زندگی کوتاه ست !!!

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زندگی کوتاه ست !!!

تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!! ؟؟
همه بلند میشن، روی همدیگر رو می بوسن ، و فرا رسیدن سال نو رو بهم تبریک میگن و ...
اون وسط یک مهربون از جمع جدا میشه و قاب عکسی را می‌بوسه و روش دست می‌کشه و میگه روحت شاد مامان بزرگ، روحت شاد پدر بزرگ !!!
میدونید اون عکس کیه ؟
اون عکس من و شماست!!!
تبدیل شدیم به یک خاطره ...
آنهم شاید اگر خیلی خوش شانس باشیم...
این واقعیت روزگار من و توست...
50 سال دیگر فقط یک خاطره ایم
تو یک قاب عکس خاک گرفته...
شاید هم نه عکسی و نه قابی ...
همین و واقعا همین !!....
پس چرا حرص ؟؟
چرا دل شکوندن ؟؟
چرا تظاهر ؟؟
چرا چاپلوسی ؟؟
چرا دروغ ؟؟
چرا تعصبات بیهوده ؟؟
چرا ادعای جاهلانه ؟؟
چرا بی‌مهری ؟؟
چرا ....؟؟

بیاید مهربون باشیم ،
شاد باشیم ،
به مردممون بیشتر برسیم ،
کینه ها رو دور بریزیم ،
همین الان دلی بدست بیاوریم،
اون سالها چه بخواهیم چه نخواهیم بزودی فرا خواهند رسید...
پس بهتره خاطره ای خوش و یادی از انسانی شایسته بجا گذاشته باشیم..

با خواهرت
شوخی کن، ماچش کن، بغلش کن، حمایتش کن واحترامش رو حفظ کن.


داداشتو
محکم بزن به سَر شونش وبگو مخلصیم ، هواشو داشته باش خصوصا وقتی تنهاست وکمک نیاز داره .

مامانتو
کاری کن پیش دوستاش پُزتو بده، کیف کنه از داشتنت ، واسش هدیه بخر ، ازش بخواه دعات کنه ،و گاهی یواشکی پاهاشو ببوس


باباتو
بغل کن، چاییشو بده دستش، بگو برات از تجربه‌هاش بگه، بشین پای حرفش و خاطره‌هاش ،گاهی هم دستاش رو ببوس .


دوستت
اگه تنهاست، اگه غم داره تو دلش ،اگه مشکلی داره، تو هواشو داشته باش و تنهاش نذار...


همسرت
رو بغل کن بهش بگو چقدر دوستش داری، اگه از دستش دلگیری به این فکر کن که اون توی تمام آدمای دنیا تو رو برای ادامه زندگی انتخاب کرده،
پس ببوسش ، ازش تشکر کن و بهش وفادار باش.


باور کنیم
روزی هــــــــــــــزار بار میمیره، کسی که فکر میکنه برای کسی مهم نیست...
هوایِ هم رو داشته باشیم ..
حتما بهـــــــــــتر میشه ...
شاید یه روز دیگه وقت نباشه ...
شاید ما نباشیم
شاید اون نباشه...
و دیدنش آرزومون بشه‌...
وقت کمه.

زندگی کوتاه ست !!!

به نام خالق بنده نواز بی نیاز
مااسرع الیوم و اسرع الایام فی الشهر و اسرع الشهور فی السنه و اسرع السنین فی العمر. خطبه 188 نهج البلاغه
چه شتابان است ساعتها در روز و چه زود می گذرد روزها در ماه و چه زود به پایان می رسد ماهها در سال و چه پر شتاب است سالها در عمر.چه زود روزها گذشت و چه سریع لحظات کودکی از دستمان رفت. انگار همین چند لحظه پیش بود که دانش آموز دبیرستانی بودیم و نگرانیمان فقط پذیرش در کنکور بود. شما چگونه فکرمی کنید؟ آری شما ! آیا برایتان سخت نیست بپذیرید همه چیز به سرعت می گذرد؟آیا حقیقت دارد که همه ما رشد خواهیم کرد، بالغ خواهیم شد، پیری را تجربه خواهیم کرد و بالاخره خواهیم مرد؟!
شاید اغلب اوقات به این مسئله فکر نمی کنیم ولی وقتی که عاقلانه می اندیشیم در می یابیم که زندگی چقدر کوتاه است. من شخصا می دانم که خواهم مرد ولی اگر کاملا با خودم صادق باشم، می بینم که به سختی آنرا می پذیرم، چرا که می دانم آنگونه که می خواستم زندگی نکرده ام،آری لحظات زندگی با کسی شوخی ندارد.
کوتاهی زندگی را بخاطر داشته باشید تا بدانید برکره خاکی چگونه باید زندگی کنید.

زندگی کوتاه است، قواعد را بشکن


هر 60 ثانيه اي را كه با عصبانيت، ناراحتي و يا ديوانگي بگذراني، از دست دادن
يك دقيقه از خوشبختي است كه ديگر به تو باز نميگردد


زندگي كوتاه است، قواعد را بشكن، سريع فراموش كن، به آرامي ببوس، واقعاً عاشق
باش، بدون محدوديت بخند، و هيچ چيزي كه باعث خنده ات ميگردد را رد نكن

[h=2]زندگی کوتاه ست !!![/h]ردي را كه در سمت چپ در حال راه رفتن است نگاه كنيد. هيچ ماشيني در خيابان نيست و مطمئنا عبور از خيابان امن استنسبت به هيچ چيز بي اهميت نباشيم حتي براي يك ثانيه. بخاطر هر يك دقيقه زندگي شكر گذار باشيم

اين ويدئو توسط دوربين ترافيك گرفته شده است

زندگي كوتاه تر از آني است كه صبح با حسرت از خواب برخيزيم. پس كساني كه با ما به خوبي رفتار كرده اند را دوست داشته باشيم و كساني كه خوب رفتار نكرده اند را ببخشيم و باور داشته باشيم كه هر چيزي كه اتفاق مي افتد به دليلي است. هرگاه شانسي به ما روي آورد آن را مغتنم بشماريم و اگر زندگي مان را تغيير مي دهد،‌بگذاريم كه تغيير دهد

سلام بله واقعا دوره زندگی خیلی خیلی کوتاهه ، باید قدر این لحظات و فرصتها رو دونست

گرچه زندگی کوتاهه ولی ما آدما میتونیم با همت بلند به هرچه که دوست داریم ورضای خداست دست پیدا کنیم.

همانطور که فرمودید یه لبخند واقعی به پدر یا مادر میتونه زندگی آدمو دگرگون کنه

زندگی کوتاه ست !!!
غفلت نكن

به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند
به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد
به بچه هایی فکر کن که گفتند مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند
به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند و ای کاش زودتر این موضوع را می دانستند
به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روی هم می ایستند و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود، و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ، ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند،

سوگواری می کنم
من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند، و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند، گريه مي كنم به افراد دور و بر خود فکر کنید کسانی هستند که بیش از همه دوستشان دارید،فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید، در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید.

قدر لحظات خود را بدانید

حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛ زیرا اگر دیگر آنها نباشند،
برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود دیروز گذشته است و آينده ممكن است هرگز وجود نداشته باشد
حال را درياب..همين لحظه را...

چون تنها فرصتي است كه براي رسيدگي و مراقبت از عزيزانت را داري

زندگی کوتاه ست !!!

اندیشیدن به مرگ، به معنی تمرین مردن نیست. در واقع این تمرین اثر عکس دارد، به ما کمک می کند تا در همین لحظه و در همین جا حضور داشته باشیم و قدر لحظات اعجاز زندگی را که دم به دم به ما داده می شود بدانیم.
به زندگیمان چوب حراج نزنیم.
جهان و ساکنانش، همچون ابرهای آسمان در گذرند
زندگی ما به چشمک زدن ستاره ای می ماند
همه چیز، همچون جریان آبشاری است
زندگی موهبت فوق العاده ایست که تنها یکبار به ما عطا می شود و هر روز و هر لحظه، فرصتی است مغتنم و تکرار نشدنی.
عده ای می میرند در حالی که نتوانسته اند موسیقی درونی شان را بنوازند.
جوری نشود همه چیز مصرف شود تا ما هدر نرویم ولی چه اسفبار می شود که ما هدر رفته باشیم آن هم به قیمت هدر رفتن همه عالم.
شب و روز این سرمایه را به تدریج از ما می گیرند و ما هر لحظه همچنان در حال از دست دادن بخشی از عمر خویشیم.
باید دید با این از دست دادنها چه بدست می آوریم فکر می کنید تا حال در این معامله سود کرده اید یا ضرر؟!
باور کنید از صمیم قلب می گویم اگر این عمر گرانقدر به همراه امکانات موجود عالم نردبانی برای تعالی ما نگردد باخته ایم؟!

زندگی کوتاه ست !!!

من نپرسیدم هیچ
هیچ کس نیز نگفت
نوجوانی سپری گشت به بازی، به فراغت، به نشاط
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیاط
بعدازآن نیز نفهمیدم من
که چه سان عمر گذشت
عمر بگذشت به بی حاصلی و مسخرگی
چه توانی که زکف دادم مفت
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت
قدرت عهد شباب
می توانست مرا تا خدا پیش برد
لیک بیهوده تلف گشت جوانی، هیهات

مافات امس من العمر، لم یرج الیوم رجعته. خطبه 114
عمری که گذشت،امروز امید بازگشت آن نیست.
بیایید رهتوشه برداریم، قدم در راه بی برگشت بگذاریم.
گاهی اوقات چنان بی توجه به عمرمان، زندگیمان هستیم که گویا مرگ برای همه هست جز ما و همه خواهند رفت جز ما.
نفس المرء خطاه الی اجله. حکمت 74
با هر نفسی انسان به مرگ نزدیکتر می شود.
شگفتا! هر روز وقت تنگتر می شود و فرصت کمتر.
ضرب آهنگ:
در جای راحتی نشسته و با اندیشه هایتان خلوت کنید.
چند نفس عمیق بکشید و ارامش را دریابید. حال به این بیاندیشید که جایگاهتان در زندگی کجاست؟ آیا راضی هستید؟ اگر راضی نیستید مقصر کیست؟ شما یا...؟
فکر کنید که دلتان می خواهد یک ماه، یک سال، پنج سال یا ده سال یعد از لحاظ مادی، معنوی، فکری و... کجا باشید و چه کار بکنید.
آیا چشم اندازی از آینده تان دارید؟ اگر در بستر مرگ بودید چه می خواستید، آیا دوست داشتید به گذشته بازگردید؟
اگر از ثروتی بیکران برخوردار شوید با مابقی عمرتان چه می کنید؟
حقیقتا دوست دارید برای به وجود آوردن یک زندگی الهی و نه فقط زنده بودن چه کاری انجام دهید؟
و امروز از این مسیر چقدر فاصله دارید؟
آیا باز هم می خواهید منتظر بمانید یا اینکه هرگونه اقدامی را به هفته ها و ماههای دیگر واگذار کنید.
راستی امروز گذشت، از خود پرسیدیدامروز چه کسی بودم و چه کسی می توانستم باشم؟
آیا به قدم بعدی تان فکر کرده اید؟
امروز گام اول شما کدام بود؟ آیا موفق بوده اید؟ اگر نه چه چیز مانع شد تا شما این قدم را برندارید؟
تا فرصت هست تمام توان خود را به کار بگیرید و برنامه ای تنظیم کنید تا با قدمهایی استوار به سمت موفقیت الهی گام بردارید.
خود واقعیتان را منتظر نگذارید.

زندگی کوتاه ست !!!


من رسما" از بزرگسالی استعفا میدهم

بدین وسیله من رسما" از بزرگسالی استعفا میدهم و مسوولیت های یک کودک هشت ساله را قبول میکنم.
می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا یک هتل ۵ ستاره است.
می خواهم فکر کنم که شکلات از پول بهتر است،چون میتوانم آن را بخورم.
می خواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم و با دوستانم بستنی بخورم.
می خواهم درون یک چاله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.
می خواهم به گذشته برگردم،وقتی همه چیز ساده بود،وقتی داشتم رنگ ها را،جدول ضرب را و شعر های کودکانه را یاد می گرفتم،وقتی نمی دانستم که چه چیز هایی نمیدانم و هیچ اهمیتی هم نمی دادم.
می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوب و هستند.
می خواهم ایمان داشته باشم که هرچیزی ممکن است و میخواهم که از پیچیدگی های دنیا بی خبر باشم .
می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم،نمیخواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری،خبر های ناراحت کننده،صورت حساب ، جریمه و...
می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم،به یک کلمه محبت آمیز،به عدالت،به صلح،به فرشتگان،به باران،به...
این دست چک من،کلید ماشین،کارت اعتباری و بقیه مدارک،مال شما.

من رسما از بزرگسالی استعفا میدهم