29 فروردین؛ روز بزرگداشت ارتش گرامی باد

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
29 فروردین؛ روز بزرگداشت ارتش گرامی باد

[="Tahoma"][="Black"]

29 فروردین؛ روز بزرگداشت ارتش گرامی باد

[/][/]

[="Tahoma"][="Black"]


حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر امروز (چهارشنبه) در آستانه 29 فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی در دیدار جمعی از فرماندهان، كاركنان منتخب و اعضاء پایگاههای بسیج شهركهای سازمانی و همچنین تعدادی از خانواده های ارتشیان، ارتش جمهوری اسلامی ایران را مایه افتخار و ارتشی مردمی، علمی، اعتقادی، دارای ابتكارات گوناگون و آزموده شده خواندند و با اشاره به غیر منطقی بودن جبهه استكبار به سركردگی امریكا، تأكید كردند: امروز، تمدن غرب بواسطه تناقض ها، بی منطقی ها، زورگویی ها و بی اعتنایی به اصول انسانی در معرض سقوط و سرنگونی قرار گرفته است.

فرمانده كل قوا در این دیدار در تشریح ویژگیهای منحصر بفرد ارتش جمهوری اسلامی ایران، به مردمی بودن ارتش اشاره كردند و افزودند: در نظام جمهوری اسلامی ایران، ارتش به دلیل فداكاری و مجاهدت و نه به دلیل زورگویی و قدرت، مورد تكریم مردم و دارای پشتوانه مردمی است.
حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص علمی بودن ارتش خاطرنشان كردند: پیشرفتها و گستره كارهای علمی و پژوهشی نیروهای مسلح از جمله ارتش در زمینه صنایع دفاعی و الكترونیكی حیرت آور و غیرقابل مقایسه با قبل از انقلاب اسلامی و حتی سالهای اول انقلاب است.
ایشان تأكید كردند: همه این پیشرفتها در شرایطی به دست آمده است كه بدخواهان ملت ایران، در دادن كمترین امكانات بخل ورزیدند اما جوشش درونی استعدادهای جوانان و فرزندان این ملت، شگفتی آفرید.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ویژگی دینی و اعتقادی بودن ارتش، افزودند: انجام كار براساس احساس تكلیف و تعمیق روحیه دینی و انقلابی موجب شده است كه ارتش جمهوری اسلامی ایران به یك ارتش متعهد و پایبند به اعتقادات و ارزشها تبدیل شود.
حضرت آیت الله خامنه ای تأكید كردند: چنین ارتشی قطعاً در هر امتحانی سربلند بیرون خواهد آمد.
فرمانده كل قوا، آزموده بودن ارتش به دلیل حضور سرافرازانه در 8 سال دفاع مقدس را یكی دیگر از امتیازات ارتش برشمردند و خاطرنشان كردند: ارتش جمهوری اسلامی ایران در عملیات گوناگون در دوران دفاع مقدس نقشی برجسته داشت و كارهای بزرگی انجام داد.
رهبر انقلاب اسلامی خطاب به ارتشیان گفتند: به ارتشی بودن خود افتخار كنید و همت خود را، حفظ و تقویت این ویژگیهای ممتاز قرار دهید.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به رویكرد متفاوت نیروهای مسلح ایران در مقایسه با ارتش های دنیا، افزودند: ارتش، سپاه و بسیج یك فرهنگ و جهت گیری جدیدی را به دنیا عرضه كرده اند كه الگوی بدیعی در مقابل جهت گیری استعماری و سلطه گرانه بیشتر ارتشهای دنیا است.
ایشان در خصوص روحیه سلطه گری مجموعه های نظامیِ جبهه استكبار بویژه آمریكا، خاطر نشان كردند: این مجموعه های نظامی در هر جایی كه حضور پیدا میكنند مایه فساد اخلاقی و فشار بر مردم و كشتار آنان هستند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ادعای آمریكاییها مبنی بر مخالفت با وسائل كشتار جمعی افزودند: بر خلاف این ادعا، هواپیماهای بدون سرنشین آمریكا، كودكان و زنان و مردم بیگناه افغانستان و پاكستان را قتل عام میكنند و تروریستهای مورد حمایتِ آشكار و پنهان آمریكا نیز در عراق و سوریه، مردم را می كشند.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین تناقض گویی های آمریكا خاطر نشان كردند: آمریكا و دیگر مدعیان حقوق بشر در قبال كشتار مردم بیگناه پاكستان، افغانستان، عراق و سوریه سكوت میكنند اما بعد از چند انفجار در آمریكا ، همه دنیا را پر از جنجال میكنند.
ایشان تأكید كردند: جمهوری اسلامی ایران به پیروی از منطق اسلام با هرگونه انفجار و كشتار مردم بیگناه چه در بوستون آمریكا و چه در پاكستان، افغانستان، عراق و سوریه مخالف است و آنرا محكوم میكند.
ایشان افزودند: رفتار آمریكا و دیگر مدعیان حقوق بشر در قبال كشتار مردم بیگناه ، متناقض است و بر همین اساس معتقدیم كه آمریكا و جبهه مقابل جمهوری اسلامی ایران، غیر منطقی هستند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطر نشان كردند: به دلیل این تناقض ها، بی منطقی ها، زورگویی ها و بی اعتنایی ها به اصول انسانی تمدن غرب در معرض سقوط و سرنگونی قرار گرفته است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: این چگونه منطقی است كه اگر كودكان و زنان در افغانستان و پاكستان بوسیله آمریكاییها كشته شوند و در عراق و سوریه نیز تروریست های مورد حمایت آمریكا، غرب و صهیونیست ها، فاجعه آفرینی كنند، اشكالی نداشته باشد اما اگر انفجاری در آمریكا یا یك كشور غربی روی دهد، همه دنیا باید هزینه آن را بپردازند.
ایشان تأكید كردند: این روحیه و تفكر آمریكا و غرب كه خود را تافته جدا بافته از دیگران میدانند، عامل سرنگونی و زوال روزافزون آنهاست.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اندیشه های منطقی حاكم در نظام جمهوری اسلامی خاطر نشان كردند: این اندیشه های منطقی، پایه های یك تمدن عمیق و ماندگار است.
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود از فداكاریها، همدلی ها و همراهی های همسران، خانواده ها و فرزندان ارتشیان تجلیل كردند و افزودند: خانواده های محترم ارتشیان باید همواره به داشتن چنین مردانی احساس عزت و افتخار بكنند.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی ، امیر سرلشكر صالحی فرمانده كل ارتش گزارشی از توانایی ها و آمادگی های ارتش جمهوری اسلامی ایران بیان كرد.
در ابتدای این دیدار تعدادی از جانبازان ارتش جمهوری اسلامی از نزدیك با رهبر معظم انقلاب دیدار كردند.

منبع: khamenei.ir

[/]






بيست و نه فروردين، مصادف با روز ارتش جمهوري اسلامي ايران و بزرگداشت حماسه آفريني هاي دلاور مردان نيروي زميني ارتش است. همزمان با به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي، ارتش رژيم شاهنشاهي كه پيكره اصلي آن را جوانان برومند خانواده هاي مسلمان و اغلب مستضعف ايراني تشكيل مي داد، به نداي آسماني رهبر انقلاب لبيك گفت و در نتيجه همصدا و همراه با امت در براندازي رژيم ستمشاهي وستيز بي امان با دشمنان داخلي و خارجي انقلاب برخاست و به عنوان نخستين بازوي توانمند نظامي انقلاب در جهت تحقق اهداف جمهوري اسلامي ايران تلاشهاي خستگي ناپذير و مستمري را با فداكاري و ايثار و در ابعاد مختلف آغاز كرد.

به همين مناسبت امام امت روز بيست و نه فروردين را به نام روز ارتش نامگذاري كرد. امام خميني (ره) روز پيوستن ارتش به مردم را با عبارت حكيمانه "لحظه شادي بندگان خدا و ياس ستمگران" نقطه عطف درخشان و افتخار آميز قلمداد فرمود.

[="Tahoma"][="Black"]



پیشگفتار
پیش از این خاطراتی از دلاوران نیروهای زمینی و به ویژه هوایی ارتش در وبلاگ درج شده است. بجا دانستم که یادی هم از دریادلان نیروی دریایی داشته باشم. آنچه در پی خواهد آمد خاطرات یکی از پرسنل ناوشکن سهند از درگیری دریایی نابرابر با ناوگان آمریکا در سال 1367 است.
شایان ذکر است که به دنبال حمله نیروهای آمریکایی به سکوهای نفتی ایران در خلیج‌فارس در 29 فروردین سال 1367، به ناوچه موشک‌انداز جوشن که در حال گشت در خلیج‌فارس بود، مأموریت داده شد که برای بررسی وضعیت به آن منطقه عزیمت کند. نیروهای آمریکایی پس از آنکه متوجه نزدیک شدن ناوچه مذکور به منطقه شدند، به ناوچه جوشن که در آبهای کشور خودمان قرار داشت، اخطار کردند که از منطقه خارج شود. فرمانده ناوچه در پاسخ به آمریکاییها گفت که «این آبهای ماست و شما باید از منطقه و از آبهای ایران خارج شوید.» سپس آمریکاییها با هدف قرار دادن ناوچه موشک‌انداز جوشن با شلیک چند موشک در نزدیکی جزیره کیش، این ناوچه را غرق و تعداد زیادی از نفرات آن را به شهادت رساند.
ناوشکن سهند که از بندرعباس عازم غرب خلیج‌فارس بود تا جایگزین ناوشکن سبلان شده و به گشت و مراقبت از جزیره خارک و سکوهای نفتی بپردازد، مأموریت یافت که به منطقه درگیری ناوچه جوشن رفته و آنها را کمک کند. نیروهای آمریکایی که از قبل آماده درگیری بودند، با شناسایی ناوشکن سهند، این ناو را در نزدیکی جزیره هنگام مورد حمله بالگردها و ناوشکنهای خود قرار دادند. در ابتدا بالگردها به ناوشکن سهند حمله کردند که با تیراندازی توپ پاشنه به طرف آنها، مجبور به عقب‌نشینی شدند. سپس از راه دور ناوشکن سهند را با موشک مورد هجوم قرار دادند و یکی پس از دیگری موشک به طرف این ناوشکن شلیک کردند، به گونه‌ای که دود و آتش از سرتاسر ناوشکن برمی‌خاست و سلاحهای آن از کار افتادند. به این ترتیب ناوشکن سهند نیز غرق و تعداد زیادی از کارکنان آن به شهادت رسیده و عده‌ای نیز مجروح شدند. در خاطره ذیل از زبان ناخداسوم بازنشسته نادرمبارکی، از بازماندگان ناوشکن سهند، به شرح وقایع آن روز پرداخته شده است.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]


سهند، اسطوره مقاومت


4 صبح روز 29 فروردین سال 1367، مصادف با اولین روز ماه مبارک رمضان، نگهبان میز پاس بودم. مسعود عباسچی یکی از کارکنان ناو که از مرخصی برگشته بود، وارد ناو شد. با دیدن او از جایم بلند شدم و او را در آغوش گرفتم و به شوخی به او گفتم: مسعود از ترس موشکباران تهران فرار کردی؟ او که بچه تهران بود در جوابم گفت: اجل آدم درهر کجا مقدر شده باشد درهمانجا به وقوع خواهد پیوست، چه در تهران، چه در خلیج فارس. ازهم جدا شدیم، او رفت و من هم که مدت نگهبانی ام به پایان رسیده بود پست نگهبانی خود را تعویض کردم و بعد از خوردن سحری برای استراحت به خوابگاه ناو رفتم.
حوالی ساعت 8 صبح مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: یک ماموریت فوری برای ناو مشخص شده است، سریع آماده شو! در آن زمان ناو ما برای پاره ای از تعمیرات از دریا به اسکله برگشته بود و در اسکله به سر می برد. افسر رسته پس از دریافت پیام، بلافاصله ما را در سینه ناو جمع کرد وخبر این مأموریت را بدون اشاره به جزئیات آن به ما داد. با شنیدن خبر مأموریت حساس، شور و شعف خاصی در میان بچه ها به وجود آمد. بعضی دوست داشتند با خانواده هایشان خداحافظی کنند، برخی دیگر خانواده وهمه چیز خود را فراموش کرده بودند و فقط به مسلح و آماده کردن ناو فکر می کردند. گویی به همه آنها الهام شده بود که آن روز، روز دیگری است. شهید صفرزایی رو به افسر رسته کرد و گفت چرا حقیقت را به ما نمی گویی، یک دفعه بگو می خواهیم برویم شهید شویم. ما که آمادگی برای شهادت داریم، فقط اجازه بدهید که بریمأخرین خداحافظی خودمان را با خانواده هایمان انجام دهیم؟ افسر رسته در جوابش گفت: نه اینجوری نیست، شما چرا اینجوری فکر می کنید؟
سرانجام مقدمات آماده سازی ناو تمام شد و ناو حوالی ساعت 12:00 ازاسکله جدا شد. حدود 13:30، افسر رسته و فرمانده ناو، مأموریت ما رابه صورت واضح و دقیق اعلام کردند. در ناو حالت جنگی اعلام شده بود. به ما خبر دادند ناوچه جوشن از منطقه دوم دریایی بوشهردر درگیری باناوگان پنجم آمریکا منهدم و در دریا غرق شده است. ریشه این درگیری و تعرض امریکا این بود که یک کشتی نفتی کویتی که درهمروی ناوهای آمریکایی بود، در برخورد با مین دریایی که آن را از طرف ایران می دانستند خسارت زیاد دیده بود و آمریکاییها برای فروکش ساختن این عصبانیت و وارد ساختن ضربه متقابل به ایران به اسکله های نفتی ایران حمله کرده و اسکله رشادت را به آتش کشیده بودند. از طرف دیگر ناوچه جوشن که برای دفاع از اسکله و منابع نفتی ایران به منطقه رفته بود، مورد تعرض و حمله ناوگان پنجم آمریکا قرار گرفته و در دریا غرق شده بود.
خبر تعرض ناوهای امریکایی به منابع نفتی ایران و غرق شدن ناوچه جوشن، حس انتقام جویی را در دل بچه های ناو شعله ورساخت. حدود ساعت 13:45 آژیر محل جنگ در ناو به صدا در آمد.همه سریع به محل سازمانی خود رفتند و با آمادگی کامل مستقر شدند. یک هواپیمای رهگیری و جنگی امریکا به طرف ناو حمله کرد، توپهای مستقر در ناو با تیراندازی خود به سمت آن عکس العمل نشان دادند. هواپیما مجبور به فرار شد وهواپیمای دوم به سمت ناوحمله ورشد، ولی آن هم در وارد ساختن ضربه به ناو ناکام ماند. حدود یک ربع از آغازدرگیری ما باهواپیماهای امریکایی نگذشته بود که اولین موشک به زیرتوپ 20 میلی متری اورلیکن اصابت کرد. این موشک باعث ایجاد شکاف چند متری در پاشنه ناو و از کار انداختن سامانه برق ناو شد. عده ای ازبچه هاهم به شدت مجروح شدند. با تلاش بچه ها آتش سوزی ناشی ازانفجار مهار شد و برق اضطراری ناو روشن شد. بچه ها تمام تلاش خود را برای مقابله با حملات دشمن انجام می دادند. موشکهای دشمن از زوایای مختلف به بدنه ناو اصابت می کرد و بدنه را شکافته و درداخل ناو منفجر می شد. با این وضعیت بچه ها دست از مقابله و دفاع برنمی داشتند و تو پهای ناوهمچنان کار می کرد. پزشکیار ناو به مجروحان رسیدگی می کرد. بچه ها یک به یک مجروح یا شهید می شدند. پرهیزگار رفت برای بچه های مجروح که طلب آب می کردند، آب بیاورد و دیگر برنگشت. منصور کاظمی، پزشکیار ناو در حین رسیدگی ومداوای مجروحین به شهادت رسید. عده ای از بچه ها در داخل آب بودند. دستور ترک ناو صادر شده بود، ولی اغلب بچه ها مقاومت می کردند و تا لحظات آخر قبل از غرق ناو حاضر به ترک ناو نبودند. عده ای ازهمکاران در قسمتهای داخلی ناو گیر افتاده بودند و امکان خارج شدن و نجات دادنشان نبود. درهای قسمتهای مختلف ناو به خاطر ضربات ناشی ازاصابت و انفجار موشک قفل شده بود.
ناخدا رضایی فرمانده دوم ناو، دراین وانفسا به سراغم آمد و گفت نادر! بپر تو آب، بپر تو آب! قایقهای نجات ناو باز نمی شد. آنهایی هم که باز می شدند و در داخل آب بود به خاطر اصابت ترکشهای ناشی از انفجار موشکهای امریکایی متلاشی یا سوراخ شده بود. در طرف دیگر امکان کمک و امداد هوایی وجود نداشت. دریا وآسمان منطقه در سیطره قدرت نظامی و اهریمنی آنها بود. به جنگنده های ایرانی اخطار داده بودند. هرچند در صورت درگیری هوایی،امکان سقوط جنگنده های خودی بسیار زیاد بود. آنها حتی به یدک کشهایی که قصد کمک رسانی به ما را داشتند اخطار داده بودند. خیلی جالب است دشمن وارد حریم دریایی کشور ما شود و به شناورهای ما حمله کند و اجازه هم ندهد کسی به کمک ما بیاید،امریکاییها را می گویم همانها که امروز ادعای دفاع از حقوق بشرمی کنند.[/]

[="Tahoma"][="Black"]


با این احوال، ناوهشت موشک خورده بود. موشک نهم درست خورد زیر پاشنه چپ که من در آنجا بودم، شدت انفجار مرا از جای خودبه هوا بلند کرد و محکم به کف پاشنه ناو کوبید. چند دقیقه ای در حالت بیهوشی بودم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم از سرم خون می آید. چشمم پر خون شده بود. احساس گرما در دست راستم کردم، وقتی به دستم نگاه کردم دیدم آستین دستم آغشته به خون شده است. وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم ترکشی به دست راستم اصابت کرده است. هنوز دست بردار نبودم. با آن حالم به سمت توپ 20 میلی متری رفتم وخواستم دوباره تیراندازی کنم؛ ولی متاسفانه به خاطر اصابت موشک، توپ از کار افتاده بود. در این وضعیت ناچار شدم جلیقه نجات خود را محکم بسته و خودم را داخل آب بیندازم.
خدا رحمت کند شهید ناواستواربهزادپناه را. یک چوب دو متری کنترل صدمات را از داخل ناو به داخل آب انداخت. از طرف دیگر آقای گلبازی یک حلقه نجات به داخل آب انداخت. چوبی که بهزادپناه به آب انداخته بود من یک سر آن را و شهیدبهزادپناه سر دیگر آن را گرفته بود. پنج متری از ناو فاصله نگرفته بودیم که یک موشک دیگر درست به زیر توپ 35 میلی متری خورد و حمیدقهرمانی بلافاصله با اصابت ترکشهای آن به شهادت رسید.
چند دقیقه ای از این رویداد تلخ نگذشته بود که یک بالگرد امریکا یی به سمت ناوحمله ور شد و یک راکت به طرف ناو شلیک کرد. اصابت ترک شهای راکت، تن بهزادپناه را نشانه رفت و او در آغوشم جان به جان آفرین تسلیم کرد. با ناراحتی رو به گلبازی کردم و گفتم: گلبازی! بهزاد شهید شد. بهزاد شهید شد.
صحنه تلخ و اسف باری بود، دریا رنگ خون گرفته بود، خورشید درسمت راست و ناو سهند در سمت چپ هر دو در حال غروب و افول بودند، اشک در چشمانمان حلقه زده بود، بغض راه گلویمان را بسته بود. بچه ها قرآن می خواندند، بعضی دعا می کردند، گروهی سرود جمهوری اسلامی را سر می دادند. رنگ آب عوض شده بود، دریا رنگ خون شهیدان را به خود گرفته بود. یک آن احساس کردم کوسه ای به طرف من می آید. به بچهها گفتم: بچه ها! اگر کوسه پای مرا زد، شما سریع مرا از جمع خود جدا کنید که فقط کوسه مرا بخورد و احتمال خطر برای دیگر بچه هاوجود نداشته باشد. در آن لحظات چشم خود را بستم و مشغول خواندن شهادتین خود شدم. جرات باز کردن چشم خود را نداشتم، بعد از مدتی دستم را به پای راست، پای چپ، دست راست و دست چپم کشیدم. دیدم دست و پایم سرجایش است. آن وقت به آرامی چشمم را باز کردم، دعای بچه ها مستجاب شد و کوسه از طرف من دور شد و رفت، آنجا امداد غیبی را با تمام وجودم احساس کردم.
هوا رو به تاریکی می رفت، ناو در حال غرق شدن بود، ولی پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی که بر روی دکل ناو بود، همچنان در حال اهتزاز بود. صحنه عجیبی بود، بچه هایی که در آب دورهم بودیم به علامت احترام به پرچم و ناوشکن همیشه جاوید سهند حالت خبردار به خود گرفتیم. بچه ها گریه می کردند. همکاران ما که در داخل اتاقکها و اتا قهای ناو محبوس مانده بودند، زنده زنده به زیر آب می رفتند. خاطرات چندین ساله خدمتم در ناوشکن سهند مانند یک فیلم ازجلو چشمم می گذشت و تنها اشک برگونه هایم جاری می شد. ناو سهند در دریا غرق شد و خورشیدهمان طرف غروب کرد. اما فردا صبح، خورشید دوباره طلوع کرد ولی سهند هیچ وقت سر از میان آبها بر نیاورد. سهند دیگر طلوع نکرد تا هر روز در این سرزمین، صلح، آرامش وامنیت و اقتدار ایران اسلامی طلوع کند. سهند طلوع نکرد تا خلیج فارس برای همیشه، خلیج فارس بماند.
زمان به تندی می گذشت، تاریکی مطلق بر دریا حاکم شده بود. هیچ امیدی به نجات نبود. ناگهان نوری از دور نمایان شد، امید نجات در دلهایمان زنده شد،همه باهم یکصدا فریاد زدیم: کمک! کمک! ما اینجاهستیم، کمک! نور به ما نزدیک شد، ید ک کشی از منطقه یکم به کمک ما آمده بود. کارکنان یدک کش با زحمت و فداکاری خود، ما را ازآب گرفتند و داخل ید ک کش منتقل کردند. در داخل ید ک کش دوباره گریه و زاری را از سرگرفتیم و به یادهمرزمان شهیدمان افتادیم، به حرف مهناوی صفرزا یی که در موقع حرکت می گفت: بچه ها من برنمی گردم. همین طورهم شد و صفرزایی برنگشت و به شهادت رسید و یا مسعود عباسچی که وقتی از او در اسکله پرسیدم: از ترس موشک باران تهران فرار کردی؟ در جوابم گفت: تقدیر و اجل انسان هر کجا باشد، محقق می شود. دقیق همان گونه شد و در خلیج فارس به شهادت رسید نه در تهران. یا ابراهیم زاده، همرزم دیگرمان که سروصورتش سوخته بود و در داخل ید ک کش و بیمارستان بر سر و روی خود می زد و می گفت: نادر! من نتوانستم کمکت کنم، نادر! من نتوانستم کمکت کنم . منظور او شهید نادر افشار جوان بود که در داخل اتاقکهای ناو زندانی شده بود و طلب کمک از ابراهیم زاده کرده بود و ابراهیم زاده نتوانسته بود به او کمک کند. برای همین در ید ک کش و بیمارستان مثل افراد موج گرفته که تعادل روحی خود را از دست داده باشد، برسر و روی خودش می زد و می گفت: نادر! من نتو انستم کمکت کنم. سرانجام یدک کش ما را ساعت 04:00 روز بعد به اسکله بندرعباس رسانید و ازآنجا ما را به بیمارستان منتقل کردند.روز 29 فروردین سال 1367 به پایان رسید، اما خاطره تلخ شرارتهای دشمن امریکایی و خاطرات شیرین و پرافتخار از خودگذشتگیهای همرزمان ناوشکن جمهوری اسلامی سهند هیچ وقت در یاد و خاطره ما به پایان نخواهد رسید.
-----------------------------------------------
منابع:
1- آب و آتش، مجموعه خاطرات دریادلان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، گردآورنده: سیدجلال موسوی، نشر اجا، چاپ اول (1388)، صفحات 135 تا 141
2- javanonline.ir
گردآوری و تنظیم:
newcoy.persianblog.ir[/]

[="seagreen"][="seagreen"][="lime"]سلام به دوستان عزیز پدر من هم یک ارتشی باز نشسته است...پدرم روزت مبارک...این روز مقدس برهمگان مبارک باد...[/][/][/]

*بِسمِ رَبُِ الشُهَداءِ وَ الصِّدُیقین"
سلام خدا بر آن مردان مرد که حماسه و شور آفریدند...
تعجیل در امر فرج،شادی روح امام"ره"،شهدای جهان اسلام و سلامتی رهبر عالیقدرمون "صلوات"