تشیع عامل اصلی انقلاب اسلامی

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تشیع عامل اصلی انقلاب اسلامی

تشیع عامل اصلی انقلاب اسلامی كاربرد یا التزام به دكترین امامت در عصر غیبت، نتایج قابل توجهی به همراه می آوردكه در انقلابی سازی تشیع تأثیر قابل توجه و بسزایی دارد سیر تحول تشیع در ایران به لحاظ تاریخی و عینی روحانیت و شیعه را به انقلاب اسلامی سال های 1357-1356 می رساند شكل و شمایل، سمبل ها، شعارها، پایگاهها، ادبیات، ایدئولوژی، نقاط عطف، رهبران، نقطه آغازین وگفتمان مسلط انقلاب ایران باعث گشته كه در مقام پاسخ به سؤال از چیستی و چرایی این انقلاب بسیاری از محققین و ناظرین به سراغ اسلام و تشیع رفته و این انقلاب را اسلامی و موتور محركه آن را تشیع بدانند. به عبارت دیگر در تحلیل آنها نقطه عزیمت این انقلاب اسلام و تشیع بوده است. یعنی اگر تشیع نبود انقلاب اسلامی در ایران نیز نبود.

[=arial narrow]ولی چرا و چگونه شیعه به عامل اصلی انقلاب در ایران تبدیل می شود؟ چه عواملی در درون تشیع آن را انقلابی می كند؟ چه وقایع و حوادث بیرونی زمینه های انقلابی شدن تشیع و انقلابیگری شیعه را فراهم می سازد؟ آیا شكل و محتوای مذهبی انقلاب اسلامی ایران در حلول چهارده ماهی كه جریان داشت، اتفاقی و تصادفی بوده است یا اصیل و ریشه دار؟

[=arial narrow]برخی را اعتقاد بر این است كه وجود پنج بنیادنظری در درون تشیع این مذهب را مستعد انقلاب و انقلابی گری می سازد: نخست این كه اساساً تولد شیعه یك تولد سیاسی بوده است. شیعه با بحث بر سر جانشینی پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آله - متولد می شود و با قیام امام حسین - علیه السلام - علیه خلیفه وقت یعنی یزید، تداوم می یابد و این هر دو یعنی آغازی سیاسی برای تشیع. آنچه كه تداوم تشیع در خلال قرون و اعصار پر خطر گذشته را تامین و تضمین می نماید تقیه و تعزیه بوده است.

[=arial narrow]احتیاط در ابراز عقیده به هنگام خطر و بزرگداشت سالیانه خاطره و یاد كربلا از عوامل استمرار بخش به حیات شیعه در طول تاریخ بوده است. با مراسم مرتب و منظم یاد بود واقعه عاشورا، سمبل های این تراژدی تاریخی نیز برای همیشه حفظ شده و زنده می ماند، سمبل هایی نظیر حقیقت، حقانیت، شهادت، عدالت، مظلومیت، ایثار، جبهه حق، جبهه باطل و... . همین سمبل ها هستند كه در سال های 57-56 به سمبل های انقلاب اسلامی ایران تبدیل می گردند.

[=arial narrow]دكترین امامت دومین بنیاد نظری قوام بخش تشیع در طول تاریخ خصوصاً در سال های پس از رحلت پیامبراكرم - صلی الله علیه و آله - بوده است. برخلاف اهل تسنّن كه از ارائه یك نظریه منسجم، همگن و همبسته درباره جانشینی پیامبراكرم - صلی الله علیه و آله - و رهبری امت مسلمان پس از پیامبر اسلام دچار ضعف و ناتوانی است، تشیع با ارائه دكترین امامت تكلیف این مهم را به لحاظ نظری كاملاً روشن ساخته و معین می نماید. مشخص بودن تكلیف رهبری جامعه در تفكر شیعی این مكتب را در اداره جامعه چه در دوران ثبات و چه برای دوران تغییر توان مند می سازد..

[=arial narrow]تشیع در تعیین تكلیف عصر غیبت نیز با اتخاذ دكترین فقاهت بر بحران نظری پدید آمده به خوبی فائق می آید. ائمه شیعه رهبری جامعه اسلامی در عصر غیبت را به علمای شیعه یا فقها و روحانیت تشیع واگذار می كنند. در نتیجه تعهد به دكترین فقاهت جامعه شیعی به دو دسته عمده مجتهدان و مقلدان تقسیم می گردد. مكلف شدن مقلدان یعنی اكثریت جامعه تشیع در مراجعه به مجتهدان یعنی اقلیت عالم و فقیه این جامعه، جایگاه اجتماعی بسیار والایی را به روحانیت شیعه می بخشد.

[=arial narrow]در طول تاریخ، تقلید شیعیان از مجتهدان از حوزه مسائل صرفاً دینی فراتر رفته و سایر حوزه های زندگی اجتماعی انسان شیعی را نیز دربر می گیرد. آنان نه تنها در مسائل شرعی- فردی از روحانیت خویش كسب تكلیف می كنند، بلكه در مسائل اجتماعی تری نظیر ازدواج، انتخاب شغل، اداره محله و شهر، امور خیریه و عام المنفعه، چگونگی تعامل با حاكمان و فرمانروایان و... نیز با آنان مشورت می كنند.

[=arial narrow]ورود استعمار خارجی به ایران و همراهی استبداد داخلی با آنان جایگاه روحانیت را كه دعوت به مقابله با نفوذ و سلطه بیگانگان نموده و به مخالفت با استبداد داخلی برمی خواستند، دو چندان رفیع و مهم می سازد. آنان از صرف رهبران مذهبی به رهبران اجتماعی و سپس به رهبران سیاسی تغییر جایگاه دادند. روحانیت شیعه در ایران ده ها سال محل رجوع مردم در امور مذهبی، اجتماعی و سیاسی بوده اند.

[=arial narrow]كاربرد یا التزام به دكترین امامت در عصر غیبت نتایج قابل توجهی به همراه می آورد كه در انقلابی سازی تشیع تأثیر قابل توجه و بسزایی دارد. براساس دكترین امامت همه حكومت ها غیر مشروع اند مگر حكومت ائمه شیعه علیهم السلام. در زمان غیبت نیز همه حكومت ها غیر مشروع خواهند بود مگر اینكه مبتنی بر قوانین دین بوده و مستلزم به رعایت اصول شرعی و شیعی باشند.

[=arial narrow]علت مخالفت دائمی شیعیان با دخالت در حكومت ها و تایید حكومت صفویه توسط آنان در این نكته نهفته است. در نتیجه دكترین امامت و عملی سازی آن در عصر غیبت، مبارزه با این حكومت ها برای بر قراری یك حكومت ایده آل (حكومت ایده آل ائمه با حكومت مبتنی بردین) وظیفه شرعی هر مسلمان شیعه می گردد.

[=arial narrow]این جاست كه دكترین ولایت فقیه امام خمینی نیز معنا و مفهوم می باید. براساس این نظریه نه تنها حكومت ایده آل مبتنی بر دین در عصر غیبت مطلوب بوده و توصیه می شود، بلكه باید برای تحقق آن گام برداشت، كه آن حكومت فقهاست، حكومت فقیه اعلم، اعدل و اتقی. براساس این نظریه و با استناد به اصل امامت و دكترین فقاهت در صورتی كه فقیهی به این مهم مبادرت ورزد و زمینه های اقامه یك حكومت اسلامی بر این اساس وجود داشته باشد، كمك به برقراری این حكومت، اطاعت از آن و نیز حفظ و تداوم آن تكلیفی شرعی بر عهده آحاد جامعه اسلامی و شیعی خواهد بود. انقلاب اسلامی 57-1356 ایران اوج و ثمره عملی این بنیادهای نظری بود.

[=arial narrow]سیر تحول تشیع در ایران به لحاظ تاریخی و عینی روحانیت و شیعه را به انقلاب اسلامی سال های 57-1356 می رساند. این جا نیز پنج واقعیت تاریخی برجسته و قابل ذكر است: نخست این كه روحانیت شیعه از بدو تولد به دو دسته تقسیم می شده است: گروهی كه در كنار حكومت ها قرار گرفته و با ارتزاق از مالیات های دینی آنان نظیر خمس، زكات، هبه، وقف، و... به عنوان سخنگویان و مدافعین مردم در مقابل حكومت ها عمل می كردند.

[=arial narrow]واقعیت بعدی اینكه از زمان صفویه به بعد پادشاهان ایران دائماً در جست وجوی یك مشروعیت مذهبی برای حفظ و بقای خویش بوده اند. شاهان صفوی با توجه به جایگاه، موقعیت و عملكردشان خود به نوعی از این مشروعیت دینی بهره مند بودند و اساساً بنیان گذاران این سلسله خود را نایبان ائمه یا نمایندگان نایبان آنها یعنی روحانیت اعلام می كردند و به دلیل سیادتی كه از آن بهره مند بودند این مشروعیت را حاصل شده و مفروض می انگاشتند. ولی خاندان قاجار به دلیل عدم بهره مندی از این امتیاز نیاز به منبعی دینی یا نهادی شیعی داشتند و این نهاد نبود مگر نهاد روحانیت. اجبار و الزام قاجاریه به كسب مشروعیت مذهبی از روحانیت شیعه جایگاه اجتماعی و سیاسی روحانیت در ایران را بسیار اعتلا بخشید. به همین دلیل بود كه مؤسس سلسله پهلوی نیز در آغاز كار خود تظاهرات مذهبی شدیدی از خود بروز داد، هرچند كه در نهایت به مقابله با مذهب شیعه و روحانیت شیعی برخاست.

[=arial narrow]استمرار سیاست های ضد مذهبی سلسله پهلوی از سالهای 7-1306 تا سالهای 7-1356 كه با تأكید بر غرب و فرهنگ غربی برای مقابله با فرهنگ شیعی مردم همراه بود، جامعه ایران در آستانه انقلاب را عملاً به دو گروه عمده تقسیم نمود: در یك سو گروه اقلیت شاه و دربار قرار داشت و مروج فرهنگ بیگانه محسوب می شد و از سوی دیگر مردم و روحانیت بودند كه مدافعان و حافظان فرهنگ بومی- شیعی به حساب می آمدند، فرهنگی كه توسط شاه مورد تهاجم و تخریب جدی قرار گرفته بود. در خلال سال های انقلاب، امام خمینی به عنوان مرجع تقلید شیعه به سخنگوی توده های مردم ایران در مقابل جبهه شاه و طرفدارانش تبدیل شد، زیرا با زبانی سخن می گفت كه زبان فرهنگ بومی- شیعی بود. زبان او همان زبان دیر آشنای كربلا و عاشورا بود. همانی كه مردم كوچه و بازار با آن زندگی كرده و در اعماق وجود خویش با آن انس گرفته و به آن عشق می ورزیدند.

[=arial narrow]شكلی كه حركت توده های مردم در انقلاب اسلامی سال های 57-1356به خود گرفت نیز یك شكل شیعی بود. تظاهرات مردم ایران به عنوان اصلی ترین ابزار انقلابیون در براندازی شاه چیزی جز همان دسته های عزاداری حسینی البته در قد و قواره ای به مراتب بزرگ تر و عظیم تر نبود. تظاهرات تاسوعا و عاشورای سال انقلاب كه امام خمینی از آن به عنوان رفراندم عینی و عملی مردم ایران علیه رژیم شاه یاد كرد از به هم پیوستن دسته های عزاداری هیأت های مختلف شهرهای ایران خصوصا شهر تهران پدید آمده بود.

[=arial narrow]روحانیت شیعه در سال 1987 كاری جز برداشت بذرهایی كه با حوصله و روحیه ای پی گیر طی حداقل یك قرن افشانده بود، نكرد. در این سال روحانیت با پیوند زدن مستضعفین به عنوان نیروهای عمل كننده انقلاب به بازار به عنوان نیروهای پشتیبانی كننده(لجستیك) آن، توانست انقلاب اسلامی را تاسیس و هدایت نماید.به این ترتیب طرفداران نظریه «تشیع، عامل اصلی انقلاب اسلامی»، كه از رهیافت شان با عنوان رهیافت فرهنگی در تبیین انقلاب اسلامی یاد می شود، مجموعه های از عناصر درون زا و برون زا را در ایفای نقش تشیع در این انقلاب برای تحلیل آن به كار می گیرند. اینان در بازگشت از واقعیت انقلاب اسلامی ایران با همه ویژگی ها و خصوصیاتش به ریشه های آن، چرایی این انقلاب را جز در تشیع اعم از مبانی و سیر تحول تاریخی آن نمی یابند.
منبع انديشه قم