند.
با توجه به شعر، خون هر شهید
9. شکسته شدن سر اهریمنان
اهریمن همان نیروی شر حاضر در جامعه بوده است که حال با توجه به سروده، سرش شکسته است. سر، مجاز از اندیشه های پلید اهرمن است که از بین رفته است.
با توجه به شعر، خون هر شهید
10. خط سیاه/شب خطر
اوج غم و اندوه حاکم
صبح پیروزی
11. میوه ی امام
امام که باغبان دیار گل‌افشان است، میوه‌ی شهادت را راهنمای همگان قرار داده است
[TD][/TD]

در سروده ی مورد نظر کلمه ای که نقش کلیدی را بازی می‌کند، پیروزی ست. شاعر در حول محور پیروزی نشانه‌هایی را مطرح می‌کند. به معنایی دیگر همه‌ی آن اسباب و لوازمی که از نظر شاعر با حضور پیدا کردنشان پیروزی میسر می‌شود در این سروده به چشم می‌خورد. بر اساس قاعده‌ی هم نشینی و با توجه به همین نشانه‌ی مرکزی، می‌توان نشانه‌هایی را یافت که دال بر وجود شرایطی ست که به پیروزی یک ملت می‌انجامد. در مقابل با توجه به معناهای مخالفی که می توانستند در جای دال‌ها قرار بگیرند به درک بهتری از معنا دست می یابیم. در مقاله‌ی بعدی که در همین سری چاپ می‌شود به نمونه ی دیگری از سروده‌ها اشاره خواهیم کرد.


[/HR] فهرست منابع
چندلر، دانیل (1387)؛ مبانی نشانه‌شناسی، مترجم: مهدی پارسا،تهران: سوره مهر
کوثری، مسعود (1387)؛ درآمدی بر موسیقی مردم‌پسند،تهران: دفتر پژوهش‌های رادیو

[h=1]بهاران خجسته باد[/h] [h=3]نشانه شناسی سروده‌های انقلاب
قسمت دوم[/h]

ترانه ها و سروده ها از دل و جان مردم نشأت می گیرند لذا رابطه‌ای تنگاتنگ با فرهنگ جامعه‌ی خود دارند. بررسی محتوای ترانه‌ها با توجه به بطن جامعه‌ی مورد نظر و وقایع تاریخی خاص در حال جریان، موجب دست یابی به یک برآورد کلی از الگوهای فرهنگی و قالب ها و کلیشه‌های ذهنی رایج می شود. در این مقاله که پیش از این شماره‌ی اول آن منتشر شد، سعی بر این است که با بررسی چند نمونه از سروده‌های انقلابی و مقایسه کردن محتوای این سروده‌ها با یکدیگر، به یک چهارچوب معنایی که در بستر زمانی و مکانی جامعه ی ایرانی معنا می یابد، دست یابیم. برای رسیدن به این مهم لازم دیده شده است که از روش نشانه شناسی استفاده شود. نتایج به دست آمده نشان دهنده‌ی این است که در دوران پرشور انقلاب، آمال و آرزوهای مردم در جهت بنا کردن کشوری نو بیش از هر چیز در سروده‌ها بازتاب پیدا کرده است. نگاه روشن و سرشار از امید به آینده و حس فرح‌بخش پیروزی سراسر سروده‌ها را پوشش داده است.
پیش از این شعر این پیروزی خجسته باد را تحلیل کردیم. در اینجا سروده‌ی انقلابی دیگری که یادآور نور امید آن دوران است را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
بوی گل و سوسن و یاسمن...
بوی گل سوسن ویاسمن آید عطر بهاران کنون از سفر آید
جان زتن رفتگان سوی تن آید رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشته درآید دیو چو بیرون رود فرشته درآید
بگذر د این روزگار سخت‌تر از قبل بار دگر روزگار چون شکر آید
هر چه مجاهد ز بند و حبس درآید عصر زوال وستم دگر به سرآید
چشم یتیمان زمان زحلقه درآید رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشته درآید دیو چو بیرون رود فرشته درآید
بگذرد این روزگار تلخ تر از قبل بار دگر روزگار چون شکر آید

width: 520

نشانه-دال
معنا-مدلول
معنای مقابل
1. بوی گل و سو سن و یاسمن
در فرهنگ بزرگ سخن، دکتر حسن انوری، در باب گل سوسن این طور نوشته‌اند؛ "گونه‌ای از سوسن را به علت داشتن پنج گل برگ و پنج کاسبرگ شبیه "زبان"، سوسن ده زبان خوانده‌اند.» استفاده از سوسن در این قسمت شعر اشاره به اوج اعتراض مردم دارد.
گل یاسمن در فصل بهار می روید، از این رو پخش شدن عطر یاسمن، نشان از فرا رسیدن بهار شکوفایی دارد. ....
[/TD]
[TD]2. عطر بهاران
فصل بهار، فصل زنده شدن دوباره‌ی طبیعت و تجدید آرزوها و امیدهاست
زمستان
3.رهبر محبوب خلق
پیشوا و هدایت کننده ی مردم/ رهبر در برابر نیروی اهریمن قرار گرفته است.
دشمن
4.دیو
اهریمن و نیروهای شر
نیروی خیر
5.فرشته
نیروی خیر
اهریمن
6.گذشت روزگار از سختی رو به سوی شیرینی
این دال یادآور آیه‌ی 5و 6 سوره‌ی انشراح می‌باشد.
«فان مع العسر یسرا(5) ان مع العسر یسرا(6).» پس (بدان که) با هر سختی ای آسانی‌ای ست. آری با هر دشواری‌ای آسانی ست.

همیشگی بودن دشواری ها
7. مجاهد
همه‌ی کسانی که در راه انقلاب جهاد کردند.
دشمن
8.عصر زوال و ستم
روزگار تباهی و ایامی که ظلم و ستم بر همگان حاکم بود
صلح و صفا و صمیمیت
9. چشم یتیمان زمان، با آمدن رهبر از حلقه در می آید.
رهبر همان کسی ست که همه‌ی یتیمان آزادی، محتاج حضور او هستند.
در برابر یتیمان، مستکبران قرار دارند

تحلیل هم نشینی
در این سروده با هم نشین شدن دال‌هایی هم چون بوی گل و سوسن و یاسمن، عطر بهاران، عصر زوال و ستم، بیرون رفتن دیو و درآمدن فرشته، رسیدن رهبر محبوب خلق، گذشت روزگاران از سختی رو به سوی آسانی و بازگشت جان های رفتگان به تن، فضای کلی امید و به سرانجام رسیدن تلاش‌ها ترسیم شده است. به صورت کلی این طور به نظر می‌آید که عامل مشخص شده در این سروده مجاهد است. در ادامه به نشانه‌شناسی یکی دیگر از سروده‌های انقلابی پرداخته‌ایم.
بهاران خجسته باد....
هوا دلپذیر شد، گل از خاك بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه امید
به جوش آمد از خون، درون رگ گیاه
بهار خجسته‌فال خرامان رسد ز راه (2)
به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشم كه پیكار می‌كنند
به آنان كه با قلم، تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار می‌كنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد
و این بند بندگی و این بار فقر و جهل
به سرتاسر جهان، به هر صورتی كه هست
نگون و گسسته باد، نگون و گسسته باد
به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشم كه پیكار می‌كنند
به آنان كه با قلم تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار می‌كنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد.

width: 500

نشانه-دال
معنا-مدلول
معنای مقابل
1. دلپذیر شدن هوا
شرایط حاکم، مساعد شده است و بهار آزادی فرا رسیده است.
زمستان
2.دمیدن گل از خاک
به ثمر رسیدن تلاش مردم در مسیر انقلاب.
زمستان
3.پرستو
رهبر که نوید بازگشتش را می دهد.
دشمن
4.بهارخجسته فال
فرارسیدن آغازی دوباره برای وطن و مردم.
زمستان
5.خویشان، دوستان، یاران آشنا
کسانی که برای به ثمر رسیدن انقلاب تلاش کردند.
دشمنان

6.مردان تیز خشم
در اصل این قسمت از سروده یادآور آیه ی 29، سوره ی فتح است که می فرماید:«محمد رسول الله والذین معهم اشداء علی الکفار رحماء بینهم...» محمد رسول خداست و کسانی که همراه اویند در برابر کفار نیرومند و سرسخت و در میان خودشان مهربانند.
مردان تیزخشم همان کسانی هستند که برای فرارسیدن پیروزی جنگ و پیکار کرده اند.
دشمنان/کفار
7.پیکار
لفظ پیکار، وجود خیر و شر را به ذهن می‌آورد. مبارزه‌ای که میان نیروی خیر و خوبی و نیروی شر و اهریمن صفت، در گرفته است. شاعر در استفاده از این واژه چه بسا سعی داشته که به ویژگی حماسی انقلاب اشاره‌ای داشته باشد.
صلح و آشتی
8.اهل قلم
قلم و شمشیر، در کنار یکدیگر از اهمیت وافری برخوردار هستند. به معنای دیگر اهل قلم و نظر، پیش از وقوع انقلاب با نظریه پردازی‌های خود به هدایت افکار و روشن کردن اذهان مردم کمک کردند و این خود اهمیت کمتری از کسانی که با شمشیر جنگیدند، ندارد.
اهل عمل
9.تباهی دهر
دهری که به مردم نادان و ظالم زمام مراد می‌دهد، دهری ست که رو به سوی تباهی در حرکت است. اهل قلم، با کلمات، اذهان خفته و در بند کشیده‌ی مردم را بیدار می‌کنند تا بلکه تباهی دهر نزد همگان هویدا شود.
روشن شدن اذهان خفته و دربند کشیده شده ی مردم
10.چشم جهانیان
جهانیان همان دیگری هستند. همان دیگری‌ای که با دیدن انقلاب اسلامی ایران و دیدن بیداری مردم در برابر طاغوت، شجاعت پیکار را پیدا خواهند کرد.
پیکار مردم در برابر طاغوت
11.بند بندگی
جهانی که در آن قدرتمند، ضعیفان را استثمار می کند، جهانی است که زنجیر اسارت و بندگی همگان را دربر گرفته است.
این مفاهیم اشاره‌ای دارند به آیه‌ی 5 قصص که می‌فرماید: «و نرید وان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم وارثین» معنی: اراده ما بر این است که بر مستضعفان روی زمین منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثین زمین قرار دهیم، و حکومت آنها را در زمین پابرجا بسازیم.
رهایی و آزادی
12.بار فقر و جهل
فقر ناشی از استثمار و جهل ناشی از عدم آگاهی از جایگاه والای انسان آزاد.
ثروت و آگاهی

این سروده ی انقلابی جزو نخستین سروده های انقلابی است که پس از انقلاب و در سال 1357 در گرامی‌داشت سالروز کشته شدن خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشیان، از رسانه های عمومی پخش شد.
تحلیل هم نشینی
در بخش اول می توان دال‌هایی را تشخیص داد که اشاره به فرا رسیدن بهار آرزوها و آمال مردم دارد؛ دلپذیر شدن هوا، گل از خاک بردمیدن و بازگشتن پرستو. عواملی که در این سروده باعث ایجاد و شکل گیری بهار شدند از این قرارند؛ خویشان، یاران آشنا، دوستان، مردان تیز خشم، اهل قلم.

مفاهیمی که در درجه‌ی اول در این سروده‌ها به چشم می‌خورد، مضامینی ست که در بردارنده‌ی امید به آینده است. گویی زمانی فرارسیده است که غم‌ها از دل‌ها زدوده شده و حکومت طاغوتی که همگان را در بند بندگی کشیده بود، سرنگون گردیده است.
نتیجه گیریمهم‌ترین مسأله‌ی این پژوهش دست یافتن به مفاهیمی در سروده‌های انقلاب است که در بردارنده‌ی درون مایه‌ی اعتراض اجتماعی، انقلاب فرهنگی، نوخواهی در اندیشه، روشن شدن دیدگان سیاه نومیدی و داشتن حس امید نسبت به آینده است. علت داشتن این فرض، شرایط انقلاب است و به نظر می‌آید که وجود روحیه‌ی نوخواهی متناسب با حال و هوای مردم آن زمان بوده است.به منظور تأیید یا رد این فرضیه آن چه که در این پروژه انجام گرفت، بررسی 3 نمونه از سروده‌های انقلاب بود. برای تحلیل سروده‌ها از روش نشانه‌شناسی استفاده شد. هم چنین در جدولی که خاص هر یک از سروده‌ها رسم گردید، به منظور انجام تحلیل جانشینی، تقابل های دوتایی و معنای مقابل نیز مشخص گردید.مفاهیمی که در درجه‌ی اول در این سروده‌ها به چشم می‌خورد، مضامینی ست که در بردارنده‌ی امید به آینده است. گویی زمانی فرارسیده است که غم ها از دل ها زدوده شده و حکومت طاغوتی که همگان را در بند بندگی کشیده بود، سرنگون گردیده است. بهار شکوفا شدن دوباره‌ی آرزوها فرا رسیده و نقطه‌ی پایانی بر ظلم و ستم ظالمان گذاشته شده است. نکته‌ی بسیار حائز اهمیتی که به عنوان یکی از دستاوردهای این پروژه مشخص گردید، عوامل اصلی معین شده در اشعار انقلابی بود که پیروزی کسب شده در اصل ماحصل همکاری آنها با یکدیگر فرض شده بود. در مقابل این عوامل ایجاد کننده، عوامل بازدارنده‌ای نیز قرار داشتند که با وجود موج آگاهی مردم، نابود شدند. در جدول پایین چند نمونه از عوامل استخراج شده از سروده‌ها نوشته شده است. هم چنین لازم دیده شد عناصری که در اشعار دال بر نگاه سرشار از امید به آینده هستند نیز مشخص گردد. لازم به ذکر است که موارد نوشته شده در جدول پایین در اصل چند نمونه از ترکیب های اشعار است: عوامل بازدارنده ی انقلاب دشمنان، سر اهریمنان، خط سیاه، شب خطر، رگبار مسلسل‌ها، دیو، تباهی دهر، قصر بلا، حاکمان تشنه‌ی خون، گرگ و...عوامل اصلی پیروزی انقلاب صلابت ملت و ارتش و سپاه، باغبان، بلبلان، میوه‌ی امام، خویشان، دوستان و یاران آشنا، مردان تیز خشم که پیکار می‌کنند. اهل قلم که تباهی دهر را رسوا می‌کنند. فرشته، مجاهد، از اشک یتیمانت، از خون شهیدانت، لاله‌ای که به بار آمده است. زن و مردی که جامه‌ی رزم پوشیده اند و...نگاه سرشار از امید و آرزو به آینده دمیده شدن صبح آرزوها، جوانه زدن شاخه‌های زندگی، دیار گل افشان، دلپذیر شدن هوا، بازگشت پرستو، دمیدن گل از خاک، عطر بهاران، بوی گل و سوسن و یاسمن، بهار خجسته فال، گذشت روزگار از سختی‌ها رو به سوی آسانی‌ها و ... جدولی که در بالا رسم شده است در اصل در جهت فرض اولیه‌ای بود که پژوهش بر اساس آن انجام گرفت. در پایان لازم می‌دانم بر این نکته تأکید کنم که با توجه به عمیق بودن روش نشانه‌شناسی ترجیح داده شد برای ارائه‌ی کاری بهتر تنها به 3نمونه از سروده‌هایی که به نظر معروف‌تر بودند، پرداخته شود. از طرفی، به علت نو بودن نسبی این روش و دسترسی به سوابق پژوهشی موفق اندک، دشواری کار دو چندان بود. در هر حال با وجود همه‌ی سختی‌ها امیدوارم کار ارائه شده به منزله‌ی پله‌ای برای پیشرفت در پژوهش‌های بعدی باشد.


[/HR] فهرست منابع
چندلر، دانیل (1387)؛ مبانی نشانه‌شناسی، مترجم: مهدی پارسا،تهران: سوره مهر
کوثری، مسعود (1387)؛ درآمدی بر موسیقی مردم‌پسند،تهران: دفتر پژوهش‌های رادیو