***** مثنوی عشق + گفتگوی دلبرانه (= قرائت شاعرانه زیارت عاشورا ) *****

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
***** مثنوی عشق + گفتگوی دلبرانه (= قرائت شاعرانه زیارت عاشورا ) *****

یاد حق باشد سر آغاز سخن
آمدم با یاد او در این چمن
حق تعالی داده در قران پیام
هر کلامی باید آغازش سلام
السلام است اسم حق اندر کلام
مثل گوهر می درخشد بین جام
ای عشیق نازمند لعل فام !
کن سلامی تا شوی والا مقام
بر حسین وراهیان کوی نور
تا کلیم الله شوی در کوی طور
او تکلم کرد با گلگون قبا
پس تکلم کن تو با خون خدا
عشق را با یک سلام اظهار کن
جان و دل را نقطه پر گار کن
صد سلامش داد باید هر پگاه
تا که اشک آلود گردد سجده گاه

(نقل از : مثنوی عشق )
(ادامه دارد )

مثنوی با اسم حق دمساز شد
زین سبب با السلام آغاز شد
السلام ای جلوه حق در زمین
حلقه ی کونین را نقش نگین
اسم تو بر تارک عالم چو نور
می درخشد در جهان تا نفخ صور
السلام ای پر توی شمس نبی
قوس خلقت از وجودت منحنی
قوس خلقت در نزول و در صعود
پیش تو اندر رکوع و در سجود
قامتش در محضرت گشته چو دال
از شگفتی در حضورت هست لال

(ادامه دارد )

السلام ای تابش نور علی
عالم وآدم ز نورت منجلی
السلام ای زهره ی زهرای حق
بحر هستی دید نورت فانفلق
همچو غنچه بر شگفتی پر ثمر
از درخت فاطمی با کر و فر

(ادامه دارد )

السلام ای زاده ی خیر النساء
در عزای توست عالم پر بکا
این سخن آهسته گویم یا جلی ؟
ای تو ثار الله چو بابایت علی
خون تو موج آفرین روزگار
این سخن تفسیر ثار الله شما ر

( نقل از مثنوی عشق)

باز نطق حق مرا دمساز شد
مثنوی با صد سلام آغاز شد
ای حسین حق چراغ معنوی
خوش سرودم در فروغت مثنوی

السلام ای بنده پاک اله
خاک پاکت مهر ما در سجده گاه
السلام ای قوس هستی را جمال
عالم وآدم ز تو گیرند کمال

السلام ای آن که طفل شیر خار
بر سر دستت بشد پیکان سوار
نوک پیکان شد سمند سیر او
بال می زد چون ستاره طیر او
او در آغوشت همی زد بال بال
رفت تا معراج خود آن نو نهال
او ز خون نوشید شهد خوش گوار
تا بماند یاد قران بر قرار

السلام ای عاشق راز و نیاز
عاشق قران و اسرار نماز
حب قران و نماز ت تا ابد
رسم عشق وعاشقی یاد آورد

ای امام ورهنمای بندگان
عشق تو ره توشه ی پویندگان
در تولای شما ما بنده ایم
از قصور خویش سر افگنده ایم