***** جلوه های رفتاری فاطمه زهرا سلام الله علیها *****

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
***** جلوه های رفتاری فاطمه زهرا سلام الله علیها *****

فداکاری های زهرا(س) در دفاع از حق و ولایت علی(ع):
انحراف امت با رهبری عده ای فرصت طلب چنان سینه زهرای مرضیه را تنگ کرد که حضرت با سخنرانی ها و روشنگری ها و رفتن به خانه انصار و مهاجرین ،ابعاد این بدعت خطرناک را بیان کرده ، حجت را بر مردم تمام کردند. گریه های شبانه روزی فاطمه(س) تا حدی بیانگر عمق این فاجعه است.
در دفاع از حق شوهر مظلومش که مظهر عدالت و مجاهدت در راه خدا و ایثار و جانبازی در راه دین خدا بود ،تا آن جا پیش رفتند که جان پاک خود را در این راه فدا کردند .خانه اش که باصفاترین و بی ریاترین و نورانی ترین خانه در زمین و آسمان بود ،مورد هجوم دژخیمان و اراذل و اوباش قرار گرفت. در خانه را با آتش کین و هوا و هوس سوزاندند . با لگد در نیم سوخته را به پهلوی زهرا(س) که باردار بود زدند . با شکستن پهلوی پاکش و کشتن جنینش روی همه جنایتکاران تاریخ را سفید کردند.

چهار ویژگی حضرت مریم و حضرت زهرا ( س ) ؟

برخی از ویژگی‌های مشترک بین حضرت مریم و حضرت فاطمه (علیهما السلام):
1ـ طهارت و پاکی،
خداوند در مورد حضرت مریم می‌فرماید:
«یا مریم إنّ الله اصطفاک و طهّرک واصطفاک على نساء العالمین؛(1) ای مریم همانا خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده.»
در این آیه خداوند خطاب به مریم می‌فرماید: «طهّرک» یعنی تو را پاکیزه گردانیده.
همچنین خداوند متعال در مورد اهل بیت پیامبر که فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز جزو آنهاست می‌فرماید:
«إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا؛(2) خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان بزداید و شما را پاک ومنزّه کند.»
در این آیه نیز سخن از پاکیزه کردن است که خداوند در یطهّرکم می‌فرماید شما را پاکیزه نموده است.
2ـ تصدیق کنندة آیات الهی،
خدای متعال در مورد حضرت مریم می‌فرماید:
«وصدّقت بکلمات ربّها وکُتُبه؛(3) کلمات پروردگار خود و کتاب‌های آسمانی او را تصدیق کرد.»
یکی از القاب حضرت فاطمة زهرا نیز صدّیقه است‌، به معنای کسی که سخن خود را با عمل تصدیق می‌کند.
3ـ هم‌سخن بودن با فرشتگان،
حضرت مریم با ملائکه و فرشتگان هم‌کلام می‌شد و گاهی آنها را نیز مشاهده می‌کرد، خداوند در مورد مریم می‌فرماید: «فأرسلنا إلیها روحنا فتمثّل لها بشراً سویاً؛(4) پس روح خود (جبرئیل) را به سوی او فرستادیم تا به شکل بشری خوش‌اندام بر او نمایان شد.»
در مورد حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) نیز از امام صادق(ع) روایت شده : «فاطمه محدّثه نامیدند زیرا فرشتگان پیوسته بر او از آسمان فرود می‌آمدند .چنان که مریم دختر عمران ندا می‌کردند، او را هم سخن خویش قرار می‌دادند و به وی می‌گرفتند: ای فاطمه خدا تو را برگزیده و پاکت گرداند و بر همة زنان عالم برتری بخشید، ای فاطمه پروردگارت را فرمانبردار باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نما.»(5)
4ـ الگوی مؤمنان،
خداوند متعال مریم را برای همگان الگو قرار داده و می فرماید: «وضرب الله مثلاً للّذین آمنوا امرأت فرعون... و مریم ابنة عمران؛(6) خداوند برای مؤمنان به زن فرعون و مریم دختر عمران مثل می‌زند.»
حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز بهترین الگو برای جهانیان است. وقتی آن بانو بهترین آفریدة پروردگار باشد که از بین تمام زنان برگزیده و اطاعت و فرمانبرداری آن با نو بر تمام موجودات واجب باشد، آن گونه که امام باقر می‌فرماید: «اطاعت ایشان بر تمام آفریدگان خداوند فرض و واجب است، چگونه همانند پدر بزرگوارش نبی مکرم اسلام بهترین الگو برای جهانیان نباشد؟» از این رو امام زمان(عج) می‌فرماید که الگوی من آن بانو است.(7)

پی‌نوشت‌ها:
1. آل عمران (3) آیه 43.
2. احزاب (33) آیه 33.
3. تحریم (66) آیه 12.
4. مریم (19) آیه 17.
5. بحار الانوار، ج 43، ص 16.
6. تحریم، آیه 12.
7. اسرار الفاطمیه، محمدفاضل مسعودی، ص 175.

ابن عباس از پیامبر(ص) نقل می‌کند: دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان است ، از اولین تا آخرین.او پاره تن من است. هر گاه برای عبادت در محراب قرار می‌گیرد، فرشتگان آسمان نور او را مشاهده می‌کنند ،همان طور که مردم روی زمین نور ستارگان را مشاهده می‌نمایند، خداوند به فرشتگان می‌فرماید: ای فرشتگان بنگرید به فاطمه که سرور کنیزان من است . چگونه در برابر من ایستاده، خدا را عبادت می‌کند . بدنش از خشیت من در اضطراب است . با دل و جان خود به بندگان من توجه دارد.گواه باشید که من شیعیان او را از آتش جهنم نجات دادم.(1)
فاطمه(س) مقام و عظمتی را که دارد ،تنها به جهت این نیست که دختر پیامبر است. آن چه او را شایسته این مقام ساخت، از خود گذشتگی، پارسایی، زهد، دانش و دیگر ملکات انسانی است که در او به حد کمال رسیده بود. همه مورخان شیعه و سنی این امتیازات را برای او در کتاب‌های معتبر خویش نوشته‌اند.(2)
زندگانی زهرا(س) در خانه شوهر نیز نمونه است، چون سراسر زندگانی او نمونه است.خود او نمونه، شوی او، پدر او، مادر او همه نمونه‌اند. فرزندان او نیز نمونه‌اند.
او در دوران زندگی کوتاه خود چهار فرزند نمونه تربیت کرد که در تاریخ بشر سابقه ندارد.
فاطمه(س) چهره درخشان زن مسلمان، فروغ تابان معرفت و نمونه روشن پرهیزکاری و خداترسی است . درخشندگی به ساعتی مخصوص و روزی معین اختصاص ندارد، از آن روز که وظیفه خود را تعهد کرد تا امروز و برای همیشه چون گوهری بر تارک تربیت اسلامی می‌درخشد.(3)

پی‌نوشت‌ها:
1. ذخائر العقبی، محب‌الدین طبری، ص 39.
2. زندگانی حضرت فاطمه، دکتر جعفر شهیدی، ص 35 ـ 41.
3. همان، ص 63 ـ 64.

زهد زهرایی :

وقتـی روح به کمالات نظر داشته باشـد و قـرب الهی هـدف اصلـی انسان به شمار آید، مادیات بـی اعتبار می شـود. زاهد سرای تاریک طبیعت را حقیرتر از آن مـی داند که بـدان دل بندد. وقتـی پیامبر به یاری وحـی از وضعیت دوزخ آگاهـی یافت، در اندوه فرو رفت. سلمان نزد فاطمه شتافت تا از او بخواهد به دیدن پیامبر رود و از اندوهـش بکاهد. او می گوید: هنگامی که به منزل حضـرت رسیدم، منظره ای شگفت دیـدم. فاطمه با لباسـی پشمیـن که دوازده جای آن با لیف خرما وصله شـده بـود بر سر داشت. چـون وضع پیامبر را بـرای فاطمه تشـریح کردم، فاطمه از جای برخاست، همان عبای وصله دار را بـر خود پیچید. با خـود گفتـم: دریغا، دختران کسری و قیصر ابریشـم و حریر می پوشند و دختر محمد عبایی پشمیـن با دوازده وصله از لیف خرما. فاطمه بـر پدر وارد شـد و پـس از سلام گفت: پـدرجان، سلمان از لباس مـن تعجب کرده، به خدایی که تـو را به حق برانگیخت سـوگند، پنج سال است مـن و علی، جز پـوست گوسفندی که روزها علوفه دان شتر و شب ها بستر ماست و بالشـی که پـوست آکنده از لیف خـرماست، از لـوازم زنـدگـی هیچ نداریم. پیامبر اکرم مقام و عظمت روحی زهرای اطهر را برایـم بیان کرد و فـرمـود: ای سلمان، دختـرم در گـروه پیشگـامان به سـوی خـداست، (یا سلمان؛ ان ابنتی لفی الخیل السـوابق) ایـن سخـن بدان معنا نیست که زن مسلمان در عصر حاضر چادر وصله دار بپـوشد؛ زیرا هر زمانی مقتضیات خاص خـود را دارد. آنچه مهم است ،دل نبستـن به مظاهر دنیاست. حضـرت سلیمان (ع) سلطنتی عجیب داشت و جـن و انـس در خدمتـش بودند؛ ولی هیچ کدام از این ها دل حضـرت سلیمـان را به تسخیـر خـویـش درنیاورد.
پی‌نوشت‌ها:
1. مجله کوثر ، ش 20 ،سید علیرضا جعفری

گریه حضرت زهرا(س) آن گونه نبود که موجب ناراحتی مردم مدینه را فراهم نماید علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد : "
گریه حضرت فاطمه زهرا(س) تنها برای از دست دادن پدر نبود ،بلکه با آن گریه‏ها مردم را به یاد دردها و رنج‏هایی می‏انداخت که حضرت فاطمه زهرا(ص) از هیئت حاکمه دیده بود . همچنین حقیقت این است که مردم مدینه از گریه حضرت فاطمه ناراحت نمی‏شدند ،بلکه این هیئت حاکمه بود که از این گریه‏ها رنج می‏بردند و هیئت حاکمه اعتراض می‏کردند ، نه اهل مدینه .حضرت فاطمه (ع ) بعد از رحلت پیامبر به فاصله کوتاهی به پدرش ملحق شدند . در این فاصله اندک گریه و حزن آن حضرت بر پدرش چیزی طبیعی و از طرف دیگر مردم نیز خود را در آن مصیبت عظمای بشری صاحب عزا می دانستند. پس چطور اعتراض می کردند؟(1)
.و نیز علامه سید جعفر مرتضی عاملی می گوید:
"ما تصور نمی کنیم که گریه زهرا(س ) در فراق پدرش آسایش مردم را به هم زد و موجب اعتراض آنان شد، بلکه آنچه آنان را ناراحت کرد و به واکنش واداشت، چیزی است که وجود زهرا(س ) در کنار قبر پدرش با حالتی از حزن و اندوه و دلتنگی و دل شکستگی برمی انگیخت (یعنی ) مظلومیت زهرا که بلافاصله پس از درگذشت پدرش به سراغ او آمده، نمایانگر حالت تحریک مداوم مردم پاک نهاد و مخلص و با ایمان و در نتیجه نابودی خطی بود که از انجام هیچ عملی در راه رسیدن به خواسته هایش فرو گذار نکرد. " (2)
در باره صدای گریه حضرت باید گفت : گریه حضرت به گونه‌ای نبود که مردان نامحرم صدای حضرت را بشنوند. حضرت مدت محدود در خانه خود گریه می‌کرد و سپس امام علی(ع) برای حضرت در بقیع، بیت الاحزان ساخت. حضرت در آن جا می‌رفت گریه می‌کرد.
گریه آن حضرت در بقیع آن هم در بیت الاحزان چه مشکلی برای همسایگان ایجاد می‌نمود از سوی دیگر ـ بر فرض اینکه بپذیریم مردم مدینه از حضرت شکایت می‌کردند ـ معنایش این نیست- همان گونه که اشاره شد- که گریه حضرت موجب ناراحتی مردم شده باشد، بلکه معنایش این است که مردم مدینه از غم و اندوه حضرت زهرا(س) ناراحت می‌شدند که چرا دخت پیامبر گرامی اسلام(س) ناراحت و محزون باشد؟ این برای مردم و همسایگان حضرت بسیار سخت بود. نه اینکه مردم از حضرت به دلیل صدای بلند وی یا برخی از اعمال حضرت ناراحت باشند. بین این دو مسأله تفاوت وجود دارد،
همچنین صرف گریه حضرت زهرا (س)و شنیدن مردان صدای حضرت را اشکال ایجاد نمی کند، زیرا حضرت آواز نمی خواند که با مقام حضرت منافات داشته باشد. بلکه گریه می نمود. اگر صرف شنیدن صدای زن اشکال داشت، حضرت نباید خطبه می خواند ، زیرا مردان صدای وی را می شنیدند ، حضرت زهرا(س) بارها خطبه خواند . یکی از این خطبه ها خطبه بسیار بلند و پر محتوا ئی است که حضرت در مسجد النبی در حضور مردان و زنان ایراد کرد.

پی نوشت ها:
1. ، سید جعفر مرتضی عاملی ، رنج های حضرت زهرا (س) ، مترجم محمد سپهری،(ترجمه مأساة الزهرا،) قم ،انتشارات تهذیب ،چاپ سوم ، 1382 ش ، ص302-303
2 .رنج های حضرت زهرا (س) ص 302 و 301.

شیخ صدوق روایت كرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود:
ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت می‌كنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه می‌خواهی بگو، فرمود:
وصیت‌های من اول آن است كه امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی كه تربیت كننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائكه برای من تصویر كردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما كه چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را كه ملائكه از جانب حق تعالی برای او وصف كرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است كه در هر ساعت از شب و روز كه وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن كنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا كه بر من ستم كرده‌اند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم كرد. پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تكفین آن حضرت گردید. پس از آن كه از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن كرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن كه در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن كردند...(علل الشرایع؛185)
همچنین شیخ صدوق روایت كرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود: ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت می‌كنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه می‌خواهی بگو، فرمود: وصیت‌های من اول آن است كه امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی كه تربیت كننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائكه برای من تصویر كردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما كه چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را كه ملائكه از جانب حق تعالی برای او وصف كرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است كه در هر ساعت از شب و روز كه وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن كنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا كه بر من ستم كرده‌اند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم كرد. پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تكفین آن حضرت گردید. پس از آن كه از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن كرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن كه در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن كردند...(علل الشرایع؛185)

بدون تردید در میان زنان و بانوان اسلامی ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوب ترین چهره دینی ، علمی ، ادبی ، تقوایی و اخلاقی در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار می رود . شخصیت فاطمه زهرا ( ع ) سرور زنان جهان ، اسوه و الگویی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است . بنابراین به اختصار به شیوه همسرداری برترین بانوی دو عالم اشاره می کنیم :
1 ـ توجه به ظرایف روحیات همسر
:

یکی از عوامل استحکام بخش پیوندهای مودّت میان زن و شوهر این است که طرفین بتوانند حالات و روحیات یکدیگر را درک کنند. شاید هیچ عاملی به اندازه‌ی درک متقابل روحیات در زندگی خانوادگی، نمی‌تواند آرامش‌بخش و سازنده باشد. مهمترین عامل و سبب محبت نیز معرفت است و درک روحیه و شناخت ابعاد وجودی همسر، از تجلّیات معرفت به اوست. فاطمه (س)، علی(ع) را خوب می‌شناخت و بر روحیات او مشرف بود. در شرایطی که دیگران علی(ع) را درک نمی‌کردند و از جلوه‌های رفتاری وی سوء برداشت می‌نمودند ، این همسرگرامی وی بود که او را می‌شناخت و برای دیگران رفع ابهام می‌کرد.
2ـ پرهیز از تقاضای نا مقدور:
در زندگی مشترک، توجه به ظرایف روان‌شناختی که مربوط به روحیه‌ی مردانه یا زنانه است، در رأس مهمترین عوامل مؤثر در استحکام خانواده قرار دارد. در زندگی مشترک معمولاً اگر تقاضایی از سوی زنی در برابر همسرش مطرح شود و شوهر قادر بر پاسخ نباشد ، نوع خاصی از احساس سرشکستگی را در خود خواهد یافت و این واقعیت روح او را خواهد آزرد.
3 ـ سازگاری با همسر:
یکی دیگر از عواملی که سبب تحکیم خانواده می‌شود ، این است که زوجین با یکدیگر توافق و سازش اخلاقی داشته باشند. مسلم است که وقتی زن و شوهر در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و در جمیع شئون زندگی، با یکدیگر شریک می‌شوند ، گاه اختلاف سلیقه‌هایی پیدا می‌کنند. برای آن‌که این اختلاف‌ها، اساس زندگی مشترک را خدشه‌دار نسازد و قلب همسران را از هم نرنجاند ، باید به فرآیندی جهت سازش و توافق توسل کرد. در طی این فرآیند ، هر یک از زن و شوهر از بعضی امیال، خواست‌ها و سلیقه‌هایشان برای احترام به نظر همسر خود، چشم‌پوشی می‌کنند. البته این امر، درباره‌ی وجود دو معصوم(س) با عامه‌ی مردم متفاوت است. با این وصف، علی(ع) در این زمینه درباره‌ی همسرش فاطمه (س) می‌فرماید: «فاطمه(س) مرا به خشم نیاورد و مخالفتی با امر من نکرد و هر وقت نگاهش می‌کردم، تمام غم‌هایم زایل می‌شد.»دون تردید در میان زنان و بانوان اسلامی ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوب ترین چهره دینی ، علمی ، ادبی ، تقوایی و اخلاقی در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار می رود . شخصیت فاطمه زهرا ( ع ) سرور زنان جهان ، اسوه و الگویی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است .


[/HR] حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:« به خدا قسم، من فاطمه را هیچ‌گاه غضبناک نکردم و به هیچ کاری وانداشتم؛ فاطمه نیز هیچ‌گاه مرا خشمگین نکرد و از گفته‌ام سرپیچی نفرمود. هرگاه به او می نگریستم همه‌ی غم و اندوهم برطرف می شد.»
یک روز صبح امیرالمؤمنین علیه السلام به فاطمه علیهاسلام فرمود:« چیزی برای خوردن داریم؟»
فاطمه علیهاسلام فرمود:« نه، به خدایی که پدرم را به نبوت و تو را به
وصایت، گرامی داشته، چیزی نداریم. دو روز است که من غذای خود را به تو و دو فرزندم حسن و حسین می‌بخشم.»
امیرالمومنین فرمود:« فاطمه جان، چرا به من نگفتی تا چیزی برای شما تهیه کنم؟!»
فاطمه علیهاسلام فرمود:« من از پروردگارم شرم می‌کنم که تو را به کاری وادارم که قدرت آن را نداشته باشی.»

[h=1]منابع:[/h]

  • بحارالانوار، ج 43، ص 134.
  • بحارالانوار، ج 43، ص 59، ح 51.
    [/HR]


جام خانواده:

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel::hamdel:

یکی از عوامل بسیار مهم و اساسی در زمینه‌ی تحکیم خانواده ، تدبیر در حسن سلوک با همسر است.
این مفهوم از مفاهیم پیچیده‌ای است که چندین مفهوم دیگر در تشکّل ساختار آن نقش‌آفرینی می‌کنند.
فراست و کاردانی در تدبیر منزل و رفتار با همسر، می‌تواند از تعیین‌کننده ‌ترین عوامل موفقیت در آیین همسرداری به حساب آید.
بدون تردید در میان زنان و بانوان اسلامی ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوب ترین چهره دینی ، علمی ، ادبی ، تقوایی و اخلاقی در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار می رود . شخصیت فاطمه زهرا ( ع ) سرور زنان جهان ، اسوه و الگویی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است . بنابراین به اختصار به شیوه همسرداری برترین بانوی دو عالم اشاره می کنیم :
1 ـ توجه به ظرایف روحیات همسر:
یکی از عوامل استحکام بخش پیوندهای مودّت میان زن و شوهر این است که طرفین بتوانند حالات و روحیات یکدیگر را درک کنند. شاید هیچ عاملی به اندازه‌ی درک متقابل روحیات در زندگی خانوادگی، نمی‌تواند آرامش‌بخش و سازنده باشد. مهمترین عامل و سبب محبت نیز معرفت است و درک روحیه و شناخت ابعاد وجودی همسر، از تجلّیات معرفت به اوست. فاطمه (س)، علی(ع) را خوب می‌شناخت و بر روحیات او مشرف بود. در شرایطی که دیگران علی(ع) را درک نمی‌کردند و از جلوه‌های رفتاری وی سوء برداشت می‌نمودند ، این همسرگرامی وی بود که او را می‌شناخت و برای دیگران رفع ابهام می‌کرد.
2ـ پرهیز از تقاضای نا مقدور:
در زندگی مشترک، توجه به ظرایف روان‌شناختی که مربوط به روحیه‌ی مردانه یا زنانه است، در رأس مهمترین عوامل مؤثر در استحکام خانواده قرار دارد. در زندگی مشترک معمولاً اگر تقاضایی از سوی زنی در برابر همسرش مطرح شود و شوهر قادر بر پاسخ نباشد ، نوع خاصی از احساس سرشکستگی را در خود خواهد یافت و این واقعیت روح او را خواهد آزرد.
3 ـ سازگاری با همسر:
یکی دیگر از عواملی که سبب تحکیم خانواده می‌شود ، این است که زوجین با یکدیگر توافق و سازش اخلاقی داشته باشند. مسلم است که وقتی زن و شوهر در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و در جمیع شئون زندگی، با یکدیگر شریک می‌شوند ، گاه اختلاف سلیقه‌هایی پیدا می‌کنند. برای آن‌که این اختلاف‌ها، اساس زندگی مشترک را خدشه‌دار نسازد و قلب همسران را از هم نرنجاند ، باید به فرآیندی جهت سازش و توافق توسل کرد. در طی این فرآیند ، هر یک از زن و شوهر از بعضی امیال، خواست‌ها و سلیقه‌هایشان برای احترام به نظر همسر خود، چشم‌پوشی می‌کنند. البته این امر، درباره‌ی وجود دو معصوم(س) با عامه‌ی مردم متفاوت است. با این وصف، علی(ع) در این زمینه درباره‌ی همسرش فاطمه (س) می‌فرماید: «فاطمه(س) مرا به خشم نیاورد و مخالفتی با امر من نکرد و هر وقت نگاهش می‌کردم، تمام غم‌هایم زایل می‌شد.»
4 ـ محبت و احترام نسبت به همسر:
یکی از رموز موفقیت در زندگی مشترک این است که در پاره‌ای از مسائل جزئی، فراست و دقت نظر اعمال شود. چنان‌که صدا کردن همسر، یک امر بسیار روزمره در زندگی خانوادگی است . در صورتی‌که خطاب به همسر، احترام‌آمیز باشد، پژواکی از محبت و صمیمیت را درپی‌خواهد داشت. وجود مبارک علی(ع) و فاطمه(س) در رعایت این نکته نیز، الگو و سرمشق بوده‌اند. آن بانوی بزرگوار، نام همسر خود را با احترام یاد می‌کرد. گاهی وی را با کنیه «ابالحسن» می‌خواند و گاهی با یاد قرابت نسبی (یا ابن عم) وی را ندا می‌داد
5- تقسیم کار در خانه:
یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده تعیین حدود مسؤولیت افراد در خانواده است.
رسول خدا در اولین شب ازدواج علی (ع) و زهرا (س) کارهای آنان را به این شکل تقسیم نمود: خمیر کردن آرد و پختن نان و تمیز کردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد غذایی را علی (ع) انجام دهد.
پس از آن بود که حضرت زهرا (س) فرمود: جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا (ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است،‌ بازداشت.
6- فرمان پذیری و رعایت حق مدیریت شوهر در خانه:
البیت بیتک و المره زوجتک إفعل ما تشاء : علی جان! خانه، خانه توست و من همسر تو هستم، هر آنچه می خواهی انجام بده.
این پاسخ زهرای اطهر در جواب درخواست علی (علیه السلام) برای ورود عمر و ابوبکر به خانه و پس از ماجرای به آتش کشیدن در منزل و مصدوم شدن حضرت زهرا (س) است.
7- آرایش و زینت برای همسر:
رسیدگی به وضع ظاهری به خاطر همسر از اصول زندگی یک زن و مرد مسلمان است و در زندگی علی (ع) و زهرا (س) نیز این اصل خود ر به خوبی نشان می دهد. نقل است پیامبر برای شب عروسی حضرت زهرا (س) دستور داد عطرهایی خوشبو تهیه کنند و زهرا (س) نیز در داخل خانه دائماً معطر بودند.
8- یاری رساندن به همسر:
هنگامی که علی (ع) از جهاد و جبهه جنگ برمی گشت، فاطمه (س) استقبال گرمی از او می کرد، شمشیر او را گرفته و می شست. در تمام فعالیتهای علی (ع) او را همراهی می کرد و نسبت به مسائل او و جامعه حساسیت نشان می داد و به این شکل با همراهی ، همفکری و رغبتی که در خود نشان می داد خستگیها و مرارتهای بیرون را از جسم و روح او دور می کرد.
9- حاکمیت روح عاطفی و نگاه های محبت آمیز در خانه :
شیرین ترین اوقات زندگی ، لحظاتی است که انسان چشم به معشوق خود می دوزد و او را می نگرد و عاشقانه با او صحبت می کند و نهایت عشق و عاطفه خود را در کلام و نگاه ابراز می دارد.
و فاطمه (س) خطاب به همسرش می گوید: علی جان ! جانم فدای تو ! جان و روح من سپر بلای جان تو ! یا اباالحسن همواره با تو خواهم بود. چه در خیر و نیکی به سر ببری، چه در سختی ها و بلاها گرفتار شوی، همواره با تو خواهم بود.
10- اهمیت دادن به تفریح، مزاح و شادی در روابط:
اگر چه خانه علی و زهرا، کانون ساده زیستی،‌ زهد، ایثار، انفاق، جهاد، سیاست،‌ اندیشه، شجاعت و هزاران فضیلت دیگر بود و اگر چه آنها مظلوم ترین انسانهای عالم هستند و عمری پررنج و مصیبت داشتند !‌و لیکن زندگی آنان خالی از لحظات شیرین و دلپسند تفریح و شادی هم نبود. درس محبت در خانه حضرت زهرا سلام اللّه علیها بطور کامل ارائه می شد و آن حضرت که خود ازسرچشمه محبت وعطوفت رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم سیراب شده و قلبش کانون محبت به همسرو فرزندانش بود.
11- محبت به فرزندان:
دانشمندان علوم تربیتی می گویند: کودکان در تمام دوران کودکی به محبت و اظهار علاقه نیازمندند. کودک می خواهد پدرومادر او رادوست داشته باشند و نسبت به اواظهار علاقه کنند. کودک چندان توجهی به لباس ، خوراک و محل زندگی ندارد اما به این موضوع توجه دارد که آیا او را دوست دارند یا نه؟
درس محبت در خانه حضرت زهرا سلام اللّه علیها بطور کامل ارائه می شد و آن حضرت که خود ازسرچشمه محبت وعطوفت رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم سیراب شده و قلبش کانون محبت به همسرو فرزندانش بود در این جهت نیز وظیفه مادری خود را به بهترین شکل انجام می داد.
12- همبازی با فرزندان :
یکی از نیازهای طبیعی کودک، بازی کردن است که برای او هم ورزش جسمی است و هم ورزش فکری ، موجب شادی روح و روان او شده و او را با نشاط بار می آورد. حضرت زهرا سلام اللّه علیها به این نکات ظریف توجه داشت. نقل شده فاطمه سلام اللّه علیها فرزندش حسن علیه السلام را روی دست می گرفت و بالا می انداخت و حرکت می داد و می فرمود: اشبه أباک یاحسن واخلع عن الحق الرّسن واعبد الهاً ذامنن ولاتوال ذا الاحسن «ای حسن ، نظیر پدرت باش و ریسمان ظلم از حق دور کن، و خداوندی را که صاحب نعمت هاست پرستش کن و با افراد تیره دل دوست مباش.»
13-آگاهی بخشی به فرزندان:
حضرت زهرا سلام اللّه علیها از همان آغاز کودکی فرزندانش ، عبادت خدای تعالی را در روح و روان آنها تثبیت کرد و خوی پرستش خدای یکتا را در فطرت لطیف آنها سرشت و از همان آغاز به آنها علم آموخت و آنها را برای کسب معارف و تشویق در فراگیری ، آماده می کرد، به عنوان مثال به فرزندش حسن علیه السلام که هفت ساله بود می فرمود: «به مسجد برو ، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن».
14-کار در خانه
برای حفظ نظام اجتماعی در همه ابعاد و در نظام خانواده باید کارها براساس صحیح برنامه ریزی و تقسیم بندی کرد تا هرکس به تناسب توان روحی و جسمی خود، کاری را انجام دهد. فاطمه زهرا سلام اللّه علیها و علی علیه السلام در آغاز زندگی مشترک نزد رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم آمدند و از ایشان خواستند تا کارها را بین آنها تقسیم کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم کارهای درون خانه را به فاطمه زهرا سلام اللّه علیها واگذار کردند و کارهای بیرون منزل رابه علی علیه السلام سپردند.
زهرای اطهر سلام اللّه علیها از این تقسیم کار بسیار خوشحال شد و فرمود: جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خشنود شدم از این رو که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم تحمل کارهای بیرون ازخانه را «که موجب بیرون رفتن و روبرو شدن با مردان نامحرم می شد» از دوش من برداشت وکارهای درون خانه را به عهده ی من نهاد.
15- شوهرداری :
برای زن بزرگترین موفقیت وارزش این است که در شئون گوناگون زندگی، خشنودی همسرش را به دست آورد و ازهرگونه عملی که موجب ناراحتی شوهر می گردد پرهیز نماید. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «جهاد زن، خوب شوهرداری است» زن برای اینکه بتواند در این جهاد پیروزمند باشد باید تمام سعی و تلاش خود را بکار گیرد تا خانه رامحل آرامش مرد قرار دهد.
شوهرداری حضرت زهرای مرضیه سلام اللّه علیها بهترین الگو برای زنان مسلمان است. رفتار حضرت زهرا سلام اللّه علیها با شوهر در عالی ترین مرحله صفا و مهربانی بود. نه تنها هرگز خاطر شوهر رانرنجاند بلکه یاوری مهربان برای او بود.
16- هماهنگی با شوهر :
پس از ماجرای تلخ سقیفه، سران سقیفه برای جلب افکار عمومی مردم به فکر چاره افتادند تا به گونه ای که از حضرت زهرا سلام اللّه علیها دلجویی نمایند که اجازه ملاقات می خواستند. اما فاطمه زهرا سلام اللّه علیها هرگونه پیشنهادی را رد می نمود و موضع اعتراض و سکوت و بیزاری را ادامه می داد. روزی امام علی علیه السلام وارد منزل شد و فرمود: فاطمه جان خلیفه و عمر در پشت درب منزل ،منتظر اجازه ورود می باشند، تا نظر شما چه باشد. حضرت زهرا سلام اللّه علیها فرمودند: «علی جان خانه، خانه ی توست و من همسر تو می باشم هر آنچه می خواهی انجام ده.»
17- حوصله :
فاطمه سلام اللّه علیها در یاد دادن مسائل دین به دیگران از حوصله و پشتکار فراوانی برخوردار بود. روزی زنی نزد او آمد وگفت: مادری پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهی کرد. و مرا فرستاده تا از شما مسئله ای را بپرسم.حضرت زهرا سلام اللّه علیها سؤال او را پاسخ فرمود، زن برای بار دوم وسوم مسئله ای پرسید و پاسخ شنید اینکار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوی بزرگوار ، سؤال وی راپاسخ فرمود. زن از رفت و آمدهای پی در پی شرمگین شد و گفت: دیگر شما را به زحمت نمی اندازم. فاطمه سلام اللّه علیها فرمود: باز هم بیا و سوالهایت را بپرس ، تو هر قدر سؤال کنی من ناراحت نمی شوم. زیرا از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم شنیدم که فرمود: روز قیامت علمای پیرو ما محشور می شوند و به آنها به اندازه دانش شان خلعت های گرانبها عطا می گردد واندازه پاداش به نسبت میزان تلاش است که برای ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده اند.
18- فاطمه ( س ) ا لگوی زنان در برد باری :
براساس صریح آیات و روایات ، مشکلات ومصیبتهایی که در طول زندگی برانسان وارد وارد می شود ، یا آزمایش است ویا کفاره گناهان است و یا نیز عامل ارتقاع درجات . و بدون تردید رسیدن آدمی به مقامات و درجات عالی بدون موفقیت در امتحانات و آزمایشات سخت ا لهی امکان پذیر نمی باشد ؛ فاطمه زهرا ( س ) نیز همچون پدر بزرگوارش با انواع مصائب و گرفتاریها دست به گریبان بود و همۀ آنها را برای رضای ا لهی تحمل نمود تا جایی که می توان گفت آن بزرگوار در برد باری نیز سر آمد و ا لگوی دیگران به شمار می آید .
19 - فاطمه ( س ) ا لگوی زنان در مشا رکتهای سیاسی و اجتماعی :
حضرت فاطمه ( س ) هر چند که رسیدگی به امور خانه و خانهداری را در اولویت کاری خویش قرار داده ولی این بدان معنا نبوده است که از حضور در مجامع عمومی و صحنه های سیاسی ـ در وقت ضرورت ـ خود داری ورزد و یا آن را حرام و ممنوع بداند بنابراین آن حضرت با جدیت به ایفای نقش سیاسی و اجتماعی خویش می پرداخت و برخلاف تصور بعضی که حضور زنان در مسائل سیاسی اجتماعی را ممنوع و حرام می دانند ، این مطلب را برای همگان به اثبات رساند که از دیدگاه اسلام حضور زنان در مسائل اجتماعی و صحنه های سیاسی نه تنها گناه و حرام نیست ، بلکه دربسیاری از موارد از واجبات است .

20 – فاطمه ( س ) ا لگوی زنان در دفاع از حریم ولایت
دقت در تاریخ پر فراز و نشیب حضرت فاطمه ( س ) پس از رحلت پیامبر ( ص ) نشان دهندۀ آن است که تمامی عمر هفتاد وپنج ویا نود وپنج روزۀ آن حضرت بعد از پیامبر ( ص ) در راه دفاع از حریم امامت و ولایت سپری شده است
21 – فاطمه ( س ) ا لگوی زنان در زمینه همسر داری :
شناخت تمامی ویژ گیهای رفتاری حضرت زهرا در چگو نگی برخورد با همسرش علی ( ع ) به خوبی ثابت می کند که آن بزرگوار بهترین ا لگوی زنان در زمینۀ شو هرداری است: از آنجایکه بیان تمامی ویژ گیهای رفتاری حضرت فاطمه ( س ) در برخورد با همسرش علی (دع ) و نقل حکایت های آموزندۀ بسیار فراوانی که در این باب وجود دارد ، خود رسا له ای را می طلبد و در این نوشتار مختصر نمی گنجد ، لذا صرفاً به لحاظ رعایت اختصار به نقل 5 ویژ گی از ویژگیهای در خشندۀ آن حضرت در زمینه شوهر داری اشاره می نماییم :
الف : بهترین یار و یاور برای شو هر در اطاعت از فرامین ا لهی :
اولین ویژگی حضرت فاطمه ( س )این بود که آن بزرگوار بهترین یار و یاور شوهرش علی ( ع ) در اجرای فرامین ا لهی بود . و این موضوع بدان معنی است که :
اولاً : زن وشو هر باید از یکدیگر به نیکی یاد نمایند و از شکوه نمودن علیه یکدیگر در نزد دیگران جداً بپدهیزند .
ثانیاً : از این روایت استفاده می شود که معیار همسر نمونه بودن ، آن است زن یار و یاور شوهر در اطاعت از فرامین ا لهی باشد و زن و شوهر همدیگر را نه بر اثم وعدوان ، بلکه بر برّ و تقوا یاری کنند .
ب : دوری جستن از دروغ و خیانت در زندگی زناشویی :
از دیگر ویژ گی های درخشنده رفتاری زهرا ( س ) در برخورد با همسرش علی ( ع ) آن بود که در زندگی زنا شویی هرگز به شوهرش دروغ نگفته و به وی خیانت ننموده از تمامی دستورات او اطاعت می فرمود .
ج : عدم سرزنش شوهر بر مشکلات اقتصادی
از جمله رفتارهای آموزندۀ فاطمه ( س ) در برخورد با علی ( ع ) آن بود که هیچ گاه شوهرش علی ( ع ) را به خاطر فقر و مشکلات اقتصادی که همواره با آن دست به گریبان بود ، سرزنش ننمود
د : پرهیز از شرمنده سازی شوهر :
یکی دیگر از ویژ گی های درخشنده آن برترین بانوی دو جهان آن بود که هرگز از شوهرش چیری را در توانش نبود ، درخواست ننمود تا مبادا که شوهرش شرمنده گردد
هـ : غمگسار شوهر :
از دیگر ویژ گیها و خصلتها ی زیبای فاطمه ( س ) در برخورد باشوهرش علی ( ع ) آن بود که نه تنها هرگز شوهرش را به خشم در نیاورد ، بلکه غم واندوه را از رخسار شوهرش می زدود

الگو گیری از زندگی حضرت زهرا (س) در این زمان :
اگر حضرت زهرا(س) الان بودند چه کار هایی می کردند تا ما به عنوان کسی که الگویمان حضرت زهرا(س) است مسیرمان هموارتر شود؟
دین مبین اسلام دینی جامع, برای همه ی اعصار جامعه ی بشری می باشد؛ بنابراین هر عملی که صدیقه ی طاهره حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) در هنگام حیات مبارک خویش انجام دادند, اگر در این زمان بودند, به تناسب زمان و با شرایط خاص این دوران نیز عمل می کردند.
حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) الگوی هر زن و مرد مسلمانی است و بر همه ی ما واجب است از ایشان درس گرفته و او را الگوی خود قرار دهیم. لذا به ذکر برخی از سیره ی عملی حضرت اشاره می کنیم :
1 – عصمت از گناه
2 – مطیع و مدافع ولایت
3 – ارتباط عمیق با قرآن
4– علم و دانش
5– حجاب و نحوه ی پوشش
6– همسرداری شایسته و تربیت فرزندان
7– عبادت , دعا و نیایش
8– ساده زیستی
9– اخلاص و ایثار
باید از خداوند متعال مدد بجوییم و ازحضرت زهرا (س) کمک بخواهیم که زندگی بی بی دوعالم را فقط در بعد ظاهری زندگی و مقدار جهیزیه و زندگی ایشان در فقرو... نبینیم بلکه باید سعی کنیم عملاً رفتارهای حضرت را در زندگی پیاده کنیم که در این مقاله به نکاتی اشاره شده است. امید است بتوانیم مشی حضرت زهرا سلام اللّه علیها را در زندگی عملی مان وارد کنیم و اینطور امامانمان را بشناسیم تا با معرفت شناخته باشیم. ان شاء الله
منابع :
۱- کتاب کرامات و مقامات عرفانی حضرت زهرا سلام اللّه علیها مولف سیدعلی اشتهاردی .
2- کتاب الگوهای رفتاری حضرت زهرا سلام اللّه علیها تربیت فرزند، مولف سیدمحمد حسینی .
۳- کتاب نگاهی بر زندگی حضرت فاطمه سلام اللّه علیها مولف محمد محمدی اشتهاردی .
4- کتاب درس زندگی از سیره عملی حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها مولف محمد دشتی.
5- کتاب فضایل و سیره ی فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) مولف علامه حسن زاده آملی.

width: 936 align: center

[TD="width: 913 colspan: 2"]
width: 913 align: center

[TR]
[TD="class: title width: 800 colspan: 3"]بچه ‏داري فاطمه سلام الله عليها

[/TD]

[TD="width: 20"]
[/TD]
[TD="class: s width: 873"] يکي از وظائف سنگين و مهم حضرت زهرا سلام الله عليها موضوع بچه‏داري و تربيت اولاد بود. فاطمه سلام الله عليها پنج فرزند پيدا کرد: حسن، حسين، زينب، ام‏کلثوم و محسن‏عليهم السلام. پنجمين فرزند آن حضرت که محسن نام داشت سقط شد. دو پسر و دو دختر از آن حضرت باقي ماند. فرزندان آن حضرت از اشخاص عادي نبودند، بلکه چنين مقدر شده بود که نسل پيغمبر اکرم‏«صلي الله عليه وآله» از فاطمه سلام الله عليها بوجود آيد.
رسول خدا«صلي الله عليه وآله» مي‏فرمود: "خدا ذرّيه پيامبران را در صلب خودشان قرار داده ولي نسل مرا در صلب علي «عليه السلام» مقرر فرمود. پس من پدر اولاد فاطمه سلام الله عليها هستم."
خدا مقدر کرده بود که پيشوايان دين و خلفاي پيغمبر اکرم «صلي الله عليه وآله» از نسل پاک زهراسلام الله عليها بوجود آيند. لذا يکي از وظائف سنگين او بچه‏داري بود. کلمه بچه‏داري، جمله کوتاهي بيش نيست ولي معناي بسيار مهم و دامنه‏داري دارد. شايد بعضي خيال کنند که بچه‏داري بيش از اين نيست که پدر، لوازم زندگي فرزندانش را فراهم سازد. و مادر، تر و خشکشان کند و در تهيه غذا و شستن لباسهايشان کوشش نمايد و هيچ مسئوليت ديگري در قبال فرزندانشان ندارند. اما اسلام به اين حد اکتفا نمي‏کند بلکه پدر و مادر را در قبال وظيفه بزرگتري مسئول مي‏داند. اسلام شخصيت آينده کودک را مرهون تربيت و پرورش و مراقبت پدر و مادر مي‏داند. تمام حرکات و سکنات و افعال و گفتار پدر و مادر در روح حساس و لطيف فرزند تأثير مي‏کند. هر فرزندي نماينده کيفيت سلوک و رفتار پدر و مادرش مي‏باشد. پدر و مادر وظيفه دارند که با کمال دقت مراقب آينده کودکانشان باشند و مواظب باشند طفل بيگناه که نهادش بر خوبي آفريده شده، فاسد و بدبخت نگردد. حضرت زهرا سلام الله عليها که خودش تربيت يافته دامن وحي بود از تربيت اسلامي بي‏اطلاع و غافل نبود. اطلاع داشت که از چگونگي شير مادر و بوسه‏هايي که بر لبهاي معصوم کودکانش مي‏زند گرفته تا تمام حرکات و اعمال و گفتارش، در روحيه حساس آنها اثر دارند.
مي‏دانست بايد امام تربيت کند و نمونه‏هايي را به جامعه تحويل دهد که آينه و معرف حقيقت و روح اسلام باشند و حقائق و معارف قرآن در وجودش جلوه‏گر باشد و اين موضوع کار سهل و آساني نيست.
فاطمه سلام الله عليها مي‏دانست بايد مانند امام حسين‏«عليه السلام» تربيت کند که در موقع احتياج اسلام، جان خود و عزيزانش را در راه دفاع از دين و مبارزه با بيدادگري فدا کند و بوسيله خونهاي عزيزانش درخت اسلام را سيراب گرداند. مي‏دانست بايد دختراني همانند زينب و ام‏کلثوم پرورش دهد که بوسيله ايراد خطبه‏ها و سخنرانيهاي شورانگيز، دستگاه ظلم و ستم بني‏اميه را رسوا و مفتضح سازند، و جلو مقاصد شوم آنان را بگيرند. فاطمه‏ سلام الله عليهادر دانشگاه خانه، به زينب درس فداکاري و شجاعت داد تا مرعوب دستگاه بيدادگر يزيد نگردد و بوسيله سخنرانيهاي آتشين خويش، دوست و دشمن را بگرياند و مظلوميت برادرش و بيدادگري بني‏اميه را فاش سازد. مي‏دانست بايد فرزند بردباري همانند حسن‏«عليه السلام» تربيت کند که در موقع حساس اسلام، دندان بر جگر بگذارد و براي حفظ منافع عالي اسلام و فراهم ساختن زمينه انقلاب اسلامي، سکوت کند و بوسيله صلح با معاويه، به جهانيان بفهماند که اسلام تا بتواند صلح را بر جنگ ترجيح مي‏دهد. و بدان‏وسيله عوام‏فريبي و ظاهرسازي و حقه‏بازي معاويه را آشکار سازد.
نمونه‏ هاي خارق العاده‏اي که از اين مکتب اعجازآميز بيرون آمد، بخوبي مي‏تواند روح پرعظمت و نيروي فوق‏العاده حضرت زهرا سلام الله عليها را نشان دهد.
آري زهرا سلام الله عليها از زنان کوتاه‏ فکر و بي ‏اطلاعي نبود که محيط خانه را کوچک شمارد و ميل بلندپروازي کند، زهراسلام الله عليها محيط خانه را بسيار بزرگ و حساس مي‏دانست. آن را کارخانه بزرگ انسان‏سازي و دانشگاه مهم تمرينات نظامي و درس فداکاري مي‏شمرد. مي‏دانست که تربيت شدگان اين مدرسه، هر درسي را که در اينجا بياموزند، در ميدان بزرگ اجتماع به مرحله بروز و ظهور درخواهند آورد. و آنچه را در اينجا تمرين کنند، در آينده عمل خواهند کرد. حضرت زهراسلام الله عليها از زن بودن احساس حقارت و کوچکي نمي‏کرد و مقام زن را بس عالي و شامخ مي‏دانست و چنين لياقتي را در خويش مي‏ديد که دستگاه آفرينش چنين مسئوليت سنگين و مهمي را بر دوشش نهاده و چنين پايگاه مهمي را بدو تفويض نموده است.[1] .
[/TD]
[TD="width: 20"]
[/TD]
[TD="width: 20"]
[/TD]
[TD="width: 873"]
[/HR][/TD]
[TD="width: 20"]
[/TD]
[TD="width: 20"]
[/TD]
[TD="class: footnote width: 873"][1] حضرت زهراسلام الله عليها بانوي نمونه اسلام/ ابراهيم اميني/ ص 84،81[/TD]
[TD="width: 20"]
[/TD]
[TD="width: 20"]
[/TD]
[TD="width: 873"][/TD]
[TD="width: 20"][/TD]

[/TD]
[TD="width: 23px bgcolor: #e95d04"][/TD]
[/TR]

فاطمه‏ زهرا عليهاالسلام نه تنها براى افراد مستمند و بى‏چاره در خانه كمك و ايثار داشت، بلكه در داخل خانواده‏ خود به هر يك از خانواده‏ خود اعم از شوهر و فرزندان خود ايثار مى‏كرد.
فاطمه عليهاالسلام خود گرسنه مى‏ماند و درد و رنج مى‏كشيد، ولى شوهرش را متوجه نمی ى‏ساخت، خود نمی خورد و به فرزندانش می خوراند و شبانه روز براى آنان زحمت كشيد و دستاس نمود و با مهر و محبت بى‏ نظير آنان را پرورش داد و راه و رسم پرورش فرزند را به پيروانش نشان داد. او در حالى كه مشغول كارهاى سخت و از جمله آرد كردن جو مى‏شد، از بچه ‏هاى خود نيز غفلت نمى‏كرد و با آن حال به آنان مى‏رسيد و نوازش مى‏فرمود...
آرى اخلاق اصيل و واقعى، هر انسانى را در رفتار خانوادگيش بايد جستجو كرد، نه اخلاق بيرون مرزى و خارج از خانواده، كه معمولاً در چنين مواقع، حقيقت‏ يابى و حقيقت‏ شناسى مشكل است، و اى بسا سر از تزوير حقه‏بازى
درمى‏آورد.
زهرا تجسم ايثار به خانواده و توده‏ هاى جامعه بود و در اين ميان از ايثارگرى او به پدرش نبايد غفلت كرد. وى روزى از پدر بزرگوارش در منزل خود پذيرايى نمود و با پاره نانى آن حضرت را سير كرد، در حالى كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله سه روز بود كه طعامى ميل نكرده بود و فاطمه عليهاالسلام دلش به حال پدر مى‏سوخت و از شدت عاطفه گريه مى‏كرد.
[1]
از حضرت على عليه‏السلام نقل شده است:
ما مشغول كندن خندق بوديم- كه بدين وسيله از تهاجم دشمن جلوگيرى نماييم- ناگاه فاطمه عليهاالسلام به حضور پدر رسيد و پس از عرض ادب، پاره نانى را به آن حضرت تقديم داشته و گفت: پدر! اين نانها را براى حسنين پخته بودم، اينك اينها را براى تو آوردم. پيامبر خدا آن نان را گرفت و گفت: فاطمه جان! اين نخستين طعامى است، كه در طول سه روز، پدرت ميل مى‏كند.
[2]
[1] عوالم، ج 11، ص 131- بحار، ج 43، ص 40.
[2] عوالم،ج 11، ص 135.


محبت حضرت فاطمه(س) به پدر چگونه بود؟

دوستى و محبت فاطمه (س) به پدرش زبان زد بود و اين محبت درحدى بس فراتر از حد رابطه دخترى با پدر خويش است او پيامبر(ص) را ازديدى به چشم پدرى مى ‏نگريست و از ديدى بس عميق ‏تر به چشم يك مراد و يك پيشوا و عقلاً اين جنبه ازاو قوى‏ تر بود زيرا او قدر مقام و رتبت پدر و آبرومندى و رسالت الهى او را بيش از ديگران مى‏ شناسد.
چهره عاطفى او نسبت به پدر از سوئى دخترانه است و ما مى ‏دانيم كه دختران را به پدر عنايتى بيشتر از پسران است و از سوئى ديگر محبت او رنگ مادرانه داشت تا حدى كه با دستهاى كوچكش چون مادرى مهربان پدر را نوازش مى‏ كرد.
با پدر هم خانه است و اوقات فراغت پدر با اوست ولى كمك كار او، يار و غم خوار او، حامى اوست، از او دلجوئى دارد، ايمان به مكتب پدر، و اعتقاد به رسالت او سبب مى‏ شود كه اين محبت و عاطفه رنگ و بوى الهى مى‏ گيرد و او را بيش از پيش مريد پدر سازد.
پس از ازدواج كه طبعاً فاصله‏ اى بين او و پدر افتاد، تحمل جدائى بر او گران بود. على(ع) و فاطمه (س) در خانه‏ اى زندگى مى‏ كردند كه كمى از خانه پيامبر(ص) دور بود اين دورى براى فاطمه (س) و رسول خدا (ص) دشوار بود. پيامبر (ص) روزى به او فرمود قصد دارم تورا نزديك خودم منتقل سازم. سپس با حارثة بن نعمان مذاكره كرد و فاطمه (س) را به خانه او كه نزديك خانه پيامبر(ص) بود منتقل ساخت.

«ام ابیها» ؟

عرب‌ها در نامگذاری سه چیز دارند: اسم، لقب و کنیه. اسم مانند فاطمه، لقب مثل زهرا، کنیه مانند " ام ابیها" حضرت فاطمه (س) افزون بر نام، از چندین لقب و کنیه بهره‌مند است. انتخاب کنیه‌ها ممکن است به جهت خاصی باشد و یا نباشد. اگر کنیه "ام ابیها" جهت خاصی داشته باشد، می‌گوییم:
1 - رمز نام گذاری ممکن است جهت اظهار محبت باشد، همان گونه که متداول است پدر در اظهار محبت نسبت به دخترش می‌گوید: مادرم، و نسبت به پسرش می‌گوید: بابایم، یعنی پیامبر جهت اظهار محبت به دخترش فرمود: تو مادر بابات هستی.
2 - شاید بدین جهت باشد که در دوره غربت اسلام، حضرت با پدرش رفتاری داشت همانند رفتار مادر به فرزند(1) و پیامبر (ص) نیز بسیار به دخترش علاقه‌مند بود، همانند رفتار فرزند نسبت به مادر. پیامبر (ص) دست فاطمه (س) را می‌بوسید. هر گاه به سفر می‌رفت آخرین کسی که با او خدا حافظی می‌کرد، حضرت فاطمه (س) بود و در بازگشت از سفر نخست از او دیدار می‌کرد. حضرت زهرا (س) مانند مادری دلسوز رسول خدا (ص) را در آغوش می‌گرفت، از او نگهداری می‌کرد، زخم هایش را مرهم می‌گذاشت رنج‌ها و دردهایش را کاهش می‌داد. این گونه ابراز عواطف دو سویه همانند ابراز عواطف مادر و فرزند است.
3 - مادر هر چیزی اصل و اساس او است. ممکن است مقصود آن باشد که حضرت فاطمه اصل و اساس درخت رسالت است، چنان که در روایت آمده است: "شجره طیبه پیامبر اسلام (ص) ساقه اش علی و ریشه اش فاطمه، میوه اش فرزندان او و شاخ و برگش شیعیان حضرت می‌باشند". اگر ریشه درخت نباشد، درخت خشک می‌گردد و طراوت خود را از دست می‌دهد. حضرت زهرا (س) اگر نبود، درخت اسلام سرسبزی و نشاط خود را از دست می‌داد.
4 - ممکن است بدان جهت باشد که چون خداوند زنان پیامبر (ص) را به کنیه "ام المؤمنین" گرامی داشت، به ذهن خطور کند که آنان مهم ترین زنان روی زمین هستند، حتی از حضرت فاطمه (س) بالاترند، از این جهت حضرت رسول او را به "ام ابیها" خطاب کرد تا از این وسوسه‌ها و خطورات ذهنی جلوگیری کند؛ یعنی ای زنان پیامبر (ص) اگر شما به منزلة مادران مؤمنان هستید، حضرت فاطمه به منزله مادر پیامبر است.(2)
پی‌نوشت‌ها :
1. سید جعفر شهیدی، زندگانی حضرت فاطمه (س) ص 40.
2. احمد رحمانی همدانی، فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر (ص) ص 267 - 266.

حديث كِسا ميان شيعه و اهل سنّت بسيار مشهور و معروف است و جاى هيچ گونه ترديدى نيست كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در منزل حضرت زهرا (عليها السلام)، و يا در خانه خودش زير پارچه اى شبيه عبا قرار گرفت و حضرت على و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) را زير آن جاى داد و از آنان به عظمت و بزرگى ياد نمود و آن جمع را مصداق آيه: «اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً؛ همانا خداوند مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد»، معرّفى كرد.
آنچه در اينجا به عنوان حديث كِسا نقل مى شود، حديث مشروح و مفصلى است كه برابر روايتى، خواندن آن به اين نحو، داراى پاداش و آثار و بركات فراوانى است. و در ذيل آن آمده است: «در هر محفلى كه شيعيان و علاقه مندان ما اين حديث را بخوانند، رحمت الهى بر آنان نازل مى شود، فرشتگان براى آن ها استغفار مى كنند، اندوهِ غم زدگان برطرف مى شود و حاجات روا خواهد شد».

پی نوشت :
1. مفاتیح نوین ، آیه الله مکارم شیرازی ، چاپ پنجم ، ص 1165 .

مهریه ظاهری حضرت زهرا(س)چهارصد درهم یا اندکی بیش تر یا کم تر بود, که با این پول وسایلی خرید:
پیراهنی به بهای هفت درهم. چارقدی به بهای چهار درهم . دستمال و قطیفه ای مشکی بافت خیبر . دو عدد تشک و چهارعدد بالش و پرده ای از پشم و یک تخته بوریا و یک آسیاب دستی و لگنی از مس و مشکی از چرم و یک ظرف چوبی و کاسه ای برای دوشیدن شیر .نیز یک آفتابه و یک خمره و چند عدد کوزه .
وقتی این ها را نزد پیامبرآوردند, فرمود: خدا به اهل بیت برکت دهد.(1)
به پیامبر(ص)گفتند: این مقدار مهر فاطمه در روی زمین است ; مهر او در آسمان ها چه مقدار است ؟ پیامبرفرمود: این سؤال ها را که دردی را از شما دوا نمی کند ، نپرسید. گفتند: نه ، برای ما اهمیت دارد؛ بفرمایید: حضرت فرمود: مهر فاطمه در آسمان ها یک پنجم زمین است . هرکس روی زمین راه برود, در حالی که به فاطمه و فرزندان او بغض و کینه داشته باشد, گناه کرده است .(2)
از امام باقر(ع)نقل شده است : مهریه زهرا(س) یک پنجم دنیا و یک سوم بهشت و چهار نهر فرات و نیل و نهروان و بلخ است , ولی روی زمین پانصد درهم قرار داده شد, تا برای دیگران اسوه و مِلاک باشد.(3)
مداحان و شعرایی که برای حضرت زهرا(س)شعر سروده اند به این روایات توجه کرده اند.
اگر در این روایات، آب و ثلث بهشت به عنوان مهریه حضرت زهرا(س) بیان شده ،مهریه اصطلاحی و معروف نیست، بلکه مهریه معنوی است. مهریه متداول را باید شوهر از مال خود به همسرش بدهد، اما آب فرات و...و بهشت ملک امام علی(ع) نبود تا به حضرت زهرا(س) بدهد.
این روایات حاکی از حرمتی است که خدا برای بنده محبوبش حضرت زهرا قائل است . اما مهریه ظاهری حضرت زهرا خیلی کم بود . مسلمانان وظیفه دارند مهریه دختران شان را سبک بگیرند تا در امر ازدواج آسان پیدا شود و مشکل جوانان حل گردد.

پی‏نوشت‏ها:
1.سید جعفر شهیدی , زندگانی حضرت فاطمه (س) ص 59.
2.بحارالانوار, ج 43 ص 113.
3.همان .

جهيزيه حضرت فاطمه

[=nassim-bold]
وقتي پيامبر صلي اللّه عليه و آله تصميم گرفت كه فاطمه عليها السلام را به عقد علي عليه السلام در آورد به او فرمود: اي علي برخيز و زرهت را بفروش . گويد: من هم رفتم زره ام را فروختم
و پول آن را دريافت كرده و بر پيامبر صلي اللّه عليه و آله وارد شدم و پول زره را به او دادم . نه پيامبر صلي اللّه عليه و آله از مقدار آن سوال كرد و نه من خبري دادم آنگاه بلال را صدا كرد
و مبلغي به او داد و فرمود: برو براي فاطمه عطر خريداري كن و مبلغي به ابوبكر داد و گفت : برو براي او لباس و اثاثيه منزل خريداري نما و عمار ياسر و برخي ديگر از اصحاب را به كمك
او فرستاد. آنه هم رفتند و اشياء مورد نياز را خريداري كردند. جمع آنچه براي جهيزيه زهرا عليها السلام خريدند عبارت بود از: يك عدد پيراهن ، يك رو بنده ، يك حله سياه خيبري ، يك
تختخواب بافته شده از برگ و ليف خرما، دو عدد تشك كه يكي از پشم گوسفند و ديگري از ليف خرما پر شده بود، چهار بالش ، يك پرده پشمي ، يك تخته حصير، يك دستاس ، يك طشت مسي ،
مشكي از پوست ، كاسه اي چوبي ، يك آفتابه ، دو كوزه سفالي ، يك سفره چرمي ، يك چادر بافت كوفه ، يك مشك آب ، مقداري عطر. اصحاب پس از خريد اشياء مذكور آنها را به محضر
رسول خدا صلي اللّه عليه و آله آوردند. وقتي آنها را به او دادند حضرت آنها را زير و رو كرد و گفت : خداوند مبارك گرداند.



[/HR]
قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام) / محمد رضا اکبري

از جمله ی اهل سنت صاحب تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، نظام الدین حسن بن محمد نیشابوری از عالمان قرن هشتم، ج6،ص576) حضرت زهرا را به عنوان مصداق کوثر می داند ، ولی شیعه برترین مصداق کوثر را حضرت زهرا می داند که نسل کثیر پیامبر به واسطه ایشان ادامه یافته است. البته این که حضرت زهرا و ذریه اش برترین مصداق کوثر است، به این معنا نیست که مصداق های دیگر، در کوثر نمی گنجد.
کوثر مطلق است و به خیر کثیر مطلقی که به رسول خدا عطا شده از جمله نبوت و حوض کوثر و نسل زیاد و...قابل انطباق است ،ولی با توجه به شان نزول و این که دشمن پیامبر،"ابتر" خوانده شده ، ابتر بودن رسول خدا نفی شده، بر می آید که ظاهرترین مصداق مورد نظر در این جا و در این سوره، نسل کثیر است که منشا آن حضرت زهرا می باشد.
بنابراین با غالب اهل سنت در شان نزول این سوره و در مفهوم کوثر هم نظر هستیم . در مصداق ها هم با هم مشترک می باشیم اما غالب آنان به یک مصداق که حضرت زهرا و ذریه اش باشد ، تصریح نکرده اند ،ولی این مورد را نه تنها مصداق کوثر می دانیم، بلکه با توجه به شان نزول و نشانه های موجود در سوره، ظاهرترین مصداق مورد نظر سوره می دانیم.

در مورد سن حضرت فاطمه اختلافاتی در تاریخ وجود دارد ، حد اقل سنی است که نقل شده و سن او را تا 25 سال نیز نوشته اند.
صرف نظر از سن حضرت ، شخصیت حضرت فاطمه‌ شخصیت ممتازی بود.
حضرت فاطمه، پدری چون پیامبر خدا دارد، او در خانة نبوّت تربیت شد، آن جا که محل فرود فرشتگان و مرکز نزول وحی و آیه‌های قرآن است. آن جا که نخستین گروه از مسلمانان به یکتایی خدا ایمان آوردند و بر ایمان خویش استوار ماندند، فاطمه(س) تربیت دینی را از آموزگار چون محمد(ص) فراگرفت، پیغمبری که معلّم انسان‌های جهان است.فاطمه، نو مسلمانان را می‌دید که هر روز با شور و هیجان برای فراگرفتن آیات قرآن و آموختن روش پرستش پروردگار نزد پدرش می‌آیند. در این خانه بود که تکبیر گفتن، روی به خدا ایستادن و هر شبانه روز در اوقاتی خاص پروردگار یکتا را به بزرگی یاد نمودن آغاز شد.
آن سال‌ها در سراسر عربستان و همة جهان این تنها خانه‌ای بود که چنین بانگی از آن برمی‌خواست «الله اکبر» و فاطمه(س) تنها دختر خردسال مکه بود که چنین جنب و جوش را در کنار خود می‌دید. بانگ آسمانی این مراسم بی‌مانند، در روح این طفل خردسال چه اثری نهاد، سال‌های بعد از آن آشکار گردید... او در خانه تنها بود. شاید تنهایی هم یکی از انگیزه‌هایی بوده است که باید از دوران کودکی همه توجه وی به ریاضت‌های جسمانی و آموزش‌های روحانی معطوف گردد.اندک اندک آیه‌های قرآنی نازل می‌شد و درس‌های وسیع‌تر داده می‌شد. درس‌هایی از اخلاق قرآنی، سفارش‌هایی برای تحصیل خوی انسانی.
در مقابل، گروه زیادی از مردم مکه با پیامبر(ص) دست به مخالفت زده، او را مورد اتهام و اهانت و آزار قرار می‌دادند. مسلمانان همه بلاها و سختی‌ها را تحمل می‌کردند و دشمنان از تمام امکانات برای آزار مسلمانان استفاده می‌کردند. غوغائی در مکه به وجود آمده بود. نبرد حق و باطل به شدت ادامه داشت. هر یک از این حوادث به نوعی در قلب به ظاهر کوچک و به معنی بزرگ فاطمه(س) اثری می‌نهاد و هر پیشامدی بدو درسی می‌داد. درس پایداری، فاطمه(س) باید این آزمایش‌ها را یکی پس از دیگری ببیند تا چون فولادی که پی در پی آتش می‌دهند ،مقاومتش افزون گردد. اما آزمایش‌ها پایان یافتنی نیست، هر روز آزمایش و هر شب ریاضتی0
فاطمه در دوران کودکی مادر را از دست می‌دهد و ابو طالب عموی محمد بزرگترین حامی پیامبر نیز از دنیا می‌رود . پیامبر(ص) تنها می‌ماند و این فاطمه کوچک است که همه این مصائب را می‌بیند و تحمل می‌کند. در دوران خردسالی که چند سالی بیش نداشت ،در شعب ابوطالب همراه پدر و بستگان توسط کفار در محاصره اقتصادی قرار می‌گیرد و چه سختی‌ها و رنج‌ها که متحمل می‌شود.
فاطمه(س) مقام و عظمتی را که دارد ،تنها به جهت این نیست که دختر پیامبر(ص) است. آنچه او را شایسته این مقام ساخت، از خود گذشتگی، پارسایی، زهد، دانش و دیگر ملکات انسانی است که در او به حد کمال رسیده بود. همه مورخان شیعه و سنی این امتیازات را برای او در کتاب‌های معتبر خویش نوشته‌اند.(1)
زندگانی زهرا(س) در خانه شوهر نیز نمونه است، چون سراسر زندگانی او نمونه است.خود او نمونه، شوی او، پدر او، مادر او همه نمونه‌اند. فرزندان او نیز نمونه‌اند.
او در دوران زندگی کوتاه خود چهار فرزند نمونه تربیت کرد که در تاریخ بشر سابقه ندارد.
برای عروسی حضرت زهرا(س) زنان پیامبر شعر می‌خواندند .حفصه همسر پیامبر(ص) می‌گوید:
تو فاطمه! ای بهترین زنان... خدایت برتری داد بر جهانیان.
با پدری که او را به آیت‌های قرآن مخصوص ساخت.شوی تو ، رادمردی جوان، علی که بهتر است از همگان.

ام سلمه همسر دیگر پیامبر می‌گوید: بروید همراه بهترین زنان که فدای او باد همه خویشان و کسان.(2)
فاطمه(س) چهره درخشان زن مسلمان، فروغ تابان معرفت و نمونه روش پرهیزکاری و خداترسی است . درخشندگی به ساعتی مخصوص و روزی معین اختصاص ندارد، از آن روز که وظیفه خود را تعهد کرد تا امروز و برای همیشه چون گوهری بر تارک تربیت اسلامی می‌درخشد.(3)
ابن عباس از پیامبر(ص) نقل می‌کند: دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان است ،از اولین تا آخرین.او پاره تن من است. هر گاه برای عبادت در محراب قرار می‌گیرد، فرشتگان آسمان نور او را مشاهده می‌کنند ،همان طور که مردم روی زمین نور ستارگان را مشاهده می‌نمایند، و خداوند به فرشتگان می‌فرماید: ای فرشتگان بنگرید به فاطمه که سرور کنیزان من است . چگونه در برابر من ایستاده، خدا را عبادت می‌کند . بدنش از خشیت من در اضطراب است . با دل و جان خود به بندگان من توجه دارد.گواه باشید که من شیعیان او را از آتش جهنم نجات دادم.(4)
تنها برخی از این اوصاف کافی است که او را بانوی دو عالم بدانیم.
پی‌نوشت‌ها:
1. زندگانی حضرت فاطمه، دکتر جعفر شهیدی، ص 35 ـ 41.
2. همان، ص 63 ـ 64.
3. همان، ص 33.
4. ذخائر العقبى، محب‌الدین طبری، ص 39.

[h=1][/h]
در هر کشور و جامعه‌ای اگر تبعیت از رهبر و مدیر آن جامعه انجام نشود، اختلافات به اوج خود می‌رسد و هرگز شاهد ثبات و آرامش نخواهیم بود. این مسئله در هر جمعی که متشکل از چند نفر باشد وجود دارد؛ مثلا در یک گروه کوهنوردی، اگر هنگام کوهنوردی، تبعیت از رهبر و مدیر گروه انجام نشود خطر پرتگاه‌ها همه را تهدید می‌کند.
یکی از جاهایی که نیاز به رهبر و مدیر دارد نظام خانواده است که اگر تبعیت از مدیر خانواده انجام نشود، زندگی دچار آشفتگی خواهد شد.
این مسئله در قرآن کریم اینگونه آمده است:
«الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِیًّا كَبِیرًا [نساء/34] مردان، سرپرست زنانند، به دلیل آنكه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و [نیز] به دلیل آنكه از اموالشان خرج مى‏ كنند. پس، زنانِ درستكار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان‏] حفظ كرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مى ‏كنند. و زنانى را كه از نافرمانى آنان بیم دارید [نخست‏] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاه‏ها از ایشان دورى كنید و [اگر تاثیر نكرد] آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت كردند [دیگر] بر آنها هیچ راهى [براى سرزنش‏] مجویید، كه خدا والاى بزرگ است.»
منظور از قوّام بودن، قلدری، استبداد و دیکتاتوری نیست؛ بلکه منظور آن است که مرد چارچوبی عقلانی را در خانواده خویش پی‌ ریزی کند تا با آن، حریم خانواده را مشخص و حفظ کند، در نتیجه احساس آرامش و امنیت در محیط خانه، حاکم شود. امروزه در اکثر خانواده‌ها، اصل «قوّام بودن مرد» رعایت نمی ‌شود و حتی در بسیاری از سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینماها، مرد را ذلیل و زن را فرمان ‌روا و یا زن و مرد را مطیع فرزندانشان نشان می ‌دهند!

حضرت زهرا(سلام الله علیها) در اوج بیماری و ناراحتی از آن دو نفر، باز هم تبعیت از همسر را فراموش نکرده و از فرصت ایجاد شده، نسبت به ظلمی که در حقش انجام گرفته بود با صبر و متانت و درایت به نحو احسن به نفع دفاع از حق استفاده می‌کند

سخن در باب اهمیت اقتدار مرد در خانواده بسیار است و همین نکته را بس که بدانیم تبعیت‌ زن از چارچوب ‌هایی که مرد تعیین می‌ کند، منجر به تربیت صحیح فرزندان می ‌شود. اما بسیاری از زنان در این موضوع، دچار افراط و تفریط می ‌شوند! عده‌ای اقتدار همسر را نادیده می ‌گیرند و بر او حکم می‌ رانند و عده‌ای گمان می ‌کنند که تبعیت از همسر، تبعیتی مطلق و بی ‌چون و چراست؛ لذا در مقابل خواسته‌های بی ‌جا یا گناه ‌آلود همسرشان، نمی ‌توانند "نه" بگویند.
مسلما هر دو دسته‌ نمی ‌توانند مادر خوبی برای فرزندان خود باشند. برای دوری از چنین افراط و تفریط‌ هایی، باید زن و مرد، چارچوب‌ های زندگی‌شان را بر پایه‌ی شریعت و احکام آن بنا نهند و تبعیت مطلق از خدا داشته باشند؛ یعنی مرد در چارچوب احکام الهی مقتدر باشد و زن، تبعیت از همسرش را تا آنجا که با قوانین الهی در تضاد نباشد، بپذیرد.
مسئله پذیرفتن قوّامیت درست مرد تا حدی اهمیت دارد که هر خانمی که این ویژگی را در خود ایجاد کند جزء صالحات خواهد بود(فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ)
اوج این تبعیت، تبعیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) از حضرت علی (علیه السلام) هست که می ‌تواند الگوی مناسبی برای تمام مردان و زنان باشد.
در روایت آمده است هنگامى كه عمر و ابوبکر براى عیادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آمدند، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اجازه ورود نداد و ناچار شدند به امیرمومنان علی (علیه السلام) متوسل شوند و آن حضرت وساطت كرد،‌ حضرت زهرا در پاسخ امیرمومنان (علیه السلام) فرمود:

بدانیم تبعیت‌ زن از چارچوب ‌هایی که مرد تعیین می‌ کند، منجر به تربیت صحیح فرزندان می ‌شود. اما بسیاری از زنان در این موضوع، دچار افراط و تفریط می ‌شوند! عده‌ای اقتدار همسر را نادیده می ‌گیرند و بر او حکم می‌ رانند و عده‌ای گمان می ‌کنند که تبعیت از همسر، تبعیتی مطلق و بی ‌چون و چراست؛ لذا در مقابل خواسته‌های بی ‌جا یا گناه ‌آلود همسرشان، نمی ‌توانند "نه" بگویند

«البیت بیتك. یعنى علی جان! خانه خانه تو است»، تو مختارى هر كسى را كه دوست دارى اجازه ورود بدهی؛ امیر مومنان (علیه السلام) براى اتمام حجت و این كه آن دو بعداً بهانه نیاورند كه ما مى‌ خواستیم از فاطمه (سلام الله علیها) رضایت بگیریم؛ ولى علی (علیه السلام) نگذاشت، به آن دو اجازه ورود داد. هنگامى كه آن‌ دو عذرخواهى كردند، صدیقه طاهره نپذیرفت و...[3]
نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است کهحضرت زهرا(سلام الله علیها) در اوج بیماری و ناراحتی از آن دو نفر، باز هم تبعیت از همسر را فراموش نکرده و از فرصت ایجاد شده، نسبت به ظلمی که در حقش انجام گرفته بود با صبر و متانت و درایت به نحو احسن به نفع دفاع از حق استفاده می‌کند.
البته نباید این نکته را فراموش کرد که وظیفه مرد به عنوان رهبر و سرپرست خانواده برخوردی مهربانانه و به دور از تحکم نسبت به خانواده است و برای بداخلاقی‌ های مرد در خانه و نسبت به خانواده عقوبت ‌های شدیدی ذکر شده است[4] و چه بسا در این صورت تبعیت از مرد هم صورتی دیگر پیدا کند.

پی نوشت ها:
[1]. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 4، ص 215.
[2]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق داودى، صفوان عدنان، ج 1، ص 684، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.
[3]. مجلسی، بحارالأنوار،ج4۳ ، ص۲۰۳، روایت ۳۱.
[4]. مجلسی، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏6، ص 220، حدیث 14.

فاطمه زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه بعد از حمد خدا و درود بر پدرش می گوید :
هنگامی که خدا برای پیامبرش خانه پیامبران و جایگاه برگزیدگانش را اتخاب کرد ، در بین شما کینه و نفاق آشکار شد و جامه دین فرسوده گشت و گمراه خموش به نطق آمد و فرومایگان پست به صحنه آمده و سرکرده تبهکاران خروش برآورد . در میان شما دم عَلَم کرده و جولان داد. شیطان سرش را از گریبان خود درآورده شما را به سوی خویشتن فرا خواند . شما را چنین یافت که دعوتش را اجابت کرده و گول او را خورده اید . بعد به آزمایش شما پرداخته ،شما را بی وزن و ناچیز دید . تحریکتان کرد، زود به خشم آمدید . نتیجه آن شد که بر غیر شتر خود داغ زدید و نشانه را در دیگران جستجو کرده ،به آبشخور مناسب خود وارد نشدید . این تغییر و تحریف در صورتی انجام شد که چیزی از دوران رسول خدا نگذشته و زخم به استخوان رسیده، گسترش پیدا کرده و جراحت بهبود نیافته و هنوز که پیامبر دفن نشده است ، شما شتاب کرده و پنداشتید که خوف فتنه و آشوب می رود . آگاه باشید که خود در فتنه سقوط کرده و دوزخ کافران را احاطه کرده است. (1)

پی نوشت:
1.سقیفه، جوهری ، ص143.

چرا حضرت پیامبر اکرم(ص) حضرت زهرا(س) را از سایر دختران خود بیشتر دوست داشتند ؟

در ابتدا یاد آور می شویم که پیامبر تمام فرزندان خود را دوست داشت . اما در این میان فاطمه حساب ویژه ای داشت که در ذیل به برخی از این روایات اشاره ای می نماییم:
قال رسول الله:
«اذا اشتقت الی الجنة قبلت نحر فاطمة؛ (1)هنگامی که شوق بهشت در دلم پیدا می‏شود گلوی فاطمه را می‏بوسم!»
همه مورخان و راویان حدیث نوشته‏اند که پیامبر نسبت به دخترش فاطمه‏ علیهاالسلام علاقه عجیبی داشت.

بدیهی است علاقه پیامبر تنها به خاطر رابطه پدری و فرزندی نبود، هر چند این عاطفه در وجود پیامبر موج می‏زد، اما تعبیرات و سخنانی که پیامبر به هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش بیان می‏کرد، نشان می‏داد که در اینجا معیارهای دیگری مطرح است.
حب محبوب خدا، حب خدا است‏
از میان روایات فراوانی که در این زمینه رسیده کافی است به چند روایت زیر که در کتب معروف شیعه و اهل سنت آمده اشاره کنیم:
1- «ما کانَ احدَ مِنَ الرِجالِ اَحَب اِلی رَسول الله مِن عَلی و لا مِنَ النِساءِ اَحَبَّ اِلیهِ مِن فاطمة؛(2) احدی از مردان نزد پیامبر محبوب تر از امیرمؤمنان علی‏ علیه‌السلام نبود و نه از زنان، محبوب تر از فاطمه علیهاالسلام».
جالب این است که این حدیث را گروه زیادی از عایشه نقل کرده‏اند.
2- هنگامی که آیه «لا تَجعلوِا دعا الرسول بینکُم کدعا بَعضکم بعضاً؛ (3) پیامبر را آن گونه که یکدیگر را صدا می‏زنید، صدا نزنید» نازل شد مسلمانان پیامبر را با خطاب «یا محمد» صدا نکردند، بلکه «یا رسول الله و یا ایها النبی» می‏گفتند.
فاطمه علیهاالسلام می‏گوید:
«بعد از نزول این آیه دیگر جرأت نکردم پدرم را به عنوان «یا ابتاه» (پدر جان!) صدا کنم، و هنگام که خدمتش می‏رسیدم «یا رسول ‏الله» می‏گفتم.
یکی دوبار این خطاب را تکرار کردم، دیدم پیامبر ناراحت شد و از من روبرگردانید. دفعه سوم رو به من کرد و گفت:
«یا فاطمةَ اِنّها لَم تنزل فیکَ و لا فی اَهلکِ و لا نَسلکَ، انتَ مِنّی و اَنا مِنکَ، اِنما نَزَلت فِی اهلِ الجفاء و الغلظة مِن قُریش!؛(4)
ای فاطمه این آیه درباره تو نازل نشده، و نه درباره خاندان و نسل تو، تو از منی و من از توأم، این در مورد جفاکاران و تندخویان بی ادب از قریش نازل شده است!»
سپس این جمله عجیب و روح پرور را افزود: «قولی: یا ابه! فانها احیا للقلب و ارضی للرب؛بگو پدر جان! که این سخن قلب مرا زنده می‏کند و خدا را خشنود می‏سازد.»
آری آهنگ دلنواز پدر جان فاطمه‏(علیها‌السلام) با روح پیامبر همان می‏کرد که امواج نسیم بهاری با شکوفه‏های لطیف درختان.
3- پیامبر چنان مشتاق فاطمه علیهاالسلام‏ بود که هر گاه به سفر می‏رفت آخرین کسی را که با او وداع می‏کرد زهرا علیهاالسلام بود، و به هنگامی که از سفر باز می‏گشت نخستین کسی را که به دیدنش می‏شتافت فاطمه ‏علیهاالسلام بود.
4- این حدیث را نیز بسیاری از محدثان شیعه و اهل سنن نقل کرده ‏اند که پیامبر فرمود:
«مَن آذاها فَقَد آذانی؛ هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده است».
«وَ مَن اَغضبها فَقد اغضبنی؛ و هر کس او را خشمگین کند مرا خمشگین ساخته است».
«مَن سرها فقد سرنی؛ هر کس او را مسرور کند مرا مسرور ساخته نموده است».
«وَ مَن سائه فَقد سائنی؛ و هر کس او را اندوهگین سازد مرا اندوهگین ساخته است!»
بدون شک شخصیت والای فاطمه علیهاالسلام‏ و آینده درخشان و مقام عرفان و ایمان و عبادتش این همه احترام را ایجاب می‏کرد. چرا که امامان، همه، از نسل او بودند. به علاوه او همسر بزرگمرد اسلام امیرمؤمنان علی ‏علیه‌السلام بود.
اما پیامبر با این عمل اولا می‏خواست حقیقت دیگری را نیز به مردم تفهیم کند و دیدگاه اسلام را در زمینه دیگری روشن سازد و انقلاب فکری و فرهنگی بیافریند و بگوید: دختر موجودی نیست که زنده به گور شود.ببینید دست دخترم را می‏بوسم، او را بر جای خود می‏نشانم، و این همه عظمت و احترام برای او قائلم. دختر انسانی است همچون سایر انسان ها، نعمتی است از نعمت های پروردگار، موهبتی است الهی. دختر نیز می‏تواند مانند پسر مدارج کمال را طی کند و به حریم قرب خدا راه یابد. به این ترتبیب شخصیت در هم شکسته زن را در آن محیط تاریک زنده فرمود.
دوم:می خواست به شان و مقام معنوی و منزلتی که حضرت زهرا (س) نزد خدا دارد اشاره کند و با توجه به اتفاقاتی که بعدا در تاریخ اسلام روی خواهد داد ، مردم حق فاطمه و شوهر و فرزندان او را بشناسند و در حوادثی که رخ داده بتوانند راه صحیح را پیدا نمایند .
پی نوشت ها:
1. فضائل الخمسة، ج 43، ص 127.
2. مضمون این حدیث در ده?ها روایت از طرق اهل سنت نقل شده است (احقاق الحق)، ج 10، ص 167..
3. مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص320.
4. فضائل

تجلی فاطمه زهرا در آیه مباهله:

«فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ»
ترجمه آیه: «هر گاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم‏».
این آیه که به «آیه مباهله» مشهور است ،در طول تاریخ، ‏ یکی از بزرگ‏ترین سندهای افتخار و فضیلت برای پنج تن آل عبا بوده است.
پیامبر اسلام (ص) به موازات مکاتبه با سران دولت‏ها و مراکز مذهبى جهان، نامه‏اى به اسقف نجران، «ابوحارثه» نوشت و طى آن ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. اسقف نجران هم طبق مشاوره‌ای که با نزدیکان خود داشت، تصمیم گرفت برخی از علمای نجران را به مدینه بفرستد تا این افراد با پیامبر (ص) ملاقات کرده و دلائل نبوت ایشان را بپرسند. بعد از اینکه ایشان به خدمت پیامبر (ص) رسیده و با مذاکره قانع نشدند ،پیک وحی نازل شد و آیه مباهله را آورد و پیامبر (ص) را مأمور ساخت تا با کسانى که با او به مجادله و محاجّه برمى‏خیزند و زیر بار حق نمى‏روند ،به مباهله برخیزد و طرفین از خداوند بخواهند که افراد دروغ‏گو را از رحمت خود دور سازد.
پیامبر و هیئت نمایندگى «نجران» توافق کردند که مراسم مباهله در محلّى خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد . وقت مباهله که فرا رسید ،پیامبر (ص) گام به میدان مباهله نهاد ،در حالى که امام حسین (ع) را در آغوش و دست امام حسن (ع) را در دست داشت . فاطمه(س) به دنبال آن حضرت و على بن ابى طالب (ع) پشت سر وى حرکت مى‏کردند، ؛ یعنی حسنین (علیهما السلام) را به عنوان «ابنائنا» و حضرت زهرا (س) را به عنوان «نسائنا» و حضرت علی (ع) را به عنوان «انفسنا» آورد.
در این هنگام یکی از علمای بزرگ هیئت نجرانی با مشاهده خمسه طیبه گفت: صورت هایى را مى‏بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوه‏ها را از جا برکند ،چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد، و یک نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند . هیئت نمایندگى با دیدن وضع یاد شده ،مشورت کردند و به اتفاق آرا تصویب کردند که هرگز وارد مباهله نشوند. حاضر شدند که هر سال مبلغى به عنوان «جزیه» بپردازند . در برابر آن، حکومت اسلامى از جان و مال آنان دفاع کند. پیامبر (ص) رضایت خود را اعلام کرد و قرار شد هر سال در برابر پرداخت مبلغ جزئى، از مزایاى حکومت اسلامى برخوردار گردند.
لازمه مباهله، این است که انسان از عزیزترین و محبوب ترین انسان نزد خود و نزد خدا را بیاورد ،چون از یک سو مباهله نوعی درخواست از خداوند است. انسان باید در مباهله آبرومند‌ترین افراد نزد خداوند را برای این کار بیاورد .از سوی دیگر مباهله در معرض هلاک قرار دادن است . سختی این کار در این است که انسان عزیزترین خویشاوند خود را در معرض هلاکت قرار دهد. اگر پیامبر(ص) افرادی را می‌آورد که نزد ایشان محترم نبودند، علمای نجران می‌توانستند اعتراض کنند چرا کسانی را که محبوب تو نیستند ،برای هلاکت آورده‌ای؟! اما پیامبر(ص) از میان وابستگان خود تنها این چهار تن را برای مباهله می‌آورد . به جای اینکه یکی از همسران خود را برای مباهله بیاورد ،حضرت زهرا (س) که دختر ایشان است ، می‌آورد .این نکته بیانگر این است که محبوب‌ترین زن نزد پیامبر(ص) و آبرومندترین زن نزد پروردگار، حضرت زهرا (س) است. (1)
1. برای مطالعه بیشتر درباره آیه مباهله مراجعه کنید به: تفسیر نمونه، ج 2، ص 578.

زهرای داغدار، بر سر مزار شهیـدان جنگ احـد، بـه ویژه عمـوی پـدرش حضرت حمزه، می آمد و گـوهر اشک خـویـش را تقدیمشان مـی کرد تا به همگان اعلام کند که با عافیت طلبـی، سرپیچی از انجام دادن تکالیف و دور نگه داشتـن خود از آتـش حادثه نمی توان اسلام را حفظ کرد. باید چون ایـن شهیدان به معرکه پای نهاد و با خدا معامله کرد. زهرای صبـور و تنها می خـواست با اشک خـویـش غربت اسلام را فریاد کند و بگوید: بیدار شوید که ارزش های شما را تباه نسازند. (1 )
ابن عباس از پیامبر(ص) نقل می‌کند: دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان است ، از اولین تا آخرین.او پاره تن من است. هر گاه برای عبادت در محراب قرار می‌گیرد، فرشتگان آسمان نور او را مشاهده می‌کنند ،همان طور که مردم روی زمین نور ستارگان را مشاهده می‌نمایند، خداوند به فرشتگان می‌فرماید: ای فرشتگان بنگرید به فاطمه که سرور کنیزان من است . چگونه در برابر من ایستاده، خدا را عبادت می‌کند . بدنش از خشیت من در اضطراب است . با دل و جان خود به بندگان من توجه دارد.گواه باشید که من شیعیان او را از آتش جهنم نجات دادم.(2)
فاطمه(س) مقام و عظمتی را که دارد ،تنها به جهت این نیست که دختر پیامبر است. آن چه او را شایسته این مقام ساخت، از خود گذشتگی، پارسایی، زهد، دانش و دیگر ملکات انسانی است که در او به حد کمال رسیده بود. همه مورخان شیعه و سنی این امتیازات را برای او در کتاب‌های معتبر خویش نوشته‌اند.(3)
زندگانی زهرا(س) در خانه شوهر نیز نمونه است، چون سراسر زندگانی او نمونه است.خود او نمونه، شوی او، پدر او، مادر او همه نمونه‌اند. فرزندان او نیز نمونه‌اند.
او در دوران زندگی کوتاه خود چهار فرزند نمونه تربیت کرد که در تاریخ بشر سابقه ندارد.
فاطمه(س) چهره درخشان زن مسلمان، فروغ تابان معرفت و نمونه روشن پرهیزکاری و خداترسی است . درخشندگی به ساعتی مخصوص و روزی معین اختصاص ندارد، از آن روز که وظیفه خود را تعهد کرد تا امروز و برای همیشه چون گوهری بر تارک تربیت اسلامی می‌درخشد.(4)

پی‌نوشت‌ها:
1. برگرفته از مجله کوثر ، ش 20 ،سید علیرضا جعفری
2. ذخائر العقبی، محب‌الدین طبری، ص 39.
3. زندگانی حضرت فاطمه، دکتر جعفر شهیدی، ص 35 ـ 41.
4. همان، ص 63 ـ 64.

تفاوت سنی حضرت علی(ع) و فاطمة زهرا(س) حدود پانزده بوده است چون فاطمه زهرا(س) تقریباً ده ساله بود که با علی(ع) که در آن زمان تقریباً بیست و پنج ساله بود ازدواج کرد.(1)
بر اساس دیدگاه کسانی که ولادت حضرت زهرا(س) را در سال اول بعثت می دانند تفاوت سنی آن دو بزرگوار ده سال می باشد.(2)
بر اساس عقیده کسانی که ولادت حضرت زهرا(س) را پنج سال پیش از بعثت می دانند، تفاوت سنی آن دو بزرگوار حدود پنج سال می باشد.(3)

پی‌نوشت‌ها:
1. چهارده معصوم، حسین عمادزاده، ج 1، ص 256 و 373.
2 و 3. : زندگانی فاطمه(س) دکتر جعفر شهیدی، ص 26 ـ 27.

پس از آن که ابوبکر به تصرف فدک اقدام کرد و وکیل فاطمه زهرا(ع) را خلع ید نمود و آن حضرت به دفاع و احتجاج پرداخت، حضرت نخست به ایراد خطبه پرداخت و افکار متوجه این امر نمود . در تاریخ آمده است:
حضرت بعد از شنیدن جریان غصب فدک چادر بر سر افکند و با جمعی از زنان بنی هاشم راهی مسجد گردید و این در حالی بود که ابوبکر در جمع مهاجر و انصار حضور داشت. آنگاه پرده ای زدند و زهرا(ع) ناله ای از دل برآورد که همه اهل مسجد به گریه افتادند. سپس اندکی درنگ کرد تا صدای گریه فرونشست وسخن آغاز نمود و خطبه غرّایی ایراد فرمود و از نعمت رسالت حضرت محمّد(ص) و فلسفه احکام آسمانی سخن گفت، آنگاه در مورد خطر رجعت به جاهلیت به مردم هشدار داد و در آن خطابه تاریخی میراث خود را از رسول خدا عنوان کرد و محرومیت از ارث پدر را حکم جاهلیت خواند و مردم را مورد نکوهش قرار داد که چرا در برابر این جریان سکوت کرده اند؟! گفت:
«هیهات، مسلمانان! ای پسر ابی قحافه چرا من از ارث پدر محروم شوم؟ آیا خداوند گفته تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟! چه حکم ناروایی آوردی و گستاخانه به قطع رحم دست یازیدی و عهد و پیمان شکستی! کتاب خدا پیش روی شماست و به عمد به آن پشت پا زدید و به دور افکندید. خدای عزّوجلّ می فرماید:
وَوَرِثَ سُلَیمَانُ دَاوُودَ... و در داستان یحیی و زکریا می گوید: فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْک وَلِیاً * یرِثُنِی وَ یرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیاً(5) نیز می فرماید: یوصِیکمْ اللهُ فِی أَوْلاَدِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الاُْنثَیینِ فَإِنْ کنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَینِ... همچنین فرمود: إِنْ تَرَک خَیراً الْوَصِیةُ لِلْوَالِدَینِ وَالاَْقْرَبِینَ...(6) شما پندارید که من بهره و میراثی از پدر ندارم! آیا خداوند آیه ای را به شما اختصاص داده و پدر مرا از حکم آن استثنا کرده است؟ یا می گویید: (ما اهل دو ملت ایم) اهل دو ملّت از یکدیگر ارث نمی برند؟! آیا من و پدرم از اهل یک ملّت و دین نیستیم؟! آیا شما به خاصّ و عام قرآن از پیامبر داناترید و...(1)

1 . دلائل طبری، ص116 و 117; شرح نهج البلاغه، ج4، ص129 و130

در حدیث لوح که از جهت سند مشکلی ندارد. بین شیعه معروف به حدیث لوح حضرت فاطمه(ص) است .در کتاب شریف کافى، آمده است که ترجمه آن را ذیلًا مى‏آوریم:
امام صادق (ع) مى‏فرماید: «پدرم به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: با تو کارى دارم. چه وقت برایت آسان‏تر است که تو را ببینم و از تو سؤال کنم؟ جابر گفت: هر وقت شما بخواهید. پس روزى با او در خلوت نشستند و به او فرمودند:
درباره لوحى که آن را در دست مادرم فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) دیده‏اى و آن چه مادرم به تو فرمود که در آن لوح نوشته ،به من خبر ده. جابر گفت: خداوند را گواه مى‏گیرم که در زمان حیات رسول خدا خدمت مادرت فاطمه (س) رفتم . او را به ولادت حسین (ع) تبریک گفتم. در دست حضرت لوح سبزى دیدم که گمان کردم از زمرّد است . نوشته سفیدى در آن دیدم که چون رنگ خورشید (درخشان) بود.
به حضرت عرض کردم :این لوح چیست؟ فرمود: لوحى است که خدا آن را بر رسولش (ص) اهدا فرمود. اسم پدرم و اسم شوهرم و دو پسرم و اسم اوصیای از فرزندانم در آن نوشته است . پدرم آن را به عنوان مژدگانى به من عطا فرموده.
جابر مى‏گوید: سپس مادرت فاطمه (س) آن را به من داد . آن را خواندم و رونویسى کردم. پدرم به او فرمود: آن را بر من عرضه مى‏دارى؟ عرض کرد: آرى. آن گاه پدرم همراه جابر به منزل او رفت. جابر ورق صحیفه‏اى بیرون آورد. پدرم فرمود: در نوشته‏ات نگاه کن تا من برایت بخوانم.
جابر در نسخه خود نگاه کرد و پدرم آن را خواند. حتى در حرفى با حرفى اختلاف نداشت. آن گاه جابر گفت: خدا را گواه مى‏گیرم که دیدم این گونه در لوح نوشته بود.
بسم‏الله الرحمن الرحیم
این نامه‏اى است از جانب خداوند عزیز حکیم براى محمد (ص) پیامبر او و نور و سفیر و دربان (واسطه میان خدا و خلق) و راهنماى او به سوى او که روح‏الامین و (جبرئیل) آن را از جانب پروردگار جهانیان آورده است. اى محمد (ص) نام‏هاى مرا بزرگ شمار و نعمت‏هاى مرا سپاس گذار و الطاف مرا انکار مدار.
همانا منم خدائى که جز من شایان پرستشى نیست. منم در هم کوبنده جباران و دولت‏رساننده مظلومان و جزا دهنده روز رستاخیز. همانا منم خدائى که جز من شایان پرستشى نیست. هر که جز فضل مرا امیدوار باشد (به این که خود را مستحق ثواب من بداند) و از غیر عدالت من بترسد (به این که کیفر مرا ستم انگارد) او را عذابى کنم که هیچ کس از جهانیان را چنین عذابی نکرده باشم.
پس تنها مرا پرستش کن و تنها بر من توکل نما. من هیچ پیغمبرى را مبعوث نکردم که دورانش کامل شود و مدتش تمام گردد، جز این که براى او وصى و جانشینى مقرر کردم . تو را بر پیامبران برترى دادم . وصى تو را بر اوصیای دیگر . هر دو را به دو نوه‏ات حسن و حسین گرامى داشتم .حسن را بعد از سپرى شدن روزگار پدرش کانون علم خود قرار دادم . حسین را خزانه‏دار وحى خود ساختم. او را به شهادت گرامى داشتم . پایان کارش را به سعادت رسانیدم. او برترین شهدا مى‏باشد . مقامش از همه عالى‏تر است.
کلمه تامه (معارف و حجج) خود را همراه او و حجت رساى خود (براهین قطعى امامت) را نزد او قرار دادم. به سبب عترت او پاداش و کیفر دهم. نخستین آن‏ها سرور عابدان و زینت اولیای گذشته من است . پسر او مانند جد محمود (پسندیده) خود محمد است. او شکافنده علم من و کانون حکمت من است . جعفر است که شک‏کنندگان درباره او هلاک مى‏شوند. هر که او را نپذیرد ،مرا نپذیرفته، سخن و وعده یقینى من است که مقام جعفر را گرامى دارم . او را نسبت به پیروان و یاران و دوستانش مسرور سازم.
پس از او موسى است که (در زمان او) فتنه‏اى سخت و گیج کننده فرا گیرد. زیرا رشته وجوب اطاعت من منقطع نگردد . حجت من پنهان نشود . همانا اولیای من با جامى سرشار سیراب شوند. هر کس یکى از آنان را انکار کند، نعمت مرا انکار نموده ،آن که یک آیه را از کتاب من تغییر دهد ،بر من دروغ بسته است.
پس از گذشتن دوران بنده و دوست و برگزیده‏ام موسى واى بر دروغ‏ بندان و منکران على (امام هشتم ) . دوست و یاور من و کسى که بارهاى سنگین نبوت را به دوش او گذارم . به وسیله انجام دادن آن‏ها امتحانش کنم. او را مردى پلید و گردنکش (مأمون) مى‏کشد . در شهرى (طوس)که بنده صالح (ذوالقرنین) آن را ساخته است، پهلوى بدترین خلقم (هارون) به خاک سپرده مى‏شود. فرمان و وعده من ثابت شده که: او را به وجود پسرش و جانشین و وارث علمش محمد مسرور سازم. او کانون علم من و محل راز من و حجت من بر خلقم مى‏باشد. هر بنده‏اى به او ایمان آورد، بهشت را جایگاهش سازم. شفاعت او را نسبت به هفتاد تن از خاندانش که همگى سزاوار دوزخ باشند بپذیرم .
عاقبت کار فرزندش على را که دوست و یاور من و گواه در میان خلق من و امین وحى من است، به سعادت رسانم. از او به وجود آورم دعوت‏کننده به سوى راهم و خزانه‏دار علمم حسن (امام عسگرى ). این رشته را به وجود پسر او «م ح م د» که رحمت براى جهانیان است کامل کنم. او کمال موسى و بهای عیسى و صبر ایوب را دارد. در زمان (غیبت) او، دوستانم خوار گردند. «ستمگران» سرهاى آن‏ها را براى یکدیگر به هدیه فرستند. چنان که سرهاى ترک و دیلم (کفار) را به هدیه فرستند. ایشان را بکشند و بسوزانند و آن‏ها ترسان و بیم‏ناک و هراسان باشند.
زمین از خونشان رنگین گردد . ناله و واویلا در میان زنان شان بلند شود. آن‏ها دوستان حقیقى منند. به وسیله آنان هر آشوب سخت و تاریک را بزدایم . از برکت آن‏ها شبهه‏ها و مصیبت‏ها و زنجیرها را بردارم. درود و رحمت پروردگارشان بر آن‏ها باد و تنها آنانند هدایت شدگان» .(1)

یاداشت :
1-کافى، ج 2، ص 470


فاطمه، استمرار اسوه‏ ی حسنه است و این است رمز و راز آن که سیرة فاطمه برای همة امامان از نسل او، اسوه، حجت و الگو می‏گردد: نحن حجه الله علی الخلق و فاطمه حجة علینا؛ ما (امامان معصوم) حجت خداوند در مردمان هستیم و فاطمه، حجت (خداوند) بر ما.
اسوه‏ گری سیره‏ ی فاطمه (س)، چنان در اوج یگانگی است که مولای عدل‏گستر ما که جهانی چشم‏ انتظار اوست تا ظهور نماید و الگوی همگان در تمام ابعاد وجودی انسان
گردد، فاطمه را اسوة نیکوی زندگانی خویش معرفی می‏فرماید: و فی ابنه رسول‏الله لی اسوة حسنة؛ همانا در دختر رسول خدا برای من، الگویی شایسته وجود دارد.
فاطمه، الگوی زندگانی من است، نه از آن جهت که مادر من است؛ بلکه بدین جهت که دختر رسول خداست و استمرار وجود او؛ پاره‏ ی وجود رسول خداست و اسوه ‏پذیری از وی، همان اسوه ‏پذیری از رسول خداست

پیامبر می‏دانست که گروهی کینه حضرت علی (ع) را در دل دارند، زیرا بسیاری از بستگان ایشان به شمشیر وی درمیدان‏های جهاد کشته شده بودند. یکی از راه‌های زدودن کینه‏ها این بود که امام از طریق کمک‏های مالی از آنان دلجویی کند و عواطف آنان را به خود جلب نماید. از سوی دیگر با بهره‏گیری از درآمدهای فدک به حمایت از فقیران پرداخته و از این طریق، موانع عاطفی که بر سر راه خلافت او بود، از میان برداشته شود. هرچند پیامبر (ص) فدک را به زهرا (س) بخشید، ولی درآمد آن در اختیار صاحب ولایت بود تا از آن، علاوه بر تأمین ضروریات زندگی خود، به نفع اسلام و مسلمانان استفاده کند.

در ثواب تسبیحات حضرت زهرا(س) در تعقیب نماز ها، ظاهراً فرق بین نماز واجب و نماز مستحب نمی باشد بلکه در غیر تعقیب نماز نیز تسبیحات حضرت زهرا مستحب است، هرچند در تعقیب نماز ، استحباب آن تأکید بیشتر است بدون آن که فرق بین نماز واجب یا مستحب ذکر شده باشد(1)
امام صادق فرمود: تسبیح فاطمه زهراسلام الله علیها هر روز پس از هر نماز برای من دوست داشتنی تر از هزار رکعت نماز مستحبی در هر روز است.(2) در این روایت نیز بین نماز واجب و مستحب فرق گذاشته نشده است بلکه فرموده پس از هر نماز، یعنی بین نماز مستحب و نماز واجب فرق نمی باشد.

پی نوشت ها:
1. العروه الوثقی، مع التعلیقات، ج2، ص 616، فصل فی التعقیب.
2. وسائل‏الشیعه،ج6 ،ص 443،باب 9- باب استحباب اختیار تسبیح الزهراء.

بخارى ومسلم در صحيح خود از رسول خدا (ص) روايت كرده است كه فرمود:«فاطمه پاره تن من است هر كه او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است. نسايى در خصايص به سند خود از مسور بن مخرمه نیز به این مطلب اشاره نموده است. حاكم در مستدرك به سند خود از ابو ثعلبه خشنى نقل كرده است كه گفت:«عادت رسول خدا (ص) بر اين بود كه چون از جنگ يا سفرى بازمى‏گشت‏به مسجد مى‏رفت و دو ركعت نماز مى‏گزارد، آنگاه به فاطمه درود مى‏فرستاد و سپس پيش همسرانش مى‏رفت همچنين وى به سند خود از ابن عمران نقل كرده است كه گفت:«پيامبر (ص) چون قصد مسافرت داشت، آخرين كسى را كه وداع مى‏گفت فاطمه بود و چون از سفرى بازمى‏گشت نخستين كسى را كه مى‏ديد فاطمه بود(1) درضمن وجود یکی فاطمه زهرا (س) ازبرکات الهی بود، زیرا خداوند بواسطه او نسل پیامبر (ص) را حفظ نمود
1. محسن امين: سيره معصومان ترجمه: على حجتى كرمانى.
جلد 2، ص 12 .

حضرت زهرا(س) بعد از بیان خطبه در مسجد نبی(ص) خطاب به علی(ع) گفت: ای فرزند ابی طالب!‌آیا مانند کودکی که در جنین است،‌پرده پوشیده ای و در خانه نشسته ای، مانند کسی که به او تهمت زده شده است؟! شاهپرهای بازها را در هم می شکستی، اما اکنون از پر و بالهای مرغان ناتوان فرو مانده­ای! اینک فرزند ابی قحافه... آشکارا با من دشمنی می ورزد و به سختی در سخن من می‌تازد!(1)
علی(ع) در جواب فرمود: «... غم و اندوهتان را فرو نشان ای دختر برگزیده عالمیان و یادگار پیامبر آخر الزمان!‌من که در دینم هرگز سستی نورزیدم و از حدّ توانم دور نشده ام... آنچه را که برای شما (در آخرت) مهیا و آماده شده، برتر از آن است که از دست شما گرفتند. بنابراین مسأله را به خدا واگذارید.(2)

1. شرح خطبه حضرت زهرا(س)، عزالدین حسینی زنجانی، ج 2، ‌ص 332.
2. شرح خطبه حضرت زهرا (س) ج 2، ص 333، 334.

فاطمه الگوی زن مسلمان
فاطمه زهرا با چه خصوصیاتی الگوی زن مسلمان است؟
به برخی از ویژ گی های حضرت فاطمه که او را الگوی زن مسلمان می خوانیم اشاره می شود
*حمایت از امامت و رهبری
گمراهان، که توان از میان برداشتـن پیامبر خدا را در خویـش نمی دیدند؛ تصمیـم گـرفتند پـس از ارتحال حضـرت، نماینـدگان واقعی او را از صحنه حکـومت بیرون کننـد. حضرت زهرا که از هشیاری خاص سیاسـی برخـوردار بود و به نقشه دشمـن پـی برده بـود، با ابزارها و روش های گوناگـون از رهبری واقعی اسلام؛ یعنی حضرت علـی(ع) حمایت کرد و جان خـود را در ایـن راه نهاد.
وی در مسجد پیامبر، در حضور خلیفه و مهاجر و انصار، از پـس پرده حقایق را باز گفت . از مـومنان خـواست مهر سکـوت را بشکنند و او را یاری کنند.
او در بستر بیماری نیز از بیدارگری غافل نمانـد؛ در برابر زنان مهاجر و انصار، از کسانی که علی(ع) را رها کردند، نالید و رنجنامه خویـش را بـر آنان خـوانـد. او حتـی با وصیتنامه اش علـی را حمایت کرد . نفاق و منافقان را رسوا ساخت. زهرا در حمایت از مولایـش بارها کتک خـودو حتی در همین راه به شهادت رسید.
روزی ابـن لبید حضرت زهرا را دید که بر مزار شهدای احد به سـوگ نشسته، اشک می ریزد، پرسید: آیا رسول خدا، پیـش از وفات، در باره امام علی مطلبی گفته بود؟ حضرت فرمـود: شگفتا، آیا حادثه عظیـم غدیر خـم را از یاد برده اید؟ ابـن لبید گفت: نه، چنیـن رویدادی بـود، ولـی مرا با خبر سازید.
حضـرت فرمـود: خدا را گـواه مـی گیرم، از رسـول خـدا شنیـدم که می فرمود: علی بهترین کسی است که او را جانشیـن خـود قرار می دهـم؛ علی امام و خلیفه بعد از مـن است . دو فرزنـدم حسـن و حسیـن و نه نفـر از فرزندان حسیـن، پیشوایانی پاک و امامانـی نیک شمرده مـی شـوند. اگر از آنان فرمان برید، شما را هـدایت مـی کننـد . اگر مخالفت کنیـد، تا روز قیامت جـدایـی و اختلاف بر شما چیره مـی شـود.
کتاب های اهل سنت از روایات حضرت زهرا(س) آکنده است؛ روایاتـی که دخت رسـول خـدا(ص) در آن از ولایت علـی و فضـایل او پـرده بـرداشته و حقایق را بـر همگان روشـن ساخته است.


علی ـ علیه السّلام ـ پس از شهادت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ لازم بود همسری اختیار نماید تا به وضع ایتام و فرزندان که مادر خود را از دست داده بودند رسیدگی کند. از طرفی فاطمه ـ سلام الله علیها ـ هم روز شهادتش ضمن وصایایی به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: مردان ناچارِ از داشتن همسر هستند (به همین جهت) «امامه» (نوه پیامبر یعنی دختر زینب که دختر رسول خدا بود) را برای همسری اختیار کن، زیرا او همانند خودم نسبت به فرزندانم مهربان است.»[1]
بنابراین حضرت طبق وصیت حضرت فاطمه (س) با امامه ازدواج کرد.[2] اما زمان ازدواج را اکثر منابع تعیین نکرده اند . تنها در بحارالانوار
آمده است که علی ـ علیه السّلام ـ هفت روز پس از شهادت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ طبق وصیت فاطمه با امامه بنت ابی العاص ازدواج کرد.»[3] بنابراین، اقدام علی ـ علیه السّلام ـ در ازدواج با امامه مطابق با وصیت حضرت زهرا بوده است.
امّا این که اندک زمانی پس از شهادت حضرت زهرا اقدام به ازدواج کرد، اگر چه شاید چنین امری در عرف امروز ناپسند به نظر آید، اما در آن زمان این گونه نبوده است .ضمن ان که وصیت حضرت فاطمه (س) نیز بوده است.

________________________________________
[1] . صدوق، علل الشرایع، مؤسسة دارالحقة الثقافه، اول، 1416 ق، ج 1، ص 222.
[2] . ابن اثیر، اسدالغابه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، اول، 1417 ق، ج 7، ص 25، قرطبی، استیعاب، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1415 ق، ج 4، ص351.
[3] . مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ج 42، ص 92.

آنچه در تحقيقات انجام شده به دست آمد اين بود كه حضرت زهرا(س)به امير المومنين(ع) در ضمن وصيت هايي كه نمودند چنين بيان داشتند كه پس از دفن وهموار ساختن قبرم نزديك سرم و پيش رويم بنشين و زياد تلاوت قران براي من داشته باش. زيرا در آن ساعت مردگان نياز به انس با زندگان دارند.(1)
رسول خدا فرموده: " از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند، ولی از میان ‏زنان جز چهار زن کسی به مرحله کمال نرسید:مریم، و آسیه‏همسر فرعون،و خدیجه دختر خویلد،و فاطمه دختر محمد." (2) ابن عباس روایت کرده است: رسول‏خدا چهار خط روی زمین ترسیم کرده، آن گاه فرمود: " برترین زنان اهل بهشت: خدیجه و فاطمه و مریم و آسیه هستند. " (3) همچنین رسول خدا فرمود: " بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند:مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه"(4)
ازدواج حضرت زهرا با امام علي در سال دوم هجری بوده است و نظر به اينكه شهادت آن بانوي بزرگ در سال يازدهم بوده مدت عمر زندگي مشترك آن دو بزرگوار حدود 9 سال مي باشد.
نظر به اينكه فوت خديجه در سال دهم بعثت بوده است وحضرت زهرا بنا به قول مشهور شيعه و گفتار عده ای از نویسندگان شیعی مانند محمد بن یعقوب کلینی كه سال میلاد حضرت فاطمه(س) را پنجم بعثت ذکر کرده اند.(5) مي توان چنين نتيجه گرفت كه هنگام وفان مادر 5 سال بيش نداشته است .

پی‏نوشت ها:
1. علامة المجلسي، بحار الأنوار، بيروت - لبنان، ناشر: دار إحياء التراث العربي سال چاپ: 1403 - 1983 م، ج79، ص27.
2. طبرسي، ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ناشر: انتشارات فراهانى، مكان چاپ تهران، سال چاپ1360 ش،نوبت چاپ اول، ج 25، ص 157.
3. الإصابة فى تمييز الصحابة، احمد بن على بن حجر العسقلانى (م 852)، تحقيق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بيروت، دارالكتب العلمية، ط الأولى، 1415/1995، ج 8 ، ص 265.
4. همان.
5. كافي، شيخ الكليني، تحقيق علي أكبر غفاري، چاپ چهارم، سال چاپ : 1365 ش، ناشر دار الكتب الإسلامية تهران، ج1، ص458.

: آیا اینکه در سوره قدر می‌فرماید فاطمه زهرا سلام الله علیها از هزار شهر بهتر است به معنی فضیلت ایشان از هزار امام نیست؟

در باره تاویل لیله القدر دانسته ، در تفسیر کو فی پس از نقل حد یثی می گوید :
شب قد ر یعنی( فاطمه ) بهتر ا ست از هزار مؤ من .(1)
باید توجه داشت این گونه توجیهات از بطون قرآ ن به شمار می رود، نه تفسیر و کمتر کسی از حقیقت آن آگاه می شود.
شاید راز تشبیه فاطمه(ع) به " لیلة القدر" پنهانی و در پرده بودن معرفت و شناخت آن حضرت نسبت به مردم است ،مثل پنهان بودن شب قدر، و به خاطرهمین آن را در آیه با دو حرف استفهام آورده و فرموده است:" و ما ادریک ما لیلة القدر" تا بزرگی شأن و قدر آن را بفهماند یا عاجز بودن شناخت آن را برای غیرمعصومین ثابت کند، زیرا شب قدر را غیر از معصومین (ع) نمی شناسند، و یا مقصود این است که هر کس فاطمه (ع) را آن گونه که سزاوار است بشناسد و به حقیقت معرفت او پی ببرد، پرده ازمقابل چشمان او کنار می رود و جلالت و عظمت آن حضرت و فرود آمدن فرشتگان را به محضر او در آن شب می بیند، به طوری که به شب قدر بودن او یقین پیدا می کند، و در حقیقت درک شب قدر همین است.
درتفسیر شریف لاهیجی ذیل آ یات 1 تا 8 سوره دخان می نویسد :
در اصول کافى در باب مولد امام موسى الکاظم علیه السلام روایت کرده که شخصى نصرانى از آن حضرت سؤال کرد: تفسیر باطنى« حم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ»چیست، حضرت فرمود: مراد از «حم» محمد است . نام نامى آن حضرت در کتابى که براى هود پیغمبر نازل شد ،حم است . حم دو حرف است از حروف محمد که از آن به طریق رمز به محمد تعبیر شد .
مراد از «الْکِتابِ الْمُبِینِ» امیر المؤمنین علیه السلام است .
مراد از «لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فاطمه زهرا است .
مراد از «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ »رجل حکیم است که از آنان خیر بسیار بیرون مى‏آید که هر کدام امام زمان خود می باشند :از حضرت امام حسن تا صاحب الامر علیهم السلام .
نامگذاری سیده نساء العالمین به «لیله »به طریق مجاز است چون حضرت مانند شب به حجاب عصمت مستور و مخفى است ....ضمیر انزلناه به امیر المؤمنین راجع است.ظاهرا حاصل معنى آیات این باشد :
قسم به محمد و به وصى او امیر المؤمنین علیه السلام که امیر المؤمنین را به فاطمه زهرا تزویج کردیم و ما بندگان را در باب امامانى که از سیده نساء العالمین عرصه جهان را منور می سازند انذار کننده ‏ایم زیرا هر که قبول ولایت ایشان نکند ،به عذاب ابد معذب خواهد گشت .............(2)
پی نوشت:
1. تفسیر کوفی ،ص 581.
2 . تفسیر شریف لاهیجی ،ج‏4 ،ص : 99