تجربه های فرزند پروری

تب‌های اولیه

49 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تجربه های فرزند پروری

[="Tahoma"]سلام :welcome:
لطفا تجربیات :reading:خودتون و در رابطه با تربیت درست بچه ها:nini::nini: با ما در میون بگذارید
برای استارت تاپیک خودم شروع میکنم

قند عسل با ذوق و شوق یکی از اسباب بازی هاش و تو دست گرفته و اروم اروم و نا مظم قدم های کوچیکی بر میداره و ذوق زده به سمت مادر میاد که ناگهان
یهو میخوره زمین :khobam:
عکس العمل صحیح مادر :makhfi:چیست ؟
1)با گفتن اوا :ajab!:خاک تو سرم سراسیمه و نگران :badbakht:به سمت بچه میاد و سریع کودک دلبند و از زمین بلند میکنه :madar:
2) اول عمق حادثه رو می سنجه :negah:و وقتی میبینه خیلی مهم نیست با گفتن عزیز دلم :kafkaf: چی شد کودک و تشویق :Kaf:میکنه که از زمین بلند بشه :deldari:

گزینه ی دوم
درس مهم زندگی
هر موقع زمین خوردی خودت از زمین بلند شو ...همیشه منتظر یه سوپر من از اسمون نباش
:frind:[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام
توجه و دقت و صبوری و شناخت مسائل تربیتی برای تربیت فرزندان خیلی لازم و ضروری است.

به نام خدا

سلام

یه بنده خدایی خیلی حرفاش خوبه ، میزارم اینجا ان شاءالله همه استفاده کنن...

1- در رفتار با کودکتان صبوری کنید و به جای عصبانی شدن دنبال راه حل بگردید. نتیجه ای که عایدتان می شود

آنقدر شیرین است که حتما تشویق می شوید این اصل را همیشه رعایت کنید.


امـــــشب وقـتی وارد اتاق ریــحانه شـــدم دیدم داره روی دیـــوار کمدش که تازه هم رنگ شده با خودکار نقاشی
می کشه.
جای عصبانی شدن به این فکر کردم که درست ترین رفتار در این شرایط چی می تونه باشه.
یادم
افتادم و اینکه این طفل معصوم از همه جا بی خبره و نمی دونه که این کار درست نیست و بــــــــاید
براش توضیح داد.

اما یادم اومد که خیلی پیشتر این مساله اتفاق افتاد و من براش توضیح دادم.

بـــــا خودم گــفتم واقعا با یکی دو بار توضیح دادن نباید از بچه انتظار داشت که اشتباهی رو هیچ وقت تکرار نکنه. بـــاید صبوری کرد و
باز هم به روشهای مختلف توضیح داد.


گفتم: "ریحانه جون داری چیکار می کنی بابا ؟" گفت: "دارم نقاشی می کشم." گـــــــــــــــــفتم: "مهربونم تو که
یه دفتر نقاشی خوشگل داری.

می تونی همه چیزهایی رو که دوست داری توش بکشی." و بـــــــعد ادامه دادم:


"دختر گلم می دونی چرا نباید روی دیوار کمد نقاشی بکشیم؟" گفت: "چرا بابا ؟" گفتم: "چــــــون کمدمون زشت
می شه و وقتی نگاش کنیم دلمون می گیره ضمن اینکه وقتی مهمون بیاد خونمون، خجالت می کشیم که دیــوار
کمدمون کثیفه." گفت: "بابا بیا نمایشش رو بازی کنیم." و بعد نمایش شروع شد.

ریحانه از من خواست تا به مامان نگم که این کار رو کرده. گفتم: "دختر گلم تو که نمی دونستی. الان کــــــه برات
توضیح دادم دیگه متوجه شدی و اینکار رو نمی کنی.

به خاطر همین مامان ناراحت نمی شه. بریم به مامان بگیم تا
با کمک همدیگه دیوار کمد رو تمیز کنیم.

" گفت: "باشه" پیش مامان رفتیم و همه چیز رو براش تعریف کـــــــــردم و
گفتم که ریحانه الان که متوجه شده دیگه قول داده این کار رو نکنه. مامان هم ریحانه رو بخشید و با کمک خـــــود
ریحانه دیوار کمد تمییز شد. همکاری او در این کار باعث شد تا متوجه سختی کار بشه و بهتر بتونه مساله رو درک
کنه.

2- وقتی از کودک می خواهیم کاری را انجام بدهد یا او را از انجام کاری باز می داریم بهتر است

علت آن را هـــــــــــم بــرایش توضیح دهیم.

در این صورت کودک بهتر حرف ما را گوش می کند.

مـــا خـــودمان به خوبی عـــلت انــــــجام شدن یا نشدن کــار را می دانیم ولی کودک معمولا از همه جا بی خبر است.


هیچ وقت یادم نمی ره در دوره راهنمایی معلم ریاضی داشتیم که همیشه مسائل جدید ریاضی رو چون خــــودش
خوب بلد بود پای تخته تند تند حل می کرد و از ما انتظار داشت همون موقع همه رو تند تند یاد بگبریم.

او هیچ وقت موقعیت بچه های کلاس رو درک نمی کرد.

همون موقع بود که به خودم قول دادم اگه یه روزی معلم شدم حـــتما سعی کنم بچه ها رو درک کنم.

من معلم نشدم علیرغم همه علاقه ای که به این کار داشتم. یعنی تـــــقدیر این بود. اما خدا دختری بهم داد که حالا توی زندگی

یه جورایی معلمش هستم و قولم هم یادم نرفته.

* امروز ظهر سر ناهار ریحانه غذاش رو نمی خورد و بازیگوشی می کرد.

یادم اومد بهتره به جای اینکه مرتب بهش بگیم ریحانه غذات رو بخور، براش توضیح بدیم که اصلا چرا باید غذا بخوره شاید بهتر به حرفمون گوش کنه.

گــــفتم:

"ریحانه جون گیاه ها رو دیدی وقتی آب بهشون می دیم چه زود بزرگ می شن." گفت: "بابا بگو رشد می کــنن."

گفتم: "باشه. چه زود رشد می کنن." گفت: "بابا غذای گیاه ها آبه ؟" گفتم: "آب و مواد غذایی که توی خـــاکه"

و بعد ادامه دادم: "ریــحانه تو هم اگه مرتب غذا و میوه و چیزهای خوب بخوری زود بزرگ می شی و کــــمتر مریض

می شی. درختهای بزرگ رو دیدی وقتی باد می یاد یه تکون کوچولو می خورن اما درخــتهایی که ضعیف اند حتی

ممکنه بشکنند. ما هم وقتی خوب غذا بخوریم و مثل یه درخت بزرگ و قوی بشیم مریضی ها وقتی بیان سراغمون

در برابرشون مقاومت می کنیم."

ریحانه پس از این که گفتگوهامون تموم شد به خوبی شروع به غذا خوردن کرد. چهره اش موقع غـــــــــــذا خوردن

متفاوت از همیشه بود. مثل دانش آموزی که یه مساله سخت ریاضی رو به خوبی یاد گرفته و حالا خـــــــوشحاله.

هر از چند گاهی هم دستش رو به بازوهاش می زد و می گفت: "بابا ببین دارم قوی می شم." جالبتر اینکـه الان

که مشغول نوشتن این پست هستم و ساعت حدود هشت شبه یه سری توی آشپزخونه زدم دیدم ریــــــــحانه با

علاقه و اشتها داره تخم مرغی رو که مامان مهربونش براش درست کرده می خوره. وقتی منو دید گفت: "بـــابــــا

می خوام زود بزرگ شم و کمتر هم مریض بشم."

خیلی تاپیک خوبیه و چه عالی اگه ادامه پیدا کنه : )
بچه ای تو خونه ی ما نیست اما یه خواهرزاده دارم ....

یه خواهر زاده فوق العاده مهربون و با ادب
فقط یکسال و نیمشه ولی خیلی خیلی حرف گوش کنه

میدونه وقتی بخاری روشنه، نباید بهش نزدیک بشه یا دست بزنه
اگه یه وسیله مال خودش نیست با تذکر مادرش و با احترام وسیله رو به صاحبش بده
میدونه وقتی زمین میفته باید بلند بشه دستش رو بهم دیگه بزنه و از خاک پاک کنه
بلده دست بده و تو سفره پهن کردن و جمع و جور کردن وسایل کمک میکنه

کلا اگه انجام کاری بده اونو انجام نمیده

خیلی خیلی خیلی بافهم و شعوره و مطمئنم این ادب و هوش با وجود مادرش ادامه پیدا میکنه و یه "مرررررد" ازش میسازه
به این دلیل مطمئنم چون من به وسیله تاثیرات خواهرم( و اینکه یجورایی منو تربیت کرده بود ) در کودکی به با ادب و مرتب بودن شناخته شده بودم،میشه گفت لفظ قلم صحبت میکردم
البته الانم زیاد تغییر نکردم ...

نمیدونم رمز کارش دقیقا چیه؟!(اگه شد ازش میپرسم، اینجا دقیق تر میگم)

ولی میدونم همیشه با محبت با بچش رفتار میکنه و کار درست رو با نمایش دادن اون کار و با دست تشویق کردن و خندیدن نشون میده و میشه گفت طوری با بچش حرف میزنه انگار که یه بچه 7-8 سالست؛ همه چیز رو براش توضیح میده، اگه کاری بده، با گفتن نععع و اخم کردن و انگشت اشاره تکون دادن، علی رو از انجام اون کار منع میکنه و اگه حرفش رو گوش نکرد خودش عملا وارد میشه(که این خییییییییییییلی به ندرت در اولین تذکر ها اتفاق میفته)

بعید میدونم هر بچه ای این مدلی باشه ؟!

[=yekan]لاحول و لا قوة الا بالله العلي العظيم

[=arial]3-

[=arial]کودکان نبايد هر آنچه را که مي خواهند به آساني به دست بياورند. اصولا خانواده ها براي اينکه از

[=arial] غر زدن کودکان خلاص شوند و يا به راحتي به کارهایشان برسند به آساني تن به خواسته هاي
[=arial]فرزندانشان ميدهند. عاقبت چنين روش رفتاري با کودک کاملا مشخص است. کودک بتدريج به
[=arial]فردي خودخواه، زياده خواه، تن پرور و قدرنشناس تبديل مي شود و اصولا خانواده ها وقتي به اين
[=arial] موضوع پي مي برند که خيلي دير شده است.

ريحانه بالاخره صاحب خانه شد.
اگرچه اين خانه پلاستيکي يک متر بيشتر نيست ولي تلاشیکه ريحانه براي بدست آوردن آن کرد به نسبت خودش، کمتر از تلاش بزرگترها براي خانه دارشدن نبود.
اولين باري که ريحانه از من خواست اين خانه را براش بخرم با وجوديکه با تماموجود دوست داشتم همان لحظه به او پاسخ مثبت بدهم ولي با قاطعيت گفتم:
"دخترمتازگي برات اسباب بازي خريدم".
ولي در عین حال با ريحانه قر ار گذاشتیم که به ازاي هر کارخوبي که انجام مي دهد يک "آدمک مهربون" روي وايت برد خانه براش بکشم تا وايت برد پر بشه.
آنوقت بلافاصله خانه را براش بخرم.
البته به ازاي هر کار بد هم يه آدمک پاک بشه. خلاصه وايت برد پر شد و ريحانه هم صاحب خانه. البته اين وسط چند تا "آدمک مهربون" هم پاک شد!!!

[="Tahoma"]

اناالعبد;816089 نوشت:
1- در رفتار با کودکتان صبوری کنید و به جای عصبانی شدن دنبال راه حل بگردید. نتیجه ای که عایدتان می شود

در صحبت خیلی اسونه ولی در عمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل خیلی سخته
من دقیقا این جمله رو وقتی به یاد میارم که همه ی جیغ و داد و دعوا ها رو انجام دادم و تموم شده و بچه اشکاش و ریخته و خوابیده
بعدش که اعصابم سر جاش میاد میگم ای باباا .....قرار بود صبور باشم ...ایشالله از شنبه
وقتی که دستش و دراز میکنه و ماهیتانه ی داغ که داخلش پر روغن و ارد و از سر گاز بر میداره و بالای سر خودش نگه میداره و هر ان ممکنه زبونم لال روی سرش بریزه
عکس العمل بنده جیغ و داده ..اینقدر که پدر خانواده ی به سرعت نور خودشو به خونه میرسونه
واقعا تو اون زمان نمیتونم بگم ....اوا عزیزم ...چرا اینقدر شیطونی
راه حل درست درمون ارائه بدید ....یه جمله ی طلایی ..که هر موقع با خودم مرور میکنم انگیزه ام برای صبوری بیشتر بشه

بسم الله الرحمن الرحیم.باسلام.سرکارخانم مهر...داخل یک لیوان چای داغ بریزیدوبذاریدفرزندتان دستشوبه بیرون لیوان بزنه.وبعدکه گرمای لیوانواحساس کردبهش توضیح بدهیدکه هرچیزی کناراجاق گازهست داغ هست ونبایددست زد.

[="Tahoma"]

حبیبه;816232 نوشت:
"هرگز یک تابه ی پر از روغن داغ و آرد و یا هر چیز دیگر را جلوی دست بچه و روی اولین شعله ی اجاق گاز نگذارید

تابه روی شعله ی وسط بود و من هرگز یه درصدم احتمال نمیدادم دستش برسه
الان دیگه تجربه ای شد که دیگه حتی شعله ی وسط هم قابلمه نگذارم
ولی تجربه ی بدی بود

عنوان تاپیکتون در مورد "تجربه" هاست من جوون 17 ساله کم تجربه ای هستم ولی مطمئنم حرف های ارزشمندی برای گفتن دارم .

یک مطلب هست که جوونای همسن وسال های من رو خیلی آزار میده . و اون اینه که انقدر به بچه ها دستور ندید و امر و نهی نکنید .مثلا اگر به فرزند دلبندتون با داد و فریاد میگویید بس است دیگر آخه چقدر پای کامپیوتر میشینید ؟ باید منتظر این باشید که او یا یک حرف ناخواسته ای از زبانش جاری شود یا به چیزی آسیب بزند یا دادی بکشد یا سیم کامپیوتر را با خشم فراوان از پریز بکشد . طبیعی است که کینه ای هم از شما به دل میگیرد .

البته جوانانی که کمی ایمان و تقوایشان قوی تر باشد شاید خودخوری کنند و محترمانه سکوت نمایند اما درونشان احساس بدی نسبت به شما ایجاد میشود چون باز هم این دسته از جوانان در ویژگیِ " انسان بودن " با بقیه جوانان مشترکند .

اما راه حل : اگه میخواید فرزندتون رو مجاب کنید که کاری براتون انجام بده مطلقا به او دستور ندهید یا نصیحت یا امر و نهی یا گلایه نکنید .

با او با محبت رفتار کنید . در مورد مثال بالا دستی روی شانه ی فرزندتان بگذارید و بگویید (مثلا) امیر جان پسرم لطف کن بعد از این دست ، یه ربع بعد برو پی درست . ممنون پسرم (+ ماچ)

اگه نون ندارید و میخواید بفرستیدش نون بخره ولی هی عقب میندازه . بگو پسرم اگه کار داری یا وقت نمیکنی من میرم میخرم . یا هر خلاقیتی که در بطنش محبت نهفته باشه .

کم رویی نکنید . من خودم خیلی مشتاقم این اصول را در زندگی آینده ام و روی بچه هایم امتحان کنم ...

یه مقاله هست که خیلی دوسش دارم به زودی براتون اینجا میذارم ...

با عرض سلام خدمت شما مادر گرامی
اگر اجازه بدهید یه نکته ای از میان فرمایشاتتان به ذهنم رسید،عرض کنم.
فرمودید قرار بود صبوری کنم.واژه صبر و صبوری یک جور بار منفی به ذهن انسان القا میکند.چرا میفرمایید صبوری؟ انگار کودک معصوم تمام توانش را جمع کرده تا شما را آزار دهد و شما در مقابل باید صبوری کنید.:ok:
هر کاری که کودکتان انجام میدهد مطابق فطرتش است و از روی طبیعت انسانی.اگر برایش جالب نبود که پدیده های اطرافش را بشناسد،باید تعجب میکردید و نگران می شدید.
خود شما اگر بودید برایتان جالب نبود که بینید روی آن اجاق گاز که تمام توجه مادرتان را به خودش معطوف کرده چه خبر است؟این را در نظر داشته باشید که کودکتان هیچ کار خلافی مرتکب نشده که مستحق داد و فریاد مادرش باشد.جسارتا مقصر در این قضیه خود شما بوده اید.که اولا نباید ماهیتابه دم دست بوده باشد و دوما باید به ذهنتان میرسید که بچه یک روزی به سمت گاز خواهد آمد و دستش به شعله ی دوم خواهد رسید.چه بسا چیزی هم زیر پایش بگذارد و به شعله سوم هم برسد. چه بسا برایتان آشپزی هم بکند.چه بسا نردبان بگذارد برود سر کابینت های بالایی چرخ گوشت را در آورد :khaneh:
شما با این سن و سالتان نسبت به این موضوع غفلت کرده اید آن وقت توقع دارید آن کودک دو ساله دقیقا در مقابل کنجکاوی اش چه تصمیمی میگرفت؟!!!
البته کلام مرا آمیخته با شوخی بخوانید.قصدم اساعه ادب نیست.منظورم این است که همیشه میشود قضیه را از زاویه دیگری نگاه کرد.میدانم که در آن لحظه شدیدا مضطرب میشوید چون بچه در خطر است ولی حقش نیست سرش داد بزنید.کافیست از خطر نجاتش دهید .بعد او را بغل کنید تا خوب روی گاز را ببیند .نسبت به هر چه که کنجکاو بود برایش توضیح دهید و با آن آشنایش کنید. یک سیب زمینی نسبتا داغ را دستش بدهید تا داغی و آزار دهندگی اش را حس کند و ...خلاصه با هم عشق کنید .به همین سادگی به همین زیبایی.
این را هم در نظر بگیرید که اگر مدام در مقابل کنجکاوی هایش با داد و فریاد مادر روبرو شود و ببیند که شناخت اطرافش برایش گران تمام میشود،روحیه کنجکاویش را از دست خواهد داد و این مطلوب نیست.

سلام علیکم و رحمه الله....
اصلا اول بازی باید خیلی خیلی با دقت شروع بشه....
قبلش یه چیزی بگم به مجردای سایت....
قدر این سایت و علی الخصوص اینجور تاپیکها رو بدونید...
البته میدونم که حرفم زیاد براتون قابل درک نیست (منظورم واسه مجرداست) ولی خوب.....شاید کمی اثر بذاره...
اما....اول بازی....
چشم و گوشتون را به مردم عالم ببندید...چه پدر و مادر...چه دوست و همسایه....
چه اعداد و ارقام تو شناسنامه تون....چه فرهنگ و عرف و حتی شرع....!!
فقط و فقط زمانی به فکر بچه دار شدن باشید که با تمام وجود تشنه اون هستید....
با آگاهی باشه با کمی....نه....با زیادی تامل ....
یه موقع ادم کله پاچه یا یه شیرینی میخوره احساس تشنگی زودگذر و کاذب میکنه....این تشنگی نیست...یه نصفه فنجون اب عطشو میخوابونه...ولی یه موقع ادم واقعا تشنست...
اجازه بدید در مورد پدر و مادر شدن و دارای فرزند شدن اینطوری مشتاق بشید...باز تاکید میکنم با آگاهی از همه چیزش...از مشکلاتش...از محدودیتهایی که براتون ایجاد میکنه...توزندگی شخصیتون تا زندگی اجتماعیتون..از خواب شبتون تا ادامه تحصیل و سفر و ...حتی عبادت و مسجد و هیئت رفتنتون....حتی در عشق و حالتون....خلاصه در همه بخشها....
ولی از اونطرف هم کاملا به محاسنش فکر کنید....اینکه خدا بهتون لطف میکنه و زمام و مسئولیت پرورش و تربیت یک انسان را بهتون میده....
اینکه میتونید زندگیتون را با پاره ای از وجودتون مشترک بشید...
اینکه میتونید انسانی رو تربیت کنید که مایه فخر و مباهات خدا نزد ملائک بشه...اینکه برای امروز و فرداتون میتونید یک همدم و شریک و رفیق و ....داشته باشید...
پس این خشت اول رو که خیلی خیلی مهمه یادمون باشه....
تا بعد...

چون که با کودک سرو کارت فتاد ***پس زبان کودکی باید گشاد
یعنی باید مسائل را از زاویه دید کودک نگریست

یکی از مسائل مهم در رفتار با کودکان شفاف و واضح از کودک چیزی خواستن است،
مثلا وقتی به کودک می گوییم رفتیم خونه خاله مؤدب باش، کلمه مؤدب واضح نیست چون او نمی داند دقیقا از او چه می خواهید،
باید کاملا انتظارتان را بیان کنید مثلا تا تعارفت نکردند چیزی برندار، یا روی مبل دراز نکش و...

وقتی می گوییم اتاقت را مرتب کن او نمی داند دقیقا از کجا باید شروع کند باید واضح بگویید جوراب ها را جمع کن، اسباب بازی را داخل سبد بگذار و...

عارف;816424 نوشت:
چشم و گوشتون را به مردم عالم ببندید...چه پدر و مادر...چه دوست و همسایه....
چه اعداد و ارقام تو شناسنامه تون....چه فرهنگ و عرف و حتی شرع....!!
فقط و فقط زمانی به فکر بچه دار شدن باشید که با تمام وجود تشنه اون هستید....
با آگاهی باشه با کمی....نه....با زیادی تامل ....
با سلام وعرض ادب

بزرگوار دنیا به وفق مراد ما همیشه نمی چرخه !

واسه بچه دار شدن خیلی زود دیر میشه ،متاسفانه !خانم وآقا حتما باید مطمئن بشن که ازسلامتی کاملی برخوردارن که هرموقع اقدام

به بچه دار شدن کنند زودی بچه دار بشن .بعد هم سن خانمه خیلی مهمه!اگه خیلی جوونه، خب میشه نظر شما رو عملی کنند

ولی اگه سنشون متوسط رو به بالا یا بالا باشه دیگه نه !

همای رحمت;816650 نوشت:
با سلام وعرض ادب

بزرگوار دنیا به وفق مراد ما همیشه نمی چرخه !

واسه بچه دار شدن خیلی زود دیر میشه ،متاسفانه !خانم وآقا حتما باید مطمئن بشن که ازسلامتی کاملی برخوردارن که هرموقع اقدام

به بچه دار شدن کنند زودی بچه دار بشن .بعد هم سن خانمه خیلی مهمه!اگه خیلی جوونه، خب میشه نظر شما رو عملی کنند

ولی اگه سنشون متوسط رو به بالا یا بالا باشه دیگه نه !


[=arial][=book antiqua]سلام علیکم و رحمه الله
باور بفرمائید که از وقتی که این پست را ارسال کردم همین موردی که فرمودید تو ذهنم بود که ممکن شبهه برای خواننده ایجاد کنه و تو فکر ویرایش پست بودم که متاسفانه فرصت نشد.
چیزی رو که میخواستم اضافه کنم این بود که.....
برای بچه دار شدن هم سلامت جسم مهم هستش و هم سلامت روح و روان......قطعا هر زوجی که قصد بچه دار شدن دارد می بایستی از نظر پزشک مشکل بالا بودن سن را نداشته باشند...اما....
اما از شما سوال می کنم.......
سلامت جسم مهمتر است یا سلامت روح و روان؟؟؟
این نکته بسیار مهمی هستش که نقطه تاکید عرایضم هستش...
بزرگوار اگر اون عشق و علاقه ای که خدمتتون عرض کردم و اون اشتیاق لازم در پدر و مادر شدن وجود نداشته باشه, آنچنان آسیب روحی به فرزند وارد میشه که در کمتر از دو دهه والدین آرزو می کنند که ای کاش هر گز صاحب فرزند نمیشدند و یا اینکه ای کاش یک بچه با نقص عضو نصیبشان می شد تا اینکه فرزندی داشته باشند که وجودش جز آسیبهای مادی و معنوی به خود, والدین و جامعه نیست.
الآن خیلی شنیده میشه یا حداقل در فیلمها دیده میشه که آی تو فلان کشور همسایه اگر بشنوه که در خانه مجاور با فرزندی با خشونت برخورد میشه سریعا پلیس و دولت وارد عمل میشه...
این نه به خاطر اینه که پلیس کاسه داغتر از آش (والدین ) شده بلکه دلیلش اینه که آثار اون مسئله با چندین برابر بزرگنمایی در جامعه ظاهر میشه و چه بسا که یک فرزند عقده ای و با مشکلات روحی و بسیاری مشکلات و ناهنجاریها یک عالم را میتونه به ویرانی بکشه.
از طرفی در دین اسلام مشاهده میشه که چقدر به نوازش و دل دادن به بچه اهمیت داده میشه.
مطمئنا یک کودک فرق بین نوازش و توجه راست را از دروغ تشخیص میدهد.
ما با ظاهر سازی و تظاهر شاید بتونیم سر بزرگترها کلاه بزاریم ولی سر کودکانمان نمیتونیم!
به هر حال در حال حاضر جامعه در خصوص رفتار جوان و نوجوان دچار مشکل شده...این تاپیک بررسی عامل و مسبب اون نیست..والدین؟...آموزش پرورش؟..دولت؟...روحانیت ؟...تهاجم فرهنگی...اصلا موضوع صحبتم نیست ولی به عنوان یک پدر و مادر باید این وجه قضیه حل بشه...
حتی یک معلم هم همینطور...اگر با عشق بتونه با دانش اموزش ارتباط برقرار کنه, قطعا دانش آموز موفقی خواهد ساخت!
و بقیه....

عارف;816679 نوشت:
سلامت جسم مهمتر است یا سلامت روح و روان؟؟؟

با سلام وعرض ادب مجدد

قطعا هردو لازمند مخصوصا روح و روان سالم .شما کاملا درست میفرمایید .

قصدم فقط یادآوری این نکته ،هم بود.گفتم جوونا این نکته رو هم در نظر داشته باشن !

[=palatino linotype]اگر کودکی:
1. با خرده گیری بزرگ شود، ملامت کردن را می آموزد.
2. با خصومت بزرگ شود، ستیزه جویی را می آموزد.
3. با استهزاء بزرگ شود، کمرویی را می اموزد.
4. با شرم زیاد بزرگ شود، احساس گناه را می آموزد.
5. با بردباری بزرگ شود، تحمل را می آموزد.
6. با تشویق بزرگ شود، قدر شناسی را می آموزد.
7. با انصاف بزرگ شود، عدالت را می آموزد.
8. با امنیت بزرگ شود، ایمان و اعتقاد را می آموزد.
9. با تایید بزرگ شود، عزت نفس را می آموزد.
10. با آموزش و صمیمیت بزرگ شود، جستجوی عشق را می آموزد.
به نقل از مشهدی، از پاتریس آلیس در کتاب: تربیت کودک،1389، انتشارات: اندیشه زرین

از نکته های دیگر تربیتی:
اهمیت رفاقت کردن
باید با فرزندانمان رفیق باشیم، در سایه همین رفاقت خیلی راحت می توان اقدامات لازم تربیتی را انجام داد.
بازی کردن
کودکان عاشق بازی هستند، یا باید قسمتی از برنامه خودمان را برای او اختصاص دهیم و یا یک هم بازی خوب و مطمئنی را برای او پیدا کنیم. بازیها موجب آرامش فرزندان خواهد شد.
داستان گفتن برای کودکان
قالب داستان زبان خوبی برای فرزند پروری سالم و پاک می باشد، در سایه همین قصه ها و داستانها می توان نکات خیلی خوب و مفیدی را یاد داد، همین گفته های ما می تواند تشکیل دهنده یک طرحواره ذهنی به طور دقیق و منطقی برای فرزندان بشود.

و همچنین:
1. رابطه محبت امیز خود پدر و مادر خیلی اساسی است.
در کنار محبت به فرزندان باید پدر و مادر رفتار خوب و صمیمی با یکدیگر داشته باشند.
2. اثرات تولد کودک نورسیده بر کودک قبلی و بی توجهی عاطفی والدین
گاهی بعد از تولد کودک دوم خانواده ها ناخود آگاه از فرزند اول غافل می شوند و همین غفلت موجب ایجاد ضربه ای محکم برای فرزند دوم می شود.
3. نیاز به ایمنی و امنیت خاطر، عامل عمده ی رشد و سلامت کودک
خانواده های که همیشه در تنش و ناراحتی اعصاب و روان به سر می برند، معمولا فرزندانشان دچار استرس و اضطراب می شوند و سلامت روان آنان در خطر قرار می گیرد.

منبع: مشهدی، تربیت کودک،1389، انتشارات: اندیشه زرین،ص84-85

نشاط;816696 نوشت:
از نکته های دیگر تربیتی:
اهمیت رفاقت کردن
باید با فرزندانمان رفیق باشیم، در سایه همین رفاقت خیلی راحت می توان اقدامات لازم تربیتی را انجام داد.
بازی کردن
کودکان عاشق بازی هستند، یا باید قسمتی از برنامه خودمان را برای او اختصاص دهیم و یا یک هم بازی خوب و مطمئنی را برای او پیدا کنیم. بازیها موجب آرامش فرزندان خواهد شد.
داستان گفتن برای کودکان
قالب داستان زبان خوبی برای فرزند پروری سالم و پاک می باشد، در سایه همین قصه ها و داستانها می توان نکات خیلی خوب و مفیدی را یاد داد، همین گفته های ما می تواند تشکیل دهنده یک طرحواره ذهنی به طور دقیق و منطقی برای فرزندان بشود.

نشاط;816684 نوشت:
اگر کودکی:
1. با خرده گیری بزرگ شود، ملامت کردن را می آموزد.
2. با خصومت بزرگ شود، ستیزه جویی را می آموزد.
3. با استهزاء بزرگ شود، کمرویی را می اموزد.
4. با شرم زیاد بزرگ شود، احساس گناه را می آموزد.
5. با بردباری بزرگ شود، تحمل را می آموزد.
6. با تشویق بزرگ شود، قدر شناسی را می آموزد.
7. با انصاف بزرگ شود، عدالت را می آموزد.
8. با امنیت بزرگ شود، ایمان و اعتقاد را می آموزد.
9. با تایید بزرگ شود، عزت نفس را می آموزد.
10. با آموزش و صمیمیت بزرگ شود، جستجوی عشق را می آموزد.
به نقل از مشهدی، از پاتریس آلیس در کتاب: تربیت کودک،1389، انتشارات: اندیشه زرین

[=arial]سلام علیکم و رحمه الله
جناب نشاط گرامی از نکات بسیار ارزشمند حضرتعالی سپاسگزاریم...فقط سوالی که مطرح می شود این است که :
این مواردی را که فرمودید (یا از کتب نقل فرموده اید) بسیار خوب هستند ولی کاربردی نیستند.
منظورم این است که امروز اگر تمام این موارد و بقیه مواردی را که در کتابها یا احادیث نوشته شده است, از هر پدر و مادر سوال بفرمائید...از هر قشری....مومن یا غیر مومن...تحصیل کرده یا نکرده....بالاشهری یا پائین شهری....همه این مطالب را تایید می کنند و ممکنه خیلی هم هیجانی شوند ....و دست بزنن و یا صلوات بفرستن..
اما چرا در سطوح مختلف جامعه چیز دیگه ای دیده می شود؟...انگار که بسیاری از این موارد رعایت نشده است؟!!
به هر حال در یک تالار گفتگو انتظار آن می رود که تعامل و تبادل اطلاعات و تجربیات قالبش کمی با قالب یک کتاب یا سخنرانی متفاوت باشه...هر کدوم از مواردی که فرمودید خودش ممکنه چندین روز مورد بحث و گفتگو قرار بگیره و حسابی پخته و کاربردی بشه...
بنده ندید حاضرم شرط ببندم که بالای 90% از عموم مردم یکی از اساسی ترین نکات تربیتی را در ایران نمیتونن اجرا کنن...
لفظ کلمه "دوستت دارم" را خیلی ها نمیتونن به زبون بیارن...فرق نداره...زن در برابر شوهر یا بالعکس...
پسر یا دختر در برابر پدر و مادر یا بالعکس...(البته پسر و دختر جوان بیشتر منظورمه...چرا که درکودکی تقریبا این مشکل کمتره)
پسر و دختر در برابر اقوام و محارم درجه یک و دو...
نمیتونن همدیگه را در آغوش بگیرن!!!
نمیتونن با عشق و محبت همدیگر را ببوسند!!! (منظورم روبوسی الکی که با حسن قلی خان هم میتونیم انجام بدیم نیست همچنین مانند هنرپیشه های غربی هم نمیگم باشه)!!!مثلا پدر دخترش را و دختر پدرش را پدرانه لمس کند و در آغوش بگیرد و گرمای تنش را حس کند...(فرزند درک کنه که این نوع در آغوش گرفتن مملو از عشق پدرانست)
یک دختر نباید اولین تجربه لمس دست و بدن را از همکلاسی یا همسایه دریافت کند....(البته از خواهران این سایت که اکثرا مومن و مذهبی هستند عذر میخوام ولی این الآن حقیقت جامعه شده!!)
یک جوان نمیتونه دست پدر و مادرش را ببوسه...
حالا بماند که در برخی اقوام هنوز که هنوزه زن و شوهر به هم سلام هم نمیکنند!!! و وقتی که دلیل را می پرسیم....با خنده میگن...ما از اول همینطوری بودیم و دوست داشتن در قلب آدمه...البته این مورد را اکثر افرادی که در بالا اشاره کردم هم میگن...
جالبیش اینجاست که وقتی دعوا میشه ممکنه بدترین حرفها را به هم بگویند...ولی وقتی همه چی خوبه نمیتونن با هم جملات و کلمات محبت آمیز و عاشقانه رد و بدل کنن!!!!

[SPOILER]به قول بچه ها اینا رو کجای دلمون بذاریم؟؟:)[/SPOILER]

عارف;816786 نوشت:
ولی کاربردی نیستند.

با سلام
بزرگوار

اتفاقا خیلی راحت میشه کاربردی کرد البته برای افرادی که برای آنها که تربیت فرزندان مهم است، پیشنهاد خوبی است.
واقعا کار تربیت سخت است ولی خوب چاره چیست، نکات تربیتی را کنار بگذاریم بگوییم سخته، کاربدی نمیشه و... با این اوضاع دیگر نمیشه حرفی زد.

[="Arial"]

نشاط;816803 نوشت:
اتفاقا خیلی راحت میشه کاربردی کرد البته برای افرادی که برای آنها که تربیت فرزندان مهم است، پیشنهاد خوبی است.
واقعا کار تربیت سخت است ولی خوب چاره چیست، نکات تربیتی را کنار بگذاریم بگوییم سخته، کاربدی نمیشه و... با این اوضاع دیگر نمیشه حرفی زد.

سلام علیکم و رحمه الله
جناب استاد منظورم این نبود که این مطالب گفته نشه,
بلکه منظورم اینه که هر تیترش مطرح بشه و بعد روشهای کاردی کردن و اجراش را به تعامل گذاشته بشه و دوستان مشکلات و تجربیاتشون را مطرح کنند.
مثلا دوست عزیزمون چشم به راه...برای یک تیتر...."با فرزندانتان با محبت برخورد کنید"
یک راه کاربردی ارائه دادند که قطعا حداقل اثرش روی حقیر به اندازه یک کتاب اثر داشت!
چشم به راه او;816237 نوشت:
عنوان تاپیکتون در مورد "تجربه" هاست من جوون 17 ساله کم تجربه ای هستم ولی مطمئنم حرف های ارزشمندی برای گفتن دارم .

استاد شاید لازم باشه که اینجا یا در یک تاپیک دیگه چیزی شبیه "کارگاه های آموزشی و کاربردی" در خصوص مسائل جوانان و خانواده تشکیل دهید یا دهند!!
بالاخره هر کسی هم اگر حتی یک تجربه مفید و کاربردی ارائه کنه خیلی میتونه مفید باشه.

[="Tahoma"]

نشاط;816684 نوشت:
اگر کودکی:
1. با خرده گیری بزرگ شود، ملامت کردن را می آموزد.
2. با خصومت بزرگ شود، ستیزه جویی را می آموزد.
3. با استهزاء بزرگ شود، کمرویی را می اموزد.
4. با شرم زیاد بزرگ شود، احساس گناه را می آموزد.
5. با بردباری بزرگ شود، تحمل را می آموزد.
6. با تشویق بزرگ شود، قدر شناسی را می آموزد.
7. با انصاف بزرگ شود، عدالت را می آموزد.
8. با امنیت بزرگ شود، ایمان و اعتقاد را می آموزد.
9. با تایید بزرگ شود، عزت نفس را می آموزد.
10. با آموزش و صمیمیت بزرگ شود، جستجوی عشق را می آموزد.
به نقل از مشهدی، از پاتریس آلیس در کتاب: تربیت کودک،1389، انتشارات: اندیشه زرین

این ها همه درست
اما گام به گام توضیح بدید
توی تاکسی وقتی همش جیغ میزنه عکس العمل من چی میتونه باشه
یا وقتی دو تا بستنی تو دستش گرفته و دو تا دور خونه میچرخه و هر کی بهش بگه بالا چشمت ابروئه یه ساعت جیغ میزنه عکس العمل بنده و خانواده چی میتونه باشه
یا وقتی جیغ میزنه که بزاریمش زمین تا خودش راه بره ...اونم جاهای خطر ناک ..مثل خیابون ..بیابون که جک و جونور داره ...یا غیره ..بهترین عکس العمل چی میتونه باشه ؟
بزاریم اش زمین و مثل میک میگ دوان دوان ...نفس زنان و عرق ریزان دنیال این فسقلی بریم

[="Tahoma"]برای قهر کردن و تنبیه عاطفی جریمه قائل شدن و محرومیت در کنار اطمینان عدم طرد شدن بهترین شیوه ی تربیت کودک است.
پذیرش بدون شرط کودک یعنی حتی اگر کودک بدی هم باشی باز هم کودک من هستی .
یکی از علتهایی که کودک درون ما در وجودمان سردرگم است این جمله است :
ساکت نخند همه خواب هستن

یعنی کودک خوب کودکی ست که مزاحمت نداشته باشد.

در کنار آموزش قوانین به کودکتان مراقب باشید که کودک درون او را آهسته سرکوب نکنید

مهر...;816961 نوشت:

این ها همه درست
اما گام به گام توضیح بدید
توی تاکسی وقتی همش جیغ میزنه عکس العمل من چی میتونه باشه
یا وقتی دو تا بستنی تو دستش گرفته و دو تا دور خونه میچرخه و هر کی بهش بگه بالا چشمت ابروئه یه ساعت جیغ میزنه عکس العمل بنده و خانواده چی میتونه باشه
یا وقتی جیغ میزنه که بزاریمش زمین تا خودش راه بره ...اونم جاهای خطر ناک ..مثل خیابون ..بیابون که جک و جونور داره ...یا غیره ..بهترین عکس العمل چی میتونه باشه ؟
بزاریم اش زمین و مثل میک میگ دوان دوان ...نفس زنان و عرق ریزان دنیال این فسقلی بریم

با سلام
واقعا سخته، درکتون میکنم!
این فرزند شما چند ساله است؟ از کی این رفتارها را تکرار می کند؟ در موقع بر آورد کردن نیازهای او شما رفتاتان چه طور بوده؟

عارف;816811 نوشت:
شاید لازم باشه که اینجا یا در یک تاپیک دیگه چیزی شبیه "کارگاه های آموزشی و کاربردی" در خصوص مسائل جوانان و خانواده تشکیل دهید یا دهند!!

با سلام
احسنتم
من هم کاملا موافقم پس به کارشناس محترم ارجاعات، این موضوع را اطلاع دهید.

نشاط;816803 نوشت:
با سلام
بزرگوار

اتفاقا خیلی راحت میشه کاربردی کرد البته برای افرادی که برای آنها که تربیت فرزندان مهم است، پیشنهاد خوبی است.
واقعا کار تربیت سخت است ولی خوب چاره چیست، نکات تربیتی را کنار بگذاریم بگوییم سخته، کاربدی نمیشه و... با این اوضاع دیگر نمیشه حرفی زد.

با سلام
استاد به خاطر این موضوع به ذهنم خطور می کند که قید ازدواج و فرزنددار شدن رو بزنم! ولی می دونم که این راه چاره نیست ولی از این می ترسم که یه وقت بچه خوب تربیت نشود و بد از کار در بیاید.
به نظرتون راه چاره (راه اصلی و کلیدی) چی می تونه باشه؟

*taha*;817081 نوشت:
با سلام
استاد به خاطر این موضوع به ذهنم خطور می کند که قید ازدواج و فرزنددار شدن رو بزنم! ولی می دونم که این راه چاره نیست ولی از این می ترسم که یه وقت بچه خوب تربیت نشود و بد از کار در بیاید.
به نظرتون راه چاره (راه اصلی و کلیدی) چی می تونه باشه؟

با سلام
بزرگوار
من خودم پدر هستم
به این نتیجه رسیدم اگر به خودم برسم، یعنی روی اخلاق، رفتار، ایمان و...خوب کار کنم، تربیت فرزندانم نیز عالی خواهد شد.
پس نگران نباش:
مختصری مطالعه، اصلاح اخلاق، ایمان، و مقداری صبر و بردباری و خصوصا لقمه حلال نتیجه ای مطلوبی دارد.

مهر...;816961 نوشت:
یا وقتی دو تا بستنی تو دستش گرفته و دو تا دور خونه میچرخه و هر کی بهش بگه بالا چشمت ابروئه یه ساعت جیغ میزنه عکس العمل بنده و خانواده چی میتونه باشه
یا وقتی جیغ میزنه که بزاریمش زمین تا خودش راه بره ...اونم جاهای خطر ناک ..مثل خیابون ..بیابون که جک و جونور داره ...یا غیره ..بهترین عکس العمل چی میتونه باشه ؟

در سبک های فرزند پروری یکی از انواع خانواده های یاد شده خانواده غیر مواجهه ای می باشد
این نوع خانواده از مواجهه شدن با گریه و جیغ و لجبازی و... بچه هراس دارند که مبادا بلایی سرش بیاید و تن به خواسته های بعضا نامعقول او می دهند

در این مواقع با اقتدار و جدی (نه خشن) روی تصمیم گرفته شده برای فرزند بایستید و هیچ هراسی نداشته باشید
معمولا بچه های این خانواده لجبازن و با گریه همه چیز را می گیرند و بد غذا نیز می باشند
جیغ می کشد، دراز می کشد پا می کوبد شما نقش تماشاچی را داشته باشید و از تصمیم گرفته شده پایین نیایید و مطمئن باشید با این حرکات هیچ اتفاقی برای او نمی افتند
به مرور و با چند بار تکرار کودک متوجه تصمیم با اقتدار شما خواهد شد

البته اون قسمت دوست داشتن بی قید وشرط سرجای خود می باشد.

نشاط;817074 نوشت:
با سلام
واقعا سخته، درکتون میکنم!
این فرزند شما چند ساله است؟ از کی این رفتارها را تکرار می کند؟ در موقع بر آورد کردن نیازهای او شما رفتاتان چه طور بوده؟

سلام و خدا قوت ....عید همگی مبارک
پسرم یک ساله و سه ماهه اس
از یک سالگی این رفتاراش شروع شده
وسیله های خطر ناک و هر چقدر هم گریه کنه ازش میگیرم و سعی میکنم با بازی یا حرف ذهنش از اون وسیله دور کنم
اکا بقیه ی وسایلی که دوست داشته و خطر ناک و کثیف کاری نداره رو در اختیارش میزارم و در بازی همراه اش هستم

[="Arial"]

مهر...;817163 نوشت:

سلام و خدا قوت ....عید همگی مبارک
پسرم یک ساله و سه ماهه اس
از یک سالگی این رفتاراش شروع شده
وسیله های خطر ناک و هر چقدر هم گریه کنه ازش میگیرم و سعی میکنم با بازی یا حرف ذهنش از اون وسیله دور کنم
اکا بقیه ی وسایلی که دوست داشته و خطر ناک و کثیف کاری نداره رو در اختیارش میزارم و در بازی همراه اش هستم


سلام علیکم و رحمه الله....
عید شما هم مبارک
خوشا به حال فرزند شما که مادرش از الان به فکر تربیت صحیح اوست....
واقعا این حقیقتی عمیق است که تربیت و پرورش کودک در سن تا سه سالگی مهمترین و به نوعی آسانترین است!
برای درک اهمیت موضوع بسیار شایسته است که این مثال را در نظر بگیریم که شکل دادن به یک تکه گل یا خمیر نرم در مقایسه با یک تکه خشت سفت چقدر متفاوت است؟؟؟
واقعا حقیقت همین است که مثلا برای اینکه یک تکه خمیر مکعب را بخواهیم به کره تبدیل کنیم به راحتی و بدون هیچ زحمتی میسر است ولی اگر خشک باشد با زحمت بسیار که چه بسا به شکستن ، ترک خوردن یا تراشیدن و حذف کردن بخشهایی از آن ممکن خواهد بود.
به راحتی میتوان عواطفی چون حس مسئولیت پذیری،اعتماد به نفس،صداقت،شجاعت،بهداشت شخصی،نوع دوستی و ارتباط با دیگران،حفظ محیط زیست، رعایت حقوق دیگران، رعایت عدالت و عدالت خواهی برای خود و دیگران ، احترام به دیگران ، تلاش برای رسیدن به هدف، وقت شناسی ، نظم و ....
را به شرط رعایت یک سری نکات و از راههای به ظاهر کودکانه ذره ذره در وجود و شخصیت کودکتان تزریق کنید....
باور بفرمایید که ارزشش را دارد که این دو سه سال را وقت و انرژی بگذارید و یک عمر از وجود و شخصیت خود ساخته فرزندتان لذت ببرید....

سلام علیکم و رحمه الله

اعتماد به نفس

یکی از معضلاتی که برخی از والدین با آن درگیر هستند, اینه که فرزندشون اعتماد به نفس کافی را نداره و چه بسا خیلی از مواقع هم از نظر ظاهری مانند شکل و قیافه, وضع پوشش, وضع خونه و زندگی و ...و هم از نظر مسائل غیر مادی مانند سطح معلومات,سطح درسی, داشتن هنر, داشتن مقامات ورزشی , حافظ قرآن یا اشعار شعرای نامی و....نسبت به هم سن و سالهای خود در بین دوستان و اقوام بالاتر هم هستند.

از نظر ظاهری این خیلی مهمه که از همان کودکی والدین نسبت به امتیازات ظاهری خدادادی کودک تعریف و تمجید معقول داشته باشند و مثلا اگر فرزند دارای ظاهری زیباست همیشه به او یاد آوری کنند که از خداوند ممنون و شکرگزار باشه و اگر هم ظاهرا دارای معایبی هستش خیلی نسبت به اونها بی تفاوت باشند ولی باید آگاهی لازم را به فرزند بدهیم و او را با افرادی که عیوب بزرگتری دارند مقایسه کنیم و با توضیحات کودکانه به فرزندمون تفهیم کنیم که ممکنه خدا نعمتی را از انسان بگیره ولی در عوض نعمات دیگه ای بهمون بده...و این چیزی نیستش که فرزندمون بخواد به خاطرش خودش را دست کم بگیره و در برابر دیگران اعتماد به نفسشو از دست بده.
در مورد مسائل غیر ظاهری ...
یکی از بهترین راهها برای جلوگیری از این مشکل اینه که از همون کودکی وقتی فرزند یک کار مثبتی انجام میده, این کار از چشم والدین در مرحله اول و اقوام و نزدیکان در مرحله دوم پنهان نمونه.
حتما لازم هستش که به فرزند نشان داده بشه که متوجه کارش هستید و بهش تفهیم بشه که کارش با ارزشه.
مثلا اگر فرزند کوچک شما بعد از بازی اسباب بازیهاشو در محل خودش قرار میده یا مثلا اگر در آوردن وسایل سفره کمک کوچکی میکنه لازمه که مثلا در بین عمو و خاله و ...این موضوع مطرح بشه و دیگران هم تشویقش کنن...
منتها در این خصوص باید مراقب بود که خیلی اغراق نشه و در همون حد که لازم هستش به این موضوع پرداخته بشه.

اگر کودک دارای دفتر نقاشی هستش یا مثلا اگر اتاقش را تزئین کرده یا ...خوبه که وقتی مهمون میاد خونمون از فرزندمون بخواهیم نقاشی یا کاردستی خودش را بیاره و نشون بده یا دوستان را به اتاقش ببریم و کارهاشو به نمایش بذاریم.
کوچک نشان دادن موضوع باعث میشه که فرزند دفعه بعد انگیزه ای برای این کار نداشته باشه و در آینده نسبت به کاری که انجام میده, احساس خوبی نداشته باشه و همیشه کارها (و در نتیجه شخصیت خودش را) نسبت به دیگران کوچکتر ببینه.
بزرگنمایی بیش از حد هم باعث میشه که فرزند ما دچار غرور کاذب بشه و در آینده برای هر کار مثبتی که میکنه توقع تشویق (و شاید جایزه زیادی) از دیگران داشته باشه و چه بسا اگر از سمت اطرافیان توقعاتش براورده نشه ممکن هم حالش بد بشه و هم نسبت به انجام وظایف اجباریش انگیزه ای نداشته باشه.

در چند سال کودکی پشتکار والدین در رعایت این موارد نتیجه بسیار خوبی در آینده فرزندان خواهد داشت و کار والدین را در آینده و در بسیاری از موقعیتهای زندگی فرزندشان آسان خواهد کرد.

سلام علیکم و رحمه الله.
یکی دیگه از رهکارهای افزایش اعتماد به نفس و ایجاد حال خوب در فرزند اینه که بتونه کارها و مسئولیتهایی رو آغاز کنه و به پایان برسونه....این خیلی مهمه که کودک به تواناییهای خودش پی ببره....
نقطه تاکید بنده اینه که هر چه سن کودک پایینتر باشه کار والدین راحتتر و روحیه کودک شکل پذیر تره...منتها نقطه عکس موضوع هم صادقه...یعنی هر چه سن پایینتر باشه...فرزند نیز آسیب پذیر تره و لذا حتما والدین باید آگاهی لازم را داشته باشند و با احتیاط عمل کنند.
در ادامه بحث....
مثلا برای یک کودک 2...3 ساله....میشه یک لیوان یا گلدون کوچک تهیه نمود و با کمک هم به پارک محل رفته و در آن خاک و کود بریزیم....
بعد در خانه چند دانه لوبیا بکاریم....
چیزی که مهمه اینه که کودک حس کنه که خودش داره این کار رو میکنه...
بعد مثلا عقربه کوچک ساعت دیواری را بهش نشون بدیم و بگیم پسرم یا دخترم...حواست باشه هرشب که این عقربه اومد اینجا...مثلا عدد 8 را نشانش بدید باید یه فنجون آب بدیم به گلدونت...به من یادآودی کن تا با هم این کار رو بکنیم...
اینجا کودک هم با نظم و مقررات آشنا میشه و هم مورد استفاده ساعت رو یاد میگیره! و هم احساس مسئولیت در قبال این.گلدون میکنه و هم اینکه احساس اعتماد به نفس میکنه که وجودش با ارزشه و در آینده حرفی برای گفتن داره و هم اینکه یک تجربه جدید یاد گرفته...
و یا اینکه مثلا بهش یاد بدیم که وقتی عقربه ساعت میاد روی عدد 9 باید با هم بریم زباله ها را بذاریم در سطل موجود در خیابان!
چیزی که مهمه اینه که وقتی فرزند عادت به این کار میکنه, اگر یک شب منزل نباشید یا به هر دلیلی کودک نتونه به این وظیفه اش عمل کنه, ذهنش درگیر موضوع میشه و به نوعی دوست داره که هر چه زودتر شرایطی مهیا بشه که بتونه کارش را انجام بده و این یعنی حس مسئولیت پذیری و احساس مفید بودن!
یک استادی میگفت خیلی از والدین فکر میکنند منظور از اینکه فرزند باید احساس مسئولیت داشته باشه اینه که کارهای زیادی بگذاریم رو دوشش که هر روز انجام بده...
در حالیکه اینطور نیست.

سلام علیکم و رحمه الله
شخصیت و عزت نفس( پرستیژ)
خیلی از والدین دوست دارند که فرزندشون با شخصیت (با کلاس) باشه، با شخصیت بودن همانطور که از نامش پیداست چیزی هستش که ابتدا باید از بیرون از وجود کودک تامین بشه، مثل با پول بودن (به معنی پولدار....ابتدا از بیرون سرمایه اولیه به شخصی داده شده و درادامه خود شخص قادر بوده آن سرمایه اولیه را حفظ کند و ...) که به معنی اینه که ابتدا از بیرون والدین باید به فرزندشون شخصیت بدهند تا فرزندی با شخصیت داشته باشند و معمولا این هدیه والدین تا پایان عمر برای کودک به یادگار میمونه.
این شخصیت به دو روش شامل حال فرزندمون میشه: اول شخصیتی که مستقیما به خورد فرزند داده میشه و دوم شخصیتی و احترام متقابلی که دیگر اعضای خانواده به هم می دهند، یعنی فرزند در محیطی زندگی میکنه که همه افراد خانواده نسبت به هم احترام متقابل دارند و شخصیت هم را حفظ می کنند.
ممکنه اینجا چنین به نظر برسه که رعایت شخصیت و احترام متقابل باعث خشک و غیر صمیمی بودن روابط بشه ، در حالیکه اینطور نیست و چه بسا باعث افزایش صمیمت هم میشه.
یک مثال:

ما ایرانیها معمولا خیلی اهل رفاقت و دوستی با افرادی خارج از خانواده و اقوام هستیم. خیلی از ما ها خیلی مراقب روحیه دوستانمون هستیم و مراقبیم که باعث ناراحتی و دلخوری اونها نشیم.
در عین حال برامون خیلی سخته که با اعضای خانواده این صمیمیت را برقرار کنیم و دلیلش این نیست که نخواهیم بلکه دلیلش اینه که راهش را بلد نیستیم.
کودک روحیه حساس و لطیفی دارد و خیلی از مواقع سوء تفاهمی بین والدین و کودکان به وجود می آید که دلیل آن عدم صحبت دو طرفه و بیان احساسات هستش .

ادامه دارد.....

نمایش اول:

فرض کنید که ساعت ۱۰ صبح تلفنی با کودک ۴ ساله تان صحبت می کنید و به کودکتان قول داده اید بعد از ظهر ساعت ۶ که از اداره به خانه برگشتید با هم به پارک محل بروید.بعد از ساعتی مسئولتان در شرکت از شما می خواد که بعد از ظهر تا ساعت ۸ بمانید در اداره و به کارهای عقب مانده رسیدگی کنید.
اینجا چند حالت ممکن است رخ دهد:
۱- کلا فراموش کرده اید که با فرزندتان قرار گذاشته اید لذا با خیال راحت تا آخر وقت سر کار می مانید و شب هم که به خانه رفتید یا فرزندتان خواب است و فردا هم حرفی از قرار زده نمی شود و یا فرزندتان بیدار است و از شما گله می کند و شما یا عذر خواهی می کنید و یا اینکه می گویید کار پیش اومد و ان شاءالله یک روز دیگه خواهید رفت....یا اینکه راستش را می گویید که یادتان رفت و کار هم داشتید و نمیشه که حرف رییس را گوش نداد!
۲- قرار را فراموش نکرده اید ولی به واسطه اینکه فرزندتان از خودتان است و قطعا شرایط شما را درک خواهد کرد و بعدا برایش توضیح می دهید که رییس کاری به دوش شما گذاشته ...به راحتی بدقولی کرده و شب در خانه منتظر عکس العمل کودکتان می مانید ....اگر ببینید که فرزندتان یادآوری کرد، ازش عذرخواهی می کنید و یک قول دیگر می دهید ولی اگر چیزی نگفت، شما هم چیزی نمی گویید. انگار شتر دیدی ندیدی....!
۳-به ريیستان می گویید که یک قرار خیلی مهم دارید و از ایشان می پرسید که آیا امکانش هست فردا اول وقت این کار را انجام دهد یا خیر؟!
اگر پاسخ مثبت باشد که طبق قرار با فرزندتان به پارک می روید ولی ممکن است که پاسخ منفی باشد ، یعنی رئیستان بگوید که امکان ندارد و این کار حتما باید امروز بعد از ظهر انجام شود.

اینجا سر دوراهی مانده اید...چه کار کنیم؟!

قاعدتاً مجبوریم که در اداره بمانیم! ولی با کودک باید چطور رفتار کنیم؟
یکی از بهترین راهها با توجه به مقدمه ای که عرض کردم این است که در ذهنمان تصور کنیم قرار را با یکی از دوستان یا اقوام بسیار محترم گذاشته ایم و حالا میخواهیم آن را کنسل کنیم....چه می کنیم؟ موضوع را چگونه مطرح می کنیم؟

یکی از اهدف این تاپیک چیست؟ شخصیت دادن به کودک ....
پس باید به کودک شخصیت دهیم (یعنی به او بفهمانیم که برای ما یک شخص است...یک انسان است ...اگرچه سنش کم است ولی شخصیتی که برای ما دارد ...یعنی شخصیتی که ما میخواهیم به او بدهیم خیلی بزرگ است....یعنی ما میخواهیم چیزی به او بدهیم که چون قلکی برای او تا پایان عمرش از آن بهره مند گردد....شخصیتی میخواهیم به او بدهیم که فردا در زندگی بتواند از آن استفاده کند...در مدرسه و در برخورد با دوستان و معلمینش در دانشگاه، در جامعه در محل کارش در برخورد با همسر آینده اش و .......
پس با این ذهنیت که با یک فرد بسیار مهم قرار گذاشته ایم، تلفن را برمی داریم و شماره منزل را می گیریم...

ادامه دارد...


سلام بابایی....خوبی عزیزم؟...(یک مقدمه کوچک)
بابایی, امروز خیلی ناراحتم...
چرا؟!
آخه رئیسمون یه چیزی گفته که دوست ندارم...
چی گفته بابا؟
آخه ازت خجالت می کشم بگم...
یعنی چی بابا؟؟ (از من خجالت می کشی بابا؟!! )
آره دیگه عزیزم...آخه امروز خیلی خوشحال بودم که با هم میخواهیم بریم پارک..ولی...
بابایی یه چیزی بگم ناراحت نمیشی؟..منو میبخشی؟؟
حالا رئیسمون یه کاری بهمون گفته که امروز نمیتونیم بریم پارک...البته من هنوز جوابشو ندادم و به رئیسمون گفتم من با پسرم (یا دخترم) قرار دارم و اجازه بدید اول از پسرم اجازه بگیرم...
حالا بابایی به نظرت چکار کنم؟
اگه فردا بریم پارک و بعدش هم بریم بستنی بخوریم ناراحت نمیشی؟
اینجا اجازه بدید فرزندتون نظرشو بگه...دو حالت دارد یا قبول میکنه و پیش خودش خوشحال میشه که براش ارزش قائل شدید که موضوع حله ....و شما بهتره شب هم کهبه منزل می روید یک کادوی کوچک به عنوان عذر خواهی براش ببرید ( درست همون کاری را که ممکنه در مورد یک دوست خیلی محترم انجام بدهیم...منتها در مورد افراد بالغ به جای کادو سعی می کنیم با کلمات و عذرخواهیهای آبدار بد قولی خودمان را برطرف کنیم ولی در مورد فرزندمان یک کادو میتونه نقش همون کلمات را بازی کنه و اینکه فرزندمون درک کنه که نزد شما چه شخصیت بالایی داره)
مسلما یکی از ویژگیهای افراد با شخصیت خوش قولی هستش و اینجا شما علاوه بر ارج نهادن به شخصیت فرزندتان, به طور ضمنی صفت خوش قولی را هم به او آموخته اید
حالت دوم هم اینه که فرزندمون ناراحت میشه و اصرار می کنه که حتما امروز باید بریم پارک و ممکنه گریه و زاری راه بیاندازه...
به احتمال قوی اگر حتی قبل از اینها با کودک محترمانه و صمیمی رفتار می شد (حتی قبل از 4 سالگی) بعید بود که الآن چنین رفتاری از خود نشان دهد...به هر حال در چنین شرایطی ضمن اینکه صحبتهای حاکی از محترم بودن فرزندتان و ناراحتی خودتان از بد قولی را تمام و کمال به فرزندتان یادآوری می کنید بهتر است ابتدا به هر نحوی که هست رضایت فرزندتان را به دست آورید مثلا با افزایش امتیازات (مثلا بهش بگید که اگر فردا با هم بریم, به جای پارک محل , به شهر بازی بریم یا بعد از پارک به رستوران هم میریم...البته از کارشناس محترم خواهش می کنم این قسمت اگر اشتباه است اصلاح بفرمایند)
و نهایتا اگر دیدید که به هیچ عنوان با صحبتهای کودکانه و شوخی و جدی نمیشه بچه را راضی کرد, شاید بهتر باشه که بچه با این واقعیت رو به رو بشه که همیشه آنطور که ما میخواهیم و برنامه ریزی کردیم شرایط جور نیست....ولی به هر حال والدین باید نهایت احترام به شخصیت فرزند را ادا کرده و برای جبران این بدقولی از هیچ کاری فروگذار نکنند.

نمایش دوم:

با خانواده به رستوران رفته اید و....

[=Calibri]1- موجودی پول شما محدود است وقتی منوی غذا را برایتان می آورند خودتان به جای همه اعضای خانواده سفارش می دهید که متناسب با موجودیتان باشد. در این حالت به نظر شما آیا شخصیت کودکتان نادیده گرفته نشده است؟

[=Calibri]2- قبل از رفتن به رستوران در منزل با فرزندتان مشورت کرده اید که مثلاٌ دخترم (یا پسرم) به نظرت اگه بریم رستوران ولی فقط بتونیم بعضی از غذاها رو بخوریم بهتره یا اصلا نریم؟ قطعا فرزندتان با خوشحالی گزینه دوم را انتخاب می کند....شما میتوانید به رستوران بروید و از روی منو فقط غذاهایی را که مناسب است علامت بزنید و از فرزندتان بخواهید که انتخاب کند....مطمئنا فرزندتان دراین شرایط هم احساس شخصیت می کند و هم اینکه یاد می گیرد که همیشه اندازه وسعش خرج کند و مراقب جیب شما هم باشد!
قطعا ممکنه برخی به نظرشون بیاد که این روشها مشکل هستش و ترجیح می دهند که آسانترین راه را به کار ببرند...و بنده نیز به خاطر همین بود که در پست اولم عرض کردم فقط زمانی که واقعا عاشق بچه دار شدن هستید و اشتیاق کافی برای پدر یا مادر شدن دارید, اقدام کنید که در اینصورت نه تنها رعایت خاطر و شخصیت فرزندتان براتون مشکل نیست, بلکه خیلی هم لذت می برید...
درست مانند زمانیکه با نامزدتون برای اولین بار یا شاید هم چندمین بار به رستوران رفتید و یا اینکه وقتیکه به دلیلی مجبور شدید قرارتون را باهاش کنسل کنید.......چقدر براتون مهم بود که متوجه بشه خاطرش براوتن عزیزه, اگرچه نتونستید خواسته اش را برآورده کنید !
بدون رودربایستی...اگر به فرزندانمون شخصیت ندهیم, در 17-18 سالگی اولین غریبه ای که به دخترمون یا پسرمون شخصیت سوری بده و الکی و از روی هوس تحویلش بگیره....بعید نیست که زندگیشو منقلب کنه...همانطور که امروز همه ما در جامعه شاهد چنین فجایع هستیم...چه آسون شیفته میشن و چه زود عشق زودگذر سرد میشه و زندگی دو انسان و گاهی دو خانواده به تباهی کشیده میشه!

دوستان عزیز....
ماه رمضان تموم شده ها!!!!
چرا اینقدر بی حال شدید؟؟؟

مشارکتی....هایی....هویی ....نقدی........نظری....چیزی...!!
استارتر محترم کجاست؟؟؟
به خونتون سر نمی زنید؟؟؟
موضوع مهمی هستش این تاپیک...در واقع ریشه همه مشکلات کشور همینه...
آخه همه یه روز کودک بودن...هم مسئولین و هم مردم....
این همه مشکل که داریم دلیلش اینه که یا ما یا والدین ما درست عمل نکردند و نکردیم!
باور بفرمائید اگر مهمتر از موضوع برده داری در اسلام نباشه، کمتر هم نیست (و صیغه و چند همسری و ... که اصلا
اثری ازش در جامعه نیست ،ولی تاپیکهای پر رونق و داغ داره..)
امروز مشکلی که اکثر خانواده ها با اون دست
به گریبان هستند همین موضوع و مشکلات اخلاقی جوانان هستش
بیایید دست به دست هم بدیم و حداقل در خوبتر بودن نسل بعدیمون سهمی داشته باشیم.

بیایید دست به دست دهیم به مهر
کشور خود را کنیم آباد!
@};-@};-@};-


✳️چگونه فرزندانمان را برای کارآفرین شدن تربیت کنیم؟!

سیستم آموزشی ما به بچه ها میگوید بروید وکیل و مهندس و دکتر بشوید، رسانه ها فوتبالیست شدن و هنرمند شدن رو تبلیغ میکنند، تو خونه همه دنبال این هستیم که بچه هایمان درس خوان و تحصیل کرده بشوند و ...

کجای این آموزش و تربیت به بچه ها یاد میدهد کارآفرین بشوند؟
برای خودشان کسب و کار داشته باشند؟
شرکت تاسیس کنندو صاحب کار باشند؟
تجارت کنند و تاجر بوشند؟
تقریبا هیچ جا❗️

کلا در حال آموزش به بچه هایمان هستیم که توی زندگی اصلا ریسک نکنند و همیشه توی عافیت زندگی کنند. کارمند جاهای خوبی بشوند و حقوق بگیر باشند

� چکار کنیم که بچه هامن را کارآفرین بار بیاریم؟

1⃣ پول تو جیبی دادن به بچه ها عادتیه که ذاتا بچه ها رو غیر مستقل و حقوق بگیر بار میاورد. بچه ها رو منتظر پرداخت منظم بار میاورد. مواجب بگیر و این دقیقا مخالف روحیه کارآفرینی ست.

به نظر میرسد راه حل مناسب این باشه که پول تو جیبی بچه ها مشروط بشه به کمکی که به خانواده میکنند و ارزشی که برای خانواده ایجاد میکنند. یاد بگیرندکه در صورت کمک به خانواده و انجام یک کار خلاقانه و خوب میتوانند پول توجیبی های متغیر بگیرند.

هم خلاقیت پروش پیدا میکند و هم حقوق بگیر و مواجب بگیر نمیشوند.

2⃣ هر شب براشون قصه نخوانید. 4 شب شما قصه بخوانید و 3 شب بخواهید انها برای شما قصه بگویند. کارآفرین باید بتواند سناریو ایجاد کند و دیگران را تحت تاثیر قرار بدهد.

3⃣ بچه ها رو تشویق کنید جلوی دوستان خود راجع به اسباب بازیهایشان و بازی هایی که بلدهستند سخنرانی کنند. به آنها یاد بدهید که روی بقیه تاثیر بگذارند و دوستانشان رو با خودشون همراه و هم نظر کنند.

4⃣ اگه جایی مثلا توی رستورانی میروید و خدمات نامناسبی میگیرید به بچه ها یاد بدید که خدمات نامناسب رو تشخیص بدن و بتوانند انتقاد کنند.

5⃣ بعضی از ویژگی های کارآفرینی که باید در بچه ها تقویت بشود این ها هستند: نتیجه گرایی، استمرار، رهبری، درون نگری، همبسته بودن

با اقتباس از سخنرانی کامرون هارولد
سامرند ناسوتی - مدرس و مشاور مدیریت

چند روایت از

مفاتیح الحیاه

آیت الله جوادی آملی(مد ظله العالی) :
1-

رسول خدا صلوات الله علیه و آله وسلم فرمودند

:

در بهشت خانه ای است که به آن خانه شادی میگویند به آن در نمی آید مگر آن که کودکان را شاد کن

د(الجامع الصغیر ج 1 ص 354)
2-

رسول خدا فرمود

:

هر کس نزد او کودکی هست با وی کودکانه رفتار کند

(الفقیه ج 3 ص 483-484)
3-

امام صادق فرمود

:

موسی بن عمران گفت:ای پروردگار من!کدام یک از اعمال نزد تو بهتر است

؟فرمود:محبت به کودکان زیرا آنان را بر فطرت یگانه پرستی آفریدم و اگر آنان را بمیرانم به رحمت خود آنان را به بهشت در می آورم(المحاسن ص 293)
4-

امام سجاد سلام الله علیه فرمود

:

حق خردسال این است در آموزش اومهربان باشی واز او در گذری و عیبش رابپوشانی و با وی مداراو یاریش کنی

(الفقیه ج2ص625)

آزاد کردن کودکان از ایفای نقش


۱-در پی فرصت هایی باشید تا تصویر جدیدی از کودک به خودش ارایه دهید."تو اون اسباب بازی رو از سه سالگی داشتی،هنوزم نو به نظر میرسه"

۲-کودکان را در موقعیت هایی قرار دهید که بتوانند خود را بپذیرند."سارا،لطفا پیچ گوشتی را بیار و دستگیره های کشو رو محکم کن"


۳-بگذاريد کودکان تصادفا بشنوند که شما درباره شان مثبت حرف میزنید."با وجود اینکه آمپول اذیتش می کرد ولی بدون ناراحتی بازوشو جلو آورد"


۴-الگوی رفتاری که می پسندید برایش انجام دهید."باختن سخته ولی سعی میکنم روحیه ورزشی از خودم نشون بدم"


۵-سنگ صبور لحظه های سخت کودکتان باشید."من یادمه وقتی که تو…"


۶-وقتی کودک طبق برچسب گذشته عمل می کند،احساسات و انتظاراتتان را برایش شرح دهید."من دوست ندارم اینطور رفتار کنی .علی رغم اینکه خیلی ناراحت شدی،انتظار دارم روحیه ورزشی از خودت نشون بدی."

منبع:به بچه ها گفتن ،از بچه ها شنیدن،آدل فابر،الین مارلیش.مترجم:فاطمه عباسی فر.انتشارات مترجم.صفحه۲۷۹

نقل:نازيلا قادری۱۳۹۵

" استعداد ذهنی در مقابل پشتکار"

در سال 1998 پروفسور کارول دک استاد دانشگاه استنفورد آزمایشی انجام داد که در آن تعدادی از دانش‌آموزان دبستانی دارای هوشبهر مساوی را به دو گروه تقسیم کرد. زمانی که یک گروه عملکرد خوبی داشت به آنها گفته می‌شد باید سخت‌تر تلاش کنید تا به نتیجه مطلوب برسید اما به گروه دیگر گفته می‌شد شما باید خیلی باهوش بوده‌ باشید که چنین نتیجه‌ای کسب کرده‌اید.
در نتیجه کودکانی که به آنها گفته شده بود باهوش هستند هنگامی که با چالشی روبرو می‌شدند خود را باخته و در برابر تکلیفی که گمان می‌کردند نمی‌توانند از عهده آن برآیند به راحتی دست از کار کشیده و اعتماد به توانایی‌های‌شان را از دست می‌دادند. در مقابل کودکانی که به خاطر تلاش و سخت‌کوشی بیشتر تشویق شده بودند احتمال اینکه با چالش‌ها رودرو شوند، در مقابل مشکلات استقامت بورزند و با کمبودها و ناتوانی‌ها راحت‌تر کنار بیایند بیشتر بود.

اما این آزمایش چه معنایی برای والدین دارد؟

فرزند خود را به خاطر هوش بالایی که دارد ستایش و تمجید نکنیم، در عوض به خاطر تلاش‌هایش، استراتژی‌ ای که به کار بسته، پشتکار و استقامتش، تمرکزش، انتخاب‌هایش و ادامه دادن کار علیرغم تمام مشکلاتی که داشته، مورد تشویق و ستایش قرار دهیم.

ده مورد مهم در مورد کتابخوانی برای کودکان


۱- هرروز دست کم ده دقیقه کاملاً شاد را به کتابخوانی با صدای بلند برای کودکان اختصاص دهید.


۲-هر روز دست کم سه داستان برای کودکان بخوانید. حتی می‌توانید همان داستان را سه بار برایشان تکرار کنید.


۳-داستان را بلند و با حرکات و ادا و اطوار بخوانید. به صدای خودتان گوش دهید و یکنواخت و سرد و خسته کننده نباشید. بخشی را آرام بخوانید بعد صدایتان را بلند کنید، کارهای خنده دار انجام دهید و خیلی بخندید.


۴-داستان گویی را خیلی شاد و لذت بخش انجام دهید و از آن لذت ببرید. هم خودتان و هم شنوندگان را شاد کنید.


۵-داستان‌هایی را که کودکان خیلی دوست دارند، انتخاب کنید و آن‌ها را بارها و بارها برایشان بخوانید و لحن خود را برای هر داستان هر بار همان طور حفظ کنید و درست با همان حالت‌ها هر صفحه را برایشان بخوانید.


۶-پیوسته در مورد همه تصویرها و هر چیز دیگری که در ارتباط با کتاب است، حرف بزنید و توضیح دهید.


۷-شعرهای قدیمی را که بلد هستید بخوانید، ترانه‌های کودکانه را خیلی شاد همراه با حرکت‌هایی که دارند، برایشان بخوانید، دست بزنید، با یکدیگر بازی کنید، بالاو پایین بپرید.


۸-برای کودکان خردسال دنبال ترانه‌های تکراری و کودکانه یا بخش‌هایی از کتاب باشید که در قالب شعر است و آن‌ها را پیوسته تکرار کنید. برای این گروه، داستان‌ها و کتاب‌ها باید خیلی کوتاه و مختصر باشند.


۹-بازی‌هایی را در مورد چیزهایی که در صفحه‌های کتاب می‌بینید، انجام دهید. مثلاً بگذارید کودکتان شعرها را بخواند یا قسمت آخر هر شعر را تکرار کند. حرف اول نام خودتان و کودک را پیدا کنید و در موردش شعر بخوانید.... اما به یاد داشته باشید آموزش رسمی در کار نیست و همه چیز فقط یک بازی شاد است.


۱۰-هرگز خواندن را به کودک آموزش ندهید، یا کتاب خوانی را موضوعی جدی و آموزشی نکنید. هر روز کتابی را با صدای بلند بخوانید، این کار را فقط برای لذت بردن از فرزندتان و در کنار او بودن انجام دهید، نه به خاطر این که برایش خوب است.

بهترين نكته تربيتي كه ميتونم بهتون بگم استفاده از افعال معكوسه!
برا پسر من كه خوب جواب داده مثلا بهش بگم مامان اب رو نريز رو فرش صد در صد ميريزه ولي بگم بريز نميريزه اصلا

يه چيز مهمي كه من فهميدم تو اين مدت كه مادر بودم اينه كه بايد دنيا رو از ديد كودكان ببينيم تا باهاشون مهربون باشيم
وگرنه با اين گودزيلاهاي اين دوره زمونه سكته نكنيم از حرص و استرس خوبه
بچه من به شدت لجبازه
كسي نكته اي راهكاري بده ممنون ميشم
به هيچ عنوان هم نه از من نه از باباش حساب نميبره
سنش هم سه ساله
خدا به دادمون برسه وقتي بخواد مدرسه بره

ریحــانه الــنبی;820430 نوشت:
در سال 1998 پروفسور کارول دک استاد دانشگاه استنفورد آزمایشی انجام داد که در آن تعدادی از دانش‌آموزان دبستانی دارای هوشبهر مساوی را به دو گروه تقسیم کرد. زمانی که یک گروه عملکرد خوبی داشت به آنها گفته می‌شد باید سخت‌تر تلاش کنید تا به نتیجه مطلوب برسید اما به گروه دیگر گفته می‌شد شما باید خیلی باهوش بوده‌ باشید که چنین نتیجه‌ای کسب کرده‌اید.

در نتیجه کودکانی که به آنها گفته شده بود باهوش هستند هنگامی که با چالشی روبرو می‌شدند خود را باخته و در برابر تکلیفی که گمان می‌کردند نمی‌توانند از عهده آن برآیند به راحتی دست از کار کشیده و اعتماد به توانایی‌های‌شان را از دست می‌دادند. در مقابل کودکانی که به خاطر تلاش و سخت‌کوشی بیشتر تشویق شده بودند احتمال اینکه با چالش‌ها رودرو شوند، در مقابل مشکلات استقامت بورزند و با کمبودها و ناتوانی‌ها راحت‌تر کنار بیایند بیشتر بود.

اما این آزمایش چه معنایی برای والدین دارد؟
فرزند خود را به خاطر هوش بالایی که دارد ستایش و تمجید نکنیم، در عوض به خاطر تلاش‌هایش، استراتژی‌ ای که به کار بسته، پشتکار و استقامتش، تمرکزش، انتخاب‌هایش و ادامه دادن کار علیرغم تمام مشکلاتی که داشته، مورد تشویق و ستایش قرار دهیم.


سلام علیکم و رحمه الله
ببخشید من دقیق متوجه نشدم.
۱-در متن فوق...همر نگها در یک گروه هستند؟
۲-اگر ممکن کمی بیشتر در مورد نحوه برخورد ما با موفقیت کودک توضیح دهید، برای بنده خوب جانیفتاد.
متشکرم

عارف;820500 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله
ببخشید من دقیق متوجه نشدم.
۱-در متن فوق...همر نگها در یک گروه هستند؟
۲-اگر ممکن کمی بیشتر در مورد نحوه برخورد ما با موفقیت کودک توضیح دهید، برای بنده خوب جانیفتاد.
متشکرم

سلام
ممنون که مطالب را با دقت خوانید

مثلا کودکی که بند کفشش را می بندد نقطه توجه باید فرآیند عملکرد وی باشد نه بسنده کردن به هوش او؛
اگر به کودک بگوییم بخاطر هوشت موفق به انجام این کار شدی درواقع سعی و تلاشش نادیده گرفته می شود در نتیجه در مقابله با یک مشکل یا یک چالش کودک از پشتکار و تلاش و خلاقیت و... بخوبی استفاده نخواهد کرد و یا راههای پیش رو را امتحان نخواهد کرد و یا با دو دلی و ترس انجام خواهد داد.

هوش بد نیست توجه نکردن به بقیه موارد موجب ضعیف شدن خواهد بود.
در انتها هم نتیجه تحقیق گفته شد :

نقل قول:
فرزند خود را به خاطر هوش بالایی که دارد ستایش و تمجید نکنیم، در عوض به خاطر تلاش‌هایش، استراتژی‌ ای که به کار بسته، پشتکار و استقامتش، تمرکزش، انتخاب‌هایش و ادامه دادن کار علیرغم تمام مشکلاتی که داشته، مورد تشویق و ستایش قرار دهیم.

[="Tahoma"][="Black"]

مهر...;817163 نوشت:

سلام و خدا قوت ....عید همگی مبارک
پسرم یک ساله و سه ماهه اس
از یک سالگی این رفتاراش شروع شده
وسیله های خطر ناک و هر چقدر هم گریه کنه ازش میگیرم و سعی میکنم با بازی یا حرف ذهنش از اون وسیله دور کنم
اکا بقیه ی وسایلی که دوست داشته و خطر ناک و کثیف کاری نداره رو در اختیارش میزارم و در بازی همراه اش هستم

سلام
خواهرجون من پیشنهاد میکنم کتاب چگونه با کودکم رفتار کنم رو تهیه کنید و ازش استفاده کنید.
تو این کتاب برای هر رفتار ناشایست و شایسته کودک انواع راهکارها ارائه شده.
خوبی این کتاب اينه که در برابر هر رفتار کودک چندین راهکار داده شده که اگه راهکار اول جواب نداد راهکارهای ديگه رو امتحان کنید.
حتما تهیه اش کنید.[/]

سلام
من که بچه ای ندارم ولی از این و اون دیدم میگم
بچه رو کتک بزنی معتاد میشه
والدین نماز نخونن بچه خلاف میشه
والدین اخلاق نداسشته باشن و فحاش باشن بچه یاغی میشه

حالا چاره چیه
بزرگان میگن بچه را اگر با چیزی غیر از زبانتان تربت کنین انسان موفقی میشه
مثلا بچه خلاف میکنه تو پیشش نماز شب بخون اون بعد یه مدت می بینه دیگه نمی تونه ماهواره تماشا کنه چون تضاد در درونش قلیان میکنه مثل نوشابه گاز دار که کف میکنه اونم انگار داره خفش میکنه پس میزنه بیرون و همین در دراز مدت اونو سر براه میکنه

موضوع قفل شده است