جمع بندی چرا خداوند شادی را دوست ندارد؟ «إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الفرِحِين»

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خداوند شادی را دوست ندارد؟ «إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الفرِحِين»

با سلام و احترام.
خداوند در آيه 76 سوره قصص، در حالي كه شادي نامناسب قارون رو ذم ميكنند، كلا با عبارت إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ، كلا هر كسي كه شاد هست رو هم مذمت ميكنند. علت چيست؟ و آيا مي توان برداشتي به جز مخالفت خداوند با شادي داشت؟
البته در جاهايي ديدم كه ترجمه كرده بودند خداوند شادي "مغرورانه" رو مذمت ميكنند در حالي كه در آيه اينطور نيست و هر چند يك مغرور به خاطر شادي اش ذم شده، اما عبارت مطلق ذكر شده و فرمودند لايحب الفرحين. و اگر بنا بود مغرورانه ذم بشه، قطعا خود خداوند مي تونستند يك كلمه به ايه اضافه كنند به جاي ما!
با تشكر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد آلاء

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامی و محترم؛

فردا از آن ماست;811203 نوشت:
با سلام و احترام.
خداوند در آيه 76 سوره قصص، در حالي كه شادي نامناسب قارون رو ذم ميكنند، كلا با عبارت إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ، كلا هر كسي كه شاد هست رو هم مذمت ميكنند. علت چيست؟ و آيا مي توان برداشتي به جز مخالفت خداوند با شادي داشت؟
البته در جاهايي ديدم كه ترجمه كرده بودند خداوند شادي "مغرورانه" رو مذمت ميكنند در حالي كه در آيه اينطور نيست و هر چند يك مغرور به خاطر شادي اش ذم شده، اما عبارت مطلق ذكر شده و فرمودند لايحب الفرحين. و اگر بنا بود مغرورانه ذم بشه، قطعا خود خداوند مي تونستند يك كلمه به ايه اضافه كنند به جاي ما!
با تشكر

دوست گرامی ؛ در بحث از فهم آیات قرآن و برداشت درست از کلمات آن لازم است تا توضیح مختری پیش از ورود به پاسخ شما عرض کنم.
برای فهم بهتر و درست آیات، مفسران جدید مانند علامه سید محمد حسین طباطبایی مطرح می دارند که «سیاق» آیه مورد توجه قرار گیرد. منظور از سیاق آیه، یعنی آیاتی است که با آیه یا عبارت مورد نظر ما باهم نازل شده است و به گونه ای با آن ارتباط مفهومی دارد یا به عبارت بهتر بر معنای آن تاثیرگذار است.
علاوه بر این بازهم اندیشمندان قرآنی جدید؛ برای فهم آیات قرآن از اسلوب یا شیوه­ی تفسیر موضوعی استفاده کرده اند که عبارت است از این که آیاتی را که در موضوع مورد نظر لازم به تحقیق داریم و در یک موضوع در قرآن اما به صورت پراکنده بیان شده است را جمع آوری و بر اساس مجموع آن آیات؛ آیه یا عبارت مورد نظر را تفسیر می کنیم؛ به عبارتی از کل به جزء می رسیم و نه از یک بخش کوچک از قرآن به مبنای کلی قرآن.
در موضوعی که جناب عالی به آن اشاره داشتید نیز مساله به همین شکل است. انشاالله ابتدا به بیان سیاق آیه و عبارت مورد نظر شما و در پست های آتی به بیان تفسیر موضوعی آیات خواهیم پرداخت.
اما آیاتی که در سیاق آیه مورد نظر شما هستند ا زنظر علامه طباطبایی عباراتند از :
[سوره القصص (28): آيات 76 تا 84]
إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ فَبَغى‏ عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ (76) وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (77) قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدِي أَ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعاً وَ لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ (78) فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (79) وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا يُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُونَ (80)
فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مِنَ المُنْتَصِرِينَ (81) وَ أَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا لَخَسَفَ بِنا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (82) تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (83) مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (84)
ترجمه آیات:
به درستى كه قارون كه از قوم موسى بود پس بر آنان طغيان كرد، ما به وى از گنجينه‏ها آن قدر داده بوديم كه تنها كليد آنها، مردانى نيرومند را خسته مى‏كرد، مردمش به او گفتند، اين قدر شادى مكن كه خدا خوشحالان را دوست نمى‏دارد (76).
و بجو در آنچه خدا به تو داده خانه آخرتت را و بهره‏ات از دنيا را فراموش مكن و همان طور كه خدا به تو احسان كرده تو نيز احسان كن و در پى فساد انگيزى در زمين نباش كه خدا مفسدان را دوست نمى‏دارد (77).
او در جواب مى‏گفت آنچه برايم فراهم شده با علم خودم فراهم شده آيا نمى‏داند كه خدا قبل از او از قرنها كسانى را هلاك كرده كه از او نيرومندتر و ثروت اندوزتر بودند و مجرمان از جرمشان پرسش نمى‏شوند (چون به سيما شناخته مى‏شوند) (78).
قارون غرق در زينتش به سوى قومش بيرون شد آنهايى كه هدفشان زندگى دنيا بود گفتند اى كاش ما نيز مى‏داشتيم مثل آنچه را كه قارون دارد كه او بهره عظيمى دارد (79).
و كسانى كه داراى علم بودند به ايشان گفتند واى بر شما پاداش خدا بهتر است براى آن كس كه ايمان آورد و عمل صالح كند و اين سخن را فرا نگيرند مگر خويشتن‏داران (80).
پس ما او و خانه‏اش را در زمين فرو برديم هيچ كس را نداشت كه او را يارى كند چون غير از خدا ياورى نيست و خودش هم از ممتنعين نبود (81).
كسانى كه ديروز آرزو مى‏كردند كه به جاى باشند امروز مى‏گفتند واه گويى خداست كه رزق را براى هر كس از بندگانش بخواهد وسعت مى‏دهد و براى هر كه بخواهد تنگ مى‏گيرد اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را هم در زمين فرو مى‏برد واى گويى كه كافران رستگار نمى‏شوند (82).
(آرى) اين خانه آخرت را به كسانى اختصاص مى‏دهيم كه نمى‏خواهند در زمين برترى نمايند و فساد انگيزى كنند و سرانجام خاص متقين است (83).
هر كه نيكويى كند جزايى بهتر از آن دارد و هر كه بدى كند آنان كه بدى مى‏كنند جز خود آن عمل كيفرى ندارند (84)
بازهم عرض می کنم منظور از آیات هم سیاق این است که این آیات با هم نازل شده است و برای فهم درست عبارت مورد نظر؛ باید تمام معانی این چند آیه مورد توجه قرار گیرد.
در ادامه به بیان معنای عبارت بر اساس سیاق آیات خواهم پرداخت؛ انشاالله .

سلام. با اجازه کارشناس محترم،برای رسیدن به جواب ،این فایل رو دانلود کنید.
ضمناً اگر مایل بودید جلسات قبلی و بعدی این موضوع رو دریافت کنید ، اینجا کلیک کنید.

خدا تو اون آیه نقل قول میکنه.حرف خوده الله نیست.خدا از فرعون هم نقل قول داره.هر حرفی که نقل قول بشه حرف خدا نیست.بلکه بیان یه ماجراس

شهید دکتر سید محمد حسین بهشتی، خاطره ای را نقل می کردند.
میگفتند:
یکی از همکلاسی های ما خیلی آدم اخمویی بود. و امثال ما رو هم که خیلی شاد و خندان بودیم مذمت می کرد و به شدت مارو از این رفتار نهی می کرد! می گفت خدا اینجور آدمهارو دوست نداره. ما می گفتیم چرا...می گفت تو قرآن گفته "فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا = پس کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند!"...یعنی خدا ما رو از خندیدن، نهی کرده و به گریه امر کرده. شما نباید انقد بخندید!!!
وقتی که اون آیه رو بررسی کردم(آیه 82 سوره ی مبارکه ی توبه) دیدم این جمله خطاب به افرادی گفته شده که با بهانه های واهی و بدون عذرشرعی، از شرکت در جهاد، سرپیچی می کردند. نه اینکه خطاب به همه ی مؤمنان باشد!!!

سوالی که مطرح شده هم خیلی شبیه همین بود.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامی ؛

عبدالزهراء;812466 نوشت:
سلام. با اجازه کارشناس محترم،برای رسیدن به جواب ،این فایل رو دانلود کنید.
ضمناً اگر مایل بودید جلسات قبلی و بعدی این موضوع رو دریافت کنید ، اینجا کلیک کنید.

بسیار ممنون و سپاسگذارم از معرفی خوب شما به ما در مورد این سایت .

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام خدمت شما ؛

لبیک یا علی النقی;812918 نوشت:
شهید دکتر سید محمد حسین بهشتی، خاطره ای را نقل می کردند.
میگفتند:
یکی از همکلاسی های ما خیلی آدم اخمویی بود. و امثال ما رو هم که خیلی شاد و خندان بودیم مذمت می کرد و به شدت مارو از این رفتار نهی می کرد! می گفت خدا اینجور آدمهارو دوست نداره. ما می گفتیم چرا...می گفت تو قرآن گفته "فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا = پس کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند!"...یعنی خدا ما رو از خندیدن، نهی کرده و به گریه امر کرده. شما نباید انقد بخندید!!!
وقتی که اون آیه رو بررسی کردم(آیه 82 سوره ی مبارکه ی توبه) دیدم این جمله خطاب به افرادی گفته شده که با بهانه های واهی و بدون عذرشرعی، از شرکت در جهاد، سرپیچی می کردند. نه اینکه خطاب به همه ی مؤمنان باشد!!!

سوالی که مطرح شده هم خیلی شبیه همین بود.

بسیار ممنونم از لطف شما و بیان حکایتی که داشتید.

بسم الله الحمن الرحیم

عرض ادب و سلام خدمت دوستان گرامی حاضر در بحث ؛

فردا از آن ماست;811203 نوشت:
خداوند در آيه 76 سوره قصص، در حالي كه شادي نامناسب قارون رو ذم ميكنند، كلا با عبارت إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ، كلا هر كسي كه شاد هست رو هم مذمت ميكنند. علت چيست؟ و آيا مي توان برداشتي به جز مخالفت خداوند با شادي داشت؟

همان گونه که در پست اول خدمت شما عرض کرده بودم ؛ آیات قرآن با یکدیگر ارتباط و تعامل دارند و برای فهم یک آیه و یا یک عبارت آن نمی توان به معنا و مفهوم تنها همان مورد اشاره کرد. برای شما دوست گرامی و سایر دوستان آیات مرتبط ب عبارت مورد اشاره شما را بیان کردم . حال در این پست به بیان ارتباط معنایی این آیات در حد توان می پردازیم.
إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ فَبَغى‏ عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ (76) وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ (77)
اگر این دو آیه را در کناره هم قرار دهیم چنین معادله ای حاصل می شود:
لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ= وَ لا تَبْغِالْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ
در این دو آیه به شکل پیوسته اشاره شده است که خداوند دو عده را دوست ندارد( دقت کنید دوستان گرامی این پیوستگی به این دلیل است که دو آیه پشت سر هم نازل شده است)؛ دسته اول شادمانان را یا به عبارتی مفرحان را و دسته دوم کسانی که در زمین فساد می کنند از جمله خود قارون.
از این بررسی به دست می آید که این شادی یا «فرح» ؛ شادی خاصی است و با فساد فرد رابطه مستقیم دارد؛ دراین خصوص علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرمایند:
« البته فرح مفرط و خوشحالى از اندازه بيرون، چون خوشحالى مفرط آخرت را از ياد مى‏برد،.........»؛ ( ترجمه تفسیر المیزان؛ ج 16؛ ص111).
این قسمت از بررسی با در نظر گرفتن سیاق آیات خود سوره صورت گرفت اما اگر در قرآن بازهم به دنبال این مضمون باشیم که خداوند در کدام آیات نهی از شادی کرده است به آیه 23 سوره حدید می رسیم:
« لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور»(23/حدید)؛ (اين تقدير حق را بدانيد) تا هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشويد و به آنچه به شما مى‏دهد مغرور و دلشاد نگرديد، و خدا دوستدار هيچ متكبر خودستايى نيست.
اگر این آیه را نیز که هم موضوع با آیه مورد نظر شماست مطابقت دهیم بازهم چنین به نتیجه می رسیم:
لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ= وَ لا تَبْغِ الْفسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ = وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور
در این آیه هم به روشنی خداوند می فرماید : شادی آن هم شادی که شما را به غرور و خودستایی می رساند ؛ را خداوند از آن نهی می کند.
دوست گرامی تا اینجا اندکی بحث روشن شد. در قرآن کریم تنها دو مورد نهی از شادی داشتیم که خدمت شما بیان کردم اگر تا اینجا سوالی ندارید به بحث بررسی آیات شادی در قرآن و اتفاقا دعوت قرآن به شادی می پردازیم.

آلاء;813047 نوشت:

لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ= وَ لا تَبْغِالْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ
در این دو آیه به شکل پیوسته اشاره شده است که خداوند دو عده را دوست ندارد
دسته اول شادمانان را یا به عبارتی مفرحان را و دسته دوم کسانی که در زمین فساد می کنند از جمله خود قارون.

اين ازون حرفا بود! چون خداوند دو عده رو دوست ندارند، پس اون دو عده مساوي هستند! و هدف دو آيه يكسانند(اتفاق هدف دارند؟!)؟! جسارتا استدلال تون منطقي نيست.

لطفا شما يك آيه بياوريد كه فرموده باشند خداوند شادي كنندگان را دوست دارند، تا مساله حل بشه

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامی؛

نالان;812903 نوشت:
خدا تو اون آیه نقل قول میکنه.حرف خوده الله نیست.خدا از فرعون هم نقل قول داره.هر حرفی که نقل قول بشه حرف خدا نیست.بلکه بیان یه ماجراس

بلکه کاملا فرمایش شما درست است و این کلام به نقل از زبان مردم زمان قارون است اما دوست گرامی به نوعی خداوند کلام حق و درست را از زبان آنان بیان کرده است و گرنه چه دلیلی داشت که حرفی را که مخالف حق است در کتاب هدایت بخش خود بیان کند . دقت کنید در ادامه آیات بیان می دارد که مردم زمان قارون دو دسته بودند: دسته ای که حسرت و رشک می بردند به مال قارون و دسته ای که مال و جاه او را مایه خسران او می دانستند. این کلام که شما می فرمایید از زبان خدا نیست از زبان دسته دوم یعنی افراد حکیم و عقلای زمان قارون است که به نظر می رسد موافق نظر خداوند نیز هست.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام

فردا از آن ماست;813241 نوشت:
اين ازون حرفا بود! چون خداوند دو عده رو دوست ندارند، پس اون دو عده مساوي هستند! و هدف دو آيه يكسانند(اتفاق هدف دارند؟!)؟! جسارتا استدلال تون منطقي نيست.

لطفا شما يك آيه بياوريد كه فرموده باشند خداوند شادي كنندگان را دوست دارند، تا مساله حل بشه

دوست گرامی ؛ من منطق استدلال خودم را در مقدماتی عرض کردم آن هم نه بر اساس یافته های ذهنی خودم بلکه بر اساس بحث وحدت سیاقی که علامه طباطبایی مفسر بزرگ قرآن آن را مطرح کرده اند و هدف در آیاتی که با هم نازل می شوند و از جمله آیات نازل شده مورد اشاره .
به نظرم اگر مقداری بخش قضایای علم منطق و مقداری بحث از سیاق را در دانش تفسیر مطالعه کنید این حرف زیاد هم از آن حرفها نیست.
اما چشم با این که قصدم بیان آیات دعوت به شادی در پست های بعدی این تاپیک بود در اینجا به نمونه ای از آن اشاره می کنم:

«فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (170/ آل عمران )؛ آنان به فضل و رحمتى كه خدا نصيبشان گردانيده شادمانند، و دلشادند به حال آن مؤمنان كه هنوز به آنها نپيوسته ‏اند و بعداً در پى آنها به سراى آخرت خواهند شتافت كه بيمى بر آنان نيست و غمى نخواهند داشت.

آلاء;813305 نوشت:

اما چشم با این که قصدم بیان آیات دعوت به شادی در پست های بعدی این تاپیک بود در اینجا به نمونه ای از آن اشاره می کنم:

«فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (170/ آل عمران )؛ آنان به فضل و رحمتى كه خدا نصيبشان گردانيده شادمانند، و دلشادند به حال آن مؤمنان كه هنوز به آنها نپيوسته ‏اند و بعداً در پى آنها به سراى آخرت خواهند شتافت كه بيمى بر آنان نيست و غمى نخواهند داشت.

فارغ از علم منطق يا تفسير، من نوعي با نگاه منصفانه، منطقي كه شما فرموديد رو مطالعه كردم. نمونه اي كه اشاره فرموديد، مربوط به شهدا و بعد از عزيمتشون از اين دنيا هست و نه در اين دنيا. خصوصا كه خداوند در سوره حديد ايه 23 فرمودند: لاتفرحوا بما آتكم!

البته سه مورد با اين لفظ برخورد كردم الان كه دستور به شادي دادند ولي مورد آن مشخص شده:
1) قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ (58 يونس)
بگو: «به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که این ، از تمام آنچه گردآوری کرده اند ، بهتر است!»

2) في‏ بِضْعِ سِنينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4 روم)
در چند سال همه کارها از آن خداست چه قبل و چه بعد و در آن روز ، مؤمنان خوشحال خواهند شد.

3) ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ(غافر75)
این بخاطر آن است که بناحقّ در زمین شادی می کردید و نیز به خاطر آن که سرمستی می کردید.

[=arial]

فردا از آن ماست;811203 نوشت:
با سلام و احترام.
خداوند در آيه 76 سوره قصص، در حالي كه شادي نامناسب قارون رو ذم ميكنند، كلا با عبارت إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ، كلا هر كسي كه شاد هست رو هم مذمت ميكنند. علت چيست؟ و آيا مي توان برداشتي به جز مخالفت خداوند با شادي داشت؟
البته در جاهايي ديدم كه ترجمه كرده بودند خداوند شادي "مغرورانه" رو مذمت ميكنند در حالي كه در آيه اينطور نيست و هر چند يك مغرور به خاطر شادي اش ذم شده، اما عبارت مطلق ذكر شده و فرمودند لايحب الفرحين. و اگر بنا بود مغرورانه ذم بشه، قطعا خود خداوند مي تونستند يك كلمه به ايه اضافه كنند به جاي ما!
با تشكر

بسم الله الرحمن الرحیم..
سلام علیکم
میدونستید شاد کردن مومنین در روایات چقدر فضیلت داره نزد خدای متعال؟الان عرض میکنم:

[=arial]از امام سجاد عليه السلام نقل شده كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: محبوب ترين عمل در پيشگاه خداوند تبارك و تعالى وارد كردن سرور و شادى در دل مؤمنين است.

[=arial](الكافي ج2 ص189)

[=arial]امام باقر عليه السلام فرمود: لبخند مردى بر صورت برادر مؤمنش و بر طرف كردن گرفتارى و مشكل از او، كار نيكويى است و بعد فرمود محبوب ترين چيز نزد خداى متعال ادخال سرور در قلب مؤمن وارد است.

[=arial](الكافي ج2 ص188)

[=arial]امام صادق عليه السلام فرمود: كسى از شماها گمان و خيال نكند اگر مؤمنى را خوشحال كرد تنها او را خوشحال كرده باشد بلكه قسم به خدا علاوه بر ما اهل بيت عليهم السلام؛ پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم را هم شاد و مسرور نموده است.

[=arial](الكافي ج2 ص189)

بالاتر از این هم داریم،در روایات داریم که میفرمایند شما قرض برادر مومن خودت رو بده تا دلش رو شاد کنی و اونو از افسردگی در بیاری:


[=arial]امام صادق عليه السلام فرمود: محبوب ترين و دوست داشتن ترين عمل در پيشگاه خداوند تبارك و تعالى خوشحال كردن مؤمن است؛ به اين كه يا او را از گرسنگى سيرش كند؛ يا او را از گرفتارى نجات دهد؛ يا قرض و دينش را اداء نمايد.

[=arial](الكافي ج2 ص192)

بالاتر از این هم داریم،شاد کردن حیوان هم در دین ما ارزش قلمداد میشه،ارزشی که امام معصوم علیه السلام پاداشش رو میده:



[=arial]از امام حسین عليه السلام نقل شده است كه در نزد من كلام پيامبر صحيح و درست است كه فرمود: محبوب ترين و دوست داشتن ترين عمل در پيشگاه خداوند تبارك و تعالى بعد از نماز، خوشحال كردن مؤمن است درصورتى كه همراه با گناه نباشد؛ بعد امام حسين عليه السلام فرمود من برده اى را ديدم كه به سگى غذا مي داد به او گفتم چرا چنين مي كنى؟ گفت اى پسر رسول خدا من غم و غصه دارم و مى خواهم با شاد كردن اين حيوان خودم را از ناراحتى نجات بدهم تاشاد و مسرور گردم براى اين كه ارباب من يك فرد يهودى است تا بتوانم با اين كار از او جدا شوم.

[=arial]بعد راوى مى گويد امام حسين عليه السلام دويست دينار پول برداشت و به نزد ارباب او رفت وقتى يهودى امام حسين عليه السلام را ديد گفت اين برده را فداى قدم هاى مبارك شما كردم و اين باغ هم مال اين غلام باد؛ و ان مال را هم به شما برگر داندم امام حسين عليه السلام فرمود من هم اين مال را به شما هديه مي كنم؛ مرد يهودى گفت من ان مال را از شما قبول مى كنم و به اين برده مى بخشم و سپس امام حسين عليه السلام فرمود من اين برده را آزاد كردم و همه ان چيزها را به او بخشيدم وقتى اين صحنه را زن ان مرد يهودى ديد گفت اى پسر رسول خدا من اسلام اوردم و مهريه خودم را به شوهرم بخشيدم؛ در اين هنگام ان مرد يهودى گفت من هم اسلام آوردم و اين خانه را به همسرم بخشيدم.(بحارالانوار ج44 ص194)

[=arial]
انقدر از این نمونه روایات داریم که اگر بگم حوصلتون سر میره....بحث هدیه دادن ...عدم رد احسان...صدقه دادن...و....همه و همه نشان میده که خدا مخالف شادی نیست...
برید تحقیق کنید کسی که مومنی رو ناراحت کنه چقدر نکوهش شده و حتی داریم چهل روز عباداتش خدشه دار میشه..
بحث پوشیدن لباس مشکی که مکروه اعلام شده در دین...
روایاتی که میفرمایند در شادی ما اهلبیت شاد باشید و در ناراحتی ما محزون....
و...

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم..
و اما در مورد آیه ای که نقل فرمودید:
همونطور که استاد گرامی فرمودند،فهم آیات قرآن نیازمند دانستن زبان قرآن است..
این ایه ی شریفه در مقام بیان یک نوع شادی خاصی است که در آن غفلت از خدا است...
شادی ای که در آن غفلت هست یا بخاطر تمسخر دیگران است،یا تحقیر دیگران،یا از روی سر مستی و گناه....
بذارید یک نکته عرض کنم شاید جواب سوالتون رو دقیق گرفتید...
اینکه کسی شادی مصنوعی بخواد داشته باشه،تهش منجر میشه به افسرده گی....
شما نگاه کنید به این خانواده هایی که سرمست هستند،مجلس رقص میگیرند،پارتی میگیرند،هزینه های گزاف میدن تا دو ساعت شاد باشند..
اکثر این ها افسرده گی و اختلالات روحی دارند...
اما شما اگر با نشاط تر و شادتر از بچه های هیاتی که مدام پای روضه و اشک نشستند پیدا کردید ..
اگر یک مورد بچه هیاتی واقعی به من معرفی کردید که دچار بیماری افسرده گی شده ،بنده به شما جایزه میدم..
کسی که ظلم میکنه و گناه باید افسرده بشه و میشه،حالا میخواد با شادی مصنوعی خودشو شاد کنه،خب معلومه که اون شادی هم باز از راه گناهه و مصنوعیه..
اما کسی که همه امورش خداییه،تمام شادی و نشاط دنیا توی قلبشه،نیازی نداره برای شادی هزینه کنه...قلبش شاده..
شما جبهه ها رو نگاه کنید،جمع های مذهبی رو ببینید،تمام شادی ها و نشاط اونجاست..
ما توی روایات داریم که قاه قاه خندید نهی شده،چون قلب رو میمیراند،اما تبسم نهی نشده و داریم که مومن باید همیشه متبسم باشد...
حالا برید تحقیق کنید قاه قاه زدن چه اثری داره،غالبا افرادی قاه قاه میخندند که مشکلات روحی دارند و یک دفعه تخلیه میشوند..بعد از این قاه قاه هم انگار غمشون بیشتر میشه..
شما با تمام غم های دنیا،دو قطره اشک برای امام حسین علیه السلام بریزید ،اگر غمی موند در دلتون...ن م ی ما ن د
جمع بندی کنم،
1.به صدها دلیل محکم خدای متعال با شادی مخالف نیست،بلکه با شادی ای مخالف است که مصنوعی است و برای فرار از تفکر و جبران افسردگی گناه...با شادی گناه مخالف است
2.شادی یک چیزی است که نیازی نیست برایش تدارک ببینید،بلکه شما خوب بندگی کنید،تمام شادی دنیا توی قلب شما خواهد بود
3.افرادی که شادی مصنوعی دارند غالبا دچار افسرده گی میشوند

[=arial]4. تمامی احکام دین و دستوراتش آمده تا شما همیشه شاد باشید...هرگونه تخلف از احکام اسلامی باعث بهم ریختن زندگی . گرفتاری و بدبختی میشه..[=arial]
مثلا دین فرموده محرم و نامحرم،طرف رعایت نمیکنه و میره دانشگاه مختلط،نتیجه اش میشه در هرساعت 19 طلاق و همین طلاق چقدر غم و غصه به زندگی ها میاره...

آلاء;813305 نوشت:
«فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (170/ آل عمران )؛ آنان به فضل و رحمتى كه خدا نصيبشان گردانيده شادمانند، و دلشادند به حال آن مؤمنان كه هنوز به آنها نپيوسته ‏اند و بعداً در پى آنها به سراى آخرت خواهند شتافت كه بيمى بر آنان نيست و غمى نخواهند داشت.
فردا از آن ماست;811203 نوشت:
كلا با عبارت إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ، كلا هر كسي كه شاد هست رو هم مذمت ميكنند. علت چيست؟ و آيا مي توان برداشتي به جز مخالفت خداوند با شادي داشت؟

]چندبار خداوند در چند آیه میفرماید { لاخوف علیهم و لا هم یحزنون} نه بیمناک می شوند و نه غمگین میشوند....

1- قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٣٨

فرموديم: «جملگى از آن فرود آييد. پس اگر از جانب من شما را هدايتى رسد، آنان كه هدايتم را پيروى كنند بر ايشان بيمى نيست و غمگين نخواهند شد. (۳۸)

2- انَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٦٢

در حقيقت، كسانى كه [به اسلام‌] ايمان آورده، و كسانى كه يهودى شده‌اند، و ترسايان و صابئان، هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان داشت و كار شايسته كرد، پس اجرشان را پيش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بيمى بر آنان است، و نه اندوهناك خواهند شد. (۶۲)

3- بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّـهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿١١٢

آرى، هر كس كه خود را با تمام وجود، به خدا تسليم كند و نيكوكار باشد، پس مزد وى پيش پروردگار اوست، و بيمى بر آنان نيست، و غمگين نخواهند شد. (۱۱۲)

4- الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى ۙ لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٢٦٢

كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌كنند، سپس در پى آنچه انفاق كرده‌اند، منّت و آزارى روا نمى‌دارند، پاداش آنان برايشان نزد پروردگارشان [محفوظ] است، و بيمى بر آنان نيست و اندوهگين نمى‌شوند. (۲۶۲)

5- الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٢٧٤

كسانى كه اموال خود را شب و روز، و نهان و آشكارا، انفاق مى‌كنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى‌شوند. (۲۷۴)

6- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٢٧٧

كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و نماز بر پا داشته و زكات داده‌اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى‌شوند. (۲۷۷)

7- فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿١٧٠

به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‌اند شادى مى‌كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‌شوند. (۱۷۰)

8- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَىٰ مَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٦٩

كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه يهودى و صابئى و مسيحى‌اند، هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان آورد و كار نيكو كند، پس نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين خواهند شد. (۶۹)

9- وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ ۖ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٤٨

و ما پيامبران [خود] را جز بشارتگر و هشداردهنده نمى‌فرستيم، پس كسانى كه ايمان آورند و نيكوكارى كنند بيمى بر آنان نيست و اندوهگين نخواهند شد. (۴۸)

10- يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي ۙ فَمَنِ اتَّقَىٰ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٣٥

اى فرزندان آدم، چون پيامبرانى از خودتان براى شما بيايند و آيات مرا بر شما بخوانند، پس هر كس به پرهيزگارى و صلاح گرايد، نه بيمى بر آنان خواهد بود و نه اندوهگين مى شوند. (۳۵)

11- أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّـهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٦٢

آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‌شوند. (۶۲)

12- إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿١٣

محققاً كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ايستادگى كردند، بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد. (۱۳)

توجه فرمودید که غمگین نبودن از ویژگیها و نتایج چه افرادی ذکر شده بود در این آیات...

آلاء;813047 نوشت:
در این دو آیه به شکل پیوسته اشاره شده است که خداوند دو عده را دوست ندارد( دقت کنید دوستان گرامی این پیوستگی به این دلیل است که دو آیه پشت سر هم نازل شده است)؛ دسته اول شادمانان را یا به عبارتی مفرحان را و دسته دوم کسانی که در زمین فساد می کنند از جمله خود قارون.

چرا خداوند این دو ایه را بصورت یک ایه نیاورده و نگفته است
خداوند شادمانانی که در زمین فساد می کنند را دوست ندارد ؟یا مضامینی مشابه ان
و یک سوال دیگر خداوند فرموده دو دسته را دوست ندارد
اگر به فرض شما ما این دو دسته را با هم مخلوط کنیم انگاه یک دسته می شود
در حالی که خدا فرموده دو دسته را

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام ؛

فردا از آن ماست;813365 نوشت:
لبته سه مورد با اين لفظ برخورد كردم الان كه دستور به شادي دادند ولي مورد آن مشخص شده:
1) قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ (58 يونس)
بگو: «به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که این ، از تمام آنچه گردآوری کرده اند ، بهتر است!»

2) في‏ بِضْعِ سِنينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4 روم)
در چند سال همه کارها از آن خداست چه قبل و چه بعد و در آن روز ، مؤمنان خوشحال خواهند شد.

3) ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ(غافر75)
این بخاطر آن است که بناحقّ در زمین شادی می کردید و نیز به خاطر آن که سرمستی می کردید.

بنده در دستور کارم پرداختن به اين آيه و آيه مورد اشاره خودم بود اما چون شما فرموديد براي نمونه به اين مورد اشاره کردم . در ادامه به بحث از اين آيات نيز خواهم پرداخت انشا الله .

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي ؛

سوال شما بسيار خوب وو دقيق بود ؛

**گلشن**;813620 نوشت:
چرا خداوند این دو ایه را بصورت یک ایه نیاورده و نگفته است
خداوند شادمانانی که در زمین فساد می کنند را دوست ندارد ؟یا مضامینی مشابه ان
و یک سوال دیگر خداوند فرموده دو دسته را دوست ندارد
اگر به فرض شما ما این دو دسته را با هم مخلوط کنیم انگاه یک دسته می شود
در حالی که خدا فرموده دو دسته را

اما دوست گرامي ؛ بيان آيات قرآن از سوي خداوند در يک کلام معجزه است به اين معنا که واقعا از آوردن مثل آن بشر و نه تنها بشر؛ که جنس جنيان نيز ناتوان است .

اين احتمالي که من بر اساس بحث سياق علامه طباطبايي مطرح کردم که به گونه اي آيات قرآن را به هم مرتبط و از هم جدا نمي بينيد اصلا به اين معنا نيست که پس بخشي از کلمات و عبارات قرآن زايد باشد و از اين ميان بايد حذف شود .

بحث دقيق ديگري در علوم قرآني هست با عنوان انتهاي آيات که اين را بيان مي دارد که انتهاي هر آيه و مخصوصا صفاتي که در انتهاي بيشتر آيات قرآن يا به خدا داده مي شود و يا از خداوند سلب مي شود ؛ تناسب صد درصد دارد با محتوا و مضمون آن آيه . از اين رو اما و اگر و چرا در مورد نحوه نزول آيات را بنده بر اساس اين نظريه واقعا نمي توانم پاسخو باشم .
علاوه بر اين که برداشت ها و تفسيرهايي که ما بر اساس علوم قرآني و تفسيري به دست مي آوريم همه بشري و خطا پذير است و يقيني نيست و آن چه درست ؛ صحيح و غير قابل تغيير است ظاهر و باطن عميق قرآن است . اما به دليل تذکر و توجه قرآن به «تفکر» و «تدبر» در سرتاسر آياتش به نظر مي رسد که اين احتمالات را بايد مطرح کرد تا با تلاش هاي فکري و تعقل بتوان معارف بيشتري از قرآن به دست آورد؛ زيرا قرآن نازل نشده است که ما تنها آن را قرائت کنيم بلکه بايد تلاوت کنيم و از معاني بلند آن استفاده کنيم.

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي ؛

mehrant;813614 نوشت:
]چندبار خداوند در چند آیه میفرماید { لاخوف علیهم و لا هم یحزنون} نه بیمناک می شوند و نه غمگین میشوند....

1- قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٣٨﴾

.......

بسيار ممنونم از زحمتي که در تهيه مطلب بسيار خوب فوق داشتيد ؛ شما در واقع از راه مفهوم مخالف؛ مفهوم مقابل «فرح» را «حزن» دانسته ايد و به بررسي آياتي از قرآن که به پرهيز از آن اشاره داشته پرداخته ايد . بنده نهايت تشکر را از اين تلاش شما دارم و در ادامه انشا الله به بررسي اين مطلب خواهم پرداخت که مفهوم مقابل و متضاد «فرح» آيا «حزن» است در قرآن و يا مفهوم ديگري است . با تشکر از شما

آلاء;813673 نوشت:
اين احتمالي که من بر اساس بحث سياق علامه طباطبايي مطرح کردم که به گونه اي آيات قرآن را به هم مرتبط و از هم جدا نمي بينيد اصلا به اين معنا نيست که پس بخشي از کلمات و عبارات قرآن زايد باشد و از اين ميان بايد حذف شود .

سلام بر شما
بزرگوار من هم نگفتم بعضی از ایات اضافه هست
من دلیل شما را که بحث سیاق ایات را مطرح کرده بودید در اینجا رد کردم و گفتم اگر این دلیل را درنظر بگیریم دو گروه نامبرده خداوند تبدیل
به یک گروه می شود یعنی مفرحین مفسد
درحالی که ایه دقیقا اشاره دارد به دو گروه یعنی مفرحین و مفسدین
پس از نظر من بحث سیاق ایات اینجا نمی تواند مطرح شود تا نظر دلخواه بدست اید
بلکه ایات اشاره دارد خداوند دقیقا دوگروه را دوست ندارد یعنی مفرحین و مفسدین
حالا اگر شما مدعی هستید خدا مفرحین را دوست دارد و نظری بر خلاف ظاهر ایه دارید باید دلیل دیگری بیاورید
یا اینکه قبول کنید خدا واقعا مفرحین را دوست ندارد

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي و ساير دوستان ؛

**گلشن**;813734 نوشت:
من دلیل شما را که بحث سیاق ایات را مطرح کرده بودید در اینجا رد کردم و گفتم اگر این دلیل را درنظر بگیریم دو گروه نامبرده خداوند تبدیل
به یک گروه می شود یعنی مفرحین مفسد
درحالی که ایه دقیقا اشاره دارد به دو گروه یعنی مفرحین و مفسدین
پس از نظر من بحث سیاق ایات اینجا نمی تواند مطرح شود تا نظر دلخواه بدست اید
بلکه ایات اشاره دارد خداوند دقیقا دوگروه را دوست ندارد یعنی مفرحین و مفسدین
حالا اگر شما مدعی هستید خدا مفرحین را دوست دارد و نظری بر خلاف ظاهر ایه دارید باید دلیل دیگری بیاورید
یا اینکه قبول کنید خدا واقعا مفرحین را دوست ندارد

سوال شما اتفاقا سوال خيلي خوبي است و بنده در حد توان سعي در پاسخ آن دارم. به نظر مي رسد که اصل سوال شما از علامت مساوي که بنده در متن پست قرار دادم ايجاد شده است . در واقع منظور بنده از مساوي ؛ مساوي به مفهوم برابري کامل مفهومي اين دوسته آيات نبود که بنا بر سوال درست و منطقي شما اين طور تلقي شود که چرا پس خداوند از دو آيه براي بيان يک مفهوم استفاده کرده است.
بلکه مراد بنده از علامت مساوي اين بود که در بحث از سياق ؛ خداوند آيات را به نوعي با يکديگر پيوند مي زند و از جدا جدا بودن آيات و بي ربط بودن آنها به هم جلوگيري مي کند .
خب شما دوست گرامي حتما مي دانيد ما در قرآن موضوعات مشترک در آيات قرآن زياد داريم ؛ حالا چه بايد تکرار دقيقا يک لفظ مثل داستان حضرت موسي عليه السلام ؛ چه با تغيير لفظ اما به کاربردن لفظ مترادف ؛ نظريه سياق به ما اين را بيان مي دارد که آيات قرآن در چند سطر جدا کارايي چنداني ندارند؛ بلکه بايد مفهوم آن ايات را با آيات ديگر در ارتباط دانست تا بتوان مفاهيم بيشتر و عميق تريي از آيات به دست آورد.
اگر بنده به اشتباه از علامت مساوي استفاده کردم ؛ ( که البته غرضم چيز ديگري بود ) به اين معنا بود که دو مفهوم فساد و شادماني مورد اشاره در اين آيه که هر دو مورد غضب خداوند هستند با يکديگر ارتباط تنگاتنگي دارند .

سوال:
تفسیر صحیح عبارت « ان الله لا یحب الفرحین» چیست؟ آیا خداوند هر نوع شادی را دوست ندارد ؛ یا منظور شادی مغرورانه ای است که امثال قارون داشته اند؟

پاسخ:

در بحث از فهم آیات قرآن و برداشت درست از کلمات آن لازم است تا توضیح مختصری بیان شود.
برای فهم بهتر و درست آیات، مفسران جدید مانند علامه سید محمد حسین طباطبایی مطرح می دارند که «سیاق» آیه مورد توجه قرار گیرد. منظور از سیاق آیه، یعنی آیاتی است که با آیه یا عبارت مورد نظر ما باهم نازل شده است و به گونه ای با آن ارتباط مفهومی دارد یا به عبارت بهتر بر معنای آن تاثیرگذار است.
علاوه بر این بازهم اندیشمندان قرآنی جدید؛ برای فهم آیات قرآن از اسلوب یا شیوه­ی تفسیر موضوعی استفاده کرده اند که عبارت است از این که آیاتی را که در موضوع مورد نظر لازم به تحقیق داریم و در یک موضوع در قرآن اما به صورت پراکنده بیان شده است را جمع آوری و بر اساس مجموع آن آیات؛ آیه یا عبارت مورد نظر را تفسیر می کنیم؛ به عبارتی از کل به جزء می رسیم و نه از یک بخش کوچک از قرآن به مبنای کلی قرآن.
در این موضوع نیز ابتدا به بیان سیاق آیه و عبارت مورد نظر و سپس به بیان تفسیر موضوعی آیات خواهیم پرداخت.
اما آیاتی که در سیاق آیه مورد نظر شما هستند از نظر علامه طباطبایی عباراتند از :
(سوره القصص (28): آيات 76 تا 84)
إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ فَبَغى‏ عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ (76) وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (77) قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدِي أَ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعاً وَ لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ (78) فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (79) وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا يُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُونَ (80(فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مِنَ المُنْتَصِرِينَ (81) وَ أَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا لَخَسَفَ بِنا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (82) تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (83) مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (84(

ترجمه آیات:
به درستى كه قارون كه از قوم موسى بود پس بر آنان طغيان كرد، ما به وى از گنجينه‏ها آن قدر داده بوديم كه تنها كليد آنها، مردانى نيرومند را خسته مى‏كرد، مردمش به او گفتند، اين قدر شادى مكن كه خدا خوشحالان را دوست نمى‏دارد. و بجو در آنچه خدا به تو داده خانه آخرتت را و بهره‏ات از دنيا را فراموش مكن و همان طور كه خدا به تو احسان كرده تو نيز احسان كن و در پى فساد انگيزى در زمين نباش كه خدا مفسدان را دوست نمى‏دارد. او در جواب مى‏گفت آنچه برايم فراهم شده با علم خودم فراهم شده آيا نمى‏داند كه خدا قبل از او از قرنها كسانى را هلاك كرده كه از او نيرومندتر و ثروت اندوزتر بودند و مجرمان از جرمشان پرسش نمى‏شوند (چون به سيما شناخته مى‏شوند) قارون غرق در زينتش به سوى قومش بيرون شد آنهايى كه هدفشان زندگى دنيا بود گفتند اى كاش ما نيز مى‏داشتيم مثل آنچه را كه قارون دارد كه او بهره عظيمى دارد.
و كسانى كه داراى علم بودند به ايشان گفتند واى بر شما پاداش خدا بهتر است براى آن كس كه ايمان آورد و عمل صالح كند و اين سخن را فرا نگيرند مگر خويشتن‏داران.
پس ما او و خانه‏اش را در زمين فرو برديم هيچ كس را نداشت كه او را يارى كند چون غير از خدا ياورى نيست و خودش هم از ممتنعين نبود.
كسانى كه ديروز آرزو مى‏كردند كه به جاى باشند امروز مى‏گفتند واه گويى خداست كه رزق را براى هر كس از بندگانش بخواهد وسعت مى‏دهد و براى هر كه بخواهد تنگ مى‏گيرد اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را هم در زمين فرو مى‏برد واى گويى كه كافران رستگار نمى‏شوند.
(آرى) اين خانه آخرت را به كسانى اختصاص مى‏دهيم كه نمى‏خواهند در زمين برترى نمايند و فساد انگيزى كنند و سرانجام خاص متقين است
هر كه نيكويى كند جزايى بهتر از آن دارد و هر كه بدى كند آنان كه بدى مى‏كنند جز خود آن عمل كيفرى ندارند.
منظور از آیات هم سیاق این است که این آیات با هم نازل شده است و برای فهم درست عبارت مورد نظر؛ باید تمام معانی این چند آیه مورد توجه قرار گیرد.
اما با در کنار هم گذاشتن آیات؛ این نتیجه به دست می آید:
إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ فَبَغى‏ عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ (76) وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ (77(
اگر این دو آیه را در کناره هم قرار دهیم چنین معادله ای حاصل می شود:
لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ= وَ لا تَبْغِالْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ
در این دو آیه به شکل پیوسته اشاره شده است که خداوند دو عده را دوست ندارد( دقت کنید دوستان گرامی این پیوستگی به این دلیل است که دو آیه پشت سر هم نازل شده است)؛ دسته اول شادمانان را یا به عبارتی مفرحان را و دسته دوم کسانی که در زمین فساد می کنند از جمله خود قارون.
از این بررسی به دست می آید که این شادی یا «فرح» ؛ شادی خاصی است و با فساد فرد رابطه مستقیم دارد؛ دراین خصوص علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرمایند:
« البته فرح مفرط و خوشحالى از اندازه بيرون، چون خوشحالى مفرط آخرت را از ياد مى‏برد،.........»؛(1)
این قسمت از بررسی با در نظر گرفتن سیاق آیات خود سوره صورت گرفت اما اگر در قرآن بازهم به دنبال این مضمون باشیم که خداوند در کدام آیات نهی از شادی کرده است به آیه 23 سوره حدید می رسیم:
« لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور»(23/حدید)؛ (اين تقدير حق را بدانيد) تا هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشويد و به آنچه به شما مى‏دهد مغرور و دلشاد نگرديد، و خدا دوستدار هيچ متكبر خودستايى نيست.
اگر این آیه را نیز که هم موضوع با آیه مورد نظر شماست مطابقت دهیم بازهم چنین به نتیجه می رسیم:
لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ= وَ لا تَبْغِ الْفسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ = وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور
در این آیه هم به روشنی خداوند می فرماید : شادی آن هم شادی که شما را به غرور و خودستایی می رساند ؛ را خداوند از آن نهی می کند.
بنابراین در قرآن کریم تنها دو مورد نهی از شادی داشتیم.

منابع:
(1)- علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، ج 16، ص111.

موضوع قفل شده است