جمع بندی تفاوت «انزل» و «اوتی» در قرآن

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت «انزل» و «اوتی» در قرآن

السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
اوقات همگی به خیر

خداوند متعال در سوره ی آل عمران و در آیه ی کریمه ی 84 می فرماید:

قُلْ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَىٰ إِبْرَ‌اهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّ‌بِّهِمْ لَا نُفَرِّ‌قُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
بگو: «به خدا ایمان آوردیم؛ و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده؛ و آنچه به موسی و عیسی و (دیگر) پیامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در میان هیچ یک از آنان فرقی نمی‌گذاریم؛ و در برابرِ (فرمان) او تسلیم هستیم.»

تفاوت "ما انزل = آنچه بر پیامبران فروفرستاده شده" با "ما اوتی=آنچه به پیامبران داده شده" چیست؟!
دربسیاری از جاهای قرآن شریف، درمورد حضرات ابراهیم و اسماعیل(علی نبینا و آله و علیهما السلام) از واژه ی نزول استفاده شده اما در مورد حضرات موسی و عیسی(علی نبینا و آله و علیهما السلام) از واژه ی "اوتی".
لطفاً در این مورد توضیح دهید....تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]
با سلام و ادب
در این رابطه علامه طباطبایی ره می فرماید:
[=arial]و شاید وجهش این باشد : كه هر چند تعبیر اصلی كه همه جا باید آن تعبیر بیاید ، همان ( ایتاء ) و دادن كتاب و دین است ، همچنانكه در سوره انعام بعد از ذكر ابراهیم و انبیاء بعد و قبلش فرمود : ( اولئك الذین آتیناهم الكتاب ، و الحكم ، و النبوة ، اینها بودند كه ما كتاب و حكم و نبوتشان دادیم ) لكن از آنجائیكه لفظ ( دادن ) صریح در وحی و انزال نبود ، و به همین جهت شامل حكمت لقمان هم میشد ، همچنانكه فرمود : ( و لقد آتینا لقمان الحكمة ، ما به لقمان هم حكمت دادیم ) ، و نیز فرمود : ( و لقد آتینا بنی اسرائیل الكتاب و الحكم و النبوة ، ما به بنی اسرائیل هم كتاب و حكمت و نبوت دادیم ) .
[=arial]
[=arial]و نیز از آنجائیكه هم یهودیان و هم مسیحیان ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط را از اهل ملت خود می‏ شمردند ، یهودیان آن حضرات را یهودی و مسیحیان ، مسیحی می‏پنداشتند و معتقد بودند كه ملت و كیش حق از نصرانیت و یهودیت همان ملت و كیشی است كه به موسی و عیسی دادند .

لذا اگر در آیه مورد بحث می‏فرمود : ( و ما اوتی ابراهیم و اسمعیل ) الخ دلالت صریح نمیداشت بر اینكه نامبردگان شخصا صاحب ملت و وحی بودند ، و احتمال داده میشد كه آنچه به آن دو بزرگوار و به اسحاق و یعقوب داده شده ، همانها بوده كه به موسی و عیسی (علیه ماالسلام‏) داده ‏اند ، و آنان تابع اینان بوده ‏اند همچنانكه بخاطر همین تبعیت ، ( دادن ) را به بنی اسرائیل هم نسبت داد ، و لذا برای دفع این توهم ، در خصوص ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب ، لفظ ( انزال ) را آورد، تا بفهماند به آن حضرات نیز وحی میشده ، و اما انبیاء قبل از ابراهیم ، چون یهود و نصاری در باره آنان حرفی نداشتند ، و توهم نامبرده را در باره آنها نمی ‏كردند ، لذا در باره آنها تعبیر به ( دادن ) كرد ، و فرمود : ( و ما اوتی النبیون) .(1)

[=arial][=arial]
تفاوت تعبیر در «ما أنزل» و «ما اوتى» شاید این جهت باشد كه «انزال» در مقابل ارسال قرار دارد تنها شامل كتاب است، اما «ایتاء» هم كتاب را در بر مى‏گیرد و هم شامل معجزه مى‏شود. (1)

1. ترجمة المیزان ج : ١ص :470 و 471.
2. آیت الله جوادی عاملی. تسنیم ج 7 ص 226.

عمار;803968 نوشت:
با سلام و ادب

سلام
بسیار عالی....ممنون از پاسخ کامل شما

اما سوال دیگری هم داشتم...
در قرآن، اشاره شده که مسیحیان و یهودیان، حضرت ابراهیم علیه السلام را پیرو آیین خود می دانستند و قرآن هم در پاسخ می گوید که چنین چیزی چطور ممکن است درحالی که ابراهیم، قبل از پیامبر شما بود!!
اول اینکه استدلال مسیحیان و یهودیان بر چه اساسی بود؟!
دوم اینکه اگر اشتباه نکنم بارها در قرآن، حضرت ابراهیم علیه السلام را مسلمان نامیده!!! خب آیا این هم شبیه همان کاری نیست که مسیحی ها و یهودی ها می کردند؟!

پیشاپیش ممنون از پاسختان

[=arial]

لبیک یا علی النقی;895306 نوشت:
در قرآن، اشاره شده که مسیحیان و یهودیان، حضرت ابراهیم علیه السلام را پیرو آیین خود می دانستند و قرآن هم در پاسخ می گوید که چنین چیزی چطور ممکن است درحالی که ابراهیم، قبل از پیامبر شما بود!!
اول اینکه استدلال مسیحیان و یهودیان بر چه اساسی بود؟!

با سلام و ادب
در اخبار اسلامى آمده است كه دانشمندان يهود و نصاراى نجران نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به گفتگو و نزاع درباره حضرت ابراهيم برخاستند يهود ميگفتند: او تنها يهودى بوده و نصارى ميگفتند: او فقط نصرانى بود (به اين ترتيب هر كدام مدعى بودند كه او از ما است تا امتياز بزرگى براى خود ثابت كنند زيرا ابراهيم پيامبر بزرگ خدا در ميان تمام پيروان مذاهب به عظمت شناخته مى شد) آيات فوق نازل شد و آنها را در اين ادعاهاى بى اساس تكذيب كرد.

و استدلال آنها این بود که نام مبارک حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ در کتابهای آسمانی و نیز در میان پیروان ادیان الهی به عظمت یاد میشد، یهود و نصاری، هر کدام، آن حضرت را از خود دانسته و وی را مسیحی و یا یهودی معرفی مینمودند و در این مورد تا آنجا پیش رفتند که حتی با یکدیگر به مناظره نشستند.

[=arial]

لبیک یا علی النقی;895306 نوشت:
دوم اینکه اگر اشتباه نکنم بارها در قرآن، حضرت ابراهیم علیه السلام را مسلمان نامیده!!! خب آیا این هم شبیه همان کاری نیست که مسیحی ها و یهودی ها می کردند؟!

در این رابطه آیت الله مکارم در تفسیر نمونه اینگونه فرموده اند که:

سؤ ال :
در اينجا ممكن است گفته شود: اگر ابراهيم را نتوانيم پيرو آئين موسى (عليه السلام ) و مسيح (عليه السلام ) معرفى كنيم به طريق اولى نميتوانيم او را مسلمان بدانيم ، زيرا او هزاران سال قبل از ظهور اسلام و پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بوده است ؟ پس چرا قرآن او را به عنوان مسلم معرفى كرده است ؟

پاسخ :
پاسخ اين سؤ ال از نكتهاى كه قبلا نيز به آن اشاره كردهايم روشن مى شود كه ((مسلم )) در اصطلاح قرآن به معنى خصوص پيروان پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست بلكه اسلام به معنى وسيع كلمه ، همان تسليم در برابر فرمان حق و توحيد كامل و خالى از هر گونه شرك و بت پرستى است ، كه ابراهيم (عليه السلام ) پرچمدار آن بود.
بنابر آنچه گفته شد معلوم شد كه ابراهيم پيرو هيچ يك از اين آئينها نبوده ، تنها چيزى كه در اينجا باقى ميماند اين است كه چه كسانى مى توانند رابطه و پيوند خود را با مكتب ابراهيم (عليه السلام ) - به عنوان يك سند افتخار - اثبات كنند، و به تعبير ديگر چگونه مى توان خود را پيرو اين پيامبر بزرگ كه همه پيروان اديان الهى براى او عظمت قائل هستند دانست .
در آخرين آيه مورد بحث ، به اين معنى پرداخته و مى گويد: ((سزاوارترين مردم به ابراهيم آنها هستند كه از او پيروى كردند و اين پيامبر (پيامبر اسلام ) و كسانى كه به او ايمان آورده اند مى باشند)) (ان اولى الناس ‍ بابرهيم للذين اتبعوه و هذا النبى و الذين آمنوا).

بنابراين مساءله قرابت و خويشاوندى و يا مساءله نژاد كه پيروان اديان مختلف براى اثبات پيوند خود با ابراهيم ذكر مى كردند، هيچگونه ارزشى ندارد و ولايت و ارتباط با پيامبران تنها از طريق ايمان خالص به خداوند و پيروى از مكتب آنها است و به اين طريق ثابت مى شود كه پيوند واقعى پيوند مكتبى است چه كسانى كه در زمان او زندگى داشتند و از او پيروى كردند (للذين اتبعوه ) و چه كسانى كه بعد از او به مكتب و برنامه او وفادارى نشان دادند.

تفسیر نمونه ذیل آیه 65 سوره آل عمران.

عمار;895373 نوشت:
پاسخ اين سؤ ال از نكتهاى كه قبلا نيز به آن اشاره كردهايم روشن مى شود كه ((مسلم )) در اصطلاح قرآن به معنى خصوص پيروان پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست بلكه اسلام به معنى وسيع كلمه ، همان تسليم در برابر فرمان حق و توحيد كامل و خالى از هر گونه شرك و بت پرستى است ، كه ابراهيم (عليه السلام ) پرچمدار آن بود.

شاید در پاسخ این سخن، کسی بگوید...
خب نصاری هم از واژه ی "انصار الله" می آید...بنابراین اگر حضرت ابراهیم علیه السلام را نصاری بخوانیم هم طبق معنی کلمه اش، خطایی صورت نگرفته....چرا که ایشان هم جزء انصار واقعی الله بودند!!!

به چنین سخنی، پاسخی میدهید؟!

لبیک یا علی النقی;895481 نوشت:
خب نصاری هم از واژه ی "انصار الله" می آید...بنابراین اگر حضرت ابراهیم علیه السلام را نصاری بخوانیم هم طبق معنی کلمه اش، خطایی صورت نگرفته....چرا که ایشان هم جزء انصار واقعی الله بودند!!!

به چنین سخنی، پاسخی میدهید؟!


[=arial]با سلام و ادب
دقت کنید که قصد آنها از نصاری خواندن حضرت ابراهیم به معنای واقعی کلمه یعنی انصارالله نبوده بلکه منظورشان همان دین مسیحیت بوده است. اما در قرآن منظور همان تسليم در برابر فرمان حق و توحيد كامل و خالى از هر گونه شرك و بت پرستى است.

پرسش:
خداوند متعال در سوره ی آل عمران و در آیه ی کریمه ی 84 می فرماید:
قُلْ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَىٰ إِبْرَ‌اهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّ‌بِّهِمْ لَا نُفَرِّ‌قُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
بگو: «به خدا ایمان آوردیم؛ و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده؛ و آنچه به موسی و عیسی و (دیگر) پیامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در میان هیچ یک از آنان فرقی نمی‌گذاریم؛ و در برابرِ (فرمان) او تسلیم هستیم.»
تفاوت "ما انزل = آنچه بر پیامبران فروفرستاده شده" با "ما اوتی=آنچه به پیامبران داده شده" چیست؟!
و چرا حضرت ابراهیم در قرآن مسلمان نامیده شده است؟
ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِين.(آل عمران آیه 67)

پاسخ:
در این رابطه علامه طباطبایی ره می فرماید:
و شاید وجهش این باشد : كه هر چند تعبیر اصلی كه همه جا باید آن تعبیر بیاید ، همان ( ایتاء ) و دادن كتاب و دین است ، همچنانكه در سوره انعام بعد از ذكر ابراهیم و انبیاء بعد و قبلش فرمود : ( اولئك الذین آتیناهم الكتاب ، و الحكم ، و النبوة ، اینها بودند كه ما كتاب و حكم و نبوتشان دادیم ) لكن از آنجائیكه لفظ ( دادن ) صریح در وحی و انزال نبود ، و به همین جهت شامل حكمت لقمان هم میشد ، همچنانكه فرمود : ( و لقد آتینا لقمان الحكمة ، ما به لقمان هم حكمت دادیم ) ، و نیز فرمود : ( و لقد آتینا بنی اسرائیل الكتاب و الحكم و النبوة ، ما به بنی اسرائیل هم كتاب و حكمت و نبوت دادیم ) .

و نیز از آنجائیكه هم یهودیان و هم مسیحیان ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط را از اهل ملت خود می‏ شمردند ، یهودیان آن حضرات را یهودی و مسیحیان ، مسیحی می‏پنداشتند و معتقد بودند كه ملت و كیش حق از نصرانیت و یهودیت همان ملت و كیشی است كه به موسی و عیسی دادند .

لذا اگر در آیه مورد بحث می‏فرمود : ( و ما اوتی ابراهیم و اسمعیل ) الخ دلالت صریح نمیداشت بر اینكه نامبردگان شخصا صاحب ملت و وحی بودند ، و احتمال داده میشد كه آنچه به آن دو بزرگوار و به اسحاق و یعقوب داده شده ، همانها بوده كه به موسی و عیسی (علیه ماالسلام‏) داده ‏اند ، و آنان تابع اینان بوده ‏اند همچنانكه بخاطر همین تبعیت ، ( دادن ) را به بنی اسرائیل هم نسبت داد ، و لذا برای دفع این توهم ، در خصوص ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب ، لفظ ( انزال ) را آورد، تا بفهماند به آن حضرات نیز وحی میشده ، و اما انبیاء قبل از ابراهیم ، چون یهود و نصاری در باره آنان حرفی نداشتند ، و توهم نامبرده را در باره آنها نمی ‏كردند ، لذا در باره آنها تعبیر به ( دادن ) كرد ، و فرمود : ( و ما اوتی النبیون) .(1)
تفاوت تعبیر در «ما أنزل» و «ما اوتى» شاید این جهت باشد كه «انزال» در مقابل ارسال قرار دارد تنها شامل كتاب است، اما «ایتاء» هم كتاب را در بر مى‏گیرد و هم شامل معجزه مى‏شود. (2)

اینکه چرا حضرت ابراهیم مسلمان نامیده شده است چون (مسلم ) در اصطلاح قرآن به معنى خصوص پيروان پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست بلكه اسلام به معنى وسيع كلمه ، همان تسليم در برابر فرمان حق و توحيد كامل و خالى از هر گونه شرك و بت پرستى است ، كه ابراهيم (عليه السلام ) پرچمدار آن بود.
بنابر آنچه گفته شد معلوم شد كه ابراهيم پيرو هيچ يك از اين آئينها نبوده ، تنها چيزى كه در اينجا باقى ميماند اين است كه چه كسانى مى توانند رابطه و پيوند خود را با مكتب ابراهيم (عليه السلام ) - به عنوان يك سند افتخار - اثبات كنند، و به تعبير ديگر چگونه مى توان خود را پيرو اين پيامبر بزرگ كه همه پيروان اديان الهى براى او عظمت قائل هستند دانست .
در آخرين آيه مورد بحث ، به اين معنى پرداخته و مى گويد: (سزاوارترين مردم به ابراهيم آنها هستند كه از او پيروى كردند و اين پيامبر (پيامبر اسلام ) و كسانى كه به او ايمان آورده اند مى باشند) (ان اولى الناس ‍ بابرهيم للذين اتبعوه و هذا النبى و الذين آمنوا).

بنابراين مساءله قرابت و خويشاوندى و يا مساءله نژاد كه پيروان اديان مختلف براى اثبات پيوند خود با ابراهيم ذكر مى كردند، هيچگونه ارزشى ندارد و ولايت و ارتباط با پيامبران تنها از طريق ايمان خالص به خداوند و پيروى از مكتب آنها است و به اين طريق ثابت مى شود كه پيوند واقعى پيوند مكتبى است چه كسانى كه در زمان او زندگى داشتند و از او پيروى كردند (للذين اتبعوه ) و چه كسانى كه بعد از او به مكتب و برنامه او وفادارى نشان دادند.(3)

پی نوشت ها:
1. ترجمه تفسير الميزان‏،طباطبايى، محمدحسين‏،جامعه مدرسين حوزه علميه قم،قم‏، 1374 ه. ش‏،چاپ پنجم. ج ١ص :470 و 471.
2. آیت الله جوادی عاملی. تسنیم ج 7 ص 226.
3. تفسير نمونه،آیت الله مکارم شیرازی، دار الكتب الإسلامية،ايران- تهران‏، 1371 ه. ش‏، چاپ: 10،ج2 ،ص 605.

موضوع قفل شده است